دنیای عرب، دنیای عجیبی است و از آن عجیبتر، دربارهای بیافتخار عرب که هرچه اعراب میکشند و ناچار به تحمل آنند، از بابت ذلتپذیری و حقارت همین دربارها و شاهان بیافتخار عرب است.
از اردن خبر رسید که در دستور کار اجلاس چهار جانبۀ شرمالشیخ، «شاهکار» تازهای وجود داشت که حتی صهیونیستها و حامیان گستاخ آنها را دچار حیرت کرد و آن، «درخواست خرید صلح از اشغالگران صهیونیست» با پیش پرداخت 10 میلیارد دلار بود. چنین پیشنهاد نفرتانگیزی در طول تاریخ جهان بیسابقه است و در قاموس سیاسی جهان، مورد مشابهی برای آن وجود ندارد.
اگرچه ممکن است کسانی تصور کنند این یک شایعه و اتهام علیه دربارهای عرب است لکن با توجه به منبع خبر، کمتر در این زمینه میتوان تردید کرد. روزنامه کویتی «السیاسه» به نقل از یک دیپلمات اردنی که نخواست نامش فاش شود، پرده از روی این راز برداشته و اعلام کرده است که شرکتکنندگان نشست چهار جانبه در شرمالشیخ مصر انتظار دارند که در مورد یک تصمیم تاریخی برای سازش با صهیونیستها به توافق برسند. طرح باصطلاح صلح ملک عبدالله پادشاه عربستان مبنای اصلی این تصمیم خواهد بود و قرار است «عبدالله» پادشاه اردن، حسنی مبارک رئیس رژیم کمپ دیویدی قاهره، «ایهود اولمرت» نخستوزیر رژیم صهیونیستی و «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در این اجلاس، کار فلسطین را بنفع اسرائیل بکسره کنند و به معاملهای بزرگ در این باره دست بزنند.
السیاسه میافزاید براساس این معامله، دولتهای عربی خلیج فارس 10 میلیارد دلار به اسرائیل در ازای پذیرش طرح صلح عربی از سوی اشغالگران صهیونیست پرداخت خواهند کرد!
در این زمینه نکات حیاتی و مهمی وجود دارد که غفلت از آنها میتواند باعث خسارات جبرانناپذیری شود و صحنۀ تحولات سیاسی منطقه را که تا دیروز علیه اشغالگران بود، بنفع صهیونیستها تغییر دهد.
1- اسرائیل در طول تاریخ موجودیت نامشروعش هرگز تا این اندازه در پرتو مجاهدات ملتهای منطقه در انزوای مطلق نبوده است.
پیروزی حماس در سرزمینهای اشغالی فلسطین، انزوای روزافزون همپیمانان اسرائیل در منطقه و بویژه درون سرزمینهای فلسطینی و بالاتر از همه، پیروزی مطلق حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه، باعث شکست بزرگی برای اسرائیل در صحنههای سیاسی ـ نظامی و حتی تبلیغاتی شده است. اگرچه صهیونیستها در طول چندین دهه مرتباً برای جذب مهاجران به انواع شیوهها متوسل میشدهاند لکن امروزه «مهاجرت منفی» گریبانگیر اسرائیل شده و نه تنها مهاجرت چندانی به سرزمینهای اشغالی صورت نمیگیرد بلکه حتی مهاجرین قبلی هم گروه گروه از دنیای ساخته و پرداختۀ تبلیغات صهیونیستی فرار میکنند و سعی دارند خود را به جای امنی برسانند. تصادفی نیست که مقامات ارشد صهیونیستی از دفن رؤیای تشکیل اسرائیل بزرگ از فرات تا نیل سخن میگویند و حتی زمزمههای فروپاشی اسرائیل از درون، را از زبان صهیونیستهای دوآتشه هم میشنویم.
انزوای مطلق اسرائیل در مقطع کنونی، تحت هیچ شرایطی قابل پیشبینی نبوده و آنها برای خروج از این بحران عظیم که در حقیقت به معنای «تیر خلاص رژیم صهیونیستی است، حتی حاضرند بیشترین هزینهها را بپذیرند و به هر اقدامی دست بزنند ولی از این بحران غیرمنتظره خارج شوند یا دستکم راهکار خروج تدریجی از بحران را پیدا کنند.
در چنین شرایطی ارتجاع عرب و دربارهای بیافتخار عرب سرگرم انجام بزرگترین خیانت علیه دنیای اسلام، دنیای عرب و بویژه فلسطینیها هستند. در واقع همه چیز با پول در حال معاوضه و معامله است. برخی گروههای فلسطینی که امیدی به فردای خود ندارند، حاضر شدهاند همه چیز را با بده ـ بستانهای کثیف سیاسی مالی معامله کنند و حتی حیثیت ملت فلسطین را هم «حراج» نمایند. برخی گروههای لبنانی هم برای آنکه از قافله عقب نمانند، پیشاپیش چوب حراج به همه چیز زده و حتی حاضر شدهاند اقتدار ملت لبنان در پرتو مقاومت اسلامی لبنان را در هم بشکنند و با خدمت به اشغالگران، به نان و نوائی برسند.
کار بجائی رسیده است که گزارش گروه تحقیق دولتی اسرائیل (وینوگراد) بطور رسمی به شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه اعتراف میکند و «ایهود اولمرت» نخستوزیر اسرائیل، «عمر پرتز» وزیر دفاع و ژنرال «دان حالوتص» رئیس ستاد ارتش اسرائیل را مسئول اصلی این شکست خفتبار و غیرمنتظره معرفی میکند ولی بطور همزمان، دستهای ناپاک خائنین عرب از آستین بیرون میآید تا به انجام «شاهکاری» بپردازد که حتی اسرائیل و حامیانش هم از تحقق آن عاجزند.
* تلاش جناح 14 مارس برای سرپوش گذاشتن بر پیروزیهای حزبالله لبنان و تغییر اوضاع در جهت زمینهسازی برای خلع سلاح نیروهای مقاومت اسلامی لبنان.
* تلاش گروه فتح و محمودعباس برای به انزوا کشانیدن جنبش حماس و کنار زدن دولت «اسمعیل هنیه»، حتی ترور رهبران حماس در سرزمینهای اشغالی.
* تلاش مشترک ارتجاع عرب به رهبری عربستان، مصر و اردن برای تامین اهداف و اجرای سیاستهای اسرائیل و آمریکا در دنیای اسلام و بویژه در لبنان و فلسطین اشغالی و سرمایهگذاری در جهت زمینهسازی برای تحقق همین اهداف و برنامهها.
این برای دنیای عرب و دربارهای بیافتخار آن بسیار شرمآور است که دقیقاً در شرایطی که اسرائیل کمترین امیدی به آیندهاش ندارد و حتی حامیان گستاخ اسرائیل در اروپا و آمریکا هم دچار سردرگمی شدهاند و راه نجاتی برای خروج اسرائیل از این بحران عظیم تاریخی به ذهنشان نمیرسد، ناگهان دستهای خیانتکار ارتجاع عرب در همه جا به کار بیفتد و با «شاهکارهای خیانتآمیز» بنفع اشغالگران و دشمنان اسلام وارد عمل شوند.
خیانت دربارهای عرب اگرچه بیسابقه نبوده است لکن شتاب، دامنه و عمق خیانتهای اخیر آنها در طول تاریخ معاصر مطلقاً بیسابقه است و حتی اسرائیل و حامیانش را هم که همیشه برای کسب امتیازات بیشتر از اعراب وسوسه شدهاند، به حیرات انداخته است.
پیشنهاد اخیر دربارهای عرب برای اعطای ده میلیارد دلار به اسرائیل در قبال پذیرش طرح صلح ملک عبدالله چیزی بیش از خیانت و ذلت و حقارت است و به اشغالگران میفهماند که ارتجاع عرب به آخر خط رسیده و سازش با صهیونیستها برایش به منزلۀ مرگ و زندگی است و به همین دلیل با حقیرانهترین روشهای ممکن سعی دارد سازش با اسرائیل را خریداری کند و بهای آنرا نقداً بپردازد! این در واقع چیزی فراتر از طرح «زمین در برابر صلح» است و دقیقاً قدرت چانهزنی اسرائیل و حامیانش را آنچنان ارتقاء میبخشد که تصور آن حتی در ذهن اشغالگران هم سازش» است و نشان میدهد که دربارهای عرب، موجودیت خود را مدیون اسرائیل میدانند و خود را «بدهکار» تلقی میکنند، چرا که در غیراینصورت، پیشنهاد پرداخت 10 میلیارد دلار به اسرائیل، چه معنی و مفهوم دیگری میتواند داشته باشد؟
این بزرگترین هدیهای است که دربارهای بیافتخار عرب به صهیونیستها میتوانند ارائه کنند و درست در شرایطی که «ایهود اولمرت» در انفعال مطلق دست و پا میزند و با درماندگی کامل قادر نیست به فشارهای سیاسی ـ تبلیغاتی برای کنارهگیری از قدرت پاسخ دهد، ناگهان دستهای ناپاک خیانتکاران وارد عمل میشود تا اولمرت را به جایگاهی برساند که حتی فراتر از اندیشههای طراحان اولیۀ صهیونیسم است! ناگفته پیداست که با در نظر گرفتن رفتار سیاسی ـ تبلیغاتی صهیونیستها، اولمرت سعی خواهد کرد که در این زمینه هم با «چانهزنی» بیشتر، امتیازات افزونتری را مطالبه کند و از اینهمه ذلتپذیری و حقارت غیرمنتظره در جبهۀ ارتجاع عرب، حتی بیش از این هم برای تامین منافع نامشروع اسرائیل بهرهبرداری کند.
این بسیار شرمآور است که محاصرۀ اقتصادی دولت حماس توسط اسرائیل و غرب و نقشآفرینی صهیونیستها در حوادث خونبار «غزه» و کرانۀ باختری، با چنین پاداش عظیمی پاسخ داده میشود! موضوع مهمتر اینکه دقیقاً در شرایطی که اسرائیل برای جنگ 33 روزه حدود 10 میلیارد دلار خسارت مالی را تحمل کرده است، دربارهای عرب حاضر شدهاند خسارات اسرائیل در جنگ 33 روزه علیه ملت مظلوم لبنان را از جیب گشاد قارونهای نفتی خلیج فارس و از بیتالمال مسلمین بپردازند و اسرائیل را از بحران اقتصادی موجود خارج سازند. بدین ترتیب صهیونیستها میتوانند امیدوار باشند که هزینههای لازم برای انجام جنایات آینده نیز پیشاپیش از سوی دربارهای عرب تقبل شده و فقط لازم است که در مورد زمان و نحوۀ پرداخت آن مذاکره شود!
هرگز انتظار نمیرفت که دنیای عرب در پرتو خیانت دربارهای فاسد و عیاش عرب دچار چنین انحطاط عظیمی شود و در عین حال انتظار نمیرود که غیرتمندان دنیای عرب در برابر چنین وقاحت بینظیری ساکت بمانند و به اشغالگران فرصت دهند تا برای جنایات بیشتر و اخاذیهای افزونتر، نقشههای باز هم شیطانیتری را طراحی و اجرا کنند.
اسرائیل و حامیانش تصور نکنند که اوضاع در منطقه به سود آنها تغییر کرده یا خواهد کرد. این پدیدهها برای هشیار کردن ملتها، نقش جدی و تعیین کنندهای دارد و یکبار دیگر صحت مواضع امام خمینی(ره) و نهضت جهانی اسلام در قبال مسئله فلسطین را در میدان عمل به اثبات میرساند. حتی ارتجاع عرب هم انتظار نداشته باشد که اشتهای سیری ناپذیر صهیونیستها را با 10میلیارد دلار مهار کند. این غدۀ سرطانی با کسب چنین فرصتها و امتیازاتی، به توسعه میاندیشد و تا نابودی کامل خود و همدستانش به سوءاستفاده از هر فرصتی میپردازد و دربارهای فاسد عرب در واقع «تیرخلاص» خود را شلیک کردهاند!