تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۸۸ - ۰۹:۰۰  ، 
کد خبر : ۸۸۷۹۰
نگاهی به مناسبات چین و هند

نبرد دوستانه غولهاى آسیا


گردآوری: حسن بنانج
تحلیلگران امور استراتژیک اغلب پیشرفت غیرقابل کنترل چین را اصلى ترین چالش آمریکا قلمداد مى کنند. اما آنچه که در بسیارى از این تحلیل ها غایب است و کمتر موردتوجه قرار مى گیرد اهمیت و تأثیر پیشرفت اقتصادى و سیاسى بازیگرى با توان و پتانسیل مشابه در آسیا، یعنى هند در صحنه بین الملل است.
یکى از گزارش هاى پنتاگون که در ماه ژانویه گذشته منتشر شد، چین را بزرگترین تهدید نظامى بالقوه براى آمریکا معرفى کرد. بى شک بروز جنگ سرد جدید میان این دو رقیب استراتژیک نه تنها براى آسیا نگران کننده خواهدبود، بلکه چشم اندازى نگران کننده نیز براى سایر کشورهاى جهان محسوب مى شود. اما نکته اى که نباید موردغفلت قرارگیرد این است که چین همانند دهه گذشته منافع منطقه اى خود را بر مبناى رویکردى مسالمت جویانه موردپیگیرى قرارمى دهد.
ازسوى دیگر گرایش بیشتر هند و چین به یکدیگر نتایج مثبتى را در راستاى تأمین امنیت آسیا و توسعه اقتصادى در این قاره درپى دارد. براى جنوب آسیا که سال ها تحت نفوذ اقتصادى و سیاسى آمریکا بوده است، روابط آینده چین و هند تعیین کننده بوده و تأثیر عمده ترى را بررفاه و ثبات این منطقه بدنبال خواهدداشت. از نظر تاریخى این دو کشور اصلى ترین تأثیر را در توسعه سیاسى، فرهنگى و اقتصادى جنوب آسیا داشته اند. آیین هاى هندو و بودایى در هند ظهور کرده و زمینه تشکیل اولین نظام هاى دولتى را فراهم آوردند. نیروى انسانى و کالاها نیز از چین سرازیر شدند و بدین ترتیب شبکه اى پرتوان از بازرگانى و تجارت که به سرعت جنوب آسیا را به منطقه اى وسوسه انگیز براى استعمارگران تبدیل مى کرد، پایه ریزى شد.
بدین ترتیب افزایش سطح مناسبات میان چین و هند همیشه عمده ترین سرمایه ژئوپولیتیکى در جنوب آسیا به حساب مى آمد. این درحالى بود که دخالت هاى استعمارگرایانه این امتیاز ژئوپولیتیکى ذاتى را مغفول گذاشت، الگوهاى محلى تجارت را دستخوش انحراف کرد و زمینه هم پیمانى اقتصادى این منطقه با اروپا را فراهم آورد. اما اکنون و درپى بازیابى جایگاه جهانى چین و هند، همگرایى تاریخى این دو کشور باردیگر آغاز شده است.
چین و هند به دلیل جنگ کوتاهى که در سال 1962 بر سر منطقه مرزى «لداخ» میان دو طرف درگرفت، اغلب به عنوان رقیب یکدیگر مطرح بوده اند. با این حال، این جنگ که با اقدام نظامى ازسوى چینى ها آغاز شد با گذشت یک ماه بدون نتیجه به پایان رسید، اما هند همچنان بر این عقیده بود که از چین رودست خورده است.
«جواهر لعل نهرو»، اولین نخست وزیر هند پس از سال 1949حمایت از رژیم منزوى و انقلابى پکن را رهبرى کرد. او کمونیست ها را به مثابه خاکریزى مهم در برابر امپریالیسم ویرانگر غرب تلقى مى کرد.
این رویکرد سنتى در حمایت از یکدیگر به عنوان قدرت هاى درحال ظهور در جنوب آسیا ریشه در این تفکر جدید راهبردى در دهلى نو و پکن دارد که باید از جنگ 1962 فراتر رفت و مجسم کرد که دو رقیب دیرینه مشارکت گسترده اى را در حوزه هاى اقتصادى و سیاسى پایه ریزى کنند.
چین و هند اخیراً علائم روشنى را براى برقرارى روابط نزدیکتر از خود بروز داده اند. «ون جیابائو»، نخست وزیر چین سال گذشته میلادى در اولین دیدار یک مقام ارشد چینى طى یک دهه گذشته از هند، با هندى ها ملاقات کرد. ون جیابائو احتمالاً در ماه مه نیز به هند سفر خواهدکرد و «مان موهان سینگ»، نخست وزیر هند هم قرار است در سال جارى ازسوى چینى ها در کشورشان مورداستقبال قرارگیرد. «عبدالکلام»، رئیس جمهور هند نیز فوریه گذشته گفته بود که زخم هاى سال 1962 التیام یافته اند. برهمین اساس دو کشور هند و چین سال 2006 را به عنوان سال دوستى خود اعلام کرده اند.
منافع اقتصادى مشترک
درحال حاضر به نظرمى رسد که بستر این همگرایى جدید نیز مهیا است. میزان مبادلات تجارى میان دو طرف هم اکنون روندى به شدت صعودى به خود گرفته است. ارزش این مبادلات در سال 2005نسبت به سال پیش از آن حدود 40 درصد افزایش داشته و به رقم 7/18 میلیارددلار رسید.
هند رقم 20 میلیارددلار را براى سال 2008 براى خود هدف گذارى کرده است. اما روند صعودى این مبادلات به گونه اى است که به نظر مى رسد این هدف در دوره زمانى کوتاهترى قابل دستیابى باشد. صادرات هند به چین در سال 2005 ، 27درصد رشد داشته و تقریباً38 درصد بیشتر از رشد کل مبادلات دوطرفه میان هند و چین بود. ازسوى دیگر شرکت هاى پیشرو در فناورى نوین هند نظیر شرکت «خدمات کامپیوتر اینفوسیس و ساتیام»، درحال هجوم به چین که درآن مى توان با صرف کمترین هزینه از فرصت هاى تحقیقاتى و نوآورى بهره مند شد، هستند. اینفوسیس اخیراً یک مرکز توسعه نرم افزارى جدید در شانگهاى چین راه اندازى کرده و بیش از 200 تن از مهندسان محلى را به استخدام گرفته است.
تولیدکنندگان چینى نیز به طور فزاینده اى به هند به عنوان بازار بالقوه وسیعى براى محصولات خود بویژه خودرو و لوازم خانگى و همچنین فولاد که در تولیدات هندى ها مورد استفاده قرار مى گیرد، مى نگرند. رهبران سیاسى دوطرف نیز از این روند استقبال کرده اند. «شیام ساران»، وزیر خارجه هند اخیراً طى گفت وگویى در شانگهاى اعلام کرد که چین و هند بسیار بزرگتر از آن هستند که از سوى یکدیگر مورد تحدید قرار گیرند یا کشور ثالثى آنان را محدود کند. او تأکید کرد که هند وچین در حال تدارک یک نوع مشارکت راهبردى و دوسویه در جهت رونق و صلح هستند.
بدین ترتیب انتظار مى رود که چین بزودى جاى آمریکا را به عنوان بزرگترین شریک تجارى هند بگیرد. این در حالى است که برخى از تحلیلگران با این نگرش مخالف هستند و چنین استدلال مى کنند که آمریکا در آینده اى قابل پیش بینى همچنان بزرگترین شریک تجارى هند باقى خواهد ماند. براساس این استدلال ارزش کالاهاى تجارى میان هند و آمریکا در سال 2005در حدود 25میلیارد دلار بوده و انتظار مى رود تا سال2009 به مرز 40میلیارد دلار برسد.
اما نشانه ها حکایت از این دارد که چین در کمین این جایگاه نشسته است و تلاش دارد به زودى آن را به تصاحب خود درآورد. به هر حال آمریکا نمى تواند به تمایل هندى ها در زمینه ورود به بازارهاى جهانى که چینى ها خود را به عنوان اصلى ترین تأمین کننده آن مطرح کرده اند، بى تفاوت باشد.
برخى از کارشناسان اقتصادى هند پیش بینى کرده اند که آمریکا به دلیل برخوردارى از فن آورى پیشرفته تر نسبت به چین، این امید را دارد که در بخش مبادلات بازرگانى با هندى ها، جایگاه برتر خود را در برابر چینى ها حفظ کند. اما به هر حال نمى توان از این واقعیت نیز غافل شد که موانع دستیابى آمریکایى ها به چنین هدفى بیش از مشکلاتى است که اکنون پکن در این راستا با آنها مواجه است. مخالفت هاى داخلى آمریکا با سرمایه گذارى افسارگسیخته در هند که باعث افزایش سطح بیکارى در آمریکا مى شود و قوانین دست و پاگیر در هند، از جمله این موانع به حساب مى آیند.
رقباى صلح‌جو
اگرچه بسیارى از نشانه ها حکایت از این دارند که چین و هند در حال فراموش کردن گذشته تلخ هستند، اما به هر حال نمى توان منکر این واقعیت شد که این دوکشور پرجمعیت دنیا همچنان یکدیگر را به چشم رقیب مى بینند وتلاش دارند تا هر چه بیشتر نفوذ و قدرت خود را بویژه در منطقه جنوب آسیا گسترش دهند.
چین همیشه در جنوب آسیا منافعى استراتژیک داشته است. پکن مدتها است که از دولتها و شبه نظامیان کمونیست در این منطقه حمایت مى کند. اما این حمایت اکنون با رویکردى جدیدتر ادامه دارد. به طور مثال پشتیبانى چینى ها از دولت نظامى میانمار که به صورت یک سنت درآمده است، در حال حاضر با احتیاط از سوى پکن ادامه داشته و بیشتر بر مبناى قواعد دیپلماتیک دنبال مى شود. هند نیز طبق سیاست «نگاه به شرق» که از دهه?? در دستور کار قرار گرفت، دفاع از منافع و نفوذ خود را بر مبناى شیوه اى مؤثرتر آغاز کرده است.
در همین حال دوطرف تلاش دارند که همچنان بر قدرت نظامى خود افزوده و توان سخت افزاریشان را به رخ رقیب بکشند. اگرچه این رقابت در حوزه هایى مشابه گذشته در حال پیگیرى است، اما یک وجه تمایز بارز با روش پیشین دارد. دوکشور به جاى اینکه به ایجاد حوزه هاى رقابتى نفوذ مبادرت ورزند، نشان داده اند که درصدد هستند نفوذ سیاسى و اقتصادى خود را از طریق ایجاد هم پیمانى ها و مشارکت هاى منطقه اى گسترش دهند. نمونه بارز تلاش هندى ها در این راستا سیاست نتیجه بخش و دیپلماتیکى بود که دهلى نو براى نفوذ به «جامعه شرق آسیا» که چینى ها آن را در انحصار و قیمومیت خود مى دانند، اتخاذ کرد. چینى ها در چندسال اخیر به شدت سرگرم افزایش همکاریهاى خود با اعضاى گروه «آسه آن» که تضمین داده اند در هیچ نزاعى علیه چین مشارکت نداشته باشند، بوده اند. هند همچنین در افزایش توان نظامى خود را در دستور کار قرار داده و پیشنهاد کرده است که حفاظت از تنگه «مالاکا» را براى جلوگیرى از عملیات تروریستى و دزدى دریایى بر عهده بگیرد.
چین نیز در سوى دیگر ماجرا، تقریباً وارد معادله قدرت در جنوب آسیا شده است. در آخرین اجلاس سران گروه همکارى منطقه اى جنوب شرق آسیا که در ماه نوامبر برگزار شد، پکن توانست به منظور اغناى هند در پذیرش چین به عنوان عضو ناظر و شریک گفت و گو در این گروه منطقه اى، حمایت کشورهایى نظیر نپال، بنگلادش و پاکستان را جلب کند.
تقاضا براى نفت نیز از جمله اولویت هاى هند و چین است. این دوکشور براى تأمین نیازهاى داخلى خود به ترتیب به70و 40درصد واردات نفت خام وابسته هستند. این نیاز زمینه بروز رقابتى شدید را براى جلب نظر صادرکنندگان نفت و انعقاد قراردادهاى جدید با آنان که بیش از همه چینى ها در آن پیروز شده اند، فراهم آورده است. در سال جارى شرکت نفت چین (CNOOC) با خرید 45درصد از سهام حوزه نفت و گاز نیجریه به ارزش3/2میلیارد دلار ، توانست شرکت نفت و گاز طبیعى هند را ناکام گذارد. در دو سال گذشته چین هند را در رقابت هاى مشابهى در ازبکستان ، اکوادور، آنگولا و اخیراً میانمار، مغلوب کرده است. اما در این حوزه نیز غول هاى آسیا به این نتیجه رسیده اندکه در صورت رقابت باید براى خود اصولى مشترک را تعریف کنند. «مانى شانکار آیر» ، وزیر نفت هند در ژانویه گذشته قراردادى را برمبناى همکارى با چین در زمینه حفظ منابع نفتى فرامرزى به امضا رساند. این قرارداد با هدف جلوگیرى از رقابت شدید بر سر نفت که باعث افزایش هزینه سرمایه گذارى در این حوزه مى شود، مورد توافق دوطرف قرار گرفت. پکن و دهلى نو دریافته اند که وجود صلح در جنوب آسیا بیش از هرچیز تأمین کننده منافع آنها است. بنابراین تلاش مى کنند در «بازى بزرگ» خود احترام به امنیت را سرلوحه قرار دهند. از این رو قرارداد همکارى میان هند و چین در زمینه تأمین انرژى را شاید بتوان نمونه بارزى از رفتار آینده دو ابرقدرت در حال ظهور آسیا برشمرد.
نقش آسیایى‌ها
با مشخص شدن رفتار این دو ابرقدرت آینده آسیا، اکنون این سؤال مطرح است که نقش سایر کشورهاى آسیایى باید در این میان چگونه تعریف و بازشناخته شود. به نظر مى رسد که رهبران آسیا نیز اکنون با این نظریه که باید درصدد ایجاد و حفظ توازن قدرت میان هند و چین برآیند اتفاق نظرى نانوشته داشته باشند. این توازن هم اکنون در نحوه ارتباط چینى ها و هندى ها با کشورهاى آسیایى در حال شکل گرفتن است. نمونه بارز چنین روندى تا حد زیادى در مورد پاکستان قابل لمس و مشاهده است. چین با توسل به کمک هاى مختلف نظامى و مالى از پاکستان به منظور جلوگیرى از توسعه افسار گسیخته هژمونى هند به سمت شمال و غرب، یکى از حامیان قدیمى اسلام آباد به حساب مى آید. با این حال مناسبات چینى ها با پاکستان مانعى عمده در جهت روند جدید بهبود روابط میان پکن و دهلى نو محسوب نمى شود.
چین خود را از موضوع کشمیر و دخالت در آن برحذر داشته است، هندى ها نیز در اوضاع تبت مداخله اى نمى کنند. هرچندکه دالاى لاما هنوز دفتر در تبعید خود را در یکى از شهرهاى شمالى هند حفظ کرده است. از سوى دیگر پکن در عین حال که در تلاش است از وارد شدن ژاپن درجمع اعضاى دائم شوراى امنیت سازمان ملل جلوگیرى به عمل آورد، آشکارا به حمایت هاى خود از نامزدى هند براى تبدیل شدن به عضو دائم این شورا ادامه مى دهد.
شاید بتوان گفت که جنوب شرق آسیا بیشترین نفع و تأثیرپذیرى را از رشد همکارى ها میان چین و هند شاهد خواهد بود. یکى از عمده ترین دلایل این تأثیرپذیرى موقعیت جغرافیایى این منطقه است که آن را به سهل ترین راه اتصال و ارتباط میان دو طرف کرده است. از این رو بانکداران و تجار طى چند دهه آتى شاهد توسعه زیرساخت ها در جهت افزایش سطح تبادلات بازرگانى میان هند و چین خواهند بود.
چین هم اکنون ایجاد شبکه جدیدى از جاده و خطوط لوله نفتى را که باعث مى شوند دسترسى غرب چین به دریا تسهیل شود، آغاز کرده است. چینى ها همچنین امیدوار هستند خط لوله هاى نفتى آینده از گذرگاه هایى عبور کنند که از حوزه نفوذ آمریکایى ها خارج بوده و این کشور نتواند در آینده بر ورود انرژى به چین تأثیر بگذارد. در حال حاضر به نظر مى رسد که براى پکن تضمین جریان انرژى به چین بسیار با اهمیت تر از میزان هزینه است که قرار است در این راستا صرف شود.
جنوب شرق آسیا منطقه اى است که بیشترین بهره را از ارتقاى سطح همکارى هاى میان چین و هند خواهد برد. به دلیل وجود جوامع بزرگ چینى ها و هندى هاى خارج نشین در جنوب شرق آسیا، این منطقه به طور طبیعى به نقطه تلاقى همکارى هاى آتى دو قدرت بزرگ آسیا تبدیل خواهد شد. هر چند که میزان سرمایه گذارى توسط چین و هند در منطقه جنوب شرق آسیا نسبتاً اندک خواهد بود، اوضاع دراین منطقه همچنان از رشدى سریع در آینده حکایت دارد.
از سوى دیگر موانع فرهنگى میان دو کشور در حداقل ترین سطح خود وجود دارد و در صورت وجود هرگونه اختلاف فرهنگى ، جنوب شرق آسیا مى تواند به عنوان یک طرف واسط عمل کرده و این اختلافات را بى اثر سازد. در همین حال هندى ها و چینى ها به طور همزمان بهره بردارى از فرصت هاى سرمایه گذارى بازرگانى در بازارهاى بیشتر توسعه یافته به ویژه در بخش تولید و بانکدارى را آغاز کرده اند. همچنین اکنون بازار در حال رشدى در بخش سرگرمى و تفریحات براى هند و چین پدید آمده است ، به گونه اى که گمان مى رود این کشورها در آینده اى نزدیک در عرصه تأثیرگذارى بر ذهن جوانان جنوب شرق آسیا و شکل دهى به آن، خواهند توانست از هالیوود سبقت بگیرند.
حسادت غرب
تا اینجا دلایلى که مى توانند دو قدرت نوظهور آسیا را به یکدیگر نزدیک کنند، مورد توجه و بررسى قرار گرفتند. اما این سؤال نیز باید پاسخ داده شود که چه عاملى یا عواملى مى توانند به عنوان نقاط افتراق عمل کرده و موجب جدایى این دو قدرت از یکدیگر شوند؟
همیشه این بیم وجود داشته است که هند و چین اجازه دهند غرور ملى ابتکار عمل را به دست گرفته و بر تمایل کنونى شان به ارتقاى همکارى هاى دوجانبه غلبه کنند. نگرانى دیگر این است که اروپا و آمریکا در راستاى منافعشان وارد عمل شده و میان این دو رقیب دیرینه و تاریخى در آسیا شکاف ایجاد کنند. هر دوى این کشورها قدرتهایى هسته اى بوده و این سابقه را دارند که از توان تسلیحات هسته اى به عنوان مهره اى درچانه زنى علیه دشمنان و حتى هم پیمانان خود بهره برده اند.
هند و چین هر دو این قدرت را دارند که در کار یکدیگر اخلال ایجاد کنند. براى مثال چه تضمینى وجود دارد که هند پس از ورود به جمع اعضاى دائم شوراى امنیت از این جایگاه براى ایجاد کارشکنى و اخلال در منافع چین بهره نگیرد؟ همچنین هر دو کشور که به دنبال ذخایر جدید انرژى در جهان هستند، مى توانند از سوى روسیه مورد فشار قرار گرفته و در صورت دستیابى رقیب خود به یک قرارداد در این زمینه، نقش یک هم پیمان نفاق انگیز را براى روسها بازى کنند.
سفر اخیر چهار روزه «جورج بوش» رئیس جمهور آمریکا به هند بیانگر توجهى است که واشنگتن به اهمیت فزاینده راهبردى هند، در حوزه هاى سیاسى و اقتصادى دارد. آمریکا مى تواند ازطریق ترغیب هند براى اتخاذ راهبرد تحدید چین، حرکت در آسیا را به سوى یک توازن منطقه اى جدید پیچیده کرده و به آرمانى دست نیافتنى تبدیل کند. تمایل آمریکایى ها در این راستا با توجه به اقداماتشان در ژاپن کاملاً قابل لمس است. توکیو اکنون در تلاش است تا از تحکیم روابط خود با هند علیه آنچه که خود آن را چین خطرناک تر نامیده است، استفاده کند.
وقوع چنین سناریوهایى در مورد ابرقدرت ها از نظر تاریخى قابل اثبات و باورکردنى هستند. اما این باور در تصورات غرب محور پیرامون رفتار قدرت هاى بزرگ ریشه دارند. بدین ترتیب قرن بیست و یکم مى تواند شاهد ظهور دو قدرت آسیایى براساس سنت هاى تاریخى در دیپلماسى و بهبود مناسبات باشد تا حرکت بر مبناى روندى که در قرن گذشته غرب در راستاى نزاع و رقابت در حافظه تاریخ به ثبت رسانده است.
سنت آسیایى با وجود بروز جنگ هایى در سطحى محدود و در شرایط بسیار حساس، همیشه بر تجارت و دیپلماسى تأکید داشته است. «ناندان نیلکانى» مدیرعامل شرکت نرم افزارى «ایفوسیس» هند، در جریان برگزارى اجلاس سال جارى داووس اعلام کرد که هم اکنون زمان تغییر رویکرد هند و چین و مشارکتشان در بازى با نتیجه صفر است. دو کشور باید به عنوان اقتصادهاى بزرگى در این بازى عمل کنند که فرصت هاى مکمل را پدید مى آورد.
در این میان آمریکا، ژاپن و کشورهاى جنوب شرق آسیا مى توانند از روند ارتقاى روابط و همکارى هاى دهلى نو و پکن حمایت کنند این روند نه تنها منافعى اقتصادى فراتر از مرزهاى هند و چین را در پى خواهد داشت، بلکه در چشم اندازى وسیعتر آرمان قرن بیست و یکم صلح آمیزتر را دستیافتنى جلوه خواهد داد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات