تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۸۸ - ۱۳:۳۱  ، 
کد خبر : ۹۱۲۵۶

حرکت لبنان به سوی جنگ داخلی


گروه جهان - حسن فتحی WWW.hassanfathi.blogfa.com
از روزی که جنگ 33 روزه بین حزب‌الله و اسراییل پایان یافت و در پی آن قطعنامه 1701 پذیرفته شد مشخص بود که اوضاع در این کشور رو به آرامش نخواهد رفت زیرا مشکل اصلی که دولت و حزب‌الله را رویاروی هم قرار می‌داد با پذیرفتن این قطعنامه مورد تأکید قرار گرفته بود خلع سلاح حزب‌الله و ایجاد یک نقطه فاقد سلاح در جنوب لبنان در فاصله رودخانه لیطانی تا مرزهای مشترک با اسراییل بود.
اگر چه اسراییل و دولت لبنان هر یک تعهداتی را پذیرفته بودند اما تعهداتی که دولت فوادسینیوره به نمایندگی از جانب حزب‌الله پذیرفته به مراتب سنگین‌تر از اسراییل بود.
هر چند در صورت اجرای قطعنامه 1701 بسیاری از مشکلات منطقه حل و فصل می‌شد ولی از همان ابتدا مشخص بود که طرفین صرفاً به این دلیل این قطعنامه را پذیرفته‌اند تا در حقیقت نفسی تازه کرده و به بازسازی نیروهای خود بپردازند. زیرا نه حزب‌الله حاضر به خلع سلاح واز دست دادن جبهه جنوب بود و نه این که اسراییل در این شرایط که با سوریه در حالت نه جنگ- نه صلح به سر می‌برد می‌توانست مزارع شبعا را تخلیه کرده و این منطقه استراتژیک را به سوریه یا لبنان واگذار نماید. در نهایت نیز همان چیزی که پیش‌بینی می‌شد تحقق یافته و با برقراری آتش‌بس، جبهه جنگ به داخل لبنان کشیده شده و دو جبهه و جناح موافق و مخالف در مقابل هم صف‌آرایی کردند.
با وجود این که آن زمان اختلافات در محافل سیاسی بروز کرده و در جریان بود اما به تدریج از پرده بیرون افتاده و عیان گردید. به گونه‌ای که جناح 14 مارس که قدرت را در لبنان در دست دارد و مخالف سوریه و امیل‌لحود رییس جمهوری است علاوه برخلع سلاح حزب الله خواستار کناره‌گیری رییس جمهوری و تعیین تکلیف عاملین ترور رفیق حریری بود. در حالی که حزب‌الله و حامیانش علاوه بر مخالفت با خلع سلاح و پشتیبانی از امیل‌لحود، بر تشکیل دولت وحدت ملی تأکید کرده و دولت فواد سینیوره را فاقد مشروعیت می‌دانست.
تشدید تدریجی چالش دو جناح و به خیابان کشیده شدن مخالفت‌ها، با توجه به سلاح‌هایی که در دست طرفین بود و اعلام بی‌طرفی ارتش اوضاع را بیش از پیش آشفته کرد به این دلیل که هر روزی که می‌گذشت اختلافات حادتر شده و زمینه برای رویارویی مسلحانه فراهم می‌گردید.
در همین زمان با وجود این که طرفین در سخنان خود تقابل مسلحانه را نفی می‌کردند اما مشخص بود که آنچه در لبنان خصوصاً در بیروت در جریان است آتش زیر خاکستر و آرامش قبل از طوفان است. آرامشی که می‌توانست با کوچکترین جرقه‌ای از بین رفته و به آتشی سوزان و فراگیر تبدیل شود.
عاقبت در روزی که اعتصاب مخالفان دولت فراگیر شده و این کشور را به تعطیلی کشیده بود آنچه انتظار می‌رفت روی داده و چالش سیاسی به تقابل مسلحانه تبدیل شد که طی آن 7 نفر کشته و بیش از 400 نفر مجروح شدند.
به این ترتیب اولین جرقه‌ای جنگ داخلی زده شده و اوضاع رو به وخامت رفت در حالی که تمامی طرف‌های درگیر مدعی بودند خواستار پرهیز از درگیری مسلحانه بوده و مایل نیستند لبنان بار دیگر با جنگ داخلی مواجه شود.
لبنان از زمان استقلال تاکنون با مشکلات بسیاری دست به گریبان بوده که سبب گردیده استقلال و تمامیت ارضی آن دستخوش خواسته‌ها و امیال احزاب و گروه‌ها گردد. به همین دلیل این سرزمین همواره صحنه انتقامجویی‌ها و امتیاز خواهی‌های همسایه‌ها و گروه‌ها بوده است. مشکل این سرزمین زمانی حاد شد که گروه‌های مسلح فلسطینی آن را به پایگاه خود علیه اسراییل تبدیل کرده و مرز جنوب را به جبهه مقابله با این رژیم مبدل ساختند. اسراییل که مایل نبود این جبهه فعال شده و امنیت شهرک‌های یهودی‌نشین از بین برود علاوه بر بمباران اردوگاه‌ها و حملات هوایی به فلسطینی‌ها از دو حربه بهره گرفت که به ضرر لبنانی‌ها بود. زیرا درصدد بود شهرک‌های یهودی‌نشین آن سوی مرزها را از تیررس کاتیوشاهای فلسطینی که از داخل خاک لبنان شلیک می‌شدند دور ساخته و آرامش را به این منطقه باز گرداند.
-حربه اول، ایجاد ارتش لبنان جنوبی به فرماندهی سرگرد سعدحداد بود تا کنترل حد فاصل رودخانه لیتانی تا مرز جنوب را در دست بگیرد. در این صورت برد موشک های کاتیوشای فلسطینی به شهرک‌های یهودی‌نشین اسراییل نمی‌رسید.
- حربه دوم، تضعیف گروه‌های فلسطینی و در نهایت خلع سلاح آنها از طریق ایجاد جنگ داخلی با احزاب و جناح‌های مخالف فلسطینی و طرفدار اسراییل بود که در این رابطه گروه‌های مسیحی از جمله حزب کتائب آغاز گر جنگ بوده و آن را تشدید کردند.
درگیری در سال 1975 با حمله شبه نظامیان فالانژیست وابسته به حزب کتائب در منطقه عین الرمانه بیروت به یک اتوبوس حامل فلسطینی‌ها آغاز شده و بیش از یک دهه ادامه یافته و لبنان را به ویرانه‌ای تبدیل کرد. جنگ داخلی با وجود این که فلسطینی‌ها را از پرداختن به اسراییل بازداشت اما لبنان و اسرییل را با دو مشکل مواجه ساخت که عبارت بودند از: - حضور ارتش سوریه در لبنان بر اساس توافق سران عرب با هدف جلوگیری از ادامه جنگ داخلی که به اشغال این سرزمین و در دست گرفتن کنترل آن انجامید.
2- شکل‌گیری گروه‌های شبه نظامی داخلی که مخالف اسراییل و سیاست‌های دولت لبنان بوده و رقیبی برای جناح‌های سنتی و فلسطینی‌ها به شمار می‌رفتند که در این رابطه می‌توان به جنبش امل و حزب‌الله اشاره کرد.
به این ترتیب نه تنها اسراییل نتوانست از جنگ داخلی بهره‌ای که در نظر داشت ببرد بلکه درباتلاقی گیر کرد که هنوز هم نتوانسته از آن رهایی یابد.
در کنفرانس طائف که در سال 1990 در عربستان تشکیل شد ضمن این که به جنگ داخلی خاتمه داده شده و زمینه برای خروج اسراییل از ارضی اشغالی جنوب مهیا گردید بر این مسأله تأکید شد که نظامیان سوریه اقدام به تخلیه لبنان کرده و گروه‌های شبه نظامی از جمله حزب‌الله نیز خلع سلاح شوند اما با وجود این که مصوبات دیگر کنفرانس طائف به اجرا درآمد اما این 2 مسأله به فراموشی سپرده شد به طوری که دخالت‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی سوریه در امور داخلی لبنان، استقلال و تمامیت ارضی این سرزمین را خدشه‌دار کرده بود. در همین حال فرانسه با کمک آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 1559 را مبنی بر خروج بلادرنگ ارتش سوریه از لبنان و خلع سلاح گروه‌های شبه نظامی به تصویب رساند که در پی آن ترور رفیق حریری نخست وزیر پیشین لبنان که مخالف دخالت‌های سوریه در کشورش بود پیش آمد که به خروج سریع نظامیان سوری از لبنان انجامید ولی این حادثه و افشای نقش تعدادی از مقامات لبنانی و سوری در ماجرای ترور اوضاع را پیجیده‌تر کرد.
از این پس در پی شکل‌گیری جبهه 14 مارس و پیروزی آن رد انتخابات پارلمانی اختلاف بین طرفداران و مخالفان سوریه در لبنان شدت گرفته و اوضاع روز به روز بحرانی‌تر شد زیرا اعضای این جبهه که در راس آن سعد حریری پسر رفیق حریری قرار دارد خواستار محاکمه عاملان ترور و خلع سلاح گروه‌های شبه نظامی هستند. آنها همچنین بر کناری امیل ‌لحود رییس جمهوری را که عامل سوریه بوده وگفته می‌شود در ترور حریری دست داشته را خواستارند در حالی که حزب الله به همراهی جنبش امل و گروه میشل عون نه تنها مخالف خلع سلاح می‌باشند بلکه حامی سوریه وادامه ریاست جمهوری امیل ‌لحود هستند.
آنها که پس از جنگ 33 روزه اسراییل و پذیرش قطعنامه 1701 مستمسک بین‌المللی وقانونی هم به دست آورده‌اند خواسته‌های خود را به درون جامعه کشیده و با انتقاد از جنگ 33 روزه و مقصر وانمود کردن حزب‌الله فشارهای خود را افزایش داده‌اند در همین حال جناح مقابل که سعی دارد از وجهه مردمی حزب‌الله بهره بگیرد با تأکید بر کناره‌گیری دولت سینیوره و برگزاری انتخابات زود هنگام پارلمانی اعلام کرده که برای تسلیم دولت و جناح 14 مارس از هر اقدامی بهره خواهد گرفت.
در هفته‌های گذشته با حادتر شدن اوضاع و درگیری‌های مسلحانه که روی داده زمینه برای جنگ داخلی دیگری فراهم شده است. اگر چه هر دو طرف آن را رد می‌کنند اما شواهد امر نشان از این مسأله دارد که لبنان به سوی جنگ داخلی در حرکت است در این رابطه سخنان سمیر جعجع متحد دولت جالب توجه است. او پس از درگیری‌هایی که با مرگ و مجروح شدن عده‌ای همراه بود صراحتاً اعلام کرده که سید حسن نصرالله به دنبال ایجاد جنگ داخلی در لبنان نیست اما اقدامات مخالفان دولت، کشور را به سوی جنگ داخلی می‌کشاند. او که سال‌ها رهبر فالانژها بوده می‌افزاید: اعمال قدرت در جهت براندازی دولت لبنان منطقی نیست زیرا این شیوه کار، کشور را به نابودی می‌کشاند.
او تصریح می‌کند دولت سینیوره با اعمال فشار مخالفان سقوط نخواهد کرد بلکه اصول و قوانینی جهت تغییر دولت در لبنان وجود دارد که باید از طریق پارلمان دنبال شود. تغییر دولت جز از طریق پارلمان میسر نخواهد بود.
وی صراحتاً از مخالفین می‌خواهد ضمن متوقف ساختن اعتراضات خود برای حل اختلافات به شیوه‌های دموکراتیک روی آورند.
در این شرایط کنفرانس «پاریس-3» در فرانسه منعقد شده و در آن با تصمیم‌گیری درباره اعطای کمک برای بازسازی لبنان دبیر کل سازمان ملل خواستار اجرای قطعنامه 1701 شده و منابع آگاه فرانسوی هم تأکید می‌کنند که ژاک شیراک رییس جمهوری این کشور قصد دارد پرونده لبنان را به مهمترین پرونده قابل بررسی در سازمان ملل تبدیل کند.
به این ترتیب مشخص می‌شود که اوضاع در لبنان پیچیده‌تر خواهد شد زیرا فرانسه که رابطه مطلوبی با بعضی جناح‌های لبنانی دارد و سال‌ها حضوری استعماری در این سرزمین داشته از وجهه قابل قبولی در این کشور بر خوردار است به همین دلیل با وجود این که ممکن است حضور یا دخالت های آمریکا در لبنان با واکنش‌های منفی مواجه شود اما اقدامات پاریس تا حدودی قابل پذیرش می‌باشد.
در این رابطه علامه فضل ‌الله از علمای شیعه لبنان، آمریکا، فرانسه و اسراییل از عوامل بحران کشورش می‌داند و مخالفین دولت نیز با حضور در منزل میشل عون صراحتاً اعلام می‌دارند مرحله دوم طرح خود را که شامل طرح ایجاد دولتی آزاد و مستقل در مقابله با جناح حاکم می‌شود ارایه خواهند داد.
هر یکی از مسایل مهم در اختلافات داخلی لبنان جبهه‌بندی و ائتلاف گروه‌هاست زیرا امروزه دو جناح موافق و مخالف سوریه را کسانی تشکیل می دهند که سال‌ها قبل دشمن یکدیگر بوده و بارها به جان هم افتاده‌اند ولی امروزه به دلیل منافع مشترک به متحد و دوست هم تبدیل شده‌اند. در این رابطه می‌توان به اتحاد حزب‌الله و امل و یا همبستگی آنها باگروه مسیحی میشل عون اشاره کرد که سال‌ها دشمن یکدیگر بوده و بارها به رویارویی مسلحانه باهم پرداخته‌اند. این وضعیت را در جناح 14 مارس نیز شاهد هستیم. این روند شتابزده قادر است لبنان را که اکنون با مشکلات اقتصادی مواجه می‌باشد به سرزمینی فاقد قانون و نظم تبدیل کرده و به سال‌های 1975 سوق دهد که حاکمیت در دست کسانی بود که سلاح در دست داشتند. مگر این که با عقل و درایت مشکلات برطرف شده و اختلافات جای خود را به همبستگی بدهد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات