مطهره شفیعی: «اگر قرار بود مشکل اصلی ما، اقتصاد و مادیات باشد که در این صورت اگر انقلاب نمیکردیم، بهتر بود؛ چراکه در آن زمان نه تحریمی دامنگیر ملت ایران بود و نه مشکل انرژی هستهای داشتیم و الان در وضعیت پیشرفتهتری بودیم، زیرا از همان زمان قراردادهایی برای صنعت هستهای منعقد شده و درحال اجرا بود». باور اینکه چنین جملاتی از سوی آیتالله مصباحیزدی بیان شده باشد کمی دشوار است و زمانی سختتر میشود که تیتر برخی خبرگزاریها به نقل از مصباحیزدی میشود: «انقلاب نمیکردیم پیشرفتهتر بودیم»!!
تغییر مواضع با دولتها!
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) چند صباحی است که رفتاری کاملا متفاوت با روزهایی دارد که دولتهای نهم و حتی دهم بر سر کار بودند؛ در آن دوران توصیه آیتالله مصباحیزدی حمایت بیچون و چرا از دولت وقت بود بهویژه در دولت نهم که به صراحت حمایتهای مشهودی از احمدینژاد صورت میگرفت. باید پرسید چرا آیتالله چنین از دولتی حمایت میکرد که این روزها یک به یک اثرات نامطلوب سیاستهای آنها بر اقتصاد و عرصههای دیگر نمایان میشود؟
بهطور حتم او هیچگاه قرارگرفتن مردم در وضعیتی که از لحاظ اقتصادی در فشار باشند را نمیپسندد و به عنوان یکی از بزرگان قم که حامیانی هم دارد، از چنین وضعیتی احساس نگرانی میکند اما سوال اینجاست که چرا واکنشهای مصباحیزدی در فاصله تغییر دولتها دچار تغییر میشود؟ آیا غیر از این است که او نقش راهبری برای طرفداران و حامیانش دارد و چنین تغییراتی در مواضع سوالاتی در مورد مواضع آیتالله پدید میآورد؟
او به چه میاندیشد؟
البته این تغییر مشی از سوی رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) را باید جزئی از دغدغههای او دانست. دغدغههایی که البته به اعتقاد برخی خود او پدیدآورندهاش بوده است. بهراستی چه کسی انتظار داشت که مصباحیزدی از یک مقام و چهره علمی ـ دینی تبدیل به شخصیتی سیاسی شود و برخی او را پدر معنوی جریانی بنامند که حامیان فکری زیادی ندارد و این روزها مشهور به تندروی شده است. ورود آیتالله مصباحیزدی به عرصه سیاست زمانی پررنگ و علنی شد که احمدینژاد دیگر مانند اوایل دولت گوشه چشمی به جریان حامیاش نداشت و برنامهای برای دیدار با آیتالله ترتیب نمیداد.
از همان زمان بود که طیفی بهنام جبهه پایداری تشکیل شد که البته مشخص نیست پایهگذار تشکیل آن شخص آیتالله بوده یا جاماندگان از دولت احمدینژاد به شکل خودجوش این جبهه را تشکیل دادند. به هر حال هر دو طرف یعنی هم مصباحیزدی و هم وزرای جامانده از پاستور یک هدف داشتند و آن هم مخالفت با سیاستهای دولت وقت و طی کردن مسیری متفاوت از گذشته بود. در ابتدای تشکیل جبهه پایداری هم بسیار تاکید شد که کار سیاسی در اولویت نیست و آنها به سمت رویکردهای عقیدتی پیش خواهند رفت اما کمی که از تشکیل جبهه پایداری گذشت با حضور تدریجی نزدیکان مصباحیزدی از جمله قاسم روانبخش و جلالی آنچه درباره این گروه عیان شد خطدهی آیتالله به اعضای جبهه پایداری بود.
با فرا رسیدن انتخابات ریاستجمهوری یازدهم مصباحیزدی به حمایت از یک عضو پایداری به نام کامران باقری لنکرانی پرداخت اما درنهایت سعید جلیلی بر لنکرانی غلبه کرد و مصباحیزدی هم به حمایت از جلیلی پرداخت. اما شکست جلیلی در انتخابات را شاید بتوان دومین تجربه آیتالله در حمایت از مهرهای سیاسی دانست. پس انتقادات این روزهای مصباحیزدی از دولت یازدهم و شخص رئیسدولت را نباید چندان بدون دلیل دانست هرچند برخی شأن و جایگاه او را بالاتر از این میدانند که اظهاراتی داشته باشد که مورد نقد دیگران قرار گیرد؛ آن هم در حوزه سیاست!
مصباحیزدی چه گفت؟
آیتالله بارها پس از استقرار و آغاز فعالیت دولت یازدهم لب به انتقاد از عملکرد دولتمردان و رئیسدولت گشوده است و دیگر مانند سابق این جمله که «باید به آنها فرصت داد» را پیش خود زمزمه نمیکند. رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی که بهمناسبت سالگرد شهدای مؤتلفه اسلامی انجام شد، گرانی را یکی از مشکلاتی عنوان کرد که در همه دنیا حتی آمریکا نیز مطرح است و گفت: هر دولتی در کشور ما نیز که بر سر کار بیاید، قصد سامان دادن به مسائل اقتصادی را دارد اما باید توجه داشت که مهمترین مشکل و مسأله در کشور ما، اقتصاد و مادیات نیست، بلکه همان هدفی است که به خاطر آن، انقلاب شد.
مصباح افزود: اگر قرار بود مشکل اصلی ما، اقتصاد و مادیات باشد که در این صورت اگر انقلاب نمیکردیم، بهتر بود؛ چراکه در آن زمان نه تحریمی دامنگیر ملت ایران بود و نه مشکل انرژی هستهای داشتیم و الان در وضعیت پیشرفتهتری بودیم، زیرا از همان زمان قراردادهایی برای صنعت هستهای منعقد شده و درحال اجرا بود. وی با اشاره به اینکه «انقلاب اسلامی، انقلابی با ماهیت فرهنگی بود، نه اقتصادی» خاطرنشان کرد: برخی مسئولان کمکم اسلام را فراموش کردند، بهنحوی که وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، قید اسلامی را قیدی تشریفاتی تلقی کرده بود و بزرگترین دستاورد فرهنگی وزارت متبوع خود را آزادی میدانست که متأسفانه نمونهای از چنین سخنانی را در وزیر فعلی و همکارانشان نیز شاهد هستیم.
مصباحیزدی ادامه داد: این اظهارات برگرفته از تفکر سکولاریسم است. سکولاریسم، همان مسالهای است که در زمان اصلاحات در سخنرانیهایشان بیان کرده، ترویج کردند و کتابها درباره آن نوشتند و البته هنوز هم میگویند و برخی سخنان دولتمردان فعلی نیز نشخوار سخنان اصلاحطلبان است. این عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار کرد: برخی از افراد همواره شعار داده و دائم از لفظ «مقام معظم رهبری» دم میزنند، اما در عمق دل، اصلا ولایتفقیه را قبول ندارند، بلکه عمیقاً باور دارند تنها راه نجات بشریت، ایدئولوژی لیبرال و دموکراسی لیبرال است، هرچند در این قالب، دین هم محدود به نماز، روزه، سینهزنی و روضهخوانی میتواند وجود داشته باشد.
وی همچنین اظهار کرد: اگر دین منحصر در نماز و روزه و سینهزنی بود، پس چرا انقلاب شد؟ مگر روضهخوانی از درون کاخ بهصورت مستقیم پخش نمیشد؟ مگر در زمان شاه قرآن منتشر نمیشد؟ مگر حتی در ماههای رمضان از سحر تا صبح صدای مناجاتها بلند نبود؟ اگر اسلام همین بود، چرا امام(ره) نسبت به اسلام احساس خطر کرد؟ این استاد حوزه علمیه افزود: اینکه شخصی بگوید عدهای دین را نمیشناسند و متوهم هستند، در همین مسأله ریشه دارد. چون این عده، دین خود را با الهام از فرهنگ غربی تفسیر میکنند و شناخت آنها نسبت به دین، بهگونهای نیست که امام(ره) آن را معرفی کرد.
بله، ما دینی را که آنها میگویند، نمیشناسیم، ما دینی را میشناسیم که امام(ره) به ما یاد داده است و برای آن انقلاب شده و خونهای زیادی به خاطر آن فدا شده است. مصباحیزدی در ادامه افزود: بعد از گذشت 35 سال از انقلاب اسلامی، عدهای فرهنگ را همان ساز و تنبور میدانند و پیشرفت در هنر را ساخت فیلمهایی میدانند که بتوانند در جشنوارههای غربی پذیرفته شوند، ولو اینکه فیلمسازان آن و محتوای فیلمها، ضداسلام و انقلاب اسلامی باشد. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه «با چند منبر رفتن و سخنرانی نمیتوان فکر چنین افرادی را عوض کرد»، افزود: اگر قرار بود با سخنرانی و نوشتن مقاله، تفکرشان عوض شود، بهترین نمونه، سخنرانیهای موجود امام(ره) و صحیفه امام است که نه تنها بر آنها اثر نمیگذارد، بلکه سعی دارند تا ریشه تفکرات امام را بزنند، همانگونه که بهصورت تلویحی و با گفتن اینکه برخی مسائل که در اول انقلاب صورت گرفت، درست نبود یا انقلابی بودن بهمعنای بالا رفتن از دیوار نیست، برخی تصمیمات و مواضع امام(ره) را اشتباه میدانند و مثلا تسخیر لانه جاسوسی را کاری بسیار اشتباه میدانستند و مواضع امام(ره) در این قضیه را زیر سوال میبرند.
مصباحیزدی ادامه داد: وقتی افرادی مبانی دینی خود را سالها در حوزههای علمیه شناختهاند و با چند سال حضور در آمریکا یا انگلیس، اینچنین تغییر کردهاند، چگونه میتوان انتظار داشت که با چند سخنرانی تفکرشان عوض شود؟ البته آنها دشمن قسمخورده اسلام نیستند اما فکرشان عوض شده و اتفاقاً دشمن هم وقتی زمینه را مساعد دیده، روی فکر آنها کار کرده است. بنابراین دین را بهگونهای تفسیر میکنند که در راستای تفکرشان است.
درنهایت...
بهنظر میرسد مصباحیزدی از سال 84 تا به امروز مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرده است و اکنون با انتقاد از دولت اعتدال درصدد جبران بخشی از حمایتهایش از دولت قبل و افرادی است که نتوانستند کارنامه خوبی ارائه دهند اما برخی معتقدند شیوه جدید او هم نهتنها جبران گذشته را نخواهد کرد بلکه برای جایگاه او هم مثبت ارزیابی نمیشود .