تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۷  ، 
کد خبر : ۲۶۷۹۲۹

هدف دشمن ايجاد اختلال در نظام تصميمي‌گيري و محاسباتي کشور است

محاسبات جمهوري اسلامي از روز اوّل براساس منطق عقلاني بوده است؛ عناصري که اين محاسبات را شکل مي‌داده اينها است: اوّل، اعتماد به خدا و سنن آفرينش؛ دوّم، بي‌اعتمادي به دشمن و شناخت او.

پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر انقلاب اسلامي، عصر دوشنبه در ديدار مسئولان، کارگزاران و جمعي از مديران ارشد دستگاه‌هاي مختلف کشوري و لشگري، ضمن بيان نکاتي بسيار مهم در زمينه مسائل داخلي و خارجي، تلاش پيچيده و چند جانبه براي ايجاد اختلال در محاسبات مسئولان و دستگاه‌هاي جمهوري اسلامي را مهم‌ترين هدف کنوني استکبار بويژه آمريکا خواندند و با اشاره به اوضاع حساس منطقه و جهان و قرار گرفتن در يک پيچ حقيقي تاريخي تأکيد کردند: جمهوري اسلامي بر مبناي عناصر اصلي محاسبات عقلاني خود يعني «اعتماد به پروردگار و سنن آفرينش» و «شناخت دشمن و بي‌اعتمادي به او»، راه پرافتخار خود را با تکيه بر مردم، بهره‌گيري از تجربه‌ها و تلاش و مجاهدت پيگير براي تحقق آرمان‌هاي ملت ادامه مي‌دهد.

متن محور بندي شده بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي بدين شرح است:

 

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

و الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيدنا محمّد و آله الطّاهرين‌

اوّلاً خوشامد عرض مي‌کنم به يکايک برادران و خواهران، مسئولان عزيز و متعهّد نظام جمهوري اسلامي. بسيار جلسه‌ي خوبي است و ان‌شاءالله مشحون از برکات الهي و هدايت الهي و نورانيت اين ماه خواهد بود. بيانات جناب آقاي رئيس جمهور(۱) هم بيانات بسيار خوب و شافي و وافي(۲) بود. آنچه نيت و همّت مسئولان کشور است، اميدواريم به برکت اين ماه و به برکت ادعيه‌ي زاکيه‌ي صالحان و مؤمنان و صائمان،(۳) به نتايج مورد نظر مسئولان عزيز ما برسد.

 

ماه رمضان، نجات‌بخش آدمي از آتش

ماه رمضان را «مبارک» ناميده‌اند؛ علّت مبارک بودن اين ماه، اين است که راه نجات از آتش و فوز به جنّت است، که در دعاي روز ماه رمضان [ميخوانيم‌]: وَ هذا شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَ الفَوزِ بِالجَنَّة.(۴) آتش و دوزخ الهي و همچنين بهشت و نعيم الهي در همين دنيا موجود است. آنچه در نشئه‌ي آخرت تحقّق پيدا مي‌کند، باطن همان چيزي است که در اينجا است: «وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالکفِرين»(۵)؛ جهنّم در همين‌جا، در همين نشئه، در همين زندگي، کافران و ظالمان و معاندان و مخالفان را احاطه کرده است؛ بهشت هم همين‌جور.

اينکه ما از جهنّم به بهشت برويم، دست خود ما است؛ در همين‌جا تحقّق پيدا ميکند و صورت عيني و باطني و واقعي آن در آن نشئه ديده ميشود. ما مي‌توانيم اين سفر را، اين سِير از دوزخ بدکرداري، دوزخ بددلي، دوزخ بدانديشي، از اين دوزخ که مال اين دنيا است را به بهشت نيک‌کرداري، به بهشت نيک‌انديشي و نيک‌رفتاري و نيک‌خويي انجام بدهيم؛ اسم اين حرکت «انابه» است، «توبه» است. لذا در دعا وارد شده است: وَ هذا شَهرُ اِلانابَةِ وَ هذا شَهرُ التَّوبَة»(۶)؛ با انابه، با توبه، عِتق(۷) از نار و فوز به جنّت حاصل خواهد شد.

 

خواندن دعاهاي وارده يکي از برکات ماه رمضان

يکي از برکات ماه مبارک رمضان دعاهايي است که در اين ماه وارد شده است. اين دعاها، هم کيفيت سخن گفتن با خدا و استعانت از پروردگار و توجّه به خدا را به ما تعليم ميدهد، هم معارف بسياري را که نظير آن را انسان حتّي در روايات متعارف اخلاقي پيدا نمي‌کند، به ما تعليم ميدهند. من دو فِقره از دعاهاي اين ماه را انتخاب کرده‌ام که اينجا در آغاز عرايضم عرض کنم. انتخاب اين دو فِقره هم به‌خاطر نياز امروز من و شما است؛ ما امروز به‌عنوان مسئولان کشور عزيزمان و مسئولان نظام جمهوري اسلامي، احتياج مبرمي داريم به کار جدّي و پيگير و همراه با صفا و اخلاص؛ اين دعاها ما را به اين سمت حرکت ميدهد.

 

درس‌ها و نکته‌هاي مهم دعاي روز اول ماه رمضان

يک دعا، دعاي روز اوّل ماه مبارک رمضان است که من از اين دعا، اين فِقره را انتخاب کرده‌ام: اَللهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَي فَعَمِلَ وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِي فَکَسِلَ وَ لا مِمَّن هُوَ عَلي‌ غَيرِ عَمَلٍ يتَّکِل»؛(۸) سه جمله است.

جمله‌ي اوّل عرض ميکند: اَلَّلهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَي فَعَمِلَ؛ پروردگارا ! ما را از کساني قرار بده که با نيت، با قصد، با معرفت عمل انجام ميدهند؛ عملِ هدف‌دار، عمل همراه با نيت، عملي که از پيش معلوم است که در چه جهتي و به سمت چه مقصدي است.

جمله‌ي دوّم: وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِي فَکَسِل؛ ما را از آن تيره‌روزاني قرار نده که دچار تنبلي و بيکارگي هستند. کسالت يعني تنبلي، يعني بيکارگي؛ ما را از اينها قرار نده. دعا اين را به ما تعليم ميدهد.

جمله‌ي سوّم: وَ لا مِمَّن هُوَ عَلي‌ غَيرِ عَمَلٍ يتَّکِل؛ ما را از کساني قرار نده که تکيه‌شان به چيزي غير از عمل است. نشستن و آرزو کردن و حرّافي کردن و بافتن مطالبي به يکديگر در جلسات، بدون اينکه عملي به دنبال آن باشد؛ ما را از اينها قرار نده.

ببينيد درس موجود در اين دعا اين است. مؤمن در روز اوّل ماه رمضان با اين نفَس وارد اين ضيافت الهي ميشود. خود اين يکي از مائده‌هاي بزرگ اين ضيافت است. اين يک دعا.

 

درس‌ها و نکته‌هاي مهم دعاي هر روز ماه رمضان

دعاي دوّم، دعاي هرروز ماه مبارک است؛ در اين دعا عرض ميکند: وَ اَذهِب عَنّي فيهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ و السَّأمَةَ و الفَترَةَ وَ القَسوَةَ وَ الغَفلَةَ وَ الغِرَّة؛(۹) پروردگارا! من را از اين خصلتها و از اين خصوصيات برکنار بدار؛ اين خصوصيات اينها است:

اوّل «النُّعاس»، خواب‌آلودگي؛ دوّم «الکَسَل»، يعني همان بيکارگي و تنبلي؛ سوّم «السَّأمَة»، ملول شدن، از يک چيزي دل‌زده شدن، دل‌زدگي؛ بعد «الفَترَة»  يعني سهل‌انگاري، کارها را با سهل‌انگاري گذراندن، در کارها استحکام را رعايت نکردن؛ بعد «القَسوَة»، سخت‌دلي، تحج��ر، عدم انعطاف؛ بعد «الغَفلَة»؛ غافل شدن و گيج خوردن از موقعيت خود و آنچه دارد مي‌گذرد و آنچه پيش روي ما است و آنچه پيرامون ما است؛ و آخري «الغِرَّة»؛ فريب‌خوردگي، مغرور شدن، فريب خوردن؛ من را از اينها برحذر بدار.

ببينيد اينها چه درسهايي است. خب، کاربرد اين مفاهيم - که مفاهيم متعالي بسيار برجسته‌اي است - براي مسئولان و دارندگان شئون کاري و جمعي، خيلي مهم‌تر از کاربرد آن در مورد افراد معمولي و عادّي است. اينکه ما ميگوييم ما را دچار تنبلي مکن، دچار قسوت نکن، دچار غفلت نکن، از دو نظر محتاج اين درخواست الهي هستيم و محتاج اين مراقبتيم: يکي از نظر شخصي خودمان که نلغزيم، اشتباه نکنيم، دچار مشکل نشويم؛ يکي از نظر حوزه‌ي مأموريتمان و مسئوليتمان. شما مثل ناخدايي هستيد که دارد کشتي را ميراند، مثل خلباني هستيد که دارد هواپيما را سِير ميدهد؛ مسئله‌ي شما فقط مسئله‌ي حفظ جان خودتان نيست؛ فرق ميکنيد با آن کسي که سوار اتومبيل شخصي خودش است و تنها دارد در جاده حرکت ميکند؛ مسئوليت او فقط مسئوليت جان خودش است؛ شما نه، جماعتي با شما هستند. اينها است که کفّه‌ي مسئوليت را و لزوم تعهّد را در مورد اين مسائلي که ذکر شد سنگين‌تر ميکند.

 

کار شيطان اغوا کردن و ايجاد اختلال و خطاي در دستگاه محاسبه‌ است

در ادبيات مذهبي ما، ماه رمضان، ماه تقابل شيطان و رفتارهاي شيطاني از يک سو، و رفتارهاي رحماني و اطاعت و عبوديت از سوي ديگر است. گفته ميشود که شيطان در ماه رمضان لگام‌زده است - اين از يک طرف - و گفته ميشود که ماه رمضان، ماه اطاعت و عبوديت است، که کوتاه‌ترين کلمه و پُرمغزترين کلمه، کلمه‌ي تقوا است: کُتِبَ عَلَيکُمُ الصِّيامُ کَماکُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون.(۱۰) مسئله، مسئله‌ي تقابل شيطان و تقابل تقوا است. کار شيطان اغوا کردن است؛ اغوا يعني چه؟ يعني ايجاد اختلال در دستگاه محاسبه‌ي شما - شيطان اين است ديگر - نقطه‌ي مقابل، کارکرد تقوا است؛ سعي شيطان اين است که شما را اغوا کند، يعني دستگاه عقل را، دستگاه فطرت را، دستگاه سنجش صحيح را که در وجود انسان گذاشته شده است، از کار بيندازد؛ يعني انسان را دچار خطاي در محاسبه کند. کار تقوا نقطه‌ي مقابل است: اِن تَتَّقُوا اللهَ يجعَل لَکُم فُرقانا،(۱۱) تقوا به شما فرقان، يعني آگاهي براي جدا کردن حق از باطل را ميدهد. در آيه‌ي شريفه‌ي ديگر [ميفرمايد]: وَ اتَّقُوا اللهَ وَ يعَلِّمُکُمُ الله؛(۱۲) تقوا موجب اين است که خداي متعال دريچه‌هاي دانش را، آگاهي را، دانايي را به روي شما باز کند.

 

تهديد و تطميع، شيوه تاثير گذاري شيطان

تأثير شيطان در دستگاه محاسبه‌ي ما، از راه تهديد و تطميع است؛ از يک طرف ما را ميترساند: آيه‌ي شريفه‌ي قرآن در سوره‌ي مبارکه‌ي آل‌عمران [ميفرمايد]: اِنَّما ذلِکُمُ الشَّيطنُ يخَوِّفُ اَولِيآءَهُ فَلا تَخافُوهُم وَ خافُونِ اِن کُنتُم مُؤمِنين.(۱۳) در قضيه‌ي غزوه‌اي که بعد از اُحد اتّفاق افتاد - که آمدند شايعه کردند که دشمن آمد، پدرتان درآمد، همه چيزتان از دست رفت - پيغمبر فرمود: آن کساني که امروز در جنگ اُحد زخمي شدند، همانها شمشير بردارند و بيايند؛ اگر هيچکدامتان هم نياييد، من تنها خواهم رفت. پيغمبر اکرم راه افتاد، کساني که آن روز در اُحد زخمي شده بودند، شمشير برداشتند با پيغمبر راه افتادند رفتند و دشمن را که در نزديک مدينه - [خبر] درست بود - کمين کرده بود و قصد داشت که حمله کند به‌صورت غافلگيرکننده، تارومار کردند و برگشتند. فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم يمسَسهُم سوء؛(۱۴) بعد ميفرمايد که: اِنَّما ذلِکُمُ الشَّيطنُ يخَوِّفُ اَولياءَه.(۱۵)

يکي از کارهاي شيطان ترساندن است: اَلشَّيطنُ يعِدُکُمُ الفَقر؛(۱۶) شما را از فقر ميترساند - بنابر يک احتمال در معناي اين آيه‌ي شريفه - اين تهديد بود،

