تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۷۳۲۷۴

ابعاد شخصیتی امام خمینی(ره) از منظر رهبر معظم انقلاب (بخش دوم)

علی قنبریان - مقدمه: در بخش نخست ، شخصیت حضرت امام خمینی(ره) از بُعد فردی از زبان و قلم رهبر معظم انقلاب مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. فقیه، عارف و معلم اخلاق، بی‌باکی و بی‌طمعی، ایمان، عمل صالح، تزکیه و تهذیب نفس، عبادت و توسّل‏، زهد و پارسایى، توکل، صداقت، رعایت تقوا، مظهر نوآورى علمى، جمع بین صفات ممتاز، مهربان و لطیف، به‌عنوان برخی از ویژگی‌های فردی ایشان مطرح شد. اینک ویژگی‌های دیگری از امام روح الله(ره) که در دو بُعد فرهنگی و اجتماعی تقسیم بندی شده، تقدیم خوانندگان عزیز می‌شود.

هضم در اراده‏ خدا

نکته‏ آخرى که من مى‏خواهم عرض کنم، این است که همه‏ اینها را امام از عمل به دین، از پایبندى به دین، از تقوا و از مطیع امر خدا بودن داشت. خود او هم بارها این مضمون را در گونه‏گونه‏ کلمات خود بر زبان مى‏آورد و بیان مى‏کرد: هرچه هست، از خداست. او همه چیز را از خدا مى‏دانست؛ هضم در اراده‏ خدا بود؛ حل در حکم الهى بود: انقلاب را خدا پیروز کرد؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ دلهاى مردم را خدا جمع کرد. او همه چیز را از منظر الهى مى‏دید و عامل به احکام بود؛ خداى متعال هم درهاى رحمت را به روى او باز کرد. (آیت‏اللّه سیدعلى خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص46\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ تهران‏، 14/ 03/ 1378)

قدرت تـأثیرگذاری بالا

در میان پرورش‏یافتگان این استان و این شهر، علماى بزرگى بودند که در رأس آنها شخصیتى است که‏ ایران بزرگِ کهنِ ریشه‏دارِ تاریخى ما به عظمت او، به بزرگى و نفوذ او، به تأثیرگذارى او کمتر کسى را در تاریخ خود سراغ دارد؛ و او امام بزرگوار ما، امام روح‏‌اللّه‏ الموسوى‌الخمینى است. استخوان‏بندى علمى امام عزیز ما در همین شهر شما به وجود آمد. (آیت‏اللّه سیدعلى خامنه‏اى، بیانات، سال‏1379، ص123-124\ بیانات در اجتماع بزرگ مردم اراک‏، 24/ 08/ 1379)

مراقبه و محاسبه

او با عمرى که روزها و ساعت‌ها و لحظه‏هایش با مراقبه و محاسبه سپرى مى‏شد، صدها آیه‏ قرآن را که در توصیف مخلصین و متقین و صالحین است، مجسم و عینى ساخت. او قرآن را نه فقط در محیط زندگى جامعه و با تشکیل جامعه‏ اسلامى، بلکه در نفس خود و زندگى خود تحقق بخشید. (آیت‏الله سیدعلى خامنه‏اى، مکتوبات، سال‏1368، ص49\ پیام به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینى(ره)،23/ 04/ 1368

علی‌وار زیستن

او بت‌ها را شکست و باورهاى شرک‏آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، على‏وار زیستن و تا نزدیکى مرزهاى عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. او به ملت‌ها نیز فهماند که قوى شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه‏ سلطه‏گران انداختن، ممکن است. لمعات قرب حق را صاحبان بصیرت در چهره‏ منور او دیدند و طعم بِرّ الهى را که در حیات و ممات بر او مى‏بارید، همه چشیدند. دعاى او مستجاب شد که مى‏گفت: «الهى لم یزل برّک علیّ ایام حیاتى، فلا تقطع برّک عنّى فی مماتى» (ابن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنه، ج‏3، ص296) (آیت‏الله سیدعلى خامنه‏اى، مکتوبات، سال‏1368، ص49\ پیام به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینى (ره)،23/ 04/ 1368)

اظهار کوچکى و تواضع و خاکسارى امام(ره) در برابر معصومین(ع)

شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما، حقاً و انصافاً پس از پیامبران خدا و اولیاى معصومین، با هیچ شخصیت دیگرى قابل مقایسه نبود. او ودیعه‏ خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه‏ عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مى‏دید، عظمت بزرگان دین را باور مى‏کرد. ما نمى‏توانیم عظمت پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، سیّدالشهداء(ع)، امام صادق(ع) و بقیه‏ اولیا را حتّى درست تصور کنیم؛ ذهن ما کوچک‏تر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگ‏مردان را در خود بگنجاند و تصور کند؛ اما وقتى انسان مى‏دید شخصیتى با عظمت امام عزیزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ایمان قوى، عقل کامل، داراى حکمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بى‏اعتنایى به زخارف دنیا، تقوا و ورع و خداترسى و عبودیت مخلصانه براى خدا، دست‏نیافتنى است، و مشاهده مى‏کرد که همین شخصیت عظیم، چگونه در برابر آن خورشیدهاى فروزان آسمان ولایت، اظهار کوچکى و تواضع و خاکسارى مى‏کند و خودش را در مقابل آنها ذره‏اى به حساب مى‏آورد، آن‏وقت انسان مى‏فهمید که پیامبران و اولیاى معصومین(ع) چقدر بزرگ بودند. (آیت‏الله سیدعلى خامنه‏اى، بیانات، سال‏1368، ص6-7\ سخنرانى در مراسم بیعت گروه کثیرى از فرماندهان و اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و وزارت سپاه، ‏17/ 03/ 1368)

مشخصه‏ دیگر عصرى که امام موجد آن بودند، عبارت است از گرایش و احترام به ارزش‌هاى انسانى و عدالت و حریت و آراى مردم. همان شخصیت با عظمت که امروز مردم دنیا و دشمنان او نیز به عظمتش اعتراف مى‏کنند، مى‏گفت: اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر است از اینکه به من رهبر بگویند. راست مى‏گفت و تعارف و تظاهر نمى‏کرد. او تا آن اندازه براى مردم احترام قائل بود که خود را خدمتگزار آنها بداند. ما مثل این نمونه را در دنیا و تاریخ سراغ نداریم. (آیت‏الله سیدعلى خامنه‏اى، بیانات، سال‏1368، ص59\ سخنرانى در مراسم بیعت فرماندهان، نمایندگان ولی‌فقیه و مسئولان عقیدتى، سیاسى ژاندارمرى و شهربانى، و رئیس و پرسنل سازمان پلیس قضائی کشور، 28/ 03/ 1368)

فرهنگی ـ اجتماعی امامِ هدایت

امروز در دوازدهمین سالگرد غروب خورشید درخشان امامت و ولایت در دوران معاصر- یعنى رهبر عظیم‏الشّأن و بزرگوار ما، امام خمینى‏- وقتى در سیره و عملکرد این مرد بزرگ و جانشین پیامبران دقّت مى‏کنیم، خصوصیات امامِ هدایت را در زندگى و سیره و تعالیم او به‏وضوح مى‏یابیم. آنچه که امروز براى همه‏ ما بسیار اهمیت دارد، این است که با راه و رسم و تعالیم امام- که در واقع تشکیل‏دهنده‏ حقیقى شخصیت اوست- آشنا شویم؛ اگرچه ملت ما بحمد اللّه این سرمایه‏ معنوى را براى خود حفظ کرده است. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1380، ص51\ بیانات در اجتماع زائران مرقد مطهّر امام خمینى(ره)، 14/ 03/ 1380)

حساس بودن به سرنوشت مسلمانان عالم

محور دیگر، علاقه و حساس بودن به سرنوشت مسلمانان عالم است. مسلمانان عالم، عقل استراتژیک نظام اسلامى به حساب مى‏آیند. الآن ملتها در آسیا، در آفریقا و در همین منطقه‏ى خود ما طرفدار نظام اسلامى هستند. این اظهار ارادتى که به امام و به انقلاب مى‏کنند، سابقه ندارد؛ نه امروز نسبت به هیچ کشورى در دنیا وجود دارد و معمول است و نه در گذشته چنین چیزى بوده است. این به‏خاطر اسلام است. امام روى سرنوشت برادران مسلمان، حساس بود. و بالاخره تعالى علمى و سازندگى کشور. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص47\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

امام پشتوانه‏ معنوى و روحى و مایه امید بود

امام(ره) فقط یک رهبر سیاسى و یک مقام در سلسله ‏مراتب تشکیلاتى کشور نبود؛ او پشتوانه‏ معنوى و روحى و مایه‏ امید ما بود؛ وزنه‏ بزرگ و قله‏ عظیمى بود که دائم مى‏جوشید و هرکس را به قدر ظرفیتش سیراب و بهره‏مند مى‏کرد. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1368، ص25\ بیانات در مراسم بیعت وزیر کشور به همراه معاونان، مشاوران و استانداران سراسر کشور، 19/ 03/ 1368)

احیای معنویت و ارزش‌هاى منزوى ‏شده‏

عامل موفقیت رهبر عظیم‏الشّأن ما- آن امام استثنایى و بى‏نظیر- این بود که توانست اقیانوس عظیمى را این‏طور به حرکت درآورد و میلیون‌ها انسان را خدایى کند و راه اسلام را، راه زندگى قرار دهد و اسلامى را که همه‏ قدرت‌هاى دنیا علیه او بسیج شده بودند، عزیز کند و معنویت و ارزشهاى منزوى‏شده‏ معنوى را دوباره احیا نماید.  (آیت‏اللّه  سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1368، ص90\ سخنرانى در مراسم بیعت جمع کثیرى از مردم استان همدان و شهرهاى سارى و ساوه‏، 05/ 04/ 1368)

مدرّس و استاد بزرگ

من از سال 37 شروع مى‏کنم؛ سالى که خودم به قم رفتم و اوّل‏بار امام را از نزدیک دیدم؛ البته قبل از آن در مشهد شنیده بودیم که در قم یک مدرّس و استاد بزرگى هست که جوان‏پسند و برجسته است. طلبه‏ جوانى که به قم وارد مى‏شود، دنبال استاد مى‏گردد. در حوزه‏هاى علمیه، انتخاب استاد، اجبارى نیست و هرکس طبق پسند و سلیقه‏ خود، استاد را انتخاب مى‏کند.

استادى که طلّاب جوان و مشتاق را در وهله‏ اوّل به خود جلب مى‏کرد، همین مردى بود که آن روز در میان شاگردانش به عنوان «حاج آقا روح‏ اللّه‏» شناخته مى‏شد. مجموعه‏ جوانان فاضل و درس‏خوان و پُرشوق در محفل درس او جمع بودند. ما در چنین فضایى وارد قم شدیم. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص42\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

معلّم اخلاق

یواش‏یواش از قدیمى‏ترها شنیدیم که این مرد، فیلسوف بزرگى هم هست و در قم درس فلسفه‏ او، درس اوّل فلسفه بوده است؛ لیکن حالا ترجیح مى‏دهد که فقه تدریس کند. شنیدیم که این مرد، معلّم اخلاق هم بوده است و کسانى در درس اخلاق او شرکت مى‏کردند و او به تقویت فضایل اخلاقى در جوانان همّت مى‏گماشته است. در خلال درس در طول سال‌ها، این را ما از نزدیک هم مشاهده کردیم. اما تا اینجا شخصیت این مرد بزرگ که باطن او سرشار از خصوصیات ناشناخته بود براى اکثر مردم در آن روز فقط به عنوان یک استاد عالم و شاگردپرور و یک تهذیب‏کننده‏ اخلاق طلّاب و شاگردان شناخته مى‏شد. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص42\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ تهران‏، 14/ 03/ 1378)

هوشیاری و تیزفهمی توأم با غیرت دینى

بعد از گذشت حدود یک سال و نیم از فوت مرحوم آیت‏اللّه بروجردى، نهضت اسلامى شروع شد. در نیمه‏ دوم سال 1341، بُعد دیگرى از ابعاد این شخصیت آشکار شد و آن، هوشیارى و تیزفهمى و توجّه به نکاتى که غالباً به آن توجّه نمى‏کردند، از یک طرف، و غیرت دینى از طرف دیگر بود. خیلى‏ها شنیدند که تصویب ‏نامه‏ دولت در آن زمان، قید مسلمان بودن و سوگند به قرآن براى فرد منتخب را حذف کرده است؛ اما خیلى توجّه نکردند که این چقدر اهمیت دارد! درعین‏حال خیلى اهمیت داشت؛ دلیل هم این بود که با آنکه مجلس شوراى ملىِ آن زمان، مجلس فرمایشى بود خودشان آن را تشکیل مى‏دادند و فقط نامزدهاى مورد قبول خودشان به آنجا مى‏رفتند؛ در واقع انتخاب مردم وجود نداشت و انتصاب بود با وجود این، آن رژیم جرئت نکرد آن مقرّرات مربوط به انجمن‏ها و این مسئله‏ اسلام را در وقتى‏که مجلس سرِپا بود، مطرح کند.

ترسیدند منعکس شود؛ گذاشتند در غیاب مجلس! مجلس را در آن وقت منحل کرده بودند؛ مجلس نبود؛ در محیط دربسته‏اى آن را تصویب کردند! این نشان مى‏داد که پشت سرِ این قضیه، حرف‌هاى فراوان و مقاصد زیادى هست. این را کسى نمى‏فهمید؛ اما امام این را فهمید و ایستاد. غیرت دینى او، او را وادار کرد که در این مسئله پیش‏قدم شود و مبارزه براى این زاویه‏ على‏الظّاهر کوچکِ ضدّ اسلامى را شروع کند و این کار را هم کرد.

در همین‏جا یک نکته‏ مهم وجود دارد: امام بزرگوار حتّى در میدان مبارزه هم نخواست جلو بیفتد. خود ایشان براى ما نقل کرد که در اوّل شروع نهضت، در منزل مرحوم آیت‏اللّه حائرى، با یک نفر از مراجع معروفِ وقت آن زمان، و از همدوره‏هاى خودشان صحبت مى‏کرد و به ایشان گفته بود شما جلو بیفتید، ما هم دنبال شما حرکت مى‏کنیم. امام مقصودش این بود که تکلیف انجام بگیرد؛ آن فریضه‏اى را که بر دوش خود احساس مى‏کرد، انجام دهد؛ جلو افتادن مطرح نبود. البته دیگران آن‏قدر توانایى و جرئت ورود در این میدان را نداشتند و به امام نمى‏رسیدند.

امام بطور طبیعى رهبرى و سررشته‏دارى این حرکت را بر عهده داشت؛ این مبارزه را شروع کرد و به مردم تکیه نمود. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏اى، بیانات، سال‏1378، ص42\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

طرّاح فکرى

در دوران تبعید امام، ابعاد تازه‏اى از شخصیت این مرد کم‏نظیر و حقیقتاً استثنایى در زمان ما بروز کرد؛ چیزهایى که انسان در زندگى شخصیت‌هاى بزرگ، بعضى از آن‏ها را به‏ندرت مشاهده مى‏کند. اوّلًا او در موضع یک طرّاح فکرى و به قول معروفِ مذاکراتِ سیاسى، یک تئوریسین قرار مى‏گیرد که طرح یک حکومت را، طرح یک نظام را، طرح یک بنا و دستگاه جدید را مى‏ریزد؛ آن هم طرحى که هیچ‏گونه سابقه‏ موجود و محسوسى در مقابل چشم ندارد.

بناى اسلامى، با توجّه به نیازهاى دنیاى جدید و مسائلى که در دنیا مطرح است؛ ترکیب این مسائل، مى‏شود طرّاحى یک نظام. ثانیاً این مرد بااینکه در ایران نبود، اما از راه دور، مدت چهارده سال قضایاى مبارزات اسلامى و نهضت اسلامى در ایران را به معناى واقعى کلمه رهبرى کرد. در طول این مدت چهارده سال و بخصوص چند سال اخیر یعنى از سالهاى 50 و 49 تا 54 و 55 شدّت اختناق و فشار زیاد بود. گروه‌ها، گروهک‌ها، احزاب سیاسى گوناگون، مخفى، مبارز، سیاسى، غیر سیاسى به وجود مى‏آمدند و همه در زیر فشارهاى رژیم مضمحل مى‏شدند و از بین مى‏رفتند و یا بى‏خاصیت مى‏شدند.

با اینکه بعضى از آنها پشتیبان‏هاى سیاسى بین‏المللى هم داشتند؛ به بلوک شرق و غرب بخصوص به شرق متّصل بودند و از آنجا هدایت و کمک مى‏شدند، اما نهضت امام متّکى به تشکیلات حزبى نبود. امام هیچ تشکیلات حزبى در داخل کشور نداشت؛ عدّه‏اى شاگردان و دوستان و آشنایان به فکر او و متن مردم بودند. امام هم وقتى در اعلامیه‏ها پیام مى‏داد، مخاطب او، آن عده دوستان و آشنایان مخصوص او نبودند؛ مخاطب او، متن مردم بودند.

او با متن مردم و توده‏ مردم حرف مى‏زد و آنها را هدایت مى‏کرد و توانست در طول چهارده، پانزده سال، از راه دور این مایه‏ فکر اسلامى و نهضت اسلامى را اوّلًا در ذهن‌ها عمیق کند، ثانیاً در سطح جامعه توسعه دهد؛ دل‌هاى جوانان و ذهن‌ها و ایمان‌ها را به آن متوجّه کند، تا زمینه براى آن انقلاب عظیم آماده شود. خیلى‏ها در داخل کشور کارهاى بزرگ و مخلصانه و فداکارانه‏اى انجام مى‏دادند، اما اگر مرکزیّت امام نبود، هیچ‏کدام از این کارها نبود؛ همه‏ این تلاشها شکست مى‏خورد و همه‏ این انسانها از نفس مى‏افتادند. آن کسى که از نفس نمى‏افتاد، او بود و دیگران هم به نیروى او قوّت و نیرو مى‏گرفتند.

بعد هم هدایت حقیقى یک حرکت انقلابى و یک نهضت بزرگ در طول مدت چهارده سال و عبور دادن آن از آن همه عقبات گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طورى شد که افکار غیر اسلامى و ضدّ اسلامى به انزوا گراییدند و به حاشیه رانده شدند؛ روز به روز فکر اسلامى و این تفکّر منطقى و مستحکم و قوى، غلبه‏ خود را بر افکار دیگر ثابت و آشکار کرد. در همه‏ى قضایاى مهم، حضور امام محسوس بود. در سال 1347، امام در نجف مرکز فقاهت فکر «ولایت فقیه» را با اتّکاء به مایه‏هاى محکم فقهى از آب درآورد. البته «ولایت فقیه» جزو مسلّمات فقه شیعه است.

اینکه حالا بعضى نیمه‏سوادها مى‏گویند امام «ولایت فقیه» را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشى از بى‏اطّلاعى است. کسى که با کلمات فقها آشناست، مى‏داند که مسئله‏ «ولایت فقیه» جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است. کارى که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجّه به آفاق جدید و عظیمى که دنیاى  امروز و سیاست‌هاى امروز و مکتب‌هاى امروز دارند، مدوّن کند و آن را ریشه‏دار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد؛ یعنى به شکلى درآورد که براى هر انسان صاحب‏نظرى که با مسائل سیاسى روز و مکاتب سیاسى روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد. (آیت‏اللّه سید على خامنه‏ اى، بیانات، سال‏1378، ص43\ خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏، 14/ 03/ 1378)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات