مترجم: سوری رضازادهخاتونی
دین دولتگرا، آنگونه که در اینجا مدنظر است، همان دین دولتی نیست. دین دولتی صرفا یک دین رسمی ملی مثل کلیسای انگلیکن است. موضوع متفاوت اما مرتبط با آن دین مدنی است.
دین دولت گرا به ذهنیت ساختمند رسمی و تحت حمایت دولت و مجموعهای از باورها گفته میشود که توسط افراد پیرو آنها بدون چون و چرا مورد پذیرش قرار میگیرند. دین دولت گرا ضرورتا اعتقاد به امر مافوق طبیعی را ترویج نمیکند اما نمادگرایی و رفتارهای تشریفاتی ارائه شده در آن اغلب بعد از ارائه شدن در کردار سنتی مذهبی ساخته و نمایان میشوند.
ادیان دولتگرا از لحاظ تاریخی به طور انحصاری توسط حکومتهای توتالیتر به کار گرفته شدهاند. با این همه، دین، مناسک، میهندوستی و ملیتخواهی در بسیاری از کشورها با هم در آمیختهاند.
ابعاد ادیان دولتگرا:
در هیچ یک از ادیان دولتگرا همه ابعاد زیر دیده نمیشود و وجوه زیر تنها فهرستی از برخی ابعاد مشترک است.
1ـ سرکوبی عقاید دینی: وفاداری به موجودیتهای دیگری چون کلیسا یا پروردگار اغلب با وفاداری به دولت تداخل دارد. اقتدار رهبران دینی بالقوه نیز تهدیدی برای اقتدار حکومت محاسبه میشود. در نتیجه، همه یا بعضی از فرقههای دینی موجود ممنوع و سرکوب میشوند.
این امکان وجود دارد که یک فرقه موجود به دینی دولتی تبدیل شود اما جزییات و کارکنان آن متناسب به نیازهای دولت دستخوش اصلاح و تجدیدنظر قرار گیرند. خدا ناباوری اجباری یکی از ویژگیهای معمول در این جنبه است.
2ـ وفاداری مطلق: وفاداری به دولت و پذیرش ایدئولوژی حکومت در درجه اول اهمیت قرار دارد. ممکن است مخالفان در معرض تبعیض، زندانی شدن، بازپروری یا کشته شدن قرار گیرند. پیمانهای وفاداری یا عضویت در یک حزب سیاسی مسلط برای یافتن شغل، دسترسی به خدمات اجتماعی و مواردی از این قبیل مورد نیاز است. انتقاد از حکومت ممکن است جرمی جدی تلقی شود که مجازات آن را طیفی از طرد از سوی همسایگان گرفته تا تحقیر کامل توسط دولت تشکیل میدهد.
3ـ ترس: دولت اغلب شالوده قدرت خود را با ایجاد انواع و اقسام ترس در اذهان عمومی حفظ میکند. برای مثال، درکره شمالی از نمایشهای مکرر حملات هوایی برای تاکید بر امکان هجوم قریبالوقوع استفاده میشود. در چین، حکومت بر خطر بیثباتی تاکید میشود. بلشویکها (کمونیستهای روسی) سعی در تزریق ترس از بازگشت دولت سزار به وسیله ارتش سفید طی جنگ داخلی روسیه داشتند. آتشسوزی رایشتاگ (مجلس فدرال آلمان) که مقصد آن تروریسم کمونیستی بود فرصتی برای آدولف هیتلر فراهم کرد تا اعلام وضعیت اضطراری نماید.
نمایشهای قدرت نظامی در داخل کشور ممکن است فراوان باشد و شهروندان عمومی کشور از ترس گزارشهای شهروندان تابع حکومت و دستگیر شدن توسط پلیس مخفی از دستورات سخت گیرانه دولت اطاعت کنند.
4ـ تبلور بیرونی قصور: یکی از تاکتیکهای معمول در ادیان دولتگرا محول کردن گناه مشکلات ملت به یک موجودیت یا گروه خاص است. برای مثال، کره شمالی گناه مشکلات اقتصادی خود را به گردن ایالات متحده میاندازد و در آلمان نازی، یهودیان و دیگر گروههای اقلیتی آماج هدف و حمله بودند.
5ـ کیش شخصیت: دین دولتگرا اغلب رهبرانش را تا حد جایگاهی تقریبا خداگونه ترفیع میبخشد. ممکن است دستور داده شود نمایشگاههایی درباره رهبران به شکل پوسترها با تندیسها در حوزههای عمومی و حتی خانههای خصوصی تشکیل شود. نیاز است تا کودکان روایت دولت از شرح حالهای رهبران را در مدرسه بیاموزند.
6ـ تبلیغات: ممکن است تجمعات اجباری سیاسی برای تقویت و تحکیم عنصر وفاداری جایگزین یا مکمل مراسم مذهبی گردند. معمولا دولت به دلایل مشابه رسانههای تودهای را تحت کنترل خود میگیرد و این کار را با مقوله تبلیغات انجام میدهد. فعالیتهای خاص تفریحی و فرهنگی نیز ممکن است برای تحکیم وفاداری یا ایدئولوژی دولتی در دستور کار قرار گیرند.
مطالعات موردی
1ـ ایالات متحده
ایالات متحده دارای شکل بسیار ملایمی از یک دین دولتگراست. در ایالات متحده، میهن دوستی (یا به نحو جایگزینی، ملیت خواهی) از نفوذی کارساز در پس گفتمان عمومی برخوردار است. هرکسی که به نظر میرسد از آمریکا بیزار باشد یا با نظام حکومتی آمریکا مخالف باشد (مثل شهروندان متولد خارج از آمریکا که از خواندن سرود ملی در یک رویداد ورزشی امتناع میورزند) با غضب همکارانش مواجه میشود. این نوع شناخت توسط حکومت شکل قانونی به خود نمیگیرد یا نظام نمییابد بلکه زنده و وضع حاضر است. در طول جنگ سرد، ترس از کمونیسم ایالات متحده را به سمت انعقاد پیمانهای وفاداری کشاند و موجب محاکمات عمومی کمونیستهای مظنون توسط عوام فریبانی چون سناتور مک کارتی شد. سرانجام افکار عمومی علیه چنین اعمالی جهتگیری نمود و افول تهدید خالی کمونیستی منتج به فروکش کردن شور و شوق میهنپرستانه شد. اما حملات 11 سپتامبر 2001 از سوی شبکه تروریستی القاعده روح ضعیف این نوع میهنپرستی متعصبانه را احیا نمود و این مهاجران خارجی برای جذب شدن در سرزمین جدیدشان انجام داد.
2ـ کره شمالی
حکومت کره شمالی، Juche را به عنوان بدیل میهنپرستانه در مقابل دین سنتی اعلام کرده است و از شالوده قوی تبلیغات مارکسیستی حمایت میکند و اساسا با مسیحیت و بودیسم که دو دین بزرگ شبه جزیره کره هستند سر ستیز دارد. مطابق اعداد و ارقام حکومت، Juche بزرگترین دین در کره شمالی است و اعمال عمومی همه ادیان دیگر به شدت زیر نظارت و مراقبت دولت است.
3ـ ژاپن
چشمپوشی اجباری از خدای شینتو توسط امپراتور بعد از جنگ جهانی دوم و عذرخواهی مطابق با فرامین ذن به جهت مربوطهشان در جنگها.