از طرف ديگر تطميع است؛ از سوي ديگر وعده ميدهد شيطان، وعده‌هاي فريبنده؛ اينجا هم آيه‌ي شريفه‌ي قرآن ميفرمايد: يعِدُهُم وَ يمَنّيهِم وَ ما يعِدُهُمُ الشَّيطنُ اِلّا غُرورا؛(۱۷) وعده ميدهد، آرزوها را در دل آنها بيدار ميکند، زنده ميکند، يک آينده‌ي رنگي و دروغين و خيالي مثل سراب در مقابل چشم مؤمنينِ‌به‌خود ميگذارد؛ وَ ما يعِدُهُمُ الشَّيطنُ اِلّا غُرُورا؛(۱۸) امّا فريب است. از يک طرف تهديد، از يک طرف تطميع؛ مثل رفتاري که امروز آمريکا دارد و قدرتهاي استکباري هميشه [دارند]؛ از يک طرف تهديد ميکنند، از يک طرف تطميع ميکنند. تطميع، فقط تطميع شخصي نيست؛ تطميع‌هاي کلّي: «چنين ميکنيم، چنان ميکنيم»؛ بعد هم نمي‌کنند، دروغ مي‌گويند؛ کار شيطان اين است. همه‌ي اين کارهايي که شيطان انجام ميدهد - اين اغوا، اين تهديد و تطميع - براي اين است که دستگاه محاسباتي انسان مؤمن را از کار بيندازد تا محاسبه‌ي غلط انجام بدهد؛ وقتي دستگاه محاسباتي از کار افتاد، کار خراب ميشود.

 

محاسبه‌ي غلط؛ يکي از بزرگ‌ترين خطرها

محاسبه‌ي غلط، يکي از بزرگ‌ترين خطرها است؛ گاهي حيات انسان را تهديد مي‌کند؛ گاهي سرنوشت انسان را تهديد مي‌کند؛ چون توان انسان، نيروي انسان، توانايي‌هاي انسان، تحت سرپنجه‌ي اراده‌ي او است، و اراده‌ي انسان تحت تأثير دستگاه محاسباتي او است: اگر دستگاه محاسباتي بد کار کرد، اراده‌ي انسان تصميمي مي‌گيرد و در جهتي مي‌رود که خطا است؛ آن‌وقت نيروهاي انسان، همه‌ي توانايي‌هاي انسان در اين جهتِ خطا به کار مي‌افتد؛ اين آن چيزي است که بايد مراقب آن باشيد.

 

ائتلاف شياطين جن و انس براي ايجاد اشتباه محاسباتي

عرض کرديم، مراقبت در مورد شخصي که مسئوليت ندارد به يک معنا است، مراقبت در مورد من و شما که حوزه‌ي مسئوليتي داريم، به يک معناي ديگر است. مراقب باشيم که دستگاه محاسباتي ما به‌وسيله‌ي شيطانهاي انس و جن دچار اختلال نشود، مسائل را بد نفهميم. شيطان که فقط شيطان جنّي نيست؛ ابليس که فقط نيست؛ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِي عَدُوًّا شَيطينَ الاِنسِ وَ الجِنِّ يوحي بعضُهُم اِلي‌ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(۱۹) شياطين انس و جن به هم کمک هم ميکنند.

 

خطاي محاسباتي ناديده انگاشتن عوامل معنوي و سنتهاي الهي و محدود کردن تحليل حوادث به عوامل مادي

من همين‌جا تأکيد کنم: يکي از خطاهاي محاسباتي اين است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادّي محدود بماند؛ يعني عوامل معنوي را، سنّتهاي الهي را، سنّتهايي که خدا از آنها خبر داده است، آن چيزهايي را که با چشم ديده نمي‌شود، نديده بگيرد؛ اين يکي از خطاهاي بزرگ محاسباتي است. خداوند فرموده است: اِن تَنصُرُوا اللهَ ينصُرکُم وَ يثَبِّت اَقدامَکُم،(۲۰) ديگر از اين واضح‌تر؟ اگر شما در راه خدا حرکت کنيد، دين خدا را نصرت کنيد، خدا شما را نصرت خواهد داد؛ اين سنّت الهي است، اين غير قابل تغيير است: وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبديلاً؛(۲۱) اگر در راه احياي دين الهي حرکت کرديد و اين جهت را رعايت کرديد، خدا شما را نصرت خواهد داد. اين را قرآن گفته است، با اين صراحت که وعده‌ي الهي است؛ ما هم در عمل آن را تجربه کرده‌ايم.

بدانيد اين قطعه‌ي تاريخ انقلاب در تاريخ ممتدّي که در طول نسلهاي آينده، مورد بحث قرار خواهد گرفت، يکي از برجسته‌ترين مقاطع تاريخي است. در دنياي مادّي، در دنياي تسلّط ابرقدرت‌ها، در دنياي ستيزه‌گري همه‌جانبه‌ي با اسلام و معارف اسلامي و ارزشهاي اسلامي، يک نظامي به‌وجود بيايد برپايه‌ي اسلام، آن هم درست در نقطه‌اي که بيش از همه‌جاي دنيا تأثير عوامل آن قدرتهاي منحرف کننده نفوذ داشتند و حضور داشتند. [اين] چيز عجيبي است؛ من و شما عادت کرديم. اين همان «اِن تَنصُرُوا اللهَ ينصُرکُم» است. وَ يثَبِّت اَقدامَکُم؛ دچار تزلزل هم نمي‌شويد، کما اينکه نشديم. ملّت ايران دچار تزلزل نشد؛ اين همه فشار، اين همه توطئه، اين همه آزار، اين همه ناجوانمردي، ملّت ايران منصرف نشد. اين يکي از سنّتهاي الهي است.

  آيه‌ي شريفه‌ي قرآن [ميفرمايد]: اَلَم تَرَ کَيفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَيبَةٍ کَشَجَرَةٍ طَيبَةً اَصلُها ثابِت وَ فَرعُها فِي السَّماء. تُؤتي اُکُلَها کُلَّ حينٍ بِاِذنِ رَبِّها.(۲۲) کلمه‌ي طيب، اقدام درست، اقدام پاکيزه، اقدام براي خدا اين‌جوري است، که اين مي‌ماند، در زمين ريشه مي‌دواند، مستحکم مي‌شود و ثمربخش خواهد بود. نظام جمهوري اسلامي آن کلمه‌ي طيب است، مثل شجره‌ي طيبه باقي مانده است، مستحکم‌تر شده است. امروز نظام جمهوري اسلامي به‌عنوان يک نظام، به‌عنوان يک حکومت، به‌عنوان يک مجموعه‌ي سياسي با سي سال قبل از لحاظ استحکام قابل مقايسه نيست. در دو آيه بعد [ميفرمايد]: يثَبِّتُ اللهُ الَّذينَ ءامَنوا بِالقَولِ الثّابِتِ فِي الحَيوةِ الدُّنيا وَ فِي الآخِرَة.(۲۳) همان تثبيت و اثبات را مجدّداً تکرار مي‌کند. اين عوامل را بايد ديد؛ در محاسبات ما اين عوامل بايد به حساب بيايد. همه‌ي عوامل سعادت و شقاوت و پيشرفت و پسرفت و به موفّقيت‌ها دست يافتن و نيافتن، در چهارچوب عوامل مادّي متعارفي که اهل مادّه، اهل محسوسات، به آنها دل خوش مي‌کنند، محدود نمي‌ماند؛ اين عوامل در کنارش وجود دارد.

