میپرسم: «چرا از معین حمایت میکنید؟» بلافاصله میگوید: «با برنامههای موجود کاندیداها، یک معلم چرا به معین رأی ندهد؟»
این جواب رحمان نوریان، دبیرکل جمعیت فرهنگیان مستقل است. جمعیتی که از سال 1378 فعالیتهای غیررسمیاش را شروع کرده. نوریان میگوید: «جز دکتر معین، هیچکدام از کاندیداها برنامه مشخصی برای آموزش و پرورش ندارند. شعارهایی میدهند اما همه در حد شعار است. آنچه ما را در قدم نخست به خود جلب کرده ارتباط گرفتن دکتر معین با تشکلهای فرهنگی بود. او طی جلساتی از خواستههای ما پرسید و بعد از آن برنامههایش را تنظیم کرد. همین خیلی ارزشمند است.»
علیرضا هاشمی، دبیرکل سازمان معلمان ایران به موضوع دیگری اشاره میکند: «اعضای تشکل ما خود آموزش و پرورش را یک مسأله میداند جدا از اینکه درون آموزش و پرورش چه مسائلی وجود دارد. از میان کاندیداها فقط دکتر معین همنظر ماست. ضمن اینکه برای پیگیری مطالبات معلمان در داخل سیستم آموزش و پرورش نیاز به فضای آزاد و فضای باز داریم تا بتوانیم خواستههایمان را به شکل مدنی پیگیری کنیم. یکی از مهمترین برنامههای دکتر مصطفی معین هم دفاع از آزادی انسانهاست. او به خواسته صدساله مردم ایران یعنی رسیدن به یک جامعه مردمسالار اشاره میکند و میگوید: «به نظر ما آموزش و پرورش یک متغیر وابسته است. اگر مسائل در سطح کلانتری حل شود، اراده لازم برای حل مشکلات آموزش و پرورش بهوجود میآید. این هدف بهدست نمیآید مگر با تحقق یک مدیریت علمی در سطح جامعه که در حال حاضر دکتر معین این موضوع را مطرح کرده است.» محمد داوری، عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران و مسؤول کمیته اطلاعرسانی این تشکل، دلیل حمایت از دکتر معین را حیات پرتحرک و پویای تشکلشان میداند: «حیات هر تشکل صنفی- سیاسی بستگی دارد به تصمیمگیریها در مقاطع حساس. یکی از این مقاطع انتخابات و مهمترین انتخابات هر کشور، انتخابات ریاست جمهوری است. اعلام شرکت تشکل ما در انتخابات ریاست جمهوری و حمایت از دکتر معین، نشان از پویایی و حیات ما دارد. البته این انتخاب با کمترین تأملی بهدست آمده، چون در زمینه فرهنگی، فاصله دکتر معین با دیگر کاندیداها چشمگیر است.»
او مصطفی معین را مظهر اقتدار علمی میداند: «در جامعهای که صحبت از اقتدار است، میتوان دکتر معین را مظهر اقتدار علمی دانست. ابزار توسعه علمی معلم و استاد است و همین ویژگی برنامه دکتر معین است.» و به برنامههای مشخص دکتر معین در آموزش و پرورش اشاره میکند: تشکیل پارلمان معلمان، مشارکتی کردن فرآیند آموزش و پرورش بهخصوص در امر مدیریت، ایجاد تحول ساختاری، نظرخواهی از فرهنگیان برای انتخاب وزیر آموزش و پرورش، توسعه سندیکاها و تشکلهای فرهنگیان و توجه ویژه به مسائل زنان فرهنگی.
پارلمان معلمان، یک خواست مدنی
«نیاز انسان به دموکراسی و آزادی، نیاز ثانویه است اما بههرحال خواستی است که وجود دارد. بودن نهادی بهعنوان پارلمان معلمان، نشانه رشد اجتماعی و مدنیت جامعه است. معلمان دو نوع خواسته دارند: خواستههای معیشتی و مشارکت در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها. تاکنون فقط به خواسته اول آنها توجه شده است اما برای برآورده شدن خواسته دوم، وجود پارلمان معلمان یک ضرورت است.» نوریان دبیرکل جمعیت فرهنگیان مستقل، جامعه فرهنگیان را در حال حاضر به یک اتوبان یکطرفه تشبیه میکند: «سیل مصاحبهها و سخنرانیها به سمت جامعه فرهنگیان سرازیر میشود اما مسیری برای اعلام بازخوردها وجود ندارد. برای همین است که میگویم پارلمان میتواند نقش مؤثری داشته باشد. برای پیگیری خواستههای معلمان و ارائه راهحل پارلمان در واقع میتواند محلی باشد برای هماندیشی و همفکری.» او تجربه تشکیل مجلس دانشآموزی را تجربه متفاوتی با پارلمان معلمان میداند: «ماهیت این دو پارلمان با هم فرق دارند. دانشآموزان در برهه کوتاهی دانشآموز هستند و عضو پارلمان میشوند، درواقع مجلس دانشآموزی برای آنها تمرین مدنیت است. اما ما 30 سال وجود و حضور داریم در مدارس و در صورت تشکیل پارلمان یا شورای عالی معلمان دنبال این هستیم که نظر معلمان در تصمیمگیریهای کلان لحاظ شود.» دبیرکل سازمان معلمان هم با تأیید نظر نوریان در این باره میگوید: «با اینحال به نظر تشکل ما تجربه مجلس دانشآموزی موفق بوده است. گامهایی که مجلس دانشآموزی برداشته، مثبت است. برای اولین بار مجموعهای را به نام سند حقوق دانشآموز به تصویب رساندهاند و به مراکز ذیصلاح دادهاند. گرچه بهلحاظ اجرایی ضعف وجود دارد که باید تقویت شود.»
علیرضا هاشمی تشکیل پارلمان معلمان را وارد شدن به حوزه قدرت میداند و میگوید: «همه در زندگی بهدنبال سه مؤلفه قدرت، ثروت و منزلت هستند. قدرت را میخواهند برای اینکه بتوانند برای زندگیشان تصمیمگیری کنند. تشکیل پارلمان معلمان درواقع وارد شدن به حوزه تصمیمگیری است. بحث توسعه دانایی محوری که دکتر معین مطرح کرده، سبب میشود که منابع مالی لازم هم برای آموزش و پرورش درنظر گرفته شود و در صورت حل دو موضوع قدرت و ثروت است که میتوان امیدوار بود منزلت معلمان حفظ شود.»
تبعیض مثبت برای زنان فرهنگی
فرهنگیان زن با اینکه 60 درصد جمعیت معلمان را تشکیل میدهند و درواقع بدنه اصلی جامعه معلمان هستند کمترین نمود را دارند. هاشمی، دبیرکل سازمان معلمان ایران هم به این موضوع معترف است: «جای زنان در مدیریتهای عالی آموزش و پرورش خالی است درحالیکه زنان میتوانند نقش مؤثری داشته باشند. آنها هم از نظر سواد و تحصیلات وضعیت خوبی دارند و هم تعدادشان زیاد است، اما جایشان در قدرت خالی است.» برای تأیید حرفهای هاشمی لازم نیست راه دوری برویم. دبیرکل هیچیک از چهار تشکلی که از دکتر معین حمایت کردهاند، زن نیست. گرچه نوریان از نظر بهکارگیری زنان به دفاع از تشکل خود میپردازد: «30 درصد از اعضای شورای مرکزی جمعیت فرهنگیان مستقل زن هستند. گرچه دبیرکل و جانشین و سایر مقامات مرد هستند.» هاشمی هم می گوید: «از 25 نفر عضو شورای مرکزی سازمان معلمان، 7 نفر زن و بقیه مرد هستند اما زنان فعالیت اجرایی بیشتری دارند. کمیتههای پشتیبانی، اطلاعرسانی و بیانیه را زنان اداره میکنند و تأثیرگذاریشان کمتر از مردان نیست.» کمی فکر میکند و میگوید: «بهنظر میرسد با توجه به وضعیت زنان و حضور کمتعدادشان در پستهای مدیریتی، باید تبعیض مثتبی را که دکتر معین در برنامههایش آورده، آعمال کنیم تا تعداد بیشتری از زنان در ردههای مختلف مدیریتی حضور پیدا کنند.» داوری هم به کمک هاشمی میآید: «بیش از 60 درصد از فرهنگیان زن هستند و ارزیابیها نشان داده که در کارهای اجرایی از مردان موفقتر بودهاند. آنها معلمان بهتری هستند و از عهده مدیریت مدارس بهخوبی برمیآیند اما نداشتن اعتمادبهنفس برای حضور در فعالیتهای اجتماعی باعث شده در تشکلهای صنفی حضور چشمگیری نداشته باشند. زنان بیشتر از مردان محافظهکارند و از تغییر وضعیت ناراحت میشوند.» نوریان از موانع پیشروی زنان حرف میزند: «دبیران زن، آنطور که باید و شاید، در مدارس دخترانه فضای بازی که ما در مدارس پسرانه داریم، را تجربه نمیکنند. بنابراین اعتراضها و تجربههای مدنی دبیران مرد را ندارند. محدودیتها و موانع بر سر راه معلمان زن خیلی بیشتر از معلمان مرد است.»
شعار معین عامهپسند نیست
توجه به وضعیت معیشتی معلمان، یکی از مهمترین خواستههایشان است. این موضوع را نمایندگان تشکلهای صنفی هم تأیید میکنند. با اینحال میگویند موضوع مشکلات معیشتی معلمان این روزها تبدیل شده است به شعارهای سطحی بعضی از کاندیداها. رحمان نوریان میگوید: «دکتر معین مستقیماً شعار معیشتی نداده اما گفته است آموزش و پرورش بازسازی میشود. در واقع بدون دادن شعار عامهپسند، حرف از توسعه میزند که در بطن خود، بهبود وضعیت معیشتی را هم دارد.» داوری میگوید: «یکی از نکات مثبت برنامههای دکتر معین این است که گفته در بحث تقسیم بودجه، اولویت را به آموزش و پرورش میدهد.» و هاشمی اضافه میکند: «علت گرایش تشکل صنفی ما به دکتر معین، این است که قضایا را سطحی نگاه نمیکند. اگر نگاه به توسعه، صنعتی و ابزارمحور باشد، وضعیت همین است که هست. اما وقتی توسعه داناییمحور باشد و آموزش و پرورش در صدر نشیند، قطعاً مشکلات معیشتی معلمان هم حل خواهد شد. دکتر معین قول داده است شاخصترین وزیرش، وزیر آموزش و پرورش باشد. برخلاف سایر کاندیداها که شعارهای پوپولیستی میدهند، معین حل مسائل آموزش و پرورش را در تغییر دیدگاه کلان در حوزه تصمیمگیریها دانسته است.»
داوری تأکید میکند: «دکتر معین پزشک متخصص است. او با دیدگاه مسکنوار به موضوعات نگاه نمیکند بلکه دیدگاه جراحیگونه و ریشهای دارد.»
تحولخواهی فرهنگیان
یکی از برنامههای مصطفی معین، ایجاد تحول در ساختار آموزش و پرورش کشور است. محمد داوری میگوید: «به این نگاه اصلاحطلبانه امیدواریم. وقتی آموزش و پرورش مانند فرهنگ و دین، حکومتی باشد و نسخهها از بالا برای افراد پیچیده شوند، نتیجهاش این میشود که 16 میلیون دانشآموز با تفکر محدود عدهای خاص برنامههایشان تدوین میشود و کتابهایشان نوشته میشود. خروجی آموزش و پرورش میشود افرادی که در قالب تعیینشده شکل گرفتهاند. این فرآیند بیمار و متحجرانه و خشک باید اصلاح سیاسی شود. با نگاه اصلاحطلبانه، آموزش و پرورش پویا، متحرک و متحول خواهد شد.» نوریان به سخت و زمانگیر بودن اصلاحات اشاره میکند و میگوید: «تغییر و تحول، آن هم در ساختار، یکشبه امکانپذیر نیست. همانطور که در هشت سال گذشته هم دیدهایم پروسه اصلاحات موانع زیادی داشت اما حرکت هم کرد. در راه اصلاح هم از درون مقاومت وجود دارد و هم از بیرون. اما راه بیبازگشتی است که باید طی شود و امیدواریم در دولت احتمالی دکتر معین سرعت بگیرد.» هاشمی بر ضعف اساسی ساختار آموزش و پرورش تأکید میکند: «در درون سیستم هم دانشآموزان با تحولات جهانی همسان هستند و هم خود معلمان و فرهنگیان اما این ساختار متصلب توان همگامی با تحولات را ندارد. اگر نسیم اصلاحات در آموزش و پرورش شروع به وزیدن کند، پتانسیلهای لازم برای پشتیبانی از آن وجود دارد وجود و فعالیت همین تشکلها، نشانه بارز تحولخواهی فرهنگیان است.»
موانع بر سر راه تشکلهای فرهنگیان
آموزش و پرورش، با داشتن بیشترین تعداد کارمند، فقط 20 تشکل سراسری دارد. دبیرکل جمعیت فرهنگیان مستقل تعریف سادهای از یک نهاد مدنی ارائه میکند: «حلقه واسط طبقه قدرت با لایههای زیرین جامعه» و میگوید: «دولتی را میخواهیم که نوگرا و امروزی باشد و حضور نهادهای مدنی را بپذیرد. در دولت خاتمی، فضای نصفه، نیمهای برای فعالیت وجود داشت اما تصور ما این است که تعامل دولت احتمالی دکتر معین با تشکلها بیشتر و بهتر باشد. در واقع موانع همچنان وجود دارد اما برای ایفای نقش، تشکلها نیاز به اعتماد دارند و تقویت بنیههایشان. دکتر معین شعارهای اصلاحطلبانه دوره قبل را عمق داده و علمیتر کرده است. در واقع برنامههای اصلاحی خاتمی را اصلاح کرده است.» و در ادامه مثالی میزند: «انگار اتومبیل بدون باتری باشد و هنوز روشن نشده باشد اما هول دادنش آسانتر شده. تا روشن شدن کامل موتور باید تلاش کرد و از موانع نترسید.» محمد داوری، عضو شورای مرکزی سازمان معلمان در این زمینه میگوید: «دیدگاه مستبدانه و مطلقگرای مدیران آموزش و پرورش در دوره اصلاحات زیاد تغییر نکرد. دولت خاتمی، به اعتراف خود اصلاحطلبان، کمترین نمره را در آموزش و پرورش گرفته است.»
تشکلهای فرهنگیان با موانع زیاد و عجیب و غریبی روبهرو هستند. داوری میگوید: «طبق قانون، نمیتوانیم نامه یا بیانیه تشکل را از طریق ادارهها به مدارس ارسال کنیم. دستگاههای امنیتی و حراستی نیز فشار زیادی به تشکلها میآورند. ضمن این که ناامنی شغلی بیداد میکند. معلمان فعال در تشکلها هر لحظه بیم اخراج دارند. درکل هزینههای فعالیت مدنی در آموزش و پرورش بالاست و خیلیها توان پرداخت این هزینهها را ندارند.» هاشمی، دبیرکل سازمان معلمان ایران، اعلام میکند: «بزرگترین مانع بر سر راه فعالیت تشکلهای فرهنگیان، نگاه غیردموکراتیک حاکم بر آموزش و پرورش است. این وزارتخانه کاملاً غیرمشارکتی اداره میشود. به جای این که تشکلها را نیروهای یاریدهنده بدانند، آنها را رقیب و نامحرم محسوب میکنند و از کوچکترین تعامل مثبت با تشکلها دوری میکنند.»
او وجود نگاه امنیتی به مسائل معلمان را معضل دیگری میداند: «پیگیری مطالبات فرهنگیان به سرعت در جامعه با نگاه امنیتی روبهرو میشود. حتی در بعضی از موارد به بازداشت و زندان کشیده شده است.» هاشمی با این حال به یک قدم مثبت هم در دولت خاتمی برای تشکلهای فرهنگیان اشاره میکند: «در دوره اول درخواست دادیم برای ارتباط میان تشکلها و وزارتخانه، پست مشاور وزیر در امور تشکلها ایجاد شود که در دوره دوم دولت خاتمی بالاخره توانستیم این درخواست را عملی کنیم.» وقتی از این سه فعال اجتماعی نظرشان را درباره برنامه دکتر معین برای NGOها میپرسم، نگاهی به هم میکنند و میگویند: «حذف شدن مراحل ثبت، کمک بزرگی خواهد بود به سازمانهای غیردولتی و تشکلهای صنفی، هم زمانبر است و هم بیفایده، مهم تلاش مدنی است که انجام میشود، حتی بدون مجوز.»