رسول سناییراد
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه در روز سهشنبه (26/6/92) با اشاره به ضرورت شناخت کافی و کامل از تحولات و جریانهای عرصههای مختلف برای حفاظت از انقلاب اسلامی به یک خلط بحث و بهانهای اساسی برای خنثیسازی نقش سپاه در دفاع از دستاوردهای انقلاب و مقابله با انحرافات و فتنهها پرداخته و فرمودند: «ضرورتی ندارد سپاه در عرصه سیاسی فعالیت کند؛ اما پاسداری از انقلاب، نیازمند شناخت دقیق واقعیتها است. بنابراین نمیشود مجموعهای که بازوی انقلاب است، درباره جریانهای گوناگون انحرافی، غیر انحرافی وابسته و یا دیگر جریانهای سیاسی چشم بسته و نابینا داشته باشد.» همچنین معظمله با تأکید بر اینکه نباید چالش اصلی را به چالشهای خطی، رویاروییهای جناحی و تقابل فردی این و آن تقلیل داد، چالش اصلی را مقابله نظام سلطه با پیام عزت آفرین انقلاب اسلامی یعنی اجتناب از ظلمپذیری معرفی فرمودند.
رویارویی نظام سلطه و وابستگان آن با نظام مقدس جمهوری اسلامی، از نگاه امام خامنهای بر اساس سه سیاست اصلی «جنگافروزی، فقرآفرینی و فسادانگیزی» دنبال میشود که اسلام با همه این سیاستها مخالف است و این مخالفت مبنای چالش اساسی با انقلاب است.
این بخش از رهنمودهای حضرت امام خامنهای مؤید برنامههای بصیرتی و ضرورت تقویت عنصر بصیرت و آگاهی سیاسی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، چرا که از نگاه معظمله 1- سپاه بهعنوان بازوی نگهبان انقلاب اسلامی، حتماًباید از تحولات و جریانهای عرصههای مختلف (از جمله سیاسی) شناخت کافی داشته باشد تا بتواند تهدید و دشمنی را به موقع و دقیق تشخیص دهد.
2- سپاه برخوردار از رسالت نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن در برخورد با جریانهای گوناگون انحرافی، غیرانحرافی وابسته و دیگر جریانهای سیاسی بدون آگاهی و با چشم بسته عمل نمیکند و هوشیاری و شناخت سیاسی لازمه هر حرکت جهادی و اعتقادی است.
3- ماهیت اصلی چالش نظام سلطه با جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی، فرهنگی و سیاسی است که عدم آگاهی و شناخت واقعی آن میتواند به بیتفاوتی، فریب و غفلت یا انحراف منتهی شود.
بنابراین سپاه پاسداران بهعنوان نگهبان انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، برای انجام این رسالت سنگین و حساس خود باید؛ 1- تمامی پاسداران را از تربیت و آموزش سیاسی بهرهمند سازد. 2- آگاهیها و اطلاعات سیاسی نسبت به تحولات و تغییرات محیطی داشته باشد. 3- با تشخیص آگاهانه و دقیق انحرافات و فسادهای سیاسی تهدیدکننده امنیت و ثبات سیاسی نظام مقابله کند.
اما در این میان نباید، 1- در بازیهای سیاسی بین جریانات و جناحهای سیاسی درون نظام وارد شده و رقابت سالم آنان را در گردش قدرت برخاسته از مردمسالاری دینی به خطر اندازد. 2- با غفلت از چالش اصلی که همان مقابله نظام سلطه با انقلاب و نظام است در حواشی حاشیهسازان گرفتار آید. 3- به سیاستزدگی و سیاستبازی دچار شده و در تماس موضوعات و جنبهها به شکل افراطی سنجههای سیاسی را به کار گیرد.
این نبایدها را هم حضرت امام خمینی(ره) و هم حضرت امام خامنهای(مدظلهالعالی) با تعابیری چون عدم ورود به دستهبندیهای سیاسی، اعلام داشتهاند تا به اقتضای مردمسالاری دینی، در رقابتهای سیاسی از قدرت و امکانات سپاه له یا علیه هیچ جناح یا جریان سیاسی استفاده نشود و بازویی که متعلق به نظام و مردم است برای اهداف خاص جریانی بهکارگیری نشود.
خوشبختانه سابقه سپاه نشاندهنده این واقعیت است که تاکنون این نیروی توانمند نظام با حرکت در مسیری قانونمند و منطبق بر ضوابط تعیین شده رسالت و مأموریت خود را با تمامی پیچیدگی و چند لایه بودن به درستی انجام داده است. چرا که علاوه بر وجود سازوکارهای نظارتی و اطمینانبخش مثل نمایندگی ولیفقیه و حفاظت اطلاعات در سپاه، نگاه اعتقادی و هوشیاری سیاسی پاسداران، آنان را امین شایستهای برای صیانت از سپاه در برابر هرگونه نفوذ و انحرافی قرار داده است. به گونهای که تصفیه سپاه از عناصر پیچیده سازمان مجاهدین انقلاب و اخراج باند متنفذ و منافق مهدی هاشمی در عین حمایت همهجانبه آقای منتظری از سپاه، نمونههای تاریخی برجسته این صیانتبخشی است. همچنین فعال بودن دائمی کمیسیونهای اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در پناه یک سازوکار اطمینانبخش است که بهطور مستمر به نفع مصون نگهداشتن سپاه و پاسداران از هرگونه انحراف و آلودگی به سیاستبازی، باندبازی و سوءاستفاده از امکانات سپاه برای نیل به اهداف جناحی، گروهی و فردی، با جرائم سیاسی برخورد میکند. اما تفاوتی که بین واقعیتهای روشن سپاه و برخی هجمههای سیاسی علیه سپاه و متهم ساختن این نهاد مقدس به ورود در عرصه فعالیتهای سیاسی از سوی برخی گروهها و محافل سیاسی بیرونی وجود دارد، متأثر از چند عامل و دلیل است: 1- تأثیرپذیری از پدیدههای سپاههراسی که ریشه در تلاش نظام سلطه برای خنثیسازی نقش سپاه و از بین بردن بازوهای اقتدار و دفاعی نظام جمهوری اسلامی دارد.
2- عدم آگاهی نسبت به واقعیتهای سپاه و وجود سازوکارهای مصونیتساز و اطمینانبخش برای جلوگیری و برخورد با هرگونه انحراف و ورود پاسداران به دستهبندیهای سیاسی.
3- تلاش برخی گروهها و محافل سیاسی آلوده به فساد سیاسی و یا رانتهای اقتصادی که برای کسب ثروت از راه قدرت، سپاه را مانعی بر سر راه اهداف انحرافی خود میدانند و لذا به شدت بهدنبال محدودسازی سپاه با استفاده از هر بهانهای هستند.
4- تمایز قائل نشدن بین سیاست دینی و سکولاریسم و نهادی متکی به سیاست دینی با یک سازمان نظامی مبتنی بر نگاه سکولار و مأمور به اهداف صرف نظامی که سپاه پاسداران را مشابه سایر ارتشهای دنیا تلقی میکند. حال آنکه سپاه پاسداران هم بازوی نگهبان نظام جمهوری اسلامی است که خود برآمده از سیاست دینی است و هم دارای مأموریت و رسالت نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن که تهدید و چالش اصلی علیه آن را نظام سلطه در قالب جنگ نرم دنبال میکند و برای پیشبرد آن «جنگافروزی، فقرآفرینی و فساد انگیزی» را با یکدیگر و همراه هم در دستور کار قرار دارد.
فسادی که گرچه در عرصه اقتصادی مشهود است؛ اما در عرصه سیاسی هم وجود دارد و نشانه آن مشارکت برخی همراهان بریده و خسته انقلاب با فتنه بزرگ 88 و پناه بردن به دامن دشمنان تابلودار نظام و یا پذیرش ننگ محکومیت و زندان در نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
اینجا است که برای برخی حتی آگاهی و هوشیاری سپاه یک معما جلوه میکند چرا که آنان ماندهاند که چگونه میتوان سپاه را به محافظهکاری سوق داد و به بهانه حفظ ثبات از شناخت و برخورد با عوامل بیثباتکننده بازداشت. چه کسی است که نداند به بهانه توسعه سیاسی، عناصر نفوذی به وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران انقلاب، اصلاحات، انتخابات و کودتا را در یک ردیف قرار داده و برای براندازی آرام نظام برنامه داشتهاند؟ بدیهی است چنین جریانات انحرافی و وابستهای هم نگران هوشیاری اطلاعات و هم آگاهیها و اطلاعات سیاسی در سپاه میشوند.