تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۸۷ - ۱۱:۰۴  ، 
کد خبر : ۶۲۳۲۵
در گفت‌وگو با برهان حشمتی مدیر سیمای آذری شبکه جهانی سحر بررسی شد:

رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان

نادعلی بای مقدمه: شبکه جهانی سحر در آبان 1376 تاسیس شد. هم‌اکنون 6 گروه برنامه‌ساز، سیماهای در حال فعالیت این شبکه را تشکیل می‌دهند که عبارتند از سیمای آذری، سیمای انگلیسی، سیمای فرانسه، سیمای کردی، سیمای بوسنی و سیمای اردو. سیمای آذری با 5 ساعت پخش روزانه بیشترین سهم زمان پخش را داراست. سیمای آذری در تاریخ 15 آبان 1371‌ به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نیاز فکری مسلمانان آن سوی ارس آغاز به کار کرد. پیشینه تاریخی و فرهنگی مشترک مسلمانان ایران و جمهوری آذربایجان، زمینه‌های فعالیت گسترده‌ای را در سیمای آذری فراهم آورده است که در حال حاضر با پخش روزانه 5 ساعت برنامه اعمال می‌گردد. برنامه گفت‌وگوی سیاسی «‌کمپاس» (قطب‌نما ‌kompas) پربیننده‌ترین برنامه سیمای آذری است. برنامه‌های سیمای آذری از طریق ماهواره‌های هات‌برد و آسیاست و همچنین از طریق آنتن‌های زمینی در بخش‌های جنوبی جمهوری آذربایجان قابل دریافت است. هم‌اکنون آقای برهان حشمتی، ‌مدیر سیمای آذری شبکه جهانی ‌سحر است. وی فارغ‌التحصیل کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه تهران می‌باشد. وی در اواخر تحصیلاتش در سال 70 - 1369‌ مدتی کار خبری در ایرنا انجام داد و سپس در سال 1372‌ وارد صدا و سیما شد و در گروه تحقیق و تفسیر برون‌مرزی کار کرد تا اینکه در سال 1376 به عنوان سردبیر خبر سیمای آذری مشغول کار شد. در سال 1381 هم به عنوان نماینده برون‌مرزی به مدت 5 سال به باکو رفت و در تهیه اخبار و گزارش‌ها از تحولات سیاسی جمهوری آذربایجان و تولید برنامه‌هایی که مورد نظر شبکه بود، ماموریت یافت. وی هم‌اکنون به عنوان مدیر سیمای آذری شبکه جهانی سحر فعالیت می‌کند. با توجه به بحث مهم رسانه‌ها و تاثیر آن در روابط و سیاست بین‌المللی کنونی و نیز اهمیت مسائل کشور همسایه جمهوری آذربایجان، گفت‌وگویی را با وی انجام دادیم که قسمت اول آن در این شماره تقدیم خوانندگان روزنامه مردم‌سالاری می‌شود.

* آیا به نظر شما سیمای آذری در رسیدن به اهداف خودش موفق بوده است؟ اگر بوده شما این موفقیت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
** موفقیت امری‌ نسبی است و مطلق نیست. در مورد سیمای آذری اگر بخواهیم اظهارنظر بکنم، من به عنوان کسی که از خبر سیمای آذری شروع کرده‌ام و تا سطح مدیریت رسیده‌ام،‌ فکر می‌کنم سیمای آذری حداقل در جهت‌‌گیری‌هایش در مورد جمهوری آذربایجان موفق بوده است. سیمای آذری به عنوان تنها رسانه جمهوری اسلامی‌ ایران است که مشخصا در مورد تحولات جمهوری آذربایجان به صورت کارشناسی کار می‌کند و در این کشور تاثیرگذار هم است.
حالا اگر بخواهیم تاثیرگذاری سیمای آذری را بسنجیم، این موضوع کمی نیست بلکه کیفی است که به درصد گفتنش شاید کمی مشکل باشد ولی چند سال پیش یک نظرسنجی که در مورد مخاطبین سیمای آذری در داخل جمهوری آذربایجان انجام شده بود، نشان داده بود که سیمای آذری در جمهوری آذربایجان، در باکو به ویژه در مناطق جنوبی آن 40 درصد مخاطب دارد، که این درصد برای شبکه‌های تلویزیونی خیلی بالا و خوب است. خود من هم که پنج سال در جمهوری آذربایجان بودم، آنجا شاهد بودم که حداقل در جنوب آذربایجان که پخش زمینی سیمای آذری را داریم، سیمای آذری شبکه سحر  پا به پای شبکه‌های ملی آنجا حرکت می‌کند و پیشرفت دارد و بعضا در مقاطعی از تحولات سیاسی جمهوری آذربایجان بود که سیمای آذری از شبکه‌های پربیننده خود جمهوری آذربایجان پیشی گرفت.
این نمونه به خصوص در انتخابات ریاست جمهوری سال 2003 جمهوری آذربایجان که برنامه تحولات خیلی داغ بود، رسانه‌های جمهوری آذربایجان کاملا یک طرفه منعکس می‌کردند و مردم جمهوری آذربایجان مجبور بودند که به اخبار و اطلاعات همه جانبه دسترسی داشته باشند به برنامه‌های سیمای آذری رجوع می‌کردند، به خصوص به برنامه «کمپاس ـ
Kompas‌» که به معنای قطب‌نما بود و جهت را نشان می‌داد که در اوایل تریبون آزادی شده بود برای همه طیف‌های سیاسی جمهوری آذربایجان در زمان پخش برنامه‌های سیمایی آذری به ویژه کمپاس، مردم این کشور دیگر شبکه "ا.ان.اس." را نگاه نمی‌کردند، و در جنوب جمهوری آذربایجان اکثر بینندگان سیمای آذری را نگاه می‌کردند. رسانه‌های جمهوری آذربایجان از اینکه انحصار رسانه‌ای‌شان شکسته شده بود، گله‌مند بودند و وضعیتی پیش آمده بود که خود رئیس‌جمهور آذربایجان هم کمپاس نگاه می‌کرد.
در مقاطع بعدی تحولات سیاسی بدین صورت داغ نبود، ولی سیمای آذری شبکه سحر موقعیت خود را همچنان حفظ کرده بود، به عنوان مثال مقامات احزاب مختلف که ارتباط کاری با هم داشتیم و هیچ گونه اشتراک دیدگاهی نیز با هم نداشتیم اعلام می‌کردند که آنتن ماهواره‌ای خریده‌ایم فقط به خاطر اینکه سیمای آذری شبکه سحر، دیدگاه‌های آنها را پخش می‌کند و فقط در دایره بسته رسانه‌ای جمهوری آذربایجان تنها از طریق شبکه سحر است که ما می‌توانیم حرف‌هایمان را بزنیم.
فکر می‌کنم همین قدر در مورد تاثیرگذاری سیمای آذری شبکه سحر در جمهوری آذربایجان کافی باشد. شبکه سحر در جمهوری آذربایجان شناخته شده و جا افتاده است و به همین دلیل تبلیغات منفی هم علیه آن زیاد شده است که در برخی مواقع موثر هم هست. حتی ما با شبکه آ.ان.اس. یک سال دادگاهی داشتیم، یعنی شبکه آ.ان.اس به خاطر حسادت‌هایی که داشت از شبکه سحر شکایت کرده بود اما خوشبختانه علی‌رغم تمامی اعمال نفوذهایی که در دادگاه شد نتوانستند به طور صددرصد حکمی علیه شبکه سحر بگیرند، البته تا حدودی هم با توجه به اعمال نفوذهایشان موفق شدند که یک حکم تکذیبیه بگیرند که البته ما با ترفندهای تبلیغاتی که داریم توانستیم از این مرحله هم با موفقیت عبور بکنیم.

* جنابعالی با توجه به سوابق کاری و تحصیلی و همچنین با توجه به اینکه پنج سال در باکو ماموریت داشته‌اید و تحولات این کشور را از نزدیک شاهد بوده‌اید و هم‌اکنون نیز به عنوان مدیر سیمای آذری شبکه سحر کار می‌کنید، بالطبع در مورد مسائل جمهوری آذربایجان یک کارشناس به حساب می‌آیید. می‌خواستم ادامه سوالات را به مسائل سیاست خارجی جمهوری آذربایجان اختصاص بدهم. به نظر شما رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان از برقراری روابط و همکاری با یکدیگر چه اهدافی را دنبال می‌کنند و حضور اسرائیل در جمهوری آذربایجان چه پیامدهایی را می‌تواند بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟
** رژیم صهیونیستی اهداف خاصی را از روابط با جمهوری آذربایجان دنبال می‌کند. طبیعی است که اهداف اعلام شده این رژیم نمی‌تواند ملاک قرار بگیرد. اهداف اسرائیل در کشورهای مسلمان، رخنه و نفوذ در این کشورها بوده، ‌به منظور شکستن اتحاد اسلامی که علیه صهیونیسم وجود دارد و باید وجود داشته باشد، جمهوری آذربایجان با توجه به اینکه دومین کشور شیعه از نظر اکثریت قاطع شیعه پس از جمهوری اسلامی ایران است با توجه به پیوندهای فرهنگی و تاریخی که با ایران دارد برای اسرائیلی‌ها خیلی مهم است.
اسرائیلی‌ها هم برای اینکه در منطقه قفقاز و دریای خزر که اهمیت استراتژیک زیادی دارد بتوانند حضور داشته باشند، به جمهوری آذربایجان نیاز دارند و سیاستشان هم بر این مبنا قرار گرفته است. علاوه بر این برای حرکت‌های ایذایی علیه جمهوری اسلامی ایران و علیه کل جهان اسلام، می‌خواهند در جمهوری آذربایجان حضور و سلطه داشته باشند و برای کسب این موقعیت هم تلاش‌های زیادی کردند و اگر خاطرتان باشد از امور ساده کشاورزی گرفته،‌ شروع کردند و به این بهانه وارد شدند و خود را به عرصه رسانه،‌ انفورماتیک و کامپیوتر رساندند. امسال مجمع شرکت‌های کامپیوتری اسرائیل در باکو تشکیل شد و بعضا حتی به امور نظامی هم رساندند و در جمهوری آذربایجان به بهانه‌های مختلف به دنبال جایگاه نظامی هم هستند. نفت جمهوری آذربایجان مدنظر اسرائیل است حتی اوایل که در شبکه سحر تحلیل می‌شد که این نفت و خط لوله باکو ـ تفلیس ـ جیهان که کشیده می‌شود.
بنابر خواسته آمریکا و برای منافع اسرائیل است. آن موقع بعضی‌ها ایراد می‌گرفتند و انتقاد می‌کردند، از جمله وفا قلی‌زاده از تحلیلگران برجسته جمهوری آذربایجان ادعا می‌کرد که شبکه سحر به آمریکا تهمت می‌زند، ولی امسال که آمار و ارقام خط لوله استراتژیک باکو ـ تفلیس ـ جیهان منتشر شد، نشان داد که این خط لوله کشیده شده بود که نفت خزر را به اسرائیل برساند، خودشان به این موضوع اعتراف کردند. یعنی بخش قابل توجهی از نفت دریای‌ خزر بدون توجه به تعیین رژیم حقوقی جدید دریای ‌خزر توسط شرکت‌های غربی به رهبری "بریتیش پترولیوم ـ
BP، استخراج می‌شود و از طریق خط لوله به اسرائیل برده می‌شود که برای خدمت به منافع این رژیم و از اهداف استراتژیک اسرائیل از روابط با جمهوری آذربایجان است.
در مورد اهداف جمهوری آذربایجان، آن گونه که اعلام شده ادعاهایشان خیلی جالب توجه و تعجب‌‌آور است. مثلا مقامات آذربایجانی اعلام می‌کنند که ما می‌خواهیم در ایجاد سازمان‌های لابی آذری در غرب از کمک‌ لابی یهودی استفاده کنیم. ما می‌خواهیم سازمان‌های مهاجرتی برای‌ آذری‌ها در آمریکا و اروپا تشکیل بدهیم و چون یهودی‌ها در این زمینه‌ها تجربه زیادی دارند، می‌خواهیم از کمک و تجربه آنها استفاده بکنیم.. حال اینکه یهودی‌ها چقدر به این مساله کمک می‌کنند خودش بحث مفصلی دارد.
یهودی‌ها و صهیونیست‌ها عملا در لابی‌گری در ایجاد سازمان‌های مهاجرتی (دیاسپورا) هیچ وقت برای خودشان رقیب و دردسر نمی‌خواهند درست بکنند، حتی عملا لابی ارمنی که در آمریکا و خیلی کشورهای دیگر لابی قوی است، لابی یهودی و صهیونیستی طوری با آن برخورد می‌کند که لابی ارمنی، لابی درجه دوم شناخته شود و به همین وضعیت باقی بماند و خودش لابی درجه اول. هیچ وقت لابی یهودی نمی‌آید به جمهوری آذربایجان کمک بکند که در آمریکا لابی درست بکند، چون نمی‌خواهد برای خودش دردسر درست بکند، تنهای چیزی که می‌خواهد اینکه از این قضیه و از ساده‌انگاری مقامات باکو و امکانات آنها، استفاده کند و در این زمینه سازمان‌های مهاجرتی از طرف کمیته امور آذربایجانی‌های مقیم خارج شد که عملا تبدیل به آلت دست و شعبه لابی یهودی تبدیل شدند. این لابی یهودی در داخل جمهوری آذربایجان خیلی نفوذ کرد.
در شبکه‌های تلویزیونی و در مطبوعات جمهوری آذربایجان، اینها تاثیراتی است که روابط نابرابر بین جمهوری آذربایجان و اسرائیل به این نتایج رسید. حتی اخیرا اعلام کردند برای یهودیانی که از جمهوری آذربایجان به اسرائیل رفتند، دولت جمهوری آذربایجان باید به آنها مستمری بدهد، دولتی که خودش حداقل 40 درصد جمعیتش زیر خط فقر زندگی می‌کنند. این با هیچ منطقی قابل توجیه نیست که دولت جمهوری آذربایجان به یهودیانی که از این کشور به فلسطین اشغالی کوچانده شده‌اند، مستمری و حقوق بدهد. اسرائیی‌ها و صهیونیست‌ها هر جا باشند برای جهان اسلام دردسرساز هستند، از جمله حضور اسرائیل در جمهوری آذربایجان برای جمهوری اسلامی ایران تبعات منفی زیادی دارد، تبلیغات دایم علیه ایران در شبکه‌های تلویزیونی و مطبوعات جمهوری آذربایجان جریان دارد که دیگر این سر برملا شده است که ما می‌دانیم در پشت بخش بزرگی از این تبلیغات منفی علیه ایران، از طرف عوامل وابسته به سفارت اسرائیل هدایت و تامین مالی می‌شوند که بتوانند از طریق مرزهای دو کشور با فرستادن عوامل و حمایت‌هایی که از قاچاقچیان کنند، عملیات‌هایی انجام بدهند.
صهیونیست‌ها با حمایتی که در این زمینه می‌کنند یعنی مافیای یهودی در زمینه‌های قاچاق مواد مخدر، اسلحه و انسان همیشه فعال بوده‌اند و سعی می‌کنند در این زمینه عملیات ایذایی بکنند. حالا یکسری گروهک‌های ضد ایرانی که در جمهوری آذربایجان فعال هستند کاملا مشخص است که از جانب اسرائیل حمایت فکری، مالی و سیاسی می‌شوند.

* به نظر شما چرا اینقدر اسرائیلی‌ها می‌توانند در کشور مسلمان و همسایه جمهوری آذربایجان، به راحتی و آسانی نفوذ کنند و در واقع در آنجا یکه‌تاز میدان باشند؟ شما اگر خاطرتان باشد در حادثه نارداران دولت مانع عزاداری مردم در ماه محرم شد و آنها را قلع و قمع کرد در حالی که فستیوال‌های اسرائیلی و روز اسرائیل در مدارس جمهوری آذربایجان برگزار می‌شود و یهودیان این کشور از آزادی عمل بیشتری برخوردارند.
** البته خیلی هم برای اسرائیلی‌ها راحت نیست و حضور در این کشور هزینه‌های زیادی برایشان دارد. خوب از طریق حاکمیت زمینه برای حضور و نفوذ اسرائیلی‌ها در جمهوری آذربایجان فراهم شده است یعنی امسال حداقل شش یا هفت نفر از مقامات عالی‌رتبه در سطح وزیر از جمهوری آذربایجان به اسرائیل سفر کردند، یعنی فراهم شدن زمینه حضور از طریق حاکمیت برقرار است، ولی اینقدر راحت نیست، به خاطر اینکه مردم جمهوری آذربایجان از این مناسبات ناراحت هستند. اسرائیل ناچار شد طی سال‌های گذشته سفارتش را در باکو از ساختمان و مقر اصلی‌اش جمع کند و به هتل حیاط پارک Hayat park Hotel به شدت تحت محافظت است منتقل کند و در یکی از طبقات هتل مستقر شود. چرا اسرائیل این کار را کرده است، برای اینکه نگران است.
این موارد نشان می‌دهد که حضور اسرائیل در جمهوری آذربایجان خیلی هم کم هزینه نیست و به سختی حیطه نفوذ خود را گسترش می‌دهد، مردم جمهوری آذربایجان مثل سایر کشورهای اسلامی در مقاطع مختلف اعتراضشان را نشان می‌دهند مثلا در روز قدس با آن همه تدابیر شدید امنیتی که برای جلوگیری از برگزاری تظاهرات روز قدس در باکو می‌شود، با این حال جوانانی هستند که می‌آیند و با آن همه سختگیری و تدابیر شدید امنیتی در جلوی سفارت اسرائیل می‌ایستند و شعار مرگ بر اسرائیل سر می‌دهند و نظر خودشان را ابراز می‌کنند یا در زمان تجاوز 33 روزه اسرائیل به لبنان تظاهرات مشابهی در باکو برگزار شد. من زمانی که در باکو بودم همیشه می‌دیدم که سفیر اسرائیل «آرتورلنک» همیشه با یک حالتی که فکر می‌کند یکی دنبالش است و از چهره، صورتش وضعیت حرکاتش مشخص بود که در واهمه است، چون جایی آمده که مردم آن کشور دوستش ندارند و او را نمی‌خواهند. اگر چه حکومت شرایطی را فراهم کرده که از نظر تبلیغاتی حضور اسرائیلی‌ها باشکوه جلوه بکند. هر چند حکومت شراط و زمینه حضور را فراهم کرده ولی خود اسرائیلی‌ها می‌دانند که در شرایط متزلزلی قرار دارند.

* اخباری در دست است که مبنی بر اینکه جمهوری آذربایجان دفتر تجاری و بازرگانی خود را در تل‌آویو افتتاح کرده است. آیا شما در این زمینه اطلاعاتی دارید؟
** هنوز این دفتر افتتاح نشده است. اسرائیل از سال‌ها پیش تلاش کرده که دولت جمهور آذربایجان را متقاعد بکند به اینکه سفارتش را در تل‌آویو دایر کند و این از نظر تبلیغاتی و دیپلماتیک برای اسرائیل خیلی مهم است. دولت جمهوری آذربایجان با اینکه مراودات سیاسی و دیپلماتیک خودش را با رژیم صهیونیستی گسترش داده ولی در این زمینه که حالت سمبلیک و نمادین دارد باز هم نگران است. نگران واکنش‌های مردم خودش و نگران واکنش جهان اسلام که با رژیم صهیونیستی که به شدت در جهان منزوی است و خاطر جنایاتش همیشه مورد انتقاد است، ‌نمی‌خواهد در شرایط کنونی در آنجا سفارت دایر بکند.
رژیم صهیونیستی که همیشه دغل و فریب جزو سیاست‌هایش بوده حالا اینجا آمده که قضیه را دور بزند و به جمهوری آذربایجان می‌گوید حالا که سفارتخانه نمی‌توانید دایر بکنید، بیایید حداقل دفتر بازرگانی دایر بکنید، خودشان هم بعضا اذعان هم می‌کردند. یوسف شغال (‌رئیس گروه دوستی پارلمانی جمهوری آذربایجان ـ اسرائیل‌) ادعا کرده حالا که نمی‌توانید سفارتخانه‌ دایر بکنید، ما شرایط خاص شما را می‌فهمیم و درک می‌کنیم، شما بیایید دفتر بازرگانی باز کنید. اسرائیل امسال در زمینه افتتاح دفتر بازرگانی جمهوری آذربایجان خیلی تلاش کرد ولی به آن مرحله نرسید که دولت جمهوری آذربایجان را به طور کامل به گشایش این دفتر متقاعد بکند و به جای آن یک گروه دوستی آذربایجان ـ اسرائیل) تاسیس کردند که کارهایی که سفارت باید انجام بدهد یا دفتر تجاری، فعلا انجام می‌دهد.

* همانگونه که اطلاع دارید جمهوری آذربایجان همکاری‌های نزدیکی با ناتو دارد و در این زمینه برنامه مشارکت برای صلح (PfP) را در سال 1994 و متعاقب آن برنامه مشارکت انفردی برای صلح (lPP) را با ناتو امضا کرد. جمهوری آذربایجان اعلام کرده که می‌تواند میزبان یکی از پایگاهای نظامی ناتو باشد. با توجه به این نکته که عضویت در برنامه‌های فوق به معنای نامزدی برای عضویت دائمی در ناتو است، نظر شما در مورد همکاری‌های نظامی جمهوری آذربایجان با ناتو چیست؟

** واقعیت این است که اگر چه دولتمردان باکو به این صراحت تمایلشان را به عضویت در ناتو بیان نمی‌کنند، ولی عملا همین خط را دارند دنبال می‌کنند. برنامه مشارکت برای صلح یکی از اهدافش همین آماده‌سازی این کشورهاست. مرحله بعدی همان همکاری دوجانبه یا همان برنامه مشارکت انفرادی برای صلح است که شما مطرح کردید. گام بعدی این است که هر دو گام برداشته شود الان بحث این است که مرحله دوم برنامه مشارکت انفرادی برای صلح را با ناتو امضا بکند.
من به عنوان کسی که پنج سال در جمهوری آذربایجان بودم و چندین سال قبل از آن تحولات این کشور را از نزدیک دنبال می‌کردم، به جرات می‌توانم بگویم آن چیزهایی که در ظاهر قشنگ این قراردادها نوشته می‌شود،‌ هیچ وقت نمی‌تواند ملاک قرار بگیرد، حال آنکه دولت جمهوری آذربایجان همیشه تبلیغ می‌کند که ما داریم با استانداردهای ناتو سازگار می‌شویم، ارتش ما دارد پیشرفت می‌کند، نیروهای مسلح‌مان منظم‌تر می‌شود، به تجهیزات جدید مجهز می‌شویم، ابدا اینگونه نیست یعنی این دو تا قراردادی که تاکنون با ناتو بسته شده، جز اینکه طناب وابستگی را به گردن ارتش جمهوری آذربایجان بیندازد کار دیگر نکرده است.
ارتش جمهوری آذربایجان آن گونه که مطبوعات این کشور می‌نویسند و کارشناسان نظامی‌شان می‌گویند یک ارتش با ساختار فلج است که همچنان دچار فساد مالی بوده و با سربازان بدرفتاری صورت می‌گیرد و همچنین تحول کیفی قابل لمسی در این ارتش به وجود نیامده غیر از اینکه در این مدت بودجه ارتش به بیش از یک میلیارد و صد میلیون دلار افزایش یافته است. این مبلغ یک هشتم از بودجه هشت میلیارد دلاری جمهوری آذربایجان را تشکیل می‌دهد. بودجه‌ای که به ارتش اختصاص یافته فقط برای کمک به برنامه‌های ناتو است. ناتو از جمهوری آذربایجان یک جاهایی را می‌خواهد که در خدمت اهداف ناتو باشد. هم اکنون هم دارند پایگاه‌ها و فرودگاه‌هایی را بازسازی می‌کنند که بتوانند پشتیبانی عملیات ناتو در افغانستان را انجام بدهد. ناتو هیچ وقت نمی‌آید برای جمهوری آذربایجان دل بسوزاند.

* من می‌خواهم برگردم به بحث استقرار پایگاه. همانگونه که مطلعید در اجلاس گروه 8 در هایلینگدام آلمان در ژوئن گذشته، دیدیم که پس از چالش‌هایی که بر سر استقرار سیستم سپر دفاع موشکی ایالات‌ متحده، در شرق اروپا (لهستان و چک) بین آمریکا و روسیه به وجود آمد، رئیس‌جمهور روسیه پوتین اعلام کرد که ایالات متحده می‌تواند سیستم سپر دفاع موشکی خود را به جای آنکه در شرق اروپا مستقر بکند بیاید از پایگاه گاباله در جمهوری آذربایجان استفاده بکند. پس از این اظهارنظر دیدیم که مقامات باکو کاسه داغ‌تر از آش شدند و آمادگی خود را برای استقرار پایگاه آمریکایی اعلام کردند. به نظر شما آیا استقرار یک پایگاه آمریکایی در جمهوری آذربایجان در آینده نزدیک قابل تصور است یا نه؟
** آمریکایی‌ها به انحای مختلف نفوذ نظامی خودشان را در جمهوری آذربایجان دارند گسترش می‌دهند. بعضی‌ها فکر می‌کنند که به خاطر اینکه تجهیزات کهنه است قابل استفاده برای آمریکا نیست ممکن است این سر نگیرد، ولی به نظر من اگر اینها منافعشان را بتوانند تنظیم کنند آمریکا از فرصت استفاده می‌کند. درست است که این پایگاه کهنه است و به درد نیازهای فعلی آمریکا نمی‌خورد ولی بهانه‌ای است که جاهای دیگری را در جمهوری آذربایجان قبضه کند این امر به نظر من امکان‌پذیر است، حالا مانده تا آمریکا بتواند با روسیه و آذربایجان معامله بکند و بخواهند منافعشان را با همدیگر منطبق و سازگار بکنند.
* گزارش‌هایی هم وجود دارد مبنی بر اینکه فرودگاه نخجوان تحت کنترل آمریکایی‌هاست و قرار است از آنجا علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده بشود، موضوع دیگر اینکه ایالات متحده برای تامین منافع خودش در منطقه خزر کمک‌‌های زیادی به کشورهای حاشیه خزر از جمله جمهوری آذربایجان کرده است و تیپ گارد ساحلی دریای خزر در آبشوران تاسیس شده است و ایالات متحده در سال 2005، 150 میلیون دلار صرف تجهیز و توسعه این یگان دریایی کرده است. نظر شما در این مورد چیست؟
** آمریکا از کمک‌هایی که به نیروی دریایی و نیروی مرزبانی جمهوری آذربایجان می‌کند، کاملا مشخص است که چه اهدافی را دنبال می‌کند. یعنی کمک به جمهوری آذربایجان نیست و طرح و برنامه‌ای است که جای پای خودش را در دریای خزر محکم می‌کند. مشخص است که بیشتر هدف‌گیری‌اش علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است، منتهی نباید تصور کنیم که آمریکا‌یی‌ها در جمهوری آذربایجان حضوری کاملا مشهود و ملموس باشد. یک جاهایی است که از طریق نیروی محلی می‌خواهد سیاست خودش را به پیش ببرد، این مساله وجود دارد. جمهوری آذربایجان در همکاری نظامی با آمریکا هیچ وقت از اول دست خودش را رو نمی‌کند.
در حمله به افغانستان بود که دولتمردان باکو تا آخرین لحظه تاکید می‌کردند که جمهوری آذربایجان در حمله آمریکا به افغانستان هیچگونه مشارکتی نخواهد داشت تا اینکه به افغانستان حمله شد و نیروهای آمریکایی و انگلیسی در آنجا مستقر شدند و پس از یک ماه ‌و نیم مقامات باکو اعلام کردند که ما هم در حمله آمریکا به افغانستان مشارکت داشتیم و برای هواپیماهای آمریکایی بنزین فراهم کردیم و هواپیماهای آمریکایی از فضای جمهوری آذربایجان استفاده کردند ارقام را هم پس از یکی دو ماه از استقرار نیروهای آمریکایی در افغانستان اعلام کردند و اعتراف کردند که بله جمهوری آذربایجان در خدمت آمریکا بوده و در حمله به عراق هم به همین شیوه عمل کردند.
من آن موقع در باکو بودم، سفیر عراق نشست‌هایی تشکیل داد و می‌گفت جمهوری آذربایجان دوست ماست و مقامات باکو نیز تاکید می‌کردند که در حمله به عراق با آمریکا همکاری نمی‌کنیم، اما زمانیکه رژیم صدام سرنگون شد، پس از یکی دو ماه دولت باکو اعلام کرد که برای هواپیماهای آمریکایی بنزین فراهم کردیم و هواپیماهای آمریکایی از فرودگاه‌ها و فضای هوایی جمهوری آذربایجان استفاده کردند. الان هم همین‌‌طور است بدینصورت که دولت جمهوری آذربایجان اعلام می‌کند که مشارکت در برنامه مبارزه با تروریسم حمله علیه هیچ کشوری نیست و فقط علیه تروریسم است و می‌تواند همان بازی کهنه را دوباره تکرار کند.

* من فکر می‌کنم جمهوری آذربایجان در عراق نیرو و سرباز هم دارد. اینطور نیست؟
** بله، همینطور است. جمهوری آذربایجان 150 سرباز در عراق دارد که بیشتر حالت سمبلیک دارد تا نیرو که ائتلافی آمریکایی است که در آن کشورهای جدی حضور ندارند بلکه آمریکا و انگلیس است، بعلاوه چند کشور کوچک که این ائتلاف به معنای همکاری با آمریکاست که از قافله عقب نمانند و سود بیشترین را آمریکایی‌ها می‌برند تا جمهوری آذربایجان.
* همانگونه که اطلاع دارید جمهوری دست‌نشانده ناگورنو ـ قره‌باغ (آرتساخ) موجودیت خودش را اعلام کرده، برای خودش انتخابات پارلمانی و ریاست‌ جمهوری برگزار می‌کند و کنگره آمریکا در این زمینه خیلی فعال است. از جمله هر سال با کمک لابی ارمنی کمک‌هایی را به ارمنستان و جمهوری دست‌نشانده ناگورنو ـ قره‌باغ اختصاص می‌دهند.
در آوریل سال 2004 حدود پنجاه نفر از نمایندگان کنگره آمریکا با دخالت در امور داخلی جمهوری آذربایجان، طرحی را در حمایت از تشکیل جمهوری ناگورنو قره‌باغ اعلام کردند، نمایندگان کنگره آمریکا با صدور بیانیه‌ای خطاب به تجزیه‌طلبان ارمنی قره‌باغ، ضمن اعلام حمایت از آنان، بر جدایی این منطقه از جمهوری آذربایجان تأکید کردند. در همین حال، دولت آمریکا نیز در اقدامی هماهنگ با نمایندگان کنگره، در سال مالی 2004، مبلغ 25 میلیون دلار کمک مالی بلاعوض به تجزیه‌‌طلبان ارمنی قره‌باغ اختصاص داده بود.
همچنین، کمیته تخصیص بودجه مجلس نمایندگان کنگره ایالات متحده آمریکا با ارائه کمک 68 میلیون دلاری دولت آمریکا به کشور ارمنستان و 1/7 میلیون دلاری در سال 2008 موافقت کرد. با تأمل و کنکاش در اقدام‌های کنگره و دولت آمریکا می‌توان دریافت که به تدریج سیاست گرایش به حمایت از تشکیل «‌جمهوری ناگورنو قره‌باغ» آشکارتر می‌شود. این اقدامات عبارتند از: در پاییز 2006 ارامنه قره‌باغ پانزدهمین سال آزادی قره‌باغ و پنجمین سال تاسیس جمهوری قره‌باغ را جشن گرفتند.
استقلال ناگورنو قره‌باغ در 30 سپتامبر 2005 در کنگره ایالات متحده مورد تایید قرار گرفت ـ 59 عضو کنگره ایالات متحده در 3 اکتبر 2005 از رئیس‌جمهور بوش خواستند که از روند استقلال قره‌باغ حمایت کند و از آرزوی زندگی در آزادی مردم جمهوری ناگورنو قره‌باغ حمایت کند. ـ 59 عضو کنگره ایالات متحده در 3 اکتبر 2005 از رئیس‌جمهور بوش خواستند که از روند استقلال قره‌باغ حمایت کند و از آرزوی زندگی در آزادی مردم جمهوری ناگورنو قره‌باغ حمایت کند جمهوری ناگورنو قره‌باغ خواهان آنست که به صورت قطعی مورد شناسایی دیپلماتیک قرار بگیرد 77 نماینده به فراکسیون ارمنی در کنگره تحت ریاست اشتراکی جو کی نولنبرگ و فرانک پالونه پیوستند و در نامه‌ای به بوش در نوامبر 2006 از وی خواستند تا پانزدهمین سالگرد استقلال جمهوری ناگورنو قره‌باغ (آرتساخ) را به رسمیت بشناسد و از وی خواستند تا تلاش‌هایش را برای بهبود دموکراسی و ایجاد یک دولت مستقل آرتساخ بیشتر بکند.
به نظر شما چه دست‌های پنهانی در پشت تشکیل این جمهوری دست نشانده قرار دارد و اهداف آمریکا از تشکیل این جمهوری دست‌نشانده چه می‌باشد و چه پیامدهای منطقه‌ای دارد؟
** در تشکیل جمهوری خودخوانده قره‌باغ، با شورشی که جدایی‌طلبان ارمنی علیه دولت مرکزی جمهوری آذربایجان کردند، روسیه و آمریکا علی‌رغم همه اختلاف نظرهایی که دارند در این زمینه اشتراک نظر داشتند. از اول روسها به عنوان حامی مستقیم ارامنه در منطقه وارد عمل شدند، آمریکایی‌ها از این اختلاف قومی بین جمهوری آذربایجان، ارمنستان و جمهوری خودخوانده قره‌باغ در اواخر حکومت شوروی سابق برای ضربه‌زدن به اتحاد شوروی و فروپاشی آن استفاده کردند به گونه‌ای که اختلافات قومی در آنجا خیلی شدید شده بود و جدایی‌طلبان ارمنی اعلام استقلال کردند. در سال 1988 و در باکو تظاهرات گسترده‌ای بر سر همین قضیه شکل گرفت و اینها علیه حاکمیت مرکزی شوروی سوق داده شدند، البته در راهپیمایی‌ها و میتینگ‌های باکو در اواخر عمر شوروی در سال 89 - 1988 افکار اسلامی خیلی اهمیت داشت و آمریکایی‌ها از این تحولات برای تسریع فروپاشی شوروی استفاده کردند تا اینکه شوروی فروپاشید و جمهوری‌های مستقلی شکل گرفتند.
جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان بخاطر همین تحریکات قومی که هم از طرف روسها انجام شد و هم از طرف آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها، آذری‌ها و ارامنه قره‌باغ اختلاف قومی پیدا کردند و جنگ و خونریزی‌های زیادی شد و ارمنی‌ها از جمهوری آذربایجان اخراج شدند و آذری‌ها نیز از جمهوری ارمنستان و ارامنه قره‌باغ، هم اعلام استقلال کردند و هم الحاق به ارمنستان. جالب اینکه پس از فروپاشی شوروی، روسیه و آمریکا که با یکدیگر اختلاف نظرهایی در مسائل استراتژیک جهانی دارند. در این مساله با همدیگر اتفاق‌نظر دارند در حمایت از ارامنه، عامل دین هم می‌تواند موثر باشد بدین صورت که آنها با ارامنه هم دین هستند (مسیحیت)، آذریها هر چند دین در بخش حاکمیت‌شان تضعیف شده است، با اینحال روسها و آمریکایی‌ها، ارامنه مسیحی را بر آذریهای مسلمان ترجیح می‌دهند و از آنها حمایت می‌کنند.
ضمن اینکه آمریکایی‌ها از همین استخوان لای زخم، در همه جا استفاده کرده‌اند، یعنی قره‌باغ استخوان لای زخمی است که همیشه باید وجود داشته باشد و این استخوان را تکان می‌دهند و به دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان درد وارد می‌کنند و از این طریق در حاکمیت‌های آنها اعمال نفوذ می‌کنند و از طریق آن جهت‌گیری سیاسی آنها را تعیین می‌کنند. به بهانه همین بحران قره‌باغ بود که غربی‌ها نفت جمهوری آذربایجان را تصاحب کردند، یعنی زمانی که قراردادهای نفتی در جمهوری آذربایجان تبلیغ می‌شود به نام قراردادهای قرن که بسته شد، قراردادهایی است که 90 درصد نفت به اسم جمهوری آذربایجان برای شرکت انگلیسی بریتیش پترولیوم، استخراج می‌شود و 10‌ درصد عوایدش برای دولت باکو است.
شرکت‌های غربی یک چنین قراردادهایی را به بهانه حل و فصل بحران قره‌باغ به دولت جمهوری آذربایجان قبولاندند و تحمیل کردند یعنی همیشه تبلیغ دولت جمهوری آذربایجان این بود که بله، ای مردم بیایید نفت را به غربی‌ها بدهیم و در عوض حداقل قره‌باغ را به ما برمی‌گردانند، غربی‌ها نفت را که گرفتند هیچ، قره‌باغ را هم برنگرداندند. فعلا به آن مرحله رسیده است که در واشینگتن برای این جدایی‌طلبان ارمنی دفتر و دستک و نمایندگی دیپلماتیک دایر کرده‌اند، یعنی هم نفت را بردند به این بهانه که این منطقه اعلام جدایی کرده بود و بحران درست کرده بودند و هم کم‌کم این مساله را به آنجایی رساندند که به صورت لولوی سرخرمن درآمده، و هر روز به مقامات جمهوری آذربایجان می‌گویند که اگر این کار را نکنید جمهوری قره‌باغ را به رسمیت می‌شناسیم، اگر این امتیاز نفتی را ندهید، اگر به اسرائیل نفت نرسانید این جمهوری را به رسمیت می‌شناسیم یعنی اینکه آمریکایی‌ها یک لولوی سرخرمنی درست کرده‌اند که هر امتیازی  که بخواهند از جمهوری آذربایجان و تا حدی حتی از ارمنستان بگیرند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات