فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و عرصهی سیاست
سازوکارهای تعاملی اینترنت مانند وبلاگها، ویکیها، پادکستها، ایمیل، گروههای مباحثه، اتاقها و انجمنهای گفتوگو، لیستهای پستی، آر.اس.اس، سیستمهای ثبت پیام (کامنت)، و سیستمهای پیام فوری، امکان تبادل و اشتراک اطلاعات دو و چند جانبه را در محیط مجازی فراهم میکند. این ارتباطات متعامل هم به صورت کنش متقابل رو در رو و همکنش متقابل با واسطه در سطحی جهانی انجام میگیرد.
در چند سال اخیر در فضای مجازی، شبکههای اجتماعی به عنوان نوع جدیدی از وبسایتها متولد شده و کاربران و طرفداران زیادی پیدا کردهاند. کاربران شبکههای اجتماعی میتوانند در این سایتها، صفحات و پروفایلهای شخصی برای خودشان ایجاد کنند، شبکهای مجازی از دوستانشان پدید آورند، آنها میتوانند همانند فضایی که وبلاگها و میکروبلاگها در اختیارشان قرار میدهند یادداشتهای کوتاه و بلندشان را منتشر کنند، عکس، صدا و ویدئوهای شخصیشان را آپلود کنند، از آخرین اخبار و رویدادها در حوزههای مختلف آگاه شوند، در صفحات هواداری و اتاقهای گفتوگوی متنوع عضو شوند و قابلیتهای فراوان دیگری که ممکن است هر شبکهی اجتماعی برای کاربرانش فراهم کند.
اصطلاح «شبکههای اجتماعی» زیر مجموعهی رسانههای اجتماعی قرار میگیرد. رسانههای اجتماعی، مفاهیمی کلان هستند که به واسطهی پیدایی شبکههای جدید ارتباطی چون اینترنت و تلفن همراه پدید آمدهاند.
شبکههای اجتماعی موفق شدهاند تعداد قابل توجهی از کاربران اینترنتی را جذب کنند و در میان چهار فعالیت اصلی کاربران اینترنتی قرار گیرند. آمارها بیانگر این است که شبکههای اجتماعی نه تنها به پربینندهترین وبسایتهای اینترنتی تبدیل شدهاند، بلکه کاربران اینترنتی بیشتر زمان حضورشان در فضای مجازی را نیز در این وبسایتها میگذرانند. «فیسبوک» به عنوان بزرگترین شبکهی اجتماعی دنیا، در حال حاضر، حدود 400 میلیون نفر کاربر دارد و هر روز حدود 800 هزار نفر عضو جدید به آن میپیوندند. اگر فیسبوک، به جای دنیای مجازی در دنیای فیزیکی حضور داشت، این تعداد جمعیت، آن را به یکی از چند کشور پرجمعیت دنیا تبدیل میکرد. همچنین سایتهای شبکههای اجتماعی خبرسازترین وبسایتهای سالهای اخیر اینترنت محسوب میشوند.
همگانی شدن شبکههای اجتماعی و رشد تعداد کاربران آن بیانگر افزایش روزافزون نقش و اهمیت این شبکهها در زندگی روزمرهی افراد است. به طور مثال، ترکیب سنی استفادهکنندگان از فیسبوک در سالهای اخیر به میزان قابل توجهی تغییر کرده است؛ در حالی که فیسبوک در ابتدا در محیطی دانشگاهی و برای استفادهی دانشجویان راهاندازی شد و کاربران اولیهی آن اکثراً جوان بودند. به تدریج، مخاطبان آن گستردهتر شد و تعداد کاربران مسنتر در این شبکهی اجتماعی افزایش پیدا کرد. در حال حاضر، 35 تا 49 سالهها با جمعیت حدود 24 میلیون نفر بیشترین کاربران فیسبوک را تشکیل میدهند. پس شاید زمان آن رسیده است که دیگر اینترنت و فضای مجازی را رسانهای جدید ندانیم، چون مدت زمان زیادی از روی کار آمدن آنها میگذرد و دقیقاً مانند دیگر رسانهها بخشی از زندگی روزمرهی ما شدهاند.
قاعدتاً سیاستمداران همهی رسانهها را برای نظارت و کنترل به کار میگیرند تا بتوانند ایدههایشان را گسترش دهند. این استفادهی رسانهای در طول مبارزات انتخاباتی، که در آن کاندیداها سعی در متقاعدسازی مردم و جلب رأی آنها دارند، بیشتر میشود. سالا (Sala) رسانهها را بر طبق کاربرد آنها در مبارزات انتخاباتی طبقهبندی میکند و میان آنچه «درون» و «بیرون» مبارزه رخ میدهد تمایز قائل میشود. این مسئله این واقعیت را برجسته میسازد که بسیاری از کنشهای رقابتی و مبارزاتی انجامشده توسط کاندیداها در پسزمینه اتفاق میافتد:
- ابزارهایی که اجازهی گفتوگو با رأیدهندگان را فراهم میکنند (ملاقاتهای خانه به خانه، جلسات سخنرانی در خانهها، جلسات سخنرانی با رأیدهندگان و رویدادهای عمومی)
- رسانههای سنتی (تبلیغات خیابانی، ابزارهای مبارزاتی چاپی، اطلاعیههای حزبی، تبلیغات در مطبوعات)
- رسانههای دیداریشنیداری (رادیو و تلویزیون)
- بازاریابی مستقیم (بازاریابی پستی و تلفنی)
- روابط عمومیها
- فعالیتهای نظرسنجی از رأیدهندگان
- رسانههای جدید
گروه آخر شامل اینترنت است که میتواند هم برای مبارزات درونی و هم بیرونی استفاده شود. اینترنت میتواند همهی انواع طرحها و ایدهها را پذیرا باشد و «یک ابزار مشارکتی فوقالعاده» است که اغلب حزبهای سیاسی آن را درک نمیکنند؛ به طوری که فقط آن را به عنوان یک برنامه و خطمشی رایج برای ارائهی اطلاعات به کار میبرند و به میزان خیلی کمی از آن، برای حفظ ارتباط متعامل هر روزه با شهروندان، استفاده میکنند.
استفاده از ابزارهای جدید، به ویژه آنهایی که برای گروههای جوان عادی است، واقعاً میتواند به سیاستمداران و دولتها کمک کند تا به این گروه از افراد دسترسی داشته باشند. شبکههای اجتماعی، مبارزات انتخاباتی واقعی مجازی و وبلاگها ابزارهای ارتباطی کاملاً مناسبی برای دسترسی به مخاطبان خاص هستند و این چیزی است که سیاستمداران هنوز باور ندارند و اغلب آنها در دورههای غیرانتخاباتی از این ابزارها استفاده میکنند. استفاده از تکنولوژیهای جدید میتواند مخاطبانی را جذب کند که شاید علاقهی چندانی به مبارزات انتخاباتی ندارند، مانند جوانها و کمسنوسالها، اما به دلیل استفاده از تکنولوژیها جلب این موضوعات میشوند؛ چون جوانان ارزش و اهمیت بیشتری برای تکنولوژی قائل هستند.
تفاوت کاربران شبکههای اجتماعی
وقتی میخواهیم وضعیت شبکههای اجتماعی مجازی در دوران انتخابات را بررسی کنیم، باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که کاربران شبکههای اجتماعی متفاوت هستند. آنها از قابلیتها و امکانات متنوع شبکههای اجتماعی به یک میزان و در یک سطح استفاده نمیکنند. برخی کاربران اینترنتی در چند شبکهی اجتماعی عضو هستند، روزانه به این سایتها سر میزنند و اکثر امکانات آنها را به کار میگیرند و برخی دیگر ممکن است تنها در یک سایت عضو باشند و هرازچندگاهی تنها به صفحهی شخصی خودشان مراجعه کنند. بین این دو گروه نیز کاربران اینترنتی بر حسب میزان و نوع استفادهشان از شبکههای اجتماعی، در طیف وسیعی قرار میگیرند.
کاربران اینترنتی را بر حسب نوع مواجهشان با شبکههای اجتماعی به شکلهای مختلف دستهبندی کردهاند. از جمله این دستهبندیها در پژوهش سایت «اندرسون آنالیتیکس» دربارهی کاربران شبکههای اجتماعی انجام شده است. این پژوهش بر روی کاربران اینترنتی آمریکایی، با تأکید بر چهار شبکهی اجتماعی توییتر، فیسبوک، لینکدین و مایاسپیس انجام شده است. پس از گردآوری اطلاعات مربوط به نوع مواجههی این کاربران با شبکههای اجتماعی، آنها در هفت گروه دستهبندی شدهاند. چهار گروه اعضای این سایتها، کاربران ماهر، کاربران فراغتی، کاربران به دنبال سرگرمی و کاربران تجاری نامگذاری شدهاند. اما در اینترنت کاربرانی هم وجود دارند که در استفاده از امکانهای جدید اینترنتی پیشگام هستند، ولی نسبت به عضویت در شبکههای اجتماعی اشتیاقی نشان نمیدهند و در فعالیتهای آنلاینشان آنها را به کار نمیگیرند. این نوع کاربران غیر شبکههای اجتماعی نیز در سه گروه قرار گرفتهاند. آنها دلیل عدم استفاده از این سایتها را نداشتن وقت کافی، احساس عدم امنیت و احمقانه دانستن فعالیت در این نوع شبکهها اعلام کردهاند و به ترتیب، کاربران پُرمشغله، کاربران نگران و کاربران بدبین نامگذاری شدهاند.
کاربران ماهر، فعالترین، حرفهایترین و کلیدیترین گروه کاربران شبکههای اجتماعی هستند. آنها پس از ورود به شبکههای اجتماعی، به سرعت با محیط انطباق پیدا میکنند و تمایل دارند با اشخاص جدید در این سایتها ارتباط برقرار کنند.
کاربران فراغتی، اغلب از طرف دوستان، اعضای خانواده، همکاران یا سایر آشنایان به شبکههای اجتماعی دعوت شدهاند. کاربرانِ به دنبال سرگرمی، استفادهی تفننی از شبکههای اجتماعی دارند و برای این گروه از کاربران، شبکههای اجتماعی تبدیل به بخشی از زندگی شده است و هر روز به این سایتها مراجعه میکنند. سرگرمی و تعامل با دوستان دو انگیزهی اصلی آنها برای مراجعهی روزانه به شبکههای اجتماعی هستند.
کاربران تجاری، شبکههای اجتماعی را هدفمندتر به کار میگیرند. آنها نسبت به استفاده از این شبکهها برخوردی حسابگرانه و منطقی دارند.
کاربران پرمشغله، عموماً از شبکههای اجتماعی استفاده نمیکنند. آنها دیدگاه منفی نسبت به رسانههای اجتماعی ندارند و تنها به دلیل محدودیت زمان است که کاربر جدی این سایتها به شمار نمیآیند. از این رو، این گروه همواره در معرض پیوستن به شبکههای اجتماعی قرار دارند. کاربران نگران، تردیدهایی دربارهی وضعیت امنیت و حریم خصوصیشان در این شبکهها دارند.
کاربران بدبین، کمترین تمایل و رغبت برای استفاده از شبکههای اجتماعی دارند. تعدادی از این کاربران استفادهکنندگان حرفهای برخی دیگر از ابزارهای تکنولوژیک و اینترنت هستند، ولی دیدی منفی نسبت به شبکههای اجتماعی دارند.
نوع دیگری از تفاوت بین کاربران وجود دارد که میتواند در ارتباطات سیاسی، به ویژه در زمان انتخابات، نقش مهمی ایفا کند؛ اگر نظریهی الگوی دومرحلهای اطلاعات و نقش رهبران افکار در تأثیرگذاری بر افکار عمومی را بپذیریم، باید میان نقش و تأثیر صفحات شبکههای اجتماعی افراد و گروههای مختلف تفاوت قائل شویم. به این ترتیب، میتوان گفت که میان صفحات افراد مختلف زیر و تأثیر آن بر سایر کاربران اینترنتی تفاوت وجود دارد:
- صفحات مربوط به افراد عادی که از کاندیدای مورد نظر خود طرفداری میکنند.
- صفحات خود کاندیداها یا صفحههایی که به نام کاندیداها ساخته میشوند.
- صفحات فعالان سیاسی و احزاب مرتبط با هر کاندیدا.
- صفحات فعالان مطبوعاتی.
- صفحات رسانههای بیگانهی فارسیزبان
شبکههای اجتماعی در دهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری
انتخابات دورهی دهم ریاستجمهوری احتمالاً اولین و گستردهترین حضور فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در عرصهی سیاست در ایران بود که هم در داخل و هم در خارج از کشور، مقالات و تحقیقات مختلفی دربارهی آن منتشر شده است. پژوهشهای صورتگرفته در خارج از کشور دربارهی وقایع انتخابات ریاستجمهوری سال 1388، در اغلب موارد فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در ایران را به عنوان فضایی برای اعتراض مطرح کردند. طبق گزارش این پژوهشها، در ایران به طور تقریبی 700 هزار بلاگر وجود دارد و رسانههای جدید مانند فیسبوک، توییتر و یوتیوب، نقش کلیدی را در گسترش اخبار مخالفان بازی میکنند. به زعم آنها، اینترنت در کشورهایی مانند ایران اغلب به عنوان عاملی برای تغییر اجتماعی شهرت دارد و اینکه توانسته است یک حوزهی عمومی جدید را ایجاد کند. این پژوهشها با دیدگاهی مغرضانه جنبشهای اعتراضی زمان انتخابات دورهی دهم را «انقلاب توییتر» نام نهادند.
رجبی در پایاننامهی کارشناسی ارشد خود، به بررسی شبکههای اجتماعی، به ویژه فیسبوک، در دهمین دورهی انتخابات ریاستجمهوری میپردازد. از نظر او، اینترنت را میتوان اولین حوزهی عمومی جدی برای جامعهی ایران دانست؛ اما حوزهی عمومی نه به معنای هابرماسی آن (که کاملاً معطوف به نقد دولت و آزادی بیشتر است)؛ بلکه به معنایی متفاوت، یعنی عرصهای برای شکلگیری، گسترش و تقویت روابط و مناسبات افراد با یکدیگر. اینترنت در ایران، به تعمیق و گسترش نقد سیاسی، به مفهومی که در حوزه عمومی هابرماسی مطرح است منجر نمیشود. در ایران، اینترنت به عنوان حوزهی عمومی، باید به معنای عرصهای برای شکلگیری، تقویت و شفاف شدن هنجارها و قواعد رفتاری تلقی کرد. طبق نتایج این تحقیق، در دوران انتخابات 1388 شرایط حاکم بر گفتوگوها و مناظرههای بین کاربران فیسبوک چندان عقلانی و انتقادی نبود و با اینکه همهی طرفداران نامزدها از قابلیتهای فیسبوک، یعنی کامنت و برخی اوقات چت برای بحث و گفتوگو استفاده میکردند، گاهی اوقات تخریب رقیب و فحاشی و تحمل نکردن دیدگاههای رقیب نیز رخ میداد. اما این امر به این معنا نیست که همهی قواعد اخلاق گفتوگو نادیده گرفته شده است. مشارکت در گفتوگوها، حق ابراز نظر و بیان تمایلات سیاسی در فضای فیسبوک در زمان انتخابات محقق شده است. به ویژه اینکه بحثهای انتخاباتی اکثراً جدیتر و اصولیتر از بحثهای خیابانی بود و همین امر خیلیها را مجاب کرده بود که فرصت فیسبوک را از دست ندهند (رجبی، 1389).
البته باید به این موضوع نیز توجه داشت که انتقال مباحث سیاسی به فضای مجازی، کسانی را که به این فضا دسترسی ندارند، محروم میکند و بنابراین به شکلگیری یک حوزهی عمومی انحصارگرایانه، نخبهگرایانه و به دور از الگوی آرمانی کمک میکند. بنابراین، ارتباط دهندگی در اینترنت، متضمن یک حوزهی عمومی نیرومند و مبتنی بر نمایندگی نیست و شهروندان را به لحاظ سیاسی فعال نمیکند.
