تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۳۸۷ - ۱۰:۴۷  ، 
کد خبر : ۵۵۳۷۲
گفت‌وگو با حسین عبده تبریزی

بازار سهام نیازمند نهاد سازی است

محسن یعقوبی مقدمه: حسین عبده تبریزی دبیرکل سابق بورس و مدیر عامل فعلی شرکت تامین سرمایه نوین است. دوران مدیریت عبده تبریزی در بورس توام با تحولات ساختاری فراوانی در بازار سرمایه بود. درخصوص شرایط فعلی بازار و مکانیسم عرضه های اولیه در بورس با وی گفت وگویی کردیم که در ذیل می آید.

* ـ رکود بازار سرمایه که از نیمه سال 83 آغاز شد در دولت نهم شدت بیشتری گرفت، هر چند به دلیل افزایش قیمت سهام شرکت های عرضه شده در قالب اصل 44 بازار کمی رونق گرفت اما مجدداً به حالت سابق برگشت و حتی شاخص به مرز چهار رقمی شدن هم رسید تا اینکه در یک ماه گذشته شرایط دوباره به نفع بازار عوض شد. تحلیل شما از دلایل بروز این نوسانات گسترده طی این مدت چیست؟
** شرایط عمومی بازار طی دو سال اخیر چندان مطلوب نبوده است. رکودی که از دوران دولت قبلی بر بازار حاکم شده، در دولت جدید نیز ادامه یافت و سیاست های اعلام شده دولت نیز کمکی به بهبود وضعیت نکرد و مهم تر از سیاست های اقتصادی دولت، البته اوضاع بین المللی ایران است. طی این دوره نه تنها نتوانستیم سرمایه جدید زیادی جذب کنیم بلکه حتی در حوزه هایی چون نفت و گاز که همیشه فاینانس خارجی داشتیم در جذب سرمایه موفق نبودیم. مجموع این عوامل باعث شده است بازار نتواند در جهت مثبت حرکت کند و ضعف عملکردی بازار باعث شده عامه مردم منابع خود را که نتیجه دو برابر شدن نقدینگی در اقتصاد کشور است، وارد بازار سهام نکنند و افزایش قابل توجه قیمت زمین و مسکن در دو سال گذشته بیانگر این وضعیت است. پس کسانی که در بازار حضور دارند ترکیبی از نهاد های مالی و فعالان حرفه یی بازار هستند یعنی افرادی که به طور دائم به تالار ها رفت و آمد می کنند و به بیان دیگر نوسان گیران و معامله کنندگان روزانه هستند، بنابراین باید گفت عامه مردم در بازار حضور ندارند.
* ـ پس از ابلاغ اصل 44 قانون اساسی، بورس شاهد عرضه اولیه شرکت های بزرگ دولتی بوده است اما نگاهی به مکانیسم این عرضه ها نشان می دهد هر زمان که خریدار از قبل تعیین شده وجود نداشته باشد سازمان خصوصی سازی در فروش شرکت موفق نبوده است. شما دلیل این ناکامی ها را در چه می بینید؟
** برای ناکامی عرضه های اولیه چند دلیل عمده را می توان برشمرد. دلیل اصلی به نظر من به نبود نهاد های مربوطه برمی گردد، یعنی نهاد های مربوط به عرضه اولیه که شرکت های تامین سرمایه و بانک های سرمایه گذاری هستند هنوز در کشور ما فعال نشده اند، بنابراین بر خلاف همه جای دنیا از سازمان خصوصی سازی یا سازمان بورس و اوراق بهادار انتظار داریم فروش سهام را انجام دهند که انتظار معقولی نیست، چون این سازمان ها تخصص عرضه اولیه را ندارند و از طرف دیگر سازمان بورس و خصوصی سازی به دلیل نوع کار و ماهیت وجودی خود حق ورود به این محدوده را ندارند و فقط به عنوان یک سازمان دولتی باید نحوه انجام کار را پیگیری کنند، مخصوصاً در مورد عرضه سهام بلوکی یا فروش یکجا که نیازمند دانش و تخصص است. اما متاسفانه کشور ایران تنها کشوری است که می خواهد خصوصی سازی را بدون وجود نهاد های مربوطه انجام دهد. دلیل دوم ناکامی عرضه های اولیه به نبود فضای مناسب از نظر امنیت سرمایه گذاری بر می گردد که باعث خروج سهامداران عادی از بازار شده است، یعنی الان فقط حرفه یی ها در بازار حضور دارند و این افراد هم بیشتر دنبال نوسان گیری هستند و دید بلندمدت ندارند.
* ـ پیچیدگی های موجود در مکانیسم سهام عدالت که باعث می شود مدیریت خصوصی در بنگاه های دولتی پس از واگذاری با محدودیت مواجه شود، در ناکامی عرضه های اخیر چقدر تاثیر داشته است؟
** همان طور که می دانید واگذاری سهام عدالت به معنی واگذاری مدیریت نیست زیرا 20 درصد سهام در اختیار دولت است و 40 درصد نیز در قالب سهام عدالت قرار می گیرد که سالیان طولانی مدیریت دولتی دارد. در نتیجه انگیزه یی برای سهامدار داخلی و خارجی وجود ندارد که سرمایه بزرگی را صرف خرید حداکثر 40 درصد سهامی کند که نمی تواند آن را اداره کند و باید مدیریت دولتی را تحمل کند و به نظر من پاشنه آشیل خصوصی سازی در ایران حل مساله مالکیت سهام عدالت است و حفظ حداقل 20 تا 25 درصد سهم برای دولت نیز به معنای حفظ کنترل دولت بر بنگاه هایی است که بخشی از سهام شان در قالب سهام عدالت توزیع می شود و این با خصوصی سازی به معنای کاهش نقش دولت مغایرت دارد.
* ـ واگذاری مالکیت های دولتی در سایر کشور های دنیا از چه الگویی پیروی می کند و چه تفاوتی با فرآیند خصوصی سازی در کشور ما دارد؟
** در شیوه متداول دنیا شرکت هایی که می خواهند واگذار شوند در چارچوب بخش خصوصی تشکیل شده و مدت قابل ملاحظه یی به شکل سهامی خاص فعالیت می کنند و زمانی که به سودآوری دست می یابند عرضه اولیه را انجام می دهند در حالی که در ایران شرکت ها از شروع سهامی عام می شوند که این روند به نظر من باید اصلاح شود. از طرف دیگر شکل عرضه اولیه و نحوه عمل آن در داخل و موضوع قیمت گذاری باید به گونه یی صورت گیرد که شفافیت بازار و کشف قیمت رعایت شود، ضمن اینکه در دنیا مکانیسم های بازارگردانی وجود دارد و خریدار سهام شرکت های دولتی از قبل با فرآیند تعهد پذیره نویسی تعیین می شود.
* نمونه موفقی از واگذاری شرکت های دولتی در دنیا وجود دارد که بتواند الگوی فرآیند خصوصی سازی در ایران قرار گیرد؟
** نمونه موفق واگذاری مالکیت های دولتی در دنیا فروش شرکت گاز فرانسه است، به طوری که دولت فرانسه ابتدا 17 درصد سهام را عرضه کرد و همزمان بقیه سهام را به مدیریت خصوصی سپرد، یعنی به نمایندگی از دولت یک نهاد مالی مابقی سهام را اداره کرد که به نظر من شیوه مناسبی برای خصوصی سازی تلقی می شود. البته پیروی از این مکانیسم در ایران به معنی مخالفت با واگذاری سهام به عامه مردم نیست اما در کنار این باید مساله مدیریت آن حتماً برطرف شود و نحوه اداره سهام عدالت مورد توجه قرار گیرد.
* ـ در شرایط فعلی اقتصاد ایران آیا بخش خصوصی ظرفیت جذب این حجم از واگذاری ها را در صورت وجود یک مکانیسم بهینه برای عرضه های اولیه دارد؟
** ایران ظرفیت خصوصی سازی را به طور کامل دارد و عدم فروش سهام نباید بهانه یی برای نبود ظرفیت تلقی شود تا به این دلیل سهام را در اختیار دولت باقی نگه داریم. حجمی که دولت باید واگذار کند نزدیک به 200 میلیارد دلار است و اگر ظرفیت بخش خصوصی داخلی محدود باشد باید بخش خصوصی بین المللی را وارد کنیم و برای این کار نیازمند ورود سرمایه های خارجی هستیم. در اینجا نیز نهاد های تامین سرمایه باید با طرف خارجی وارد مذاکره شوند که متاسفانه این نهادها تازه شکل گرفتند و بازار سرمایه ایران هنوز بستر مناسب برای درگیر شدن این نهاد ها را در فرآیند خصوصی سازی ایجاد نکرده است.
* ـ قیمت گذاری سهام در عرضه های اولیه همیشه محل چالش بین دولت، سازمان خصوصی سازی و فروشندگان سهام بوده است. به نظر شما آیا شیوه قیمت گذاری در چند عرضه اخیر مناسب بوده و تاثیری بر عدم استقبال از خرید سهام داشته است؟
** به نظر من مشکل قیمت گذاری مشکل محوری نیست. هر چند فعالان امروز بازار می گویند شیوه قیمت گذاری معقول نبوده است اما به هر حال در اوایل سال جاری افرادی که سهام عرضه های اولیه را خریدند تا مقطعی سود خوبی کردند و سهام را فروختند اما کسانی که اخیراً اقدام به خرید کردند سودی عایدشان نشده و سهام قفل شده است اما اینکه وزارت صنایع یا سازمان خصوصی سازی قیمت پایه را به کارشناسان بدهند تا محاسبه کنند، شیوه مطلوبی نیست. به نظر من مکانیسم مناسب این است که شرکت های تامین سرمایه و تعهد کنندگان پذیره نویسی قیمت پایه را با توافق با سازمان فروشنده سهام مشخص کنند و اگر فروشنده قادر به فروش سهام خود نباشد با قیمت مشخص دارایی ها را خریداری کند، یعنی شرکت های تامین سرمایه ابتدا مشتری را پیدا می کنند و عرضه سهام در بازار نه برای پیدا شدن مشتری بلکه برای اطمینان از این است که قیمت پایین نیست و خریدار با قیمت های بالاتر هم وجود دارد. پس به نظر من مساله قیمت گذاری هم باید با دقت بیشتری توسط نهاد های مربوطه صورت گیرد اما نمی توان ناکامی های اخیر را صرفاً به دلیل قیمت گذاری دانست.
* ـ به نظر شما راه حل برون رفت از شرایط عدم ثبات بازار چیست؟
** کلید گشایش بازار در حال حاضر برگرداندن مردم عادی به بازار است و پیشنهاد می شود در این شرایط ابزار هایی با درآمد ثابت در بازار تاسیس و تقویت شود. به عنوان مثال اوراق مشارکت که پرداخت اصل و بخشی از سود آن تضمین شده است یا سهم الشرکه صندوق های سرمایه گذاری مشترک که اصل و بخشی از سود را تضمین می کند باید برای بازار طراحی شود پس مدیریت بازار باید بر حضور گسترده مردم در بازار تکیه کند. البته بخشی از این حضور مربوط به اوضاع عمومی اقتصاد و ریسک های ژئوپولتیک منطقه است اما در همین شرایط به گمان من می توان بازار را با ابزار های سرمایه گذاری با نرخ بازدهی ثابت تقویت کرد. ضمن اینکه ما نیازمند حضور سرمایه های خارجی در بازار هستیم. در حال حاضر برآورد می شود چهار هزار میلیارد دلار سرمایه خارجی در حاشیه خلیج فارس وجود داشته باشد که در پی بازارهایی با بازدهی بالاچون بازار سهام ایران هستند ولی به دلیل مشکلاتی که وجود دارد، ناتوان از حضور در این بازار هستند و بخشی از این سرمایه ها، دلارهای نفتی هستند که به علت بحران اقتصادی امریکا به این منطقه دوباره باز گشته اند پس اگر بتوانیم شرایط را به گونه یی فراهم کنیم تا این سرمایه ها وارد بازار سرمایه ایران شود و از طرف دیگر با تنوع بخشیدن به ابزارهای مالی مردم عادی را نیز وارد بازار کنیم می توانیم بورس را به وضعیت ثبات و عمق بیشتر سوق دهیم.
* - یعنی به نظر شما کمبود نقدینگی چالش اصلی بازار سرمایه ایران است؟
** نقدینگی مسلماً تاثیرگذار است، با ورود سرمایه مشکل کمبود نقدینگی بازار تا حدی جبران می شود و این فرآیند یک فرآیند دو طرفه است یعنی وقتی نقدینگی بازار از بین برود در واقع مردم عادی نیز از بازار می روند زیرا امکاناتی که قانون جدید برای جمع کردن پول از بازار مثل صندوق های مشاع یا صندوق های سرمایه گذاری مشترک دارد، نیز بلااستفاده مانده است. ببینید من در جلسه اقتصاددانان با رئیس جمهور هم به این نکته اشاره کردم. ما الان در شرایطی هستیم که به کمک بازار سرمایه نیاز داریم و من فکر می کنم در دوره ما هم این گونه بوده. یعنی بازار هر کمبودی که داشت حداقل قیمت مسکن ثابت بود و بازار این نقدینگی را جذب می کرد. این امکان الان با قانون جدید 10 برابر دوره ما است. در شرایطی که قرض الحسنه های غیرقانونی از دست مردم پول جمع می کنند چرا بازار سرمایه با این سابقه 40 ، 50 ساله در جذب نقدینگی ناکام باشد. به نظر من باید اوراقی تعریف کنیم با سود تضمینی 15 درصد و هر چقدر هم سود بیشتر شد به مردم بدهیم. طبیعی است که استقبال می کنند. الان مردم عادی از نوسانات سخت بازار ترسیده اند ولی با این کار مسلماً دوباره مردم به بازار برمی گردند اما چرا نمی توانند این صندوق را طراحی بکنند برای اینکه نقدینگی ندارند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات