تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۷:۳۱  ، 
کد خبر : ۷۶۹۱۸
عالم را انسان باید درست بکند

امام خمینی و انقلاب جهانی اسلام (بخش دوم)


 ابراهیم حاجی محمدزاده
«همه زحمت های انبیاء و همه کتب آسمانی و همه دعوت های اولیاء و انبیاء برای این بوده است که این موجودی که اگر به خودش واگذاشته بشود از تمام حیوانات بدتر است و از تمام شیاطین شیطانتر است این را هدایت کنند و به صراط مستقیم دعوت کنند و الهی کنند. انسانی الهی کنند.»(1)
در تبلیغات شیاطین غربی و مزدوران غربزده آنان-بی اعتنا به حافظه تاریخی ملت ها- همواره دیکتاتورهایی نظیر هیتلرها، شارون ها و بوش ها و هیئت حاکمه همراه آنان به عنوان یک استثناء قلمداد می شوند. و سردمداران نظام سلطه پس از بهره گیری از اعمال ضد بشری دیکتاتورها و یا رسیدن به بن بست و شکست جنایاتشان و اتمام تاریخ مصرف آنان، به اشکال گوناگون از آنها تبری و بیزاری می جویند. و هربار ظهور و سقوط دژخیمان را، به عنوان آخرین تجربه نامیمون غرب یاد می کنند. و این سناریو مهوع و چندش آور را ملت های زیر سلطه و ستم جباران غربی، حداقل پس از جنگ دوم جهانی بارها و بارها از ویتنام و کره، گرفته تا تمامی کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا و تمامی خاورمیانه نظیر فلسطین، ایران، عراق، لبنان و مصر و... تجربه نموده اند.
امام خمینی بر مبنای دیدگاه های سیاسی الهی قرآن کریم و شناخت ویژگی های نظام های طاغوتی و فرهنگ مادی و شیطانی غرب که بر محور نفس اماره و فزون طلب و استثمارگر شکل گرفته. تجربه تکرار سلطه فراعنه را موجب عبرت در تمامی تاریخ دانسته و به محرومان و مستضعفان زیرسلطه سرمایه سالاری بخصوص در عصر تشدید تکنولوژی و رقابت و اوج گیری ارزش های مادی هشدار داده و بارها تأکید فرموده اند که از غرب به جز امثال بوش و شارون و... در اشکال گوناگون آن هیچ انتظار دیگری نباید داشت:
«... شما خیال نکنید که غرب خبری هست، در آنجا خبری نیست. ما نمی گوئیم که آنها کارخانجات ندارند. آنها درست کردند همه اینها را، اما اساس انسانیت در آنجا نیست... اسلام انسان می خواهد درست کند، انسانی که در همه حالات انسان باشد غرب از این اصلا خبری ندارد، غرب دنبال این است که طیاره درست کند، به انسان کار ندارد. عالم را انسان باید درست بکند، غرب به انسان کار ندارد غرب به طیاره کار دارد، و اینطور چیزها، انسان را رو به تباهی دارد می برد. دارد انسان را وحشی بار می آورد- یعنی آدمکش- بالاتر وحشی، آن است که بیشتر آدم می کشد، بیشتر حیوان می خورد، غرب دارد انسان را وحشی بار می آورد، آن وحشی که آدمخوار است، آدمکش است! آدمکش بار می آورد...»(2)
امام در تشریح وضع کنونی عالم و بهره گیری استثمارگران غربی از بسط و سیطره علوم تجربی و تکنولوژی پیشرفته به پیچیدگی هرچه بیشترنظام سلطه در سلطه گری خود بر محرومان اشاره کرده و می فرمایند؛
«... و من گمان نمی کنم که دنیا تاکنون به مثل این دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم شیطان داشته است. بوده است البته شیطان در همه وقت، شیطان های انسی در همه طول تاریخ بوده است. اما هرچه دنیا پیشرفت کرده است، شیطان ها هم در کارهای شیطانیشان پیشرفت کرده اند. امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقی و عصر پیشرفت است، عصر شیطان هاست... اینها با آن حیله های شیطانی و با آن ابزار شیطانی که دارند همه جا را قبضه کرده اند و در مقام پیشرفت هم هستند و هر روز یک توطئه هایی انجام می دهند. در مقابل یک همچه توطئه عظیم و یک همچه شیطان های تعلیم دیده و شیطان های عصر مدرن. باید انسان ها قیام کنند باید انسان ها همان طوری که انبیای عظام و اولیای خدا قیام کردند و جانفشانی کردند، باید در این عصر هم همه شما، همه ما، همه روحانیون، همه ملت ها، همه ستمدیده های تاریخ باید قد علم کنند و جلوی این شیاطین بایستند. اگر سستی بشود، شیاطین همه عالم را می بلعند. آنها به اسم صلح دوستی، جنگ افروز اول جهانند، آنها به اسم حقوق بشر، بالاترین کسانی هستند که حقوق بشر را پایمال می کنند، آنها در عین ادعای خیرخواهی، آنچه را برای دیگران می خواهند جز شر نیست برای خودشان هر چه هست می خواهند دیگران را پایمال می کنند...»(3)
در شب دیجور انسان گرفتار آمده در بن بست های جهان غرب زده و جدا شده از هویت خلیفه اللهی خود و در حالی که از معنویت و توانایی های بی کرانه انسان موحد غافل بود، به فضل و عنایت الهی فجر انقلاب اسلامی با ندای الله اکبر بندگان پابرهنه و مخلص و موحد به رهبری و تعلیم عارفی مبارزه جو و با الگوی روش انقلابی انبیاء طلوع کرد:
«... تمامی زحمتی که انبیاء کشیده اند و تمام رنج هایی که اولیای خدا از بدو خلقت تاکنون کشیده اند و بعدها هم تا آخر خواهند کشید، مقدمه بوده است که این موجودی که در خارج به او می گویند «انسان» انسان بشود. تمام کتب آسمانی که بر انبیاء نازل شده است برای این بوده است که این موجودی که اگر سرخود باشد خطرناکترین موجودات عالم است، تحت تربیت و تعالیم الهی واقع بشود و بهترین موجودات و افضل تمام خلایق بشود، نهضت های اسلامی، نهضت های توحیدی، تمام برای همین معنا بوده است. در اسلام همه امور مقدمه، مقدمه انسان سازی است...
از این جهت، تمام انبیاء معلم ها هستند و تمام بشر دانشجو. انبیا مکتبی دارندکه در آن مکتب می خواهند این موجود دو پا که بدترین موجودات است و اگر رها بشود خطرناکترین موجودات عالم است این را به راه مستقیم، به صراط مستقیم هدایت کنند و اجرای این امر را هم خودشان متکفلند... همین معناست که یک جامعه ای پیدا بشود که همه متوجه به- خدای تبارک و تعالی- باشند و همه در راه او. اگر همه در راه او شد، اقتصاد الهی می شود. فرهنگ هم الهی می شود... «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور» ظلمات تمام عالم که توجه به خدا ندارد و نور، نور مطلق حق تعالی که باید همه عالم متوجه او باشد «والذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت» همین دوراه است: یا ایمان است و اسلام است و توجه به مکتب الهی که ولی این امر خداست و خدا مؤمنین را اگر دراین راه افتاده اند، هدایت می کند و تمام ابعاد انسان را الهی می کند و یا کفر است و برخلاف توحید است، چه در طرف راست و چه در طرف چپ، طاغوت است و منتهی الیه آن جهنم... هر حرکتی که از انسان صادر بشود، چه حرکت های قلبی و چه حرکت های روحی و چه حرکت های جوارحی، از این دو حد خارج نیست: یا به طرف صراط مستقیم والله است و یا طاغوتی است، منحرف یا به طرف چپ یا به طرف راست «اهدناالصراط المستقیم» صراط مستقیم یک سرش اینجاست و یک سرش به آن طرف عالم، به مبدأ نور. «صراط الذین انعمت علیهم» به آمدن تعلیمات انبیاء انعام کرده خدا بر ما که ما را هدایت کند به این راهی که راه الله است و موجب این می شود که تمام عالم به سعادت برسند و با آرامش و با تربیت صحیح ، در این عالم زندگی کنند و تمام جهاتی که در این عالم هست برگردانند به همان جهت توحیدی الهی وسایر حرکت ها چه حرکت های قلبی باشد و چه حرکت های خیالی باشد و چه حرکت های جوارحی باشد، برخلاف این مسیر که باشد همه طاغوتی است. همین دو راه بیشتر نیست یا طاغوت یاالله...»(4)
حضرت امام(ره) وقوع و تداوم و مقصد انبیائی انقلاب اسلامی را اینگونه بازگو می کنند؛ «انبیاء هرکس به آنها جسارت هم می کرد، هیچ ابداً چیزی به نظرشان نبود، چون که مقصد دیگری بود مطلب یک مطلب دیگری بود. نه مأیوس می شدند، و نه دلسرد می شدند و نه گلایه مند می شدند. بله، انبیاء دنبال این بودند که چرا باید این بشری که فطرتاً باید فطرت سالم داشته باشد، چرا باید اینطور باشد. رسول اکرم برای این غصه می خورد. دروحی هم به او گفته است که: مثل اینکه داری خودت را به کشتن می دهی که اینها ایمان نمی آورند. نظر این بود که اینها را آدم کند هرکس که آدم می شد، یک بشارتی برای رسول اکرم یا انبیاء بود و اما اینکه بخواهند یک کشوری را بگشایند و بخواهند- یک فرض کنید که- بلوکی داشته باشند. واین حرف های نامربوطی که بین اصحاب طاغوت هست. اینها در بین انبیاء اصلاً مطرح نیست. عالم طبیعت پیش انبیاء مطرح نیست. آمدند این طبیعی ها را این موجودات طبیعی را، از اینجا بکشندشان ببرندشان طرف یک مملکت دیگر، یک عالم دیگر و آنچه در وهم من و شما نمی آید...»(5)
امام در وصف قدرت و توانائی های بی حدو حصر این انسان الهی می فرمایند:
«... انسان اگر آن جهت روحانیت اسلام را، آن جهت معنویت اسلام را حفظ بکند، یک آدم می شود صد تا، یک آدم می شود هزارتا، مالک اشتر یک نفر نبود، مالک اشتر یک آدمی بود که یک لشگر بود و بیشتر. حضرت امیر- سلام الله علیه- یک نفر نبود، همه عالم بود، همه چیز بود روی آن جهات معنویت و واقعیتی که داشت. انسان مادامی که توجهش به همین مادیات دنیا و جهات پایین است یک نفر است، آنهم یک نفر حیوان! ما با حیوانات در این معنا شرکت داریم که همه می خوریم و می خوابیم! این کارهای حیوانی را می کنیم. آنی که امتیاز می دهد شما را و همه ما را از حیوانات آن معانی است که در انسان موجود است، بالقوه موجود است و باید بالفعل بشود. آن خط الهی و روحانی است که در انسان موجود است و باید رشد بدهد. اگر چنانچه آن خط معنوی را رشد دادید، یکی تان یک فوج می شوید، یک نفر دیگر نیستید «یکی» می شود، یک موجود، می شود موجودات، یک قطره می شود دریا»(6)
با این نگاه انبیائی نسبت به انسان بود که امام (ره) توانست با دست خالی و اتکاء به نیروی لایزال الهی معجزه انقلاب اسلامی را تحقق و تداوم بخشد، و با قراردادن این الگوی رهایی بخش جهانی در جلو چشم محرومان و پابرهنگان فریاد برآورد.
«... به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید، بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید، که عزت و حیات در سایه مبارزه است. و اولین گام در مبارزه اراده است و پس از آن تصمیم براینکه سیادت کفر و شرک جهانی، خصوصاً آمریکا را برخود حرام کنید...راهی جز مبارزه نمانده است، باید چنگ و دندان ابرقدرت ها و خصوصاً آمریکا را شکست و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود. یا شهادت. یا پیروزی. که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است. که ان شاءالله خداوند قدرت شکستن چهارچوب سیاست های حاکم و ظالم جهانخواران و نیز جسارت ایجاد داربستهایی بر محور کرامت انسانی را بر همه مسلمین عطا فرماید و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت همراهی نماید...»(7)

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات