یک ماه بیشتر از تعطیلات تابستانی دانشآموزان باقی نمانده است. تب و تاب این کلاس و آن کلاس رفتن کمی فروکش کرده و چیزی نمانده است تا شمارش معکوس برای شروع دوباره مدرسه آغاز شود. این یک ماه باقی مانده فرصت خوبی است تا بچهها در خانواده و در کنار پدر و مادر مهارتهای جدید بیاموزند و از کنار هم بودن بیشتر استفاده کنند و البته لذت ببرند.
تب فرونشسته کلاس
تا همین دو سه ماه پیش، یکی از بزرگترین دغدغههای والدین(و صد البته مادرها بیشتر) این بود که بچههایشان را کدام کلاس و آموزشگاه بفرستند تا به قول معروف اوقات فراغتشان غنیتر! شود. کلاس ورزشی بهتر است یا هنری، کارهای گروهی را یاد بگیرند یا فردی و...! خلاصه با جمعبندی بچهها و والدین بچهها راهی کلاسهای مختلف شدند. این یک ماه شهریور که هنوز بوی پاییز نگرفته، دیگر از آن همه شور و اشتیاق والدین و بچهها و آموزشگاهها و ورزشگاهها برای جذب حداکثری دانشآموزان خبری نیست و گویا همه یا اکثریت رضایت دادهاند که تا این حد کلاس رفتن و کلاس گذاشتن کافی است تا سال بعد و تابستان بعدی؛ اما این یک ماه چه میشود کرد که از آن شکل غنی کردن اوقات فراغت چیزی کم نداشته باشد.
نظام آموزشی ما با برنامه آموزشی فشردهای که دارد و کتابهای پرتعداد و پرحجمش که همیشه صدای معلمها و دانشآموزان و والدین را درآورده، در طول سال تحصیلی فرصتی باقی نمیگذارد تا بچهها از درس و مشق فاصله بگیرند و به چیز دیگری، مانند یادگیری مهارتهایی در خانه و در کنار پدر و مادر و خواهر و برادر و... فکر کنند. بنابراین در چنین فرصت مغتنمی بهتر است برنامهریزی تازهای انجام دهیم تا در پایان تابستان در تواناییهای بچهها تفاوت احساس کنیم.
سفر با کمک بچهها
سفر همیشه برای بچهها آموزنده و جذاب است؛ اما این بار با کمک بچهها بار سفر ببندید از ابتدا تا انتها. شرایطی را که میتوانید با آن به سفر بروید، برای بچهها شرح دهید. برای نمونه از بچهها بخواهید طبق شرایط شما، از جمله توان مالی و زمانتان گزینههای پیشنهادی ارائه کنند و شما هم از بین آنها یکی را انتخاب کنید. از آنها بخواهید فهرستی از مکانهای گردشگری مقصد تهیه کنند و آنها را در جمع کردن اسباب سفر فعالانه شریک کنید. به ویژه اینکه به آنها اعتماد کنید و اجازه بدهید وسایل خودشان را خودشان جمع کنند. در طول سفر از کمک گرفتن از آنها دریغ نکنید؛ زیرا با این کار ما به بچهها مسئولیت میدهیم و به آنها میآموزیم که میتوانند پا به پای ما والدین در زندگی مشارکت داشته باشند؛ اما هرکس به اندازه تواناییهای خودش و سن و سالش مشارکت میکند. آنها این مهم را درک میکنند که در نظر والدین خود جایگاه بااهمیتی دارند.
مشارکت در کارهای خانه
اتاق تکانی کرده و بچهها را برای سال تحصیلی جدید آماده کنیم. تا حد امکان کارهای اتاق بچهها را به خودشان بسپاریم، مگر در مواقعی که واقعاً از عهده آنها خارج است و به کمک ما نیاز دارند. وسواس به خرج ندهیم و به آنها اعتماد کنیم. شاید به اندازه ما تمیز و مرتب نکنند؛ اما به اندازه خودشان تلاش کردهاند. این تلاش را باارزش تلقی کنیم. برای آنها ابزارهای تشویقی کوچک تعیین کنیم تا انگیزه بیشتری برای فعالیت و کار داشته باشند. مرتب کردن لباسها و کمدها و قفسه کتابها و اسباببازیها را به آنها بیاموزیم و اجازه دهیم آموختههایشان را پیاده کنند. قطعاً هر بار بهتر از دفعه قبل عمل میکنند. این فرصت و زمان را از آنها دریغ نکنیم. آنها از اینکه توانستهاند کار خودشان را انجام دهند و موجب رضایت و کمک به ما شدهاند، بیشک احساس خوشایندی خواهند داشت.
کارهای کوچک اما مهم
گاهی شستن ظرفها را به بچهها بسپارید؛ به ویژه اوقاتی که ظرفها کم هستند و زیاد هم کثیف نیستند که به مهارت نیاز داشته باشند. خرید نان و مرتب کردن خانه از همین دست کارهاست که میتوان مسئولیت آنها را به بچهها واگذار کرد. این کارها از فرط انجام و تکرار برای ما شاید کار مهمی نباشد، ولی برای بچهها تجربه مهمی است. با این کار مشارکت آنها را طلب کردهایم و مسئولیت به آنها دادهایم و رضایت درونی برای آنها خریدهایم. همین کارهای به نظر کوچک و کماهمیت اگر به درستی انجام شود، در واقع بخشی از کارهای ما انجام میشود و این کمی از بار سنگین مسئولیت ما را میکاهد و در جای خودش مفید است.
آموزش خرید روزانه
برای خریدهای روزانه بچهها را با خودمان همراه کنیم. بخشی از خریدها را به آنها واگذار کنیم، البته اگر سن بچهها کم است، خودمان در کنارشان بوده یا از دور نظارهگرشان باشیم. پس از خرید هم حمل بخشی از خریدها را به آنها واگذار کنیم. این کار حداقل دو حسن دارد؛ بچهها یاد میگیرند یک زندگی با چه برنامهریزی و دقتی مدیریت میشود و چه قدر هزینه بابت امور جاری زندگی صرف میشود.
گلیمشان را از آب بیرون بکشند
درست است که واگذاری بخشی از کارها به بچهها مستلزم صرف انرژی و زمان است و اگر بخواهیم خودمان این کارها را انجام دهیم، در زمان کمتر و با انرژی کمتری انجام میدهیم؛ اما واقعیت این است که ما در نقش والدین باید صبور باشیم و با حوصله به بچهها مهارتهای زندگی را بیاموزیم تا در آینده نه فقط کمک حال ما باشند که خودشان را برای زندگی جدید آماده کنند. ما همیشه و در همه حال و در همه سنین در کنار بچهها نیستیم. آنها باید بتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. این فرصت تابستانه مهیاست تا ما بچهها را فارغ از این کلاس و آن کلاس و تبلت و دنیای مجازی به دنیای واقعی بیاوریم و برای فردای بهتر و زندگی بهتر کمی آماده کنیم.