تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۸۷ - ۱۲:۵۳  ، 
کد خبر : ۵۱۰۵۰
قطار دیپلماسی فرانسوی به کجا می‌رود؟

پاریس - واشنگتن بدون توقف


ترجمه: کاوه شجاعی

فرانسوی‌ها سال‌هاست ‌که پر‌کاری نیکلا‌‌سارکوزی را احساس کرده‌اند، به‌‌نظر ‌می‌رسد بقیه ‌‌دنیا هم‌ کم‌کم به این‌ خصوصیت رئیس‌جمهوری فرانسه پی می‌برد. سارکوزی در طول 100 روز اول ریاست‌جمهوری‌اش، اتحادیه اروپا را به پذیرش معاهده و توافقی ساده‌شده ترغیب کرده، برای افزایش فعالیت صلحبانان سازمان ملل و اتحادیه آفریقا در دارفور فشار آورده، ایده اتحادیه مدیترانه‌ای‌اش را به پیش برده، با جورج بوش رئیس‌جمهوری آمریکا در کنه بانک‌پورت ناهار خورده، وزیر امور خارجه‌اش را به عراق فرستاده، توانست پرستاران بلغارستانی را که در لیبی به مرگ محکوم شده بودند آزاد کند و البته سخنانی مداخله‌جویانه و تند در مورد برنامه اتمی ایران بر زبان آورده است. انگار فرانسه دوباره دچار امور دنیوی شده است. آنها دوباره به دنیا بازگشته‌اند.

این اقدامات تند و آتشین پاریس چه معنایی دارد؟ شاید مهم‌ترین دلمشغولی سارکوزی این است که فرانسه باید دوباره جدی گرفته شود. در طول سال‌های اخیر صدای فرانسه در سراسر دنیا به سختی شنیده می‌شد. بعد از اینکه ژاک شیراک رئیس‌جمهوری پیشین تلاش کرد جلوی اشغال عراق را در سال 2003 بگیرد، واشنگتن دیگر به صدای پاریس گوش نکرد. زمانی که مردم فرانسه در سال 2005 علیه قانون اساسی واحد اتحادیه اروپا رأی دادند، بروکسل هم فرانسه را به فراموسی سپرد. یکی از دستیاران سارکوزی به اکونومیست می‌گوید: «در سال 2006 به هرجا که سفر می‌کردیم همه می‌گفتند ما منتظر رئیس‌جمهوری بعدی فرانسه هستیم، ما را دیگر جدی نمی‌گرفتند.»

به‌نظر می‌رسد سارکوزی به خوبی به شعار انتخاباتی‌اش، گسستن از عصر شیراک، پایبند بوده است. او هفته پیش گفت: «فرانسه رئیس‌جمهوری می‌خواهد که عمل کند و نتیجه بگیرد؛ هم در خانه و هم در سیاست خارجی.»

فرانسه چطور می‌تواند این را انجام دهد؟ به‌نظر می‌رسد سارکوزی به سه اصل مهم اعتقاد دارد. اول اینکه او مانند ژاک شیراک معتقد است که فرانسه باید قدرتش را از طریق اروپا اعمال کند. او برای جلب‌نظر قاره کهن می‌گوید که اروپایی‌ها باید از سیاست مشترک دفاعی بهره گیرند و مسئولیت امنیت خود و دنیا را تقریبا برعهده بگیرند. اما برخلاف شیراک، سارکوزی این اهداف را به عنوان شریک آمریکا و نه رقیبش پی می‌گیرد. او معتقد است: «دوستی میان ایالات‌متحده و فرانسه امروز بسیار مهم است، همان‌طور که در دو قرن گذشته اهمیت داشت.» سارکوزی حتی تعطیلات تابستانی‌اش را در آمریکا گذراند، جایی که از دید او بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا خوانده می‌شود!

سارکوزی تلاش می‌کند سوءظن کاخ‌سفید را به بلندپروازی‌های نظامی اروپا که شیراک آن را وسیله رقابت با ناتو و مقابله با قدرت آمریکا تلقی می‌کرد، تخفیف دهد. او حالا می‌گوید که پیشرفت در طرح دفاع اروپایی برای رقابت با ناتو نیست و اعلام کرده فرانسه نیاز دارد روابط خود را با متحدانش در آن‌سوی اقیانوس بازسازی کند. عده‌ای معتقدند سارکوزی قصد دارد فرانسه را به عصر حضور در فرماندهی نظامی جامع ناتو بازگرداند که دوگل در سال 1966 از آن خارج شده بود.

در‌حال حاضر به‌نظر می‌رسد که سارکوزی در حوزه‌های مختلف و مهمی موضعی حمایت‌آمیز از کاخ‌سفید را در پیش گرفته است. او هفته گذشته روسیه را متهم کرد که «از برگ‌های برنده‌اش، نفت و گاز، به‌صورت سبعانه‌ای» بهره می‌گیرد و البته چین را به این متهم کرد که جست‌وجوی سیرناشدنی‌اش برای مواد خام را به استراتژی کنترل تبدیل کرده است. او علاوه‌بر این بی‌پرده از مخاطره مواجهه میان اسلام و غرب سخن گفت. به‌علاوه در سخنان مداخله‌جویانه‌ای مدعی شد اگر تحریم‌ها شکست بخورد، یا ایران به بمب می‌رسد یا بمباران می‌شود!

اصل دوم مورد اعتقاد سارکوزی، «ترمیم بعد اخلاقی دیپلماسی فرانسه» است. انتخاب برنار کوشنر نماینده سابق سازمان ملل در کوزوو و یکی از بنیانگذاران پزشکان بدون مرز به‌عنوان وزیر امور خارجه اقدامی شدیدا نمادین در این رابطه بود. سارکوزی گفته می‌خواهد به پدرخواندگی فرانسه در آفریقا خاتمه دهد. به‌علاوه او در ماه گذشته به‌شدت تلاش کرد شورای امنیت سازمان ملل را به اعزام نیروهای جدید صلحبان به دارفور وادار کند. هوادارانش معتقدند سارکوزی شدیدا از فقط حرف زدن و عمل نکردن نفرت دارد.

اصل سوم سارکوزی زیاد روشن نیست،‌ اما می‌توان تبعات آن را در دیپلماسی جدید فرانسه مشاهده کرد: یک عملگرایی که بر ارزشیابی واقعگرایانه بنا شده و فرصت‌طلبی قدرتمندی در آن دیده می‌شود. سارکوزی در هیچیک از سخنرانی‌هایش از شکوه و عظمت فرانسه - چیزی که شیراک زیاد بر آن تاکید می‌کرد - سخن نمی‌گوید، به‌جای این سارکوزی از تاثیر و نقش پاریس حرف می‌زند. سفر سه‌روزه کوشنر به عراق - که اولین دیدار یک وزیر امور خارجه فرانسه از این کشور از 1988 بود - همچنین کنفرانس پاریس که ماه جولای به درخواست کوشنر تشکیل شد و در آن از تمامی لبنانی‌ها، حتی حزب‌الله دعوت شده بود، آمریکایی‌ها را هم شگفت‌زده کرده است.

اما در این میان رابطه میان فرانسه و غرب مشکلاتی هم دارد. همان‌طور که رویکرد جدید ریسک‌هایی دارد و ممکن است بد فهمیده شود. سارکوزی مثلاً از کلمبیا می‌خواهد یک چریک بلندپایه را آزاد کند تا گروگان‌های فرانسوی - کلمبیایی آزاد شوند، اما اینگونه نمی‌شود. به‌علاوه دوستان فرانسه پیش‌بینی نمی‌کردند که سارکوزی و همسرش سسیلیا - که در آخرین لحظه وارد ماجرا شد - اینگونه پرستاران اهل بلغارستان را از زندان لیبی آزاد و به سرعت قراردادی نظامی با طرابلس امضا کنند. مخالفت شدید فرانسه با عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا با سیاست آمریکا و انگلیس به‌شدت در تضاد است. به هر حال قمار سارکوزی تاکنون جواب داده است. در نظر سنجی اخیر بنگاه TNS SOfres 71 درصد مردم فرانسه نسبت به 100 روز اول سارکوزی دیدی مثبت داشته‌اند و 75 درصد آنها با تلاش‌های او برای احیای نقش فرانسه در جهان موافقت دارند. جهان نگران فرانسه جدید است اما فرانسوی‌ها نه.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات