نویسنده: محمد اسماعیلی
«كليد حل مشكلات اقتصادي در لوزان و ژنو و نيويورك نيست، در داخل كشور است و همه بايد مسئوليتهاي متفاوت خود را در تقويت توليد داخلي به عنوان «تنها راه علاج مشكلات اقتصادي» انجام دهند.» اين عبارت از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار هزاران نفر از كارگران سراسر كشور در هفته اخير است كه حاوي پيامهاي صريحي براي دولتمردان و جامعه بوده و ضرورت بازنگري در برخي از اصول اعتقادي جماعتي در داخل نسبت به غرب را هم مطرح مينمايد.
اين اولين بار نيست كه رهبري از لزوم توجه و تمركز روي توان داخلي سخن به ميان ميآورند و با يك بررسي ساده ميتوان دريافت كه ايشان در طول دو سال اخير بيش از 20 بار به كارگزاران نظام هشدار دادهاند كه ضمن تلاش در عرصه ديپلماسي براي برداشتن تحريمهاي بينالمللي، بايد به پيشرفت درونزاي كشور پرداخت و نبايد تنها به توافقنامه با غرب دلخوش بود.
اما به راستي چرا رهبر معظم انقلاب اسلاميبيشتر از هر زمان ديگري و از هر تريبوني تلاش دارند مسير «اصلي» دستيابي به پيشرفت و تعالي كشور را اعتماد و توجه به توان داخلي عنوان نمايند و خوشبيني مفرط به نظام سلطه و به تبع آن حصول توافقنامه هستهاي را مسير «انحرافي» تعريف كنند؟ به راستي اتخاذ چه رويكردي در ميان دولتمردان در مواجهه با غرب روي داده كه رهبري خود را ملزم ميبينند، هرازچند گاهي از ضرورت توجه به ظرفيتها و بنيههاي داخلي كشور براي كارگزاران و مردم بگويند؟
در ادامه با مرور بخشي از بيانات طي 20 ماه اخير رهبري ميتوان از يكسو به راهكاري جامع براي چگونگي فائق آمدن بر مشكلات داخلي و همچنين توسعه درونزا رسيد و از سوي ديگر چشم اميد جماعتي نشانهدار به نظام سلطه براي مرتفع شدن مشكلات داخلي را براي هميشه بست.
نسخه شفابخش براي واكسينه كردن نظام
در طول سالهاي پس از انقلاب اسلامي دشمنان همواره تلاش داشتهاند با اعمال تحريمها و تهديدها در مسير پيشرفت و توسعه كشورمان دستانداز ايجاد كرده و اجازه ندهند روند رو به رشد نظام ادامهدار باشد.
دامنه «تحريم» و «تهديد» كه عمري به اندازه انقلاب اسلامي دارد در چند سال اخير به بهانههاي مختلف از جمله پرونده هستهاي، گستردهتر شده و بيشتر روي نقاط ضعف ما در حوزه اقتصادي - كه ضعفي ساختاري است - متمركز شده تا از يكسو ما را وادار به تسليم كنند و از سوي ديگر از نفوذ و گسترش گفتمان انقلاب اسلامي در دنيا جلوگيري كرده و اجازه ندهند جمهوري اسلامي ايران الگوي مناسبي براي جنبشهاي مردميمنطقه باقي بماند.
در مقابل - همانطور كه اشاره شد - رهبري همواره ضمن تأكيد بر روحيه استقامت در مقابل توطئهها و تحريمهاي دشمن از لزوم تكيه به استعدادها و ظرفيتهاي بومي كشور، همچنين توجه بر «پيشرفت درونزا» به جاي «توسعه وابستهگرا» سخن به ميان ميآورند و آن را مناسبترين راه براي مقابله ارزيابي ميكنند.
ايشان در مراسم تنفيذ حكم رئيسجمهور يازدهم ميفرمايند: «درس بزرگي كه ما از اين فشارهاي اقتصادي دريافت كرديم، اين است كه هرچه ميتوانيم بايد به استحكام ساخت داخلي قدرت بپردازيم؛ هرچه ميتوانيم، در درون، خودمان را مقتدر كنيم؛ دل به بيرون نبنديم. آنهايي كه دل به بيرون ظرفيت ملت ايران ميبندند، وقتي با چنين مشكلاتي مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد... ما بايد بپردازيم به استحكام ساخت دروني اقتدار ملي ...» همچنين در ديدار شهريورماه اعضاي هيئت دولت بيان واضحتري از پيشرفت درونزا را اظهار مينمايند: «نگاهمان به بيرون نباشد. اين، توصيه ماست؛ اين معنايش اين نيست كه از امكاناتي كه در بيرون هست استفاده نكنيم؛ اين دو حرف با هم اشتباه نشود.
اميدمان را به بيرون از ظرفيت داخلي كشور ندوزيم» و در هفته بعد از آن، در ديدار با خبرگان رهبري ميفرمايند: «راهحل اصلي مشكلات كشور، تقويت ساخت دروني نظام براساس نگاه عاقلانه و خردمندانه است... تقويت ساخت دروني كشور نيز از طريق پيشرفتهاي علمي و مديريت درست اقتصادي امكانپذير است» و در ادامه تأكيد ميكنند: «بايد همواره در جهت استحكام ساخت دروني و حل كردن مشكلات با كمك نيرو و اراده خود حركت كنيم.»
ايشان در آغاز سال نو 93 در حرم رضوي امام رضا(ع) بارديگر ضمن تأكيد بر توسعه درونزا ميفرمايند: « ... حرف، درباره اقتدار ملي است. ما اولاً استعداد قوي شدن، زياد داريم؛ امكانات و ظرفيتها هم زياد داريم؛ ملت ما به سمت اقتدار ملي هم راه افتاده است و راه زيادي پيموده است؛ من بر اين اساس نقشه كلي سال ۹۳ را در اين دو عنصر ميبينم كه در پيام اول سال عرض كردم: اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و با مديريت جهادي.»
عدم توجه كافي به مطالبات رهبري در اين بخش ايشان را مجاب ميكند كه بارها و از تريبونهاي مختلف ضمن تأكيد بر غيرقابل اعتماد بودن غرب در مقابل تعهداتش به ضرورت توجه به استعداها و توان داخلي توسط دولتمردان بپردازند.
معظمله در مقطع زماني ديگري بار ديگر به انتقاد شديد از جرياني ميپردازند كه تلاش دارد نگرش جامعه به غرب و توافق هستهاي را تغيير داده و روحيه استكبارستيزي مردم را تعديل كند: «عدهاي اينجور وانمود ميكردند كه اگر با امريكاييها دور ميز مذاكره بنشينيم بسياري از مشكلات حل ميشود، البته ما ميدانستيم اينجور نيست اما قضاياي يك سال اخير براي چندمين بار اين واقعيت را اثبات كرد. بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاكراتي داشته باشند اما از اين ارتباطات نهتنها فايدهاي عايد نشد بلكه لحن امريكاييها تندتر و اهانتآميزتر شد و توقعات طلبكارانه بيشتري را در جلسات مذاكرات و در تريبونهاي عمومي بيان كردند.»
ايشان همچنين ميفرمايند: «امريكاييها نه تنها دشمنيها را كم نكردند بلكه تحريمها را هم افزايش دادند! البته ميگويند اين تحريمها، جديد نيست اما در واقع جديد است و مذاكره در زمينه تحريم هم فايدهاي نداشته است... تا وقتي وضع كنوني يعني دشمني امريكا و اظهارات خصمانه دولت و كنگره امريكا درباره ايران ادامه دارد تعامل با آنها نيز هيچ وجهي ندارد.» معظمله همچنين در جاي ديگري با انتقاد از برخي تلاشها براي معرفي يك چهره غيرواقعي از امريكا به مردم، گفتند: «برخي افراد تلاش دارند با بزك كردن چهره امريكا، زشتيها و خشونتها و وحشتآفرينيها را از اين چهره بزدايند و دولت امريكا را دولتي علاقهمند به مردم ايران و انسان دوست معرفي كنند، اما تلاش اين افراد به نتيجه نخواهد رسيد.»
اصل مذاكره را كسي رد نميكند
نكتهاي كه نبايد از آن غافل شد اين است كه تأكيد رهبر معظم انقلاب بر پيشرفت درونزا و لزوم توجه دولتمردان به توان و ظرفيت داخلي به معناي زير سؤال بردن اصل مذاكره نيست بلكه به معناي مذاكره عزتمندانه با حفظ اصول و خطوط قرمز جمهوري اسلامي ايران است.
به عنوان نمونه ايشان در ديدار فرماندهان سپاه بيان مينمايند: «بنده معتقد به همان چيزى هستم كه سالها پيش اسمگذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، اما اين كشتىگيرى كه دارد با حريف خودش كشتى ميگيرد و يك جاهايى به دليل فنّى نرمشى نشان ميدهد، فراموش نكند كه طرفش كيست، اين شرط اصلى است، بفهمند كه دارند چهكار ميكنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حمله طرف آنها كجاى مسئله است؛ اين را توجّه داشته باشند.» معظمله همچنين در جاي ديگر ميفرمايند: « ... من با مذاکره کردن مخالف نیستم، مذاکره کنند؛ تا هروقت میخواهند مذاکره کنند!» بنابراين جرگه وفاداران ودلسوزان انقلاب اولاً اصل مذاكره با مقامات سياسي امريكا را رد نميكنند و ثانياً آن را مشروط بر«دشمن شناسي دقيق» و آگاهي نسبت به كيدها و توطئههاي طرف مقابل ميدانند، ثالثاً خوشبيني مفرط به طرفهاي غربي را رد كرده و به جاي آن واقع نگري در عرصه بينالمللي را گوشزد ميكنند.
دستاورد توجه به درون
بدون ترديد پيشرفت مبتني بر توان و سرمايههاي داخلي، تا به امروز پيشرفت و اقتدار فراواني چه در عرصه داخلي و چه از حيث بينالمللي نظير، «پيشرفتهاي چشمگير در توليد علوم پيشرفته نانو، هوافضا، سلولهاي بنيادين و بيوداروها»، «خودكفايي در توليد بنزين»، «ساخت جنگنده قاهر»، «دستيابي به فناوري ساخت زيردرياييهاي مدرن» و «پيشرفت خيرهكننده در مقوله انرژي هستهاي و ازجمله تأمين سوخت ۲۰ درصد و توليد صفحات سوخت» و «دستيابي به فناوري توليد پهپادهاي رادارگريز»، داشته است كه به راحتي نميتوان از آن چشمپوشي كرد.
بنابراين تأكيدات متعدد رهبري – در طول ماههاي اخير- نشان ميدهد كه تمركز و تلاش مسئولان كشوري به خصوص دولتمردان، براي اعتلا و پيشرفت همهجانبه كشور و بياثركردن تحريمها، بايد بر مبناي «استفاده بهينه از ظرفيتها و امكانات داخلي كشور» باشد در كنار اين بايد تأكيد داشت كه دولتمردان در هر سطحي از مديريت نبايد مطالبات رهبري در اين حوزه را تنها اندرز و نصيحت قلمداد كنند، چراكه مهمترين مؤلفههاي سخنان معظمله – در اين مقوله- «آيندهنگري همراه با واكسينه كردن نظام در مقابل تهديدات و تحريمهاي بيروني» بوده و به افزايش بالقوه قدرت كشور در عرصههاي مختلف ميانجامد.