تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۲:۳۲  ، 
کد خبر : ۲۶۴۷۴۷

پايه‌گذار بهائيت و خطر بهائیان


سيدحسين علي موسوي‌زاده / مدير گروه بهائیت پژوهشكده باقرالعلوم(ع)

فرقه بهائيت از بابيت و بابيت هم از شيخيه سرچشمه مي گيرد. فرقه‌ انحرافي شيخيه را شيخ احمد احسايي در ابتداي قرن 13هـ‌ق تأسيس كرد. نام ديگر اين گروه «كشفيه» است. كشفيه،‌ كنايه از كشف و الهامي است كه رهبران اين فرقه، براي خود قائل بودند.

در سال 1212 هـ.ق شيخ احمد با تعدادي از همراهانش براي زيارت امام رضا(ع) از راه نجف و كربلا به سوي ايران رهسپار شد و مدتي در شهر‌هاي يزد و اصفهان اقامت كرد. علماي شيعه از وي استقبال كردند و به دليل تقاضاي مردم يزد، او پس از زيارت مشهد دوباره به يزد برگشت و مدتي آنجا بود. بعد از ملاقات شيخ احمد احسايي با علماي قزوين، عده‌اي از علما، شيخ احمد احسايي را به دليل عقايدش، مانند عقيده به داشتن بدن هور قليايي، اعتقاد به ركن رابع، علل اربعه بودن ائمه براي ايجاد عالم، معراج رسول اكرم(ص) با جسد هور قليايي و غايب بودن قائم با جسد هور قليايي تكفير كردند.

برخي از اين علما عبارتند از: «سيد مهدي پسر صاحب رياض، حاجي ملا محمدتقي ملقب به شهيد ثالث، حاجي ملا جعفر استرآبادي، شريف العلماء سيد ابراهيم، شيخ محمدحسين صاحب فصول، شيخ محمد حسن نجفي صاحب جواهر، ملا آقا دربندي و...».به علت اين تكفير در ايران، عرصه بر شيخ تنگ شد و نتوانست از خود دفاع كند و سرانجام به عراق رفت. او در تاريخ 21 ذي‌القعده‌ سال 1241 هـ ق در نزديكي مدينه و در 75 سالگي از دنيا رفت و در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.

منشأ پیدایش بابيه

بابيه ، نزديك به 170 سال قبل، در دوران حاكميت سياه و فراماسوني قاجار به وجود آمد كه تحت سلطه استعمارگران بود. استعمارگران با هدف گسترش و تقويت همه‌جانبه فرقه بابيه و با تحريفگري، دروغ‌بافي، به‌هم ‌آوردن بافته‌ها و اوهام و تعاليم ساختگي به نام «مذهب جديد» به جنگ و مقابله آشكار با مباني اوليه دين مبين اسلام رفتند و طرح پروژه استعماري «دسيسه‌آميزي» را كه جاسوسان زبردست دولت روس- به ويژه «كينياز دالگوركي» كارمند سفارت روس- در ايران به اجرا در آوردند.

آنها در اين طرح، به دنبال عَلَم‌كردن نايب خاص دروغين براي امام زمان‌(عج)بودند تا از اين طريق بتوانند نفوذ مراجع تقليد و فقها را ميان مردم بي‌اثر كنند. يكي از همين افرادي كه انتخاب شد «سيد علي‌محمد باب» (شيرازي) بود كه در مكتب شيخ «احمد احسائي» آموزش ديده و باعث جلب ‌نظر بسياري گرديد و با ادعاهايي گوناگون مانند مقام مبشّر و نايب امام زمان گرفته تا خود امامت و نهايتاً رسالت و الوهيت وارد ميدان شد. بابيان، سيد علي‌محمد را «رب اعلي»، «نقطه‌ اولي»، «مبشر جمال ابهي»، «نقطه‌ بيان» و «باب» لقب داده‌اند. برخي از بابيان و بهائيان براي اثبات معجزه بودن سخنان باب، به امي بودن وي استدلال كرده‌اند.

مؤسس و سردسته فرقه بهائيت، ميرزا حسين‌علي نوري (ملقب به بهاء‌الله) است. او در شب دوم محرم سال 1233هـ.ق (12 نوامبر 1817ميلادي) در تهران به دنيا آمد ، به پيروان ميرزا حسين‌علي نوري، بهائي و به مسلك آنها بهائيت گفته مي‌شود.

اصول اعتقادی بهائيت

افكار و عقايد بهائيت برگرفته از عقايد بابيه است. در مورد توحيد كه نخستين و زيربنايي ترين اصل اسلامي است، آنها ادعاي يكتاپرستي دارند اما آنچه آنها ادعا مي كنند با آنچه در كتب و متونشان آمده بسيار متفاوت است. يكي از مبلغان معروف آنها« اسلمنت» بوده كه كتابي تحت عنوان «بهاء الله عصرجديد» نوشته است كه بشير سليماني و... آن را ترجمه كرده است ، در اين كتاب آمده كه بهاء الله مي گويد من ذات خدا هستم. و در جاي ديگر دارد « اني اناالله»! نه اينكه خدا در من تجلي كرده باشد بلكه در زماني كه زنداني اش مي كنند مي گويد« انه لا اله الا انا المسجون الفريد » يعني علاوه بر اينكه ادعاي رسالت مي كند كارش به جايي مي رسد كه مدعي خدايي مي شود.

رهبر بهائيان(حسين‌علي بهاء) در كتاب‌هايش بارها ادعاي نبوت كرده و خود را پيامبر خدا خوانده است. عباس افندي، فرزند بهاء، علي‌محمد باب را در رديف پيامبراني چون حضرت ابراهيم، حضرت موسي، حضرت عيسي و حضرت محمد(ص) مي داند كه همگي داراي معجزاتي بودند. سپس علي‌محمد باب را مبشر ظهور پدرش (حسين‌علي‌بهاء)، و پدرش را نيز در زمره آنها و بلكه برتر از همه آنها معرفي كرده است. در اصول ديگر مانند امامت و معاد هم عقايدي انحرافي دارند.

شواهد تاريخي نشان مي دهد كه پيش از دوره مشروطه دو قدرت وجود داشت؛ يكي شاه كه دربار و دولت را اداره مي كرد و ديگري مراجع و روحانيون كه ملت را رهبري مي كردند. در دوره ناصر الدين شاه و فتحعلي شاه و محمدشاه دولتهاي بيگانه توانستند بر ايران مسلط شوند اما ملت به رهبري روحانيون در برابر خواست آنها ايستادگي كرد.

براي شكستن اين مقاومت لازم بود كه اين ارتباط شكسته شود، براي همين، استعمار شروع به تفرقه‌افكني كرد و با استفاده از زمينه هاي داخلي، به ايجاد فرقه هاي منحرف مذهبي پرداخت و از آنجا كه مردم از كشمكشها خسته شده بودند و دنبال يك ناجي مي گشتند و چون وعده اتصال به امام زمان(عج) را مي دادند به همين دليل برخي از مردم به شيخيه و برخي به سيدعلي محمد باب گرويدند.

سابقه بهائيت نشان مي دهد اينها ستايشگر و فرمانبر دولتهاي استكباري بودند. از تزار روس و امپراطور انگليس تا رؤساي آمريكا و امروز اسرائيل غاصب همه پشت سر بهائيت بودند كه خود نماد ظلم و استكبار بوده و هستند.

سيستم رهبري فرقه ضاله بهائيت

قبلا رويكرد سازمان بهائيت توسط يك رهبر واحد تعيين مي شد اما الان توسط يك سازمان و تشكيلات با حمايت چند كشور استعمارگر كه برگرفته از سبك فراماسونري است، اداره مي شود. علت باقي ماندن فرقه بهائيت با آن احكام و عقايد سست خرافي، همين تشكيلات بهائيت است و آنها دو نوع تشكيلات انتصابي يا انتخابي دارند. در بخش انتخابي محافل ملي و محافل محلي و يا ضيافات 19 روزه است و تشكيلات انتصابي شان هم كه از طرف بيت العدل(واقع در اسرائيل) انتصاب مي شود. مؤسساتي مثل مؤسسه دارالتبليغ بين المللي، هيئت‌هاي مشاورين قاره‌اي، هيئت‌هاي معاونت و ... است كه در آنها نقشه هاي يك ساله تا چند ساله را دنبال مي كنند.

اگر در يك جايي يك بهايي وجود داشته باشد؛ به آن «نقطه» مي گويند و به وجود بيش از يك نفر بهائي «جمعيت» مي گويند و اگر بيش از 2 نفر باشد و به 9 نفر برسد، «محفل محلي» در آن منطقه تشكيل مي دهند. اين افراد در هر نقطه اي هستند ، يكي از وظايفشان اين است كه همه اخبار واصله را به محافل محل گزارش دهند و محافل محلي آن را به محافل ملي منتقل مي‌كنند و اين محافل ملي آن را به اسرائيل و به بيت العدل گزارش مي دهند.

نقش مهم تبليغ در بهائيت

بهائيان از همان اول كه آمدند كوشيدند با تبليغ گسترده، مرام و مسلك خود را در محافل و مجامع مختلف گسترش دهند يعني تبليغ، بالاترين جايگاه را در بهائيت دارد و خودشان مي گويند كه اگر يك روز تبليغ نكنيم آن روز از بين خواهيم رفت و تبليغ را يك وظيفه فردي و عمومي و واجب مي دانند و شيوه هاي تبليغ آنها متنوع است و اينها همه زير نظر تشكيلات بيت العدل انجام مي گيرد. شوقي افندي از رهبران اصلي بهائيت مي گويد كه فرد بايد تصميمات مصوبه از سوي هيئت هاي مشورتي را به مرحله عمل در آورد يعني يك فردي اگر بخواهد در بهائيت تبليغ بكند، هيچگونه اختياري از خود ندارد.

نفوذ بهائيت در ايران

مسئولين فرهنگي كشور بايد پس از شناسايي آسيبهايي كه سبب نفوذ فرقه‌هاي انحرافي مثل بهائيت در بين جوانان و ساير گروه‌هاي اجتماعي شده است، ابزارهاي مقابله را آماده كنند چون منشأ بسياري از اين فرقه ها سياسي است و اساسا اين فرقه ها را براي سلطه يابي بر جهان سوم و كشورهاي اسلامي طراحي كردند و امروز با شيوه ها و ابزارهاي مختلف برخي جوانان ما را گرفتار مي كنند.

بهائیان طرحي با عنوان «طرح روحي» توسط بيت العدل در بيش از 100 كشور اجراکردند، در ايران البته اين طرح با شكست روبه رو شد. ما بايد با مفاهيم قرآني و روايي و فرهنگ اسلامي و تبيين آن با زبان روز و شيوه هاي هنري و ابزارهاي موجود و ايجاد زمينه اشتغال و دور ساختن جوانان از بيكاري و... به مقابله با بهائیت بپردازيم. ما از يك فرهنگ غني برخورداريم و فرهنگ،از اساسي ترين عناصر هويتي است كه ما از اين طريق مي توانيم مردم خود را از افكار انحرافي بهائیت مصون كنيم.

امروز بهائيت بيشتر روي نوجوانان و جوانان متمركز شده است، آنها با شيوه‌هاي متعدد و در قالب كلاسهاي روان شناسي، بهداشت يار، معلم، فعاليت در داروخانه، يا خدماتي مثل تعميركار سيستم هاي حرارتي وارد خانه ها شده و كم كم انس گرفته و افكار و عقايد بهائيت را ترويج مي‌دهند. آنها با ظاهرسازي، خود را به عنوان انساني خير جا زده و يا از طريق پرستار افراد ناتوان، به جذب افراد مستعد براي تبليغ اقدام می کنند و يا با استفاده از (NGO) هاي ترك اعتياد و يا مشاركت در امر ازدواج و سركشي به خانواده هاي بي سرپرست به خانواده ها نفوذ مي كنند.

البته اين تبليغات تنها محدود به مسلمانان و شيعه نيست بلكه اديان و مذاهب ديگر نيز مورد نظر آنها هست مثلا در مواجهه با يك مسيحي، ابتدا از حضرت عيسي(ع) شروع مي كنند و يا در مواجهه با فرد مسلمان از حضرت محمد(ص) سخن مي گويند. چون بهاء الله اساس همه اديان را يكي مي داند و معتقد است همه اديان بر حقند براي همين بهائيت مي خواهد خود را در حوزه اديان ديگر به حساب آورد در حالي كه حزبي بيش نيست.

كمبود نيروهاي آموزش ديده براي مقابله با بهائيت

يكي از شگردهاي آنها اصول مترقي دوازده گانه بهائيت است، رهبر دوم بهائيت به نام عباس افندي در سفرهاي خود به اروپا براي تبليغ آئين بهائیت، تعاليم دوازده گانه وضع كرد و آن را به پدر خود يعني« بهاء الله» مؤسس فرقه ضاله بهائيت منتسب كرد، در حالي كه بسياري از اين مطالب در نوشته هاي پدرش اصلا وجود ندارد. يكي از اين تعاليم دوازده گانه، عدم تقليد و ترك تعصبات است (يعني تعصب‌هاي جنسي، ديني، مذهبي، وطني و سياسي نداشته باشيم) چون اينها را نابودكننده مي داند يا يكي از شيوه هاي تبليغي آنها بحث تساوي زن و مرد است كه در ايران به شدت روي آن كار مي كنند.

اگر مي خواهيم با بهائيت مقابله كنيم بايد مؤسسات متعددي كه در اين زمينه فعاليت مي كنند به صورت واحد ونظام مند شكل بگيرند و با يك مديريت واحد، راهبردي منظم داشته باشند. الان چند درصد از مسئولان ما نسبت به نوع فعاليت و حوزه هاي آسيب پذير جغرافيايي بهائیت آگاهي دارند؟ و آيا اگر كسي و يا كساني كه در معرض تبليغات بهائيت قرار گرفته اند و مي خواهند شبهاتي كه برايشان پيش آمده پاسخ داده شود، مركزي كه بتواند اين مسائل را پاسخگو باشد را داريم؟

باید بدانيم كه بهائيت با داشتن جمعيت 5 و نيم ميليوني با سابقه مستمر 170 ساله تبليغي و حمايتهاي گسترده استكبار هنوز در اقليت است و هيچ جايگاه سياسي اجتماعي در دنيا ندارد اما بايد در عين حال هوشيار باشيم و سعي كنيم آسيبهاي اجتماعي را كاهش دهيم و مهم ترين فرصتها و ظرفيتهاي خود را بشناسيم و با آسيب شناسي خود به رفع آن بپردازيم. نبود نيروهاي آموزش ديده در حوزه مقابله با بهائيت از جمله مشكلات ما در اين زمينه است. نداشتن اطلاعات لازم درباره جغرافياي انساني، سياسي و اجتماعي فرقه بهائيت يا نبود سايتهاي قوي اينترنتي و جامع براي پاسخگويي به شبهه‌ها و حمايت از جوانان يكي ديگر از مسائل در عدم موفقيت ما مي تواند باشد.

درمورد فرصتهاو ظرفيتهاي موجود برای مقابله با بهائیت می توان به موارد زیراشاره كرد : پرداختن به سوابق انحرافي و غيراخلاقي رهبران و بنيان‌گذاران اين فرقه، بيان سوابق تاريخي و نقد متون سست و متزلزل اين فرقه، داشتن قبله‌هاي متعدد و جعل قبله در سرزمین اشغال شده فلسطین با پشتوانه‌اي سست، در اقليت بودن افراد اين فرقه در داخل وخارج كشور، حمايت صهيونيسم و اسرائيل و بعضي از كشورهاي بيگانه از اين فرقه، تنفر عمومي مردم داخل كشور از اين گروه، وجود مستبصرين و توبه كنندگان متعدد، سياسي بودن عملكرد و برنامه‌ريزي‌هاي بهائيان، وجود اختلاف در ميان سران بهائيت، پرداختن به مسئله‌ خاتميت در اسلام (قرآن) و در اديان ديگر و نقد ديدگاه اين فرقه در اين باره، وجود تضادهاي آشكار و پنهان در اعتقادات و مباني فكري و متون اين فرقه، تبيين مسئله‌ امامت و مهدويت در اسلام و تشيع (ادله و نصوص) براي مقابله با نظريات اين فرقه كه در اين باره كتابي به عنوان«پيام آوران تاريكي» نوشته شده است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات