* انتخابات افغانستان نزدیک است و در همان حال دولت امریکا در حال اجرای راهبرد جدید خویش در این منطقه است، به نظر شما آیا تحول تازهای در صحنه سیاسی و نظامی افغانستان در حال وقوع است؟
** با توجه به مسئولیتی که سازمان ملل به امریکاییها و ناتو در افغانستان در خصوص مبارزه با تروریسم سپرد امروز با گذشت 8 سال از جنگ هیچ تغییر و تحولی در وضعیت این کشور دیده نمیشود و حتی خود کارشناسان غرب به عملکرد امریکا در افغانستان، نمره منفی دادهاند. در این بین واقعیت دیگری نیز وجود دارد و آن این که در این مرحله نسبت به اهداف نهایی قدرتهای حاضر در افغانستان تردید جدی بروز کرده است. سیاستمداران و تحلیلگران اذعان میدارند که حضور امریکا در افغانستان صرفاً برای برقراری امنیت نیست و واشنگتن اهداف دیگری را هم دنبال میکند که این اهداف بیش از همه نظم سیاسی منطقه را نشانه رفته است. اتفاقات اخیر پاکستان نیز مؤید همین واقعیت است.
* شواهد ناکامی استراتژی امریکا در صحنه افغانستان چیست؟
** امریکا با این مسئولیت وارد افغانستان شد که با تروریسم و موادمخدر مبارزه کند و ثبات و امنیت را برای مردم آن به ارمغان آورد. اما با گذشت 8 سال موادمخدر همچنان در سطح انبوه تولید و توزیع میشود و تروریسم نیز تا آنجا رشد کرده که از بمبئی و سوات سردرآورده است. بیثباتی زنجیرهای در برخی مناطق افغانستان نیز به روشنی نشان میدهد، امریکاییها نتوانستهاند به مسئولیتهای خود عمل کنند، ضمن آن که با بمبارانهای کور خود در مناطق مختلف افغانستان، باعث کشتار وسیع مردم شدهاند. هر کدام از این موارد میتواند دلیلی بر ناکامی سیاستهای امریکا در افغانستان باشد.
* برخی تحلیلگران میگویند امریکا با بالا بردن فتیله جنگ پاکستان، بحران افغانستان را به دست فراموشی میسپارد. از دید شما این گمانه زنی تا چه حد درست است؟
** من با این نظریه موافق نیستم. به اعتقاد من مسئله افغانستان و پاکستان به نوعی به هم گره خورده است. برخی طالبان را به دو قسمت تقسیم میکنند و آنها را طالبان پاکستان و طالبان افغانستان لقب میدهند. اما این تقسیمبندی فقط به لحاظ سیاسی درست است و آنها دیدگاهها و تفکرات مشترکی دارند که باعث میشود مبارزه با آنها نیز همزمان در هر دو نقطه انجام و پیگیری شود. پایگاه اصلی امریکا برای این مبارزه در افغانستان است. بنابراین نمیتوان گفت جنگ پاکستان باعث فراموشی مبارزه با تروریسم در افغانستان میشود. الان حضور طالبان و القاعده در پاکستان و افغانستان تبدیل به بزرگترین چالش سیاست خارجی امریکا شده است و آن را مایه حیثیت جهانی خود میداند، آنها بر این نکته واقف هستند که برای رفع این چالش باید ریشه تروریسم را در منطقه بخشکانند. زیرا اگر در این راه شکست بخورند، دیگر هرگز نخواهند توانست ضربههایی که از ناحیه این چالش متحمل شدهاند را جبران کنند. بنابراین تلاش دارند به طور همزمان به مبارزه با تروریسم در هر دوکشور بپردازند.
* در ماه های اخیر، دعوت از ایران برای نقش آفرینی در افغانستان به صورت یک سیاست مستمر دنبال میشود چه دلایلی باعث شد امریکا و دیگر بازیگران خارجی جنگ افغانستان، به سمت ایران روی آورند و خواستار مشارکت کشورمان شوند؟
** یکی از اشتباههای امریکا در افغانستان این بود که عملکرد خود را منهای کشورهای منطقه بویژه ایران دنبال میکرد. امریکاییها بر این گمان بودند که بدون کمک ایران و دیگر کشورهای منطقه میتوانند جنگ افغانستان را به سر انجام برسانند و با برقرار کردن امنیت در این کشور کارنامه مثبتی از خود به جا بگذارند با این حال اغلب استراتژیستهای امریکا هشدار داده بودند که ایران واقعیتی است که نقش آن در صحنه تحولات منطقه غیرقابل اغماض است. ایران بسیاری از فاکتورهای قدرت و تأثیرگذاری بر بحران را دارد. مرزهایی طولانی با افغانستان و پاکستان، مشترکات اجتماعی و فرهنگی ایران با این دوکشور در میان این عوامل قابل توجه است. این بزرگترین اشتباه غربی ها بود که نقش ایران را نادیده میگرفتند و فکر میکردند تهران وقایع و حوادث منطقه را رصد نمیکند. ایران شاید در این سالها سکوت کرده بود اما ریزترین حوادث منطقه را زیر نظر داشت. کشور ما با تجربه، نفوذ و حضور ویژه خود در منطقه، میتواند به حل بحران افغانستان کمک کند.
* امریکا در کنار بحث مشارکت دادن ایران در غائله افغانستان راهبرد جدیدی را ارائه کرده که بر مبنای آن قرار است نیروهای بیشتری را به افغانستان اعزام کند. به نظر شما میزان موفقیت این راهبرد جدید تا چه حد است؟
** طرح جدید اوباما که در راستای طرحهای قدیمی امریکا است، طرحی آزموده شده است. در سالهای پیش نیز شاهد بودیم که امریکا چگونه سعی کرد حضور پرقدرت نظامی در افغانستان داشته باشد. آنها مطابق این سیاست، برخی نقاط افغانستان همچون قندهار را به دژ نظامی تبدیل کردند. اما هرگز از این کار طرفی نبستند. ادامه این سیاست با رنگ و لعابی جدید، تنها آب در هاون کوبیدن است. به همین جهت نیز محافل جهانی پیگیر این هستند که این راهبرد عوض شده و نگرش نظامی جای خود را به نگرش سیاسی دهد. زیرا تجربه نشان داده، طی مسیر نظامی تنها باعث افزایش خشونتها و نارضایتی مردم میشود. اما راهحل سیاسی میتواند با هزینه کمتر به این بحران خشونت بار پایان دهد. برای دست یافتن به این هدف یکی از راهکارها رجوع به قانون اساسی افغانستان است که مجلس این کشور آمادگی این کار را دارد و باید از نهادهایی مثل پارلمان کمک گرفت. مجامع بینالمللی نیز مقید به همین شدهاند که تنها با توسل به امور دیپلماتیک و سیاسی باید بحران افغانستان را به پایان رساند.
* در این مرحله مشخص ایران چه کاری میتواند انجام دهد؟
** همان طور که اعلام شد، ما تجربه مؤثر و مثبتی از همکاری با این همسایهمان داریم از طرفی مشترکات فرهنگی و اجتماعی دو ملت اهرمی تعیینکننده در این زمینه است که با تکیه بر آن میتوانیم به هرگونه همکاری که باعث امنیت وثبات افغانستان و منطقه میشود، دست بزنیم.
* ایران تاکنون چه کارهای مشترکی با سازمانها و نهادهای بینالمللی در این خصوص به طور عملی داشته است و از اجلاسهایی که تاکنون با مشارکت ایران و طرفهای دخیل در بحران افغانستان برگزار شده، چه نتایجی حاصل شده است؟
** ما در زمینههای مختلفی سعی کردهایم به ایجاد ثبات در افغانستان و منطقه کمک کنیم. در مذاکرات و نشستهایی که با نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان داشتیم، توانستیم درخصوص بازسازی و مسائل آموزشی مختلف مشارکت داشته باشیم. در اجلاس کابل نیز راهکارهایی مؤثر را برای مقابله با موادمخدر ارائه دادیم و در این خصوص 2 مقام سازمان ملل نیز در سفارت ایران حضور پیدا کردند و مذاکرات سودمندی با آنها صورت گرفت. نگرانی ایران در کنار اوضاع امنیتی بابت مواد مخدر است. متأسفانه تمرکز روی مسائل تروریستی و نظامی موجب شده مبارزه با موادمخدر افغانستان در حاشیه قرار بگیرد.
همین مسئله در طول سالهای اخیر باعث شده قاچاقچیان بینالمللی جسارت بیشتری پیدا کنند. با وجود این، ایران تلاش کرده عزم خود را برای مبارزه با این امر به اثبات برساند.
* برخی ناظران گفتهاند که تهران به اتفاق دو همسایه خود سیاست مشترکی را برای مبارزه با طالبان تدوین کرده و اجلاس تهران با حضور رؤسای جمهوری 3 کشور ایران، پاکستان و افغانستان این مأموریت را انجام داده است، این گمانهزنیها چه اندازه درست است؟
** در اجلاس تهران کشورهای منطقه تصمیم گرفتند از این پس با این اندیشه که خودشان سرنوشت سیاسی منطقه را رقم بزنند، گام بردارند. نقش مؤثر پاکستان و افغانستان را برای حل بحران های منطقه هیچکس نمیتواند ایفا کند. ساز و کار تهران برای پیاده کردن این اندیشه این بود که قرار شد 3 ماه یکبار اجلاس مشابهی برگزار شود. لذا نشست بعدی در این خصوص نیز قرار است در اسلامآباد انجام شود. یعنی به این صورت ایران و دو همسایهاش، کار سهجانبه مستمری را استارت زدهاند.
* فکر نمیکنید این راهبرد کار سهجانبه با موانعی روبهرو شود. این سؤال را به این دلیل میپرسم که برخی منابع میگویند طالبان نفوذ خود را در شهرهای مجاور مرزی با ایران گسترش دادهاند و حتی پروژه شیعهزدایی در نیمروز را مطرح کردهاند. برخی دیگر نیز مدعی هستند طالبان همزمان با انفجار مسجد علیبن ابیطالب در زاهدان بیانیهای تهدیدآمیز صادر کرده و گفتهاند در صورت همکاری ایران با دولتهای کابل و اسلامآباد دست به واکنشهای انتقامجویانه میزنند.
** تفکر افراطیگری برای هر کشوری مخاطرهآمیز است. ممکن است طالبان در افغانستان تحرکاتی داشته باشد. اما این به آن معنی نیست که به طور خاص بخواهد و یا جرأت آن را داشته باشد که در مرزهای ایران حضور یابد.
نیروی نظامی ما حضوری قدرتمند و هوشیارانه در امتداد مرزهای شرقی دارد و هرگز اجازه هیچگونه حرکتی را به آنها نخواهد داد. در مورد حادثه تلخ و ناگوار زاهدان هم طبیعی است که تمامی گروههای معاند انقلاب و اسلام از همکاری ایران و دیگر کشورها ناراضی باشند حتی برخی از این گروهکها ادعا میکنند که این حرکت به اراده آنها صورت گرفته است. اما یقین بدانید هرکس که بخواهد با این حرکتها انسجام منطقهای و استراتژی مشترک سه کشور همسایه را به چالش بکشد محکوم به شکست است.