تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۸۸ - ۰۷:۵۲  ، 
کد خبر : ۹۷۲۴۷
پاسخ‌های صریح دبیرکل جمعیت ایثارگران به پرسش‌های «ایران»

بیشتر از تخریب رئیس‌جمهور به مردم توهین می‌کنند

مقدمه: اگرچه با آغاز به کار دولت نهم تبلیغات منفی علیه این دولت در دستور کار برخی از افراد قرار گرفت اما در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری حجم هجمه های صورت گرفته علیه دولت تصاعدی بالارفته است. گویا تمام ورشکستگان سیاسی دست در دست هم داده اند تا از روی کار آمدن مجدد رئیس دولت نهم جلوگیری نمایند و در همین راستا با انتشار اخبار کذب و ساختگی و وارونه جلوه دادن اقدامات مثبت این دولت، تمام تلاششان را برپایه این خیال قرار داده اندکه برای اولین بار ایران شاهد رئیس جمهوری یک دوره ای باشد. حسین فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با «ایران» با بازگویی برخی ازاین هجمه های صورت گرفته به تحلیل و تبیین چرایی این توهین‌ها پرداخت.

* بحثی که همه نامزدها مطرح می کنند می گویند که کشور ، شرایط بحرانی دارد و احمدی نژاد کشور را دم یک پرتگاه برده و آنها باید بیایند تا این مملکت را نجات بدهند و در ابعاد مختلف همچون اقتصاد، مدیریت و مسائل اجتماعی می گویند که کشور در بحرانی ترین شرایط خودش بعد از انقلاب قرار دارد کسانی مثل آقای موسوی بیست سال سکوت کردند و هیچ احساس خطری نمی کردند الان عنوان می کنند احساس خطر می کنند آیا واقعاً چنین خطری وجود دارد ؟
** اولاً مفهوم بحران و اضطرار که بعد هم به دنبالش می گویند که ما باید دولت وحدت ملی تشکیل دهیم این مفاهیم را بررسی کنیم که در ادبیات سیاسی متعارف جهان یعنی چی؟ می گویند کشوری که به بن بست رسیده و توان ادامه حیات ندارد برای حل مسائل داخلی اش باید جریانات و عناصر متخاصم دور هم جمع شوند و دولت وحدت ملی تشکیل دهند مثل لبنان. ما سوال می کنیم که آیا بحران و اضطرار و بن بست شاخص هایی دارد یا ندارد ؟ بحث وحدت ملی، بحث امنیت ملی، بحث مشروعیت نظام، بحث مقبولیت و مفاهیمی از این قبیل شاخص هایی است که در حوزه بحران و اضطرار باید به آن بپردازیم. می گوییم که به لحاظ وحدت ملی ما بهترین شرایط را داریم نسبت به گذشته نه نسبت به آن که دوست داریم که باشد. ما نسبت به گذشته تحلیل می کنیم می گوییم آن وقت یعنی 5،6 سال قبل که یک عده تلاش می کردند اختلافات قومی ، اختلافات مذهبی، اختلافات قشری و اختلافات صنفی راه بیندازند. آیا فضای عمومی کشور آن وضعیت را دارد. در مورد امنیت آن موقع که اراذل و اوباش و آدم های جورواجور در هر حوزه ای ناامنی ایجاد می کردند چه در حوزه مسائل اجتماعی و چه در حوزه مسائل امنیتی و چه در حوزه مسائل اقتصادی و چه در بحث اراذل و اوباش و ما می گوییم که الآن واقعاً این طوری نیست. آن موقع مردم از دست اراذل و اوباش ناامن بودند الآن اراذل و اوباش از دست نیروهای امنیتی فراری هستند. تخلف آن موقع حاشیه امن داشت الآن متخلف و اراذل و اوباش و کسانی که می خواهند ناامنی ایجاد کنند امنیتی ندارند یک گوشه ای خزیدند. ما در موضوع بین الملل نسبت به گذشته در بهترین شرایط هستیم هم در ارتباط با کشورهای همسایه هم در منطقه و هم بین مسلمانان و هم جنبش عدم تعهد و حتی غربی ها. امروز 1+5 التماس مذاکره با ما را می کند درحالی که ما آن موقع باید می رفتیم التماس می کردیم که جواب سوال های ما را بده ، اینها شاخص های واقعی است که بسیاری از دشمن های ما آن را قبول دارند. کجا ما بحران داریم چرا این را به صورت یک اصل فرض شده تبلیغ می کنند و در جامعه می دمند. در حوزه مسائل امنیت داخلی یک کودتای خزنده ای را به نام انقلاب مخملی در این کشور طراحی کردند و حادثه 18 تیر راه انداختند و قتل های زنجیره ای راه انداختند خودشان اعلام کردند که ما هر 9 روز یک بحران داریم چطور این کسانی که این حرف ها را زدند و اینها را هم سامان دادند در حوزه فرهنگی به همه مقدسات ما توهین کردند و همه ارزش ها را زیر سوال بردند آن وقت ناامنی نبود الآن که مردم کاملاً امنیت فرهنگی دارند، امنیت اجتماعی دارند، امنیت سیاسی و هم امنیت اقتصادی دارند ناامن است؟ در حوزه اقتصادی فسادگران اقتصادی چه می کردند؟ یادمان نرود که در رانتخواری و بهره برداری از امکانات طبقه ممتاز این مملکت چه جولانی می دادند، آیا واقعاً الآن آنها هستند و یا به انزوا رفتند ؟ اتفاقاً ما الآن نسبت به گذشته در اوج آرامش و امنیت و وحدت و اقتدار ملی هستیم این یک بخش، بخش دوم، اشاره ای به یکی از فرمایشات حضرت امام (ره) که مضمونش این بود که اگر دیدید همه دشمنان سر یک موضوع علیه شما وحدت نظر دارند بدانید که کارتان درست است این موضوع هم موضع مشترک دشمنان داخلی و یکسری دشمنان خارجی است، که همه آنها دست به دست هم دادند و در کشور به صورت گسترده پمپاژ می کنند و می خواهند احمدی نژاد نباشد اتفاقاً به همین دلیل ما می گوییم که معلوم است که احمدی نژاد بودنش برای ادامه وحدت ملی و امنیت ملی و اقتدار ملی و پیشرفت کشور مفید است.
فرصت های طلایی را کسانی از مردم گرفتند که هر روز کشور را با یک بحران تازه مواجه می ساختند و کار را به آنجا رساندند که برای پیشبرد مقاصد خود، در مجلس شورای اسلامی دست به تحصن زدند و استانداران و مدیران ارشد دولت برای فلج کردن دستگاه های اجرایی از مقام خود استعفا کردند. فرصت های طلایی را کسانی از مردم گرفتند که اسناد سری کشور را به بیگانگان سپردند تا راه دستیابی ملت ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای مسدود شود و مانع از پیشرفت کشور در عرصه های مختلف شدند. فرصت های طلایی را کسانی از مردم گرفتند که به نام اصلاح طلبی، دین زدایی و ترویج فساد و بی بند و باری اخلاقی را سرلوحه کارشان قرار دادند و آرمان های جعلی را جایگزین آرمان های اصیل انقلابی و اسلامی کردند. فرصت های طلایی را کسانی از مردم گرفتند که به جای کار و تلاش در جهت سازندگی و پیشرفت کشور، وقت خود را صرف سازماندهی تشکیلات سیاسی در درون دولت کردند و با ایجاد رسانه های حزبی، انحراف اذهان عمومی از حقایق جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. دولت نهم به لحاظ به کارگیری نیروهای تحصیلکرده و باتجربه در بالاترین سطح اقدام نمود و امروز ثمره آن را می توان در نیل به افتخارات روزافزون در عرصه های مختلف داخلی و خارجی و احساس عزت، عظمت و غرور بی نظیر ملت ایران به دستاوردهای بزرگ خود، نظاره نمود. بدون تردید هسته ای شدن ایران اسلامی، حضور غرورانگیز ایران اسلامی در فضا، تاثیر مهم و بلامنازع ایران در حل و فصل بحران های منطقه ای و جهانی و نقش آفرینی ایران در مدیریت جهانی، دستیابی به فناوری های پیشرفته نظامی و غیر نظامی، کم شدن فاصله طبقاتی و صدها دستاورد دیگر ثمره به کار گیری نیروهای دانشمند جوان می باشد که به کار گرفته شده و تبدیل تهدیدهای برجای مانده از دوران اصلاحات به فرصت های بزرگ برای ملت ایران شده است.
* اخیراً برخی افراد بحث تشکیل کمیته صیانت از آراء را مطرح کرده اند. نظر شما چیست؟
** این طرح در ادامه جنگ روانی است. این افراد قصد دارند اولاً سلامت انتخابات را زیر سوال ببرند ثانیاً شوک به جامعه و ایجاد شرایط بحرانی و جلب بیشتر و ثالثاً پیشاپیش اگر بازنده شدند این باخت را توجیه کنند.
حقیقت این است که سازوکارهای قانونی با وجود هیات های اجرایی و نظارتی مردمی که نشان می دهد تقلب امکان پذیر نیست. سی انتخابات در سال های گذشته شاهد این معنا است. در انتخابات گذشته جریانات موسوم به چپ یا راست مجری انتخابات بودند ولی جریان رقیب رای آورد. در دوم خرداد و سوم تیر این اتفاق افتاد. مشارکت مردم ونظارت آنها در کشور ما واقعی است لذا این طرح مسائل تزریق بی اعتمادی به مردم است و موجب کاهش مشارکت مردم و به نفع دشمنان است. ما از برخی چهره ها تعجب می کنیم از سویی مردم را دعوت به مشارکت می کنند و از سویی در سلامت انتخابات خدشه وارد می کنند. به هر حال این هم از مصادیق جنگ روانی است که باید با هوشیاری آن را خنثی کرد.
* اینگونه مطرح است که آقای احمدی نژاد برای رای آوری پول توزیع می کند. مثلاً پرداخت پول به دانشجویان، توزیع سیب زمینی و... چه نظری دارید؟
** با پول و توزیع امکانات برای انکار سوابق، رای جمع کردن، کار درستی نیست.این سخن درستی است و هر کس با چنین قصدی بین مردم پول توزیع کند، محکوم است، اما به راستی کسانی که چنین ادعا و تهمتی را مطرح می کنند، آیا قصد تخریب رئیس جمهور را ندارند؟ آیا این گونه اظهارات، به منزله توهین به مردم و شعور آنان تلقی نمی شود؟ پیش از این، دولت را به توزیع سیب زمینی برای جمع کردن رای متهم کردند، اما بعداً دیدند هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که با توزیع سیب زمینی بین مردم، بشود کار انتخاباتی و تبلیغاتی انجام داد! لذا شروع به طرح برخی ادعاهای دیگر کردند که از جمله آنها توزیع پول، سکه های طلاو بن های خرید از فروشگاه بین مردم بود. به هر حال طرح این گونه تهمت ها بویژه هنگامی که یک دولت مردمی و رئیس جمهور مورد اعتماد و محبت مردم، هدف آن قرار گرفته باشند، قبل از هر کس به شان و شخصیت فرد مدعی لطمه می زند.
در مورد پرداخت پول به دانشجویان که دیروز این را علم کردند و روزهای دیگر هم این را اعمال می کنند این بن کتاب است در دولت های قبلی هم وزارت ارشاد بخشی از بودجه را اختصاص می داد به بن کتاب به صورت رایگان یا نیم بها به دانشجویان حالابن کتاب تبدیل شده به کارت اعتباری و کارت اعتباری می دهند و افراد با کارت اعتباری برای خرید کتاب از آن استفاده می کنند . قبلاً 50 هزار تومان می دادند الان شده 20 هزار تومان کم شده زیاد نشده است.
در مورد سیب زمینی در دولت قبل وقتی ذخایر سیب زمینی داشت خراب می شد معدومش می کردند اما در دولت احمدی نژاد بین افراد نیازمند توزیع می شود .
این جنجالی که اخیراً توسط برخی از رسانه های دوم خردادی در خصوص توزیع رایگان سیب زمینی در بین اقشار کم درآمد و مرتبط کردن این مسئله با بحث انتخابات ریاست جمهوری ایجاد شده است بیشتر از تخریب دولت نهم ، توهین به مردم است.
تصور اینکه مردم رای خود را به سیب زمینی بفروشند، توهین به مردم است و کسی رای و سرنوشت خود را به سیب زمینی نمی فروشد.
همان طور که می دانید در سال پایانی دولت محترم آقای خاتمی 130 هزار تن پیاز خریداری شده از کشاورزان در انبارها گندید و مسئولان دولتی وقت حاضر نشدند که این محصول را در بین اقشار کم درآمد توزیع کنند.
شاید مخالفان توزیع سیب زمینی رایگان در بین اقشار کم درآمد به دنبال این هستند که این محصول نیز مانند دوره قبل در انبارها خراب شود و به دست مردم نرسد.
دولت طبق قانون خرید تضمینی محصولات کشاورزی موظف به خرید مازاد محصولات از کشاورزان است و اگر این محصولات را حتی به صورت رایگان در بین مردم توزیع نکند، در انبارها خواهد پوسید و به دست مردم و نیازمندان نخواهد رسید.
سال گذشته 6 میلیون تن سیب زمینی در کشور تولید شد در حالی که نیاز سالانه کشور به این محصول 5 میلیون تن است و اگر دولت آن را در بین مردم توزیع نمی کرد، به سرنوشت پیازها ودیگر محصولات در دولت قبل دچار می شد.
منطق مخالفان این اقدام دولت این است که محصولات کشاورزی مازاد که از کشاورزان خریداری شده، در انبارها فاسد شود اما در بین مردم توزیع نشود.
توزیع محصولات کشاورزی در بین خانواده های تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی کشور در سال های گذشته نیز رخ داد اما در آن زمان کسی به آن اعتراضی نکرد. شاید حالاکه به انتخابات نزدیک شدیم حساسیت کار بالارفته است. اما مجموعه دولت هیچگاه از اقدام تخریبی عده ای مغرض دست از کار نکشیده اند و با قدرت به کار خود ادامه می دهند و روسیاهی تخریب کنندگان برای خودشان باقی خواهد ماند.
تهمت توزیع کاسه آش و یا پول و یا سیب زمینی و یا ادعای فردی در یزد که استقبال مردم از رئیس جمهور را به دلیل وعده شام و ناهار دانسته بود، بی احترامی به مردم است . مردم ایران اگر این چنین بودند ، قطعاً در انتخابات نهم وقتی با وعده پرداخت ماهی پنجاه هزار تومانی در مرحله اول و وعده پرداخت مالی یکی از ستادها در مرحله دوم روبرو شدند ، تصمیم خود را عوض می کردند و غیر از احمدی نژاد را انتخاب می کردند . اگر این ادعاها صحیح باشد، باید مردم اصفهان را علاقه مند به سیب زمینی دانست و البته با این فرض دولت برای کشاندن این موج جمعیت به میدان امام خمینی که دو برابر و نیم زمین فوتبال است ، باید به واردات سیب زمینی روی آورد!
* درخصوص فرایند تصویب مصوبات استانی هم شبهاتی را مطرح می کنند. شما به عنوان نماینده مردم در مجلس روند تصویب مصوبات را چگونه می بینید؟
** مصوبات استانی یک فرآیندی دارد اول هیاتی از استان بلند می شود می آید مرکز و جلسه می گذارند و بخش، بخش هم وزیر مربوط است به علاوه معاونت برنامه ریزی استاندار با هم دیگر تفاهم می کنند و بعد قبل از این که آقای احمدی نژاد به استان مربوط برود دوباره یک هیاتی این مصوبات را مورد بررسی قرار می دهند در کارگروهها کاملاً بازنگری می کنند استاندار است به عنوان متولی استان و وزیر هم به عنوان متولی بخش.
در هر صورت هر موضوعی که می خواهد تبدیل به مصوبه شود سه چهار مرتبه مورد بررسی کارشناسی و نزدیک بینی و مورد تفاهم هیات کارشناسی در استان و وزارتخانه مربوط و سپس کمیته تخصصی دولت و نهایتاً پس از باز بینی شخص رئیس جمهور و تطبیق با نیاز در هیات دولت طرح و تصویب می شود.
* آیا استناد دادن به سخنان مقام معظم رهبری برای حمایت از دولت کافی نیست؟
** ایشان از همه دولت ها حمایت کرده و خواهند کرد. بله . درست است؛ تاییدات و حمایت های مقام معظم رهبری نسبت به دولتها یک سیره و سنت است. اگرچه تایید و حمایت رهبری حجت را تمام می کند اما برای دیدگاههای مختلف و سلایق مختلف دلایل دیگری هم هست که بدان اشاره می شود. در مورد حمایت ایشان از همه دولت ها بهتر است نظر خود ایشان را بدانیم .
مقام معظم رهبری در اول فروردین سال ۸۶ در حرم مطهر رضوی فرمودند : من از دولت حمایت می‏کنم. از همه‏ دولتهای بر سر کار و منتخب مردم حمایت کردم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت می‏کنم. این حمایت، بی‏دلیل و بی‏حساب و کتاب نیست. اولاً جایگاه دولت در نظام جمهوری اسلامی و در نظام سیاسی کشور ما جایگاه بسیار مهمی است، ثانیاً بیشترین مسئولیتها را دولت بر دوش دارد؛ بعد هم این جهت گیری‏های دینی و این ارزش‏گرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد. سختکوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهتگیری عدالت و رزی مردمی؛ اینها خیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را می‏دانم. در جای دیگر هم مقام معظم رهبری در دیدار ریاست جمهوری و اعضای هیات دولت به تاریخ 2/6/87 می فرمایند: البته حمایت از دولت، مخصوص این دولت نیست؛ بنده همیشه از دولتها حمایت کرده‏ام؛ امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) هم در هر برهه‏ای، از دولتها و روسای قوه‏ مجریه و مسئولین دولتی حمایت می کردند. دلیلش هم واضح است. چون عمده‏ بار اداره‏ مدیریت کشور بر عهده‏ قوه‏ مجریه است و نظام باید از قوه‏ مجریه، از رئیس‏جمهور، از مسئولین و از وزرا، حمایت کند. امام هم حمایت می کردند؛ منتها خب، این خصوصیاتی که عرض کردیم، موجب می شود که انسان گرم تر حمایت کند و در این قدردانی و حمایت، دلگرم تر اقدام کند. حمایت رهبری دارای دلیل و حکمت است و می تواند حجت آور باشد.
* سفرهای استانی چه ارزشی دارد؟ مگر نمی شود به شکل دیگری مشکل استانها را حل کرد خصوصاً در عصر کامپیوتر و عصر ارتباطات و مدیریت از راه دور چه ضرورتی دارد؟
** سفرهای استانی در بوته نقد و تحلیل از زوایای چندگانه ای قابل بررسی اند. از برخی ابعاد، این سفرها می تواند مورد انتقاد باشد. اما قطعاً از ابعادی دیگر می توان این سفرها را مطلوب ارزیابی کرد. آشنایی با مسائل روزمره مردم، استانها و شناخت چالش ها و ظرفیت های موجود کشور بطور عملیاتی، از نزدیک، مستقیم و بلاواسطه یکی از ابعاد بسیار مهم سفرهای استانی است. تحکیم ارتباط دولت با مردم و تکریم مردم بعد دیگری از اهمیت سفرهای استانی است که به عنوان دستاورد تلاش دولت نهم قابل ذکر است.
آنچه موجب می شود سفرهای استانی بعنوان نقطه قوت و دستاورد برجسته رئیس جمهور نهم تلقی شود، همانا دو بعد پایداری ارتباط با استانها و مردم و نیز عدم اتکا به گزارش های رسمی صرف می باشد.
کارشناسان ستادی دولتی تصدیق می نمایند که آشنایی میدانی با مسائل، ضمن تزریق انرژی مضاعف، موجب اطلاعاتی می شود که گاه در گزارش های رسمی یا درج نمی شود و یا اینکه گاه عبارات و کلمات آن گزارش ها عمق مصائب یا شیرینی ها را نشان نمی دهند. اتکای به گزارش های اداری، گاه موجب دوری از حقیقت می شود و عرصه را بدرستی نشان نمی دهد.
بنابراین ایده و عمل دکتر احمدی نژاد از این حیث مناسب شمرده می شود.
نکته اساسی مورد تحسین در خصوص سفرهای استانی رئیس جمهور و هیات دولت، استمرار ارتباط و نزدیکی است که مورد غفلت قرار نگرفته است. احمدی نژاد علیرغم همه دشواریها، این برنامه را به سختی دنبال کرده است.
آنچه به اجمال می توان در خصوص سفرهای استانی دولت نهم ذکر کرد این است که سفرهای استانی برای شناخت ظرفیت ها و مشکلات کشور و برای تحبیب و تکریم آحاد مردم ایران، بسیار قابل تمجید است. از طرفی ارزش غایی سفرهای استانی کمک به مرحله شناخت و راهنمایی در اتخاذ تصمیمات کلان کشوری و ملی در ستاد است. اطلاعات سفرهای استانی در تلفیق با گزارش نهادهای رسمی می تواند مدل مقبولی برای تصمیم سازی در سطح هیات وزیران باشد و آن اطلاعات برای ترسیم آینده و بهبود وضع جاری کارگشا خواهند بود چرا که سفرهای استانی هیات دولت نهم، حضور جدی کابینه و تصمیم سازی در استان مربوط است.
نکته دیگری که قابل ذکر است ؛ سفرهای استانی، حضور بی واسطه در میان مردم و تشکیل جلسات کابینه در تمامی نقاط کشور که در مواردی پای هیچ مسئولی حتی در سطح مدیرکل نیز به آنجا نرسیده بود، مصداق بدون ابهامی از مردم سالاری دینی است.
مورد دیگری هم که مغفول مانده این است که این سفرها همدلی مردم از اقوام و مذاهب متفاوت را در پی دارد.
نکته قابل توجه دیگر در این زمینه بیانات راه گشای مقام معظم رهبری است. ایشان در موارد متعدد و بسیاری این سفرها را تمجید کرده و مورد بررسی قرار داده اند . اینجا دو نمونه را متذکر می شوم :
«سفرهای استانی بسیار کار خوب و برجسته و لازمی بود و من واقعاً تعجب می کنم که بعضی ها چطور کاری را که این‏جور واضح است که خوب است، انکار می کنند و زیر سوال می برند. این برای وزرا، برای رئیس‏جمهور، برای عوامل اجرایی و دولت خیلی زحمت دارد و کار بسیار طاقت‏فرسایی است؛ لکن آنچه که محصول این کار می شود، عبارت است از روشن شدن فاصله‏ بین نگاهِ از دور به حقایق یک کشور و نگاهِ از نزدیک؛ این، خیلی فرق می کند. بنده سالها کار اجرایی کرده‏ام و آشنا هستم. دو جور انسان قضایا را می‏بیند: گزارشهای خوبی که برای انسان می‏آید؛ گزارشهای کامل به حسب ظاهر که هیچ ایرادی هم ندارد و درست هم هست - گزارشها را انسان می خواند و مباحثه هم می کند - لکن آنچه که محصول این گزارشهاست، با آنچه که محصول نگاه از نزدیک است، فاصله‏ بسیار زیادی دارد. دیدن واقعیت، رفتن به مناطقی که امید این را نداشتند که مسئولان بلندپایه حتی به یاد آنها بیفتند، کار خیلی بزرگی است و این کار خیلی کار باارزشی است. بعضی از شهرهایی که مسئولان کشور - رئیس‏جمهور و وزرا - به آنجا رفتند، هرگز در طول این مدتها شاید یک مدیرکل را هم ندیده بودند که برود و از آنها احوالی بپرسد؛ سوالی بکند؛ اما ناگهان می‏بینند رئیس‏جمهور جلوی آنهاست! این، خیلی کار مهمی است. مبادا این کار مهم را خراب کنید. آنچه انجام گرفت، شروع یک حرکت مبارک بود؛ اما باید این حرکت تا نهایت خط برود، تا آن برکات به طور کامل حاصل بشود.
البته این سفرها، برکات جنبی فراوان دیگری هم داشته است.» (9/4/1386 در دیدار با رئیس جمهور و کارگزاران نظام)
«یکی از هدفهای من در سفرهایی که سالهای گذشته به استانهای مختلف کشور می کردم و در سفرها هم می گفتم، همین بود که دولتمردان را به توجه هر چه بیشتر به نقاط آسیب دیده و آسیب ‎پذیر و محروم در کشور متوجه کنم؛ توجه آنها را به این نقاط جلب کنم. امروز خوشبختانه این مقصود حاصل شده است؛ یعنی یکی از برنامه های دولت خدمتگزار همین است که همه استانها و همه شهرها و شهرستانها را، به طور مستقیم زیر دید قرار می دهد.» (15/2/1387 دیدار با عشایر و مردم ممسنی)
مقام معظم رهبری در دیدار با دولتهای قبلی هم این آرزو را مطرح کرده بودند که متاسفانه در آن دولتها عملی نشد.
خلاصه اگر روزی عده ای شعار می دادند و تحلیل می کردند که ما گسست بین دولت و ملت داریم و تلاش می کردند با دمیدن این تحلیل ناصحیح به مردم القا کنند که نظام به فکر شما نیست و این بی اعتمادی مردم به دولت را تهدید می دانستند امروز با این اقدام خوب دولت اعتماد مردم به نظام و مسئولین بازسازی شده و این اعتماد بزرگترین سرمایه و فرصت برای نظام اسلامی است.
* آیا هزینه های دولت افزایش نیافته و اسراف صورت نمی گیرد؟
** رشد هزینه های جاری دولت ها در سال های گذشته تقریباً همیشه ارقامی بالاتر از 20 درصد بود، اما با به بارنشستن سیاست های انقباضی دولت نهم در بخش های هزینه های جاری و افزایش قابل ملاحظه صرفه جویی در دستگاه های دولتی، اعتبارات هزینه ای (جاری) دولت در سال 1386 به پایین ترین رشد سال های اخیر یعنی 3/1 درصد رسید که بی سابقه است؛ چرا که مثلاً اعتبارات هزینه ای دولت آقای خاتمی در 2 سال آخر آن یعنی سال های 82 و 83 به ترتیب 20 و 30 درصد افزایش یافته بود.
* اینگونه شایع شده که بودجه مصوبات سفر های استانی غیر قانونی است؟!
** بودجه مصوبات سفرهای استانی از ردیف های قانونی استفاده شده که در قانون بودجه سالانه دولت آمده و مصوب مجلس است. ردیف های بودجه ای که به این منظور استفاده می شود شامل است بر:
1. بودجه متمرکز وزارتخانه ها
که باید بخش های استانی آن برای توسعه موضوع های مرتبط با وزارتخانه در هر استان مصرف گردد.
2. بودجه استانی دولت:
که ردیف های مشخص خود را دارد و نحوه هزینه کرد آن با پیشنهاد استانداری و تصویب هیات وزیران مشخص می شود. در حقیقت تخصیص آن به پروژه ها با یک نگاه ملی توسط دولت تعیین می گردد.
3. بودجه در اختیار رئیس جمهور:
در بودجه سالانه دولت سالهاست که ردیف بودجه ای را به منظورهزینه کردن در موارد اضطراری و به تشخیص رئیس جمهور اختصاص می دهند. در دولت نهم بخشی از این بودجه به طرح های فوری مورد نیاز استان ها اختصاص یافته و بخشی از آن هم بودجه مصوبات سفرهای استانی را تشکیل می دهد.
4.ردیف های بودجه متفرقه:
در بودجه سالانه دولت که مصوب مجلس است هزینه هایی تحت عنوان متفرقه پیش بینی شده است و بودجه مناطق محروم و...نیز شامل آن است. بخشی از هزینه های مورد نیاز مصوبه های سفر های استانی هیات دولت از این محل تامین می گردد.
5. سهمیه حساب ذخیره ارزی:
مجلس در برخی سالها برای دولت مجوز صادر می نماید که از حساب ذخیره ارزی برای مصارف خاصی برداشت کند. مثلاً در سال گذشته برای جبران بدهی صنایع تولیدی کشور ، مجلس مجوز برداشت مبلغ معینی از حساب ذخیره ارزی رابرای دولت صادر کرد.
این برداشت بر اساس مصوبه مجلس باید در استان های کشور و به تناسبی توزیع گردد که اختیار تعیین آن به دولت داده می شود. بخشی از هزینه های مصوبات سفرهای استانی براساس اختیاری تعیین می گردد که مجلس برای تعیین نحوه توزیع برداشت های حساب ذخیره ارزی به دولت داده است.
در حقیقت دولت با سفرهای استانی نقیصه دولت های پیشین را از حیث عدم واگذاری تخصیص های مربوط به استان ها و هزینه آن در محل های دیگر را جبران نموده است. رئیس جمهور با ابتکار سفرهای استانی سیستمی را برای مجموعه تحت مدیریت خود طراحی کرده است که بتواند مسیر رسیدن بودجه های استانی تا نقطه هدف را دنبال کند؛ یعنی آن چه در جلسات دولت تصویب می شود.
به هر حال طراحی یک سیستم خلاقانه این چنینی برای نظارت بر عملکرد صحیح زیردستان از ابتکارهایی است که دولت نهم با نگاه به سفرهای مقام معظم رهبری به استان ها طراحی نموده است . علاوه بر این که در این طرح ابتکاری ابعاد دیگری همچون پیدا کردن نگاه ملی و دوری از تصمیم گیری های روی کاغذ، ایجاد شور و نشاط در مردم و دیگر موارد نیز دیده شده است.
* متاسفانه اکنون با مدیران رفتاری دون شان آنها صورت می گیرد. مدیری که پس از سال ها کار پیر شده و صدها پروژه را در طول عمر خود به ثمر رسانده و امروز کوله باری از تجربه بر دوش دارد، با دو کلمه انتقاد از دولت، یک شبه جابه جا می شود.
** ادعای برکناری یک مدیر به جرم انتقاد از دولت، اصالت خود را در برابر واقعیت های انکارناپذیر پیش روی مردم از دست داده است زیرا فضای آزاد انتقاد و مخالفت با دولت در مقایسه با همه ادوار قبل از دولت نهم بی نظیر بوده است و رفتار این دولت در برابر مخالفان و منتقدین نیز برون دادی جز بردباری و متانت نداشته است. تجربه مدیران زمانی مفید و قابل استفاده است که در خدمت اهداف جامعه قرار بگیرد و اگر خلاف این امر اثبات شود و افراد تجارب خود را برای سوء استفاده از موقعیت های اداری و بهره برداری های شخصی به کار بندند، نباید در مصادر امور باقی بمانند. به راستی آنها بر خلاف این می اندیشند؟
* مجلس هر چه تصویب کند دولت باید اجرا کند. به طور کلی دولت ها باید حتماً با مجلس تعامل کنند. می دانیم که مجلس ها تفاوت های زیادی با هم دارند و یک نوع حیثیتی برای خود قائل هستند که دولت ها باید آن را به رسمیت بشناسند و با آن کار کنند.
** تعامل قوای مختلف با یکدیگر باید در چارچوب قانون اساسی و با رعایت اصل تفکیک قوا صورت بگیرد. متاسفانه در سال های پس از انقلاب، ازجمله در دوران مسئولیت برخی، تعامل برخی از دولت ها با مجلس براساس داد و ستد سیاسی بوده است. چنین تعاملی مانع از کارکرد واقعی مجلس شورای اسلامی به عنوان دستگاه ناظر بر اجرای قانون در پیکره نظام اجرایی کشور می شده است. این خاطره تلخ هنوز از حافظه مردم پاک نشده است که آقای بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین دولت وقت تعامل خود را با مجلس وقت برپایه اهدای پاترول به نمایندگان مجلس تنظیم کرده بود. او در جلسه استیضاح خود خطاب به نمایندگان مجلس فاش کرد که به هر یک از آنها پاترول داده است. ما چنین تعاملی میان دولت با مجلس را به هیچوجه قبول نداریم و چنین مناسباتی را موجب وهن و تخریب چهره پاک نظام اسلامی و ملت عزیز ایران می دانیم.هر یک از قوا در نظام جمهوری اسلامی ایران دارای کارکرد مستقلی هستند و هیچیک از آنها نباید در امور دیگری دخالت نمایند یا از شان و منزلت یک قوه به عنوان دستمایه ای برای اعمال اقتدار بر قوه دیگر، سوءاستفاده شود.
پست ها و مشاغل مدیریتی، امانت مردم است و کسانی که در مصادر امور قرار می گیرند، باید خود را امانتدار مردم بدانند. ثبات مدیریتی فی نفسه اصالت ندارد و فقط هنگامی ارزش و اعتبار پیدا می کند که مدیران با کارآمدی در خدمت تامین منافع مردم و حراست از حقوق آنان قرار داشته باشند. برخی از صاحب منصبان دیروز و سران جریان های سیاسی قدرت گرا، برای ثبات مدیریتی در کشور اصالت ویژه ای قائل هستند و معتقدند که مدیران را باید به هر قیمت ممکن در سمت خود حفظ کرد. دولت نهم به این امر اعتقادی ندارد. اصولاًٌ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس شورای اسلامی در هر 4 سال یک بار، حاکی از آن است که ثبات مدیریت سیاسی در کشور اصالت ندارد. البته ثبات در بخش تخصصی لازم است اما ملاک و معیار تغییر یا ابقای مدیران در دولت نهم، مبتنی بر میزان شایستگی آنان برای خدمت به مردم است. البته معلوم است که هر تغییری، در یک روز انجام می شود و دلیلی ندارد که یک کار ساده، چند هفته یا چند ماه به طول بینجامد. علاوه بر این باید توجه داشت که اظهارات برخی مبنی بر تغییرات پی در پی و نابهنگام، یک ادعای بی اساس و تکراری است و دیگر اینکه تغییرات در دولت نهم در مقایسه با تغییرات در دولت های قبل بسیار محدود و ناچیز بوده است. فراموش نشود که روزی اگر مستخدم مدرسه ای مطیع چون و چرای یک حزب دولت ساخته نبود به علت اینکه پیام دوم خرداد را درک نکرده تغییر می دادند و الان بسیاری از مدیران هستند که سلایق سیاسی دولت را قبول ندارند و سرکار هستند که متاسفانه بسیاری از آنها الان مانع اقدامات دولت و عامل نارضایتی مردم هستند و اینها از صبر و تحمل دولت سوء استفاده کردند و بسیاری از شایعات را هم همین ها دامن می زنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات