صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۸۷ - ۱۰:۲۷  ، 
کد خبر : ۴۷۷۷۸

یکی از موانع انتقال درست فرهنگ دفاع مقدس، خود ما رزمنده‌ها هستیم


بصیرت:  یادمان باشد صرف حضور در جبهه، دلیل نمی‌شود که ما برای درک و انتقال آن فرهنگ، توانمند باشیم.البته باید همین جا عرض کنم، که بهترین منتقل کنندگان فرهنگ دفاع مقدس، باز خود رزمنده ها هستند.

21 سال پیش ، در دهم فروردین سال 1366 روزنامه جمهوری اسلامی در صفحه«جبهه و جنگ» _که آن روزها به مرتضی سرهنگی و دوستانش تهیه و تنظیم می شد_ مصاحبه ای انجام داد با یک طلبه جوان بسیجی . در این گفتگوی کوتاه آمده است:

چهره‌های دوست داشتنی و صمیمی، با قلب‌هایی یک رنگ و خونگرم، روحیه‌ای سرشار از بی‌باکی با پشتوانه ای از احکام الهی، آوای تکلیف بر لبها، اما بی‌توقع، پرچم هجوم خط شکنان بر دست، ولی بی تکلیف، گرمی بخش سنگرها و روحیه بخش دلها.

اینها کلماتی است که سعی در ادای نقش والای طلبه‌های جوان در جبهه‌ها را دارد. این عزیزان که جزیی لاینفک از رزمندگان هستند دوشادوش آنان دوای روحشان گشته‌اند. بسیاری از ایشان که خود را از خود طبیعتیشان جدا کرده بودند در محلی خوش مرز و قند و به دنبال آنان بسیاری دیگر در پی کسب انجامی مقدس سر از پا ندارند.

با هم به دیدار یکی از این عزیزان می‌رویم «علیرضا پناهیان»

علیرضا یک چهارم عمرش را با جبهه‌ها گذرانیده و از نقش روحانیت در این دفاع مقدس حرف‌های شنیدنی بسیاری دارد که قسمتی از آن را می‌خوانید: اگر این جنگ حق است، معلوم است که یکی از فعال‌ترین نقشها را باید روحانیت داشته باشد، حتی در زمینه‌های نظامی، کما اینکه اکنون در رده‌ها مختلف رزمی روحانیون مشغول خدمت هستند. حتی فرماندهان بعضی از دسته‌ها روحانی هستند و در کنار تبلیغ همگام با رزمندگان مشغول نبردند. ولی از جمله کارهایی که روحانیت باید بکند این است که به رزمندگان بگوید که شما کی و چی هستید، بگوید که چه ارزش‌هایی پشت سر این حرکت‌های شما نهفته است،‌ اگر صرفا تأمل و تفکری روی این ارزشها صورت گیرد همین امر باعث می‌شود که حداقل در شب عملیات بچه‌ها یک گام بیشتری بردارند که به نوبه خود موجب پیشرفت بیشتر کارها می شود. مسئله بعد توجه به انواع مخاطبین است که روی این مطلب تأکید زیادی دارم. اگر به خطبه‌های نهج البلاغه توجه کنیم دیده می‌شود که حضرت علی (ع) با مخاطبین گوناگون سخنان متفاوتی دارد و بالاخره اینکه روحانیت باید هم از جبهه‌ها برای مردم بگوید و هم اینکه از جبهه برای خود بچه‌های جبهه بگوید.

علیرضا می‌افزاید: تبلیغات از ابعاد بسیار متفاوت و متنوعی قابل بررسی و نیز به زبان‌های مختلف برای انواع انسانها قابل تبیین است ولی نوعا تبلیغاتی که انجام می‌شود مخلوطی از برداشت‌های مختلف است. مثلا این جمله که آتش روی بچه‌ها بود و آنها زیر این آتش سنگین حرکت می‌کردند به عنوان یک مسئله عادی تلقی می‌شود شاید بیشتر خوانندگان روزنامه نتوانند درک صحیحی از این مسئله داشته باشند در حالی که اگر ما به تحلیل این قضیه بنشینیم و از طریق روایات مختلفی آن را بیان کنیم متوجه می‌شویم که چه پشتوانه‌ای از روحیه برای رزمندگان می‌تواند در پی داشته باشد و با راه‌ رفتن عادی در جبهه‌ها و یا یک صبحگاه بچه‌ها و یا دعا کردن بر سر سفره غذا و...

اکثر حرکت‌هایی که تاکنون در مورد تبلیغات شده توکلت علی الله بوده و خداوند هم یاری و دستگیری کرده ولی اگر بتوانیم برنامه‌ریزی کنیم توفیقات الهی مسلما بیشتر از این خواهد شد.

امروز آن طلبه جوان و پر جنب و جوش به یکی از چهره های سرشناس و پرمخاطب در میان اهل منبر تبدیل شده است که کمتر کسی در ایران است که پای صحبت های او ننشسته باشد. حاج آقا پناهیان گرچه خیلی اهل مصاحبه و گفتگو نیست اما فرصت پیش آمده برای ما که بیشتر از دور ایشان را دیده بودیم، بسیار مغتنم بود وقتی برای مصاحبه مقابلش نشستیم آن خطیب تیزهوش و نکته سنج را صمیمی تر و نزدیکتر از آنچه تصورش می کردیم یافتیم و همین باعث شد بتوانیم براحتی پرسش هایمان را مطرح کنیم. بسیاری از پا منبری های حاج آقا ایشان را به نگاه دقیق و متفاوت به موضوعات در کنار بیان شیوا و بلیغ می شناسند و شاید همین نکته است که مخاطبانی از سلیقه ها و تیپ های متفاوت را متوجه ایشان کرده است؛ با شناخت همین خصوصیات به سراغش رفتیم تا این بار از زاویه نگاه دقیق او به مقوله انتقال فرهنگ دفاع مقدس بپردازیم و شاید اگر بضاعت وقت ایشان و توفیق شنیدن ما بیشتر می شد کمی هم از خاطراتش در زمان جنگ وقتی روحانی گردان تخریب یا معاون فرهنگی لشگر بود می پرسیدیم. ایشان در این گفتگو بیشتر از آنکه نگاهش به کارهای انجام شده باشد و آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهد از کارهای انجام نشده و بر زمین مانده سخن گفت و راهکارها و پیشنهادهای جالبی برای تغییر روشها و شیوه های انتقال فرهنگ دفاع مقدس ارائه کرد که اگر مورد توجه مسئولان امر قرار گیرد می تواند منجر به تحول بزرگی در این زمینه شود. هر چند بعد خود بخش زیادی از مصاحبه را که به ارائه راهکارهای عملی پرداخته بود حذف کرد و گفت شهید می شوند.

*خبرگزاری فارس: جنابعالی در زمان دفاع مقدس در دوران مجروحیت مصاحبه‌ای با روزنامی جمهوری اسلامی داشتید. نکتی جالب توجه در این مصاحبه آن است که شما به عنوان یک طلبه در آن زمان به ضرورت اهمیت انتقال فرهنگ دفاع مقدس به جامعه تصریح فرموده‌اید. هم درباری آن مصاحبه اگر مطلبی دارید بیان بفرمایید و هم بفرمایید از نظر شما، در شرایط فعلی چه ضرورتی برای انتفال فرهنگ دفاع مقدس وجود دارد؟

* پناهیان: آن مصاحبی کوتاه بعد ازعملیات کربلای 5 بود. بنده به عنوان روحانی با یکی از گردان‌های لشگر 27، اعزام شده بودم. مضمون آن حرف را هنوز به یاد دارم. آنجا به خبرنگار گفتم که ما طلبه‌ها دو مأموریت داریم: یکی اینکه برویم در جبهه‌ها و از خدا و پیغمبر و معاد با رزمنده‌ها بگوییم و دیگر اینکه بیائیم پشت جبهه و از رزمنده‌ها و آنچه در دفاع مقدس جاری است با مردم حرف بزنیم.

یعنی در آن زمان هم یک رزمندی ساده، می‌توانست تفاوت فضای دفاع مقدس با فضای عادی زندگی در شهر را حس کند. همان زمان هم یک رزمندی کوچک می‌توانست به سادگی احساس کند که انتقال فرهنگ دفاع مقدس به جامعه، یک کار با ارزش است. مثل ارزش انتقال معارف آسمانی دین به بهترین انسان‌ها یعنی رزمندگان. معلوم است الان که با دفاع مقدس و فضای دفاع مقدس فاصله گرفته‌ایم، این ضرورت به شدت افزایش پیدا کرده است. چون در آن زمان به هر حال، حال و هوای دفاع مقدس به راحتی و به صورت طبیعی به پشت جبهه‌ها انتقال می‌یافت و شاید برای این انتقال ضرورت چندانی حس نمی‌شد. اما اگر کسی در همان زمان این ضرورت را قائل بوده در این زمان بیشتر آن را احساس می‌کند.

در عین حال دلائل مختلفی را می‌توان برای این ضرورت ذکر کرد. اولا امروز ما بیش از هر زمان نیاز به الگو گرفتن از فرهنگ ناب جاری در دفاع مقدس داریم. ثانیا فرهنگ دفاع مقدس برای تأمین نیازهای روزمره و متنوع امروز جامعه بسیار غنی است. ثالثا عطش و پذیرش بسیار خوبی که در جامعه بویژه در جوانان ما نسبت به این فرهنگ وجود دارد اقتضا می کند از این فرصت کمال بهره‌برداری بشود. اگر هر کجای دنیا چنین سرمایی عظیم فرهنگی را در پشت سر خود داشتند نه تنها خود را کاملا از هر آسیب فرهنگی حفظ می‌کردند بلکه برای فتح دل‌های اهل عالم با تمام امکاناتی که در اختیار داشتند، همه را تحت تأثیر و نفوذ خود قرار می‌دادند.

*خبرگزاری فارس:با توجه به شناختی که شما از مخاطب امروز، بالاخص قشر جوان دارید، بهترین

شیوی انتقال آنچه در هشت سال دفاع مقدس گذشته را چه می دانید؟

* پناهیان: تا آنجا که یادم هست در آن مصاحبی کوتاه، قریب به این مضامین گفتم: در بیان خاطرات جنگ فقط به دنبال حادثه‌های خاص نباشیم. برای انتقال فرهنگ جبهه به پشت جبهه باید به دنبال روح رفتار بچه‌ها باشیم والا برخی از حادثه‌های خاص آن طرف هم رخ می‌دهد. بسیاری از حادثه‌های ویژه که ابتداءً بر سر زبا‌ن‌ها جاری می‌شود عمق و ماهیت آن زیبائی‌های جبهه را نشان نمی‌دهد.

اولین چیزی که باید در نظر بگیریم این است که کدام قطعه از دفاع مقدس را باید نقل کنیم و از چه زاویی دیدی باید به آن نگاه کنیم آنچه را می‌خواهیم انتقال دهیم کدام درد و نیاز جامعه را برطرف می‌کند؟ آن محتوا و نوع نگاه به آن باید تعیین شود که کار هر کسی هم نیست. سپس باید ببینیم با چه ابزار و چه ادبیاتی این انتقال باید صورت بگیرد. در این زمینه هم باید از مهارت بالایی برخوردار بود. بیان و انتقال فرهنگ دفاع مقدس کار حساسی است و با هر هنر و هنرمندی به سادگی نمی‌توان به این توفیق دست یافت لذا تاکنون متأسفانه به اندازی گستره، عمق و اهمیت فرهنگ دفاع مقدس به آن خدمت نشده است.

همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند : "دفاع مقدس ذخائر بسیار قیمتی و ارزشمندی هستند، که این ذخائر باید استخراج شوند" تشبیه می‌کنم به استخراج ذخائر نفت، عملیات اکتشاف می‌خواهد، عملیات حفر چاه عمیق، عملیات استخراج، عملیات رساندن به پالایشگاه می‌خواهد و تبدیل کردنش به محصولی که مصرف کننده بتواند مصرف کند. بعضی از خاطرات دفاع مقدس وقتی نقل می‌شوند مثل این است که شما یک بشکه نفت را مستقیم به درخانه‌ها بدهید، بعد بگویید خودتان پالایش کنید. آیا همه این توان را دارند آیا فراورده‌ها را نباید پالایش کرد و پیرایش نمود، تا استفاده از آن مقدور باشد؟

فکر می‌کنم ذخائر معنوی و فرهنگی ما در دفاع مقدس بسیار قیمتی‌تر و پیچیده‌تر از ذخائر نفتی هستند، ما چگونه آنجا متخصص می‌گذاریم که این عملیات را دقیق انجام دهند، یقیناً متخصصانی را هم برای اینجا نیازمند هستیم.

*خبرگزاری فارس:به نظر شما در مسیر انتقال فرهنگ دفاع مقدس چه موانع و چه راهبردهایی وجود دارد؟

* پناهیان:یکی از موانع انتقال فرهنگ دفاع مقدس، همین ما، کسانی هستیم که آنجا حضور داشتیم. یادمان باشد صرف حضور در جبهه، دلیل نمی‌شود که ما برای درک و انتقال آن فرهنگ، توانمند باشیم. یکی از موانع انتقال درست فرهنگ دفاع مقدس، خود ما رزمنده‌ها هستیم. البته من به همه رزمندگان عزیز، احترام ویژه قائلم و هر کس را که می‌بینم زمانی جبهه بوده، قلبم مملو از احترام به او می شود. بدون اینکه بخواهم او را ارزیابی کنم، که چگونه رزمنده ای است، ابتدائاً به هر رزمنده‌ای که می‌رسم قلبم مملو از احترام و تواضع می‌شود.

البته باید همین جا عرض کنم، که بهترین منتقل کنندگان فرهنگ دفاع مقدس، باز خود رزمنده ها هستند. ولی وقتی رزمنده‌ای، یک فیلم دفاع مقدس می‌سازد و آدم می‌بیند جبهه را احیاناً خوب درک نکرده و یا آنچه را فهمیده خوب منتقل نمی‌کند، شدیداً متأسف می‌شود یا کسی که سابقی جبهه دارد ولی در یک موقعیت حساسی می‌آید و مثلا به مقام معظم رهبری می‌گوید "ما نمی‌دانیم دیگر از جبهه چه بگوییم" انسان متوجه می‌شود که دریافت‌ها از دفاع مقدس به خوبی صورت نگرفته، اکتشاف‌ها کامل نبوده است و قدرت پالایش و تبدیل فرآورده‌ها به محصولاتی که بتواند مورد استفاده عموم قرار بگیرد بالا نیست. به همین دلیل به این نتیجه می‌رسیم که هنوز جریان تبلیغ دفاع مقدس از یک غربتی رنج می‌برد.

هر چند در این راه واقعاً خدمت‌های فراوان شده است. این خدمت‌ها از برگزاری انواع همایش‌ها گرفته تا چاپ انواع کتاب‌ها و ساخت انواع فیلم‌ها همه قابل تقدیر است ولی ما هنوز هم به حداقل مطلوب نرسیده ایم. هر وقت دفاع مقدس را نه تنها برای جوانان و جامعی خودمان، که برای جهانیان معرفی کردیم، می‌توانیم بگوییم که گام اول را برداشته‌ایم. هر موقع ما توانستیم پای تماشای یک فیلم دفاع مقدس تأثیری را ایجاد کنیم که از حضور جوانان در خاک مناطق دفاع مقدس پیدا می‌شود، قدم اول را برداشته‌ایم.

شاید عدم پیش‌بینی قدرت و وسعت تأثیرگذاری انتقال فرهنگ دفاع مقدس در حل مشکلات جامعه و عدم درک اهمیت آن موجب شده است یک مقداری سهل انگاری درباری موضوع بشود و کار اکتشاف، پالایش و انتقال با یک تدبیر عالی، یک سازماندهی حساب شده، یک سرمایه گذاری خوب و یک اجرای قوی توأم نشده است.

یکی از راه‌کارهای مهم برای آغاز یک حرکت قوی، همه جانبه و مناسب، شناسایی نیروهای توانمند و استعدادهای ویژه در این زمینه است. ایجاد یک مرکزیت تخصصی و یک اتاق فکر حساب شده با جامعیتی که در افراد آن باید ملاحظه شده باشد، می‌تواند اولین قدم باشد. این افراد باید ضمن آشنایی کامل با فرهنگ جبهه و واقعیت‌های دفاع مقدس دو ویژگی مهم داشته باشند: اولا یک استراتژیست در عرصی فرهنگی در جامعی اسلامی باشند و ثانیا ایده پردازان خوبی در امر تبلیغ فرهنگ دفاع مقدس باشند.

*خبرگزاری فارس: در مرحلی اکتشاف ذخائر، چه مواردی را مورد غفلت قرار گرفته می‌دانید؟

* پناهیان:اگر چه برای احصاء این موارد باید همایش‌های علمی گرفته شود و اهل معرفت و اهل دفاع مقدس دور هم جمع شوند و برای به دست آوردن مفاهیم و تشخیص اولویت‌های آنها کارهای پژوهشی جدی انجام دهند چرا که لایه‌هایی از دفاع مقدس به سهولت دیده میشود ولی لایه های پنهان فراوانند که باید روی آنها کار شود، اما شاید بتوانم نمونه‌هایی را عرض کنم:

1.تا حالا انگیزه‌های بچه‌ها برای حضور در جبهه‌های دفاع مقدس بخوبی تبیین و ملموس نشده است. روند تکوین این انگیزه‌ها و روند تکوین شخصیت رزمندگان به خوبی تبیین نشده است.

2.شخصیت های دفاع مقدس با جزئیات و ویژگیهایی شخصیت‌شان، با همه تفاوت‌هایی که بین افراد وجود دارد بیان نشده است.

3.درباری نمادهای دفاع مقدس و معانی آن و الهاماتی که باید بدهد هیچ زحمت شایان توجهی کشیده نشده است.

4.درباری آثار دفاع مقدس در فرهنگ جامعه و اینکه چه آثاری می‌تواند داشته باشد و چه آثاری داشته است کار قابلی نشده است که نیاز حیاتی جامعی ماست. در این باره می‌توان به آن نامی نورانی حضرت امام درباری فوائد دفاع مقدس مراجعه نمود و آن را دستور کار قرار داد.

اینها معنایش این نیست که گلایه‌های من سیاه نمایی تلقی شود. معنایش این نیست که فرهنگ دفاع مقدس اصلا منتقل نشده است. کارهایی انجام شده و در آینده بیش از این هم خواهد شد اما نه توسط ما، توسط قدرت نورانی و آثار طبیعی دفاع مقدس و اثر عظیم کارهای حداقلی ما. حضور شهدای گمنام درجای جای این مرز و بوم، یکی از همین آثار طبیعی دفاع مقدس است. ما کمترین زحمت را برای بهره برداری تبلیغی این حرکت کشیده‌ایم.

مخاطبان ما انسانهای با معرفتی هستند که از معارف شیعی برخوردارند، مخاطب ما طبع پاک جوانهایی است که بسیاری از حداقل اشارات را می‌گیرند و در این راه به رشدی می‌رسند که گاهی از اوقات، انسان از زبان جوانهایی که دفاع مقدس را ندیده‌اند حرفها،‌ مقاله ها،‌ رمان‌ها و اشعاری را می‌شنود که خود ما رزمنده‌ها هم حیرت می‌کنیم. نمونه اش اشعار آقای سپهر است. من یک بار از خود ایشان پرسیدم متوجه شدم که اصلاً در دوران دفاع مقدس بچه بوده، جبهه نرفته و چیز زیادی هم ازدفاع مقدس یادش نمی‌آید ولی وقتی شعرهای او را می خوانیم، می بینیم که چقدر با قدرت تخیلش به زوایای قشنگی اشاره می کند. حالا شاید بنده حتی با اشعار ایشان از این جهت که ممکن است از نظر بعضی ها سیاه نمایی تلقی شود موافق نباشم ولی خوب ایشان بالاخره زحمت خودشان را کشیده و با احساس زیبای خودشان در اشعارشان معنا کرده اند و ان شا ا... پیش شهدا رفتند منتها می خواهم بگویم که نسل امروز می تواند با همین اشارات حداقلی ما، ارتباط برقرار کند ولی این دلیل بر موفقیت ما نیست.

بنده امروز یکی از ضرورتهای بسیار مهم را نشان دادن زوایای برجسته دفاع مقدس برای مردم دنیا می‌دانم. مردم اروپا که امروز با زبان فیلم زندگی می‌کنند، چرا ما نتوانستیم برای آنها یک فیلم سینمایی بسازیم که دفاع مقدس ما را تبیین کند؟ ما که دفاع مقدس را داریم امروز نباید کسی بتواند ضد اسلام ناب ما درجهان فیلمی بسازد. چون دفاع مقدس ما واقعاً تجلی ایمان ناب اسلامی مسلمانانی بود که به اسلام ناب معتقد بودند اگر ما فیلم دفاع مقدس ساخته بودیم و معنای زیبا و لطیف جهاد را به جهانیان نشان داده بودیم، هیچ وقت آمریکا نمی توانست جریانی به نام طالبانیسم را درجهان به عنوان چهری خشن اسلام معرفی کند هر چه الان از این ناحیه ضربه می خوریم بخاطر این است که ما برای دفاع مقدس زحمت نکشیدیم ما اگر برای دفاع مقدس خوب فیلم ساخته بودیم الان عملیات انتحاری برخی ازکوردلان را به عنوان شهادت طلبی مسلمانها به مردم جهان معرفی نمی کردند ما اگر فیلم خوب برای دفاع مقدس ساخته بودیم نمی توانستند مسلمانان را تروریست معرفی کنند.

مقام معظم رهبری چفیه را به عنوان یک نماد نمونه احیا فرمودند و آن را روی دوش خودش انداخت. آنگاه به اندازی محبوبیت مقام معظم رهبری که می دانید چقدر در بین مردم بالاست، به اندازه نگاه لطیفی که مردم نسبت به ایشان دارند، به اندازه معنویتی که از ایشان در دل مردم هست، مردم به این چفیه عشق می ورزند، همه هم می دانند که این چفیه نماد دفاع مقدس است که روی شانه های ایشان به عنوان یک پرچم افتخار قرارگرفته است.

من می خواهم از شما بپرسم به غیر از این اقدام مقام معظم رهبری برای این چفیه چه کار دیگری صورت گرفته؟ آیا حق نبود تا لااقل یک فیلم سینمایی داشته باشیم که یک جایی از این فیلم سینمایی چفیه یک دفعه خودش را نشان دهد که همه بفهمند چرا این چفیه روی شانه آقاست. ما فیلم‌هایمان را در خدمت احیای این نمادها و تفسیر این نمادها دردل‌ها نمی سازیم بلکه گاهی از اوقات فیلم‌هایمان را به این نمادها آویزان می‌کنیم؛ فی المثل در فیلم‌ها اینقدر به صورت افراطی و غیرهنرمندانه از چفیه استفاده می‌کنیم که حد ندارد.

مفاهیمی که در دفاع مقدس هستند هم خیلی فراوانند، که روی آنها کار جامع و عمیقی نشده است؛ چه کاری روی عبادت در دفاع مقدس شده است که الان هر جوانی بخواهد عبادت کند، مناجات کند، نمازشب بخواند، دوست داشته باشد ژست آن جوان‌های رزمنده را بگیرد. ما در فیلم‌هایمان بیشتر از آنکه بتوانیم یک رفتار عبادی خوب را به خوبی نشان بدهیم که شعاری هم نباشد و اشک مخاطبان را هم دربیاورد، فقط بلدیم خوب مسخره کنیم و صدای خندی مردم را آنهم برای تمسخر نمادهای ارزشی بلند کنیم.

البته بنده بیشتر در عرصه فیلم خلاءها را اشاره کردم ولی درهمه عرصه ها می شود خلاء‌ها را دید و خدماتی را انجا م داد. در برخی ازعرصه ها خصوصاً در عرصه کتاب خدمات شایان توجهی ارائه شده ما در عرصه کتاب بیشتر از همه بخش های دیگر انصافاً توانمندتریم ولی فکر می کنم که در همه عرصه ها باید پیش برویم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات