صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۸۷ - ۱۰:۰۴  ، 
کد خبر : ۵۹۳۴۱

اوباما و چالشهای پیش رو/احمد امامی

اگر تغییر را معطوف به اصلاح و تبدیل چالشها و تهدیدات به فرصتها و امنیت تعبیر نماییم، سیاه پوست سکان دارجدید کاخ سفید باتهدیدات و چالشهایی در داخل آمریکا وسطح بین الملل روبرو است.

بصیرت:رقابت سخت و نفس گیر دو حزب جمهوری خواه و دمکرات که مدت یکسال فضای سیاسی امریکا را در برگرفته بود به پایان رسید و باراک حسین اوباما نامزد دمکراتها با پیروزی بر رقیب خود در جدال نهایی، به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده امریکا کرسی ریاست کاخ سفید را در دست گرفت.
وی با شعار محوری «تغییر» وارد عرصه رقابت شد و در تبلیغات انتخاباتی همواره از انجام تغییراتی در داخل کشور و سیاست خارجی سخن گفت. در نتیجه سیاستهای غلط جمهوری خواهان، مردم امریکا و جامعه جهانی شاهد فراگیر شدن بحران اقتصادی و تهدیدات و ناامنی در سطح بین المللی در سال پایانی دولت بوش و اوج گیری رقابت انتخاباتی بودند، ناامنی بحرانی که تشویش و ترس را بطور فزاینده‌ای حاکم نموده بود، در چنین شرایطی انتخاب شعار «تغییر»، امیدها را افزایش و آراء را به سمت مدعی آن سوق می دهد. اوباما با درک چنین شرایطی بود که بر موج «تغییر» سوار شد تا با جلب افکار عمومی در میان مردم و نخبگان امریکایی موفقیت خود را تضمین نماید. او نامزد حزبی بود که فرصت نقد و اعتراض به سیاستهای غلط حزب حاکم (جمهوریخواهان) و مواضع محافظه کارانه رقیب را داشت.
با این حال اگرچه در نطقهای انتخاباتی او برخی مصادیق تغییر را می توان جستجو نمود لکن برنامه مدون و سیاست جامع در تغییرات آینده از سوی او یا حزب متبوعش تاکنون منتشر نشده است. شرایط بین المللی موجود و بحرانهایی که امریکا و جامعه جهانی را دربرگرفته است و ضرورت خروج از این بحرانها و شرایط، بسیاری از مقامات کشورها و تحلیلگران سیاسی را نسبت به نتیجه انتخابات، پیروزی دمکراتها و «تغییرات» ادعایی اوباما خوش بین نموده است اما اینکه اوباما تا چه حد به وعده خود صادق است؟ امکانات و توانایی او برای تغییرات تا چه میزان است؟ اصولا ماهیت و عمق این تغییرا ت چیست؟ آیا این تغییرات معطوف به رفع بحرانها و چالشهای منطقه ای و بین المللی خواهد شد یا نه؟ از جمله ابهاماتی است که هنوز پاسخ روشنی بران آن وجود ندارد و از همین رو اظهارنظرها با تردیدها، اما و اگرها و آرزومندی همراه است.
اگر تغییر را معطوف به اصلاح و تبدیل چالشها و تهدیدات به فرصتها و امنیت تعبیر نماییم، سیاه پوست سکان دارجدید کاخ سفید با دو دسته از تهدیدات و چالشها روبرو است.
چالش‌های درونی:
1- بحران بی‌سابقه اقتصادی
بحران اقتصادی اخیر که با رکود وسیع در بخش مسکن در امریکا شروع شد شهروندان امریکایی را در شهرهای مختلف به نگرانی واداشت. دخالت دولت و کمک 700 میلیارد دلاری آن نیز نتوانست بانک‌ها و نهادهای مالی را از روند ورشکستگی نجات دهد و دولت بوش که با بازپرداخت بدهی 13 تریلیون دلاری آمریکا روبرو است تاکنون قادر به مهار بحرانی که در بیش از نیم‌قرن گذشته بی‌سابقه بوده است، نشد. این بحران مرزهای امریکا را درنوردید و اروپا و آسیا و افریقا را نیز آلوده نمود. هر کشور و منطقه از جهان که پیوند بیشتری با اقتصاد امریکا داشتند آسیب بیشتری را متحمل شدند. ناامنی اقتصادی دغدغه مهم مردم و موسسات مالی شده است. اینک هم مردم امریکا و هم کشورهای دنیا که از بحران امریکایی اقتصاد رنج می برند چشم امید به عزم و برنامه اوباما و تحقق شعار تغییر او دوخته اند. این بحران اوباما را در آزمونی بزرگ در ابتدای مسئولیت جدید قرار داده است.
2- بازگشت نیروهای امریکایی از عراق
باراک اوباما در هنگام مبارزه برای راهیابی به سنای آمریکا در سال 2004، مخالفت خود را باحمله به عراق اعلام کرد. وی معتقد بود تصمیم حمله به عراق شتابزده بوده و این جنگ از نقطه نظر «مفهومی» اصولا غلط بوده است.
موضوع عراق بحث برانگیزترین مسئله سیاسی آمریکا در پنج سال اخیر به شمار می‌آید. اوباما در دوران مبارزه انتخاباتی به مردم امریکا وعده داده بود که در صورت پیروزی طی 16 ماه نیروهای آمریکایی را از عراق خارج خواهد کرد.
اوباما در اولین سخنرانی‌ پس از اعلام پیروزی‌اش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در جمع طرفدارانش در شیکاگو گفت: در حال حاضر آمریکا با بزرگترین بحران مالی قرن مواجه است و زمانی که فرزندان آمریکایی ما در کوه‌های افغانستان و در مناطق عراق شب را بیدار تا صبح می‌گذرانند و خانواده‌های آنها در نگرانی و حسرت جهت در آغوش گرفتن فرزندان خود به سر می‌برند، ما از امید و محقق ساختن اهداف خود سخن می‌گوییم.
اکنون مردم و سربازان امریکایی منتظرند تا اوباما به وعده خود عمل کند و کابوس مرگ آنان را پایان دهد. این در حالی است با وجود مقاومت مردم و مقامات و محافل سیاسی عراقی با مفاد قطعنامه مورد نظر امریکا و اختلاف نظر دو کشور در برخی بندهای آن، تحقق این وعده با تردید جدی روبرو است.
3- احیای چهره منفور امریکا
برابر نظرسنجی های انجام شده بوش در صدر منفورترین رئیس جمهورهای امریکا نسبت به روسای جمهور قبلی این کشور در نزد مردم امریکا قرار دارد. همین رویکرد را نزد افکار عمومی دنیا نسبت به سیاستهای جنگ طلبانه و ناامن سازی مقامات کاخ سفید نیز می توان مشاهده کرد. اوباما بخشی از توان خود را باید برای بازسازی چهره مخدوش و منفور امریکا در داخل و در جهان مصرف نماید. این مهم در صورتی محقق خواهد شد که سیاستهای منطقه‌ای و بین المللی دولت اوباما، متفاوت با گذشته و همراه با احترام متقابل به دیگران باشد. این رویکرد بستگی به ماهیت و ساختار سیاست و قدرت در امریکا و بازیگران اصلی و پشت صحنه آن دارد. چیزی که خود اوباما نیز به آن چندان امیداوار نیست. شاید همین نگرانی وی را واداشت تا خطاب به مردم بگوید: «می‌دانم راه بسیار بسیار طولانی است و فراز‌های بسیاری را پیش رو داریم، مطمئنا بسیاری با ما مخالفت خواهند کرد و شاید همراهی نخواهند کرد و بسیاری گزینه‌های این دولت جدید را گزینه‌های مثبت نخواهند دانست»1
چالش‌های بین‌المللی:
1- بحران عراق
بوش در حالی کلید کاخ سفید را تحویل اوباما می دهد که عراق همچنان به عنوان بزرگترین چالش سیاست خارجی این کشور تلقی می شود. تلاشهای دولت بوش برای ادامه حضور در عراق با ناکامی همراه بوده است. دولت اوباما با وعده‌های متعدد انتخاباتی، اینک چند سناریو پیش رو دارد.
شرایط ملت و دولت عراق را برای اصلاح توافقنامه بپذیرد.2 تا توجیهی حقوقی برای ادامه حضور داشته باشند. پذیرش این شروط به منزله اعتراف به شکست است وبا واکنش مقامات امریکایی بنظر می رسد این موضوع همچنان چالش امریکا و عراق باشد.
دولت عراق را وادار نماید تا از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کند برای مدت یکسال دیگر حضور نیروهای امریکایی را تمدید نماید. در غیر این صورت پایان سال 2008، باید عراق را ترک نماید. این در حالی است که دولت عراق به عدم تمدید و تعیین زمانبندی قطعی برای خروج اصرار دارد.
با تشدید ناامنی در عراق و منطقه، توجیهی برای ادامه اشغال (حضور غیر قانونی) فراهم نماید.
2- بحران افغانستان
بنظر می رسد اوباما در افغانستان همان سیاستهای دولت بوش را دنبال نماید. ریچارد هاس مدیر سابق شورای سیاستگذاری در وزارت امور خارجه آمریکا که هم‌اکنون رئیس شورای روابط خارجی در نیویورک است در این رابطه می گوید: تعهدات ایالات متحده در مورد افغانستان رو به افزایش است و تعداد نیروها بیشتر خواهد شد. در واقع این پیش‌بینی وجود دارد که برخلاف عراق روندی منفی در افغانستان حاکم است و آمریکا باید حضور نظامی خود را در این کشور تقویت کند.
هم اکنون بیش از پنجاه هزار نیرو تحت فرماندهی سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) در افغانستان مستقر شدند. از این تعداد بیست هزار و ششصد نفر آنها امریکایی و بیست و چهار هزار و هفتصد نفر دیگر از کشورهای عضو اتحادیه اروپا هستند. در حال حاضر، تنها آلمان به درخواست امریکا برای اعزام نیروی بیشتر به افغانستان جامه عمل پوشانده و هزار نیروی دیگر به افغانستان اعزام کرده است. در میان کشورهای اروپایی آلمان 3310 نفر، فرانسه 2730 نظامی، ایتالیا 1770 نفر، انگلیس 8330 نفر،اسپانیا 2350نفر و بلژیک 780 نفر نیروی نظامی به افغانستان اعزام کرده اند.3
3- چالش با روسیه
تنها یک روز پس از اعلان پیروزی اوباما در انتخابات ریاست‌جمهوری، دیمیتری مدودف رئیس‌جمهور روسیه در نطق سالانه خود در کرملین اعلام کرد که مسکو قصد دارد تا تعدادی موشک کوتاه‌برد در منطقه کالینینگراد در حوزه بالتیک و در نزدیکی مرز لهستان مستقر سازد. رئیس‌جمهور روسیه دلیل این اقدام را پاسخی به استقرار سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در لهستان و جمهوری چک دانسته و اعلام کرد که این اقدام روسیه سپر دفاع موشکی آمریکا را بی‌اثر خواهد کرد. توسعه طلبی امریکا در آسیا و اروپای شرقی وحیات خلوت روسیه که نمونه اخیر آن در قالب جنگ گرجستان دنبال شده است در حالی است که مقامات کرملین استراتژی جدیدی را برای بازیابی و احیای قدرت گذشته از طریق ایفای نقش فعال در مسائل منطقه‌ای و جهانی اتخاذ نموده اند.
4- انتظارات اروپا
دولتهای اروپایی همواره در دو موضوع پیمان کیوتو (کاهش گازهای گلخانه‌ای) و دادگاه جنایی بین‌المللی (برای محاکمه جنایتکاران جنگی) با نئومحافظه کاران کاخ سفید اختلاف نظر داشتند و نتوانستند نظر بوش را با خود همراه کنند. در نامه اخیر 27 کشور اروپایی به رئیس جمهور جدید آمریکا (اوباما) که با انتقاد ضمنی از تک روی های گذشته همراه بود، خواستار مشارکت و اخذ تصمیمات جمعی شدند. به نظر می رسد اروپایی ها از رویای «قرن جدید آمریکایی» مقامات کاخ سفید و یاغی گری این کشور در دنیا خسته شده اند. آنها که در بسیاری از ماجراجویی های امریکا شرکت داشته وبوش را در بحران عراق، افغانستان، فلسطین، لبنان، چالش هسته ای با ایران و... همراهی کردند، از این فرصت بدنبال نقش مستقل هستند.
5- چین
موضوع تایوان و حمایت و اقدامات آشکار دولت بوش برای تجهیز این کشور همواره مورد اعتراض چینی ها بود و مقامات پکن انتظار دارند که دولت جدید امریکا از مداخلات منطقه ای و اقدامات تحریک آمیز دست بردارد.
6- بحران اتمی کره‌شمالی
اگر چه تصور عمومی این بود که امریکا در نتیجه تلاشها و چند دور مذاکره کره شمالی را وادار کرد تا با تخریب برج خنک‌کننده راکتور هسته‌ای یانگ‌بیون، از فعالیت هسته‌ای دست بکشد اما انتشار خبر احداث یک پایگاه موشکی مجهز به انواع موشک‌های بالستیک که می‌تواند تمام مناطق ژاپن، کره‌جنوبی و حتی بخشی از سواحل اقیانوس آرام را هدف قرار دهد، نشان می دهد مقامات پیونگ‌یانگ همچنان به فکر تسلیح خود با انواع سلاح‌های متعارف و موشک‌های بالستیک هستند.
- چالشهای امریکا با ایران
در پی تمایل دمکراتها به حل و فصل چالشهای امریکا با ایران از طریق گفتگو، اوباما نیز در جریان مبارزه انتخاباتی گفتگوی بدون پیش شرط را مطرح کرد. این رویکرد موجی از خوش بینی را در محافل سیاسی فراهم کرد. اما سئوال اصلی آن است که آیا مناقشه امریکا با ایران همان ادعاهای امریکا «یعنی موضوع هسته ای، سلاح کشتار جمعی، تروریسم، حقوق بشر و صلح خاورمیانه» است یا ماهیتی دیگر دارد.
مروری بر حوادث سه دهه اخیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بررسی موضوعات و روندهای مناقشه نشان می دهد که ماهیت و اهداف خصومت آمریکا فراتر از موضوعات مورد ادعایی است. اقدامات ایران در تعامل با آژانس انرژی اتمی برای راستی آزمایی و اعتمادسازی و رفع ابهامات در سالهای اخیر باب هرگونه بهانه ای را بست اما اقدامات خصمانه و تحریمها علیه ایران بیشتر شد.
اگر شعار انتخاباتی اوباما را برای گفتگو بدون پیش شرط در کنار سخنان وی در نخستین کنفرانس خبری پس از اعلام پیروزی در انتخابات و همچنین نشست ایپک مبنی بر اینکه برنامه هسته ای ایران غیر قابل پذیرش است و یا ایران باید حمایت خود را از تروریسم متوقف کند، قرار دهیم، دو نتیجه از آن می توان گرفت.
اول) اینکه آن شعار برای جذب آراء بیشتر بوده و تغییر خاصی در سیاست اوباما نسبت به بوش در قبال تهران رخ نخواهد داد.
ثانیا) تا زمانی که انقلاب اسلامی بر اصول و آرمانهای دینی و انقلابی خود اصرار دارد، و دربازیگران و لایه های اصلی سیاست گذاری امریکا تغییری صورت نگیرد، منازعه نظام سلطه با ایران پایانی نخواهد یافت و حتی اگر اوباما در گفته خود صادق هم باشد کاری از دست بازیگر روی صحنه سیاست و قدرت امریکا برنمی آید. به همین جهت است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی می فرمایند: «این اختلاف فراتر از اختلاف نظر بر سر چند مسئله سیاسی است ... انقلاب اسلامی، پایگاه اصلی آمریکا را درقلب خاورمیانه که منطقه نفت خیز دنیاست از سیطره آن خارج کردو ایران با شعار مبارزه با ظلم و استکبار و دفاع از حقوق ملت ها به مهم ترین پایگاه مقابله با سلطه گری آمریکا تبدیل شد.... هدف امریکایی ها از انواع فشارها این است که ملت ایران با دست کشیدن از استقلال و عزت خود و با اظهار خستگی و پشیمانی از انقلاب اسلامی، بار دیگر به ملتی وابسته تبدیل و تسلیم آمریکا شود.4 »
رژیم صهیونیستی غده سرطانی و منشا بسیاری از ناامنی ها و چالشهای خاورمیانه است. موضع صریح اوباما در خصوص این رژیم نامشروع حکایت از ادامه بحرانها در خاورمیانه دارد. ابراز وفاداری به اسرائیل و تاکید بر اینکه اسرائیل نزدیک ترین دوست و متحد ما است و از همه مهم تر در اولین انتخاب، واگذاری ریاست کارکنان کاخ سفید به رام امانوئل،5 مشاور بیل کلینتون رییس جمهور سابق آمریکا، حساسیت کشورهای خاورمیانه و ایران وخوشحالی صهیونیستها را فراهم نمود.
راه دشوار اوباما:
آنچه که بیان شد برخی از چالشهایی است که اوباما در ابتدای کار خود با آنها روبرو است. همانطور که خود او نیز گفته است راهی سخت و دشورا را پیش رو دارد. اما بیش از همه، پاسداشت اعتماد و اقبال مردم است که خواهان «تغییر» شرایط هستند. آنها از دروغهای بزرگ قرن و دروغگویان معاصر متنفرند. بعید است که باردیگر فریب شعار تجاوز، تهدید و بحران آفرینی به بهانه دمکراسی سازی، ایجاد و توسعه ناامنی برای برقراری صلح، را بخورند.
از محتوای پیامهای تبریک روسای کشورها و مقامات نهادهای بی‌ المللی نیز چنین برمی آید که آنها هم همانند مردم آمریکا و جهان، امنیت، عدالت، حقوق متقابل و کرامت انسانی را جستجو می‌کنند. این مهم اتفاق نمی افتد مگر اینکه شاهد جهانی بدون امریکای سلطه گر، توسعه طلب و خشونت گرا باشیم. اوباما یا باید به عهد خود برای ایجاد تغییر در ماهیت و سیاستهای غلط گذشته و برآوردن انتظارات امریکاییها و مردم جهان اقدام کند و یا در ردیف همان درغگویان بزرگ قرن پهلو بگیرد. اگر اوباما هشدار اخیر فرانسیس فوکویاما، ایدئولوگ نظام لیبرال دمکراسی مبنی بر اینکه « آمریکا و تفکر سرمایه داری در حال فروپاشی است» را جدی بگیرد با رفع چالشها و عدول از سیاستهای گذشته و روی آوردن به خرد جمعی شاید بتواند روند این فروپاشی را کند نماید.
پی‌نوشت‌ها:
1- اظهارات اوباما در اولین سخنرانی‌ پس از اعلام پیروزی‌ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در جمع طرفدارانش در شیکاگو
2- اینکه «نیروهای امریکایی اعم از نظامی یا شرکت های امنیتی و اقتصادی، در صورت ارتکاب جرم، در دادگاههای عراقی وطبق قانون عراق محاکمه شوند.»، « تاریخ 2011 م. تاریخ نهایی و غیر قابل تمدید خروج سربازان امریکایی از عراق است»، «امریکایی ها تضمین بدهند که صرفا در مساله امنیت عراق دخالت کنند و در امور داخلی عراق و انتخابات دخالت نکنند.»
3- «اوباما از اروپا می خواهد نیروی بیشتری به افغانستان اعزام کند»، واحد مرکزی خبر، 21/8/87
4- فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 8/8/87
5- رام امانوئل سیاستمداری صهیونیست و صریح اللحن است. وی فرزند بنیامین امانوئل پزشک اسرائیلی متخصص کودکان است. مادر او یک یهودی آمریکایی است. رام امانوئل در جریان جنگ اول خلیج (‌فارس) نیز در ارتش اسرائیل به صف نیروهای داوطلب پیوست.
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات