صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۷۱۳۷۹

ظالم گردنکش!


علی رئوفی

رئیس‌جمهور آمریکا اندکی پس از نشست مسقط که وزیران خارجه ایران و آمریکا و خانم اشتون هماهنگ‌کننده مذاکرات هسته‌ای اتحادیه اروپا در آن درباره مسائل هسته‌ای ایران با یکدیگر گفت‌وگو کردند، در نامه‌ای به کنگره، قانون وضعیت ملی اضطراری درباره ایران را به مدت یک سال دیگر تمدید کرد. قانون وضعیت ملی اضطراری در قبال ایران را جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت و دموکرات آمریکا پس از تسخیر لانه جاسوسی در سال ۱۳۵۸ به دست دانشجویان پیرو خط امام وضع کرد. این قانون براساس مفادش پس از یک سال خودبه‌خود از اعتبار ساقط می‌شود، مگر اینکه نود روز پیش از تاریخ انقضای یک‌ساله، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در نامه‌ای به کنگره تمدید آن را اعلام کند. تمدید این نامه در بحبوحه گفت‌وگوهای حساس هسته‌ای برای بسیاری پرسش‌برانگیز شد و به جست‌وجوی یافتن ارتباط این تمدید با روند گفت‌وگوهای جاری برآمدند. اوباما در این نامه ابتدا به یک وضعیت کلی اشاره می‌کند و می‌نویسد: «روابط با ایران هنوز به حالت عادی باز نگشته است.» و پس از آن با عباراتی ارتباط این تمدید با روند گفت‌وگوهای هسته‌ای را چنین بازگو می‌کند: «اگرچه این اولین بار در یک دهه گذشته است که توافق ژنو عقب‌نشینی در بخش‌های کلیدی برنامه هسته‌ای ایران را ممکن کرده است، اما از آنجایی که برخی اقدامات و سیاست‌های دولت ایران با منافع آمریکا در منطقه مخالف است و برای امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا تهدیدی غیر متعارف و جدی است. وضعیت اضطراری در قبال ایران و تحریم‌های جامع علیه این کشور ادامه خواهد یافت.» با اینکه تمدید این قانون در طول ۳۵ سال گذشته ادامه یافته و به یکی از وظایف نمادین رئیسان جمهوری آمریکا تبدیل شده و با گذشت زمان تا حد زیادی کارکردهای اولیه‌اش را از دست داده و ایران با هوشمندی راه‌های مختلف جبران آن را پیدا کرده، اوباما با نامه اخیر تمدیدها درصدد استفاده بیشتری از آن برآمده است. وی از یک سو ابتدا با اشاره به توافق نامه ژنو یک بار دیگر موفقیتش را به رخ رقبا و مخالفانش کشید و زیرکانه به آنها فهماند او کسی است که توانست وضعیت یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل خارجی آمریکا را تا حدی مهار کند و از سوی دیگر هم به آنچه که سبب وضع این قانون شد اشاره می‌کند و آن مسائل را همچنان پا برجا می‌داند تا اهرم فشار دیگری برای در تنگنا قرار دادن ایران در روند گفت‌وگوها باشد. حال باید پرسید آیا تمدید این قانون فشار جدی بر ایران وارد می‌سازد یا خیر و اگر پاسخ منفی است؛ پس چرا اوباما این قانون را تمدید کرد؟

به نظر می‌رسد تمدید این قانون کهنه شده و از رمق افتاده که ظاهراً ارزش تاریخی و نمادینی که پیدا کرده بیش از ارزش کارکردی آن است، فشار چندانی به ایران وارد نمی‌کند و تأثیر چندانی نیز در روند گفت‌وگوها ندارد و احتمالاً هر فرد دیگری نیز به جای اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا بود آن را تمدید می‌کرد؛ زیرا تمدید نشدن آن در وضع حاضر در داخل انتقادهای زیادی را متوجه اوباما می‌ساخت بدون آنکه تأثیر محسوس و جدی بر مواضع و تصمیمات هسته‌ای ایران داشته باشد؛ اما از منظری دیگر این تمدید باید توجه ایران را به دو نکته جلب کند؛

یکی توجه گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران که هنگام مذاکرات درباره تحریم‌ها به یاد داشته باشند لغو این قانون را در کنار لغو سایر تحریم‌های شناخته‌شده خواستار باشند و مراقب باشند این قانون از قلم نیفتد و دیگر اینکه از فرصت تبلیغاتی که این تمدید فراهم کرده استفاده حداکثری شود.

در این‌باره می‌توان بیشتر بر این موضوع متمرکز شد که کنگره و رئیس‌جمهور وقت آمریکا با همکاری در تصویب این قانون ظالمانه که به رئیس‌جمهور آمریکا اجازه می‌دهد بر مبنای تشخیص خود ظالمانه‌ترین اجحاف‌ها را بر کشوری که بر او شوریده روا دارد، با نام قانون بی‌قانونی‌ترین رفتارها را با ملت ایران داشته‌ و بیشترین خسارات مادی و معنوی را به این کشور وارد ساخته است و این چیزی نیست که حتی با فرض توافق هسته‌ای از خاطر مردم ایران زدوده شود. اگر دولت‌های گوناگون آمریکا عامل ظلم‌هایی هستند که به ایران شده و مردم آمریکا از آن مبرا هستند که قاعدتاً هم باید اینگونه باشد، دولت‌های بعدی که بخشی از جریان پیوسته دولت در آمریکا هستند باید پاسخگوی این ظلم‌های آلوده به جنایات باشند و تاوان آن را هم بدهند. مقامات گذشته و حال آمریکا با پیش گرفتن رویه ظالمانه بدهکاری‌های دولت‌های بعدی آمریکا به ایران را چنان هنگفت کرده‌اند که به نظر نمی‌رسد توان تسویه آن را با مردم ایران داشته باشند. پیوستگی تنفر نو شونده سی‌وپنج‌ساله مردم ایران از دولت‌های آمریکا شاهد گویا و قدرتمند این ادعا است. اگر برخی در داخل و خارج به اشتباه معتقدند این ویژگی تنفر از آمریکا به مسائل پس از انقلاب اسلامی محدود می‌شود، سخت در اشتباهند، چراکه مردم ایران همچنان با یادآوری کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تنفر از آمریکا در وجودشان به جوشش می‌آید. بنابراین باید خوب به یاد سپرد که آینده از دل زمان حال بیرون می‌آید و حال متنفر از آمریکا حتماً زایشگر آینده بیزار از آمریکا است که باید از اصول سیاست خارجی ایران و دیپلماسی عمومی ایرانیان باقی بماند. تاریخ ایران نشان داده مردم این خطه شاید از نادمان معترف بگذرند اما هیچ‌گاه از ظالمان گردنکش نخواهند گذشت.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات