فرصت حسینی
به نظر میرسد نخستین تظاهرات آشکار دوره مورد بحث، پنج روز پس از کودتا در دانشگاه تهران در حمایت از دکتر مصدق واعتراض به محاکمه او، دکتر شایگان و مهندس رضوی انجام گرفته باشد. پس از آن در ایام عزا داری ماه محرم، تهران شاهد برپایی تظاهرات پر سر و صداتری بود و در چهار محرمالحرام 1373 ق / 22 شهریور 1332 ش، یعنی بیست و پنج روز بعد از کودتا، در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه زمامداران کودتا، مقارن برپایی آیین سوگواری در چهارمین شب عزاداری حسینی، تظاهراتی سازماندهی شد و در جریان آن شعارهایی بر ضد سرلشکر زاهدی و در حمایت از دکتر مصدق سر داده شد. کانون تظاهرات بازار تهران بود و دامنه آن به مسجد شاه و سبزه میدان کشیده شد.
چند روز بعد در 7 محرم / 25 شهریور، تظاهرات گستردهتری برپا شد. تظاهرکنندگان، در این شب شعارهای شدیداللحنی سردادند. تظاهرات یاد شده با دخالت ماموران شهربانی و واحدهای لشکر نظامی ضدشورش پایتخت سرکوب شد؛ هر چند فرونشاندن آتش این غائله و سرکوب تظاهر کنندگان مانع از تداوم اعتراضهای پراکنده و خودجوش مردمی بعدی نشد، به طوری که صبح روز عاشورا با استفاده از اوضاع آن روز، ضمن شبیهسازی تاریخی، پلاکاردهایی متضمن شعارهایی در اعتراض به حاکمیت پهلوی دوم، همچنین شعارنویسی بر در و دیوار شهر بر ضد رژیم مستبد و خودکامه انجام گرفت.
16 مهر، پیش پرده 16 آذر
با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاهها در مهر ماه، بر اثر خیزشهای مردمیو تحرکات دانشجویی، اوضاع سیاسی رو به وخامت بیشتر نهاد. دانشجویان با راهاندازی تظاهرات، پخش اعلامیه و تعطیل کلاسهای درس، آشکارا خشم و نفرت خود را نسبت به دیکتاتوری حاکم ابراز داشتند. در نیمه مهر، گروههای دانشجویی اعلامیههایی منتشر کردند که در آن بر ضرورت توسل جستن به اعتصاب به مثابه یک حربه در برابر حاکمیت ،همچنین لزوم آزادی دکتر مصدق از زندان، رفع توقیف شماری از استادان دانشگاه و سرانجام جانبداری از تظاهرات محرم در بازار تهران، تأکید شده بود. تهیه و توزیع این اعلامیه تأثیر ویژهای در فضای سیاسی آن دوره بر جای نهاد، به گونهای که واکنش دولت کودتا را به ارمغان آورد که به شکلی شتابزده اعلام کرد: دولت در مقابل این گونه تحرکات به شدت ایستادگی خواهد کرد.
به رغم خط و نشانهایی که دولت نظامی برای مخالفان خود، به ویژه دانشجویی میکشید، دانشگاهیان با معاضدت بازاریان، خود را برای برگزاری یک اعتصاب گسترده آماده کردند و روز 16 مهر / 29 محرم، زمان و موعد مناسب این اقدام تشخیص داده شد. اعتصاب آغاز شد و بازار بسته ماند. همان روز دانشجویان تظاهرات آرام در محیط دانشگاه مبادرت کردند. متعاقب آن، فرمانداری نظامی سراسیمه و وحشت زده چند افسر را به همراه چند دستگاه کامیون پر از سربازان تفنگدار به سوی دانشگاه گسیل داشت. سربازان مسلح در جایجای دانشگاه تهران موضع گرفتند و همه جا را زیر نظر قرار دادند. در این روز نیروهای نظامی دست به اقدام کم سابقهای زده و در داخل محیط دانشگاه مبادرت به دستگیری شماری از دانشجویان (گفته میشود حدود یازده نفر) به اتهام اخلال در امنیت عمومیو بر هم زدن نظم، نمودند.
از منظری، آنچه روز شانزدهم مهر ماه روی داد،نخستین واکنش همهجانبه دانشگاه و دانشگاهیان(استاد و دانشجو) در برابر دولت کودتا بود. افزون بر این، نخستین مرتبه از زمان تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 ،ماموران نظامی وارد حریم دانشگاه شدند و به دستگیری جمعی از دانشجویان مبادرت کردند. چنین رفتاری طی نوزده سالی که از بنیاد گذاری دانشگاه تهران میگذشت بیسابقه بود. بیگمان ورود قوای مسلح به محیط دانشگاه و دستگیری دانشجویان نه تنها کمکی به بهبود اوضاع نکرد بلکه به گسترش دامنه بحران وافزایش تنش و تشنج موجود افزود. هر چند نمایش اقتدار حاکمیت پهلوی بدین جا ختم نشد و پس از شکستن حرمت و قداست دانشگاه و دستگیری دانشجویان، کودتاچیان برای زهر چشم گرفتن از دانشجویان، شماری از سربازان مسلح را در برابر دانشکدههای مختلف دانشگاه تهران مستقر کردند. البته در خارج از محیط دانشگاه وضع به مراتب بدتر بود، یک تانک و تعدادی کامیون مملو از نیروهای مسلح و مجهز در حالت آماده باش مقابل در اصلی دانشگاه تهران مستقر بودند و تمامی رفت و آمدها را زیر نظر داشتند.
در میدان 24 اسفند (میدان انقلاب کنونی) که در فاصله نزدیک دانشگاه قرار دارد، اوضاع نه تنها عادی نبود که از دیگر مناطق اطراف دانشگاه بدتر هم بود. سه دستگاه تانک و چند خودرو نفربر و اتومبیلهای جیپ نظامی در حاشیه میدان موضع گرفته بودند. تمامی خیابانهای اصلی و کوچههای فرعی منتهی به محوطه مستطیل شکل دانشگاه در سایه نگاه مراقب و تیررس ماموران آشکار و نهان نظامی و انتظامیبود. آنان حتی رفت و آمد عابران در پیادهروها را به دقت کنترل میکردند و از اندک توقف و جزییترین کنجکاوی و تامل آنان نسبت به آنچه در دانشگاه میگذشت ممانعت به عمل میآوردند.
اما به رغم تمامی تمهیدات حاکمیت نظامی، در این ایام بار دیگر تهران شاهد تظاهرات در خور توجه دیگری بود و این مرتبه فریاد اعتراض نه از دل دانشگاه که از بیرون آن، حوالی چهارراه امیر اکرام، مکانی در دو کیلومتری جنوب شرقی دانشگاه، به گوش میرسید. این تظاهرات که از ساعت 10 صبح آغاز شده بود و موجب غافلگیری و برآشفتگی فرماندار نظامی شد، با واکنش و عکسالعمل سریع نیروی انتظامی و نظامی و تیراندازی هوایی و درگیریهای پراکنده به منظور متفرق کردن تظاهرکنندگان، همچنین بازداشت شماری از معترضان، خاتمه یافت. به باور برخی تحلیل گران رخدادهای تاریخی ـ سیاسی، این نخستین تظاهرات وسیع به ابتکار نهضت مقاومت ملی بود که در اعتراض به دستگیری و حبس دکتر مصدق و یارانش انجام گرفت و در آن قشرهای مختلف از جمله دانشجویان، بازاریان و حتی دانشآموزان شرکت داشتند. برخی منابع، شمار تظاهرکنندگان در این روز را بالغ بر دو هزار نفر تخمین زدند.
پیش به سوی انسداد سیاسی
آنچه در روزهای بعد روی داد فضای سیاسی جامع، به ویژه دانشگاه را ملتهبتر ساخت. 9 روز پس از واقعه شانزدهم مهر، یعنی 25 مهر، هربرت هوور، مشاور وزارت خارجه آمریکا در امور نفت به منظور گفتوگو با دولتمردان ایرانی وارد تهران شد. پنج روز بعد، این کارشناس مسایل نفتی به اتفاق لویی هندرسن، سفیر آمریکا در ایران برای مذاکره به دیدن شاه رفت. هوور پس از یک اقامت درازمدت 23 روزه در ایران برای بازدید از پالایشگاهها و حوزههای مختلف نفت و گفتوگو با مقامات بلندپایه دولت کودتا، تهران را به مقصد واشنگتن ترک کرد.
در 27مهر ماه، وارن، رییس اداره همکاری فنی آمریکا، چکی به مبلغ 4 میلیون و 700 هزار دلار به عنوان کمک فنی ایالات متحده به ایران، تسلیم علی امینی، وزیر دارایی زاهدی کرد. دو روز بعد ـ 29 مهر ـ آنتونی ایدن، وزیر خارجه انگلیس طی نطقی در مجلس عوام این کشور اعلام کرد: انگلستان بار دیگر دست دوستی به سوی ایران دراز میکند و برای تجدید مناسبات سیاسی میان دو کشور از هر جهت آماده است. در واپسین روز مهر به دستور دولت، حکومت نظامی در خوزستان، گیلان، اصفهان و فارس به مدت سه ماه دیگر تمدید شد. در همین روز ،ماموران حکومت نظامی مبادرت به دستگیری عده زیادی از مخالفان سیاسی و فعالان نهضت ملی کردند. این در حالی است که همان روز، شمار اندکی از زندانیان از جمله دکتر غلامحسین صدیقی، مهندس زنگنه و بهاالدین کهبد، آزاد شدند.
نقش نهضت مقاومت ملی در تحولات سیاسی ایران پس از کودتا
افزایش رفت و آمدهای دولتمردان آمریکایی و انگلیسی به ایران و بازداشتهای بیضابطه فرمانداری نظامی، ضمن انسداد سیاسی فضای آن روز، جامعه را به سوی وقوع درگیری جدید سوق داد. شناخت رویدادهای این ایام بدون توجه به نقش حیاتی و کارکرد موثر نهضت مقاومت ملی امکانپذیر نیست. این تشکل سیاسی یک روز پس از کودتای 28 مرداد 1332 در خانه آیتالله سید رضا زنجانی با حضور رجال و شخصیتهای سیاسی با گرایش دینی و ملی شکل گرفت و به هیچ فرد و گروه خاصی تعلق نداشت و در شهرهای گوناگون و حتی خارج از کشور، شعبهها و شاخههایی متاثر و مرتبط با آن شکل گرفته بود.
خط مشی نهضت در سه اصل:
1- تداوم جنبش مردم و اعاده استقلال ملی؛
2- مبارزه با هر گونه استعمار خارجی (سرخ وسیاه)؛
3- مبارزه بر ضد حکومتهای دستنشانده خارجی و عمال فساد، پیشبینی شده بود.
نهضت مقاومت ملی، پایگاه اجرایی و عملیاتی خود را بر روی دو محور دانشگاه و بازار استوار ساخته بود. بازاریان به مثابه پشتوانه مالی و تدارکاتی و دانشجویان به عنوان نقشآفرینان و نیروهای عملیاتی و خط مقدم رویارویی با رژیم به شمار میآمدند.
در کمیته دانشگاه نهضت مقاومت ملی افرادی نظیر حیدر رقابی، مصطفی چمران، باقر رضوی، رضا کاشف، مسعود حجازی، ابراهیم یزدی، عباس شیبانی، عزتالله سحابی و ... حضور داشتند.
کمیته بازار متشکل از حسن شمشیری، عبار رادنیا، محمدتقی انواری، نوروز علی لباسچی، محمود مانیان، تحریریان و ... بود.
ترکیب کمیته روحانیان مجاهد را آیات: سیدمحمود طالقانی، سیدضیاءالدین سیدجوادی، غروی و ... تشکیل میدادند. در کمیته بینالاحزاب داریوش فروهر، محمدعلی خنجی، حسین راضی، علیاکبر نوشین و... حضور داشتند.
گسترش دامنه فعالیتها در داخل و خارج از کشور
از هفته نخست آبان ماه زمزمههایی مبنی بر برپایی اعتصاب عمومی در بازار و برگزاری تظاهرات مجدد اعتراضآمیز در دانشگاه و به صورت پراکنده در جایجای شهر بر ضد اقدامات دولت زاهدی در پایتخت به گوش میرسید. شایعه انجام اعتصاب از سوی رانندگان وسایط نقلیه به ویژه شرکت واحد اتوبوسرانی و تعطیلی کار برخی کسبه عمومی نیز قوت گرفت. از این رو فرمانداری نظامی تهران با صدور اعلامیهای ضمن هشدار نسبت به عواقب انجام هرگونه تحرک و فعل و انفعالاتی علیه حکومت، اصناف و بازاریان را از برگزاری هر گونه اعتصاب برحذر داشت.
نیمه دوم آبان ماه آبستن حوادث مهم و حساسی بود. در 17 آبان، محاکمه دکتر مصدق، نخستوزیر و سرتیپ تقی ریاحی، در دادگاه نظامی ارتش در سلطنت آباد آغاز شد. مقارن آغاز به کار محاکمه نخستوزیر دولت ملی، تحرکات طیف رودرروی دولت و مخالفان حکومت کودتا، افزایش یافت. همزمان با اوجگیری فزاینده اعتراضهای داخلی، دانشجویان و اپوزیسیون خارج از کشور نیز دست به فعالیت گسترده بر ضد دولت دست نشانده سرلشکر زاهدی زدند. هر چند این جوش و خروش از فردای کودتا شروع شده بود. لیک اندک اندک شدت گرفت و با آغاز به کار محاکمه فرمایشی دکتر مصدق به اوج خود رسید و مقالات انتقادی متنوع و متعددی بر ضد دولت نظامی در نشریات گوناگون خارج از کشور، به ویژه در فرانسه و آلمان به چاپ میرسید.
افزایش چشمگیر فعالیتهای سیاسی دانشجویان مقیم خارج از کشور، خشم کارگزاران حاکمیت پهلوی دوم را برانگیخت. از این رو از سوی دولت، دستورالعملهایی به منظور پیشگیری از گسترش دامنه این اعتراضها خطاب به وزارتخانهها و نمایندگیهای خارج از کشور فرستاده شد. بر طبق مفاد این بخشنامه، نمایندگیهای مقیم خارج از کشور موظف شدند به دانشجویان اطلاع دهند که در صورت هرگونه مشارکت و همراهی در فعالیتهای ضددولتی، با آنها برخورد میشود. قطع ارز ارسالی از ایران، ندادن رویداد سفر، حتی ابطال گذرنامه و انواع تضییقات دیگر بخشی از این محرومیتها بود.
با آغاز دادگاه دکتر مصدق، بر میزان خبرهای مرتبط با برپایی تظاهرات و اعتصاب در سطح شهر افزوده شد. این بار همه، موضوع را مهم قلمداد کردند .مخالفان حاکمیت برای راهاندازی موج جدیدی از مخالفتها بر ضد حکومت نظامی عزم خود را جزم کرده بودند. به نظر میرسد مقامات دولتی نیز این مرتبه اقدامات مخالفان را بلوف تصور نکردند و به منظور پیشگیری و ممانعت از تحقق طرحهای مخالفان و خنثیسازی کارکرد آنان، پروژههای گوناگونی را مدنظر قرار دادند. بیگمان همان طوری که اشاره شد، شروع محاکمه دکتر مصدق که از دید افکار عمومی به خیمه شب بازی میمانست، عامل عمده پیدایی وضعیت تازه در جامعه بود.
سرانجام روز موعود برای برپایی تظاهرات و اعتصاب در دانشگاه و بازار، پنجشنبه 21 آبان تعیین شد. اما دو روز پیش از وقوع ناآرامی در پایتخت، تبریز شاهد درگیریهای پراکندهای در سطح شهر بود به گونهای که روند کار مراکز آموزشی، شامل دانشگاه، دانشسرا و دبیرستانها، همچنین کسب و کار در بازار مختل شد. در خلال اعتراضها در تبریز، شماری از مخالفان بازداشت شدند. رقم دستگیر شدگان در این روز حدود پنجاه نفر ذکر شده است. به نظر میرسد نیروی سوم خلیل ملکی در زمره محرکان و گردانندگان این اعتراض بوده است.
واقعه 21 آبان
در تهران اوضاع کاملا متفاوت بود. در 21 آبان راهپیمایی و اعتصاب گستردهای با زمینهسازی نهضت مقاومت ملی و مشارکت دانشجویان برپا شد که به دستیگری عدهای از دانشجویان و قشرهای اجتماعی دیگر انجامید. عوامل رژیم برای سرکوب تظاهر کنندگان متوسل به اعمال خشونت شدند. از این رو آمار مجروحان رو به افزایش نهاد. خبر این تظاهرات در رسانههای خارجی انعکاس وسیعی یافت. مطبوعات جهان، توسل رژیم کودتا به خشونت بر ضد دانشجویان و مردم را تقبیح و محکوم کردند و سیل انتقادها و اعتراضها، حاکمیت پهلوی دوم را مستاصل و کلافه کرده بود. در همین روز اوضاع در ناحیه بازار تهران رو به وخامت بیشتر نهاد، چرا که کسبه و اصناف بازار نه تنها دست از کار کشیدند بلکه با برگزاری تظاهرات و راهپیمایی به شعار دادن بر ضد دولت کودتا پرداختند. از این رو تلفات در بازار بیشتر بود. گفته میشود در این روز دست کم دو نفر در منطقه بازار تهران کشته و عدهای زخمی شدند. افزون بر این، تعداد بازداشت شدگان محدوده بازار نیز زیاد بود. فرمانداری نظامی جمعی از دستگیر شدگان را به جزیره خارک تبعید کرد. یادآوری این نکته ضروری است که در جریان حمله ماموران فرمانداری نظامی به بازار تهران، چند باب مغازه تخریب شد و اموال آن به غارت رفت. همین طور به مکانهای عمومیآسیبهای بسیاری وارد آمد.
تراکم خشم افکار عمومی
در فاصله روزهای بعد تا 16 آذر، و قایع سیاسی مهمی در کشور روی داد. در این میان روز سوم آذرماه از جهاتی حایز اهمیت است. نخست آن که در این روز محاکمه دکتر مصدق و سرتیپ ریاحی در دادگاه نظامی خاتمه یافت. براساس حکم صادره دکتر مصدق به سه سال زندان مجرد و ریاحی به دو سال حبس تادیبی محکوم شدند. دیگر این که در همین روز دربار شاهنشاهی اعلامیهای مبنی بر مسافرت نیکسون، معاون رییسجمهور آمریکا به ایران در 18 آذر ماه صادر کرد. دیگر این که با ورود سردنیس رایت، کاردار موقت سفارت انگلیس به تهران در این روز و متعاقب آن چند روز بعد صدور اعلامیه رسمی مشترک میان دو دولت و برقراری مجدد و رسمی روابط ایران و انگلیس به شدت اعتراضها افزود. خبر برقراری رابطه مجدد دولت ایران با انگلستان غوغایی برانگیخت. در این میان اکثریت مردم و افکار عمومی جامعه نمیتوانستند ساکت بنشینند و سکوت اختیار کنند تا دولت کودتا با استعمار پیر تجدید رابطه کند. از این رو مترصد زمان مناسب برای ابراز خشم و نفرت خود نسبت به رخدادهای جامعه بودند.
به نظر میرسید فرصت مغتنم، چهاردهم آذر ماه بود، دانشجویان دانشگاه تهران از این فرصت به منظور برگزاری تظاهرات بهره بردند. تظاهرات محدود با شماری اندک اما پر سر و صدا برگزار شد. روز بعد تجربه دیگری به دست آمد و دانشجویان، دامنه تظاهرات را به خارج از دانشگاه کشاندند. ماموران شهربانی که اوضاع را تا حدودی غیر عادی و بحرانی میپنداشتند به سرکوب تظاهرکنندگان پرداختند که در این میان عده ی زخمی و شماری از دانشجویان بازداشت شدند.
دانشگاه تهران رنگ خون گرفت
اما رویداد شانزدهم آذر ماه چیز دیگری بود و هرگز از حافظه تاریخی ایرانیان پاک نخواهد شد. دانشجویان مانند روزهای گذشته خود را آماده برپایی تظاهرات دیگری در محیط دانشگاه و خیابانهای اطراف کردند اما شواهد نشاندهنده آن بود که کارگزاران دولت کودتا به منظور فراهم آوردن و ضعیت مناسب و آرام کردن جو آن روز جامعه برای پذیرایی از معاون رییسجمهور آمریکا و در آستانه ورود وی به تهران، به منظور رویارویی با اعتراضهای فزاینده دانشجویان، در آماده باش به سر میبردند و عزم خود را جزم کردند تا از دانشجویان زهر چشم بگیرند تا مذاکرات نیکسون با مقامات ایرانی در کمال آرامش انجام شود.
روز 16 آذر، اوضاع در تهران و به ویژه دانشگاه تهران و خیابانهای منتهی به آن غیر عادی بود. دانشجویان هنگام نزدیک شدن به دانشگاه پی به افزایش چشمگیر ماموران و تجهیزات فوقالعاده آنان بردند.
رژیم در اقدامی کم سابقه، نیروهای لشکر دو زرهی را به دانشگاه اعزام کرد،اما بامداد آن روز،همه وقوع یک حادثه را پیشبینی میکردند. دانشجویان با درک و شم سیاسی خود هوشیارانه سعی داشتند کمترین بهانهای به دست بهانه جویان ندهند اما جو کاملا ملتهب بود. اندک زمانی بعد، سربازان مسلح به داخل دانشکدهها هجوم آوردند و عده زیادی از دانشجویان و حتی استادان را دستگیر کردند و مورد ضرب و جرح و فحش و ناسزا قرار دادند، دانشجویان در برابر این اقدام تحریم آمیز بردباری به خرج دادند و با متانت و سکوت، صرفا وقایع را زیر نظر گرفتند. اندک زمانی بعد در حالی که عقربههای ساعت حدود 10 بامداد را نشان میداد و دانشجویان سر کلاسهای درس بودند، ناگاه شماری از سربازان دسته جانباز لشکر زرهی به همراه عده ای سرباز معمولی به دانشکده فنی یورش بردند. دستاویز آنان برای ورود به دانشکده، شناسایی عدهای از دانشجویان ـ به زعم آنان شورشی و اخلالگر بود که د رخلال روزهای گذشته به نظامیان بیاحترامی کرده بودند.
مهندس خلیلی، رییس دانشکده فنی به منظور پیشگیری از هرگونه درگیری و خونریزی احتمالی، دستور داد زنگ کلاسها پیش از موعد زده شود. وی به همراه دکتر عابدی، معاونش، چند تن از خدمتگزاران دانشکده را مامور کرد به کلاسهای درس رفته و از طرف آنان به دانشجویان اطلاع دهند که هر چه زودتر، با آرامش و بدون شعار دادن از دانشکده خارج شوند و متعاقب آن بیسر و صدا محیط دانشگاه را ترک نمایند. هنگامیکه دانشجویان در حال خروج از دانشگاه بودند به یکباره با یورش سربازان مسلح و حمله آنان با سرنیزه مواجه شدند که بر اثر آن عدهای از دانشجویان مجروح شدند. اقدام سبعانه نیروی نظامی، واکنش برخی از دانشجویان خشمگین را برانگیخت. دانشجویان به هنگام دفاع از خود و عقب نشینی در برابر حمله سربازان مسلح به شعار دادن روی آوردند. افراد جانباز که به فرمان تیمسار تیمور بختیار، فرمانده لشکر به دانشگاه آمده بودند به دانشجویان بیدفاع در دانشکده فنی تیراندازی کردند که در نتیجه، پیکر سه دانشجوی دانشکده فنی به نامهای مهدی شریعت رضوی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی، در سرسرای دانشکده فنی به خون آغشته شد و تعداد زیادی از دانشجویان زخمی شدند.
همان روز فرمانداری نظامی، تعدادی از روزنامهها و نشریات را به صورت فلهای تعطیل کرد که از جمله میتوان به: فرمان، سیاسی، خاورمیانه، آذرین، زلزله، فاتحه و مرجان، اشاره کرد. همچنین تعدادی از روزنامههای منتشره نیز جمعآوری شد. روز بعد ( 17 آذر)، حاکمیت پهلوی در اقدامینمایشی برای کاهش فشارهای وارده بر خود بر اثر حادثه روز گذشته، مبادرت به آزادی پنج تن از وزیران کابینه دکتر مصدق از زندان کرد،دکتر عالمیوزیر کار ، مهندس رجبی وزیر مشاور، دکتر ملکی وزیر بهداری، مبشر کفیل وزارت دارایی و مهندس عطایی کفیل وزارت کشاورزی، در زمره این گروه رها شده از محبس بودند.
پسلرزه واقعه 16 آذر
خبر واقعه 11 آذر و کشتار بیرحمانه دانشجویان در محیط امن و مقدس دانشگاه به سرعت از سوی رسانههای خبری به سراسر جهان مخابره شده بود،موج ابراز همدردی فرهیختگان و آزادی خواهان عالم را در پی داشت. همین امر فشار فزایندهای را مقارن سفر ریچارد نیکسون به ایران، بر دولت کودتا وارد ساخت. دکتر علیاکبر سیاسی، رییس وقت دانشگاه تهران از تشکیل جلسه ویژه دولت برای رسیدگی به این واقعه یاد میکند.
بامداد هجده آذر، سرلشکر مزین به منظور کاهش فشارهای سیاسی و روانی، به نمایندگی از سوی محمدرضا پهلوی، در دانشکده فنی حضور یافت و مراتب تاسف خود را به مهندس خلیلی، رییس دانشکده فنی ابراز کرد. همان روز همزمان با ورود ریچارد نیکسون به تهران، تظاهرات گستردهای به مناسبت سوم شهدای مظلوم دانشگاه و اعتراض به جضور معاون رییسجمهور آمریکا به ایران تدارک دیده شد که به اعتراض و قیام عمومی مبدل شد و در نتیجه برخورد شدیدی میان نیروهای نظامی و انتظامیاز یک سو و مردم به ویژه دانشجویان از سوی دیگر روی داد که به بازداشت دهها نفر انجامید. به دنبال عزیمت نیکسون، همسرش و هیات همراه پس از سه روز اقامت در تهران و در آستانه برپایی مراسم هفتم شهدای دانشجو، تهران حالت شهری جنگزده به خود گرفت. تمامی وزارتخانهها، سازمانها، ادارهها و موسسههای دولتی با تانک و زره پوش محافظت میشد و نظامیان مجهز و مسلح در جایجای پایتخت موضع گرفته بودند.
در تهران، همچنین بسیاری از شهرهای بزرگ، دانشجویان که از فردای واقعه 16 آذر از رفتن به کلاسهای درس به نشانه اعتراض نسبت به سیاستهای رژیم سرباز زده بودند و در سوگواری به سر میبردند، خود را آماده برپایی مراسم هفتم شهدای دانشجو کردند. در تهران دانشجویان به سوی امام زاده عبدالله، مدفن خاکسپاری دانشجویان شهید به راه افتادند. پلیس ابتدا به منظور متفرق کردن دانشجویان با آنان درگیر شد اما پس از اندک زمانی پی برد که توان رویارویی با خیل عظیم جمعیتی که هر لحظه بر تعداد آن افزوده میشد را ندارد و از این رو پا پس نهاد و نظارهگر اوضاع شد.
طی روزهای بعد، تظاهرات پراکندهای در سطح شهر برگزار شد. در دانشگاه با وعده تخلیه محیط آموزشی از نیروهای نظامی، دانشجویان سرانجام به اعتصاب کودتا مدت خود پایان دادند اما رژیم به وعده خود عمل نکرد و اعتصاب دانشجویان در اوایل دی ماه بار دیگر آغاز شد و تظاهرات، درگیریها و اعتصابهای پراکنده همچنان تا خاتمه ترم ادامه یافت.
لازم به ذکر است که حاکمیت پهلوی دوم نه تنها از محاکمه و مواخذه متجاوزان به حریم علم و معرفت سرباز زد، بلکه 9 روز بعد در نامهای به شماره 2122 مورخ 25/9/1332 که از سوی سرهنگ علی محمد روحانی، رییس ستاد لشکر دو زرهی مرکز تهیه شده بود،به گونهای خیلی فوری از ستاد رکن دو، تقاضای تشویق افسران و درجهداران و سربازان دسته جانباز در ماموریت دانشگاه تهران در روز دوشنبه 16 ماه جاری به عمل آمد:تشویقی که شامل حال 16 نفر به پاس کشتار 16 آذر شد. این 16 تن به مناسبت قربانی کردن سه دانشجوی مظلوم پیش پای نیکسون، افزون بر ترفیع درجه به پاداشهای نقدی 25 تا 35 تومان نایل آمدند.
مراسم چهلم شهدای دانشگاه در روز پنج شنبه 24 دی ماه با حضور بیش از 10 هزار نفر باشکوه هر چه تمامتر برگزار شد. در تهران، روز پنج شنبه نه تنها کلاسهای درس دانشجویان دانشگاه تهران تعطیل شد بلکه دانشآموزان برخی مدارس نیز از رفتن به کلاس درس خودداری کردند. در پی تصمیم مشترک و هماهنگ برخی دانشجویان با همیاری شماری از دانشآموزان، مقرر شد ابتدا در میدان شوش اجتماع کنند، سپس به صورت دسته جمعی به سوی امامزاده عبدالله حرکت نمایند. هر چند فرمانداری نظامی تهران براساس مقررات حکومت نظامی با اجتماع دانشجویان موافقت نکرد اما اجازه داد فقط هزار کارت مخصوص در اختیار برگزارکنندگان مراسم برای ورود به امامزاده عبدالله قرار گیرد.
بعدازظهر پنجشنبه میدان شوش شاهد موج جمعیت و گردهمایی شرکتکنندگان در مراسم اربعین شهدای جنبش دانشجویی بود.
حدود ده هزار نفر در این اجتماع شرکت کردند. مزار سه آذرخش اهورایی گلباران شد و مراسم به خوبی و در کمال آرامش برگزار شد. بیشک خون سرخ این شهدا، موتور محرک و سوخت تداوم فعالیتهای ضد استبدادی و ضد استعماری دانشجویان در سالهای بعد را فراهم آورد، حرکتی که هیچگاه از حرکت باز نایستاد و به سکوت نگرایید و تا پیروزی انقلاب اسلامی تداوم یافت.