 

در محاسباتمان نبايد دچار اشتباه شويم!

آنچه من مي‌خواهم در اين بخش از عرايضم - که عمده‌ي حرف من هم همين است - عرض بکنم، اين است که ما امروز در محاسباتمان نبايد دچار اشتباه بشويم؛ نگذاريد دشمن در دستگاه محاسباتي شما اثر بگذارد؛ نگذاريد اغوا کند؛ نگذاريد تطميع او يا تهديد او اثر بگذارد. امروز نبرد جمهوري اسلامي با استکبار - که با انقلاب آغاز شد و همچنان با قوّت ادامه دارد - همان نبرد پيغمبران با طواغيت زمان، با شياطين انس و جن است. ما دنبال آرمانهاي بلند هستيم؛ دنبال تشکيل جامعه‌ي اسلامي، نظام اسلامي، کشور اسلامي، امّت اسلامي و تحقّق بخشيدن به آرزوهاي بزرگ پيامبران و صدّيقان و شهيدان [هستيم‌]؛ و دستگاه‌هاي شيطاني زمان يک جبهه‌اند و طبعاً با يک‌چنين حرکتي مخالفند. [بنابراين] کارشکني مي.کنند، اذيت مي‌کنند، تهديد مي‌کنند؛ در عين حال با همه‌ي زرق و برقي که آن جبهه‌ي مقابل دارد و جلال ظاهري و توانايي‌هاي مادّي‌اي که دارد، اين حرکت الهي و حرکت پيامبرانه راه خودش را دارد ادامه مي‌دهد و پيش مي‌رود، اثر مي‌گذارد، روزبه‌روز توسعه پيدا مي‌کند، روزبه‌روز عمق پيدا مي‌کند.

 

تحريم و تهديد نظامي تنها راههاي باقي مانده استکبار براي مقابله با نظام اسلامي

آنچه ما امروز در مجموعه‌ي رفتار دستگاه استکبار مشاهده مي‌کنيم، همين است؛ هدف ايجاد اختلال در نظام محاسباتي و دستگاه محاسباتي من و شما است. در ميدان‌هاي ديگر، استکبار نتوانسته است، کاري از او برنيامده است. در ميدانهاي واقعي، تنها دو عامل مادّي در اختيار جبهه‌ي استکبار بوده و هست: يکي تهديد نظامي، يکي تحريم. استکبار غير از اين دو هيچ چيز در اختيار ندارد. از لحاظ قدرت منطق، قدرت استدلال، توانايي بر اثبات حقّانيت، دست استکبار بسته است. تنها دو کار مي‌تواند بکند: يکي تهديد نظامي است که مرتّب مي‌کند، يکي هم تحريم؛ اين دو هم علاج دارد.

 

مجاهدت در باب اقتصاد مقاومتي؛ راه حل ترفند تحريم اقتصادي استکبار جهاني

تحريم را با مجاهدتِ در باب اقتصاد مقاومتي بايستي خنثي کرد. اين نکته‌اي که امروز رئيس جمهور محترم گفتند؛ قبلاً هم ايشان گفته بودند و اين نکته‌ي کاملاً درستي است: برنامه‌هاي اقتصادي براساس و با فرض ماندن تحريم‌ها بايستي برنامه‌ريزي بشود و تعقيب بشود و تحقّق پيدا بکند. فرض کنيم که اين تحريمها ذرّه‌اي و سرِ سوزني کم نخواهد شد؛ که حالا خود آنها هم همين را مي‌گويند. آنها هم مي‌گويند که تحريمها دست نخواهد خورد، حتّي از حالا شروع کردند که اگر در زمينه‌ي هسته‌اي هم به توافق برسيم، معناي آن اين نيست که همه‌ي تحريمها برداشته خواهد شد؛ هنوز چيزهاي ديگري هم هست؛ اين همان حرفي است که ما هميشه مي‌گفتيم.

من بارها در همين جلسه و جلسات گوناگون ديگر عرض کرده‌ام(۲۴) که [موضوع] هسته‌اي بهانه است؛ مسئله‌ي هسته‌اي هم نباشد، يک بهانه‌ي ديگري مي‌آورند: مسئله‌ي حقوق بشر هست، مسئله‌ي حقوق زنان هست، مسائل گوناگون فراوان را مي‌سازند؛ جعل کردن و بهانه‌گيري که خيلي مايه‌اي نمي‌خواهد، دستگاه تبليغاتي و امپراتوري تبليغاتي هم که در اختيار آنها است. بنابراين، علاج مسئله‌ي تحريم، عبارت است از همين اقتصاد مقاومتي؛ که حالا من بعد چند جمله‌اي را در اين زمينه عرض خواهم کرد.

 

تهديدنظامي؛ تهديدي توخالي و فاقد پشتوانه

امّا مسئله‌ي تهديد نظامي؛ امروز در دنيا کمتر کسي است که تهديد نظامي را جدّي بگيرد؛ حالا آمريکايي‌ها مي‌گويند ايراني‌ها جدّي نمي‌گيرند؛ ما فقط نيستيم که جدّي نمي‌گيريم؛ در دنيا خيلي‌ها هستند که اين تهديد را جدّي نمي‌گيرند. ناظران جهاني خيلي باور ندارند که اين تهديد، تهديد جدّي است؛ چون تشخيص ناظران جهاني و آگاهان به سياست اين است که اگر حمله‌ي نظامي براي آمريکا مقرون به صرفه بود، يک لحظه تأمّل نمي‌کرد. اينها از اينکه يک عدّه‌اي کشته خواهند شد، يک‌جايي بحران به وجود خواهد آمد، از اين ناراحت مي‌شوند؟ کساني که هشت سال از گرگي به نام صدّام با همه‌ي وجود حمايت کردند، کساني که هواپيماي مسافربري را روي آسمان بدون هيچ بهانه‌اي زدند(۲۵) و چند صد نفر را - زن و مرد و کودک بي‌خبر و بي‌گناه را - نابود کردند و به خون کشيدند، اينها از آدمکشي مي‌ترسند؟ کساني که هرجا دستشان رسيده است و توانسته‌اند بحران‌سازي کردند؛ اين اجتماعات رنگي - به قول خودشان «انقلابهاي رنگي» - در اين کشورها [به وجود آوردند، در] کدام يک از اينها است که قدرتهاي استکباري و در مقدّم آنها آمريکا پيشقدم [نباشد] و حضور نداشته باشد؟ داخل کشورها بحران‌سازي مي‌کنند، حالا اين بحران‌ها به کشتار بينجامد، به جنگ داخلي بينجامد، برايشان مهم نيست. کساني که به افغانستان حمله کردند، به عراق حمله کردند، صدها هزار نفر کشته شدند؛ کساني که در عراق بعد از پايان عمليات نظامي هم به‌وسيله‌ي دستگاه‌هاي امنيتي و شرکتهاي مزدورِ براي آدمکشي مثل بلک‌واتر - که قبلاً يک‌وقتي از آنها اسم آورديم -(۲۶) آدم‌ها را نفر به نفر در بغداد و در ساير شهرهاي عراق کشتند، اينها از آدمکشي مي‌ترسند؟ اينها از کشته شدن انسانها باک دارند؟ [به اين چيزها] اهمّيت مي‌دهند؟

 مسئله اين نيست که تهديد نظامي به‌خاطر اين است که نميخواهند. مکرّر ميگويند اسرائيل تهديد نظامي ميکند، آمريکا مانع ميشود! خب چرا آمريکا مانع ميشود؟ اگر اين حرف واقعيت داشته باشد، اگر اين حرف راست باشد، به‌خاطر چيست؟ خيلي وجدانشان آزرده ميشود از اينکه حمله‌ي نظامي به يک کشوري بشود، يک عدّه‌اي کشته بشوند؟ نه، مقرون به صرفه نمي‌دانند.

 

حمله‌ي نظامي به جمهوري اسلامي ايران براي هيچ کشوري مقرون به صرفه نيست

بنده هم قاطعاً مي‌گويم: حمله‌ي نظامي به جمهوري اسلامي ايران براي هيچ کشوري مقرون به صرفه نيست. امروز خود آمريکايي‌ها حمله‌ي به عراق را تخطئه مي‌کنند. نکته‌ي مهم و جالب توجّه اين است که اين کار را نه از باب اينکه جنايت بود، تخطئه مي‌کنند؛ [نه‌]، مي‌گويند به صرفه‌ي آمريکا نبود! يعني اگر به صرفه‌ي آمريکا بود، اشکالي نداشت. نمي‌گويند ما خطا کرديم که آدم کشتيم، خطا کرديم به مردمي بي‌گناه حمله کرديم، خطا کرديم که سربازان ما [درِ] خانه‌هاي مردم را با لگد باز کردند، زن و بچه‌ي مردم را جلوي چشم همه به خاک و خون کشيدند؛ اين را نمي‌گويند.

[الان‌] سربازهايشان به‌خاطر فجايعي که در آنجا انجام گرفته است، دچار مشکل رواني‌اند، امّا به صورت رسمي اعتراف نمي‌کنند؛ مي‌گويند اين کار به صرفه نبود. خب، بنابراين هم در زمينه‌ي تحريم، هم در زمينه‌ي تهديد نظامي، دست دشمن خالي است: وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنين؛(۲۷) اگر ما [مؤمن باشيم‌]، دشمن در ميدان واقعي کاري نمي‌تواند بکند.

 

اشتباه محاسباتي، الگويي در چارچوب جنگ نرم دشمن

خب، حالا که کاري در ميدان واقعي نمي‌تواند انجام بدهد و دستش از تأثيرگذاري خالي است، راه علاج دشمن چيست؟ راه علاج اين است که دستگاه محاسبه‌ي طرف مقابل را دچار اختلال کند؛ دستگاه محاسباتي من و شما را؛ اين کار را هم با تبليغات، با کار سياسي، با تماس‌هاي گوناگون دنبال مي‌کنند؛ مي‌دانند که جمهوري اسلامي براي رسيدن به هدفهاي خود داراي توان است؛ بايد نخواهد؛ اگر «خواست»، مي‌تواند؛ مي‌خواهند کاري کنند که نخواهد. امروز تلاش دنياي استکبار و در رأس آنها آمريکا است و اين همان جنگ نرمي است که ما از چند سال قبل از اين درباره‌ي آن بحث کرديم، حرف زديم؛ ديگران هم گفته‌اند و نوشته‌اند و بحث کرده‌اند.

 

شکل‌گيري و حرکت نظام اسلامي مبتني بر محاسبات عقلاني – الهي

 محاسبات ما را نمي‌توانند عوض کنند؛ محاسبات جمهوري اسلامي از روز اوّل براساس منطق عقلاني بوده است؛ براساس يک قوّه‌ي عاقله‌اي بوده است. عناصري که اين محاسبات را شکل مي‌داده اينها است: اوّل، اعتماد به خدا و سنن آفرينش؛ دوّم، بي‌اعتمادي به دشمن و شناخت او.

از جمله‌ي موارد اعتماد به خدا و سنن آفرينش، اعتماد به مردم است؛ اعتماد به ايمان‌ها است؛ اعتماد به محبّت‌ها است؛ اعتماد به انگيزه‌هاي صادقانه است؛ اعتماد به صدق مردم است - که امام بزرگوار ما مظهر اين اعتماد بود - اعتقاد به خودباوري و اينکه «ما مي‌توانيم»؛ تکيه‌ي به عمل و پرهيز از بيکارگي؛ اعتماد به نصرت الهي؛ تکيه‌ي به تکليف و مجاهدت در راه تکليف؛ اينها آن چيزهايي است که از روز اوّل تا امروز مجموعه‌ي عناصر قوّه‌ي عقلاني نظام اسلامي را - که پايه و زيربناي حرکت او بود - شکل داده است؛ بيانات امام را مراجعه کنيد؛ فرمايشات امام مملو و مشحون از همين معارف و معاني است؛ بهره‌گيري از تجربه‌ها، تجربه‌ي رفتار قدرتهاي مستکبر با ملّت‌هاي زيردست؛ مجاهدت براي استقلال، مستقل ماندن، مستقل زيستن. استقلال يعني چه - حالا بعضي‌ها در اصل مفهوم استقلال خدشه مي‌کنند که يعني چه استقلال - استقلال يعني آزادي از اراده‌ي بيگانگان و اراده‌ي ديگران؛ اين معناي استقلال است؛ اين را هيچ عقلي مي‌تواند انکار کند؟ معناي استقلال اين است که يک ملّتي سرنوشت خودش را خودش تعيين کند. اين کشور سالهاي متمادي دچار استقلال نبود؛ استقلال ظاهري سياسي بود، امّا مغزافزار اين نظام و اين کشور دست ديگران بود؛ آنها بودند که تصميم مي‌گرفتند؛ آنها بودند که کار مي‌کردند؛ افرادي هم در داخل بودند، بعضي دلبسته‌ي آنها، بعضي هم نه‌چندان دلبسته، امّا مجبور و ناگزير دنبال آنها راه مي‌افتادند. استقلال، ايستادگي در مقابل يک چنين حالتي است.

 

دشمني استکبار با منطق عقلاني نظام اسلامي

  خب، مخالفت استکبار با اين عقلانيت است. اگر کسي خيال کند که اسم اسلام موجب مي‌شود که با جمهوري اسلامي مخالف باشند، نه، اسم اسلام و ظواهر اسلامي و تشريفات اسلامي هيچ کس را به مخالفت وادار نمي‌کند. امام يک وقتي در يکي از صحبتهايشان مي‌فرمودند: (۲۸) وقتي که انگليس‌ها در دهه‌ي دوّم قرن بيستم - هزار و نهصد و خرده‌اي - آمدند وارد عراق شدند و مسلّط شدند، بعد آن فرمانده‌ي نظامي انگليسي ديد يک نفري فريادي بلند کرده، دارد صدايي مي‌زند، دستپاچه شد - روي مناره يک کسي اذان مي‌گفت - پرسيد اين سرو صدايي که هست چيست؟ گفتند اذان مي‌گويد. گفت عليه ما است؟ يکي گفت نه؛ گفت خب، هرچه مي‌خواهد بگويد. اذاني که عليه او نباشد، «الله‌اکبر»ي که او را کوچک نکند، خب هرچه مي‌خواهد بگويد، بگويد. مسئله مسئله‌ي اسم اسلام و تشريفات اسلامي نيست. امروز کشورهايي اسم اسلام را دارند، تشريفات اسلامي را هم کم‌وبيش دارند، امّا نفتشان در اختيار استکبار است، امکاناتشان در اختيار استکبار است، منابع حياتي‌شان در اختيار آنها است؛ هيچ مخالفتي با آنها نيست، خيلي هم دوستند.

 

نظام جمهوري در مقابل نظام استکباري آمريکا

يک حرف خوبي را اخيراً يک جايي خواندم؛ يکي از کارشناسان دولتي آمريکا گفته است: آشتي ميان ايران و آمريکا امکان‌پذير است، امّا ميان جمهوري اسلامي با آمريکا ممکن نيست؛ حرف درستي زده. ايراني که در رأس آن خاندان پهلوي باشند - که همه چيزشان را در اختيار آنها مي‌گذارند - البتّه آشتي با اين ممکن که هيچ، لازم هم هست؛ بالاتر از آشتي هم لازم است. مسئله، مسئله‌ي جمهوري اسلامي است؛ جمهوري اسلامي يعني استقلال، آزادي، پايبندي به ايمان اسلامي، حرکت در مسير اسلام، تن ندادن به تحميلات دشمنان، دعوت امّت اسلامي به اتّحاد - درست نقطه‌ي مقابل آن‌چيزي که آنها مي‌خواهند - البتّه با اين بدند.

خب، اين عرض اصلي ما بود: خودباوري را فراموش نکنيم؛ ايمان را فراموش نکنيم؛ عمل را فراموش نکنيم؛ تسليم تنبلي و سهل‌انگاري و ملالت و دل‌زدگي نشدن را فراموش نکنيم؛ اينها درسهاي ماه رمضان است.

 

چند توصيه به مسئولين

چند توصيه عرض کنيم: يک توصيه خطاب به همه‌ي مسئولين است.

1- تلاش براي قدرتمندسازي نظام اسلامي براي عبور موفق از پيچ تاريخي

نگاه به اوضاع سياسي جهان و منطقه نشان ميدهد که ما در مقطع حسّاسي هستيم؛ به معناي واقعي کلمه، امروز يک پيچ تاريخي است. اين را بدانيد! اگر قوي نباشيد زور خواهيد شنفت؛ نه از آمريکا و غرب، حتّي از موجودي مثل صدّام. اگر قوي نباشيد به شما زور مي‌گويند، بر شما تحميل ميکنند. بايد قوي بشويد. عناصر قوّت چيست؟ چگونه مي‌شود فهميد و قبول کرد که ما قوي هستيم؟ روحيه، اميد، کاروتلاش، شناخت رخنه‌هاي اقتصادي، رخنه‌هاي فرهنگي، رخنه‌هاي امنيتي - اينها را بشناسيد و اين رخنه‌ها را ببنديد - هم‌افزايي دستگاه‌هاي مسئول - به هم کمک کنند دستگاه‌ها - هم‌افزايي دستگاه‌هاي مسئول با مردم؛ اينها عناصر قوّت است. اين يک توصيه که اين توصيه به همه است.

 

2- ضرورت کار و تلاش مستمر مسئولين و از دست ندادن فرصت‌ها

 توصيه‌ي دوّم اين است که تا مي‌توانيد و فرصت هست کار کنيد؛ فرصتها محدود است. ما اشخاص رو به زوالي هستيم، فرصت محدودي داريم، تا مي‌توانيم، تا هستيم، کار کنيم. نگوييد نمي‌گذارند؛ اين نمي‌گذارند حرف قابل پذيرشي نيست. خيلي‌ها هم ميگفتند، قبلاً هم مي‌گفتند، حالا هم بعضي‌ها مي‌گويند نمي‌گذارند؛ نمي‌گذارند يعني چه؟ شما چه در مجلس، چه در دولت، چه در قوّه‌ي قضائيه، چه در نيروهاي مسلّح، چه در بخشهاي گوناگون مربوط به دولت، توانايي‌هايي داريد، امکاناتي در اختيار داريد، از اين امکانات استفاده کنيد؛ تا مي‌توانيد کار کنيد؛ نگذاريد لحظه‌اي بيکار بگذرد.

 

3- پرهيز ار حاشيه و مشغول شدن به حل مشکلات

توصيه‌ي سوّم [اين است که‌] حرکت را براساس اصول انقلاب تنظيم کنيد؛ از حاشيه‌سازي پرهيز کنيد، به حلّ مشکلات مردم بپردازيد. رابعاً هم‌گرايي بخشي و هم‌گرايي قوّه‌اي را مهم بشماريد. بنده توصيه‌ي مکرّر ميکنم به مسئولين محترم قواي سه‌گانه که جلساتشان را به‌طور مرتّب داشته باشند؛ خيلي از مسائل در اين جلسات مشترک حل ميشود: جلسات دولت و مجلس، جلسات قوّه‌ي قضائيه و دولت، جلسات قوّه‌ي قضائيه و مجلس؛ اين ديدارها، اين تبادل نظرها، اين استفاده‌ي از نظرات يکديگر، موجب هم‌افزايي است. و مسئله‌ي مديريت جهادي؛ اين توصيه مربوط به همه است.

 

حمايت رهبري با همه توان از دولت يازدهم و اعتدال کامل به مسئولين آن

توصيه‌اي به خصوص دولت و قوّه‌ي مجريه: اوّلاً اين را همه بدانند، بنده دولت را حمايت ميکنم. من از همه‌ي تواني که در اختيارم هست استفاده خواهم کرد براي کمک به دولت؛ دولت را تأييد ميکنم، حمايت ميکنم، مثل همه‌ي دولتهاي گذشته. نسبت به مسئولان بلندپايه‌ي دولت - آنهايي که ميشناسم - اعتماد دارم. همه‌ي دولتهايي که بعد از انقلاب سر کار آمدند، دولتهاي منتخب مردمند و بنده در همه‌ي اين دوره‌ها - آن‌وقتي که مسئوليت داشتم - از همه‌ي اين دولتها حمايت کردم.

 

رعايت انصاف در نقد عملکرد دولت

همه‌ي دولتها هم نقاط مثبتي دارند، [هم] نقاط منفي‌اي دارند؛ هيچ دولتي نيست که بگويد من همه‌ي نقاطم مثبت است يا کسي بگويد همه‌ي نقاطش منفي است؛ نه، مثبت و منفي مخلوط است. البتّه نسبت به دولتهاي گذشته، بهتر اين است که نقد به صورت کارشناسي انجام بگيرد؛ نقد در منبرهاي عمومي خيلي مصلحت نيست؛ نسبت به دولت کنوني هم نقد بايد منصفانه، محترمانه، دلسوزانه باشد؛ به معناي مچ‌گيري، به معناي اذيت کردن نباشد؛ اين مطلب اوّل.

 

مسئولين قوه مجريه اقتصاد مقاومتي را جدي بگيرند

ثانياً به مسئولين دولت عرض ميکنم: اقتصاد مقاومتي را جدّي بگيريد. خب، رئيس جمهور محترم گفتند، مسئولين ديگر هم کم‌وبيش اظهار کرده‌اند، گفته‌اند، منتها بايد عمل کرد: وَ لا مِمَّن عَلي‌ غَيرِ عَمَلٍ يتَّکِل؛ اين‌جور نباشد که به زبان بگوييم، در عمل کُند حرکت بکنيم. در اقتصاد مقاومتي تکيه بر توليد داخلي است، بر استحکام بنيه‌ي دروني اقتصاد است. رونق اقتصادي هم اين است؛ رونق اقتصادي با توليد حاصل ميشود، با فعّال کردن ظرفيتهاي دروني کشور حاصل ميشود، نه با چيز ديگر.

 

نقش بانک‌ها در اقتصاد مقاومتي

توصيه‌ي مهم در زمينه‌ي اقتصاد مقاومتي، يکي توصيه‌ي به بانکها است: بانکها بايد نقش ايفا کنند، بايد خودشان را تطبيق بدهند با موادّ سياستهاي اقتصاد مقاومتي و برنامه‌ريزي‌هاي دولت در اين زمينه؛ و ميتوانند نقش ايفا کنند، نقش مثبت؛ البتّه نقش منفي هم ميتوانند.

 

وظيفه بخش صنعت و معدن در اقتصاد مقاومتي

توصيه‌ي مؤکّد به بخش صنعت‌ومعدن: تحرّکشان را بايد افزايش بدهند. بار اصلي بيرون رفتن کشور از رکود و عقب‌ماندگي اقتصادي بر دوش بخش صنعت‌ومعدن است؛ بايد تلاش کنند، تلاش را بايد مضاعف کنند، ظرفيتها را شناسايي کنند؛ ظرفيتهاي زيادي در کشور هست، اين ظرفيتها را فعّال کنند.

 

وظيفه بخش کشاورزي در اقتصاد مقاومتي

در مورد بخش کشاورزي؛کشاورزي اهمّيت حياتي دارد. لازم است نگاه دولت و سياستهاي دولتي به بخش کشاورزي، نگاه حمايت باشد؛ همه‌جاي دنيا هم همين‌جور است؛ از بخش کشاورزي به‌وسيله‌ي دولتها حمايت ميشود. آن‌وقت بايد مشکلات موجود در بخش کشاورزي برطرف بشود؛ مشکلات کشاورزان، مشکلات دامداران - که گاهي شکايتهايي هم به ما ميشود - و انسان رنج ميبرد از بعضي از مشکلاتي که براي اينها وجود دارد.

 

شعار بسيار خوب اعتدال

سوّم: شعار دولت، اعتدال است؛ اعتدال، شعار بسيار خوبي است، ما هم تأييد ميکنيم اعتدال را؛ افراط محکوم است و بد است.

 

با شعار اعتدال نيروهاي مومن را به حاشيه نرانيد!

سفارشي که من ميکنم اين است که مراقب باشيد جريانهاي مؤمن را با شعار اعتدال کنار نزنند؛ بعضي‌ها اين کارها را دارند ميکنند، من ميبينم در صحنه‌ي سياسي کشور؛ با شعار اعتدال، با شعار پرهيز از افراط، سعي ميکنند جريان مؤمن را که در خطرها آن جريان است که زودتر از همه سينه سپر ميکند، آن جريان است که دولتها را در مشکلات واقعي به معناي حقيقي کلمه حمايت ميکند، کنار بزنند؛ مراقب باشيد. اسلام، مظهر اعتدال است. اين «اَشِدّاءُ عَلَي الکُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»(۲۹) اعتدال است؛ «قتِلوا الَّذينَ يلونَکُم مِنَ الکُفّار»(۳۰) اعتدال است؛ امربه‌معروف و نهي‌ازمنکر اعتدال است - اعتدال اينها است ديگر - معناي اعتدال اين نيست که ما از کارهاي احساس وظيفه‌اي که فرد مؤمن، جريان مؤمن، مجموعه‌ي مؤمن انجام ميدهد، جلوگيري کنيم.

 

سفارش به جريانهاي سياسي و مطبوعاتي: فضاي جنجالي در کشور به نفع کشور نيست

سفارش به جريانهاي سياسي و مطبوعاتي؛ يک توصيه به برادران و مسئولان جريانهاي سياسي و مطبوعاتي داريم. مراقب باشيد؛ فضاي جنجالي در کشور به نفع کشور نيست. بعضي‌ها روي اعصاب مردم اين‌قدر راه نروند - که آدم مشاهده ميکند - امنيت فکري و ذهني براي مردم مهم است؛ فضاي دعوا و فضاي اختلاف را افزايش ندهند، تشديد نکنند. حرفهاي دشمنان را هم مرتّب تکرار نکنند. بنده هرروز مبالغ زيادي روزنامه نگاه ميکنيم - مثل خيلي از چيزهاي ديگري که زياد ميخوانم - گاهي يک حرفهايي، يک تيترهايي در روزنامه‌ها [مي‌آيد] که باب فلان روزنامه‌ي آمريکايي است؛ اتّفاقاً گاهي هم در همان روزنامه‌هاي آمريکايي و غير آمريکايي هم هست که آنها هم گاهي براي ما مي‌آيد مراقب باشيد؛ اين‌جور درست نيست.

 

در پرونده هسته‌ي دشمن به مرگ گرفته که به تب راضي بشويد!

يک مسئله‌ي حسّاس کنوني، مسئله‌ي هسته‌اي است که بيانات امروز رئيس جمهور محترم کاملاً خوب و درست بود. طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضي بشويد. هدف آنها اين است که جمهوري اسلامي را در باب ظرفيت غني‌سازي مثلاً - که يکي از مسائل است - به ده هزار سو راضي کنند، منتها از پانصد سو و هزار سو شروع کرده‌اند، که حدود ده هزار سو مثلاً محصول حدود ده هزار سانتريفيوژ - همين قديمي‌هايي که از قبل داشتيم و داريم - است. هدف آنها اين است. مسئولين ما ميگويند ما به ۱۹۰۰۰۰ سو احتياج داريم. ممکن است اين نياز مال امسال و دو سال ديگر و پنج سال ديگر نباشد، امّا اين نياز قطعي کشور است، خب، بايد نياز کشور تأمين بشود. اصل حرفي که آمريکايي‌ها در اين قضيه دارند، حرف ناحقّي است. يک کشوري احتياج به انرژي هسته‌اي دارد، خودش با تلاش خود، با دنبال‌گيري خود، بدون اينکه از کسي دزدي کند، بدون اينکه با کسي ساخت‌وپاخت بکند، توانسته اين علم را، اين دانش را، اين فنّاوري را براي خود فراهم کند؛ حالا واايستاده‌اند که نه، نبايد. خب چرا؟ اين «نبايد» چه منطقي دارد؟ ميگويند ما از بمب هسته‌اي ميترسيم! اوّلاً تضمين براي جلوگيري از سلاح هسته‌اي راه‌هاي خودش را دارد؛ اشکالي هم ندارد. ثانياً اگر بنا است که راجع به مسئله‌ي سلاح هسته‌اي کسي نگران باشد، آن، آمريکا نيست. آمريکا که خودش چند هزار کلاهک هسته‌اي دارد، چند هزار بمب هسته‌اي دارد، و خودش به کار برده؛ خب به شما چه! شما چه کسي هستيد که بايستي نگران اين باشيد که فلان کشور به سلاح هسته‌اي دست پيدا ميکند يا نميکند؛ وانگهي آن دستگاه‌هايي که مسئولند، خب بله، ميشود تضمين کرد. [البتّه‌] تضمين هم شده است يعني روشن است؛ شايد خود آنها هم ميدانند. اصل حرف آنها حرف ناحقّي است.

 

اعتماد کامل به تيم مذاکره کننده

البتّه ما به تيم مذاکره‌کننده‌مان اعتماد داريم. مطمئنّيم يقيناً آنها به دست‌اندازي به حقوق کشور و حقوق ملّت و کرامت ملّت راضي نخواهند شد و اجازه نخواهند داد که چنين کاري انجام بگيرد.

مسئله‌ي ظرفيت غني‌سازي يک مسئله است که خيلي مهم است؛ مسئله‌ي تحقيق و توسعه که قطعاً بايد رعايت بشود؛ حفظ تشکيلاتي که دشمن قادر به تخريب آن نيست. روي «فردو» تکيه مي‌کنند، چون غير قابل دسترسي است براي آنها؛ مي‌گويند جايي که ما نميتوانيم به آن ضربه بزنيم، نبايد داشته باشيد! اين خنده‌آور نيست؟

 

موفقيت ملت مومن عراق در غلبه بر فتنه داعش

مسئله‌ي آخر، هم مسئله‌ي منطقه است و مسئله‌ي عراق است که در حقيقت فتنه است و ان‌شاءالله به توفيق الهي مردم مؤمن عراق خواهند توانست اين فتنه را خاموش کنند و از بين ببرند. و ان‌شاءالله ملّتهاي منطقه روزبه‌روز رو به رشد و اعتلاي مادّي و معنوي پيش خواهند رفت.

  پروردگارا! به محمّد و آل محمّد از تو ميخواهيم آنچه گفتيم و شنيديم، براي خودت و در راه خودت قرار بده؛ آن را از ما قبول بفرما. پروردگارا! ما را بر سعي و تلاش و کار مخلصانه موفّق بدار. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد مايه‌ها و موجبات رضايت خود از ما را در اختيار ما قرار بده؛ ما را در اين ماه مبارک از رحمت و مغفرت خود محروم مفرما؛ ارواح طيبه‌ي شهيدان را، روح مطهّر امام بزرگوار را با اوليائت محشور بفرما. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد ما را جزو بندگان شاکر و صابر خود قرار بده.

والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته‌

 

۱) حجّت‌الاسلام و المسلمين دکتر حسن روحاني

 ۲) کامل و کافي‌

 ۳) روزه‌داران‌

 ۴) اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۹۰

 ۵) سوره‌ي توبه، بخشي از آيه‌ي ۴۹

 ۶) اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۲۵

 ۷) آزاد شدن‌

 ۸) اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۲۳

 ۹) اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۲۶

 ۱۰) سوره‌ي بقره، بخشي از آيه ۱۸۳

 ۱۱) سوره‌ي انفال، بخشي از آيه‌ي‌۲۹

 ۱۲) سوره‌ي بقره، بخشي از آيه‌ي‌۲۸۲

 ۱۳) سوره‌ي آل‌عمران، آيه‌ي ۱۷۵

 ۱۴) سوره‌ي آل‌عمران، بخشي از آيه‌ي ۱۷۴

 ۱۵) سوره‌ي آل‌عمران، بخشي از آيه‌ي ۱۷۵

 ۱۶) سوره‌ي بقره، بخشي از آيه‌ي ۲۶۸

 ۱۷) سوره‌ي نساء، آيه‌ي ۱۲۰

 ۱۸) سوره‌ي نساء، بخشي از آيه‌ي ۱۲۰

 ۱۹) سوره‌ي انعام، بخشي از آيه‌ي ۱۱۲

 ۲۰) سوره‌ي محمّد، بخشي از آيه‌ي ۷

 ۲۱) از جمله، سوره‌ي احزاب، بخشي از آيه‌ي ۶۲

 ۲۲) سوره‌ي ابراهيم، آيه‌ي ۲۴ و بخشي از آيه‌ي ۲۵

 ۲۳) سوره‌ي ابراهيم، بخشي از آيه‌ي ۲۷

۲۴) از جمله، ديدار مسئولان و کارگزاران نظام (۱۳۹۱/۵/۳)

۲۵) هواپيماي مسافربري ايران که در تاريخ ۱۲ تير ۱۳۶۷ از بندر عبّاس عازم دوبي بود، در منطقه‌ي غيرنظامي جزيره‌ي هنگام با شليک موشک از ناو آمريکايي وينسنز سرنگون شد و ۲۹۸ سرنشين آن - از جمله ۶۶ کودک زير ۱۲ سال - به شهادت رسيدند.

۲۶) از جمله، ديدار جمعي از دانش‌آموزان و دانشجويان بسيجي (۱۳۸۶/۸/۹)

۲۷) سوره‌ي آل‌عمران، آيه‌ي ۱۳۹

۲۸) از جمله، صحيفه‌ي امام، ج‌۷، ص‌۳۹۳

 ۲۹) سوره‌ي فتح، بخشي از آيه‌ي ۲۹

 ۳۰) سوره‌ي توبه، بخشي از آيه‌ي ۱۲۳

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
msn
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۹
0
0
بسیار عالی بود
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات