تاریخ انتشار : ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۹  ، 
کد خبر : ۲۷۴۸۳۲
٩٣؛ سال پیکار ایران با سرطان داعش

دشمن پشت دروازه‌ها‌


محمدحسن نجمی

١٣٩٣ رو به پایان است، اما همچنان خاورمیانه حال‌وروز خوشی ندارد. اگرچه هرازگاهی خبرهای خوشایندی به گوش می‌رسد اما سلول‌های سرطانی در منطقه «مادر تمدن‌ها» هنوز حضور دارند. هرچند این سلول‌ها در جای‌جای آن، سال‌هاست که پراکنده‌اند، اما١٣٩٣ زمان اوج‌گیری آنها بود. این سلول‌های سرطانی، نسخه جهش‌یافته سرطان قدیمی مادر پیر زمین هستند؛ «داعش» نسخه جهش‌یافته «القاعده». اما دراین‌میان یک عضو از بدن مادر پیر که سالم است، به کمک اعضای سرطان‌زده شتافت؛ «ایران» به کمک «سوریه» و «عراق» آلوده‌به‌سرطان «داعش» رفت. این اعضای سرطانی هم از ابتدا بیمار نبودند، اما با رعایت‌نکردن برخی موارد، به سرطان آلوده شدند.

سوریه از بهمن١٣٨٩ به بیماری خوش‌‌خیمی مبتلا بود که می‌توانست با اقدام به‌موقع، آن را کنترل کند؛ اما ازیک‌سو به‌دلیل بی‌توجهی خودش و ازسوی‌دیگر به‌دلیل حمایت‌های کشورهای عرب منطقه، مشکل، ریشه‌دار‌تر و بیماری تبدیل به سرطان شد. سرطانی بدخیم که حدود چهارسال بعد به عضو کناری‌اش، یعنی عراق هم سرایت کرد. سرطانی که به‌سرعت در بدن آماده‌به‌ابتلای این عضو خاورمیانه، رشد کرد و باید مدت‌ها تحت درمان باشد، تا شاید روزی دوباره سلامتی‌اش را به‌دست آورد.

ایران، آن عضو سالمی بود که به میدان درمان سرطان آمد. عراق خط قرمز ایران است، خط قرمزی که ایران نمی‌پذیرد ثبات و امنیت‌اش به مخاطره بیفتد. سوریه هم دیگر خط قرمز ایران است. ایران چهارسال بدون تغییر موضع، پشت این خط قرمز ایستاد. با تمام مشکلاتی که برای تهران ایجاد شد، «دمشق» و بعد از آن «بغداد» در عرصه مبارزه با داعش تنها نماندند. به‌غیراز موضوع اصلی یعنی «داعش» مسایل دیگری هم خاورمیانه آشوب زده را متاثر کرد مانند «جنگ ٥٢روزه غزه» .

بغداد در بحران

١٣٩٣ است؛ خردادش. بغداد ملتهب، اما به ظاهر آرام. اعضای پارلمان عراق مشخص شده بودند ولی رییس‌اش نه هنوز. کشمکش سیاسی، آنقدر بغداد را شلوغ کرده بود که کسی نه سروصدای ورود «لباس‌سیاه‌ها»ی داعشی به عراق را می‌شنید و نه گردوغبار تاخت «چهارنعل» را می‌دید. دولت مالکی مشغول امورش بود و خود نخست‌وزیر مالکی هم وارد گود رقابت‌های سیاسی شده بود؛ بی خبر از اینکه «لباس‌سیاه‌ها» بدون دردسر وارد عراق شده‌اند. بحران امنیتی در حال اوج‌گیری بود. سیاستمداران عراقی هم برای اینکه از قافله بحران عقب نمانده باشند، به بحران سیاسی موجود در کشور ادامه می‌دادند.

کشور نه رییس مجلس داشت، نه رییس‌جمهوری و نه نخست‌وزیر. لباس سیاه‌ها برای خودشان جولان می‌دادند. بعضی از همسایگان هم مانند افرادی که نزاع‌های خیابانی را نگاه می‌کنند و فیلم می‌گیرند، فقط نظاره‌گر بودند؛ غافل از آنکه ممکن است روزی دیگران به نظاره‌ آنها بنشینند. از آن سوی اقیانوس‌ها، آمریکا هم دلواپس این قسمت از خاورمیانه شد. آنها بیشتر از اینکه به‌دنبال حل مشکلی به نام «داعش» باشند، دنبال تغییر حاکمیت و دولت در بغداد و به‌دنبال آن آرام‌کردن اوضاع بودند.

ایران هم که می‌دید دولت وقت به ریاست «نوری مالکی» برای واگذاری قدرت «این‌پاوآن‌پا» می‌کند و مقابل تصمیم جدید رییس‌جمهوری جدید مقاومت می‌کند، حمایتی آشکار از نخست‌وزیر جدید کرد. «حیدر عبادی»، نخست‌وزیر جدید بود که به فاصله کمی از صدور دستور رییس‌جمهوری برای تشکیل کابینه، پذیرای پیام تبریک «تهران» به‌عنوان نخست‌وزیر جدید عراق بحران‌زده بود. این تبریک یعنی زدن سوزن به بادکنک رویاهای «مالکی»؛ تهران با کسی عقد اخوت نبسته است و مهم‌ترین مساله برایش، امنیت و ثبات در عراق است. پس از آن بود که مالکی رضایت داد تا با گرفتن پست معاون‌اولی رییس‌جمهور، ترک نخست‌وزیری کند. حالا اولین نقطه مشترک ایران و آمریکا در عراق ایجاد شد.

هر دو از آمدن «عبادی» استقبال کردند و هر دو تبریک گفتند. مدتی پس از تثبیت «حیدر عبادی» در منطقه «الخضرا» بغداد به‌عنوان نخست‌وزیر، «حسین امیرعبداللهیان»، معاون عربی- آفریقایی وزارت خارجه، در مصاحبه با «العالم» به صورت شفاف از نقش‌آفرینی تهران در بغداد سخن گفت: «در حوزه سیاسی برای تکمیل روند سیاسی در عراق، از همه ظرفیت‌ها و نفوذ و ارتباطات با احزاب، شخصیت‌ها، مرجعیت و گروه‌های مختلف اعم از سنی، کرد و شیعه در عراق بهره گرفته‌ایم و به صراحت می‌توانم بگویم جمهوری اسلامی ایران نقش فعال و سازنده‌ای را در تکمیل روند سیاسی و تعیین نخست‌وزیر، رییس‌جمهور و رییس‌مجلس عراق ایفا کرد.» در جریان بحران لباس‌سیاه‌ها در عراق، رفت‌وآمد دیپلمات‌ها به تهران و بغداد اوج گرفت. تابستان بود و اوج درگیری‌ها که وزیر خارجه ایران، «ظریف»، به بغداد و اربیل رفت. «علی لاریجانی»، رییس مجلس هم اوایل زمستان سفری مشابه را انجام داد. «علی شمخانی»، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی نیز ازجمله مسافران بغداد در سال گذشته بود.

هرچند سفرهای سال گذشته مسوولان ایرانی به بغداد، به نسبت سال‌های گذشته پرشمار به نظر می‌آمد، اما مقصد تعداد بیشتری از مسوولان عراقی، تهران بود. «ابراهیم جعفری»، وزیر خارجه، «حیدر عبادی» نخست‌وزیر، «سلیم الجبوری»، رییس مجلس، وزیر کشور و... از جمله مسافرانی بودند که به تهران آمدند؛ برخی از آنها مانند «جعفری» حتی بیش از یک‌بار به تهران آمد تا ثابت کنند پس از مدت‌ها این دوکشور همسایه، بیشتر از گذشته به اهمیت «برقراری یک رابطه سالم و بی‌تنش» پی برده‌اند.

سردار وارد می‌شود

١٣٩٣ است؛ تابستانش. گردوغبار بحران سیاسی در بغداد فرو نشسته اما آسمان عراق همچنان تیره‌وتار. حالا عراق دیگر فقط یک بحران دارد؛ لباس‌سیاه‌های داعش. آنها پیش از این هم فعال بودند و دستاوردهای زیادی داشتند؛ یک روز «موصل» و روز دیگر «تکریت». آنها سوداهایی هم در سر داشتند؛ برای همین تا استان «دیالی» عراق که هم‌مرز با ایران است، هم آمدند. ولی دیگر انگار پا را از گلیم‌شان درازتر کرده بودند. کشور باثبات منطقه، تحمل این همه سروصدا را نداشت. ایران ثبات عراق را ثبات خود می‌داند؛ پس در مورد کمک‌رسانی به این همسایه بحران‌زده درنگ نکرد و شبانه به کمک شتافت. کمک‌های ایران در زمینه‌های مختلفی بود و هست؛ مشورتی، مستشاری و... . اما دراین‌بین نمی‌توان نقش یک بازیگر مهم را کم‌رنگ تصور کرد؛ «نیروی قدس سپاه پاسداران».

 شاید اگر کسی بخواهد یک هرم از روابط ایران و عراق در سال١٣٩٣ ترسیم کند، شاخه بین‌المللی سپاه، در راس آن قرار می‌گیرد. «آمرلی»، «جرف الصخر»، «طوزخوراتو» و...؛ هرجا که از دست لباس‌سیاه‌ها آزاد می‌شد یا در عملیاتی شکست داده می‌شدند، شبکه‌های اجتماعی پر می‌شد از نام یک‌نفر و عکس‌های او در عراق؛ سردار «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس. او دیگر مرد سایه‌ها نبود. سردار از سایه بیرون آمده بود و نه‌فقط برای ایرانی‌ها که برای خیلی‌ها شناخته‌شده‌تر از قبل بود.

هرچند دیپلمات‌های جمهوری اسلامی هیچ‌گاه حضور سردار در عراق را تایید نکردند اما برخی فرماندهان نظامی ایرانی، حضور ژنرال را تایید می‌کردند. سردار «یدالله جوانی»، مشاور عالی فرمانده سپاه در گفت‌وگویی با «العالم» اینگونه حضور سردار سلیمانی در عراق را توضیح داد: «سرلشکر سلیمانی یک‌چهره شناخته‌شده جهانی و از یادگاران دوران دفاع‌مقدس است و سبک فرماندهی ایشان همان سبک فرماندهی در دوران دفاع مقدس است؛ و نگاهی به آن دوران نشان می‌دهد که فرماندهانی مانند قاسم سلیمانی و شهدایی مانند خرازی و همت و باکری حضور میدانی داشتند و در عملیات و مواقع آزادسازی مناطق، در خط مقدم حضور پیدا می‌کردند.» جان کلام او همان تیتر «العالم» بود: «سردار سلیمانی در خط مقدم جبهه حضور دارد.»

ژنرالی که روزی کمترکسی او را می‌شناخت در سال١٣٩٣ به سوژه رسانه‌های خارجی تبدیل شد؛ هرکدام لقبی به او دادند. یکی سردار را «شوالیه تاریکی» خطاب می‌کرد و دیگری «نمسیس» (نمسیس در اساطیر یونان الهه نیک‌وبد، عدالت و انتقام بود. او مجازات‌کننده قانون‌شکنان و مغروران بود.)؛ سردار برای «فارین پالیسی» سوژه گزارش شد و برای «نیوزویک» عکس روی جلد. در مورد ژنرال دوست‌ودشمن بر یک نکته تاکید دارند: «عراق را سلیمانی حفظ کرد».

شاید واضح‌ترین اظهارات را در میان مقامات عراقی، «ابراهیم جعفری» وزیر خارجه این کشور در مصاحبه‌اش با «شرق» گفته باشد: «حاج قاسم را گهگاهی در عراق می‌بینم. او در قضایای جنگ، مرد شجاعی است. ایشان دخالتی در کار قوای نظامی عراق ندارند و درمورد روابط عراقی‌ها با عراقی‌ها هم هیچ دخالتی نمی‌کند؛ ولی از تجربه‌های ایشان خیلی استفاده می‌کنیم. او در مناطقی از عراق ازجمله کردستان رفت‌وآمد می‌کند، اما کل کشور عراق از تجارب ایشان استفاده می‌کنند.» ژنرال و نیروهایش در طول مبارزه با داعش و دفاع از عتبات و حرمین سامرا، کم هزینه ندادند. هفته‌های بسیاری بود که خبر شهادت مدافعان حرم در عراق به‌گوش می‌رسید. خبرهایی که هرکدام یک چین به صورت آفتاب‌سوخته سردار اضافه می‌کرد.

ناجی اربیل

١٣٩٣ است؛ اواخر بهار و اوایل تابستان. تهران آرام است. تلفن چندنفر در تهران زنگ می‌خورد و صفحه نمایش آنها، پیش شماره «اربیل» را نشان می‌دهد. ایرانی‌ها گوشی را جواب می‌دهند ولی خبرهای خوبی نمی‌شنوند؛ «تروریست‌ها هلهله‌کنان به سمت اقلیم کردستان در حرکتند.» مکالمات تمام می‌شود. تهران تصمیم می‌گیرد؛ «پشتیبانی همه‌جانبه از اقلیم.» کمک‌ها شبانه از تهران راهی فرودگاه اربیل می‌شوند. آن‌طور که سردار «محمدعلی حاجی‌زاده»، فرمانده نیروی هواوفضای سپاه پاسداران هم روایت کرده، «سردار سلیمانی با ٧٠نفر جلوی داعش را گرفت و نگذاشت وارد اربیل شوند.» چند روز بعد، خبرهای خوبی از اربیل می‌رسد؛ «داعش دفع شده است.» حالا دیگر دیپلمات‌ها و مقامات ارشد جمهوری اسلامی هم به وضوح از نقش ایران حرف می‌زنند. رییس‌جمهوری روحانی و وزیر خارجه ظریف، در جریان سفر به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان‌ملل، حرفشان بسیار شبیه به هم بود: «ایران جلوی سقوط اربیل و بغداد را گرفت.» البته «روحانی» از کمک ایران در آزادسازی «آمرلی» هم صحبت کرد؛ همان‌جایی که پس از آزادسازی، عکس‌های ژنرال سلیمانی در آن منطقه به روی دست‌ها رفت.

طرف مقابل هم، قدردان این کمک‌هاست. در جریان سفر «ظریف» به اربیل در تابستان، «مسعود بارزانی»، رییس اقلیم برای اولین بار از ارسال کمک ایران به اقلیم خبر داد: «من از ایران تشکر می‌کنم که کردها را در اولین شب حملات، حمایت کرد و برای آنها دو هواپیمای حامل سلاح فرستاد.» پیش از این که آتش داعش دامنگیر اقلیم شود، برخی مسوولان کردستان عراق، سودای همه‌پرسی و استقلال داشتند؛ سودایی که بیشتر شبیه رویا بود. این سودا اگر تحقق می‌یافت، نتیجه‌ای جز ازهم‌پاشیدن عراق و تجزیه آن، در پی نداشت. اما نه دولت مرکزی موافق بود و نه دو بازیگر مهم منطقه؛ «ایران» و «آمریکا».

پیش از اینکه رویای استقلال کردستان به خاکستر تبدیل شود، ایران در این مورد هشدارهای جدی به اقلیم ارسال کرده بود. «امیرعبداللهیان» در تیرماه امسال بود که به «العالم» گفت: «فراموش نمی‌کنیم که در روزهای اخیر تنهامقامی که با ذوق‌زدگی و با شادی فراوان از استقلال کردستان عراق حمایت و این منطقه را به تجزیه ترغیب کرد نتانیاهو بود. ما هرگز اجازه نخواهیم داد رویاهای نتانیاهو در عراق و در منطقه ما برای تجزیه منطقه مهم و حساس غرب آسیا، به تحقق برسد.» او گفته بود: «دوستانه به رهبران کرد به آقای مسعود بارزانی به آقای نیچروان بارزانی به صراحت گفته‌ایم که تخطی از قانون اساسی پیشرفته و جامع عراق و مطالباتی فراتر از آنچه در سیستم فدرالی عراق یکپارچه در قانون اساسی این کشور پیش‌بینی شده است، به نفع هیچ طرفی نخواهد بود... .

سخن گفتن از استقلال کردستان عراق، نتیجه‌اش بازگرداندن کردستان به چنددهه قبل خواهد شد؛ و ما دوستانه و برادرانه به مقامات کردستان عراق این موضوع را یادآور شدیم.» هرچند ایران قبلا به کردستان عراق هشدار داده بود اما آنها شاید سودای دیگری داشتند. اما پس از حمله، ایران مانند پدری که فرزندش را باوجود دلخوری‌ در سختی‌ها تنها نمی‌گذارد شبانه به کمک اقلیم رفت تا لااقل «اربیل» عراق سلامت باشد.

خون ایرانی در بغداد

١٣٩٣ است و تابستان روبه‌پایان؛ داعش مشغول تهدید عتبات عالیات در عراق. «لباس‌سیا‌ه‌ها» تا نزدیکی‌های «سامرا» پیش رفته‌اند. «کربلا» هم مورد تهدید است.

 اوایل شهریور، «عبدالرضا رحمانی‌فضلی»، وزیر کشور روایتی از خط قرمز رییس‌جمهور روحانی می‌گوید: «یک روز خبر آوردند که امکان سقوط شهرهای کربلا و نجف وجود دارد، رییس جمهور در آن جلسه گفت این شهرها خط قرمز ما است و اگر قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد هیچ محدودیتی در عملیات وجود نخواهد داشت.» همین خط قرمز، ایران را به سمت دفاع حرم‌های عتبات عالیات سوق داد. ایران از اهدای خون در این راه، ابایی نداشته و ندارد. یک روز خلبان پاسدار «شجاعت علمداری‌مورجانی» در سامرا به شهادت رسید و یک روز هم سردار «حمید تقوی». البته این دو شهید نمونه‌هایی از شهدای «مدافع حرم» ایران در عراق و سوریه بودند.

چندروز پس از اعلام خبر شهادت «شجاعت علمداری مورجانی» در سامرا، «امیرعبداللهیان» شهادت نیروهای سپاه پاسداران ایران در عراق را تکذیب و تاکید کرد که در داخل عراق هیچ نظامی ایرانی شهید نشده است. اما با وجود این گهگاه خبرهایی از شهادت مدافعان حرم در عراق و سوریه به گوش می‌رسید. عیان‌ترین اظهارنظر مقامات ایرانی پس از شهادت سردار «حمید تقوی» بود که از سوی «علی شمخانی» دبیر شورای‌عالی امنیت ملی در مراسم تشییع او بیان شد: ««شایعه‌‌پراکنان بیمار، این روزها به ترویج این سوال می‌پردازند که چه نسبتی بین سامرا و حمید تقوی وجود دارد و ما را چه‌کار به اینکه در عراق و سوریه چه می‌گذرد. پاسخ این سوال روشن است: اگر تقوی‌ها در سامرا خون ندهند، ما باید در سیستان، آذربایجان، شیراز و اصفهان خون بدهیم.»

اشتراک و افتراق تهران - واشنگتن

١٣٩٣ است و مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه ١+٥ در جریان.دو طرف مهم این مذاکرات، دو کشور، با سابقه ٣٥سال قهر هستند؛ ایران و آمریکا، دوکشوری که در خاورمیانه هم درحال رقابت با یکدیگرند. از بدو شروع بحران «لباس‌سیاه‌ها» در عراق، آمریکا ابراز علاقه می‌کرد تا با ایران در سرکوب داعش همکاری کند. اما ایران علاقه‌ای که نشان نداد هیچ، اعلام کرد که نیازی به این کار نمی‌بیند. ایران خودش مشغول کمک به کشورهای درگیر معضل «داعش» بود، پس نیازی نمی‌دید که با آمریکا همکاری کند؛ حتی در قالب ائتلاف جهانی علیه داعش. از آمریکا اصرار بود و از ایران انکار. حتی چندبار «جان کری»، وزیر خارجه آمریکا اشتیاق به همکاری با ایران در عراق را به زبان آورد اما دیپلمات‌های ایرانی همچنان بر رد این پیشنهاد اصرار داشتند، تاجایی‌که پس از آن، اشتیاق تبدیل به مخالفت شد و گفتند که به حضور ایران در ائتلاف ضدداعش نیازی نیست.

مقام‌معظم‌رهبری شهریورماه پس از ترخیص‌شدن از بیمارستان، گفته بودند: «همان روزهای اولی که مساله‌ داعش در عراق پیش آمد، آمریکایی‌ها به‌وسیله‌ سفیرشان، از سفیر ما در عراق درخواست کردند که بیایید بنشینیم درباره داعش با‌هم هماهنگی کنیم. سفیر ما این را منعکس کرد؛ بعضی از مسوولان ما هم حرفی نداشتند اما من مخالفت کردم و گفتم در این قضیه، ما به‌خصوص با آمریکا همراهی نمی‌کنیم؛ چون اینها خودشان دستشان آلوده است؛ ... بعد از آن هم همین آقای وزیرخارجه‌ای (جان کری) که این حرف را آمد جلو چشم همه‌ دنیا جلو دوربین گفت که «ما از ایران همکاری نمی‌خواهیم»، همین ایشان، شخصا از آقای دکتر ظریف درخواست کرده بود که بیایید در این قضیه باهم همکاری کنیم که دکتر ظریف رد کرد. معاون او هم - که او نیز یک زنی است که می‌بینید و می‌شناسید- (وندی شرمن) از آقای عراقچی در مذاکراتش درخواست کرده بود که بیایید باهم همکاری کنیم و اینها رد کردند.

بعد از آنکه آنها رد کردند و ما صریحا گفتیم با شما در این قضیه همکاری نمی‌کنیم، حالا می‌گویند ما ایران را نمی‌خواهیم وارد کنیم!» این کشمکش بین ایران و آمریکا ادامه داشت تا اینکه در آبان‌ماه١٣٩٣ روزنامه «وال‌استریت‌ژورنال» از ارسال نامه‌ای از سوی رییس‌جمهور «اوباما» به مقام‌معظم‌رهبری خبر داد. به گفته این روزنامه «رییس‌‌جمهور آمریکا ماه گذشته با ارسال نامه‌ای به ایران، به تشریح منافع مشترک دو کشور در مبارزه با داعش پرداخته است.»

زمانی که این روزنامه آمریکایی اشاره می‌کند، مقارن با زمانی است که «حیدر عبادی»، نخست‌وزیر عراق به تهران سفر کرده بود. یک هفته بعد، «علی شمخانی»، دبیر شورای‌عالی امنیت ملی درخصوص نامه اخیر اوباما گفت که «نامه‌نگاری رییس جمهور آمریکا دارای سابقه چندین‌ساله است و در برخی موارد نیز پاسخ‌هایی به این مکاتبات ارایه شده است.» او درعین‌حال صحبتی از محتوای پاسخ به آمریکا نکرد. این نامه‌ها و این مواضع، بیانگر یک مطلب است؛ عراق و ایران، به یکدیگر به چشم «دوستی برای تمام فصول» نگاه می‌کنند. ایران برای عراق پس از صدام، رفیقی بوده که همیشه در سختی‌ها به یاری‌اش می‌رفت. رفیقی که دوست‌ودشمن آن را از خطوط قرمز ایران می‌دانند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات