تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۸۸ - ۰۹:۵۷  ، 
کد خبر : ۷۵۰۲۳

بحران اقتصادی آمریکا و نگرانی از راهبرد نظامی


ابراهیم سراج
اقتصاد آمریکا در بحرانی‌ترین وضعیت بعد از بحران اقتصادی میانه دهه 1930 گرفتار شده است. کارشناسان و متخصصان اقتصادی می‌گویند که افق روشنی را حتی اگر بسته 700 میلیارد دلاری موسوم به بسته نجات اقتصادی بوش نیز به بازار تزریق شود، نمی‌توانند تصور کنند.
در چنین شرایطی گزارش بانک مرکزی آمریکا می‌گوید که اقتصاد این کشور به سرعت به حالت رکود تورمی می‌رود که بدترین وضعیت برای یک نظام اقتصادی است. بحران اقتصادی آمریکا بحرانی چندبعدی است که مدیریت بد امور بویژه مدیریت متکی بر هژمونی نظامی، بیشترین سهم را در آن دارد. بحران اقتصادی آمریکا را همانطور که رهبران آلمان نیز گفتند باید پایان دوره سلطه و برتری اقتصادی‌ آمریکا دانست که در عین حال به آمریکایی‌ها می‌گوید باید داعیه رهبری جهان را نیز فراموش کنند.
بحران اقتصادی آمریکا که ناشی از اعمال سیاستهای نادرست اقتصادی این کشور است، تمام اقتصادهای جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد و تمام کشورهای واردکننده و صادرکننده به آمریکا از بحران اقتصادی این کشور آسیب خواهند دید.
طرح شکست‌خورده
در حالی که تصویب طرح 700 میلیارد دلاری بوش نتوانسته است آرامش را به بازارهای سهام این کشور بازگرداند وزیر دارایی پیشین آمریکا را ابلهانه توصیف کرد. رهبر دموکراتهای آمریکا در مجلس نمایندگان گفت طرح 700 میلیارد دلاری برای نجات بازارهای مالی آمریکا به نفع سرمایه‌گذاران وال استریت و به ضرر اکثر مردم آمریکا است. دنیس کوچینیچ تصریح کرد: این طرح، طرحی کاملا غیراخلاقی است که با هدف تامین منافع گروهی خاص به قیمت از بین بردن منافع اکثریت مردم آمریکا اجرا خواهد شد. طرح 700 میلیارد دلاری بوش قصد دارد با وارد آوردن فشار بر مالیات‌دهندگان آمریکایی، ثبات را به بازارهای مالی و بورس بازگرداند.
در آستانه رکود شدید
صندوق بین‌المللی پول در آخرین گزارش خود نوشت؛ بحران مالی آمریکا اقتصاد این کشور را در آستانه رکود شدید قرار داده است.
گزارش اخیر صندوق بین‌المللی ناامید‌کننده‌‌ترین گزارش صندوق از زمان آغاز بحران مالی آمریکا از سال گذشته تاکنون به شمار می‌رود.
مشکلات بازارهای مالی آمریکا که از تابستان 2007 آغاز شد بتدریج به یک بحران کامل تبدیل شده است. براساس این گزارش، بحران مالی آمریکا قطعاً موجب کاهش شدید رشد اقتصادی این کشور خواهد شد.
تأثیر منفی بر زندگی آمریکاییها
مؤسسه نظرسنجی گالوپ اعلام کرد؛ بحران مالی آمریکا بر وضعیت مالی و اقتصادی 56 درصد مردم این کشور تأثیر منفی داشته است. این نظرسنجی حاکی است که بیش از 69 درصد مردم آمریکا نیز معتقدند بحران مالی اخیر آثار منفی زیادی بر وضعیت مالی و اقتصادی آنها در بلندمدت خواهد داشت.
براساس این نظرسنجی، تنها 20 درصد جوانان آمریکایی از طرح بوش برای نجات بازارهای مالی حمایت می‌کنند. بیش از 56 درصد پاسخگویان نیز بر این باورند که ادامه وضعیت کنونی موجب وقوع بحران و رکود اقتصادی شدید در آمریکا خواهد شد.
بحران در اقتصاد جهان
اما اکونومیست طی گزارشی اعلام کرد: بحران مالی آمریکا در حال گسترش به سمت بازارهای اروپا است. بازارهای پولی آمریکا نیز نیاز به توجه زیادی دارند.
اتحادیه اروپا با الگوگیری از آمریکا، طرحی را در دست تهیه دارد که براساس آن 300 میلیارد یورو در اختیار بانکهای بحران زده این اتحادیه قرار می‌گیرد. فرانسه به عنوان رئیس دوره‌ای اتحادیه اروپا، قصد دارد با تشکیل صندوق ویژه 300 میلیارد یورویی، هر بانک اروپایی بحران‌زده را نجات دهد.
نشریه اقتصادی مید نیز اعلام کرد کشورهای عربی خلیج فارس در اثر بحران مالی آمریکا برای تامین مالی پروژه‌های خود با مشکل مواجه شده‌اند.
به گزارش نشریه مید، تامین مالی پروژه‌های اقتصادی چالش مهمی در مسیر رشد اقتصادی کشورهای عربی به شمار می‌رود و این کشورها باید توسعه زیرساختهای اقتصادی را در اولویت قرار دهند.
اگرچه ممکن است کشورهای عربی خلیج فارس از بحران بازارهای مالی جهان جان سالم به در برده باشند ولی همچنان از این مساله ضرر می‌بینند. به ویژه تامین مالی پروژه‌های اقتصادی کشورهای عربی منطقه، وزارتخانه‌های اقتصاد و دارایی و بانکهای مرکزی منطقه را با چالش جدی روبرو کرده است.
دولتهای منطقه برای تامین مالی پروژه‌های زیر ساختی با فشار زیادی روبرو هستند. تامین مالی پروژه‌های مربوط به آب و برق در کشورهای عربی، با بیشترین چالشها روبرو است و عربستان نیز برای توسعه شش شهر و منطقه اقتصادی با مشکلات زیادی مواجه شده است.
موسسات مالی و بانکهای تجاری منطقه توانایی اعطای تسهیلات بلندمدت برای اجرای پروژه‌های اقتصادی را ندارند. تنها راه باقی مانده برای دولتهای منطقه، تضمین تامین مالی پروژه‌ها است. دولتهای عربی مجبورند برای تامین مالی پروژه‌ها راسا دست به اقدام بزنند و با تاسیس صندوق‌های مالی دولتی، تامین مالی پروژه‌های زیر ساختی را تضمین کنند.
پایان عمر بنیادگرایی اقتصاد بازار
برنده نوبل اقتصاد در سال 2001 گفت همان‌طور که فرو ریختن دیوار برلین نشانگر پایان عمر کمونیسم بود، سقوط ارزش سهام در وال استریت و بحران مالی آمریکا نیز نشانه پایان دوران بنیادگرایی اقتصاد بازار است.
جوزف استیگلیتز در مصاحبه با نشریه هافینگتون پست گفت: کاهش ارزش سهام در وال استریت و بحران مالی این کشور از زمان رکود بزرگ در سال 1929 میلادی بی‌سابقه است.
وی در تحلیل علل بروز بحران مالی در آمریکا گفت: مقامهای دولت بوش در دو زمینه اشتباه کردند و همین اشتباه آنها موجب تشدید بحران مالی آمریکا شد. مقامهای اقتصادی آمریکا در مدیریت ریسک و توزیع و تخصیص سرمایه‌ها مرتکب اشتباه شدند.
وی افزود: مدیریت اقتصادی آمریکا در راهبری بازارهای مالی اشتباه کرد و اکنون سایر بخشهای اقتصادی آمریکا باید هزینه آن را بپردازند. هیچ اقتصاد مدرن و پیشرفته‌ای بدون بخش مالی قوی و کارآمد به جایی نخواهد رسید. بدهی‌های ملی و دولتی یک مشکل بزرگ در اقتصاد آمریکا به شمار می‌رود. بی‌عدالتی و شکاف بین فقیر و غنی نیز به بالاترین حد خود از زمان بحران و رکود بزرگ 1929 رسیده است. این هم یک مشکل بزرگ است.
وی در ادامه در خصوص تاثیر منفی بحران مالی آمریکا بر بازارهای مالی و بخش مسکن اروپا، ژاپن، چین و خاورمیانه نیز گفت: زیان و ضرر موسسات مالی اروپا به مراتب بیشتر از بازارهای آمریکا خواهد بود. بازارهای مالی آمریکا به علت جهانی بودن و ارتباط با سرمایه‌گذاران بین‌المللی، زیان و ضرر بحران اخیر را به خوبی تقسیم کرده و فشار کمتری بر سرمایه‌گذاران آمریکایی وارد می‌آورد. در واقع زیان و ضرر ناشی از بحران مالی اخیر کمتر بر مردم آمریکا وارد می‌شود.
وی در پایان در خصوص تاثیر نهایی بحران وال استریت بر جهانی‌سازی بازار محور گفت: جهانی‌سازی ارتباط نزدیکی با بنیادگرایی اقتصاد بازار دارد. بنیادگرایی‌ اقتصاد بازار بر مبنای ایدئولوژی اقتصاد آزاد و آزادسازی بازارهای مالی استوار شده است. بحران اخیر آسیب‌پذیری موسسات مالی بازار محور را در بازاری‌ترین اقتصاد جهان نشان داد. این بحران نشانه پایان عمر بنیادگرایی بازار در جهان است.
برنده نوبل اقتصاد تاکید کرد: همان طور که فرو ریختن دیوار برلین نشانگر پایان عمر کمونیسم بود، سقوط ارزش سهام در وال استریت و بحران مالی آمریکا نیز نشانه پایان دوران بنیادگرایی اقتصاد بازار است.
رئیس‌جمهور ونزوئلا نیز تاکید کرد، بحران مالی آمریکا نشانگر شکست اقتصاد بازار آزاد و کاپیتالیسم غربی است.
راه‌حل نظامی

آمریکا تا به حال بارها این شرایط را تجربه کرده است و البته در اغلب موارد نیز با حربه جنگ از این رکود خارج شده است. حال این نگرانی وجود دارد که آیا آمریکا این بار نیز برای خروج از بحران به افروختن جنگی دیگر خواهد پرداخت؟ بحرانی‌ترین حالت برای اقتصاد آمریکا در سالهای میانی دهه 1930 میلادی رخ داد که اقتصاد آمریکا را در معرض فروپاشی قرار داد. در اواخر همین دهه بود که جنگ جهانی دوم با حمله به لهستان آغاز شد که نه تنها اقتصاد اروپا، بلکه اقتصاد بسیاری از کشورها را با آسیب‌های بزرگی مواجه کرد. بعد از اتمام این جنگ، آمریکا که از رکورد رهایی یافت، اقدام به ارسال کمک‌های مالی برای بازسازی اروپای ویران شده در اثر جنگ کرد که سهم بالایی در احیای اقتصادی این کشور داشت.
بعد از آن، رکود اقتصادی بار دیگر در سالهای دهه 1970 دامان اقتصاد آمریکا را گرفت در این دهه جنگ آمریکا با ویتنام نجات‌دهنده اقتصاد آمریکا بود. در این سالها قیمت بالای نفت و به دنبال آن افزایش بی‌رویه قیمت طلا سبب شد تا نرخ تورم در جهان افزایش یابد. سقوط بازار سهام و کاهش سودهای مشارکتی از دیگر مشکلاتی بود که در اقتصاد آمریکا نمایان شد. بحران بازار مسکن نیز از دیگر مشکلات اقتصادی دهه 70 بود.
طبق آمارهای موجود در سالهای آغازین دهه 1970 نرخ تورم به بیشتر از 6 درصد و در سالهای پایانی این دهه به 5/13 درصد رسید در حالی که متوسط نرخ تورم در فاصله سال 1900 تا 1970 میلادی برابر با 5/2 درصد بود. در این سالها اقتصاد آمریکا رکود تورمی را تجربه کرد به این معنا که نرخ تورم و نرخ بیکاری هر دو افزایش یافتند و اقتصاد را در شرایط بسیار نامناسبی قرار دادند. عمده رکودهای مهم آمریکا در دو دهه اخیر را می‌توان به این ترتیب دسته‌بندی کرد:
1ـ ژانویه سال 1980 تا جولای همان سال ـ رکود به مدت شش ماه ـ در این سال جنگ عراق با ایران آغاز شد و آمریکا به عنوان اصلی‌ترین پشتیبان صدام حسین و تامین‌کننده تجهیزات دفاعی و نظامی رژیم بعثی وارد عمل شد.
2ـ جولای سال 1981 تا نوامبر سال 1982 ـ رکود به مدت شانزده ماه ـ در این سال همچنان جنگ عراق با ایران ادامه داشت و به گفته مورخان در این سالها آتش جنگ بالاتر گرفت و حمایتهای آمریکا بیشتر و بیشتر شد.
3ـ جولای سال 1990 تا مارس 1991 ـ رکود به مدت 8 ماه ـ سال 1990 میلادی جنگ در خلیج فارس آغاز شد. در این سال جنگ عراق با نیروهای ائتلاف 34 کشور عضو سازمان ملل متحد به رهبری آمریکا آغاز شد. آمریکا در این جنگ نقش مستقیم داشت.
4ـ مارس سال 2001 تا نوامبر 2001 ـ رکود به مدت 8 ماه ـ مهمترین حادثه این سال را می‌توان حمله به برجهای دوقلوی آمریکا و طرح‌ریزی جنگ آمریکا با کشور افغانستان به مرحله اجرا رسید. در این سال آمریکا بزرگترین حمله تروریستی را تجربه کرد. حمله‌ای که بسیاری آن را سیاستی آمریکایی برای زمینه‌سازی جنگی تازه در خاورمیانه اعلام کردند. این حمله بهانه‌ای شد برای آغاز جنگ آمریکا با افغانستان و به دنبال آن جنگ با کشور عراق.
هم‌اکنون نیز اقتصاد آمریکا در شرایط بحرانی قرار دارد و با توجه به اینکه این سرزمین همواره با کمک جنگ از بحران اقتصادی رهایی یافته است و زمینه را برای گردش سریعتر چرخهای صنعتی و اقتصادی خود فراهم آورده است، باید منتظر حادثه‌ای دیگر در جهان بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات