«شهید محمدرضا رسولی» سال ۱۳۵۲ در تهران و در خانوادهای مذهبی، اما از نظر مالی کم درآمد به دنیا آمد. دوران کودکیاش را در شهرستان ملارد سپری کرد و از دوران ابتدایی تا دیپلم خود را در مدارس ملارد گذراند.
با وجود سن کمش در سالهای آخر دوران دفاع مقدس به عنوان بسیجی همراه پدرش «حاج محمدعلی رسولی» در مقابله با متجاوزان بعثی شرکت کرد و در چند عملیات حضور داشت.
پس از جنگ به عنوان پاسدار وارد ستاد کل نیروهای مسلح شد و به دنبال تأکید رهبر معظم انقلاب و فرماندهی کل قوا مبنی بر ضرورت عملیات جستوجوی پیکر مطهر شهدای مفقودالجسد، به همراه شش نفر از دوستان نزدیک و هم دورهای خود در آبان سال ۱۳۷۳ به تشکیلات کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح پیوست. پس از مدتی به لحاظ استعداد، هوش، زیرکی، قابلیت فرماندهی و توان مدیریت، مسئولیت «ریاست ستاد جستوجوی مفقودین در منطقه عمومی غرب» به او واگذار شد و مسئولیت هدایت، هماهنگی، کنترل و پشتیبانی سه گردان تفحص مفقودان را در مناطق عمومی سومار، مهران و دهلران برعهده گرفت. بنابراین، جستوجو و انتقال پیکر مطهر شهدا از عمق میدانهای مین و موانع بر جای مانده از سوی دشمن را آغاز کرد. وی سرانجام پس از دههها فعالیت در جبهههای دفاع مقدس و جبهه کشف و تفحص پیکر شهدا سرانجام در روز سهشنبه ۲۲ فروردین ماه سال ۱۳۷۴ در جریان شناسایی یکی از محورهای عملیاتی در مقابل پاسگاه «گرمیشه» قلاویزان از منطقه عمومی مهران بر اثر برخورد با مین به شهادت رسید.
برادر این شهید روایت کرده است: «روزی به همراه خانواده برای دیدن رضا، که در پادگان مشغول آموزش نظامی بود، رفتیم. وقتی به سویمان آمد، شناختنش مشکل بود. لباس نظامی بسیار گشادی را تن جثه کوچکش کرده بود. به همراه اسلحهای که از لحاظ قد، تفاوت چندانی با او نداشت. همه خانواده خندیدند و من مانده بودم که به لباس گشادش بخندم یا به صداقت و پاکی آن مرد کوچک. البته جثه کوچک رضا زیاد هم برایش بد نبود؛ طوری که فرمانده گردان نقل میکرد، تنها چند ساعت قبل از عملیات متوجه شده بودند که رضا هم در منطقه حضور دارد به خاطر جثه کوچک، توانسته بود خود را در گوشه یکی از تویوتاها قایم کند و جلو برود.»