تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۶  ، 
کد خبر : ۲۷۶۰۸۰

تحليل نيويورك تايمز: حکمرانی نسل جدید دیکتاتورها با «مشت مخملین»


نیویورک تایمز در تحلیلی نوشت: دیکتاتورهای نسل نو با «مشت مخملین» حکمرانی می‌کنند و ابزار آنها برخلاف رویه دیکتاتورهای نسل کهنه، کشتار نیست، بلکه تبلیغات، سانسور و سلب انگیزه از رقبای سیاسی و سایر انواع شگردهاست.

به گزارش ایرنا، این دیدگاه به قلم «سرگئی گورئی یف» استاد اقتصاد انستیتو مطالعات سیاسی پاریس و «دانیل تریزمن» استاد علوم سیاسی دانشگاه کالیفرنیا نوشته شده است.

این دو تحلیلگر نوشتند: طبق استانداردهای تعریف شده، دیکتاتوری‌ها حکومت‌هایی هستند که بر مبنای خشونت پایه ریزی و ابقا شده‌اند. در قرن بیستم میلیونها انسان بی‌گناه به جرم پیروی از ایدئولوژی‌های بیگانه تحت سلطه نظامهای مستبد دیکتاتوری با حاکمانی همچون «استالین»، «هیتلر» و «مائو» قتل عام شدند. جنایتکارترین آنها «موبوتو سه سه سه کو» بود که در زییر حمام خون به راه انداخت.

در این تحلیل آمده است: در دهه‌های اخیر نسلی نو از دیکتاتورها و مستبدها ظهور کرده که خود را با عصر رسانه‌های جهانی، اتکای متقابل اقتصادی و فناوری اطلاعات سازگار کرده است.

نیویورک تایمز ادامه داد: این «دیکتاتورهای نرم» قدرت را قبضه کرده و بطور کلی هرگونه نظارت، کنترل و ایجاد توازن را در قدرت منتفی می‌دانند اما در عین حال به ندرت متوسل به خشونت می‌شوند. به عنوان نمونه این رهبران لیبرال را «آلبرتو فوجیموری» در پرو، «ولادیمیر پوتین» در روسیه، «ویکتور اوربان» در مجارستان، «رجب طیب اردوغان» در ترکیه، «ماهاتیر محمد» در مالزی و «هوگو چاوز» در ونزوئلا می‌توان نام برد که داعیه شان شکل دهی نوین نظم جهانی و مبانی و اصول آزادی و قانون است.

به نوشته این رسانه آمریکایی، »همه این حکام هر چند نه بطور کامل، از سوی قدرت‌های غربی مظنون به فساد هستند و همواره هم دستور کارشان با ممانعت غرب مواجه می‌شود.»

این رسانه آمریکایی نوشت: در سال 1982 (1361) تعداد رژیم‌های غیر دمکراتیکی که دستشان به کشتار‌های جمعی و خونریزی آلوده بود، 27 درصد کل کشورهای جهان بود، اما این تعداد در سال 2012(1391) به 6 درصد کاهش یافت.

بر اساس این گزارش، «در همان دوره شمار رژیم‌های غیر دمکراتیک با پارلمانهای غیر منتخب از 31 درصد به 15 درصد کاهش یافت. نقطه آغاز تغییر در این روند در سنگاپور بنیان ریزی شد. «لی کوان یو» ضمن آنکه نهادهای پارلمانی را دایر کرد اما در عین حال کنترل‌هایی سخت در جامعه بنا ساخت، به طور متناوب دست به دستگیری‌های سیاسی زد، کنترل شدید بر مطبوعات اعمال کرد و دادخواستهای حقوقی علیه آنها ترتیب داد اما درعین حال در بعد اقتصادی سیاستهایی سازگار با تجارت را پیاده کرد که به رشد نجومی اقتصاد کمک فوق‌العاده موثری کرد.»

نیویورک تایمز با بیان اینکه «این اتوکرات‌های (حکام مستبد) جدید اغلب از طریق انتخاباتی سالم به قدرت می‌رسند»، اذغان کرد: بارزترین نمونه آنها «هوگو چاوز» است که در سال 1998 (1377) برنده انتخابات شد و ناظران بین‌المللی این انتخابات را شفاف‌ترین انتخابات در طول تاریخ این کشور خواندند. این اصلی بدیهی است که بالا رفتن سطح مقبولیت مردمی، هرچند پرهزینه اما موجه‌ترین راه برای استیلا و حکمفرمایی است.

نویسندگان این تحلیل ادامه دادند: اردوغان هم با بهره بردن از محبوبیتش دست به اصلاح قانون اساسی زد و رفراندوم برگزار کرد و دادگاه قانون اساسی ترکیه را غنا بخشید.

به نوشته این رسانه آمریکایی، «ابزار حکمرانی و بقای اتوکرات‌های نسل نو، تبلیغات، سانسور و سایر شگردهای مبتنی بر اطلاع‌رسانی است. این ابزار برای بالا بردن نرخ محبوبیت حکمرانان به کار می‌آیند و به شهروندان اینگونه القا می‌شود که این حکام بر سایر گزینه‌های در دسترس ارجحیت دارند و برترند. وجه مشترک همه آنها القای احساسات زمخت ضد غربی است.»

این دو تحلیلگر نوشتند: «اوربان در مجارستان صحت سیاسی اروپا را به استهزاء می‌گرفت و سطح رقابت پذیری اروپا را در حال افول بیان می‌کرد در حالیکه همزمان از کمک‌های توسعه‌ای اتحادیه اروپا بهره‌مند می‌شد.»

به اعتقاد آنان، «هرگاه اقتصادهای این دیکتاتوری‌های نرم به سامان باشد، حکام آنها سعی می‌کنند با پرداخت پاداشهای مادی منتقدان را ساکت کنند و در شرایط سخت متوسل به سانسور می‌شوند.»

نویسندگان نیویورک تایمز تصریح کردند: شیوه تبلیغاتی اتوکراتهای نسل نو، پرداخت رشوه به رسانه هاست که این کار را در لوای عقد قراردادهای تبلیغاتی انجام می‌دهند و در ازای آن تهدید به تعقیب قانونی و ادعای حیثیت در صورت ساز مخالف این رسانه‌ها می‌کنند و سرمایه گذاران حامی را تشویق به خرید مالکیت انتشارات منتقد می‌کنند.

نگارندگان این مطلب نوشتند: اینگونه رژیم‌ها اینترنت را زیر سلطه خود در می‌آورند، تمام راههای دسترسی به وب سایتهای مستقل را مسدود می‌کنند و با استخدام نیروهای اجیر شده صاحب مهارت، در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به تبلیغ برای دستگاه خود مبادرت می‌ورزند و با گماردن هکرها به تخریب سایتهای آن لاین رسانه‌های اپوزیسون می‌پردازند.

به نوشته این رسانه آمریکایی، «با هدف شبیه سازی یک رقابت سالم، دیکتاتوری جدید برای خود یک اپوزیسیون دمکراتیک به صورت فرمایشی ساخته و پرداخته می‌کند. با وجود همه این شگردها، این عرصه انتخابات است که درجه محبوبیت این دیکتاتوری‌ها را محک می‌زند.»

این گزارش می‌افزاید: در قزاقستان «نورسلطان نظربایف» رئیس جمهوری در انتخابات اخیر با 97/7 درصد آراء در مقامش ابقا شد.

نیویورک تایمز نوشت: فناوری تبلیغات که چند دهه قبل برای رشد فروش خوردوی «فورد» و «پپسی» خلق شد، این بار ابزار کار دیکتاتورهای نسل جدید است.

این رسانه آمریکایی نوشت: پوتین یک شرکت سرشناس غربی در عرصه روابط عمومی را به نام «کچام» Ketchum به استخدام درآورد تا این شرکت برای منافع کرملین در غرب لابی کند.

نویسندگان این مطلب نیوریورک تایمز تصریح کردند: سایر اتوکراتهای نسل نو ترجیح دادند سیاستمداران شناخته شده غربی را مشاور خود کنند و برخی هم تصمیم گرفتند با پرداخت کمکهای اهدایی به بنیادهایی که در مالکیت این افراد است، از وجود این شخصیت‌ها برای توجیه رژیم‌های خود به نحو احسن استفاده کنند.

به اعتقاد آنان، «یک مصداق بارز آن به خدمت در آمدن «تونی بلر» توسط نظربایف بود اما در توسل به خشونت، اتوکراتهای جدید نسبتا بی‌میل هستند.این هم نوآوری کلیدی آنهاست.»

نویسندگان نیویورک تایمز تصریح کردند: روزگاری نه چندان دور در دیکتاتوری سنتی، رویه «آدولف هیتلر» کشتار و محو دشمن بود. موبوتو دشمنانش را در انظار همگان به‌دار می‌آویخت، «عیدی امین» در اوگاندا قربانیانش را طعمه کروکودیل‌ها می‌کرد. این جنایات بی‌محابا و علنی اتفاق می‌افتاد و انگیزه اصلی آن ارعاب مردم بود.

آنها با بیان اینکه «نسل جدید دیکتاتورها چندان سخت گیر نیستند» در عین حال افزودند: اتوکرات‌های جدید جدایی طلبان را به سختی سرکوب می‌کنند و تظاهرکنندگان غیر مسلح را با باتوم مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند. خشونت ذات آنها و عامل روی گرداندن هواداران و تبدیل شدن آنها به مخالف است.

نویسندگان این رسانه آمریکایی تصریح کردند: «دیکتاتورهای امروز جنایاتشان را علنی انجام نمی‌دهند و هرگونه همدستی را در کشتار فعالان اپوزیسیون و یا اصحاب رسانه انکار می‌کنند. مصداق این مورد، ماجرای «لئونید کوچما» رئیس جمهوری اسبق اوکراین است.»

نیویورک تایمز نوشت: یک نوار صوتی بدست آمده نشان می‌دهد که کوچما دستور ربودن خبرنگاری به نام «گئورگی گونگاتزه» را صادر می‌کند و مدتی بعد جسد این خبرنگار یافت می‌شود. این ماجرا نطفه «انقلاب نارنجی» اوکراین را در سال 2004 (1383) ریخت که محصول آن به قدرت رسیدن رقبای کوچما بود.

نویسندگان نیویورک تایمز نوشتند: ''اعمال خشونت لزوما هزینه بردار نیست. اتوکرات‌های نسل نو تمام انگیزه را از رقبای سیاسی خود می‌گیرند و با تعقیب‌های قانونی و محاکمه بی‌امان آنها، بازجویی و سایر ترتیبات قانونی یک نیروی منفعل از اپوزیسیون می‌سازند. این رویه، آسان‌ترین شیوه حذف رقیب است؛چراکه با شکست دادن رقیب و اتلاف وقت و انرژی و کشتن انگیزه، ابزار مبارزه را از او می‌گیرد، بدون آنکه این مبارز در خاطره ملت زنده بماند.''

نویسندگان نیویورک تایمز تصریح کردند: «ماموران پوتین پرونده سازی سنگینی علیه «آلکسی آ.ناوالنی» رهبر اپوزیسیون انجام دادند و وی را متهم به کلاهبرداری از یک شرکت لوازم آرایش فرانسوی و سرقت چوب کردند و حتی در یک مورد در خصوص به هلاکت رساندن یک راس گوزن شمالی او را تحت بازجویی قرار دادند.»

این نویسندگان در عین حال اذعان می‌کنند: «و اما غرب هم در این عرصه بی‌تقصیر نیست چرا که با تعامل با این اتوکراتها نقش بسزایی در توانمند ساختن شان ایفا کرده است.»

نیویورک تایمز ادامه داد: «لابی کردن (اعمال نفوذ) برای دیکتاتورها یعنی نقض صریح ارزشهای اخلاقی در تجارت. یک راه مطلوب برای برخورد با اتوکراتهای نسل نو این است که دمکراسی‌های‌های غربی یک شبکه رادیو تلویزیونی خبری به زبان بومی این رژیم‌ها راه اندازی کنند تا به مقابله با هجمه تبلیغاتی و سانسور این دیکتاتوری‌ها برود.»

بر اساس این گزارش، ''دیکتاتوری‌های مبتنی بر اطلاع رسانی نظر مساعدی به مدرن سازی کشور ندارند و بدیهی است که شکست اقتصادی آنها حتمی است؛ بنابراین غرب باید در تعامل با آنها خویشتندار و صبور باشد. به جز تبلیغات دولتی، دیگر منبع اطلاعاتی مردم از وضعیت موجود اقتصادی کشور، فیش حقوقی آنهاست. اصطلاحی در روسیه باب است که می‌گوید شما مجازید انتخاب کنید؛ «یا تلویزیون، یا یخچال».''

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات