* به نظر شما نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد 92 چه تاثیری بر آرایش فضای سیاسی کشور گذاشت و دو جناح اصولگرا و اصلاحات را در چه جایگاهی قرار داد؟ آیا آنها را با رویکرد تقویت اعتدالگرایی و میانهروی به یکدیگر نزدیک کرد یا از هم دور ساخت به طوری که هر سلیقه سیاسی امروز دنبال تحقق اهداف خود است؟
** به نظر من انتخابات خرداد 92 ماحصل تصمیمات لیدرها و بزرگان دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب بود. با توجه به مشکلاتی که در کشور وجود داشت، این بزرگان تصمیم گرفتند با یک رویکرد جدید و نزدیک به هم برای برونرفت از وضعیت به وجود آمده برای کشور حرکت کنند.
چون همه زیرساختهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و تجارب کسب شده بعد از انقلاب رو به نابودی و به هم ریختگی بود بنابراین نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 92 با یک روش و رویکرد جدید اصلاحطلبان و اصولگرایان رقم خورد. این دو جریان بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی بیشتر به یکدیگر نزدیک شدند. ضمن آنکه از اوایل سال 92 در جریان روزهای عیددیدنی آقایان هاشمی، خاتمی و ناطقنوری این دغدغه بود و تصمیم داشتند که یک روش واحد را پیگیری کنند و پیش ببرند.
نتیجه این تصمیم هم پیروزی آقای روحانی در انتخابات خرداد 92 شد. در کل معتقدم آن ایام دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب با عقلانیت و خرد جمعی بیشتر نیروهای صف و ستادی (نیروهای میانی و سمپادهای خود) را برونرفت از شرایط نامطلوب کشور ساماندهی کردند. حالا باید دید چند سال باید بگذرد که اوضاع کشور به قبل از سال 84 برگردد.
* شما میگویید که با توجه به شرایط کشور در قبل از انتخابات 92، شخصیتهای سیاسی همچون آقایان خاتمی، هاشمی و ناطق و جریانات سیاسی آمدند به هم نزدیک شدند تا شرایط در دوره بعد ریاست جمهوری تغییر کند و ماحصل آن تصمیم پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بود. برخی میگویند وقتی احمدینژاد از حوزه اجرایی کشور کنار رفت و آن هدف مشترک محقق شد، حالا هر کدام از سلیقههای سیاسی به دنبال اهداف خود هستند و دیگر پیگیری هدف مشترک برای آنها بیرنگ یا کمرنگ شده است، آیا این تحلیل را قبول دارید؟
** این رفتار شخصیتهای سیاسی دو جریان در انتخابات ریاست جمهوری 92 تاکتیکی بود که با صبر و حوصله و تحمل همدیگر پیش رفت، منتها الان در ابتدای 93 نمیتوان خیلی شفاف و روشن گفت که اوضاع به چه صورت است. به نظر من جریان اصولگرا در حال بازسازی درونی است هرچند که گروههای آن خیلی در منظر عمومی علنی از یکدیگر انتقاد نمیکنند ولی دقیقا بخش مهمی از شعارهای اصلاحطلبان را سر میدهند. اصلاحطلبان نیز بعد از فشارهای بسیاری سنگین چهار سال 88 تا 92 هماکنون فرصتی برای بازسازی درونی پیدا کردند. البته اصولگرایان باید پاسخگوی اتفاقات 84 تا 92 باشند، صادقانه با افکار عمومی و مردم صحبت کنند و اشتباه خود را بپذیرند، صرف یک رای دادن یا کمک به برنامههای دولت آقای روحانی به عنوان نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان کافی نیست.
* پاسخ سوالم را نگرفتم؛ بالاخره سال 92 هدف مشترک که همانا کنار رفتن گفتمان احمدینژاد و طرح نو در حوزه اجرا درانداختن بود محقق شد. الان یک حالت افتراق را در فضای سیاسی کشور شاهد هستیم یا برعکس چنین حالتی در حال شکلگیری است؟
** مقداری فضای افتراق بین هر دو جریان سیاسی اصلاحطلبان و اصولگرا وجود دارد که به بازسازی نیروهای درون این جریانها مربوط میشود، اما معتقدم به یک نقطه مشترک خواهند رسید. هنوز ارزیابی فضا زود است چون فعالیت رسمی سیاسی به جز تنها کنگرهای که حزب اراده ملت گذاشت اتفاق دیگری نیفتاده است. هرچند تقریبا فضا به حالت عادی برگشته، مجوز برای برگزاری کنگره و مجمع عمومی احزاب اصلاحطلب صادر میشود به نوعی فضا باز شده ولی فکر میکنم اصلاحطلبان و اصولگرایان در درجه اول باید در اردوگاه خود به بازسازی نیروهایشان بپردازند، حتی در مانیفستشان مشخص کنند که چقدر حامی دولت هستند، تا کجا این حمایت را ادامه میدهند، به کدام برنامه دولت نگاه مثبت دارند و کدام برنامه را نقد میکنند؛ در کل فکر میکنم امسال جریانهای سیاسی به نوسازی و بازسازی درونی خواهند پرداخت.
* بیشتر به حوزه اصلاحطلبان بپردازیم، شما گفتید آنها نیز به ساماندهی و بازسازی خودشان میاندیشند، بر این اساس بفرمایید الان گروهها و سلایق اصلاحطلب رابطه خودشان را با دولت آقای دکتر روحانی چگونه تعریف میکنند؟
** همانطور که آقای روحانی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری خود مشخصا روی اصل سوم قانون اساسی تاکید کرد و وعده داد که از نهادهای غیر دولتی، سیاسی و صنفی حمایت خواهد کرد، وزارت کشور دولت یازدهم نیز بدون آنکه دوگانه رفتار کند خیلی شفاف و روشن درباره احزاب و خانه احزاب باید پای کار بیاید و نشان دهد که دارد این وعده آقای روحانی را عملی میکند. در ثانی یک فرصتی باید به احزاب اصلاحطلب داده شود چون در هشت سال گذشته یک اختلاف سلیقهها و بعضا اختلاف نظرهای بنیادین در بین احزاب شناسنامهدار و گرتههای سیاسی اصلاحطلبان بود، امروز فرصت بسیار خوبی است که با استراتژی جدید و تجزیه و تحلیل اوضاع بعد از یک دوره شکوفایی و سپس رکود، احزاب اصلاحطلب سال کادرسازی و بازسازی را در سراسر کشور آغاز کنند. معتقدم بخش سیاسی آسیبپذیرتر از دیگر حوزههاست و متاسفانه زیرساختهای نوپایی که بعد از انقلاب داشت به تدریج شکل میگرفت دوباره یک حرکتی شد که نه تنها به نقطه سرخط بدل شد بلکه خیلی پسترفت شدیدی داشت و بعضا دولت گذشته سعی کرد برای رسیدن به اهدافش به این مساله دامن بزند.
بعضی از اصلاحطلبان بدلی سخن گفتند و معیار سنجش اصلاحطلبی افراد شدند، فکر میکنم پیکره اصلاحطلبی هرچند آسیبهای بسیار شدید دید و موانع بسیار جدی پیش رو دارد، امسال را فرصت مغتنمی برای بازسازی و مجددا کادرسازی میداند. اصلاحطلبان بدنه جامعه و طبقه متوسط را به راحتی میتوانند اقناع کنند حتی اگر خیلی دیر وارد عرصه انتخاب شوند. بعضی وقتها شاهدیم که حتی اصلاحطلبان کاندیدا ندارند منتها وقتی وارد عرصه انتخابات میشوند میتوانند رایشان را در هر سبدی که بخواهند بریزند و میل انتخابگر مردم را به همان سمت سوق دهند، هرچند رسانه مکتوب، شنیداری و دیداری هم نداشته باشند.
* شما گفتید هر حزبی از جریان اصلاحات باید به کادرسازی در سراسر کشور بپردازد، این همان مسالهای است که در حوزه تحرکات تشکیلاتی نیز شاهدش هستیم، چندی پیش خبری درباره تحول در شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی منتشر شد که در میان نامهای جدید اعضای این شورا، نام شما هم دیده میشود، بفرمایید با چه نگاهی به حزب کارگزاران وارد شدید؟
** اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران را میشناسم و اولین رفتار حزبیشان را در انتخابات مجلس پنجم دیدم. در این فراز و فرودهایی که در این چند سال بوده، حزب کارگزاران توانسته تاکتیکهایی را به خرج بدهد که بتواند فعالیت سیاسیاش را پیش ببرد بنابراین در حوزه سیاسی کشور نقش خوبی داشته است. فکر کردم در این برهه زمانی میتوانم کمکی به بسترسازی برای بیشتر محقق شدن بحث دموکراسیخواهی و استیفای حقوق مردم در چارچوب قانون کنم. در کل تحلیلم این است که فرصت خوبی برای فعالیتهای حزبی است. از زمانی که از حزب همبستگی استعفا دادم با هیچ حزب دیگری به لحاظ رسمی و ارگانیک ارتباط نداشتم ولی همیشه رفتار سیاسیام در اردوگاه اصلاحطبان بوده و انشاءالله خواهد بود.
* آن شرایطی که اول مصاحبه اعلام کردید برای بازسازی تشکلهای سیاسی و اهدافی که برشمردید در حزب کارگزاران سازندگی دیدید که عضویت این حزب را پذیرفتید؟
** بله، این را میبینم.
* آنها پیشنهاد عضویت در این حزب را به شما دادند یا شما به آنها اعلام آمادگی کردید؟
** ظاهرا یکسری اسامی را در شورای مرکزی مطرح و درباره عضویت آنها رایگیری کردند. درباره من هم این اتفاق افتاد که با شناختی که اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران از رفتار سیاسی من داشتند پیشنهاد عضویتم در این شورا رای آورد، سپس از من دعوت کردند، من نیز پذیرفتم و در کنار حزب کارگزاران قرار گرفتم.
* چه کسی نام شما را در جلسه شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی مطرح کرد و پیشنهاد داد؟
** نمیدانم چه کسی در شورای مرکزی نام مرا مطرح کرد ولی بعد از آنکه تایید شدم آقای مرعشی، خانم فائزه هاشمی و آقای طاهرنژاد با من صحبت کردند که عضویت در شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی را بپذیرم. در کل فرصتی ایجاد شد که با همان رویکردی که حزب برای بازسازی خودش پیشبینی کرد ما هم بتوانیم کمکشان کنیم.
* در حوزه بازسازی فکر میکنید فقط باید به کادرسازی پرداخت یا به حوزه عقیدتی، منش، روش و دیدگاه هم ورود کرد؟
** بعد از رصد کردن شرایط فعلی کشور اولین قدم کادرسازی است. گذشته آیینهای برای آینده است، طبیعتا در مشی و منش هم این اتفاق میافتد. نیروی انسانی و کادرسازی نخستین گام پیشبرد اهداف حزب است، حزب برای اینکه بتواند تاثیرگذار در اداره سیاسی جامعه باشد باید در عرصههای مختلف سیاستگذاری کند و برای اجرای این سیاستها به نیرو و کادر نیاز دارد.
* الان حزب کارگزاران سازندگی وارد این حوزه شده است؟
** نخستین جلسه حضورم در شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی روزهای بعد از تعطیلات نوروز بود. در آن روز برخی اخبار کشور مطرح شد و اعضای جدید با اعضای شورای مرکزی قبل آشنا شدند. به زودی مشی، منش و روش و سیاستگذاریهای جدید در عرصههای مختلف از زبان سخنگو بیان خواهد شد.
* کنگره حزب کارگزاران چه زمانی برگزار میشود؟
** سیاستگذاری حزب برای انتخاب هیات رئیسه و دبیرکل، برگزاری کنگره، نحوه فعال کردن استانها، تنظیم مانیفست رفتاری حزب برای سال 93 در جلسات آینده شورای مرکزی بررسی و در صورت صلاحدید از زبان سخنگو اطلاعرسانی میشود.
* اشاره داشتید که حزب کارگزاران برای مشارکت در اداره سیاسی کشور میخواهد فعالیت و کادرسازی کند، مهمترین رقابت سیاسی پیش رو انتخابات مجلس شورای اسلامی است که تقریبا یک سال و نیم دیگر برگزار میشود. آیا خودتان با این زمینه فکری عضویت شورای مرکزی حزب کارگزاران را پذیرفتید و وارد شدید؟
** من نامزد انتخابات مجلس نخواهم شد. البته انفرادی نمیخواهم بگویم مطمئنا حزب کارگزاران به عنوان یکی از احزاب اصلاحطلب رفتار جمعی و واحدی همسو با شورای هماهنگی و جمع اصلاحطلبان خواهد داشت، از این رو طبیعتا مجلس هم برایش مهم خواهد بود.
* یعنی کارگزاران با هماهنگی سایر احزاب اصلاحطلب برای انتخابات مجلس آینده جلو خواهد رفت؟
** من فکر میکنم این طور باشد و طبیعتا من نیز به حزب کمک خواهم کرد. البته باید اجازه داد و دید آرایش فضای سیاسی کشور در اردوگاه اصلاحطلبان و اصولگرایان به چه صورت درمیآید. معتقدم هر دو اردوگاه آرایش و رفتار جدیدی را برای انتخابات سال 94 پیش میگیرند.
* آیا اصلاحطلبان این قدر با هم هماهنگ هستند که برای انتخابات مجلس آینده همانند 24 خرداد 92 یکپارچه عمل کنند؟
** من فکر میکنم تجربه نشان داده که با تمام اختلاف سلیقههایی که اصلاحطلبان دارند میتوانند جریان سیاسی را برای رفتار سیاسی واحد منسجم کنند.
* الان کارگزاران را کجای فضای سیاسی کشور میدانید. زمانی به راست مدرن معروف بود، بعد از دوم خرداد 76 تا سال 92 در اردوگاه اصلاحطلبان تعریف میشد، امروز تعبیر به یکی از مصادیق جریان اعتدال میشود که میتواند فصل مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان معتدل باشد. برداشت شما چیست؟ حزب کارگزاران در فضای سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری 92 چه نقشی را میتواند ایفا کند؟
** اختلاف سلیقههایی در برداشت از رفتار و عملکرد حزب کارگزاران وجود دارد ولی میتوانم بگویم حزب کارگزاران سازندگی تاکتیکهایی که در ادوار انتخابات به کار برده تاثیرگذاری بسیار مهمی در انتخابات داشته است. بنابراین ما رفتار حزب کارگزاران را در عرصه سیاسی ایران میسنجیم. کارگزاران میتواند نقش بالانسکننده هر دو جریان سیاسی کشور باشد چون بخشی از اصلاحطلبان و اصولگرایان میتوانند با حزب کارگزاران کار کنند. تاکتیکهایی که این حزب به کار میبرد صفر یا صد، سیاه یا سفید نیست، یک زمانی در دوم خرداد 76 از آقای خاتمی حمایت کرد، 16 سال بعد حامی آقای روحانی شد بنابراین متناسب با شرایط سعی میکند بهترین نتیجه را در انتخابات دنبال کند حالا این شرایط را در هر نامزدی ببیند.
* کارگزاران نسبت خودش را با آقای هاشمی چگونه تعریف میکند؟
** کارگزاران همواره از بدو تأسیس با توجه به شرایط کشور در دوره سازندگی، تفکر آیتالله هاشمی را به عنوان محور تفکر خود دنبال کرده است. آیتالله هاشمی تعادل و ایفای نقش محوری خود را ورای بازیهای سیاسی صرف میبیند. تجربه نشان داد که ایشان سعی کرده با همه جریانات سیاسی کار کند.
* حزب کارگزاران سازندگی رویکرد سیاسی آقای هاشمی را الگوی رفتاری و عملی خود قرار داده است؟
** بله، به نظر من تفکر ایشان را به کار میبرند، البته نظر سیاسی آیتالله هاشمی صرف سیاسی خاصی نیست چون متعادلکننده هر دو جریان سیاسی است.
* پس نسبت کارگزاران با آقای هاشمی این است که تفکرات و رویکرد سیاسی او را در حوزه سیاسی دنبال کند؟
** بله، تا به امروز رفتارشان را این طور دیدم.
* کارگزاران با آقای خاتمی چه نسبتی را تعریف کرد؟
** سال 76 تمام قد از آقای خاتمی حمایت کرد.
* در حال حاضر چطور؟
** کارگزاران ایشان را به عنوان یکی از موثرترین شخصیتهای کشور قبول دارد.