تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۲ - ۰۱:۳۰  ، 
کد خبر : ۲۶۱۱۲۴

راهكاري براي بومي‌سازي علوم انساني


مجتبي حدادي

بومي كردن علوم انساني يكي از مهمترين راهكارها براي دستيابي به پيشرفت اسلامي ـ ايراني است. بدون ترديد افزايش شاخص‌هاي كمي و كيفي توسعه و پيشرفت در كشور منوط به ايجاد ساختارهاي مدون توسعه و پيشرفت است كه اين مهم نيز جز از طريق توليد علم و دانش بومي ميسر نخواهد بود. با اين حال بايد گفت كه دانشگاه‌ها مهمترين پايگاه‌هاي توليد علوم و دانش در كشور محسوب مي‌شوند و دانشجويان نقش برجسته و مهمي در رساندن ايران اسلامي به جايگاه حقيقي و والاي آن دارند. از اين رو توليد علوم انساني مبتني بر مباني فلسفي اسلامي يكي از راهكارهاي اساسي براي تربيت دانشجوياني است كه ايران اسلامي را به پيش خواهند برد.

با اين حال در خصوص بومي كردن علوم انساني در كشور دو راهبرد جدي مدنظر محافل فكري كشور است. يكي بحث ايجاد تغييرات بنيادين در علوم انساني در مقطع فعلي و ديگري به استخدام گرفتن علوم فعلي و بومي‌سازي اين علوم در روند آزمون و خطا در جامعه است. امروز در تمام دنيا و در كنار غالب پروژه‌ها علوم انساني دخيل است و فرايند ارزيابي اجتماعي Social Assessment در غالب پروژه‌ها، چه از قبيل عمراني و چه فرهنگي صورت مي‌پذيرد. برخي صاحب نظران معتقدند علوم انساني زماني در كشور بومي مي‌شود كه اين علوم در خدمت افراد جامعه قرار گيرد و به مسائل خرد جامعه وارد شود. مثلا در يك پروژه عمراني مي‌توان پيوست اجتماعي را نيز فعال كرد و به فرهنگ‌سازي و افزايش سطح مشاركت مردمي كمك كرد.

البته در برابر اين ايده اين سئوال مطرح شود كه بنيان‌هاي علوم انساني غربي اومانيستي است و اين علوم در جامعه‌اي اسلامي مانند ايران نمي‌تواند موفق باشد و يا اينكه در نهايت به كاركردهايي ختم شود كه برخلاف موازين اسلام باشد.

در پاسخ به اين پرسش بايد گفت در برخي موارد تقابل و تصادم علني بين مباني علوم انساني اسلامي با علوم انساني غربي وجود دارد اما در بسياري از موارد نيز مشتركات متعددي قابل كشف و بررسي است كه ما نبايد خود را از اين دانش‌ها محروم سازيم. در ضمن بنيان‌هاي فلسفي آنچنان در بررسي عملياتي پديده‌هاي اجتماعي تاثيرگذار نيستند. همچنين بايد به اين نكته نيز توجه كرد كه هدف از به كار بستن اين علوم تطبيق آن با خواست‌ها و ارزش‌هاي جامعه اسلامي ـ ايراني است. يعني اگر در جايي تقابل جدي بين كاركردهاي علوم انساني غربي با موازين دين اسلام وجود دارد اين علم از سبد دانش بيرون گذاشته مي‌شود و يا اينكه راهكار مناسبتري در آن خصوص تعبيه مي‌گردد و در نهايت دانشي جديد در اين حوزه پديد مي‌آيد.

از اين روست كه مي‌توان گفت به كارگيري علوم انساني براي حل و فصل مشكلات جامعه مي‌تواند راهكار مناسبي براي بومي كردن آنها باشد.

البته پر واضح است كه اين مقوله صرفا در حوزه علوم اجتماعي مطرح مي‌شود و در خصوص مسائل فلسفي نمي‌توان از كنار خبط‌هاي استراتژيك در علوم انساني غربي عبور كرد. به عبارت بهتر دانش علوم انساني غربي داراي سه بعد است. يك بعد از آن مربوط به مسائل فلسفي است كه علماي اسلامي بايد به آنها پاسخ دهند. بعد ديگر آن مربوط به مسائل علمي و تجربي است كه اين علوم قابل بهره‌برداري است و اساسا در دين اسلام نيز اين علوم پذيرفته شده است. اما بخش ديگر علوم اسلامي به نحوي تحت تاثير نظرات غير علمي صاحب نظران غربي است كه هيچ دليلي براي اثبات آنها حتي از سوي خود غربي‌ها نيز ارائه نشده است. به عنوان مثال دانشمندي اساس انسان را غريزه جنسي مي‌داند و براساس اين دست به پژوهش مي‌زند و اطلاعات علمي را به دست مي‌آورد. هر چند مبناي فكري چنين صاحب نظري كه اتفاقا هيچ دليل هم بر آن اقامه نشده است قابل پذيرش نيست اما اگر مشاهدات و بررسي‌هاي تجربي‌هاي آن بر منهج علمي باشد مي‌توان از آن استفاده كرد چرا كه در دين اسلام مي‌توان دانش را حتي از ديار كفر و يا حتي منافقان گرفت چنان كه اميرالمومنين علي عليه‌السلام در حكمت 80 نهج‌البلاغه مي‌فرمايد «الحكمة ضالة المؤمن فخذ الحكمة و لو من اهل النفاق» حكمت گمشده مؤمن است؛ آن را بگير ولو از اهل انفاق. لذا در نهايت مي‌توان گفت استفاده از دانش علم انساني در حل مسائل و معضلات اجتماعي با توجه به مباني ديني مي‌تواند راهكاري در كنار زدودن انحرافات علم انساني در حوزه نظري باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات