سیدهآزاده امامی: «کرسنت» میراث شوم سالهای سیاه اصلاحات است که ضمن «توافق»ی نامتوازن و آلوده به فساد، خسارات هنگفتی متوجه نظام شد و سبب شد سرمایه عظیمی که میتوانست در این سالها زخمی از معضلات اقتصادی کشور را درمان کند، از کف ملت خارج و روانه جیب بیگانگان شود.
توافقی که مغایرت آن با قانون آنقدر عیان و آمیختگی آن با فساد آنقدر واضح بود که حتی برای نهادهای بینالمللی همیشه وابسته نیز چارهای جز صدور رأی به نفع جمهوری اسلامی باقی نگذاشت. لیکن پس از روی کار آمدن دولت تدبیر(!) از آنجا که تدبیر دولت بر بهکارگیری عاملان این قرارداد در سطوح عالی مدیریتی تعلق گرفت، روند پرونده هم در دادگاههای بینالمللی معکوس و رأی به نفع طرف مقابل صادر شد. طبیعی هم بود، وقتی دیدند عاملان این جریان به جای اینکه بازخواست و حتی مجازات شوند، در عالیترین سطوح مدیریتی به کار گرفته شدهاند و از آنها تجلیل(!) هم میشود، دلیلی نداشت آنها کاسه داغتر از آش شوند و برای احقاق حق و حقوق ما تلاش کنند!
این ماجرا اما 2 نکته قابل توجه دارد؛ نخست آنکه «اصل» قضیه «کرسنت» دخلی به دولت فعلی ندارد و انتقادها از آن رو متوجه این دولت است که با روی کار آوردن عاملان این قرارداد سبب تغییر رویه صدورِ حکمِ بینالمللی در این منازعه شد.
دوم آنکه تصمیمات مجلس نیز در رقم خوردن این رأی به ضرر نظام بیتأثیر نبود!
چگونه؟
اگر دلیل معکوس شدن نتیجه پرونده کرسنت، اعطای مجدد مسؤولیت به عوامل این قرارداد است- که هست- مسؤولیت این جریان همان اندازه که معطوف به دولت است، معطوف به مجلس نیز است. چراکه اگرچه پیشنهاد عامل قرارداد کرسنت بهعنوان گزینه وزارت از سوی دولت مطرح شد، لیکن مجلس میتوانست با رأی «عدم اعتماد»، مانع راهیابی این گزینه به وزارتخانه شود، بنابراین بدون تعارف حتی میتوان ادعا کرد سهم مجلس نهم در رقم خوردن این رأی، اگر بیش از دولت یازدهم نباشد، کمتر از آن نیست!
با همه این احوال اما گذشتهها گذشته و افسوس خوردن بر آن بیفایده است. امروز آزمون به مراتب مهمتری پیش روی مجلس است که نمایندگان مردم میتوانند با ایفای رسالت حقیقی خود، قصور قبلی در ماجرای کرسنت را به شایستگی جبران کنند، و آن موضعی است که در مواجهه با توافق هستهای اتخاذ خواهند کرد.
متأسفانه مفاد توافق هستهای به اندازهای نامتوازن است که قرارداد کرسنت در قیاس با آن ضرری جزئی هم به حساب نمیآید و خساراتی متوجه نظام میکند که خسارات کرسنت به گردِ پای آن هم نمیرسد! چه؛ اگرچه زیانی که به واسطه قرارداد فاسد کرسنت به کشور وارد میشود رقم قابل ملاحظه و کلانی است، اما این هم هست که این ضرر با همه بزرگی صرفاً یک زیان «مالی» و به هر حال قابل جبران است، حال آنکه آنچه به تبع این توافق «بسیار بد» هستهای در انتظار نظام است نهتنها زیانهای هنگفت مالی که خسارات بعضاً جبرانناپذیر صنعتی و علمی نیز هست که مدخلیتی اساسی در پیشرفت و تعالی این سرزمین دارد و علاوه بر آن تهدیدات امنیتی بسیار جدی را متوجه کشور میکند.
نقض مکرر خطوط قرمز در تخطی از محدودیت «کمتر از 10 سال» برای فعالیتهای هستهای، منوط شدن رفع تحریمها به راستیآزمایی آژانس، «تخفیف مرحله به مرحله» اکثر تحریمها به جای «لغو یکباره» تمام آنها، امکان بازگشتپذیری خودکار همه تحریمها، راههای فرار متعدد طرف مقابل در اجرای اندک تعهدات آنها و... مواردی نیست که بتوان به سادگی از آنها گذشت.
علاوه بر آن باز شدن پای امور کاملاً «غیرهستهای» به توافق، گواه حقانیت هشدارهای منتقدان در معطوف بودن دلیل منازعه و اهداف حقیقی توافق به «ماهیت انقلابی نظام اسلامی» است؛ از سویی اعمال محدودیتهای جدی بر توان تسلیحاتی و دفاعی کشور عملاً و رسماً به معنای مداخله آشکار بیگانه در امور راهبردی کشور است که خدشه در استقلال و آسیبپذیری نظام را در پی دارد، آنهم در شرایطی که تهدیدات خارجی بیش از هر زمان دیگری متوجه نظام است. از سوی دیگر محدودیتهایی که این توافق برای تعامل جمهوری اسلامی با گروههای مقاومت منطقه قائل شده، آشکارا ماهیت انقلابی و آرمان استکبارستیزانه نظام را نشانه رفته است، تا هم با فروریختن اسطوره مقاومت ملت ایران بهمثابه افق پیش روی جنبشهای مردمی به پاخاسته، عزم و انگیزه آنان را در مبارزه به طور جدی تحتالشعاع قرار دهد و هم آنان را نسبت به حمایتهای جمهوری اسلامی بهعنوان پدر معنوی گروههای مقاومت دچار یأس و سرخوردگی کند.
اگرچه رهبر حکیم و عظیمالشأن انقلاب قاطعانه فرمودند: «چه این متن تصویب بشود و چه نشود جمهوری اسلامی، در زمینه حفظ قابلیتهای دفاعی و امنیتی خود - آن هم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش بهوجود میآورند- هرگز تسلیم زیادهخواهی دشمن نخواهد شد؛ چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید؛ از ملت مظلوم فلسطین و از ملت مظلوم یمن، از ملت و دولت سوریه، از ملت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین» لیکن لحاظ دقیق ملاحظات حضرت معظمله امری است که به نحوی اساسی باید در دستور کار مجلس قرار بگیرد. نمایندگان ملت توجه داشته باشند تأکید «سهگانه» زعیم عالیقدر نظام به اینکه «متن تهیهشده»، «چه تصویب بشود و چه نشود...» و نیز تصریح ایشان به عبارت «در صورت تصویب»، کاملاً راه را برای هر 2 تصمیم «ایجابی» و «سلبی» مجلس باز گذاشته و آنان را از گرفتار آمدن در جاده «یکطرفه» تعهد و اجبار به پذیرش این سند رهانیده است؛ در واقع رهبری با تأکید بر لزوم مراعات دقیق فرآیند قانونی شدن «متن فراهمآمده»، مجلس را از موضع انفعال و دستبسته بودن خارج کرده و با به رسمیت شناختن جایگاه آن بهمثابه «رأس امور» مشخصاً رأی مجلس و شورایعالی امنیت ملی را «حاکم» بر فرآیند طیشده دانستهاند.
هرچند دولت با پنهانکاری سعی در دور زدن سازوکارهای قانونی و در برابر عمل انجامشده قرار دادن نظام داشته است، لیکن این مجلس است که میتواند به پشتوانه جایگاه رفیع قانونی خویش و فرمایشات صریح رهبری رسالت خویش را در التزام عملی به سوگندی که برای صیانت از حقوق و منافع ملت خورده است، ایفا کند. حضرات نماینده به خاطر داشته باشند آنچه در این برهه از ایشان انتظار میرود بررسی دقیق و توأم با وسواس «متن تهیهشده» در نسبت با «خطوط قرمز» تعیینشده از سوی رهبر انقلاب است و نه خدای ناکرده امضای فرمایشی و فرمالیته آنچه از سوی دولت به ایشان ارائه شده است!
تذکر این نکته نیز ضروری است که چنانچه در فرآیند قانونی تصویب این سند بند یا بندهایی از آن بهجهت تعارض با «خطوط قرمز» «لغو» و «رد» شود- که به احتمال بسیار زیاد چنین خواهد شد- مسؤولیت تغییرات ایجادشده که قطعاً و یقیناً تأثیرات تعیینکنندهای بر مفاد توافق پذیرفتهشده از سوی دولت خواهد داشت، تماماً متوجه خود دولت خواهد بود! یکی به دلیل قبول تعهداتی که اساساً پذیرش یا عدم پذیرش آنها در حیطه اختیارات و مسؤولیت دولت نبوده و بنابراین اقدام به آن آشکارا خلاف قانون و فاقد اعتبار است و دیگری به سبب بیتوجهی سوالبرانگیز دولت به نقدهایی که در بیش از یکسال اخیر و بویژه پس از توافقهای «ژنو» و «لوزان» بارها و بارها از سوی منتقدان هشدار داده شده و متأسفانه همه آنها در سند «وین» تکرار شده و مصداق پیدا کردهاند!
بهرغم توصیه صریح و ناصحانه رهبری به دولت برای تعامل همدلانه با منتقدان بویژه در موضوع هستهای، متأسفانه نگاه دولت به منتقدان- برخلاف نگاهی که به طرفهای مذاکره داشته!- همواره توأم با سوءظن و بیاعتمادی و آلوده به توهین و اتهام بوده است، حال آنکه اگر به جای خوشبینی به طرفهای «امتحانپسداده» مذاکره به حسننیت منتقدان مشفق اعتماد میکرد و به تذکرات آنها ترتیب اثر میداد، امروز به جای سند نامتوازنی که کفه «دادهها»یش به مراتب سنگینتر از «ستاندهها»ست و حتی تهدیدی جدی برای امنیت ملی به حساب میآید، توافق مقتدرانه و عزتمندانهای در دست داشت که ضمن آن نهتنها «خطوط قرمز» که در واقع «کف» انتظارات و مطالبات نظام و ملت است به کلی حفظ میشد که سنگینی وزنه در جهت امتیازات ما و تعهدات «غیرقابل تخطی» طرفهای مقابل محقق میشد، علاوه بر آنکه در آن اجازه «هیچگونه» تجاوز و فراروی از موضوعات «منحصراً هستهای» نیز داده نمیشد.
غرض از بیان این نکات البته به هیچوجه نادیده گرفتن تلاشها و زحمات مذاکرهکنندگان نیست که همانگونه که رهبری فرمودند «متن تهیهشده چه تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است»، انتقادی اگر هست بیش از همه معطوف به «پیشفرضها» و «راهبرد عملیاتی» آنها در مذاکرات است که با ارسال سیگنالهایی حاکی از «نیاز مبرم دولت به توافق» توأم شد و مسلم است ماحصل پیشفرض «اعتماد» و «خوشبینی» به طرفهای مقابل و راهبرد «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» چیزی بیش از «توافق ژنو» و «لوزان» و سند «وین» نخواهد بود!
توجه به این نکات و نیز لزوم اصلاح دقیق متنی که تأثیر تعیینکنندهای بر سرنوشت نظام دارد، مطابق «خطوط قرمز» و اصول اساسی و آرمانهای انقلاب، وظیفه مجلس بوده و ضرورت نقشآفرینی فعال او را برجسته میسازد. ضمن آنکه بررسی این سند در ماههای پایانی عمر مجلس نهم آزمون دشواری برای نمایندگان ملت است تا نشان دهد این حضرات در برخورد با یکی از حیاتیترین موضوعات تاریخ انقلاب، منافع ملی و «خطوط قرمز» نظام را ارجح میدارند و در واقع «وکلای ملت»اند، یا اینکه خدایناکرده در مواجههای منفعلانه و از سر تعارف و رودربایستی ملاحظات دولت را بر خواست ملت و انتظارات رهبری مقدم داشته و با نگاهی به کرسیهای سبز «مجلس دهم» درباره آن تصمیم میگیرند و شأن خود را تا سطح «وکیلالدوله» بودن فروکاسته و احیانا «کرسنت» دیگری را رقم خواهند زد!
مجلس بداند کنش و رفتار او در این مقطع به دقت از جانب ملتی باشعور رصد میشود و حتی خردترین تصمیمات آن در زیر ذرهبین نگاه ژرف این مردم مورد تحلیل و کالبدشکافی قرار میگیرد و به یقین کسانی که در این دوگانه رأی به مصلحتها و تعارفات خویش دادهاند، بازخواست خواهند شد!
بدین منظور حتی پیشنهاد میشود مشروح مذاکرات و مباحثات مجلس درباره این موضوع علاوه بر «صدا»، از «سیما»ی جمهوری اسلامی نیز به طور زنده منعکس شود تا قاطبه ملت به گونهای بیواسطه به ماحصل فعالیت 22 ماهه دولت و نیز نحوه مواجهه نمایندگان خویش با این مساله اشراف یابند.