حبیبالله عباس تبار
دغدغه امنیت ملی
چرا امام (ره) تا به این حد بر وحدت ملی تاکید میکند؟ برای اینکه امنیت ملی مسلمانان در معرض تهدید همیشگی استثمارگران قرار داشته است، از جمله مساله بنیادین اقتدار ملی، امنیت ملی است، امنیت ملی فقط در بعد نظامیاش محدود نمیشود بلکه امنیت در فضای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی متصور است. اگر به صحیفه نور یک نگاه سطحی بیندازیم، درمییابیم دغدغه امام امنیت ملی بوده است. زیرا امام ناظر و آگاه به دسایس و اقدامات استثمارگران در 200 سال اخیر در ایران و کشورهای مسلمان منطقه بوده است از سخنان امام (ره) در صحیفه نور فهمیده میشود امام تاریخ سیاسی ایران و جهان اسلام را خوب فهمیده است.
امام در تداوم آرزوهای شخصیتهایی چون سیدجمال در جهت وحدت مسلمانان اهتمام خاصی داشت و از تفرقه و جدایی ملتها در رنج بود، تفرقه و نفاق چنان در ملتهای مسلمان رسوخ کرده بود که به قول سیدجمال مسلمانان فقط در یک جامعه متحد هستند و آن اینکه همگی اتفاق (اتحاد) کردند تا متحد (متفق) نشوند و این امر امنیت ملی مسلمانان را به خطر انداخته است.
اینجا بود که امام تلاش کرد برای امنیت ملی در همه ابعاد وحدت ملی را برجسته کند به همین خاطر به نزدیکی دو قشر دانشجو و حوزه زیاد تاکید کرد زیرا به تعبیر امام خواص اگر اصلاح شوند عوام اصلاح میشوند. وقتی فرهنگسازان با همدیگر وحدت نظر داشته باشند عاملان هم به همدیگر نزدیک شده به طوری که انسجام فرهنگی هماهنگ کننده بقیه سطوح جامعه است چرا که وحدت نظر باعث وحدت عمل شده و ابعاد دیگر امنیتی یعنی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی محصول بعد فرهنگی امنیت است.
امام به خوبی از دسایس بیگانگان و سیاست زر و زور و تزویر آنها آگاه بوده و میدانست استعمارگران هر روز به یک رنگ و چهره خودشان را نشان داده و با سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن انسجام ملی کشورهای دیگر را میگسلند تا منافع ملی و وفاق عمومی کشور خودشان را تضمین کنند.
عقل سیاسی
گفتیم که امام بر وحدت میان حوزه و دانشگاه بسیار تاکید میکرد از جهتی باید متذکر شویم که امام به وحدت و همبستگی میان مسوولان نظام هم تاکید بسیار داشت. امام میفرمود عقل سیاسی حکم میکند که با هم باشید و از اختلاف بپرهیزید.
امام بارها میفرمود اگر 124 هزار پیامبر در یک صف بایستند با هم اختلاف نخواهند داشت چرا که هدفشان یکی است. امام سکوت حضرت علی(ع) در انتقال امامت به خلافت را متذکر شده و میفرماید: حضرت امیر 25 سال با غاصبان خلافت برای حفظ هدف همکاری می کرد حتی بچههایش را به جنگ میفرستاد و در امور مختلف در حل معضلات با خلفا مشاوره داشت. بر این مبنا امام مکرر تاکید داشت مسوولان از اختلاف بپرهیزند و بر این مبنا نهایت تلاش را داشت تا بین سران و کارگزاران مملکتی اختلاف و جدایی پیش نیاید، مثلا در زمانی که آیت الله صانعی از دادستانی کل کشور استعفا داد امام در نامهای به او فرمود امیدوارم در تصمیمتان تجدید نظر نمایید چرا که امام معتقد بود افراد با گرایشهای مختلف خود در امر سازندگی و اقتدار ملیشان سهیم باشند و با کنار کشیدن مدیران موثر و با لیاقت اقتدار کشور آسیب نبیند.
بر این اساس است که امام نیروهای مسلح را از دخول در احزاب و گروههای سیاسی و بازی قدرت باز میدارد چرا که باعث فراموشی هدف و سبب اختلافات درون گروهی میشود و به کشور آسیب میرساند. (29) امام حتی در بسیاری موارد به کارگزاران و نیروهای تاثیرگذار در جامعه به خصوص روحانیون میفرماید اختلاف ناشی از خودخواهی انسان است. منشا اختلاف خودخواهی است و «هیچ امری خطرناکتر از اختلاف کلمه» نیست. «توجه کنید که دشمن از اختلاف شما نتیجه میگیرد.»
حتی امام میفرماید: تا وحدت کلمه درخود ایجاد نکنید سیادت هم نمیتوانید بکنید. (30) بنابراین نکته امام که میگوید عقل سیاسی حکم میکند اینجا معنی دارد. حتی امام در وصیت نامه سیاسی هشدار میدهد؛ اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد و به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواه بقیهالله روحی فداه یا مطیع امر شما آقایان نخواهد پیدا کرد. بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت میرسد و محرومان جهان که به اسلام و حکومت اسلامی روی آورده و دل باختهاند مایوس میشوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد و شماها روزی از کردار خود پشیمان میشوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزهای روی نداده است و نخواهد داد. (31)
شناخت عوامل تحکیم بخش وحدت ملی
از نظر امام موارد زیر میتواند باعث تحکیم وحدت ملی و سلامت نظام سیاسی ایران باشد. این موارد عبارتند از:
1-جدی گرفتن مشارکت مردم و پاسخگویی دستگاه های کشور به خواست مردم برای افزایش انسجام درونی کشور
2- تقویت روابط ملت و حاکمیت و اعتمادسازی متقابل
3- تقویت پایههای استقلال کشور و حاکمیت ارزشهای الهی در جامعه
4- جلوگیری از نفوذ فرصت طلبان
5- مبارزه با فساد و تبعیض و غوغاسالاری
6- ترویج قانونمداری
7- تنظیم روابط صلحآمیز با همسایگان
8- اعتماد سازی و تقویت روابط با نهادهای بینالمللی
9- تعامل صحیح با مسائل جهانی.(32)
در توضیح بعضی موارد بالا باید گفت مردم در اندیشه امام جایگاه محوری دارند به طوری که در مورد انتخابات ایشان میفرمایند «میزان رای ملت است» حتی ایشان در وصیتنامه میفرماید، وصیت اینجانب به وزرا... و کارمندان وزارت خانهها آن است که باید همه خدمتگزار ملت باشید و ایجاد زحمت برای مردم و مخالف وظیفه عمل کردن حرام و موجب غضب الهی واقع میشود، همه شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارد و بدون پشتیبانی مردم کنار گذاشته میشوید، (33)
باید گفت از دیدگاه امام راههای دهگانه نظارتی توسط مردم وجود دارد که اگر تحقق یابد بر همبستگی دولت و ملت افزوده شده و وحدت ملی تحکیم میشود:
1- انتخابات: تفویض قدرت توسط مردم تا جایی که هرگاه اراده مردم تحقق نیابد قدرت مشروعیت ندارد.
2- نصیحت مردم به حکام: همه وظیفه دارند و مسوول هستند زمامداران را نصیحت کنند و نسبت به مسوولان حساس باشند.
3- بیان نقصها توسط مردم: ما نباید فکر کنیم هر چه میگوییم و میکنیم کسی نباید اشکال کند.
4- حق انتقاد مردم: جامعه فردا جامعهای منتقد و ارزیاب خواهد بود. هر فردی از افراد ملت حق دارد از زمامدار مسلمان انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد.
5- تظلم خواهی و درخواست رفع مشکل: مردم باید رفع کاستیها را از مسوولان درخواست کنند و او باید رفع کند.
6- توسل به فشار افکار عمومی: فشار افکار عمومی به معنای قانون است. ما با استناد همین قانون قدرت را به دست میگیریم و حکومت مستقر میکنیم.
7- به رسمیت شناختن حق اعتراض: اگر من یک پایم را کج گذاشتم، ملت موظف است اعتراض کند.
8- اجازه استفاده از قدرت اعتصاب: در منطقه و روش امام وقتی حاکمان به حقوق اقشار مردم اعتنا نکنند مردم حق اعتصاب دارند چرا که اعتماد بین ملت و دولت آسیب دیده است.
9- قیام فردی: هر کس از افراد موظف است جلوی قانونشکنی از طرف کسی ببیند، جلویش را بگیرد. ]زیرا مسوولیت فردی مستلزم دگرخواهی بوده در این شرایط فرد احساس مسوولیت میکند.[
10- مسوولیت دسته جمعی (قیام جمعی): مردم آن روز دیدند که انحرافی صورت میگیرد خلاف اسلام و قانون، باید جلویش را بگیرند و همه مسوول هستیم. (34)
از موارد بالا استنباط میشود امام مردم را برای روز انتخابات نمیخواست که فقط بیایند رای بدهند و بعدا در حاشیه بنشینند تا آنها رعیت باشند و سیاستمداران رعیتنوازی کنند بلکه مردم ناظر اعمال حکومت و باید و اداره امور فعال باشند.
شناخت عوامل تضعیف کننده وحدت ملی
از نظر امام موارد زیر عوامل تباهی بخش جامعه بوده و وحدت ملی را به خطر میاندازد آنها عبارتند از:
1- رخنه و نفوذ فرهنگی
2- جناح بازی و خودمداری مسوولان
3- رفاه زدگی مسوولان و مدیران کشور به خصوص علما در شرایط حضور در قدرت
4- پنهانکاری (رو راست نبودن با مردم)
5- اختلاف و دودستگی سران و سوق دادن اختلاف نظر به درگیریها و لجاجت بی حجت که منجر به ضعف تصمیمگیری بشود
6- نفوذ فرصت طلبان
7- شکاف میان مردم و حاکمیت (دولت) و سست شدن توان ملی
8- سست کردن پایههای استقلال و خودکفایی کشور و تقویت روحیه وابستگی.
امام در مورد اختلاف سران میگوید: صدمه کشور از اختلاف سران است، شما هیچ کس را دشمن خودتان حساب نکنید نمیگویم صدام را هم حساب نکنید نه، اینهایی که متکفل کشور هستند هیچ کدام دشمن با شما نیستند. دنبال این نباشید که به نفع من باشد و دیگری بگوید به نفع من، این منشا اختلاف است امام علی (ع) بیست و چند سال برای مصالح اسلام یا غاصیان حق خود مشورت میکرد، راهنمایی میکرد، بچههایش را به جنگ میفرستاد حالا ما بنشینیم، بگوییم ما اهل ولایت هستیم! شما اهل دیانت هم نیستید اهل ولایت هستید؟!
مساله بنیادین اقتدار ملی
انسجام درونی در یک نظام سیاسی یا دولت کشور بسیار مهم و اساسی است به طوری که میتوان گفت انسجام درونی مساله بنیادین اقتدار ملی است تا جایی که امروزه منبع قدرت زور و منابع اقتصادی نبوده بلکه مردم آموزش دیدهای هستند که هدف مشترکی را تعقیب میکنند چون امروز بحث توسعه مطرح است جامعهای که میخواهد به توسعه یافتگی برسد باید در راستای انسجام درونی حرکت کند مبحث انسجام درونی به تواناییها و قوای درونی یک ملت توجه دارد برای دستیابی به انسجام درونی چهار عامل اهمیت اساسی دارند:
1- میدان مشروعیت
2- میدان فلسفه حیات
3- میدان نظام تربیتی
4- میدان روشها و کاربردها.
در میدان مشروعیت مساله سعی و خطا اهمیت دارد. یعنی جامعه باید حوصله و آمادگی اصلاح شدن و صیقل خوردن را داشته باشد و در عین قداست بخشیدن به گذشته، از اهمیت آینده غافل نگردد. جامعه باید مساله مشروعیت را حل کند و در مسیر مشروعیت پایدار حرکت کند (36) در اندیشه امام خمینی(ره) بحث مشروعیت بسیار مهم است از نظر او حاکمیت باید مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی را داشته باشد.
فلسفه حیات،جامعه باید تعریف کاربردی و جهتگیری فکری مشخص و به طور خلاصه جهانبینی کاربردی خاصی داشته باشد (37) امام بارها تاکید میکردند حال که به حول قوه الهی پیروز شدید و حالا دولت منتخب خود شماست با وحدت کلمه عزم را جزم کنید و ایران را دوباره بسازید چرا که این کشور مال خودتان است و همه باید در سازندگی آن مشارکت داشته باشید و تاکید میکرد باور کنید که میتوانید خرابیها را جبران کرده و خودتان کشور را اداره کنید و آن را به پیشرفت برسانید.
نظام تربیتی، توسعه یافتگی، نیازمند نظام تربیتی است در پرتو آموزشی است که انسانها متحول میشوند و در قالب فرهنگ و فلسفه حیاتی که به آن معتقدند، استحکام روانی، شخصیتی و اجتماعی پیدا میکنند و مقوله فوقالعاده تعیین کننده پیچیده «هویت ملی» شکل مییابد، بر پایه نظام تربیتی- آموزشی یک جامعه است که نظم حالت نهادی به خود میگیرد و عموم مردم به طرف فرهنگ توسعه حرکت میکنند (38) در این راستا بود که امام میگفت صداوسیما باید نقش دانشگاه را ایفا کند یعنی آگاهی بخشی کند و به تحکیم بنیان خانواده در جامعه ما بسیار تاکید مینمود چون اساس تربیت از آنجا شروع میشود و والدین و به ویژه مادران مسوولیت خطیر در امر آموزش و پرورش فرزندان دارند. لذا او همواره تاکید میکرد صلاح مملکت به امر آموزش بسته است، در نظام تربیتی، مهمترین امر، فلسفه و مبانی کار جمعی است افراد باید یاد بگیرند چگونه اندیشههای خود را به یکدیگر نزدیک کرده و در قالب اندیشه شخصی خود محبوس نباشند، زیرا ارزشمندترین سرمایه یک کشور انسانهای آموزش دیده یک کشور هستند که چگونه اندیشیدن و به کار بردن آن روشها و کاربردها به این اشاره دارد که جامعه باید به طرف نهادهای پایدار اجتماعی حرکت کند و از نوسانات بپرهیزد. دم دمی بودن در اداره یک جامعه عاملی ضد توسعه است.
ثبات نهادهای اجتماعی زمینهساز انباشته شدن ثمرات توسعه یافتگی است. اگر مملکت داری تابع سلیقههای شخصی گردد و مبنای عینی، ارزش و عملی نداشته باشد، نباید به انتظار توسعه نشست. در سیره امام میبینیم که برای نهادی کردن تصمیمگیری تلاشهای بسیار نمود و امام بسیاری از مسائل و کارها را به نهادهای قانونی آن ارجاع میداد تا جریان تصمیمگیری را از سیاست زدگی مصون دارد در این راستا بود که امام از مسوولان وزارتخانهها و نهادها تا نهایت امر حمایت میکرد چرا که به خوبی میدانست اگر فضای تصمیمگیری جامعه دچار سیاستزدگی شود و افراد با لجاجت، بخواهند کارشکنی کنند مدیریت و تدبیر صحیح سیاسی محقق نمیشود و منافع باندی جای مصلحت ملی را خواهد گرفت.
پایان سخن
نویسنده با پیش فرض وحدت ملی نماد اقتدار ملی از دیدگاه امام، وحدت ملی را در اندیشه سیاسی امام مورد بررسی و تحلیل قرار داد و با بهرهگیری از روش هرمنوتیک، اندیشههای سیاسی امام در مورد وحدت ملی را تبیین نمود. اینکه امام دین را مهمترین عنصر وحدت بخشی در جامعه میداند و دین در تعارض با ملیت نبوده بلکه این دو مکمل همدیگر میباشند تعبیر امام از وحدت ملی و ملیت با ناسیونالیسم افراطی متفاوت است چرا که ناسیونالیسم افراطی در نهایت از نظر امام ایران را در مقابل مسلمانان قرار میدهد در عین حال امام تکثر و تعدد در جامعه را میپذیرد ولی با احزاب فرمایشی و الیگارشی موافق نیست چرا که امام نگران بود با این شیوه حقوق مردم نادیده گرفته شود به طوری که امام حتی معتقد بود جامعه روحانیت تهران نبایستی در شهرستانها نامزد معرفی کند و آن را حق مردم و روحانیت شهرستانها میدانست.
امام به آزادی بیان ، عقیده، مطبوعات، انتخابات و... و خلاصه اراده ملی اهتمام ویژه داشت در عین حال از هوچیگری و عوام فریبی تحت لوای این عناوین زیبا پرهیز داشت. وحدت ملی از نظر امام نه اینکه همه یک جور فکر کنند بلکه وحدت عین کثرت و کثرت عین وحدت به طوری که جایگاه حقوق فردی و حقوق اجتماعی محفوظ باشد و با تاکید بر کیی، دیگری نادیده گرفته نشود، تاکید امام بر ارزشها و هنجارها هیچ گاه جنبه ابزاری نداشته بلکه سیره امام نشان داده که بین عمل و نظر ایشان تفاوتی وجود نداشته و امام به آنچه میگفت التزام ویژه داشت به طوری که برای مصلحت اسلام و ملت حتی از عزیزترین یار خویش یعنی با دلی پرخون از حاصل عمر خود آیتالله منتظری هم گذشت تا جایی که از محتوای نامه معلوم است چقدر امام ناراحت و متاسف بود وحدت ملی از نظر امام یعنی در جامعه همه اجزا در یک جهت حرکت کرده و برای رسیدن به هدف خاص در جهت اقتدار ملی تلاش نمایند. به نظر امام اقتدار ملی ایران اقتدار اسلام و جهان اسلام میباشد چرا که ایران امالقرای جهان اسلام است.