تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۳۸۸ - ۱۰:۲۵  ، 
کد خبر : ۸۰۰۰۶
نگاهی به همکاری هسته‌یی آرژانتین، آلمان و اسرائیل

مثلث تجارت اتمی


مترجم: محمدعلی فیروزآبادی
«گابی وبر» خبرنگار و نویسنده معروف رسانه های آلمان حاصل تحقیقات طولانی خود را در مورد فعالیت های هسته یی اسرائیل در کتابی به نام «چت با سقراط» منتشر کرده و این کتاب به صورت نمایشنامه نیز درآمده است. بر پایه داده های وبر دو کشور دیگر نیز برای دستیابی به بمب اتمی به اسرائیل یاری رسانده اند یعنی آلمان و آرژانتین. در آن زمان دانشمندان آلمانی که قبلاً در پروژه غنی سازی اورانیوم در خدمت رایش سوم بودند در مراکز تحقیقاتی آرژانتین حضور داشتند: دانشمندانی چون«والتر زلمان اگبرشت» که در زمان جنگ دوم جهانی دست راست «اتو هان» مغز متفکر اتمی هیتلر به حساب می آمد.
* خانم وبر، همکاری آلمان و آرژانتین برای تحقق برنامه اتمی اسرائیل چگونه آغاز شد؟
** برای آلمانی ها از همان سال 1943 روشن بود که در جنگ جهانی دوم پیروز نخواهند شد. به همین خاطر بسیاری از دانشمندان آلمانی از همان زمان در فکر یافتن مکانی برای ادامه کار در بعد از جنگ بودند. بسیاری از آنان خواسته یا ناخواسته توسط امریکایی ها خریده شدند و بقیه هم به شوروی رفتند. تحقیقات در زمینه سلاح های شیمیایی، میکروبی و اتمی بر پایه تصمیم متفقین (بعد از جنگ) و سپس براساس معاهده پاریس ممنوع اعلام شد. بر پایه این معاهده چنین تحقیقاتی در قلمرو آلمان ممنوع بود اما ممنوعیتی برای این تحقیقات در آرژانتین ذکر نشده بود. به همین خاطر معلوم است که تعداد زیادی از دانشمندان اتمی پس از جنگ به آرژانتین رفتند. آرژانتین از سال 1946 تحت حکومت ژنرال «خوان پرون» درآمد. او هم از همان آغاز کار علاقه زیادی به تکنولوژی های تسلیحاتی نشان داد و سعی کرد با تطمیع و گاه تهدید دانشمندان اتمی آلمان را به آرژانتین جذب کند.
* جمهوری فدرال نوپای آلمان در این مورد چه نقشی داشت؟ آیا آلمان در آن زمان حمایت فعالانه یی از این همکاری آلمانی آرژانتینی به عمل آورد؟
** بله، مطمئناً، حتی صنایع آلمان هم در این زمینه کمک کردند. ثروت های دزدیده شده صنایع آلمان که بعد از جنگ دوم جهانی در سوئیس و کشورهای دیگر بود نیز از طریق آرژانتین بار دیگر به حلقه اقتصاد بازگشت. در سال 1955 امپراتوری «مرسدس آرژانتین» توقیف شد و دست اندرکاران آن بعد ها در آرژانتین به دلیل پولشویی به زندان افتادند. در آن زمان «لودویگ ارهارد» یکی از میهمانان محترم آرژانتین محسوب می شد و من در آرشیوهای آرژانتین مدارکی پیدا کردم که در آنها از وی نام برده شده بود. من اولین روزنامه نگاری بودم که اجازه تورق این پرونده ها را پیدا کردم. در آن پرونده ها نشانه هایی دال بر نوعی «هماهنگی منافع» میان آلمان و آرژانتین وجود داشت. دولت نوپای بن نیز در پی یافتن کسانی بود که در این حوزه حساس تجاربی داشتند و نمی خواست از این عرصه دور بماند. به عنوان مثال امروز وقتی در مورد کاشف تولید پلوتونیوم تحقیق می کنیم به لیستی برمی خوریم که نام چند انگلیسی در سال 1942 در صدر آن قرار گرفته است. اما یک سال پیش انستیتوی «قیصر ویلهلم» نام هایی را در ارتباط با تولید اورانیوم فاش کرد که در هیچ یک از دیگر آرشیوهای آلمان وجود ندارد و بعد از جنگ ناپدید شده بودند. همان طور که می دانید انستیتوی قیصر ویلهلم متعلق به «وایتزکر» و «کارل ویرتز» است. ویرتز که در زمان جنگ به فرمان هیتلر در کار تولید اورانیوم بود ناگهان در اواسط دهه 50 نام های دیگری را فاش کرد که همگی غیرنظامی بودند. در سال 1955 «فرانتس یوزف اشتراوس» وزیر صنایع اتمی آلمان و پارلمان این کشور تولید سلاح های اتمی در آلمان را ممنوع اعلام کردند، ممنوعیتی که در عمل اجرا نشد و کسی هم نمی خواهد در مورد آن صحبت کند. اما تاریخ مسیر دیگری در پیش گرفت و اواخر دهه 50 بود که آلمان و آرژانتین هم تصمیم گرفتند تبدیل به قدرت های اتمی شوند و به همین خاطر تحقیقات در این مورد آغاز شد. آرژانتینی ها تا اواخر دهه 40 هیچ تجربه یی در مورد عرصه آزمایشگاهی فیزیک هسته یی نداشتند اما این وضعیت با ظهور محققان آلمانی تغییر کرد.
* آیا در تحقیقات خود به مدرکی برخوردید که نشان دهد چگونه فیزیکدانان آلمانی در تبعیدگاه آرژانتین توانستند دانسته های تئوریک خود را در زمینه های اتمی گسترش دهند و چه پیشرفت هایی در زمینه های آزمایشگاهی به دست آوردند؟
** بی تردید بخش اعظم این تحقیقات طبقه بندی خیلی محرمانه دارد. در سال 1957 آژانس اتمی «یورواتم» تاسیس شد و در این آژانس آلمانی ها و فرانسوی ها همکاری تنگاتنگی داشتند و یافته ها و دانسته های خود را با هم قسمت کردند. پس از آن آلمانی ها توانستند فرانسوی ها را کنار بگذارند و یورواتم همراه با برخی صنایع اروپایی و دانش لازم در این مورد را بار دیگر تبدیل به یک کالای سودآور صنعتی کنند.
* چه تعداد از فیزیکدانان آلمانی که در آرژانتین مشغول به کار بودند پس از تاسیس یورواتم به آلمان بازگشتند؟
** در سال 1955 کودتایی برای ساقط کردن پرون در آرژانتین صورت گرفت و این اولین گام در جهت این جدایی بود. هنگامی که حاکمان جدید به صورت اصولی با این تحقیقات موافقت کردند شرایط تغییر کرد و بودجه این تحقیقات کاهش یافت. به همین خاطر بسیاری از دانشمندان آلمانی تصمیم به ترک آرژانتین گرفتند و از آنجایی که در اواخر دهه 50 جو سیاسی در اروپا دگرگون شده بود آنها هم به کشور خود بازگشتند. بر پایه این تغییرات آلمانی ها هم اجازه یافتند در زمینه های تسلیحات با صنایع اروپایی مشارکت داشته باشند. حزب سوسیال دموکرات آلمان حتی در اوایل دهه 60 طرحی را تهیه کرده بود که بر اساس آن دانشمندان آلمانی وادار می شدند به کشورشان بازگردند. این قانون البته هرگز تغییر نکرد و بدین ترتیب دانشمندان آلمانی به آلمان بازگشتند.
* بر پایه تحقیقات شما آرژانتینی ها برای توسعه و تکمیل برنامه اتمی اسرائیل به آنها کمک کرده اند و محموله هایی حاوی اورانیوم طبیعی که اسرائیل برای ساخت اولین بمب های اتمی اش به آنها نیاز داشته به آن کشور ارسال کرده اند.
** همان طور که در مقدمه این تحقیقات آمده است این تکنولوژی اتمی در آغاز کار از سوی فرانسوی ها تامین می شد. اما رفته رفته آنها از سوی امریکایی ها تحت فشار قرار گرفتند زیرا در آن زمان واشنگتن اصلاً مایل نبود اسرائیل بمب اتمی در اختیار داشته باشد. اسرائیلی ها توسط آلمانی ها و فرانسوی ها به این تکنولوژی دست یافتند، آب سنگین از طریق نروژ و بخش اعظم اورانیوم مورد نیاز آنها در آغاز کار از سوی آرژانتین تامین شد. اسرائیلی ها تلاش کردند اورانیوم خود را از آفریقای جنوبی و مستعمرات فرانسه تهیه کنند اما آن کشورها قراردادهایی ویژه با بریتانیا و فرانسه داشتند. البته امریکا هم در آن زمان سعی کرد با تمام قوا از این کار جلوگیری کند. اورانیوم در آرژانتین جزء مواد خام استراتژیکی بود که کسی حق صدور آن را نداشت اما با یک فرمان نظامی این مجوز صادر شد. من کپی این فرمان و مدارک مربوط به آن را در وب سایت خودم منتشر کرده ام. بر این اساس سه محموله اورانیوم به اسرائیل ارسال شده که اولین آن به سال 1960 بازمی گردد. این محموله حاوی پنج تن کیک زرد یا همان اورانیوم طبیعی بوده که از طریق شرکت «نوکم» آلمان به اسرائیل فرستاده شده است. جالب آنکه شرکت نوکم در واقع به اصطلاح دخترخوانده کارخانه«دگوسا» بود یعنی همان کارخانه یی که در جریان جنگ دوم جهانی گاز سمی«سیلیکون بی » تولید می کرد و از این راه سود سرشاری برد. دومین محموله حاوی 10 تن اورانیوم طبیعی در سال 1962 صادر می شود و صدور محموله سوم که حاوی یکصد تن اورانیوم طبیعی بود در سال 1963 صورت می گیرد. این دو محموله آخر البته بر پایه همان فرمان نظامی به صورت مستقیم از آرژانتین و نه به واسطه آلمان به اسرائیل ارسال شده است.
* در سال 1968 دویست تن اورانیوم طبیعی از بلژیک و از طریق واسطه های آلمانی و البته با موافقت دولت آلمان به اسرائیل ارسال شد. آیا مدارکی در اختیار دارید که نشان دهد به چه دلیل آرژانتینی ها بعد از سال 1963 از ارسال اورانیوم به اسرائیل خودداری کردند؟
** متاسفانه خیر. البته احتمالاً باز هم محموله هایی ارسال کرده اند. اما من فقط توانستم در مورد این سه محموله به مدارکی دست پیدا کنم. شاید این صادرات به دلیل ناآرامی های سیاسی که در آن زمان بر آرژانتین حاکم بود، قطع شده باشد.
* تولید پلوتونیوم در مرکز تحقیقات اتمی اسرائیل یعنی دیمونا بر اساس همان تکنولوژی صورت می گیرد که فیزیکدانان آلمانی در خلال جنگ جهانی دوم آن را پایه ریزی کردند. آیا دلیل قانع کننده یی در این مورد که اسرائیلی ها با کمک دانشمندان آلمانی که تحت فرماندهی نازی ها به این کار مشغول بودند دست به تکمیل این تکنولوژی زده باشند، وجود دارد؟
** کمیسیون اتمی آرژانتین همواره تاکید دارد که محققان آلمانی پلوتونیوم را در آرژانتین تجزیه می کردند. اگرچه این کار در معیارهای آزمایشگاهی انجام می گرفته اما این تکنولوژی در آرژانتین تکمیل شد. در آن زمان احتمال داده می شد که ارتش آرژانتین به صورت پنهانی روی سلاح های اتمی کار می کرده است اما کسی در این مورد با من صحبتی نکرد. البته در این تردیدی نیست که مبادلات زیادی میان مراکز تحقیقاتی آرژانتین و اسرائیل وجود داشته است. بعدها اتوهان و مرکز تحقیقاتی اش در گوتینگن نیز به چنین مبادلاتی با اسرائیل اقدام کردند.
* شما از یک مثلث تجارت اتمی می گویید. اینکه آرژانتین و آلمان چه سودی از این همکاری تحقیقاتی می برده اند، روشن است و در مورد اسرائیل هم امری کاملاً آشکار است. اما چرا و به چه دلیل آرژانتین و آلمان تلاش داشتند اسرائیل را با خود در این مورد شریک کنند؟
** من فکر نمی کنم آلمانی ها با رضایت خاطر تن به چنین کاری داده باشند. پیش از این از کارخانه های دگوسا و دخترخوانده اش نوکم گفتم. کارخانه هایی مثل دگوسا بیش از همه به خاطر تولید سیلیکون بی متهم به جنایت جنگی شدند. اما اسرائیل هیچ کاری علیه مدیران این کارخانه ها انجام نداد و البته مزدش را هم گرفت. به همین خاطر است که احتمال می دهم این همکاری چندان با رضایت خاطر نبوده است. آرژانتینی ها برای این همکاری نیاز زیادی به آلمان ها داشتند و چه بسا بخشی از اورانیوم مخفی شده را به عنوان ماده خام قابل تجزیه دریافت می کردند. اما به هر صورت منافع هر سه کشور ایجاب می کرد که در سایه نهادهای نظارتی بین المللی تحقیقات خود را به پیش ببرند.
* به غیراز فرانسوی ها چه کسی از آن مثلث تجارت اتمی خبر داشت؟ آیا امریکایی ها در آن زمان در جریان این مساله بودند؟
** من تا مدت ها فکر می کردم که همه این کارها با پشتیبانی امریکا انجام می شده است اما بعدها توانستم به مدارکی از وزارت انرژی امریکا دست پیدا کنم که نشان می داد آنها تازه در سال 1960 متوجه ارسال اورانیوم شده بودند.
* آیا امریکا کمک های آلمان به اسرائیل را با رضایت خاطر پذیرفت یا در پشت پرده تنش هایی به وجود آمد؟
** بی تردید تنش هایی وجود داشته است. من نامه یی از کندی به اشکول نخست وزیر وقت اسرائیل در اختیار دارم. کندی در آن نامه اصرار زیادی دارد که دیمونا باید تحت نظارت های بین المللی فعالیت کند اما این وضعیت بعد از ترور کندی تغییر کرد. تا آن زمان اسرائیل به شدت برای علنی کردن برنامه اتمی اش تحت فشار قرار داشت. از سوی سازمان سیا هم اقدامات گوناگونی علیه آرژانتین و برزیل صورت گرفت. این دو کشور قصد داشتند به صورت پنهانی و خارج از چارچوب های قانونی به تکنولوژی اتمی دست پیدا کنند.
* سهم آرژانتین و آلمان در برنامه اتمی اسرائیل چقدر بود؟ آیا این دو کشور به مانند دیگر کشورها تنها نقش کمک دهنده را داشتند یا اینکه این کمک ها چنان حیاتی بود که بدون آن برنامه اتمی اسرائیل شکست می خورد؟
** قضاوت کردن در این مورد که اگر این مثلث اتمی به وجود نمی آمد چه اتفاقی می افتاد، کار ساده یی نیست. اما آنچه مسلم است اینکه کمک های دانشمندان آلمانی که قبلاً تحت رهبری هیتلر در این حوزه دست به تحقیقات زده بودند، نقشی کانونی در تکمیل و توسعه بمب های اتمی اسرائیل داشت. این کمک ها در ساخت مرکز دیمونا بسیار مهم بود و تکمیل اولین بمب های اتمی هم بدون اورانیوم آرژانتین اصولاً امکان نداشت. البته اسرائیل بعد از آن دوره از دیگر کشورها و از راه های گوناگون دیگر اورانیوم مورد نیاز خود را تهیه می کرد. اما ساخت اولین بمب ها بدون وجود آن مثلث اتمی غیرممکن بود.
* اسرائیل حتی امروز هم هرگونه نظارت از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی را رد می کند و تن به آن نمی دهد. باراک اوباما در خلال مبارزات انتخاباتی اش همواره تقویت این نظارت ها را خواستار می شد. به نظر شما تحت ریاست جمهوری اوباما تغییری در مورد نظارت های بین المللی بر اسرائیل صورت خواهد گرفت؟
** این شرم آور است که آژانس همواره اسرائیل را به پیوستن به این نهاد ترغیب می کند اما این کشور تن به هیچ نظارتی نمی دهد. آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان یک سازمان زیرمجموعه سازمان ملل هیچ گونه توانایی در مورد نظارت بر برنامه اتمی اسرائیل ندارد. من بارها سعی کرده ام با مقامات آژانس ملاقات کنم و هدفم کسب اطلاعات در مورد اسرائیل و از سوی دیگر ارائه اطلاعات به آژانس در این مورد بوده است. از قرار معلوم هیچ کس در آنجا علاقه یی به برنامه اتمی اسرائیل ندارد و کسی تمایلی ندارد که به انبوه پرونده های موجود در مورد اسرائیل نگاهی بیندازد. اوباما پیش از این وعده داده بود سعی خواهد کرد دیمونا را تحت نظارت های بین المللی درآورد. این مساله در رسانه های اسرائیلی نگرانی های زیادی ایجاد کرد. حال باید صبر کرد و دید اسرائیل چه واکنشی در برابر این وضعیت جدید اتخاذ خواهد کرد. بی تردید امروزه دیگر از آن شکیبایی که دولت گذشته امریکا در قبال اسرائیل نشان می داد، خبری نیست. برخورداری کشورهایی چون پاکستان و اسرائیل از بمب اتمی برای صلح جهانی مخاطره انگیز است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات