نویسنده: علی احمدی فراهانی
اعضای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در شرایطی در سال 1367 این تشکل را پایهگذاری کردند که تشکلهای مهمی نظیر حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب به فعالیت خود پایان داده بودند.
به باور بانیان مجمع روحانیون وجود چنین تشکل جدیدی میتوانست اختلاف سلایق نیروهای نظام اسلامی را پوشش دهد. (1) این اختلاف سلایق مربوط به مباحثی چون ولایت فقیه و حدود اختیارات آن، جایگاه احکام اولیه و ثانویه، نحوه تصدیگری دولت بر امور جامعه، فقه سنتی و فقه پویای متأثر از زمان و مکان، نظارت استصوابی و استطلاعی، نحوه حمایت از محرومان جامعه، عدالت اجتماعی و مناسبات کارگر و کارفرما برمیگشت. (2)
این اختلاف آرا در نهایت منجر به ایجاد صفبندی در گروهها و حتی انشعاب در جامعه روحانیت مبارز و شکلگیری مجمع روحانیون مبارز شد. افراد منشعب از جامعه روحانیت مبارز(3) به همراه جمعی از روحانیون دفتر امام خمینی و با تأیید امام اقدام به تأسیس تشکل مذکور کردند. امام خمینی در پاسخ نامه مؤسسین این اقدام را در راستای اظهار عقیده مستقل نیروهای انقلاب مفید دانستند: «انشعاب تشکیلاتی برای اظهار عقیده مستقل و ایجاد تشکیلات جدید به معنای اختلاف نیست.»(4)
سید محمد موسویخوئینیها از اعضای مؤسس مجمع روحانیون مبارز درباره دلایل انشعاب میگوید:«آن جمع (روحانیت مبارز) در بسیاری از موارد سلیقه و مواضعی دارند که مورد قبول روحانیون مبارز نیست و برای بیان مواضع خود ناگزیر به تشکیل مجمع دیگری شدند که موضع و نقطه نظرات از طریق این جمع بیان شود. »(5)
سید محمد خاتمی دیگر عضو برجسته و مؤسس مجمع روحانیون مبارز دلیل جدایی از جامعه روحانیت را اجتماع گروهی از افراد همفکر برای انجام وظیفه تلقی میکند:«گردهمایی، تبادل نظر و همفکری میان افرادی که همدل، همزبان و دارای اصول فکری و احساس و اهداف مشترک هستند، امری طبیعی است و هنگامی که مصالح انقلاب و موقعیت حساس جامعه انقلابی ایجاب میکند... انسجام امری لازم و یک وظیفه حتمی است.»(6) از سال 1368 معادلات سیاسی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی به زیان گروه مجمع روحانیون در حال دگرگونی بود. مجمع روحانیون پس از تأسیس به سرعت پلههای ترقی را در ارکان قدرت طی کرد و تبدیل به یک گروه سیاسی مؤثر شد.
با این حال به سبب برخی تحولات سیاسی اجتماعی در شرایط جامعه این تشکل بهتدریج از صحنه کنار رفت. علائم و دلایل رکود فعالیتهای سیاسی این گروه را میتوان در این موارد خلاصه کرد. سپری شدن شرایط اضطراری و جنگ تحمیلی در کشور و حذف پست نخستوزیری که یکی از ارکان قدرت مجمع روحانیون به شمار میرفت و در مقابل تجمیع اختیارات اجرایی در نهاد ریاست جمهوری که یکی از اعضای برجسته جامعه روحانیت مبارز، اکبر هاشمیرفسنجانی ریاست آن را بر عهده گرفته بود. مجمع روحانیون مبارز اصلاحات را بازخوانی مجدد و مطمئن ارکان سیاسی انقلاب اسلامی یعنی آزادی، استقلال، جمهوریت و اسلامیت میداند. (7) به عبارت دیگر مجمع مسیر انقلاب را منحرف شده تلقی میکرد که گفتمان اصلاح قادر است آن را به مسیر درست و اصیل بازگرداند. اصلاح از نگاه مجمع روحانیون میتواند اصول قانون اساسی را نیز در برگیرد. هر چند معتقد است در شرایط حاضر قانون اساسی کنونی ظرفیت پذیرش اصلاحات را دارد. (8)
به اعتقاد مجمع، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای مردمسالاری سازگار با ارزشهای اسلامی استوار شده است. این گروه به صورت تلویحی گروههایی را که نقش محوری برای مردم در اداره امور جامعه قائل نیستند، متهم به استبداد رأی میکند. به باور مجمع روحانیون، اسلامیت و جمهوریت دو رکن اساسی نظام است که در پیوند با یکدیگر معنای واقعی و راستین خود را باز مییابد و جدایی این دو به معنای تضعیف نظام است. (9)
به اعتقاد مجمع روحانیون مبارز باید ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه را در راستای عدالت اجتماعی و بهبود شرایط زندگی اقشار پایین جامعه دگرگون ساخت. این گروه خط مشی مذکور را تحت عنوان جنگ فقر و غنا مطرح میکند: در کنار سازندگی، اولویت با عدالت اجتماعی، حمایت از فقرا و طرفداری از محرومین در جنگ فقر و غناست. (10)
مجمع روحانیون مبارز برخلاف رویکرد گذشته، در نخستین کنگره خود که در اواخر سال 1382 برگزار کرد، بسیاری از آموزهها و مبانی فکری خود را بازبینی و تلاش کرد تا با شرایط روز جامعه همراهی داشته باشد. در نگرش جدید این گروه، مجمع ضمن تأکید بر اقتصاد آزاد و کاهش تصدیگری دولت و مداخله مستقیم در امور اقتصادی و گسترش فعالیتهای بخش خصوصی بر امر نظارت دقیق دولت بر بخش خصوصی در راستای عدالت اجتماعی تأکید دارد. این گروه تحقق عدالت را در گرو تأمین اجتماعی، دوری از نظام طبقاتی، اشتغال کامل، توزیع عادلانه ثروت، توجه به امور اقشار آسیبپذیر، مهار تورم و بسترسازی برای استفاده یکنواخت از امکانات بهداشتی - درمانی و آموزشی میداند. (11)
در دوره اصلاحات مجمع روحانیون همواره بر سیاست اعتمادسازی و تنشزدایی تأکید داشت. به اعتقاد این گروه جهان کنونی عرصه رقابت همهجانبه کشورها برای کسب منافع ملی است. از این رو جمهوری اسلامی برای گسترش مناسبات با کشورهای دیگر باید اصل منافع ملی را در نظر داشته باشد، بهویژه کشورهای اسلامی که قابلیت فراوانی دارند، باید جایگاه خاصی در سیاست خارجی کشور داشته باشند. مسئله فلسطین و حمایت از آرمان مردم مسلمان آن و توسعه مناسبات با کشورهای حوزه خلیجفارس از دیگر مبانی سیاست خارجی مجمع روحانیون مبارز به شمار میرود. (12) مجمع روحانیون مبارز در فتنه سال 1388، از تدارککنندگان نظری و عملی این غائله بود، تا جایی که پس از خطبههای تاریخی 29 خرداد88 رهبر معظم انقلاب، باردیگر بر طبل اردوکشی خیابانی کوبید و تنشی مجدد را موجب گشت و به همین دلیل، با فروکش کردن امواج این فتنه، به محاق سیاست رفت. این گروه سعی کرد تا در انتخابات ریاست جمهوری سال 94، به موجسواری بپردازد که البته توفیق چندانی نیافت. این گروه هماینک به شکلی محدود به فعالیت خویش ادامه میدهد.