تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۸۷ - ۰۹:۲۲  ، 
کد خبر : ۴۳۴۵۹

مذاکره با «شیطان» پاشنه ‌آشیل دیپلماسی دولت


محسن مقصودی

۱- بدون شک یکی از نقاط قوت دولت نهم در اتخاذ دیپلماسی تهاجمی و عزتمندانه است که مقاومت بی‌نظیر در پرونده هسته‌ای، برقراری ارتباط سیاسی، اقتصادی با کشورهای مستقل و مبارز آمریکای لاتین و تلاش سیاسی برای تشکیل جبهه مقاومت جهانی در برابر آمریکا و به کارگیری گفتمان اصیل انقلاب اسلامی در عرصه دیپلماتیک از دستاوردهای این سیاست تهاجمی است. اما در این میان آنچه تعجب دلسوزان انقلاب را بر انگیخته است اتخاذ سیستم آغاز مذاکرات با آمریکا پس از 28 سال بوده است که در حقیقت پاشنه‌‌آشیل عملکرد دولت نهم در عرصه سیاست خارجی محسوب می‌شود و البته همین موضوع شاید تنها نکته‌ای در دولت نهم است که مخالفان و دشمنان دولت نهم از آن استقبال وصف‌ناپذیری کردند! همانهایی که همه موفقیت‌ها و مواضع انقلابی دولت در عرصه سیاست خارجی را به باد استهزاء و انتقاد می‌گرفتند از تصمیم آغاز و استمرار مذاکرات چنان به شعف آمدند که صدای قهقهه مستانه‌شان از تیترهای روزنامه‌ها و سایت‌هایشان قابل شنیدن بود و البته بجز آنها در آن طرف مرزها دشمنان قسم خورده نظام نیز، از اینکه گمان می‌کردند آغاز مذاکرات می‌تواند نشان پایان مقاومت فرزندان خمینی باشد، بسیار شادمان شدند و اما این همه نتوانست مانع از آن شود تا خوش باوران دیپلماسی ایران را از انجام مذاکرات منصرف نماید و مذاکره با شیطان آغاز شد... در حالیکه رهبر معظم انقلاب تاکید کرده بودند، مذاکره در خصوص عراق تنها در صورت تفهیم اتهامات اشغالگران مجاز است، اما این موضع عزتمندانه، به دلیل سستی و ضعف دیپلماسی ایران، به جلسه‌ای برای تفهیم اتهام ایران تبدیل شد، تا جنایتکارانی که دستشان تا مفرغ به خون مسلمانان عراق و آزادیخواهان جهان آلوده است، ایران را به تقویت تروریست‌ها در عراق متهم کنند و...

2- اما اتفاقاتی که پس از سه دور مذاکره، در منطقه و عراق به وقوع پیوسته است، به طور واضح نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها به طور کامل از سه دور مذاکره با ایران بهره‌برداری کرده و در مقابل طرف ایرانی را با انبوهی از اتهامات ـ که در فضای تبلیغاتی مذاکره به ایران وارد ساختند ـ مواجه نموده‌اند.

نومحافظه‌کاران آمریکایی که در داخل آمریکا به تندروی در عرصه بین‌الملل متهم شده بودند، برای کاهش فشارهای دموکرات‌ها و پس از فشار گزارش «بیکر، همیلتون»، با اجرای نمایش مذاکره با ایران، یک سیاست پیچیده، دشمن استراتژیک خود (جمهوری اسلامی ایران) را وارد گرداب عراق نمودند تا بتوانند با فرافکنی بخشی از اتهامات متوجه خود را به گردن ایران بیاندازند و تحریکات ایران را علت اصلی ناامنی‌ها قلمداد کنند.(!) همانطور که تمام موارد بالا مو‌به‌مو به مرحله اجرا درآمد و در زمان مذاکرات حجم اتهامات مستقیم جرج ‌بوش و سایر مسئولان آمریکایی‌ به طرف ایرانی چندین برابر شد، و خبری که پس از هر دور مذاکرات تمام رسانه‌های بیگانه آنرا پوشش وسیع می‌دادند، خبر اتهامات مقامات آمریکایی از جمله کروکر سفیر آمریکا، مبنی بر دخالت نیروهای امنیتی و نظامی ایران در عراق بود(!) و این در حالیست که حجم اتهامات آمریکا در خصوص عراق نسبت به ایران پیش از آغاز مذاکرات بسیار کمتر از این بود. ضمن آنکه لحن ضعیف و غیرانقلابی دیپلمات‌های ایران در مذاکرات و ضعف  رسانه‌ای ایران (که البته از قبل قابل پیش‌بینی بود به شدت هجمه‌های تبلیغاتی آمریکا علیه ایران در عرصه جهانی افزود. جمعه هفته گذشته، پس از آنکه ایران و آمریکا، در دور سوم مذاکرات، همکاری امنیتی(!) خود را با اشغالگران آغاز نمودند، «گوردن جاندرو»، سخنگوی شورای امنیت کاخ سفید، ایران را به دورویی و کمک به کشتار مردم عراق متهم می‌کند و می‌گوید:‌ «مقام‌های دولت ایران هر وقت که با رایان کروکر (سفیر آمریکا در عراق) ملاقات می‌کنند، ادعا می‌کنند که می‌خواهند نقش سازنده‌ای در عراق داشته باشند، در حالیکه فرماندهان ما در عراق می‌گویند، ما شاهد افزایش ورود سلاح‌های انفجاری مرگبار به عراق هستیم(!)... ایران از ستیزه‌‌جویانی حمایت می‌کند که مسئول مرگ مردم بی‌گناه عراق هستند(!) همچنین در هفته گذشته مقامات کاخ سفید در ادامه همان سیاست‌ها، اعلام کردند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باید در فهرست گروه‌های تروریستی قرار گیرد(!) که به نظر می‌رسد همه این اظهارات در پازل طراحی شده آمریکا برای کشاندن ایران به باتلاق عراق و معرفی ایران به عنوان متهم ردیف اول بحران امنیتی عراق تفسیر می‌شود و جالب آنکه برخی مسئولان دیپلماسی ایران در توجیه این مذاکرات، ساده‌لوحانه می‌گویند، آمریکا که در باتلاق عراق گیر افتاده است، دست کمک به سوی ایران دراز کرده است، غافل از آنکه شیطان بزرگ در پازل طراحی شده خود، به دنبال آن است که با وارد کردن به این باتلاق، نه تنها خود را نجات دهد بلکه با مجموعه اقدامات تبلیغاتی، امنیتی خود، ایران را گرفتار باتلاق عراق و متهم ردیف اول آن معرفی نمایند.

3- اما از سوی دیگر و در حالی که مسئولان دیپلماسی ایران، خوش‌باورانه و ساده‌لوحانه به روند مذاکرات آمریکا در عراق دل خوش کرده‌اند، آمریکایی‌ها در کنار اتهامات خود و معرفی ایران به عنوان علت اصلی ناآرامی‌های عراق، و معرفی سپاه پاسداران به عنوان یک گروه تروریستی، که همگی برای بزرگ نشان دادن خطر ایران است، بازی دیگری را در منطقه آغاز کرده و کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی را در برابر ایران به سلاح‌های آمریکایی‌ تجهیز می‌کنند که این بخش دیگری از پازل طراحی شده آمریکا در منطقه است، اما در این سو وزارت خارجه ایران بدون توجه به شیطنت‌های آمریکا پس از پایان دور دوم از بالا بردن سطح مذاکرات از سطح سفیر به معان وزیر خارجه استقبال میکند و آن را قابل بررسی می‌داند! در حالیکه چند ساعت بعد مقامات آمریکایی از موضعی بالا، این امر را رد کرده و مقامات ایرانی هم مجبور می‌شوند حرف خود را پس بگیرند(!) و در این میان عزت انقلابی ایران با ساده‌لوحی حضرات خدشه‌دار می‌شود.

4- اما آنچه مورد تعجب دلسوزان انقلاب است و مسئولان دیپلماسی دولت نهم باید بدان پاسخگو باشند، آنست که با وجود تمام مضرات این مذاکره و شیطنت آمریکایی‌ها چرا مسئولان به مذاکره با شیطان بزرگ پایان نمی‌دهند و هنوز هم بر ادامه آن تاکید دارند؟ براستی این مذاکرات چه دستاوردی برای دولت و ملت عراق و یا ایران داشته است؟

در روزهای گذشته جر‌ج ‌بوش، خواستار سرنگونی دولت مالکی می‌شود، اما مسئولان دیپلماسی ما ساده‌لوحانه از تشکیل کمیته مشترک امنیتی با اشغالگران عراق خبر می‌دهند و هدف اصلی آن را حمایت از دولت مالکی اعلام می‌کنند(!) آیا وزارت خارجه ما تلاش مستمر آمریکا را برای سرنگونی دولت مردمی عراق و حمایت اشغالگران از تروریست‌ها (به گفته وزیر دفاع ایران) را نمی‌دانند که از همکاری مشترک امنیتی و حمایت از دولت مالکی در این نشست‌ها خبر می‌دهند(!) و آیا در این مدت امنیت عراق در عراق بیشتر شده است؟ آیا انفجارهای مجدد سامراء و افزایش ترورهای برنامه‌ریزی شده در این ایام، نتایج مذاکرات است؟ و آیا تضعیف هر چه بیشتر دولت مالکی توسط آمریکا و تحریک رقبای داخلی مالکی برای خروج از دولت نیز از نتایج گفت‌وگوها است؟ بهتر است مسئولان دیپلماسی ما صراحتاً بگویند آغاز این مذاکرات که پس از 28 سال مقاومت در برابر آمریکا صورت گرفت چه دستاوردی داشته و یا خواهد داشت؟

5- اما تاسف شدیدتر آنکه حداقل انتظار مردم از این مذاکرات، درخواست آزادی فوری و بدون قیدوشرط دیپلمات‌های گروگان گرفته شده توسط آمریکا در عراق بود که در عین ناباوری این موضوع نه تنها پیش شرط مذاکرات نشد، بلکه پس از سه دور مذاکرات هنوز فرزندان ملت ایران در چنگال اشغالگران اسیرند و مسئولان دیپلماسی ما تنها برای دیدار خانواده‌های این عزیزان با آنها به التماس اشغالگران افتاده‌اند(!)

و تاسف‌بارتر آنکه آمریکایی‌ها با همان خوی استکباری خود، حدود دو ماه است که تنها برای تعیین وقت ملاقات آنها با خانواده‌هایشان، امروز و فردا می‌کنند و تاکنون چند بار قرارها را در لحظه آخر تعلیق کرده‌اند و مسئولان ما همچنان امیداورند تا وقت ملاقات دیگری مشخص شود و... البته همچنان مذاکرات باید ادامه یابد! و اسارت فرزندان ملت نیز همچنین.

6- نکته پایانی آنکه اگر چه شکستن قبح مذاکره با شیطان بزرگ، آنهم بدین صورت، اشتباهی است که هرگز نمی‌توان از کنار آن گذشت و در آینده مورد سوءاستفاده بیشتر سیاسیون مریض دل و وابسته قرار خواهد گرفت اما دولت نهم، که حقیقتا نشان داده است به دنبال بازسازی آرمان‌های بزرگ انقلاب اسلامی در عرصه بین‌الملل است، نباید اجازه دهد که این بازی (مذاکره با شیطان) بیش از این ادامه یابد و چهره موفق و تهاجمی دیپلماسی دولت نهم بیش از این مخدوش گردد. از رئیس‌جمهور محترم و انقلابی ایران اسلامی می‌خواهیم تا اجازه ندهد منافع ملی و آرمان‌های انقلاب بیش از این آسیب ببیند. چرا که جلوی ضرر را هر وقت بگیرند منفعت است و ان‌شاءا... شیطان بزرگ، با هوشیاری فرزندان خمینی و هدایت آگاهانه رهبر معظم انقلاب ایران، هرگز به اهداف شوم خود نخواهد رسید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات