تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۸:۲۵  ، 
کد خبر : ۸۸۹۷۱
گفت‌و‌گو با ابراهیم یزدی

زندگی دشوار یدالله سحابی

علی شاملو اشاره: چهار سال قبل و در روز 23 فروردین ماه، ایران یکی از شخصیت‌های خوشنام علمی و سیاسی خود را از دست داد. دکتر یدا... سحابی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران بود که چندین دهه در کنار آیت ا... طالقانی و مهندس مهدی بازرگان به فعالیت سیاسی پرداخت و در این راه بارها بازداشت و روانه زندان شد.او در اولین دوره مجلس پس از حکومت شاه به عنوان نماینده مردم انتخاب شد و در دولت موقت به عنوان وزیر مشاور حضور یافت. پس از دولت موقت و علی رغم خروج اعضای نهضت آزادی از حکومت نیز همواره از چهره‌های مورد احترام نزد گروه‌های سیاسی حاکم بود که این تنها بر اثر منش منحصر بفرد او حاصل بود، اما بهتر است معرفی مرحوم سحابی را به دوست او دکتر ابراهیم یزدی بسپاریم که سال‌های طولانی او را می‌شناخت. ابراهیم یزدی در این گفت و گو خاطرات مشترک خود با مرحوم سحابی را برشمرد و از فعالیت‌های سیاسی او چه زمان حکومت شاه و چه پس از پیروزی انقلاب گفته است.

* در مورد شخصیت دکتر سحابی توضیحاتی بفرمایید.
** مرحوم دکتر سحابی قبل از آنکه یک شخصیت سیاسی باشد یک شخصیت معنوی است، او یک عارف عملی بود، شاید در سخنانش یا در بحث‌ها یا نوشته‌هایش در طول عمرش کمتر به موضوع عرفان پرداخته اما عملا یک عارف بود، عارفی که وارسته بود و در رفتارهای فردی و اجتماعی بلافاصله مخاطبین خودش را تحت تاثیر شخصیت معنوی خود قرار می‌داد. دکتر سحابی در مورد دشمنان خود نیز هیچگاه از محدوده تقوا خارج نشد و علی رغم جفاها و بی‌وفایی‌ها و در موارد بسیاری توهین‌ها و دشنام‌هایی که به او وارد می‌شد با کرامت و بزرگواری از کنار آن عبور می‌کرد و همین ویژگی بود که او را محبوب بسیاری از دوستان و نزدیکانش کرده بود.
*از نظر علمی چطور؟ دکتر سحابی به عنوان متخصص در رشته زمین‌شناسی و استاد دانشگاه تهران چه جایگاهی داشتند؟
**دکتر سحابی را می‌توان پدر زمین‌شناسی ایران تلقی کرد. او به حرفه خودش بسیار علاقه‌مند بود. به تمام نقاط ایران از جهت زمین‌شناسی، کاملا اشراف داشت، به دلیل اشراف علمی نسبت به حرفه خودش، یکی از منابع و مراجع بود، به طوری که هر گاه می‌خواستند عملیاتی در مکانی یا جایی انجام دهند قبل از هر کسی با دکتر سحابی مشورت می‌نمودند. دکتر سحابی شاگردان بسیاری را که امروزه از استادان برجسته زمین شناسی هستند تربیت نمود. در واقع او زمین شناسی را در ایران به عنوان یک رشته علمی پایه‌ریزی نمود. در دوره شاه می‌خواستند سد لار را احداث کنند که به نظر دکتر سحابی منطقه مورد نظر برای ساخت سد، منطقه مناسبی نبود و بعد هم درستی نظر او ثابت شد. این سد در مکان نامناسبی که لایه‌های زمین شناسی آمادگی برای نگهداری آب را نداشت احداث شده است. دکتر سحابی در رساله‌ای مشکلات این سد را بیان می‌کند.
* آقای دکتر، شما با مرحوم دکتر سحابی از قبل انقلاب همراه بوده‌اید. علت حضور دکتر سحابی در شورای انقلاب چه بود؟
** دکتر سحابی یک شخصیت برجسته و نستوه سیاسی بود و در طی مبارزات پنجاه ساله گذشته همه جا حضور داشته. او در دوران ملی شدن صنعت نفت نیز از شخصیت‌ها و استادان برجسته سیاسی و حامی دکتر مصدق بود. همچنین بعد از کودتای 28 مرداد، عضو فعال نهضت مقاومت ملی بود تا این که همراه مهندس بازرگان بازداشت شد. علاوه بر این، هنگام تاسیس جبهه ملی دوم عضو شورای مرکزی جبهه ملی بود، اما هنگامی که ضرورت تشکیل یک حزب سیاسی براساس اندیشه دینی و فرهنگ ملی خودمان مطرح شد، دکتر سحابی به همراه مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی عضو موسس نهضت آزادی بود و بخاطر همین هم در بهمن ماه 1341 همراه بقیه رهبران نهضت آزادی بازداشت شد. هنگامیکه از زندان آزاد شد، از مبارزه دست برنداشت بطوری که وقتی سردار ملی ایران دکتر مصدق درگذشت، اولین کسی بود که همراه آیت الله سید رضا زنجانی به احمد آباد رفت؛ برخلاف وصیت‌نامه دکتر مصدق اجازه داده نشد که مصدق در مقبره شهدای سی تیر در ابن بابویه دفن بشود و در نهایت با مشورت خانواده مصدق همان جا او را دفن نمودند که دکتر سحابی این مراسم را شخصا انجام داد و به همراه آیت الله سید رضا زنجانی بر جنازه آن بزرگوار نماز گزارد. دکتر سحابی یک پرونده بسیار طولانی از فعالیت‌های سیاسی داشته است و طبیعی است وقتی قرار است شورایی برای انقلاب تشکیل بشود، از اولین کسی که دعوت بشود مرحوم دکتر سحابی باشد.
* دکتر سحابی به عنوان وزیر مشاور در طرح‌های انقلاب در دولت موقت منصوب شدند، علت انتخاب ایشان چه بود؟
** دولت موقت اگر چه یک دولت انتقالی بود اما مهندس بازرگان غافل از برنامه کلان نبود به همین دلیل مرحوم دکتر سحابی به عنوان وزیر مشاور در طرح‌های انقلاب منسوب شد که دکتر سحابی با وجود شخصیت و محبوبیتی که دارا بود توانست بیش از 500، 600 نفر از برجستگان متخصص را در گروه‌های مختلف سازمان دهد و آنها طرح‌های انقلاب را تدوین نمودند.
خوشبختانه این کار بزرگ که زیر نظر دکتر سحابی انجام شد بصورت یک کتاب به عنوان طرح‌های انقلاب اسلامی در همان وقت توسط دولت موقت به نگارش درآمد. در این کتاب با توجه به آرمان‌های ملی و با توجه به برنامه‌های کلان ملی طرح هایی برای دراز مدت و میان مدت ارائه شده است تا کشور نه تنها در زمینه سیاسی، بلکه در زمینه اقتصادی به خود کفایی برسد. علاوه بر این، دولت موقت وظایفی دیگر نیز داشت و آن تهیه قانون اساسی بود؛ در دوران انقلاب، مردم در شعارهای خودشان، آرمان‌های مورد نظر خود را در اصطلاحات حکومت اسلامی، آزادی و استقلال مطرح کردند و به تدریح این تبدیل به حکومت جمهوری اسلامی شد، اما هنگامی که افرادی آن موقع از مردم سوال می‌نمودند که منظور شما از جمهوری اسلامی چیست کمتر کسی می‌توانست جواب بدهد منظور چیست، هیچ کس واحد تعریف و مشخصی از جمهوری اسلامی نداشت.
هنگامی که در پاریس از آقای خمینی سوال شد منظور شما از جمهوری اسلامی چیست، در جواب گفته شد که منظور همان جمهوری است که در فرانسه می‌باشد با این تفاوت که ما مسلمان هستیم و فرهنگ ما اسلام است و در جمهوریت ما این ارزش‌ها و باورها منعکس خواهد شد. اما به نظر من، صرف بیان این مطلب کافی نبود. ... در برابر این سوال ما دو راه داشتیم، یا اینکه دعوتی بشود از تمامی صاحب نظران و همایشی برگزار بشود و همه متفکرین بیایند و نظرشان را درباره معنی و مفهوم جمهوری اسلامی ایران بیان نمایند، اما این ما را وارد وادی بسیار پردردسری می‌نمود اما راه حل دیگر ما تدوین قانون اساسی بود که من آن را در پاریس تهیه کردم و آقای خمینی هم آن را تایید کردند.
تدوین قانون اساسی پس از پیروزی انقلاب هم در برنامه دولت گنجانده شد و این کار بزرگ زیر نظر مرحوم دکتر سحابی انجام شد. مرحوم فتح ا... بنی‌صدر، ناصر کاتوزیان، احمد صدر حاج سید جوادی هم در آن کمیسیون ویژه‌ای که برای تدوین قانون اساسی جدید زیر نظر دکتر سحابی تشکیل شد، حضور داشتند.
قانون اساسی در هیات دولت و سپس شورای انقلاب تصویب شد، مرحوم رهبر انقلاب هم جز در یکی، دو مورد چیز خاصی به آن اضافه نکردند و قرار بود آن پیش نویس در مجلس موسسان بررسی شود. اما بعد مسائلی پیش آمد که از بحث ما خارج است. فقط این که قانون اساسی موصب دولت موقت در مجلس خبرگان به کلی کنار گذاشته شد و قانون اساسی دیگری جای آن را گرفت. به نظر من قانون اساسی دولت موقت کاملا دموکراتیک، و در برگیرنده نظریات ملت ما و فاقد تعارضات درونی بود و به نحو بسیار موثری در تعیین حکومت مردمسالار تدوین شده بود.
* دکتر سحابی به همراه شما و سه نفر دیگر از اعضای نهضت آزادی، یعنی مهندس بازرگان، دکتر صدر حاج سید جوادی و مهندس صباغیان در مجلس اول عضویت داشتند. این مجلس شاید یکی از مجالس فراموش ناشدنی در تاریخ بعد از انقلاب اسلامی می‌باشد. خاطران خود را از آن مجلس بفرمایید؟
** مجلس اول چون اولین مجلس بعد از پیروزی انقلاب بود از جهات مختلفی قابل بررسی است، بخصوص این که اولین مجلسی بود که در شرایط بسیار آزاد، و بی‌سابقه در طول انتخابات تشکیل شد؛ تنوع گروه‌های سیاسی شرکت کننده در انتخابات، از هر جهت بی‌سابقه بود. بعد از تشکیل مجلس، دکتر سحابی به عنوان رئیس سنی مجلس انتخاب شد. دکتر سحابی در مدت مدیریت خود نشان داد که یکی از مدیران لایق و موثر است؛ در بحث اعتبارنامه نمایندگان نهایت بی‌طرفی را از خود نشان می‌داد. برخلاف دوره‌های بعد، بخصوص، دوره چهار به بعد که شورای نگهبان مدعی تایید صلاحیت نمایندگان شد، در مجالس دوره اول و دوم و سوم این خود مردم بودند که صلاحیت نمایندگان را تایید می‌کردند و خود نمایندگان برگزیده مردم بودند که در مجلس باید اعتبارنامه‌های همدیگر را بررسی بکنند و تصویب نمایند.
وقتی اعتبارنامه‌ها مطرح می‌شد هر نماینده‌ای حق داشت نسبت به صحت اعتبارنامه نماینده دیگر اعتراض بکند. در این دوره دکتر سحابی اقدام بسیار خوبی انجام داد و آن این بود که برای اینکه بتوان دید واقع بینانه‌ای از عواقب نمایندگان مجلس داشته باشیم، به عنوان رئیس سنی مجلس از مرکز اسناد ساواک خلاصه زندگی همه نمایندگان را خواست. گزارشات جالبی هم در مورد بعضی از نمایندگان به دست آمد که برای مجلس بسیار مغتنم بود. بعد از اینکه دو سوم اعتبارنامه‌ها تصویب شد و مجلس رسمیت پیدا کرد خوب طبیعی بود که دیگر رئیس دایمی مجلس انتخاب شود و دکتر سحابی هم نامزد ریاست مجلس نبود ولی در کمیسیون‌های مختلف دکتر سحابی نقش بسیار فعالی داشت. از خاطرات نه چندان خوب من در آن دوران این بود که از سال 60 به بعد که درگیری‌ها آغاز شد یک جریان تلاش می‌کرد کسانی که در انقلاب اسلامی ایران نقش کلیدی داشتند را منکوب بکند. هیچ یادم نمی‌رود هر روز و لحظه‌ای که این پیرمرد می‌خواست وارد محوطه مجلس بشود عده‌ای جمع می‌شدند مقابل مجلس و شعارهای زشتی علیه دکتر سحابی می‌دادند و این پیرمرد این شعارها را می‌شنید و خم به ابرو نمی‌آورد. صبر، تحمل و گشاده رویی او برای ما یک درس عبرت بود.
*چرا بعد از در گذشت مهندس بازرگان دکتر سحابی جانشین ایشان در سمت دبیر کلی نهضت آزادی نشد، چون ایشان یکی از بنیانگذاران نهضت آزادی بود؟
** قبل از فوت مرحوم مهندس بازرگان چند بار بحث تغییر دبیر کل مطرح شد. هیچ وقت قرار براین نبود که این بزرگواران تا آخر عمر دبیر کل باشند. اما هر بار مسائلی پیش می‌آمد که این مساله به تعویق می‌افتاد با این وجود حتی در زمان حیات مرحوم مهندس بازرگان هم دکتر سحابی هیچ گاه داوطلب و علاقه مند نبوده است.
هنگامیکه مرحوم مهندس بازرگان درگذشت، کسانی بودند که فکر می‌کردند نهضت آزادی را با مرحوم مهندس بازرگان دفن می‌کنند، اما این طور نشد، از کسانی که در این مورد موضع داشت خود مرحوم دکتر سحابی بود، به طوری که در سخنرانی و پیام خود در مراسم بزرگداشت مهندس بازرگان در حسینیه ارشاد این مطلب را اعلام نمود که نهضت ادامه خواهد داشت و بزودی دبیر کل خودش را انتخاب می‌نماید. در بین اعضای شورای مرکزی انتخاب دبیر کل جدید مطرح بود، یک جلسه طولانی که اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای مرکزی از تهران و شهرستان‌ها حضور داشتند طبیعی بود که این مساله مطرح بشود و طبیعی بود که اکثریت قریب به اتفاق همه بخواهیم دکتر سحابی دبیر کلی را بپذیرد، اما دکتر سحابی به شدت با انتخاب خودش به سمت دبیر کل مخالفت کرد، به خاطر اینکه به تعبیر خود توان فیزیکی که بتواند این مسوولیت بزرگ را بپذیرد نداشت، او خودش نخواست و به اصرار او بود که من پذیرفتم. طبیعی بود که تا زمانی که او بود هیچکدام از ما نه داوطلب بودیم و نه حق خود می‌دانستیم، اما و با صراحت ضمن برشمردن وضع روحی و مزاجی خودش از قبول این سمت استنکاف ورزید. حتی موقعی که ما پیشنهاد کردیم شما فعلا برای مدت شش ماه بپذیرید، او استنکاف کرد و گفت من از الان به شما می‌گویم نمی‌توانم حالا فکر کنید شش ماه دیگر است.
* نقش دکتر سحابی در حوادث قبل و بعد از پیروزی انقلاب و حوادثی که بر نهضت آزادی گذشت چه بود؟
** من اگر بخواهم آنچه که در طول سال‌های شصت تا 81 گذشته است را بیان کنم داستان طولانی خواهد شد. بعد از مجلس، مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر صدر حاج سید جوادی، من و مهندس صباغیان آزادی عمل بیشتری پیدا کردیم تا به سازماندهی و بازسازی نهضت بپردازیم. در سال 59 اولین کنگره نهضت بعد از انقلاب و سومین کنگره در طول حیات نهضت برگزار شد. دکتر سحابی در به ثمر رسانیدن این کنگره‌ها نقش فعالی داشت. در بسیاری از صحنه‌های اسفناکی که بعد از سال‌های 60 بر سر نهضت آمد چهره عالمانه دکتر سحابی همیشه الهام بخش بوده است، در جلساتی که ما فرضا برای مراسم اربعین یا 28 صفر در دفتر مرکزی نهضت آزادی ایران داشتیم. یک روز که به مناسبت سالروز تاسیس نهضت، اعضای شورای مرکزی و فعالان نهضت به بهشت زهرا رفتند که بر سر مزار آیت‌ا... طالقانی و دکتر چمران فاتحه‌ای بخوانند، برخی به عنوان [...] آمدند و اینها را بازداشت کردند و چشمان آنها را بستند و بردند. در یکی از کاروانسراهای مخروبه اطراف کهریزک و آنجا در حالی که چشمان آنها بسته بود [...] در تمام آن صحنه‌ها تنها صدایی که از دکتر سحابی شنیده می‌شد، صدای قرآن و دعا بود کوچکترین چیزی که نشانه ضعف باشد، هیچ کس از ایشان ندید. زمانی که دوستان نهضتی علاوه بر مهندس سحابی و دوستانش را گرفته بودند، دکتر سحابی در حالیکه در ضعف و کهولت بود با همان ضعف و کهولتش به مجلس رفت و تنها چیزی هم که در مجلس گفت این بود، من برای عزت نیامده‌ام، برای نهضت آمده‌ام. او تا آخرین لحظات زندگیش خودش را نهضتی می‌دانست و به آرمان نهضت آزادی وفادار بود و احترام می‌گذاشت.
*نظر دکتر سحابی در مورد دوم خرداد و انتخاب خاتمی چه بود؟
**ایشان قبل از دوم خرداد 76 در یک بیانیه انتخاباتی سه نفر را به عنوان کاندیداهای انتخاباتی مطرح کردند، من (یزدی)، مهندس سحابی و مهندس معین‌فر که بعدها هر سه نفر رد صلاحیت شدیم. طبیعی بود که دکتر سحابی به عنوان عضو شورای مرکزی نهضت آزادی و عضو برجسته و سابقه دار تصمیم شورای مرکزی بود، شورای مرکزی هم این سه نفر را به عنوان کاندیدا معرفی کرده بود، شورای مرکزی نهضت تصمیم گرفته بود در انتخابات دوم خرداد 76 شرکت کند. از این سه نفر حمایت بکند، حمایت دکتر سحابی از کاندیداتوری این سه نفر معطوف به تصمیمات جمعی بود و قرار ما بر این بود که هر یک از این سه نفر را که تصویب بکنند، نهضت از همان شخص حمایت بکند. در واقع اعلامیه مرحوم دکتر سحابی در تایید این سه نفر، انعکاس نظر نهضت آزادی این بود که منجر به این شد که همه ما را رد صلاحیت کردند، اما در مورد حمایت از آقای خاتمی در انتخابات سال 76، نهضت آزادی بنا به دلایلی از هیچ کاندیدایی حمایت نکرد، اما در بیانیه‌ای که داد مشخصاتی را بطور تلویحی برای مردم بیان کرد که مردم بدانند به چه کسی رای می‌دهند. نهضت مشخصاتی برای مردم بیان کرده بدون آنکه از فردی خاص نام ببرد. در جلسه‌ای که در شورای مرکزی نهضت بود و دکتر سحابی نیز حضور داشت وی گفت با رای سنگینی که مردم به خاتمی داده‌اند یک مسوولیت سنگین تاریخی بر دوش خاتمی نهاده شده است و به کرات از این مطلب رنج می‌برد و گله می‌کرد که چرا خاتمی به تناسب آرا مردم نتوانسته کار خودش را انجام بدهد. از خاتمی گله مند بود، دکتر سحابی در ضمن کاملا بر سر راهی که بر سر رئیس جمهور قرار داشت اشراف داشت ولی معذالک بر این باور بود که خاتمی بهتر می‌تواند عمل بکند. دکتر سحابی یک شاهد زنده و تاریخی از دوران دکتر مصدق بود و همیشه این مطلب را بیان می‌نمود که دکتر مصدق با توجه به حمایتی که از جانب مردم داشت، توانست اهداف خودش را پیش ببرد و همیشه این سوال را مطرح می‌کرد که چرا خاتمی نمی‌تواند یا نمی‌خواهد از امکاناتی که مردم در اختیار او قرار دادند استفاده کند ولی در مجموع از صحبت‌ها، سخنان و موضعگیری‌های خاتمی حمایت می‌کرد و احساس رضایت می‌نمود.
* به نظر شما مهمترین و آخرین اقدام دکتر سحابی در زندگی سیاسی او چه بود؟
** شما می‌دانید بعد از خرداد 76 و مسائلی که در صحنه سیاسی ایران مطرح شد و مواضعی که نهادهای انتصابی اتخاذ کردند، دکتر سحابی با صلاحدید دفتر سیاسی نامه‌ای تهیه کرد و این نامه را برای رهبر انقلاب فرستاد، نامه‌ای بسیار مودبانه که ضمن نقد عملکردها راه‌حل‌های دلسوزانه‌ای را مطرح کرده بود. در این نامه دکتر سحابی به سوابق عاطفی خودش با رهبر انقلاب اشاره کرده بود، پس از دولت موقت در یک سفر عمره حج که دکتر سحابی با آقای خاتمی همسفر بودند، در آنجا با هم یک تجربه عرفانی داشتند و همیشه و آن وقتی هم که نامه را نوشتند مطرح می‌کردند که من می‌خواهم با آن شخصیتی که آن تجربه را با هم داریم سخن بگویم، این نامه را وقتی فرستادند مدتی طول کشید و منتظر جواب شدند، خصوصا اینکه بعد از فوت مرحوم مهندس بازرگان، آقای خامنه‌ای در تلگرافی به دکتر سحابی مراتب تسلیت مهندس بازرگان را مطرح کردند و آن نامه‌ای که خطاب به آقای دکتر سحابی نوشتند از شخصیت مهندس بازرگان و خدماتش تجلیل کردند و تسلیت گفتند. [...]
*علت حضور پر شور مردم و استقبال آنان، بخصوص نسل جوان کشور در مراسم‌های مختلف دکتر سحابی چیست؟
**جامعه بشری مثل انسان‌ها یک ضمیر ناخودآگاه دارد، ضمیر ناخودآگاه جمعی، مجموعه این جامعه یک شخصیت جدیدی پیدا می‌کند که آن شخصیت جمعی چیزی فراتر از شخصیت خود فرد است. در واقع نگاه کل نگر به جامعه، می‌گوید جامعه به عنوان یک کل، شخصیتی دارد. آن شخصیت با شخصیت فرد کمی متفاوت است. اما برای این هم جامعه یک ضمیر ناخودآگاه انسان، انسان یک تصویری از فرد مورد نظرش پیدا می‌کند و آن قضاوتی که از آن فرد دارد و در ناخودآگاهش می‌باشد. و مناسبات من را با آن فرد تعیین می‌کند، جامعه نیز همین حالت را دارد، ناخودآگاه جامعه ما شخصیت‌های خدمتگزار شناخته شده‌ای هستند و علی رغم بی‌وفایی‌ها و جفاها و بدقولی‌ها می‌بینیم مردم به این افراد احترام می‌گذارند و از آنان تجلیل می نمایند، نمونه‌اش تجلیل مردم و شرکت پرشکوه آنان در مراسم‌های دهمین سالگرد بازرگان است. در زمان شاه ما شاهد این بودیم که به شدت علیه مصدق بدگویی می‌شود، اجازه و امکان اینکه از مصدق تجلیل بشود داده نمی‌شد، بعد از انقلاب نیز متاسفانه این جفای تاریخی ادامه دارد، اما ما می‌بینیم نسل جدید و جوانی که مصدق را ندیده است همچنان او را به عنوان یک خدمتگزار بزرگ می‌شناسد. این انعکاس آن ناخودآگاه جمعی جامعه می‌باشد ناخودآگاه جمعی خطا نمی‌رود، علی رغم تبلیغات شومی که وجود دارد ناخودآگاه جمعی جامعه قضاوت می‌کند. در مورد بازرگان و در مورد طالقانی به یک صورت دیگر بوده است، در مورد دکتر سحابی به گونه‌ای دیگر. مرحوم سحابی یک چهره عارف گونه داشته است و این در ضمیر ناخودآگاه جمعی جامعه ما است حتی مخالفین دکتر سحابی هم این مساله را نتوانستند نادیده بگیرند. نسل امروز به دنبال الگوست، این نسل می‌خواهد آن آرمان‌ها آن ارزش‌هایش را در وجود این افرادی که اصیل می‌باشند ببیند، این نسل نمی‌خواهد بپذیرد که این ارزش‌هایش فاقد اصالت می‌باشد، در واقع نسل جدیدی که سحابی هرگز ندیده است، در مراسم با تمام مشکلاتش شرکت می‌کند و می‌خواهد از طریق شرکت در این مراسم پیوند خودش را با ارزش‌های معنوی بار دیگر تجدید نماید.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات