تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۷:۴۶  ، 
کد خبر : ۵۲۹۵۵
بررسی آخرین تحولات مربوط به مذاکرات هسته‌ای

جنگ بر روی خط قرمز


ناصر پور‌حسن
با پافشاری سه کشور اروپایی، آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای با نشست اضطراری شورای حکام در دوم فوریه (13 بهمن) موافقت کرد. این نشست که 34 روز پیش از نشست عادی شورای حکام برگزار می‌شود، در فضایی بسیار متفاوت با نشست‌های قبلی شورای حکام انجام می‌شود، حتی می‌توان گفت که شرایط کنونی، بحرانی‌ترین روزها در طول سه سال مذاکرات ایران و اروپا محسوب می‌شود. در فاصله قبلی نشست شورای حکام تا کنون تحولاتی رخ داده که صف‌بندی طرف‌های درگیر در بحران هسته‌ای ایران را تحت تاثیر قرار داده است. آنگونه که ژاک شیراک رئیس‌جمهور فرانسه ادعا کرده، اروپایی‌ها مجبور شده‌اند به علت سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای ایران درخواست تشکیل نشست اضطراری شورای حکام را مطرح کنند.
اگر چه ایران بارها اعلام کرده بود که تحقیقات هسته‌ای از موضوعات مطرح شده در مذاکرات هسته‌ای جداست، اما به هر حال تصمیم ایران برای آغاز از سرگیری این تحقیقات بدون شک در تحرکات جدید علیه ایران بی‌تاثیر نبوده است.
هنوز اعلام نشده است که چرا مقامات ایران این تصمیم را در شرایط کنونی اتخاذ کرده‌اند. شاید ارسال نامه مشترک پنج قدرت هسته‌ای مبنی بر عدم دادن اجازه به ایران برای انجام غنی‌سازی، آنگونه که رسانه‌های غربی خبر داده بودند، عملی شده باشد.
به هر حال نشست اضطراری شورای حکام به زودی برگزار می‌شود. آنچه در نشست‌های گذشته این شورا، به اثبات رسیده، این بوده است که تصمیم‌های اساسی معمولا قبل از نشست‌‌ها گرفته شده است. برای مثال قبل از نشست گذشته شورای حکام، تصمیم گرفته شد که ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت مطرح نشود و به گفته اروپایی‌ها به ایران فرصتی داده شود تا پیشنهاد روسیه را بررسی کند. این تصمیم دقیقا در نشست مذکور عملی شد. اگر چه هنوز حدود دو هفته تا نشست شورای حکام باقی مانده است، ولی شواهد حاکی از یک رایزنی گسترده برای ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت است. طرح دو مرحله‌ای روسیه، نشانگر برطرف شدن نسبی اختلافات بازیگران اساسی و طرف‌های مذاکره با ایران است.
به طور کلی مواضع کشورهای اصلی دخیل در پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران را می‌توان در دو سطح بررسی کرد. سطح اول اظهار نظرهای مقامات مختلف این کشورهاست. اظهار نظر مقامات آمریکا ـ و اسرائیل به عنوان یک بازیگر غیر مستقیم ـ کاملاً شفاف است. تمامی مقامات دولت بوش به صراحت از ارجاع پرونده هسته‌ای ایران حمایت می‌کنند و هدف رایزنی‌های آنها با مقامات دیگر کشورها نیز همین است، اما اظهار نظرها مقامات چین و روسیه مبهم است و اظهارات مقامات فرانسه و انگلیس و حتی آلمان در طیفی از صراحت تا ابهام قرار دارد.
سطح دوم اعمال و نیت واقعی کشورهای مذاکره با ایران است. این بخش غیر اعلامی بسیار تعیین کننده‌تر است. برای مثال آنچه که ولادیمیر پوتین در کنفرانس خبری مشترک با آنگلا مرکل اعلام می‌کند با آنچه که در مذاکرات محرمانه و حتی مواضعی که هرگز به مقامات کشورهای دیگر اعلام نمی‌شود، بسیار متفاوت است.
چون مواضع آمریکا، شفاف است و تفاوت بسیار کمی میان این دو سطح وجود دارد و تلاش‌های فرانسه و انگلیس نیز تغییر زیادی نسبت به گذشته نداشته، در این نوشتار کوشش می‌شود تا آخرین مواضع دیگر کشورها در آستانه نشست اضطراری شورای حکام بررسی شود.
روسیه؛ رفیق یا رقیب؟
هنوز سیاستگذاران ایران به این اجتماع نرسیده‌اند که آیا روسیه یک هم‌پیمان مستحکم است یا یک رقیب جدی؟ هر چقدر که موضوع مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب پیچیده می‌شود، رفتار روس‌ها نیز پیچیده‌تر می‌گردد، مصادیق این نوع رفتار از نشست گذشته شورای حکام به این سو، کاملاً واضح است. روسیه همچنان بر ادامه فعالیت‌های هسته‌ای ایران حمایت می‌کند و حتی قرارداد یک میلیارد دلاری فروش سیستم ضد موشک mlـTor را با ایران امضا می‌کند و مخالفت خود را با اعمال تحریم‌ها علیه ایران ادامه می‌دهد، اما در مقابل نسبت به از سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای ایران ابراز نگرانی کرده و کانون رایزنی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران تبدیل شده است. روسیه تنها کشوری است که هم از ادامه همکاری هسته‌ای با ایران سود می‌برد و هم از تحریم‌های احتمالی علیه تهران سودمند می‌شود.
روسیه برعکس سایر کشورها از جمله چین، به بازار انرژی ایران نیازمند نیست و توقف احتمالی صادرات نفت ایران، موجب افزایش قیمت نفت و گاز روسیه خواهد شد و اروپایی‌ها بیشتر به مسکو وابسته می‌شوند.
روسیه با ارائه پیشنهاد غنی‌سازی مشترک برای ایران، چندین هدف همزمان را تعقیب می‌کند. در صورتی که این پیشنهاد عملی شود، هم ایران و هم غرب به روسیه وابسته می‌شوند. در آن صورت، فعالیت‌های هسته‌ای ایران به واردات سوخت هسته‌ای از روسیه وابسته می‌شود و روسیه به راحتی می‌تواند به هر بهانه‌ای ارسال سوخت هسته‌ای را متوقف کند و از تهران امتیاز بگیرد. از سوی دیگر، مسکو این پروژه مشترک، به عنوان ابزاری علیه اروپا و آمریکا نیز می‌تواند استفاده کند. روسیه می‌تواند همکاری خود با ایران را افزایش دهد و غربی‌ها را نگران نماید و از آنها امتیاز بگیرد.
روسیه طی سالهای گذشته با کارت ایران امتیازات زیادی از غرب گرفته است. روسیه از کنار همکاری‌های هسته‌ای با ایران، حداقل یک میلیارد دلار از نیروگاه بو‌شهر بهره‌مند شده است. به علاوه در غیاب آمریکا شرکت گاز پروم نیز سرمایه‌گذاری زیادی در ایران انجام داده و مسکو از طریق فروش تسلیحات متعارف نیز چندین میلیارد با ایران معامله کرده است.
برخی معتقدند که روسیه براساس رویکرد ژئواستراتژیک، ایران را یکی از صحنه‌های نبرد به غرب می‌داند و می‌خواهد حداقل پیش روی ناتو به سمت شرق که با وقوع انقلاب‌های رنگی تسهیل شده را در حوزه جنوبی خود، جبران نماید. شاید این محاسبات که به نوعی بازمانده میراث اتحاد جماهیر شوروی است، در مسکو هنوز رسوباتی داشته باشد، اما منطق سرمایه‌داری و اقتصاد، عامل تعیین کننده‌تر در معادلات روسیه با ایران و غرب است و فعالیت‌های هسته‌ای ایران را باید از این منظر نگریست.
چین منافع اقتصادی یا ایدئولوژیک
در کنار روسیه، چین یکی دیگر از امیدهای ایران در فعالیت‌های هسته‌ای محسوب می‌شود. البته از منظر سیاستگذاران ایرانی، چین نه به خاطر منافع ایدئولوژیک، بلکه صرفا به دلیل منافع اقتصادی، از برنامه‌های هسته‌ای ایران حمایت می‌کند. آیا این دیدگاه کاملا واقعیت دارد؟
چین کشوری است که رشد اقتصادی آن در چند سال گذشته کاهش نیافته و همچنان رشد آن بالاتر از 5/9 درصد قرار دارد. جمعیت فراوان چین، همراه با انضباط کاری آنها باعث شده مه این کشور به تدریج بازار بخش عمده‌ای از کشورهای جهان حتی آمریکا را در اختیار بگیرد. برخی برای این وضعیت از اصطلاح «توفان زرد» استفاده می‌کنند؛ البته برخی اقتصاددانان معتقدند که چینی‌ها بیش از این نمی‌توانند بازار دنیا را تصرف کنند، زیرا بازار جهانی به زودی از کالاهای ارزان اشباع می‌شود. مروری بر مصنوعات چین نشان می‌دهد که این کشور طیف گسترده‌ای از محصولات را تولید می‌کند و در واقع در همه زمینه‌ها مزیت نسبی دارد و به همین دلیل اژدهای زرد همچنان پیش می‌رود و اژدها‌یی که برای چندین دهه با ایدئولوژی کمونیستی زنجیر شده بود، اینک رها شده است. کارل مارکس قرن نوزدهم در تمجید از بورژوازی تولید کالاهای ارزان گفته بود: با کالاهای ارزان حتی می‌توان دیوار چین را منهدم کرد. اگر مارکس زنده بود، اینک می‌دید که چینی‌ها چگونه با توپخانه کالاهای ارزان، از روی دیوار چین، تمام مرزها را منهدم می‌کنند. این کالاهای ارزان چینی نیاز به سوخت دارند. آمارهای اقتصادی نشان می‌دهد که تقاضای چین برای انرژی به شدت در حال افزایش است. نشریه واشنگتن کوارترلی در مقاله مفصلی به رقابت آینده آمریکا و چین برای تصرف بازار انرژی خاورمیانه پرداخته و می‌نویسد، انرژی نقش تعیین کننده‌ای در رتبه‌بندی کشورها در سلسله مراتب قدرت آینده جهان خواهد داشت. براساس منابع مختلف، چین بین 12 تا 18 درصد نفت خود را از ایران تامین می‌کند. دو کشور یک قرارداد 100 میلیارد دلاری نیز برای 25 سال آینده امضا کرده‌اند. ایران امیدوار است خط لوله انتقال گاز را تا چین ادامه دهد.
در چنین شرایطی، نگاه چینی‌ها به موضوع هسته‌ای ایران، صرفا اقتصادی است. وقتی نگرش اقتصادی حاکم باشد با محاسبات اقتصادی، قابل پیش‌بینی است، یعنی اگر چینی‌ها منافع اقتصادی بیشتری با ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت کسب کنند، با آن موافقت خواهند کرد. چینی‌ها تاکنون بسیار محافظه‌کارانه عمل کرده و کوشیده‌اند که هم نظر ایران و هم نظر آمریکا و اروپا را تامین کنند. منابع مختلف خبری اعلام کردند که در نشست هفته گذشته لندن، مواضع متفاوتی گرفته است. ژیائوزینگ وزیر امور خارجه چین نیز هشدار داده است که ارجاع پرونده باعث افراطی شدن رفتارهای ایران خواهد شد. این اظهار نظر که آخرین موضع‌گیری چین است، نشان می‌دهد که هنوز چینی‌‌ها احساس می‌کنند که ارجاع پرونده و تحریم ایران به منافع اقتصادی آنها صدمه می‌رساند، از این رو پیش‌بینی می‌شود که رفتار محافظه‌کرانه آنها، همچنان در نشست آینده شورای حکام تعقیب شود. 
 آلمان؛ یک دولت کاملا مخالف
آلمان یکی از سه کشور اروپایی طرف مذاکره با ایران بوده است.
با روی کار آمدن دولت جدید این کشور مواضع آن علیه ایران بسیار شدیدتر شده است. گرهارد شرودر صدر اعظم سابق آلمان چون با آمریکا بر سر حمله به عراق اختلاف نظر داشت (هر چند که هفته‌نامه اشپیگل هفته گذشته خبر داد که آژانس اطلاعات خارجی آلمان (BND) در سال 2003 اطلاعاتی به آمریکایی‌‌ها درباره عراق داده بود) خیلی با مواضع آمریکا در برابر ایران همسویی نشان نمی‌داد، اما آنگلا مرکل فعالیت خود را با اتخاذ مواضع شدید علیه ایران آغاز کرده است. شروع صدر اعظمی مرکل با اظهارات محمود احمدی‌نژاد درباره اسرائیل از روی نقشه دنیا همزمان شد. پس از آنکه رئیس‌جمهور ایران اعلام کرد اگر اروپایی‌ها خود را در کشتار یهودیان مقصر می‌دانند، بخشی از خاک آلمان را در اختیار آنها قرار دهند تا یک دولت یهودی تشکیل دهند، مواضع آلمان علیه ایران شدیدتر شد. آلمانی‌ها این اظهار نظر را تهدیدی علیه تمامیت ارضی خود تعبیر کرده و به آن واکنش نشان داده‌اند. مرکل اعلام کرد که برای حمایت از اسرائیل در اولین فرصت به تل‌آویو می‌رود. قرار است طی روزهای آینده این سفر انجام شود.
مرکل در نخستین سفر خود به آمریکا، در یک کنفرانس خبری مشترک با جورج بوش به صراحت از اجرای پرونده ایران به شورای امنیت حمایت کرد و صدر اعظم آلمان به فاصله بسیار کمی از واشنگتن راهی کرملین شد تا به نوشته خبرگزاری رویترز، نظر مساعد پوتین را علیه ایران جلب نماید. فرانک اشتاین مایر وزیر امور خارجه آلمان نیز به رایزنی‌های خود علیه ایران ادامه می‌دهد. وی در سفر به مصر با مقامات این کشور درباره ارجاع پرونده هسته‌ای ایران مذاکره کرد. مصر یکی از اعضای کنونی شورای حکام است.
هند؛ غیرمتعهد و غیرمطمئن
اگر چه هند یکی از اعضای کشورهای 1+5 محسوب نمی‌شود اما به علت جایگاهی که در میان کشورهای غیرمتعهد در شورای حکام دارد، دارای نقش تعیین کننده در شورای حکام است. هند از جمله کشورهایی است که دارای رشد اقتصادی بسیار خوبی است و پیش‌بینی شده در دهه‌های آینده پس از آمریکا و چین در جایگاه سوم در عرصه قدرت جهانی قرار بگیرد. با توجه به نیاز روز افزون هند به منابع انرژی، ایران با پیشنهاد خطر لوله انتقال گاز از طریق پاکستان، امیدوار بود که بخشی از انرژی مورد نیاز هند را تامین کند و به این صورت خریداران انرژی خود را متنوع نماید و نظر مثبت هند را در قبال برنامه هسته‌ای خود نیز جلب نماید. برخلاف این پیش‌بینی، هند در نشست ماه سپتامبر شورای حکام به صف مخالفان ایران پیوست و در حالی که چین و روسیه به قطعنامه پیشنهادی اروپایی‌ها رای ممتنع داده بودند، دهلی نو رای مثبت داد. این موضع‌گیری هند بر اثر فشار مستقیم آمریکا‌یی‌ها صورت گرفت. در روزهای قبل از نشست سپتامبر، آمریکا اعلام کرد که هند باید بین ایران و آن کشور یکی را انتخاب کند. جرج بوش برخلاف اهدافی که برای مقابله با برنامه‌های هسته‌ای ایران دستاویز قرار داده، یعنی جلوگیری از گسترش هسته‌ای، در کاخ سفید به نخست‌وزیر هند وعده داد که تکنولوژی هسته‌ای را برای تامین انرژی در اختیار آن قرار می‌دهد تا به منابع نفت و گاز ایران نیاز نداشته باشد. هند از معدود کشورهایی است که هنوز NPT را امضا نکرده است. حمایت وزیر خارج سابق هند از برنامه‌های هسته‌ای ایران موجب برکناری وی شد و اعتراض‌های اپوزیسیون در پارلمان هند نیز کار به جایی نبرده است. حتی اپوزیسیون نیز قبل از نشست گذشته شورای حکام تغییر عقیده داد و یکپارچه با حزب حاکم با برنامه‌های هسته‌ای ایران مخالفت کرد. بیانیه هفته گذشته وزارت خارجه هند که در پاسخ به اظهارات علی لاریجا‌نی دبیر شورای امنیت ملی ایران صادر شد، هیچ گونه شک و تردیدی برای مخالفت دهلی‌نو با ایران در نشست اضطراری شورای حکام در دوم فوریه باقی نمی‌گذارد. این مواضع هند تاثیر منفی بر دیگر کشورهای غیر متعهد عضو شورای حکام دارد. البته این کشورها در نشست‌های گذشته شورای حکام نیز در آخرین لحظات، تسلیم اروپا و آمریکا می‌شدند، اما به هر حال مخالفت‌های اولیه آنها باعث می‌شد تا لحن قطعنامه‌ها علیه ایران ملایم‌تر باشد.
چگونگی ارجاع به شورای امنیت
براساس و منشور سازمان ملل، شورای امنیت به دو صورت موضوعات را در دستور کار خود قرار می‌دهد. در صورتی کی موضوع تهدید فوری برای امنیت و صلح جهانی باشد، شورای امنیت آن را بررسی کرده و بنا به شهادت تهدید، درباره آن قطعنامه صادر می‌کند. در غیر این صورت ارجاع یک موضوع به شورای امنیت مستلزم طی کردن مراحل خاصی است. پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران از مصادیق موضوعات گروه دوم است.
از نظر حقوقی هنوز شرایط لازم برای ارجاع پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت فراهم نشده است زیرا:
الف) بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تاکنون «عدم پیروی» ایران از NPT را گزارش نکرده‌اند. در 12 گزارشی که مدیر کل کتبا ارائه کرده و 3 گزارش شفاهی که به شورای حکام از ژوئیه 2003 داده است، ایران به عدم پیروی از NPT محکوم نشده است. البته در برخی از گزارش‌ها به «قصور»‌‌هایی از طرف ایران اشاره شده اما این قصورها به معنی نقض کامل NPT نیست. کشورهای اروپایی ادعا می‌کنند که ایران توافقنامه پاریس را نقض نکرده است. اولا باید اثبات شود آیا ایران مفاد این توافقنامه را نقض کرده و ثانیا نقض این توافقنامه، الزاما به معنای نقض NPT نیست.
ایران در مقابل هیچگونه تعهد خاصی از سوی سه کشور اروپایی، داوطلبانه فعالیت‌های هسته‌ای خود را به حالت تعلیق درآورده است. از نظر حقوق تعهدات بین‌المللی، توافقنامه پاریس در تضاد با روح NPT است، زیرا NPT فعالیت هسته‌ای را حق مسلم هر یک از اعضا در نظر گرفته است به عبارت دیگر رابطه بین توافقنامه پاریس NPT را می‌توان مانند رابطه قوانین عادی و اساسی تفسیر کرد که در صورت تعارض این دو، قانون اساسی ار‌جحیت دارد.
ب) ایران بر خلاف کشورها، نظیر کره ‌شمالی و یا عراق مانع فعالیت بازرسان آژانس نشده است. در طول دو سال و نیم گذشته بیش از 1500 نفر روز از تاسیسات هسته‌ای ایران بازرسی شده است. ایران حتی قبل از تصویب پروتکل الحاقی توسط مجلس ـ که شرط اجرای تعهدات بین‌المللی ایران براساس قانون اساسی است ـ این پروتکل را اجرا کرده است . بازرسان براساس این پروتکل، بازرسی‌های گسترده‌ای از تاسیسات ایران انجام داده‌اند. حتی آنها دوباره تاسیسات لو‌یزان که یک مجتمع نظامی محسوب می‌شود بازرسی کرده که نتیجه تحقیقات آنها هیچگونه اثری از فعالیت‌های هسته‌ای مشکوک ایران را در پی نداشته است.
ج) هنوز «انحراف» فعالیت‌های هسته‌ای ایران اثبات نشده است و به همین دلیل، از نظر حقوقی، راه ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت مسدود است.
اثبات انحراف در صورتی است که شواهد و قرائن قطعی از انحراف فعالیت‌های مسالمت‌آمیز هسته‌ای ایران به سوی اهداف غیرنظامی به دست آمده باشد. محمد البرادعی مدیر کل آژانس، هفته گذشته در مصاحبه‌ای با نیوزویک گفت: هنوز در موقعیتی نیست که پس از حدود سه سال بازرسی بگوید فعالیت‌های هسته‌ای ایران کاملا مسالمت‌آمیز است. این اظهار نظر البرادعی با کلیات حقوق بین‌الملل در تعارض است، زیرا در حقوق، اصل بر برائت است، مگر آنکه عکس آن اثبات شود. یعنی اینکه البرادعی باید اثبات کند که فعالیت‌های هسته‌ای ایران منحرف شده و جک استراو وزیر امور خارجه انگلیس هفته گذشته گفت: ایران باید اثبات کند برنامه هسته‌ای ایران صلح آمیز است. این اظهارات شبیه آن است کهی ک متهم در دادگاه بی‌گناه بودن خود را اثبات نماید. حال آنکه شاکی و دادگاه باید اثبات کنند که متهم گناهکار است.
تبعیض‌های ذاتی NPT
تبعیض‌های ذاتی NPT به طور کلی NPT یک معاهده تبعیض‌آمیز است و نابرابری میان دولت‌ها را به رسمیت می‌شناسد، این کشورهایی که در زمان انعقاد این معاهده به تکنولوژی هسته‌ای دست یافته‌ بودند ـ حتی ابعاد غیرصلح‌آمیز این انرژی ـ حق خودشان را حفظ می‌کنند و بقیه کشورهایی که چنین تکنولوژی را نداشتند، از داشتن حق انرژی هسته‌ای غیرصلح‌آمیز محروم می‌شوند. این یک نابرابری بزرگ است. دو گروه کشور وجود دارند. کشورهایی که می‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند و آنهایی که نمی‌توانند داشته باشند. در معاهده NPT آمده است که کشورهای غیرهسته‌ای می‌توانند به تکنولوژی هسته‌ای صلح آمیز با همکاری گروه کشورهای دارنده تکنولوژی هسته‌ای دست یابند. برای این بخش از NPT که در ماده 4 به آن توجه شده، هیچ مکانیسمی پیش‌بینی نشده و در واقع ضمانت اجرایی برای آن وجود ندارد که کشورهای دارنده تکنولوژی هسته‌ای ملزم به این کار گردند. برعکس برای کشورهای گروه ب یعنی کشورهایی که تکنولوژی هسته‌ای ندارند، مکانیسم‌های نظارتی بسیار قوی وجود دارد و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شورای امنیت بر این کشورها نظارت دارند. اگر یکی از کشورهای گروه ب، استفاده غیر صلح آمیز از تکنولوژی هسته‌آی کرد و یا حتی کشورهای گروه الف تمایلی نداشتند که به آن تکنولوژی هسته‌ای صلح‌آمیز بدهند، یعنی تعهد خو را براساس NPT، عملی نکنند، آژانس و شورای امنیت نمی‌تواند علیه آن پیش‌بینی انجام دهد.
حتی NPT تدبیری برای جلوگیری از انباشت و تکثیر سلاح‌های هسته‌ای برای کشورهای دارنده آن پیش‌بینی نکرده است.
NPT عمدتا برای آن به وجود آمده است که کشورهایی که دارای بمب هسته‌ای نیستند، هرگز به آن دسترسی پیدا نکنند، یکی دیگر از تفاوت‌های عمده NPT با دیگر معاهدات بین‌المللی نحوه و خروج اعضا از آن است. براساس حقوق بین‌الملل هر کشوری براساس استقلال و حاکمیت خود، این اختیار را دارد که آزادانه به معاهدات بین‌المللی بپیوندند و یا اینکه از آنها خارج شود، اما خروج از NPT بسیار سخت است و یک شرط اساسی برای آن در نظر گرفته شده است.
کشوری که قصد خروج از NPT دارد، باید حتما ثابت کند که خروجش برای حفظ منافع حیاتی کشور ضروری است. در NPT اگر یک کشور بخواهد خارج شود، متهم می‌شود که می‌خواهد فعالیت مشکوک انجام بدهد.
در این صورت شورای امنیت می‌تواند با ادعای به خطر افتادن صلح و امنیت بین‌المللی، علیه کشور مذکور اقدام نماید. البته یک تبعیض دیگر در NPT وجود دارد و آن این است که نظر سه کشور آمریکا، روسیه و انگلیس برای هر نوع تفسیر و یا اصلاح NPT لازم و ضروری است.
در دنیایی که کشورها فقط برای حفظ خود باید بر روی پای خود بایستند، NPT نابرابری‌های بسیار شدیدی اعمال می‌کند. برای مثال اگر یک کشور غی هسته‌ای توسط سلاح‌های هسته‌ای مورد حمله قرار گیرد، دیگر کشورهای هسته‌ای هیچ تعهدی برای حمایت از آن ندارند.
نبرد دو خط قرمز
پس از آن که ایران تحقیقات هسته‌ای را از سر گرفت، محمد البرادعی مدیرکل آژانس گفت: «از سرگیری تحقیقات سوخت هسته‌ای نقض توافقنامه‌های قبلی است، تهران دارد از خط قرمز عبور می‌کند و ما با یک بحران عمده روبه‌رو شده‌ایم.» در مقابل این اظهارنظر، ایران تاکنون بارها اعلام کرده است که انجام غنی‌سازی، خط قرمز آن است و محروم شدن از این حق به معنی عبور از خط قرمز ایران است. برای اروپا انجام آن توسط ایران عبور از خط قرمز است و برای ایران عدم انجام آن به معنی نادیده گرفتن خط قرمز ایران است. با این وصف یک معمای بزرگ وجود دارد.
در واقع غنی‌سازی مهم‌ترین بخش فعالیت ‌هسته‌ای است. ایران معتقد است، غنی‌سازی اورانیوم در خاک خود، یکی از نشانه‌های استقلال است، اما اروپا و آمریکا ادعا می‌کنند که میان غنی‌سازی و ساخت بمب فاصله زیادی نیست.
به تعبیر دیگر غربی‌ها می‌گویند، غنی‌سازی مانند آهنگری است، زیرا آهنگر اگر وسایل لازم را در اختیار داشته باشد، می‌تواند فوراً به داس، شمشیر درست کند. با توجه به چنین پارادو‌کسی در فعالیت هسته‌ای، روس‌ها پیشنهاد غنی‌سازی برای ایران در خاک خود را مطرح کرده‌اند. این پیشنهاد که گفته شده یک راه‌حل بینابین است به نظر می‌رسد بیشتر دیدگاه غربی‌ها را تامین می‌کند، زیرا به هر حال ایران به صورت مستقل غنی‌سازی انجام نمی‌دهد. جنگ ایران و غرب بر روی خط قرمز غنی‌سازی، بخشی از یک منازعه بزرگ‌تر است. انقلاب اسلامی در حالی به وقوع پیوست که از همان ابتدا دو الگوی حاکم بر جهان یعنی کمونیسم و کاپتالیسم را به منازعه طلبید. در آن مقطع که واپسین سال‌های جنگ سرد بود، هر نوع تغییر و تحول سیاسی در کشورهای جهان به یکی از دو ابر‌قدرت وابسته بود. انقلاب ایران یک استثنا بود. پس از پایان جنگ سرد این هماورد طلبی ادامه یافت. با تضعیف بیشتر بلوک شرق، حادثه 11 سپتامبر باعث شد تا یک تقسیم‌بندی جدید توسط آمریکا مطرح شود. جرج بوش در روزهای پس از حادثه مذکور همان شعار سابق دوره جنگ سر د را تکرار کرد و گفت: آنهایی که با ما نیستند، علیه ما هستند. در این مقطع بود که غرب میان تجدید‌نظر طلبی ایران در نظام بین‌الملل، انجام فعالیت‌های هسته‌ای و حمایت از تروریسم یک رابطه ایجاد کرد. مقامات آمریکا بارها اعلام کرده‌اند که به دنبال یک اجماع جهانی علیه ایران هستند.
آخرین اقدامات واشنگتن در این رابطه این است که کاندو‌لیزا رایس ضمن انجام مذاکرات تلفنی با همتایان خود و ملاقات با برخی از آنها در واشنگتن، قرار است قبل از نشست اضطراری شورای حکام راهی اروپا شود تا به گفته خود او یک ائتلاف متحد علیه ایران ایجاد کند.
ایجاد چنین ائتلاف‌هایی در تاریخی سیاسی دنیا مسبوق به سابقه بوده است. هرگاه یک عنصر جدید با اهداف و آرمان‌های مغایر با نظام بین‌الملل ظهور می‌کند، بازیگران عمده بین‌المللی برای مهار آن، با یکدیگر متحد می‌شوند. پس از انقلاب فرانسه و متعاقب آن ظهور ناپلئون، «اتحاد مقدس» شکل گرفت تا آرمان‌های این انقلاب گسترش نیابد.
نظریه‌‌پر‌دازان روابط بین‌الملل معتقدند که نظام بین‌الملل تمام تلاش خود را برای هضم بازیگر جدید به کار می‌برد. از نظر غرب، روی کار آمدن دولت جدید ایران، نشانه شکست سیاست هضم ایران بوده است، زیرا رئیس‌جمهور جدید دقیقاً همان شعارهای تجدیدنظر طلبانه سال‌های نخست انقلاب را تکرار می‌کند. اگر این منازعه، ایدئولوژیک نبود، غنی‌سازی اورانیوم به یک خط قرمز حساس تبدیل نمی‌شد. آمریکا و آلمان از جمله کشورهایی بودند که در دهه 1970 میلادی، سنگ بنای فعالیت‌های هسته‌ای ایران را گذاشتند.
آمریکایی‌ها در آن زمان به این بهانه متوسل نمی‌شدند که چون ایران نفت دارد، نباید به سوی انرژی هسته‌ای برود. اتفاقاً تمایلات رژیم گذشته ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت نظامی، می‌بایستی بیشتر از غرب را به شک و تردید درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران می‌انداخت. رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم گذشته ایران، دو سال پیش در مصاحبه‌ای گفت، محمد‌رضا شاه مرتب با من و چند کارشناس هسته‌ای دیگر دیدار و صحبت می‌کرد و سوالات بسیار زیادی درباره انرژی هسته‌ای از ما می‌پرسید. یک بار از وی پرسیدیم آیا به دنبال ساخت بمب اتمی هستید که در پاسخ گفت، الان نه، اما احتمالاً برای دو دهه آینده وضعیت تغییر خواهد کرد. به علاوه می‌توان به انجام تحقیقات هسته‌ای و حتی غنی‌سازی در کره جنوبی و مصر اشاره کرد که شورای حکام آژانس بین‌المللی بدون سر و صدا، سال گذشته پرونده هر دو کشور را که متحد غرب هستند، بست.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات