حسن هانیزاده
رسانههای کشورهای عربی در یک حرکت هماهنگ و همسو دست به یک جریانسازی خبری و تبلیغاتی گستردهای علیه جمهوری اسلامی زدهاند. به نظر میرسد این روند تبلیغاتی که به مثابه یک ارکستر سمفونیک و تحت رهبری یک «مایسترو» عمل میکند دو هدف را دنبال میکند.
هدف نخست در چارچوب بزرگنمایی فعالیت هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی و هدف دوم در ایجاد اختلاف و واگرایی بین شیعه و سنی در منطقه با هدف انزوای شیعیان خلاصه میشود.
از مدتها پیش رسانههای عربی با انتشار مقالاتی تلاش کردهاند تا موضوع فعالیت هستهای صلحآمیز ایران را خطری برای امنیت منطقه و جهان قلمداد کرده و چنین وانمود کنند که ایران در برابر قوانین بینالمللی مقاومت میکند.
بیشتر نویسندگان این مقالات افرادی هستند که در طول جنگ تحمیلی صدام علیه جمهوری اسلامی، معمولا به تمجید از رژیم بعث عراق میپرداختند و ایران را عامل بحران منطقه وانمود میکردند.
پس از سرنگونی صدام مشخص شد که رژیم بغداد در طول جنگ، سالانه 5 میلیون دلار صرف خرید نویسندگان مختلف از جمله نویسندگان عرب میکرد که مبارزان سابق و دولتمردان فعلی عراق در طول 45 ماهی که از سرنگونی رژیم صدام میگذرد، علیه این نویسندگان دست به افشاگری زدند.
لطیف نصیف جاسم، وزیر اطلاعرسانی سابق عراق در طول جنگ تحمیلی، صریحا اعتراف کرده است که وزارتخانه متبوع وی بعد از وزارت دفاع بیشترین بودجه را برای خرید نویسندگان عرب در اختیار داشت که این بودجه معمولا از طریق کمکهای سخاوتمندانه کشورهای حوزه خلیج فارس تامین میشد.
سقوط صدام در سال 2003 این امید را در دلها ایجاد کرد که رسانههای عربی شیوه تفرقهآمیز گذشته خود را ترک کنند و به سمت همگرایی اسلامی و منطقهای حرکت کنند، اما متاسفانه امروز شاهد جریانسازی رسانهای جدیدی علیه ایران در کشورهای عربی هستیم، با اینکه شواهد موجود نشان میدهد که ناامنیهای عراق تنها معلول حضور تروریستهایی است که رویکردی طایفهای و ضدشیعی دارند اما رسانههای عربی در اخبار و تحلیلهای خود واقعیتها را به گونه دیگری ترسیم میکنند.
این رسانهها تلاش میکنند تا شیعیان عراق را جزئی از ساختار فرهنگی و مذهبی وابسته به ایران قلمداد کنند، همانطوری که حزبالله لبنان را نیز عامل ایران در لبنان توصیف میکنند.
چنین رویکردی با هدف تحتالشعاع قرار دادن پیروزی درخشان حزبالله در جهان عرب صورت میگیرد، زیرا این حزب پس از جنگ 33روزه با اسرائیل محبوبیت فوقالعادهای در میان مردم عرب به دست آورده است.
مهمترین محورهایی که تاکنون مورد توجه این رسانهها قرار گرفته رودررویی حزبالله با دولت لبنان و ادعاهایی نظیر تلاش ایران برای ایجاد اختلاف در لبنان، اقدام شیعیان عراق در قتل سنیها و اعدام صدام، نفوذ ایران در عراق و کمک تسلیحاتی ایران به شیعیان عراق است.
کمتر رسانه عربی را میتوان یافت که هر روز مقالات اصلی خود را به اصطلاح به خطر ایران، اختصاص ندهدبه گونهای که احساس میشود یک مرکز رسانهای تخصصی فرامنطقهای و فراتر از درک و شعور نویسندگان عرب، خطوط اصلی این نوع جریانسازی رسانهای را علیه ایران هدایت میکند.
این رسانهها اکنون تصویری از شرایط منطقه ارائه میدهند که گویی ایران و آمریکا در آستانه یک جنگ اتمی قرار دارند و این جنگ تاثیرات خود را بر ثبات و امنیت منطقه و جهان خواهد گذاشت.
در همین راستا یک شبکه ماهوارهای عربی برای ایجاد وحشت در میان مردم منطقه از ورود ناو اتمی «دوایت آیزنهاور» به خلیج فارس، گزارش مشروحی منتشر کرد.
با اینکه اطلاعات حساس نظامی مربوط به نحوه عملکرد ناو اتمی آیزنهاور نوعاً در اختیار هیچ رسانهای قرار نمیگیرد، اما این شبکه مدعی شده که گزارشگر آن از قسمتهای مختلف این ناو هواپیمابر دیدن کرده و از آن به عنوان یک شهرک فوق مدرن و متحرک جنگی یاد کرده که قادر است هر نقطهای از منطقه را با استفاده از موشکهای اتمی دقیقاً هدف قرار دهد!
هدف این رسانهها این است تا با ایجاد یک فضای میلیتاریستی پرتنش افکار عمومی کشورهای منطقه را به این سمت هدایت کند که فعالیت هستهای ایران موجب بروز چنین فضایی شده است. برخی رسانههای عربی خلیجفارس که عمدتاً خارج از منطقه و با بهرهگیری از حاشیههای دموکراسی موجود در غرب به فعالیت مشغول هستند در طول سالهای اخیر فضای ملتهبی را در میان افکار عمومی غرب علیه ایران ایجاد کردهاند که مسلماً بدون تدوین یک راهبرد تبلیغاتی منسجم از سوی جمهوری اسلامی، امکان مقابله با این نوع تبلیغات وجود نخواهد داشت.