پیشبینیها برای انتخابات دورهی یازدهم
همان طور که پیشتر گفته شد، دربارهی تأثیر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در انتخابات و وقایع و نتایج آن نمیتوان نظری قطعی ارائه کرد، بلکه میتوان احتمالات و پیشبینیها را مورد توجه قرار داد. علت این موضوع از یک سو، تفاوت کاربران است. به طور مثال، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری کاربران ماهر و کاربران فراغتی متفاوت است و همین طور نقش و تأثیر شبکههای اجتماعی افراد عادی در مقایسه با افراد و گروههایی که رهبران فکری محسوب میشوند با هم برابر نیست. به علاوه متغیرهای دیگری خارج از فضای مجازی نیز در این عرصه دخیل هستند و تجربهی سالها انتخابات نشان داده است که رفتارهای انتخاباتی ایرانیان به راحتی قابل پیشبینی نیست.
از دیگر نکاتی که به آن اشاره کردیم تمایز قائل شدن میان آنچه «درون» و «بیرون» مبارزات انتخاباتی رخ میدهد است و اینکه فضای مجازی در هر دو مورد کاربرد دارد. شاهد این ادعا، نکاتی است که پایگاه خبری تحلیلی پارسینه به آن اشاره میکند: وقتی در دنیای واقعی و فضای شهری، تبلیغات انتخاباتی ریاستجمهوری طبق قانون کشور، مقطع و زمان خاصی دارد، برای برخی کاندیداها دنیای مجازی فرصتی است تا اقداماتی که نمیتوانند در خیابان (و دیگر رسانهها) صورت دهند به اینترنت بکشانند و با هر نام و نشانی برای تبلیغ خود استفاده کنند. بسیار آسان هم میتوانند از زیر بار مسئولیت این صفحهها فرار کنند و آن را به افرادی غیر از خود منتسب نمایند.
به همین دلیل، شبکههای اجتماعی این روزها صفحههای جدیدی را در خود میبیند که هر یک به نفع کاندیدایی خاص در حال تبلیغ هستند و صفحاتشان دائماً بهروز میشوند و انواع عکس و شعار و مطلب در آن قرار دادهاند. در مورد یکی از کاندیداها، تعداد صفحههایی که خود را به این طیف نسبت میدهند آن قدر زیاد هستند که نمیتوان ادعا کرد، کدام صفحه متعلق به آنهاست و کدام نیست و همهی این صفحات در قالبهای مختلف، پویشی را برای دعوت از این کاندیدا به راه انداختهاند.
با توجه به آنچه گفته شد، چه فرضیات و احتمالاتی را میتوان برای انتخابات دورهی یازدهم ارائه داد؟ در انتخابات دورهی دهم، طرفداران برخی از کاندیداها دسترسی بیشتری به شبکههای اجتماعی داشتند و تعاملات، ارتباطات و اطلاعرسانی زیادی را از آن طریق انجام دادند. این تجربه میتواند اهمیت شبکههای اجتماعی را برای سایر کاندیداها نیز روشن کند و به منظور افزایش مشارکت در انتخابات، فعالیت در شبکههای اجتماعی گسترش پیدا کند یا حتی به نوعی ستادهای انتخاباتی اینترنتی نیز شکل بگیرد. آیا همهی کاندیداها میتوانند و یا میخواهند در شبکههای اجتماعی فعالیت کنند و از این طریق نیز دست به تبلیغات بزنند؟ وضعیت چه کاندیداهایی در این زمینه بهتر خواهد بود؟ وضعیت فیلترینگ اینترنت و شبکههای اجتماعی در دورهی انتخابات چگونه خواهد بود؟ آیا ممکن است تا زمان برگزاری انتخابات، کاندیداها صفحههایی رسمی در شبکههای اجتماعی برای خود در نظر بگیرند؟ در هر کدام از این صفحات شاهد چه چیزهایی خواهیم بود؟ چه نمادهای شاخصی وارد عمل میشوند؟ آیا مثل انتخابات دورهی دهم ریاستجمهوری، رنگها به نماد تبدیل میشوند؟ در این صفحات چه گروههایی ایجاد میشود؟ کدام جنبشهای اجتماعی روز یا رویداد مهم جهانی مورد حمایت قرار میگیرد؟ چه لینکهایی بیشتر به اشتراک گذاشته میشود؟ تصاویر پروفایلها چه خواهد بود و سرانجام چه جملات و شعارهایی روی دیوارنوشتهها قرار میگیرد؟