تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۸:۲۰  ، 
کد خبر : ۹۰۶۲۹

گفتگوهایی از جنس علم و دین


اولین همایش بین‌المللی گفتگوی علم و دین: حیات، انسان و سلامت "صبح یازدهم اردیبهشت در محل سالن کنفرانس اسلامی با حضور بسیاری از اندیشمندان داخلی و خارجی برگزار شد. هدف از برگزاری این کنگره دستیابی به نظام یا نظامهای هماهنگ و منسجم از مفاهیم حیات، انسان، سلامت و تکامل حقیقی فرد و جامعه بر پایه مبانی اسلام، طرح دیدگاه های اسلام در مسائل مرتبط با سلامت و علوم پزشکی، کمک به فرهنگ‌سازی برای تولید علم و تقویت جنبش نرم‌افزاری در راستای نیل به خودکفایی در علوم پزشکی و زیرشاخه‌های آن براساس جهان‌بینی اسلامی بود. همایش با سخنرانی دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس مجلس شورای اسلامی، آغاز شد که از تاثیر علم و دین در جهان فعلی و اینکه به هیچ‌وجه نمی‌توانیم با پاک‌کردن صورت مسئله، خود را از پاسخ دادن به رابطه علم و دین معاف کنیم سخن گفت.
در مراسم افتتاحیه پیام "یان.جی.باربور"، استاد بازنشسته کرسی علم، تکنولوژی و جامعه در کالج کارلستون در نورث فیلد ایالت مینسوتا آمریکا، توسط پروفسور رابرت جان راسل، فیزیکدان مشهور آمریکایی، قرائت شد. باربور از اینکه نتوانسته بود در این همایش شرکت کند اظهار تأسف کرده و در پیام خود آورده بود: در قرون 14 و 15 میلادی اندیشمندان سنن سه‌گانه توحیدی با یکدیگر ارتباط داشته و از هم مطلب می‌آموختند. مسیحیان توسط جهان اسلام بود که به آرای ارسطو پی بردند، نوشته‌هایی که در عصر تاریکی قرون وسطی مغفول مانده بود. در آن زمان و در قرون بعد، فرهنگ اسلامی بود که جهان را در ریاضی، نجوم و طب راهنمایی کرد. دکتر غلامرضا اعوانی، چهره نام آشنای فلسفه در ایران، نیز استقلال علم از دین که برای نخستین بار در تاریخ مغرب زمین روی داد را معلول دو امر توصیف کرد: "یکی ریاضی شدن علم جدید و ارائه طرح جدیدی از علم بر مبنای یک مدل ریاضی غیرارسطویی و تفسیر مکانیستی از این طرح ریاضی و دوم، پیوستگی علم جدید با حوزه‌های فلسفی جدید از دکارت گرفته تا فلسفه‌های تحلیلی معاصر که هیچ ‌یک بر مبنای حکمت الهی استوار نیست و مبادی فلسفی آنها با علم الهی که اساس و جوهر معرفت دینی است، تعارض دارد".
نخستین نشست تخصصی همایش بین‌المللی علم و دین به بحث "کیهان‌شناسی ـ فیزیک"‌ اختصاص داشت. پروفسور جان راسل در سخنرانی خود موضوع تعاملات مفید میان کیهان‌شناسی علمی معاصر و سنن توحیدی را مورد بررسی قرار داد. راسل که استاد علم و الهیات و رئیس مرکز علم و دین آمریکاست در آغاز سخن اظهار داشت: "بسیاری از روشنفکران غربی بدون تفکر عمیق پذیرفته‌اند که علم از الحاد و بی‌خدایی حمایت می‌کند و الهیات توحیدی را کنار گذاشته است." پروفسور راسل با اشاره به این مطلب که مطالعه تاریخی کیهان‌شناسی علمی در قرن بیستم بسیاری از تعاملات سازنده را برای ما روشن می‌کند گفت: "فلسفه و الهیاتی که از سنن توحیدی ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام دریافت می‌شوند نقشی بسیار سازنده در مباحثات علمی واقعی ایفا کرده‌اند. بنابراین هیچ‌کس قادر به جداکردن علم از کیهان‌شناسی و الهیات نیست".
دکتر موسی اکرمی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، نیز در ادامه سخنان راسل به بررسی "برهان تنظیم ظریف کیهان‌شناختی" پرداخت. اکرمی که طی چند سال اخیر به بحث فلسفه علم بسیار پرداخته و به تازگی کتاب "کانت و مابعدالطبیعه" را نیز منتشر کرده گفت: "برهان تنظیم ظریف با این ادعا آغاز می‌کند که ثابتهای فیزیکی، قوانین طبیعت و بنابراین پیوندهای میان اجزای جهان طبیعی با چنان ظرافت یا دقتی تنظیم شده‌اند که ما می‌توانیم وجود ریز تنظیم‌گر فوق طبیعی را استنباط کنیم که صفاتش قابل استنباط از طریق بعضی از استنباطهای ممکن دیگر می‌توانند به ما اجازه دهند او را خدا بنامیم". دکتر اکرمی در سخنرانی خود با احساس همدلی نسبت به کسانی که می‌کوشند باور خود را به تنظیم‌گر، طراح، سازنده و آفریننده جهان از نظر علمی و فلسفی عقلانی سازند و اطمینانی دارند این به اصطلاح برهان را بر پایه بعضی از دستاوردهای فلسفی اسلامی و غربی بیاموزند همراه ساخت.
دیگر نشست نخستین روز همایش به بحث "علم و دین: ریاضی"، اختصاص داشت و دکتر جان بایل، عضو هیئت علمی گروه علوم ریاضی دانشگاه ترینیتی وسترن، نیز درباره "ماده، ریاضیات و خدا" صحبت کرد. دکتر بایل مدعی بود که "پایه ماده‌گرایی این فرضیه است که واقعیت نهایی ماده است اما خداگرایی، عقیده دارد واقعیت نهایی خداست که امکان وحی الهی را به عنوان منبعی اپیستمیک به وجود می‌آورد. به نظر می‌آید ماهیت های ریاضی حالتی مطلوب و انتزاعی دارند. چنین موارد غیرفیزیکی با دنیای ماده‌گرایی مطابقت ندارند. لازمه حقیقت، منطق و ریاضیات وجود معیارهای جهانی است. بنابراین هیلاری پانتم فیلسوف ماده‌گرا، قانون بدون دوگانگی را به عنوان حقیقت مطلق می‌پذیرفت. مسئله‌ای که پیش می‌آید، این است که جایگاه چنین دنیای مطلوب متافیزیکی کجاست؟ در ماده‌گرایی هیچ جایگاهی برای موارد انتزاعی یا معیارهای جهانی وجود ندارد. علاوه بر این پل بناسراف این سؤال معرفتی را مطرح می‌کند که چگونه چنین معیارهای مطلوب که طبیعتی ساکن دارند بر ذهن ما تأثیر می‌گذارند. حتی اگر ماده‌گرایی وجود قلمرویی افلاطونی از اعداد را ممکن می‌دانست دستیابی به چنین دانش مطلوبی معنا نداشت".
عضو هیئت علمی گروه علوم ریاضی دانشگاه ترینیتی وسترن تأکید کرد: "براساس خداگرایی، پروردگار پدیدآورنده واقعیات ریاضی است. ریاضیات کلاسیک به وجود ریاضیدان ایده‌آل و بسیار توانمند و دانا و خدایی نامحدود اعتقاد دارد. از آنجایی که در خداگرایی اعتقاد بر این است که انسان جلوه‌ای از پروردگار است و خدا را به ما نشان می‌دهد انتظار می‌رود انسان به علوم ریاضی دسترسی داشته باشد". دکتر بایل در پایان سخنش تصریح کرد: "از آنجایی که خداوند جهان را براساس طرحی منطقی خلق کرده است، جهان باید ساختاری ریاضی داشته باشد. ساختار ریاضی جهان از این باور خداگرایانه که ریاضیات کشف شده نه اختراع، حمایت می‌کند".
اما شاید بتوان مهمترین بحث تخصصی که در نخستین روز ارائه شد را در بررسی موضوع رابطه "علم و دین و خیر و شر" دانست. کشیش آکینتایو ساندی الایینکا، استاد الهیات دانشگاه میدوگوری نیجریه، در این نشست به بررسی مفهوم خیر و شر پرداخت. او این دو واژه را تنها مفاهیمی دانست که از ابتدای خلقت انسان همواره با او بوده است. او معتقد است که مفهوم خیر و شر تا حدی نسبی است. ممکن است امری که امروز براساس ارزیابی شخصی یا جمعی خیر به نظر برسد برای گروه یا جامعه‌ای دیگر شر باشد. گاهی خیر براساس سودی که برای شخص یا جامعه دارد تعیین می‌شود. با این حال به ندرت امر خیری بدون خطر اولیه برای خالق آن یا جامعه مورد نظر سودی در بر دارد. بنابراین خیر نسبی توسط هنجارهای اجتماعی که با پیشرفت انسانها مورد تغییر و تحول قرار می‌گیرند تعیین می‌شود. او مفهوم خیر و شر را در قلمرو جبر و اختیار مورد بررسی قرار داد و مدعی شد که آنچه نظریه‌پردازان مذهبی اختیار می‌نامند آزادی محدودی است در حالی که برخی اعمال جبری پوچ هستند.
وی در سخنرانی‌اش از آزای پلانتینگا، اسمارت، فلو، مارکی و شیتلو بسیار بهره برد. اما آنچه که به آن به عنوان یک نظریه اشاره کرد این بود که بی‌گناهی در میانه شر و خیر وجود دارد. بی‌گناهی نیز به ناآگاه و نیمه‌آگاه، جهل کامل و ضعف بشر تقسیم می‌شود. او سعی کرد با ارائه این نظریه انسان را در مرحله بی‌گناهی نگه دارد تا خوبی را بپذیرد و شر را دفع کند. شایان ذکر است در انتهای این نشست میزگردی در همین باره با حضور نانسی مورفی، جان هاوت، دکتر سعیدی‌مهر، دکتر اعوانی و دکتر میانداری برگزار شد.
در نشست "علم و دین: معرفت‌شناسی" دکتر مارک ورثینگ، عضو هیأت علمی کالج تابور آدلاید استرالیا، به بررسی "اهمیت سنن توحیدی در پیدایش علم طبیعی" پرداخت. وی مدعی بود که "رابطه مثبتی میان ادیان توحیدی و آغاز علم وجود دارد. اما برای آنکه مشخص کنیم که چه چیزهایی درباره این رابطه می‌توان گفت و چه چیزهایی نمی‌توان گفت عوامل پیچیده متعددی را باید مدنظر قرار داد. به ویژه فلسفه یونانی در سنن سه‌گانه توحیدی چه بوده که نهایتا به بروز علم منجر شده است؟ عوامل سیاسی، فرهنگی و فکری چه نقشی داشته‌اند؟ و چه مشکلاتی را هر یک از اشکال مجزای ادیان توحیدی برای این ادعا که ادیان توحیدی نقش مهمی را در پیدایش علوم طبیعی داشته‌اند ایجاد می‌کند؟ "دکتر ورثینگ بر این موضوع تاکید داشت که چه چیز در ادیان توحیدی در اشکال مختلفش فراهم آورنده فضای هدایت‌کننده برای جستجوی یک فهم طبیعی از جهان فیزیکی است و در عین حال فراهم آورنده پایه‌ای مفهومی برای اندراج چنین معرفتی در مجموعه فهم نظری انسان است.
در ادامه این نشست دکتر کریم مجتهدی، استاد فلسفه دانشگاه تهران، به بررسی مفاهیم علم، فلسفه، کلام و دین پرداخت و گفت که "این مفاهیم را به هر ترتیبی که به نحو عرضی کنار هم قرار دهیم، بدون قبول تباین ذاتی میان آنها نه فقط تمایز و تفاوت آنها را محرز و مسلم دانسته‌ایم، بلکه هربار با آراستن آنها به نحو خاص، در مجموع و یا دو به دو به رابطه اجتناب‌ناپذیر خاصی نیز میان آنها قائل شده‌ایم. تأمل در هر یک از آنها به ناچار مستلزم تأمل در بقیه آنها نیز هست، ولی گاه شاید بهتر است به جای اینکه مسئله را به نحو عرضی مطرح کنیم آن را به نحو طولی و در نوعی سلسله مراتب شناختی در نظر بگیریم و امکانات ارتقایی ذهن را از ابتدا نفی و کنار نگذاریم".
دکتر مجتهدی تأکیر کرد: "در این زمینه‌ها آنچه مهمتر از توافقهای احتمالی سطحی است، حفظ امکانات گفتگو و هم صحبتی است که اگر از آن نتیجه آنی و زودرس حاصل نمی‌آید، در عوض حداقل تضمینی برای مقابله با سطحی اندیشی و امانت در ابعاد اصلی بحثها باقی می‌ماند".
در ادامه همایش و در نشست "تکامل"؛ دکتر حسن میانداری، عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، درباره "خودخواهی تکاملی و دین" سخنرانی کرد. دکتر میانداری در آغاز سخن اظهار داشت: "تبیین اخلاق در تعامل نظریه تکامل و دین مهم است. یکی از دلایل مخالفت برخی تکامل‌‌گرایان با دین و همین‌طور یکی از دلایل مخالفت برخی دینداران با نظریه تکامل، این قضیه است". وی با تأکید بر این نکته که تکامل فعلا بهترین نظریه برای توصیف طبیعت‌گرایانه اخلاق است گفت: "داروین برای توضیح زیستی اخلاق با مسائل بسیاری روبه‌رو بوده و بالاخره مجبور شد انتخاب گروه را به جای انتخاب فرد بنشاند. در قرن بیستم پس از تردید در انتخاب گروه با انتخاب خویشاوند و از خود گذشتگی دو جانبه مشکل تقریباً حل شد. بدین‌ترتیب انسانها چنان رفتاری می‌کنند که احتمال انتقال ژنهای آنها به نسلهای بعد افزایش یابد. این خودخواهی تکاملی است که دال بر این است که انسانها به لحاظ روان‌شناختی خودخواه نیستند". دکتر میانداری معتقد است اولاً این توصیف خوبی از اخلاق انسان منهای دین است. ثانیاً یکی از کارکردهای اصلی ادیان این بوده است که انسان را از این گونه خودخواهی برهانند. طبیعت‌گرایی فلسفی به تعارض ظاهری نظریه تکامل و دین می‌انجامد.
در نشست تخصصی "انسان"؛ خانم پروفسور نانسی مورفی، استاد فلسفه مسیحیت در مدرسه علوم دینی الهیاتی فولر، و برنده جایزه تمپلتون و آکادمی آمریکایی دین، به بررسی "فیزیکالیسم یا دوگانه‌انگاری: کدام راه برای مومنان" پرداخت. وی در آغاز گفت: "در اواخر قرون وسطی مدرسیان مسیحی و مسلمان نظریه‌های بسیار مشابهی درباره ماهیت انسان ارائه کرده بودند. در واقع عمده نظریه توماس آکویناس متاثر از ابن‌سینا و دیگران بود. این موضع بر پایه مفاهیم ارسطویی جوهر و صورت بود که شاید بتوان آن را ثنویت کل‌گرایانه خواند. از آن به بعد در جهان مسیحیت دوگزینه‌ای اصلی وجود داشته است: ثنویت رادیکال که تحت تاثیر رنه‌دکارت بوده است و ماده‌گرایی / فیزیکالیسم". پروفسور مورفی تز خود را براساس دو محور تبیین نمود:‌ "تحقیقات اخیر در علوم عصبی از نظریه فیزیکالیستی حمایت می‌کند. فیزیکالیسم با آموزه‌های مسیحی سازگارتر از دوگانه انگاری است.
همچنین در نشست "سلامت" دکتر باربارافون شلگل، عضو هیات علمی کالج هاورفورد آمریکا، به بررسی دیدگاه اسلام سنتی درباره اختلالات روانی پرداخت. دکتر شلگل مدعی بود که اسلام همواره رویکردی دوجانبه به بیماری روانی داشته است. از یک سو پزشکان مسلمان از برهم خوردن تعادل در فیزیولوژی انسان به عنوان عواملی علّی در بیماری روانی سخن می‌گویند و از سوی دیگر هیچ‌گاه بیماری روانی به عنوان یک مشکل کاملا فیزیکی در نظر گرفته نمی‌شود. در کشورهای اسلامی هم به علل فیزیکی و هم به علل معنوی در ناخوشی‌های روانی توجه می‌شود. ترکیبی از رویکردهای معنوی و زیستی به بیماری‌های روانی امری معمول در اسلام است. با انجام برخی تحقیقات اخیر در غرب نشان داده شده که اعمال دینی در کاهش عوارض بیماری‌ها موثر است و این به این معناست که دیدگاه پساروشنفکرانه‌ای را که می‌پندارند علم نیاز به آن را کنار زده، شدیدا نیازمند بازنگری در غرب است.
در نشست "تکنولوژی و اقتصاد" که آخرین نشست روز سوم همایش بود دکتر ویلیام جان گرسی، مدیر اجرایی موسسه تحقیقات علم و دین متانکسوس آمریکا، به بحث "سرمایه معنوی: اقتصاد دین" پرداخت. وی در آغاز سخن در تبیین نظرش گفت: "مفهوم سرمایه معنوی برپایه تحقیقات اخیر بر روی سرمایه اجتماعی بنا نهاده شده است. سرمایه اجتماعی نشان می‌دهد که این عاملی مهم در شکل‌دهی شبکه‌های اجتماعی و اعتمادات می‌‌باشد. به علاوه انگیزه توجه به خصوص به سرمایه معنوی ناشی از بازشناسی این امر در اقتصاد و دیگر علوم اجتماعی است که دین نه اپی فنومنال است و نه اینکه اهمیت اجتماعی آن در قرن 21 کم شده است و اهمیت آن برای پویایی اجتماعی و اقتصادی انسان انکارناپذیر است".
وی افزود: "یافته‌های اخیر در علوم اجتماعی موید آن هستند که با گشادگی بیشتری با عوامل غیرمادی مانند: شعاع اعتماد، هنجارهای رفتاری و دین به عنوان عواملی که نتایج اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارند برخورد می‌کنند". همچنین در این نشست دکتر صلاح‌الدین قریشی، عضو هیات علمی دانشکده جغرافیا دانشگاه مسلمانان علیگر هند، به بررسی "عناصر پایداری اقتصاد ـ اجتماعی و انعطاف‌پذیری ژئوپولتیک در کشورهای اسلامی" پرداخت. وی مدعی بود که "در طول جنگ سرد و به واسطه تبلیغات رسانه‌ای تفکر غالب این بود که دنیای دوقطبی با عقاید متفاوت، باعث بروز اختلافات نظر در مورد درک جهانی و اهداف پیشرفت می‌شود. در نبود یک وضعیت سیاسی متعادل فشار ژئوپولتیک تشدید می‌شود. شواهد نشان‌دهنده بروز نظریه عدم تعادل قدرت و ناهماهنگی است و این امر نشان‌دهنده این است که هر چه قدرت سیاسی بیشتر باشد مقاومت کمتر خواهد بود. اما اتفاق جدیدی که در کشورهای در حال رشد رخ می‌دهد این است که مفهوم اولیه دنیای یک قطبی با ایدئولوژی دموکراسی تضاد دارد".
