مسیح علینژاد
خودروها در امتداد خیابان بزرگ ولیعصر، ترافیک سخت و سنگین شهر را خمیازه میکشند اما در یک خودروی پلاک سیاسی، مسافری با محاسن و یقهای که دکمهاش را تا بالا بسته، پایان یک خمیازه بلند را به خواب رفته است.
بیآنکه ببیند رانندهاش با چه جان کندنی درصدد پیدا کردن راه است تا مسافرش را با تاخیری ناگزیر به ساختمان عریض و طویل صدا و سیما برساند. این تصویر خیابان آشفته شهر است و آنگاه که ناظران این صحنه به خانه رسیدهاند، چهره همان مسافر به خواب رفته در خودروی پلاک سیاسی، اینک تصویر یکی از شبکههای تلویزیون خانهشان شده است تا در میزگردی از پیروزی اصولگرایان در انتخابات این شهر و انتخاباتهای دیگر سخن بگوید. این است قصه مکرر این روزهای خیابانهای شلوغ شهر که هر بار یکی از سیاستمداران اصولگرا، پس از آنکه از چرتی ناگزیر در مسیر پرترافیک خیابان جامجم فارغ میشود، پشت دوربینهای صدا و سیما آرام مینشیند تا شکست اصولگرایان در انتخابات شورای این شهر آشفته را انکار کند؛ غافل از آنکه بداند بهرهگیری از شیوه انکار دیگر در قاموس ملت ناشناخته نیست چرا که این قصه سر دراز دارد و بارها از این روش در عصر حاکمیت یکپارچه اصولگرایی، بهره گرفته شده است.
بضاعت اندک دماسنج امروز، تورق و تاملی کوتاه بر تاریخ شفاهی و مکتوب عرصه سیاستورزی این جریان است، آنگاه که به جای پذیرش واقعیتها و توجه به هشدارهای دلسوزانه، بلادرنگ بر طبل انکار کوبیدند و سپس بر این انکار، اصرار ورزیدند و چه بسا گاه اقرار دیر هنگام نیز فرجام این روند شد:
1- شاید اولین بار این شیوه، به کار رئیس دولت آمد تا شعار آوردن پول نفت بر سر سفرههای مردم انکار شود. همان شعاری که روزنامه کیهان 31 خردادماه سال 1384 به نقل از احمدینژاد در صفحه نخست خود نوشت و پس از آن نیز دفتر رئیسجمهوری در 13 آذرماه همان سال، تاکید رئیسجمهوری را به تمام خبرگزاریها (ایسنا، فارس و...) ارسال کرد که در آن احمدینژاد در مصاحبهای با دفتر خود گفته بود: این عدالت نیست که نفت بر سر سفره طبقات خاص در چند شهر بزرگ باشد و اگر قرار باشد نفت بر سر سفره مردم باشد، چرا تبعیض؟ اما تنها یک سال گذشت که این شعار از سوی رئیس دولت از اساس کذب خوانده شد. بر این انکار اما آنچنان اصرار شد که دیگر هیچکس پی اجرایی شدن چنین شعاری را نگیرد.
2- تصویری از دیدار احمدینژاد با جوادیآملی بر یکی از سایتهای اصولگرایان قرار گرفت و در آن ماجرای هاله نور و پلک نزدن جمعیت حاضر در سازمان ملل مطرح شد آنگاه که رئیسجمهور ایران سخن میگفت اما وجود این فیلم نیز در برابر واکنش افکار عمومی، انکار شد.
3- اینبار جامعه از افسارگسیختگی قیمتها مینالید و کالاهای گرانشده یکبهیک در برابر دیدگان اقشار کمدرآمد رژه میرفت اما رئیس دولت بازهم نپذیرفت و بر انکار گرانی پای فشرد تا آنجا که مقام رهبری نیز نسبت به وجود گرانی به دولتمردان هشدار دادند و بر یافتن راهحلی برای رهایی مردم از آن تاکید کردند.
4- به تأسی از رئیس دولت اینبار نوبت دیگر اعضای خانواده دولت بود که بر این شیوه پای فشارند.
وزیر علوم وجود دانشجویان ستارهدار را تا آنجا انکار کرد که دانشجویان معترض درهای کلاس درس را به رویش بستند.
5- معاون رئیسجمهور در کسوت ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آنگاه که با خبرنگاران خارجی مواجه میشود رعایت داشتن حجاب را برای توریستهای غیرمسلمان ضروری نمیداند تا آنجا که در حضور خود او خبرنگار غیرمسلمان روسری از سر برمیدارد و در نهایت این ماجرا که خشم سایر اصولگرایان را برانگیخت با اطلاعیهای از سوی سازمان متبوع مشاعی، اصل اظهارنظر وی تحریفشده اعلام میشود.
6- صداوسیما خبر کپیبرداری از سیمکارتها را به اطلاع مردم میرساند و هشدار میدهد اما همین رسانه چندین بار به خدمت وزیر فناوری و ارتباطات دولت نهم میآید تا او نیز به تأسی از رئیس، بر طبل انکار بکوبد و این اقدام را انکار کند و در مقابل از توانمندیهای وزارت متبوع خویش که چنین اقدامی را غیرممکن میسازد سخن بگوید غافل از آنکه تنها چند روز بعد همان رسانه ناگزیر به تایید این اقدام سودجویان به نقل از مدیر پاییندست آقای وزیر میشود و موجی از نگرانی در جامعه به راه میافتد که در نهایت مراجع قضایی نیز برای پیگیری ماجرا وارد میدان میشوند.
7- برای برشمردن موارد دیگر، حجم این ستون اندک است و حوصله مخاطب تنگ؛ اما همین بس که یادآوری شود رئیس همچنان در روزهای اخیر از شیوه انکار در دولت خویش بهره میجوید و مرئوسان نیز از پی او چنین میکنند. انکار ماجرای افزایش جمعیت و شعار 2 بچه کم است، انکار بازنشسته کردن اساتید باسابقه دانشگاهی توسط رئیس دولت در میان دانشجویان پلیتکنیک، انکار اختلاف موجود میان قالیباف و احمدینژاد که در نهایت منجر به برگزاری جلسه مهم دولت در سفر استانی تهران بدون حضور شهردار این کلانشهر میشود، انکار بریزوبپاشها و اصرار بر سادهزیست بودن ساکنان دولت جدید که در نهایت با افشای ماجرای اهدای سکه توسط وزرای این دولت به نمایندگان مجلس روبهرو میشود، انکار فضای بسته و قهری در حوزه نشر و رسانه که در نهایت با تعطیلی چند روزنامه توسط دولت و توقف روند صدور مجوز و کند شدن فعالیتهای برخی از ناشران کتاب نمود مییابد و بالاخره همین روزها انکار ضعف مجریان انتخابات در نحوه شمارش آرا که رئیس دولت آن را امری طبیعی میداند و برای اثبات انکار این ضعف، تاریخ اعلام نتایج شمارش آرا در انتخابات دو شورای اول و دوم تهران را به ترتیب چهار روز و 10 روز اعلام میکند اما در نهایت افکار عمومی با مراجعه به روزنامههای همسو با همین رئیس در دوران رئیس دولت قبلی در مییابد که این استناد نیز هرگز واقعیت ندارد.
البته بر این انکار دیگر اصرار نمیشود آنگاه که آرشیو روزنامههای رسالت و دیگر رسانههای آن تاریخ آب سردی بر این انکار میشود.
به هر تقدیر بر اساس یک قاعده علمی، هر تئوری یا نقد جدید در ابتدای طرح به شدت انکار میشود سپس به شدت با آن مقابله میشود در مرحله بعدی آرام، آرام تایید میشود و در مرحله نهایی هر کسی به شدت از آن پدیده به نفع امیال خود یا گروه متبوعاش بهره میگیرد. بدانمعنی که هر آنچه در عرصه عمومی به شدت انکار میشود، بیتردید وجود دارد اما آیا در سطوح نخبگان و صاحبان دولت نیز این قاعده میباید کماکان نفس بکشد؟ اگر اختلافات میان اردوگاه بزرگ اصولگرایی از ابتدا انکار میشود تا مبادا بر نام اصولگرایی خدشهای وارد شود و این نام در انتخابات بعدی نتواند با جریان رقیب، رقابت کند خیالی نیست اما انکار برخی از رخدادهای رنجآلود و دلآزاری که ملموس جامعه هست و مردود نخبگان این جامعه، قطعا خدشه بر خیال و خاطر ملت روا خواهد داشت چرا که در ماجرای اول آسیب به مجموعه خود دولت بازمیگردد بدانمعنی که ابتدا اختلافات انکار و سپس چندین فهرست انتخاباتی وارد کارزار انتخاباتی میشود و در نهایت برخلاف گذشته که خویشاوندان روسایجمهوری قبلی (فائزه هاشمی و رضا خاتمی) در آغاز راه آرای چشمگیری را از پایتخت از آن خود میسازند، خویشاوند رئیس دولت فعلی (پروین احمدینژاد) سطح آرای بسیار اندکی را در مقایسه با گذشتگان از آن خود میسازد.
اما در ماجرای دوم این خود ملت است که به واسطه انکار برخی شعارها و رخدادها توسط دولت آسیب خواهد دید اگرچه تزریق این شیوه به بدنه اجتماعی بار دیگر این چرخش را به سوی خود دولت بازمیگرداند و ممکن است ملتی که همواره قاعده «الناس علی دین ملوکهم» را در ذهن و خاطر دارد، این بار بر رفتارهای اینچنینی مسئولان عرصه تصمیمگیری کشورش نام «دولت انکار» را در ذهن و خاطرش ثبت سازد و در برابر چنین دولتی همان کند که میبیند.