پروفسور نورین هرزفیلد، استاد الهیات و علوم کامپیوتر دانشگاه سنت جان آمریکا، درباره "خلقت در تصویر ما: هوش مصنوعی و تصور خدا" بحث نمود. پروفسور هرزفیلد اذعان داشت که "همگرایی قابل ملاحظه‌ای در تفاسیر قرن بیستم از تصور خدا که به چه معنایی انسان در تصور خداوند خلق شده و رویکردهایی به خلقت در ذهن خود ما و در حیطه هوش مصنوعی ایجاده شده است. هر دو حیطه حد فاصل خدا و انسانیت یا انسانیت و کامپیوتر را در قالب سه گزینه می‌توان دید: 1ـ ویژگی یا مجموعه‌ای از ویژگی‌ها مانند هوش، 2ـ کارکردهایی که ما عملا داریم یا قادر به انجام آن هستیم، 3ـ ارتباطاتی که ما برقرار کرده‌ایم. هر کدام از این سه رویکرد بیانگر فهم متفاوتی است که ما از کنه انسانیت داریم. رویکردهای کارکردی و ارتباطی در اواخر قرن بیستم رواج داشته‌اند که همراه با فهم کارکردی بوده که عمدتا توسط جامعه پذیرفته شده بود. اما رویکرد ارتباطی بینشهای جدیدی را به کرامت انسانی در عصر کامپیوتری و هم‌چنین رویکرد جدیدی را به تحقیقات هوش مصنوعی ارائه می‌نماید".
آخرین سخنران همایش بین‌المللی گفتگوی علم و دین دکتر باقر لاریجانی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران و رئیس همایش بود. وی درباره "اخلاق پزشکی از دیدگاه اسلام و بحث خاتمه حیات" سخن گفت. دکتر لاریجانی اظهار داشت: "برخی بر این عقیده‌اند که اولین هدف طب زنده نگه داشتن بیمار تا حد ممکن نیست، بلکه هدف علم پزشکی برقراری مجدد یا حفظ سلامت بیمار با در نظر گرفتن حداکثر سود و حداقل ضرر می‌باشد. عده‌ای معتقد نیستند که بایستی حیات بیمار را به هر قیمتی بدون توجه به کیفیت زندگی و یا بار مداخله طولانی نمود. در اسلام حیات مقدس شمرده شده؛ چرا که مبدأ و مقصد آن خداوند است. چنان که در قرآن آمده است که مرگ جز با مشیت الهی تحقق نمی‌یابد. در قانون اسلام پزشکی که به صورت یک جانبه و فعال از مرگ بیمار حمایت کند از مجازات مصون نیست."
دکتر لاریجانی بر این مطلب تاکید نمود که اسلام حق مرگ داوطلبانه برای بیمار قائل نشده است؛ چرا که حیات امانتی الهی است و با مداخله فعال یا انفعالی انسان نمی‌تواند خاتمه داده شود و علاوه بر آن طول مدت حیات طبق مشیت غیرقابل تغییر پروردگار ثابت است. در اسلام کشتن فردی که مراحل انتهایی بیمار را طی می‌کند، چه به صورت اتانازی فعال و چه به صورت خودکشی با حمایت پزشک عملی خلاف فرمان الهی تلقی می‌شود.
این همایش پس از چهار روز بحث و بررسی میان 150 نفر از صاحب‌نظران داخلی و خارجی و برگزاری بیش از 15 نشست تخصصی با سخنرانی دکتر غلامرضا اعوانی که بر ادامه فعالیت‌های تحقیقاتی درباره علم و دین و استقرار یک دبیرخانه دائمی برای تداوم این فعالیت‌ها تاکید داشت به پایان رسید. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات