بصیرت:برخی روزنامههای صبح امروز سرمقالههای خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.
* تهران امروز
روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "وحدت حوزه و دانشگاه استراتژی راهبردی نظام "به قلم روحالله طباطبایی آورده است: مناسبتهای انقلابی ذکر شده در تقویم علاوه بر آنکه از مبنایی واقعی ریشه میگیرند، میتوانند نشانهای از یک آرمان و هدف بزرگتر نیز باشند؛ آرمانها و اهدافی که همزاد هر انقلابند و راهنمای تعالی و چشمانداز تکامل آن، 27 آذر ماه یکی از این روزها و مناسبتهای همزاد انقلاب اسلامی است؛ روزیکه هر چند ریشه در رویدادی واقعی- شهادت آیتالله دکتر مفتح- دارد اما ابعاد آن از این واقعه ناگوار تاریخی فراتر رفته و با پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی تبدیل به یکی از ارکان راهبردی نظام جمهوری اسلامی میشود.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در تاریخ 31 شهریور 1358 در پی��می درباره وحدت حوزه و دانشگاه تاکید کردند: «با وحدت این دو قطب متفکر، کشور عزیز به رشد واقعى و ترقى و تعالى حقیقى مىرسد. علما و دانشمندان این دو مرکز لازم است کوشش کنند در پیوند دادن این دو قشر عزیز و باید بدانند که نه دانشگاهى بدون روحانى مىتواند به استقلال برسد و نه روحانى بدون دانشگاهى.»
معمار بزرگ انقلاب در این پیام راهبردی خود بر دو نکته مهم و کلیدی تاکید کردهاند؛ نکاتی که هم حکایت از نگاهی آسیبشناسانه به وضعیت کنونی این دو نهاد دارد و هم بیانگر جایگاه و انتظاری است که رهبر کبیر انقلاب در چشمانداز بلند نظام جمهوری اسلامی از این دو نهاد ترسیم کرده است.
امام (ره) در این پیام خود استقلال درونگفتمانی هر دو نهاد به مثابه دو بال معرفتی جامعه و نظام را در گرو پیوستگی و ارتباط با یکدیگر دانستهاند؛ امری که با استقلال کل نظام نیز پیوندی مستقیم دارد. امام(ره) در نگاهی آسیبشناسانه یکی از مهمترین علل عقبماندگی و وابستگی کشور در زمان طاغوت را در جدایی این دو نهاد از یکدیگر عنوان میکنند. از سوی دیگر امام (ره) در این پیام تنها راه نیل به رشد و تعالی حقیقی کشور را به ایجاد این وحدت و پیوند منوط کردهاند.
بدینگونه است که در اندیشه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی سرنوشت این وحدت که از آن میتوان با عنوان «ضرورت اجماع نخبگان» یاد کرد، به سرنوشت کل نظام گره میخورد و بدینگونه هر عاملی که این وحدت را مورد تهدید قرار دهد، سرنوشت و آرمانهای کل نظام و انقلاب را با چالش مواجه خواهد ساخت.
اهمیت سرنوشتساز این وحدت ما را بر آن میدارد تا با نگاهی آسیبشناسانه به وضعیت کنونی این پیوند، به بازنگری و بازخوانی اهداف و آرمانهای نظام بپردازیم.
امروز در حالی که 30 سال از این پیام تاریخی امام (ره) میگذرد، همچنان تحقق این آرمان و هدف بزرگ انقلاب اسلامی به سبب وجود آسیبها و آفتهای بزرگ، در هالهای از ابهام قرار گرفته است. از جمله این آسیبها را میتوان وجود نگرشهایی دانست که مقصود از وحدت را استحاله یکی از این دو نهاد در دیگری تعبیر میکنند.
آفت دیگر غلبه رویکردهایی است که درصدد تحت تاثیر قرار دادن این رویکرد راهبردی نظام توسط نگاهها و سلایق سیاسی محدود خود هستند. خروج از وضعیت سکون و انفعال کنونی در زمینه وحدت حوزه و دانشگاه در وهله نخست منوط به برطرف کردن این دو آفت و تهدید بزرگ است.
از یکسو باید ضمن احترام به تفاوتهای ماهیتی این دو نهاد معرفتی، وحدت آنها را در تعاملی منطقی میان آنها دنبال کرد به گونهای که استقلال این دو نهاد که مورد تاکید امام راحل نیز بود، مخدوش نشود و از سوی دیگر نفی سیاستزدگی و نگاه سیاسی به این مقوله همانند سایر عرصههای راهبردی و کلان فرهنگی و اجتماعی جزو ضروریات اولیه نیل به این آرمان بزرگ است.
* سیاست روز
روزنامه سیاست روز در سرمقاله خود با عنوان "فرقه سبز، سیره و آرمانهای حضرت امام خمینی (ره) "به قلم علی یوسفپور آورده است: 1ـ در 22 بهمن 1357 که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید مناخیم بگین نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی در اولین اظهارنظر خویش اعلام کرد که با پیروزی این انقلاب زلزله بزرگی در خاورمیانه اتفاق افتاده است که کیان رژیم ما را به خطر انداخته. بعد از سی سال که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد پیامدهای این زلزله کیان استکبار جهان را به خطر انداخته است طوریکه صفبندی هدایت خواهان جهانی چه مسلمانان، چه مسیحی و چه پیروان ادیان دیگر به محوریت جمهوری اسلامی در مقابل اردوگاه استکبار جهانی شکل گرفته است.
2ـ امام خمینی بنیانگذار و رهبر این انقلاب، دارای سیره حکومتی و آرمانهایی بزرگ بودند که باعث ایجاد تحول عظیم سیاسی ـ فرهنگی و اجتماعی در جهان امروز گردید ایشان آینده را هم پیشبینی کردند که در قرن آینده اسلام این قدرتها را به خاک مذلت مینشاند همان طور که میبینیم ابرقدرت شرق شوروی فرو پاشید و آمریکا نیز در شرایط سقوط واقع شده است.
3ـ سیره حضرت امام خمینی درباره تمکین از قانون اساسی بسیار راه گشا است؛ همراهان حضرت امام خمینی نقل مینمایند زمانی که ایشان در ترکیه یا فرانسه بودند تاکید داشتند که قوانین آن کشورها رعایت شود و خلاف آن قوانین کاری انجام نپذیرد.
مورد دیگر زمانی بود که بنیصدر جانشین فرمانده کل قوا بود شهید صیاد شیرازی که در آن زمان یکی از فرماندهان محور کردستان بودن و رشادتها و فداکاریهای بسیار زیادی را انجام دادند از یک فرمان نظامی تخطی کردند و بنیصدر ایشان را از آن سمت برکنار و به ستاد کل ارتش معرفی کرد خود شهید صیاد شیرازی در کتاب خاطراتش نقل میکند که هر چه بزرگان آن زمان از جمله شهید بهشتی واسطه شدند که ایشان را به نیروی زمینی ارتش برگردانید حضرت امام نپذیرفتند و اصرار داشتند که دستور نظامی بایستی اجرا شود تازه این یک دستور بود و یک قانون نبود.
4ـ آرمانهای اصلی امام راحل استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، مبارزه با استکبار جهانی و در راس آنها آمریکا و حمایت از مظلومین جهان بخصوص ملت فلسطین است اکنون عملکرد رهبران فرقه سبز و هواداران آنها دروقایع اخیر چگونه بوده است جمهوری اسلامی ثمره تلاش یک هزار ساله بزرگان و مجاهدان و ثمره خون شهداست. واقعیت این است که استکبار جهانی از جمهوری اسلامی وحشت دارد نه جمهوریهای دیگر در حالی که میبینیم شعار هواداران فرقه سبز جمهوری ایرانی است آمریکا که در دویست سال گذشته مرتکب کشتار 8 میلیون انسان بیگناه در سراسر جهان بوده و اکنون هم مشغول کشتار انسانهای بیگناه در فلسطین، عراق، افغانستان، پاکستان و دیگر نقاط جهان میباشد و منابع کشورهای جهان سوم توسط استکبار جهان غارت میکند چه دلسوزی برای ایران میتواند بکند حال امروز چه میشود که مرگ بر روسیه جایگزین مرگ بر آمریکا میشود.
پشتیبانی از فلسطین از ابتدای تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی توسط مراجع تقلید زمان و آیتالله کاشانی انجام شده و در این سالها همیشه ادامه داشته است طوریکه یکی اعتراضات اصلی حضرت امام خمینی به رژیم پهلوی، همکاری با رژیم اشغالگر فلسطین بوده است و پشتیبانی حضرت امام از ملت فلسطین و این فرمایش ایشان که اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود بر کسی پوشیده نیست ضمن اینکه پیشنهاد روز قدس برای پشتیبانی مسلمانان جهان از فلسطینیها از ابتکارات حضرت امام بوده است آن وقت چگونه هواداران فرقه سبز و رهبران آنان در روز قدس ضمن روزهخواری شعار حمایت از رژیم صهیونیستی میدهند و غزه و لبنان را حذف مینمایند. سران فرقه سبز سعی در انکار توهین به حضرت امام خمینی و پاره کردن عکس معظمله را دارند و صدا و سیما را متهم به سیاسی کاری میکنند سوال بزرگ اینجاست که اگر شما مدعی خط امام هستید پایمال کردن آرمانهای حضرت امام خمینی که خیلی مهمتر از پارهکردن عکس ایشان بوده و در شش ماه گذشته مورد تهاجم واقع شده است چرا اعتراض نکردید با این حال هنوز هم فرصت برای بازگشت وجود دارد. اکنون هم اظهارات مقام معظم رهبری باید فصلالخطاب باشد سران قوه مجریه، قضاییه، مقننه، تمام گروهها و احزاب سیاسی که نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند باید در چهارچوب آرمانهای حضرت امام و توصیههای رهبری حرکت کنند.
بدون تردید حضرت آیتالله العظمی خامنهای در زمان حیات حضرت امام خمینی بیشترین و بزرگترین تائیدات ایشان را داشتند و در تمام این سالها ایشان بهترین رهرو معظمله بودند. ای سران فرقه سبز شما را چه میشود.
آیا قدرتطلبی و رسیدن به مناصب چشم عقل شما را کور کرده است که با استکبار جهانی و ضد انقلاب خارجنشین هم موضع شدهاید بدانید و آگاه باشید که این گردنه را نیروهای انقلاب به رهبری مقام معظم رهبری طی خواهند کرد وجریان انقلاب قدرتمندتر از گذشته و توفندهتر از هر زمانی در مقابل موانع و مشکلات میباشد اگرچه انقلاب ریزشهایی هم داشته است. اما رویشهای آن صدها برابر میباشد و نسل سوم انقلاب آگاهتر و مصممتر از نسلهای اول و دوم در پای آرمانهای حضرت امام خمینی ایستاده است.
* جام جم
روزنامه جام جم در یادداشت خود با عنوان "پیام مردم "به قلم عباس محمدنژاد آورده است: حضور سراسری مردم ایران در حمایت از آرمانهای امام و اعلام برائت از هتک حرمت به بنیانگذار جمهوری اسلامی و همچنین پیمان مجدد با ولایت فقیه، چند پیام روشن برای افراد و جریاناتی داشت که در تلاشند پایههای نظام را هدف قرار دهند.
آنانی که اسم و رسمشان را به برکت انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) به دست آوردند؛ اما اقداماتشان زمینهساز ظهور و بروز کینهتوزی دشمنان قسم خورده نظام علیه کشورمان شد و همانطور که رهبر انقلاب فرمودند: «کاری کردند که دشمن مایوس و ناامید جان تازه بگیرد و تشویق شود.»
1- حضور میلیونی مردم ایران در سراسر کشور بار دیگر ثابت کرد که نام امام و راه امام محو شدنی نیست و تلاش دشمنان خارجی و همپیمانان داخلی آنها برای به فراموشی سپردن آرمانهای امام، نتیجهای جز ناکامی نخواهد داشت.
2- نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر پایه ولایت فقیه، یادگاری ارزشمند و میراثی گرانسنگ است که بنای آن به دست معمار انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) پایهریزی شده است و همین مسیر الهی از سوی حضرت آیتالله خامنهای ادامه خواهد داشت.
این مسیر هم ریشه الهی دارد و هم ریشه مردمی و هیچ گروه و جریانی نمیتواند با شعارهای موهن و انحرافی خدشهای به این روند وارد کند.
3- اهانت به ساحت مقدس امام (ره) و تفکرات و اندیشههای ایشان ادامه جسارتهای دیروز است، همان جریانی که قیام کربلایی امام حسین(ع) را خشونت می نامیدند و افکار و اندیشههای حضرت امام(ره) را عامل عقب ماندگی ایران میدانستند و خواستار به موزه سپرده شدن افکار ایشان بودند.
پاره شدن عکس امام نتیجه زمینه چینی جریانی است که سالهاست تلاش خود را معطوف پاره کردن، سوزاندن، تحریف و محواندیشههای امام خمینی (ره) کرده است، اما غافلند که ریشههای مذهبی مردم ایران را در طول تاریخ هیچ عنصری چه داخلی و چه خارجی نتوانسته کمرنگ کند.
4- تظاهرات دیروز مردم ایران اتمام حجت با عوامل فتنه بود، کسانی که باعث شدهاند 6 ماه از عمر کشور درگیر مسائلی شود که نه تنها کمکی به اعتلا و پیشرفت کشور نمیکند بلکه سبب شده زمینه سوءاستفاده عوامل معاند با نظام نیز فراهم شود.
مسئولان نظام تاکنون در جهت تاکیدات رهبری به دنبال جذب حداکثری و دفع حداقلی بودهاند، اما به نظر میرسد سران فتنه با ادامه رویکرد خود قصد سوءاستفاده از مدارای نظام را دارند.
پیام آخر تظاهرات دیروز مردم هم همین بود که مدارا بس است، دستگاه قضایی از این پس باید با فتنهگران برخورد کند، این یک درخواست ملی است.
* رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "تحکیم وحدت ملی " به قلم محمد کاظم انبارلویی آورده است: تصویری که دیروز امت بزرگ ایران اسلامی در سراسر کشور پس از برگزاری نماز جمعه از خود ارائه داد تصویر یکپارچه، متحد و منسجم بود. رویدادهای تلخ در برخی دانشگاه ها به مناسبت16 آذر قلب ملت ایران را جریحه دار کرد و باعث شد نه تنها نماز جمعه این هفته بلکه نماز جمعه هفته قبل هم شاهد ابراز احساسات پاک و بی شائبه مردم نسبت به ساحت مقدس امام خمینی(ره) و نیز مقام معظم رهبری و آرمان های انقلاب باشد.
تصویری که دیروز امت بزرگ ایران اسلامی در سراسر کشور پس از برگزاری نماز جمعه از خود ارائه داد تصویر یکپارچه، متحد و منسجم بود. رویدادهای تلخ در برخی دانشگاه ها به مناسبت16 آذر قلب ملت ایران را جریحه دار کرد و باعث شد نه تنها نماز جمعه این هفته بلکه نماز جمعه هفته قبل هم شاهد ابراز احساسات پاک و بی شائبه مردم نسبت به ساحت مقدس امام خمینی(ره) و نیز مقام معظم رهبری و آرمان های انقلاب باشد.
پیام سیاسی مردم در راهپیمایی میلیونی و سراسری چه بود؟
مردم به خیابان ها آمده بودند تا بگویند امام(ره) در قلب ما جای دارد تا این قلب کار میکند امام زنده است و در جامعه ما حضور دارد. مردم به خیابانها آمده بودند تا از مقام معظم رهبری به دلیل مدیریت هوشمندانه «نبرد نرم» و دفع حمله دشمن تشکر کنند.
مردم به خیابانها آمده بودند تا به سران فتنه آخرین هشدار را بدهند و به مسئولان قضائی بگویند صبر ما به سر آمده است. چرا قانون را در برابر کسانی که به معارضه و محاربه با نظام آمدهاند اجرا نمیکنید؟
مردم به خیابانها آمده بودند تا از رای خود به نظام در مشارکت 85 درصدی و رای خود به دولت قانونی دفاع کنند و به سران فتنه بگویند چرا رای ملت را بر نمی تابید و راه تفرقه و نفاق پیش گرفتهاید؟
مردم به خیابانها آمده بودند تا به آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی بگویند دست شما را خواندهایم. دست از فریب و نیرنگ و دروغ پراکنی بردارید و از مداخله در امور داخلی ایران بپرهیزید.
مردم آمده بودند تا بگویند پای استقلال کشور ایستادهاند و اجازه نمیدهند قدرتهای استکباری با ترفندهای رسانهای در کشور، دولت سر کار بیاورند و اگر نتوانستند اوضاع را به هم بریزند تا مسئولان نظام را تسلیم کنند.
مردم آمده بودند تا بگویند ما پای جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم ایستادهایم. پاسخ تفالههای آمریکا که میگویند «جمهوری ایرانی» را خودمان میدهیم.
مردم آمده بودند برای پاسداشت آزادی و کرامت انسانی در ایران. بر کسانی که با همپیمان شدن با بدتر از منافقین میخواهند حقوق الهی ملت را ضایع کنند و از دشمن تندیس مقابله با حقوق ملت را دریافت کنند، نفرین بفرستند.
مردم آمده بودند تا به انقلابیون پشیمان و فرسوده بگویند فصل خزان عمر شما به سر آمده است. بزودی به دیار حق خواهید شتافت. فردای قیامت چه پاسخی برای خدا دارید؟
جواب امام(ره) را چه خواهید داد؟ با امت او چه کردید؟ چه بر سر میراث امام(ره) آوردید؟ تا دیر نشده به صفوف ملت برگردید تا در آن دنیا با امام و اولیای خدا محشور شوید.
ین چه عقلانیتی است که میخواهید همراه بوش و بلر و نتانیاهو و گوردن براون به صحرای محشر بیایید؟!
***
ایام، ایام وحدت حوزه و دانشگاه است. حوزه و دانشگاه امسال خوش درخشیدند. دست به دست هم و بازو به بازوی هم «نبرد نرم» دشمن علیه ملت را به روز سیاه نشاندند.
برخی می گویند بین نخبگان و نظام گسست وجود دارد. نمی خواهم بگویم درجه اتقان و صحت این سخن چقدر است، اما فقط میتوانم بگویم پیروزی احمدینژاد در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری علیرغم تبهکاری های باند نفاق در داخل و همراهی ارتش رسانهای غرب با این باند، محصول پیوند وثیق بین نخبگان و نظام است.
درست است برخی یا از روی جهل یا از روی غفلت به بیراهه میروند و برخی هم عمدا در اردوگاه غرب بدون خجلت وحیایی برای کارتلها و تراست های سرمایهداری غرب سربازی می کنند، اما اکثریت قریب به اتفاق نخبگان بویژه در حوزه و دانشگاه جایگاه خود را در کنار رهبری مظلوم انقلاب و ملت بیدار حفظ کردهاند.
27 آذر سال58 دستی تبهکار از تبار خوارج از آستین به در آمد و آیتالله شهید مفتح را در دانشگاه الهیات دانشگاه تهران غرق به خون کرد.
ما این روز را روز وحدت حوزه و دانشگاه نام نهادیم و از آن زمان تاکنون راه زیادی آمده ایم. یک قدری دور و بر خود را نگاه کنیم، ببینیم چقدر راه آمدهایم و اکنون کجا هستیم؟
اکنون هزاران دانشجو در حوزهها تحصیل می کنند. همچنین هزاران طلبه در دانشگاه دستی در علوم جدید دارند. برخی دانشگاهها توامان علوم جدید و قدیم را در کنار هم به طالبان علم ارائه میدهند.
سرو صداهایی که گاهی در دانشگاه شنیده میشود - که تیغ روی مردم و انقلاب و اسلام میکشند- شاید یک درصد محافل علمی و حوزوی و دانشگاهی ما را هم در بر نگیرد. این سرو صداها مال کسانی است که به دنبال علم و تحقیق نیستند. اینها سر در آخور دشمن دارند و میخواهند ملت را همچنان عقب نگه دارند. اینها به سرویسهای جاسوسی دشمن خدمت می کنند. آن سرویسها هم متقابلا چیزی جلوی اینها برای سد جوع میاندازند.
ملت ما امروز با پیشگامان علم و ادب در حوزه و دانشگاه قلههای پیشرفت را یکی پس از دیگری فتح میکنند. این اقلیت ناچیز چون متشکل و سازمانیافته عمل میکنند و مستظهر به بوق های استکباری هستند سر و صدا هم دارند. اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت این است که هیچ گاه در هیچ دورهای از ادوار تاریخی ایران، تحصیل علم و علم اندوزی همگانی نشده بود. گسترش و توسعه حوزهها و دانشگاهها واقعا حیرت انگیز است. اینهایی که زیر سقف حوزهها و دانشگاهها هر روز برای کسب علم از خانه بیرون میروند فرزندان آگاه و با هوش و متعهد همین ملت هستند. همینها بودند که در راهپیمایی با شکوه دیروز در کنار ملت حضور داشتند و از حیثیت و موجودیت انقلاب و نظام دفاع کردند. اکنون گفتمان مسلط در حوزه و دانشگاه گفتمان پیشرفت، خدمت و عدالت است. اصلی ترین دغدغه دانشمندان ما چه در علوم تجربی، چه در علوم انسانی و چه در علوم ریاضی و فنی این است که هر روز یک گام مملکت را جلو ببرند و به مردم خدمت کنند و در راه بسط عدالت در جامعه اسلامی مان تلاش کنند. گفتمان پیشرفت، خدمت و عدالت تئوری اصلی و عملیاتی وحدت حوزه و دانشگاه است. دشمن این راز را کشف کرده و برای همین تمام توان و استعداد خود را برای پدیداری یک گفتمان جدید که گفتمان پیشرفت را در حاشیه قرار دهد به کار گرفته است.
بی مهری به نظام، حاشا کردن رای مردم، همراهی با بوقهای اجنبی و مشغول کردن مردم و مسئولان پس از انتخابات دهم بخشی از این پروژه است. باید هوشیار باشیم این عقبه را با مهارت و هنری که نخبگان در پیوند با مردم از خود نشان میدهند با کمترین هزینه طی کنیم.
* کیهان
روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "این 10 روز " به قلم مهدی محمدی آورده است: تحولات رخ داده در فاصله 10 روزه 16 تا 27 آذر 88، یک نمای فشرده اما بسیار دقیق از سرنوشت و آینده جریان فتنه در ایران به دست میدهد. روز 16 آذر به گفته سران فتنه بنا بود جبران آبروریزی 13 آبان باشد -و به همین دلیل آنرا ایستگاه آخر خواندند- اما خود به آبرو ریزی بزرگتری تبدیل شد. جامعه دانشگاهی که اصلاح طلبان ساده دلانه آن را ملک طلق خود میدانستند، در آن روز خود را تقریبا به طور کامل از پروژههای جریان فتنه کنار کشید. مهم تر از آن، طبقه متوسط شهری در تهران هم هیچ انگیزهای برای پیوستن به آشوبگرانی که در یکی دو دانشگاه تهران تجمع کرده بودند از خود نشان نداد در حالی که سران فتنه تصور میکردند قادر خواهند بود از طریق کاتالیزوری به نام دانشگاه، شبکههای اجتماعی ساخته شده توسط سرویسهای اطلاعاتی غربی در میان طبقه متوسط را هم فعال کرده و یک آشوب شهری جدید در تهران بوجود بیاورند.
میرحسین موسوی -که این روزها دیگر در حال نزدیک شدن به پایان کار است- در بیانیه روز 15 آذر خود، گویی حدس زده باشد که احتمال بی اعتنایی مردم به فراخوان فتنه گران در 16 آذر وجود دارد، روزهای 17 و 18 آذر را هم به عنوان جایگزینی برای آن مشخص کرده بود. این دو روز احتمالا باید جزو سختترین روزهای بعد از انتخابات برای فتنه گران بوده باشد. اهانت به امام توسط هوادارن موسوی در روز 16 آذر موجی از خشم و اعتراض انقلابی درون و بیرون دانشگاه علیه سران فتنه بوجود آورد که اثرات آن اکنون کل معادلات سیاسی کشور را جابجا کرده است. بر مبنای برخی شواهد، اتاق فکر جریان فتنه که در لندن و واشنگتن مرتبا تشکیل جلسه میدهد، تصور میکرد جسارت به امام درون دانشگاه با شکستن خط قرمزهای 30 ساله نظام، عرصههای جدیدی برای فعالیت پیش روی سبزها در ایران خواهد گشود و به همین دلیل هم بود که تصاویر این اهانت را با ولع از شبکه های خبری خود پخش میکرد. اما دقیقا به این دلیل که سرویسهای غربی مثل دوستان داخلیشان، هیچ محاسبه درستی از میزان ارادت مردم ایران به امام و خلف او نداشتند، این به اصطلاح «پروژه» تبدیل به موجی بزرگ شد و به جانب طراحان آن بازگشت. مردم ایران اکنون یک هفته است که در اعتراض به این اهانت بزرگ از پای ننشسته اند. دیروز و در آخرین پرده از این خشم مقدس، مردم مومن در سراسر ایران خواستار محاکمه و مجازات سران فتنه شدند در حالی که هیچ نشانی از فتنه گران نه در خیابان های تهران و نه در هیچ شهر دیگری از شهرهای کشور نبود. فردای روز 16 آذر نوشتیم که سوت پایان در ایستگاه آخر به صدا درآمده است، حالا پس از 10 روز می توان گفت که همه چیز تمام شده و دانشگاه که بنا بود فتنه سبز را احیا کند، آن را یکباره و به سرعت دفن کرده است.
کل ماجراهای پس از انتخابات ریاست جمهوری، از خرداد ماه به این سو را به یک معنا، از منظر تغییرات نمودار سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان میتوان بازسازی کرد. پیش از انتخابات مهم ترین عاملی که سران جریان اصلاحات را به سمت رادیکالیسم سوق داد و باعث شد در یک ماه آخر کلیت نظام را به جای دولت آماج حملات خود قرار دهند، این بود که تصور میکردند یک لشگر بزرگ از طبقه متوسط شهری در تهران و سراسر کشور پشت آنها ایستاده است. این برای اصلاح طلبان که در دو سال آخر حضور در دولت (1384-1382) حسرت جمع شدن فقط چند صد نفر در حمایت از خود را میخوردند، یک صحنه رویایی بود. فراخوانی این سرمایه اجتماعی به خیابان و به راه اندازی آشوبهای شهری از بیش از دو ماه قبل از انتخابات علاوه بر اینکه تمرینی بود برای آشوبهای بعد از انتخابات، عمدتا به این دلیل انجام شد که اصلاح طلبان میخواستند گزینه «تسلیم یا آشوب» را پیش روی نظام بگذارند و از آن بخواهند که از میان آنها یکی را انتخاب کند. برخی از سران این جریان -که امروز ارتباطات آنها با طراحان کودتاهای مخملی در خارج از ایران محرز شده است- همان مقطع میگفتند که چه ببازند و چه ببرند به حضور خیابانی نیاز دارند. اگر انتخابات را بردند با کشاندن مردم به خیابان قادر خواهند بود امتیازهای بزرگ از نظام مطالبه کنند و بلافاصله سراغ ایجاد تغییر شکل در ساختار نظام به آن روشی که در جزوه تاملات راهبردی حزب مشارکت شرح داده شده بروند. و اگر انتخابات را باختند، با طرح مسئله تقلب، سرمایه رای خود را به سرمایه آشوب تبدیل کنند و نظام را وادار سازند که یا در مقابل خواست غیرقانونی آنها تسلیم شود یا ریسک فرو رفتن کشور در گرداب آشوبهایی مزمن و طولانی مدت را بپذیرد.
این سناریو پس از انتخابات مو به مو اجرا شد اما در حین اجرا به مشکلاتی برخورد که پیش تر پیش بینی نشده بود. در یک تحلیل بسیار فشرده سرمایه اجتماعی جریان اصلاح طلب پس از انتخابات دچار 5 بحران اساسی شد که در نتیجه این بحران ها اولا سرمایه اجتماعی موجود در سبد رای این جریان به شدت کاهش یافت، ثانیا درصد بسیار کوچکی از سرمایه رای موسوی به عنوان سرمایه آشوب وارد خیابان شد و ثالثا سرمایه آشوب این جریان نیز به سرعت از حالت خود جوش وخود انگیخته خارج شد و به سمت وضعیتهای سازمان یافته میل کرد. نتیجه این حرکت از وضعیت خود جوش به سمت وضعیت سازمان یافته این بود که شبکههای ساخته شده توسط سرویسهای اطلاعاتی دشمن که از حیث تعداد بسیار کم شمار ولی از جهت الگوی رفتار به شدت رادیکال هستند، تحرکات خیابانی این جریان را تحت سلطه خود درآوردند و ماجرا به اهانتی شبیه آنچه در 16 آذر دیدیم ختم شد.
بحران های تغییر دهنده وضعیت سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان در میان طبقه متوسط شهری را میتوان به این شکل خلاصه کرد. 1-طبقه متوسط جامعه ایران خیلی زود و بلکه در همان یکی دو ماه بعد از انتخابات فهمید که موسوی در مورد انقلابی، خط امامی و قانونگرا بودن خود دروغ میگوید و اساسا اعتقادی به این مفاهیم ندارد. این وضعیت بحرانی را بوجودآورد که باید آن را «بحران ایدئولوژی و اعتبار» نامید. 2- این بخش از جامعه ایرانی در زمانی بین 4 تا 5 ماه دریافت که کل داستان تقلب در انتخابات ریاست جمهوری هم دروغی بیش نیست و نظام رای موسوی را چنان که بوده خوانده است. این وضعیت بوجود آورنده پدیدهای است که میتوان آن را «بحران آگاهی» خواند. 3- آن بخش از سرمایه رای موسوی در تهران که چند باری حضور در خیابان را تجربه کرده بود به سرعت دریافت نظام مستحکم تر از آن است که بتوان با این روشها از آن امتیازی گرفت و این درک و دریافت وضعیتی را بوجود آورد که میتوان آن را «بحران نتیجه» خواند به این معنا که دیگر کمتر کسی باقی مانده بود که به نتیجه بخش بودن این حرکات امیدی داشته باشد. 4- پس از گرایش تحرکات خیابانی به سمت آشوب، برخورد قاطع نظام با آشوبگران در چند مرحله، به بروز «بحران اراده» در میان آنها منجر شد 5- و نهایتا پس از چند ماه فتنه گری با تمام توان، حامیان جریان فتنه درون حکومت به ناتوانی خود در تاثیرگذاری بر اراده سطوح بالای نظام پی بردند و همین باعث شد برخی از آنها منفعل شوند و برخی دیگر نغمه آشتی و سازش سر دهند. بوجود آمدن این وضعیت در بین حامیان حکومتی جریان فتنه، در میان آشوبگران کف خیابان که همواره به نزاع درون حکومت دل بسته و از آن تغذیه میکردند، بحرانی بوجود آورد که باید آن را «بحران تکیه گاه» نامید. از این 5 بحران دو بحران اول بیشتر روی سرمایه رای اصلاح طلبان اثر کرده و علاوه بر ایجاد ریزش در آن، مانع تبدیل شدن آن به سرمایه آشوب شده است و 3 بحران بعدی هم در تضعیف جنبه خودانگیخته سرمایه آشوب فتنه گران و همچنین مرگ بخش سازمان یافته آن موثر بوده است.
نتیجه این تحلیل به عینی ترین شکل ممکن خود را در روز جمعه نشان داد. پس از 16 آذر و زمانی که مردم تهران و دیگر شهرهای بزرگ از کنار همه جزع و فزع فتنه گران بی تفاوت گذشتند این نگرانی در بین سران فتنه بوجود آمد که ته ماندههای سرمایه اجتماعی آنها هم در حال از دست رفتن است و جز مشتی آشوبگر کسی برای آنها نمانده است. در حالی که خروش انقلابی مردم در 10 روز گذشته هر روز بیشتر از روز قبل این موضوع را مسجل می کرد، علامت بزرگ «دفن شدن فتنه سبز اموی» روز جمعه پدیدار شد. در حالی که اصلاح طلبان پس از 22 خرداد همواره تلاش کرده اند از هر فرصتی و از جمله فرصت تجمعات انقلابی مورد حمایت نظام برای حضور در خیابان و عرض اندام استفاده کنند، در تظاهرات روز جمعه هیچ نشانی از آشوبگران دیده نشد و برای اولین بار از 22 خرداد 88 سران فتنه به این نتیجه رسیدند که مطلقا نباید ریسک دعوت از هوادارانشان برای ایجاد تجمع موازی در کنار تظاهرات مردمی علیه اهانت کنندگان به امام را بپذیرند. اگرچه مجمع روحانیون مبارز به عنوان اتاق فکر داخلی جریان فتنه به همراه موسوی ادعا کرده اند که در صدد دریافت مجوز برای برگزاری یک راه پیمایی مستقل هستند ول�� ناگفته پیداست که این چیزی بیش از یک توجیه خنک و خنده دار نیست. احتمالا همه چیز به این بر می گردد که فتنه گران پیام روزهای 16 تا 27 آذر را تا حدودی دریافت کرده و فهمیده اند که دیگر کسی از مردم پای کار آنها نیست و الا در چند ماه گذشته دیده ایم تا زمانی که می دانستند هنوز کسی به حمایت از آنها به خیابان خواهد آمد، هرگز به فکر مجوز گرفتن و تجمع مستقل برپا کردن نیفتادند!
بزرگی می گفت این هنوز آغاز معجزات محرم است. منتظر بسی بیش از اینها باید بود.
* جمهوری اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "درس امروز نهضت عاشورا " آورده است: محرم سرمایه عظیمی است که خدای متعال در اختیار بندگان خود قرار داده تا با استفاده از آن همواره راه را از بیراهه تشخیص دهند و در کوران حوادث بتوانند سینه فتنه ها را بشکافند و در گرداب های هولناک آن غرق نشوند.
بیان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله درباره امام حسین علیه السلام که فرمود : « ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه » فقط یک تعریف و تمجید از آن حضرت نیست بلکه برای اینست که همه و برای همیشه بدانند امام حسین مشعل فروزان هدایت است و باید با پیروی از راه او به دین خدا کمک کنند و از گرداب های ضلالت و گمراهی نجات یابند. به عبارت روشن تر آنچه مورد نظر پیامبر گرامی اسلام است کاربردی کردن محرم و نهضت عاشوراست نه فقط در گفتار ماندن. قطعا گفتار که در قالب اقامه عزا روضه خوانی سینه زنی دسته های عزاداری اطعام سخنرانی و... متجلی می شوند لازم هستند لکن پیروان امام حسین علیه السلام نباید به همین اندازه بسنده کنند و در همین مرحله بمانند. این اقدامات باید مقدمه ای باشند برای عملی شدن مرام امام حسین و پیاده شدن آن در زندگی فردی و اجتماعی همه کسانی که به نحوی نسبت به امام حسین علیه السلام ابراز علاقه می کنند.
این کار را امام خمینی به بهترین شکل انجام دادند. جمله معروف بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی که فرمودند : « محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است » با پشتوانه عملی نهضت امام خمینی همراه شد و انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند. این واقعه را قطعا باید پرتوی از نهضت عاشورا دانست و از آن حداکثر بهره برداری را بعمل آورد.
اینک ما مردم ایران علاوه بر نعمت بزرگ نهضت عاشورا از ثمره آن که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است نیز برخورداریم. انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را ملت ایران آسان به دست نیاورده که آسان از دست بدهد. با آگاهی سیاسی بالائی که مردم ایران در جریان انقلاب اسلامی به دست آوردهاند بدون تردید قدر این انقلاب و نظام برآمده از آنرا میدانند و برای حفاظت از آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد. برای حفاظت از این نعمت بزرگ باید از فرصت محرم حداکثر بهره برداری را بعمل آورد.
متاسفانه برخورد سطحی با نهضت عاشورا و ترویج خرافات و گرایش به انحرافات بخش عظیمی از فرصت محرم را از بین میبرد. روحانیون فاضل آگاه و انقلابی باید احساس مسئولیت کنند و از امکان مهم و تاثیرگذار منبر حداکثر بهره برداری را برای تقویت نظام جمهوری اسلامی بعمل آورند. مهمترین راهکارهای موثر برای تقویت نظام جمهوری اسلامی در شرایط کنونی آرمان های امام و جایگاه نظام جمهوری اسلامی ضرورت تقویت وحدت و شناخت دقیق دشمن میباشند.
از نظر امام خمینی اسلام مکتب انسان است و انقلاب اسلامی نیز بر مبنای اسلام ناب محمدی شکل گرفته است . نظام جمهوری اسلامی نیز با همان تعبیر و تعریف روشن و شفاف که امام عرضه کردند یعنی « جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد » نظام حکومتی سعادت بخشی است که ملت ایران به آن رای داده و برای آن فداکاری کرده و تا آخر برای حفظ آن خواهد ایستاد. از نظر امام خمینی ستون فقرات این نظام « ولایت فقیه » است و اجرای کامل و جامع قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان مترقیترین قانون اساسی میتواند این سعادت را تضمین کند.
قدردانی از امام خمینی با حفظ حرمت و جایگاه آن عزیز و عمل کردن به توصیه ها و پیروی از سیره آن حضرت باید در راس برنامه های همه ما باشد. مردم ایران خود را مرهون رهبری امام خمینی که این ملت را از یوغ استعمار و استبداد نجات داد و به آزادی و استقلال رساند میدانند و تا ابد ارزش و اهمیت این بزرگترین رویداد تاریخ ایران بعد از ورود اسلام به این کشور را از یاد نخواهند برد.
حفظ وحدت از مهمترین وصایای امام خمینی به ملت ایران است که در همه مقاطع کاربرد دارد و هرگز نباید فراموش شود. در شرایط کنونی کشور توجه و عمل به این توصیه امام از اهمیت ویژهای برخوردار است و هیچکس نباید اجازه دهد کوچکترین خدشه ای به وحدت وارد شود. در این زمینه نخبگان و خواص به ویژه روحانیون باید بیش از دیگران احساس وظیفه کنند. محرم فرصت خوبی است که می توان این آرمان مهم را تقویت کرد و از این رهگذر حق نهضت عاشورا و نهضت امام خمینی را یکجا ادا نمود.
محرم علاوه بر این فرصت بسیار مناسبی برای شناخت دشمن است . یزید و ابن زیاد و عمر سعد و شمر فقط همانهائی نبودند که در محرم سال 61 هجری در برابر امام حسین علیه السلام و یاران آنحضرت ایستادند و آنها را به شهادت رساندند امروز نیز یزیدها و ابن زیادها و عمر سعدها و شمرهائی وجود دارند که در مقابل اسلام ناب محمدی (ص ) ایستاده اند و برای ناکام نمودن نهضت امام خمینی که برمبنای اسلام و نهضت عاشورا شکل گرفت از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نمی کنند. امروز سردمداران دولت آمریکا و همدستان آنها یعنی حاکمان انگلیس و فرانسه و رژیم صهیونیستی دشمنان آشکار اسلام و انقلاب اسلامی هستند که نابودی نظام جمهوری اسلامی را در دستور کار خود قرار داده اند.
شناخت این دشمنان و توطئه های آنها برای همه ما لازم است و هیچ توجیهی را نیز برای مسامحه در این زمینه قابل پذیرش نمی دانیم . اگر امام خمینی در سالهای دهه 60 آمریکا را « شیطان بزرگ » و « ام الفساد قرن » میدانست و میفرمود همه قلم ها و زبان ها باید به سوی آمریکا نشانه بروند امروز نیز با تمام وجود و از روی آگاهی کامل و با استناد به عملکردهای دولتمردان آمریکا معتقدیم آمریکا همچنان « شیطان بزرگ » و « ام الفساد قرن » است و همه قلم ها و زبان ها باید به طرف آمریکا نشانه بروند. به همین دلیل کسانی که به اختلافات دامن می زنند و شیطان بزرگ خود را در داخل جستجو می کنند از مسیر صحیح منحرف هستند و باید در عملکرد خود تجدیدنظر نمایند کما اینکه کسانی که در موضعگیری علیه آمریکا و انگلیس و فرانسه و رژیم صهیونیستی مسامحه می کنند و در برابر شعارهای انحرافی حساسیت آشکار و شفاف نشان نمی دهند باید در عملکرد خود تجدیدنظر کنند.
امروز ایران اسلامی به گذشت که مقدمه وحدت است و وحدت که مقدمه موفقیت های بزرگ است نیاز دارد. امید که به برکت محرم و نهضت عاشورا این نیازها تامین شوند و عقلای قوم از درس امروز نهضت عاشورا حداکثر بهره برداری را برای اعتلای ایران و نهضت اسلامی بعمل آورند.
* مردمسالاری
روزنامه مردمسالاری در یادداشت روز خود با عنوان "بی فایده بودن راه حل های سیاسی برای تعارضهای اجتماعی "به قلم میرزا بابا مطهری نژاد آورده است: مسائل پیش آمده بعد از انتخابات 22 خرداد دردو هفته گذشته و در آستانه ماه محرم دوباره التهابات اجتماعی را تشدید کرد و در حرف و عمل اتفاقات غیر قابل انتظاری را رقم زد که در عرصه رسانه ها به ویژه رسانه ملی و رسانه های مجازی دیدید و دیدیم. نگارنده از ابتدای این حوادث، نگاهی اجتماعی به مسائل داشت و بر همین اساس در همه نوشته ها و گفته ها، اتخاذ رویکردی اجتماعی برای حل مسائل را توصیه کرده است. در این جاهم باز بر همان باور و معتقد است اتفاقات دو هفته گذشته جنس سیاسی ندارند. شاید هم اکنون که این سطور را می خوانید با لبخندی بر لب برساده انگاری او مهر تایید بزنید، اشکالی ندارد، چنین فکر کن، اما حوصله کن و بقیه مطلب را تعقیب کن. به نظر شما یک تفکر سیاسی در آستانه محرم، راه حل دستگیری و زندان و محاکمه فعالا ن سیاسی درون نظام که چند ماه قبل در رقابت انتخاباتی از فیلتر تعیین صلا حیت شورای نگهبان گذشته اند و سی سال در ارکان نظام خدمت کرده اند را صادر می کند؟ مگر نقطه شروع حادثه محرم چنین رویکردی نبود؟ مگر بنی امیه به دلیل خودداری امام حسین (ع) از بیعت و تاکید روی اصول به جنگ و کشتن و اسارت امام حسین و خاندان او فرمان نداد؟ یک تفکر سیاسی در چنین ایامی که می تواند مشابهت معنا را القا کند امکان ندارد این راه حل را برای عناصری که خواستار اجرای تمام و کمال قانون اساسی و حفظ نظام جمهوری اسلا می هستند صادر کند. پس بپذیرید که مساله صبغه سیاسی ندارد. یک تعارض اجتماعی است و حل آن به اتخاذ رویکرد اجتماعی نیاز دارد.تعارض های اجتماعی ساختاری پیچیده و باز دارند و به همین علت به سرعت در معرض بر هم خوردگی تعادل هستند و البته برای فعالا ن سیاسی و تحلیلگران اجتماعی مساله ساز می شوند، چون وجود تعارض در جامعه پدیده ها را غیر قابل پیش بینی می کند. یک عنصر سیاسی می داند با برچسب زدن، سخنرانی و شعار نمی تواند یک تفکر و یک اندیشه را از صحنه به در کند، همانطور که در مورد واقعه عاشورا چنین نشد، پس آنکه می خواهد با سخنرانی های هیجانی در بین طرفداران اجتماعی خود یک عنصر سیاسی را از صحنه بدر کند، ماهیتا سیاسی نیست، گر چه بر یک مسند سیاسی هم تکیه زده باشد. اگر با همین توضیح مختصر پذیرفتید که جنس حوادث اجتماعی است و ما با یک تعارض پیچیده اجتماعی مواجه هستیم و باید با رویکرد اجتماعی مسائل را حل کنیم، اجازه دهید در این مورد قدری عمیق تر شویم. در همین راستا و در ظرف سر مقاله که باید کوتاه هم باشد دو نکته را اشاره می کنم:
1- تعارض چرا بوجود می آید؟
2- چرا تعارض بوجود آمده در کشور ما حل نمی شود؟
در مورد اول:
تعارض وضعیتی است که در جریان آن در می یابید که فرد یا گروهی که با او رابطه متقابل دارید، موجب ناکامی شما می شود یا این که به تامین نیازها، خواسته ها و مسائل مورد علاقه شما بی اعتناست. برای حل تعارض بهترین روش، روش ارتباطی است و بدترین روش، روش حذفی است. در روش های ارتباطی و ارتباط جسورانه، مذاکره، میانجیگری و دعوی قضائی با ساز و کارهای مشخص که جای بحث آن اینجا نیست باید پیش گرفته شود.
در مورد سوال دوم:
تعارض های اجتماعی به دو دسته «درون قواعدی» و «درباره قواعد» تقسیم می شوند. اگر طرفین تعارض قواعد ساختاری نهادی که تعارض در آن بروز کرده است را رعایت کنند، این تعارض درون قواعدی است. مثال بارز آن تعارض فعلی جامعه ما است، علی رغم آنکه یک طرف اجرای تمام و کمال قانون اساسی را طلب می کند اما با آنکه طرف دیگر منکر قانون اساسی نیست ولی قواعد ساختاری درون قانون اساسی را فراهم نمی کند. مثلا مجوز راهپیمایی وفق یک اصل مسلم قانون اساسی را نمی دهد یا امکان استفاده از رسانه ملی یا یک رسانه آزاد و مستقل در چارچوب قواعد را فراهم نمی کند. بنابراین تعارض نه تنها حل نمی شود، بلکه هر روز ابعاد وسیعتری به خود می گیرد. اما اگر یکی از طرفین تعارض سعی کند قواعد بازی را به نفع خود تغییر دهد، در این حالت تعارض «درباره قواعد بازی» ظهور می کند و این وجه تعارض اگر حل نشود از حالت پنهان به حالت آشکار تبدیل می شود و می تواند به تضاد و خشونت و شکاف عمیق اجتماعی بینجامد و بسترهای مشکلات و شکاف های اقتصادی، فرهنگی و در نهایت سیاسی را هم به وجود آورد. تعارض موجود در جامعه ما متاسفانه از نوع هر دو وجه است، هم «درون قاعده» است و هم «درباره قواعد»، برای حل آن باید به هر دو وجه توجه داشت و اگر چنین توجهی سامان پیدا کند، قطعا تعارض ها تقلیل و در مسیر حل شدن قرار می گیرند. برای حل تعارض های اجتماعی امروز کشور، باید رویکردی اجتماعی را برگزینیم، نگاه سیاسی صرف، تهدید و ارعاب و دستگیری، و نظامی، امنیتی کردن فضا راه حل مشکل تعارض امروز ما نیست. آیا هنوز هم فکر می کنید نگارنده ساده انگار است؟ و ساده لوحانه سخن می گوید؟ شما آزاد هستید چنین فکر کنید، اما در تفکر خود تاریخ، واقعیت ها و سرمایه بزرگی به نام انقلاب اسلامی و اندیشه های تاریخ ساز قرن امام خمینی(ره) و رهنمودهای مقام معظم رهبری را نیز در نظر بگیرید.
* جوان
روزنامه جوان در یادداشت امروز خود با عنوان " " به قلم آورده است: پیروزی با جبهه کربلائیان است
حبیب ترکاشوند
هلال غمزده محرم از پشت کوهها و دشتها نمایان شد و با طلوع خود کوی و برزن را در سوگ وارث آدم، سیاهپوش کرد. بیرقهای سیاه بر در خانهها و بامها به اهتزاز درآمدند تا نوای آزادگی و حریت اباعبدالله الحسین(ع) را فریاد بزنند؛ بیرقهایی که آمدهاند بگویند کربلا فقط قطعه زمینی در میان دجله و فرات و عاشورا حادثهای در سال 61 هجری نیست بلکه هر زمینی کربلا و هر روزی عاشوراست و هز زمان که امت دچار بیبصیرتی شده و پشت امام خود را خالی کند، عاشورایی دیگر در راه است.
صدای پای کاروان را میشنوی که نزدیک می شود؟ قافلهسالار آن کاروان را میشناسی و میدانی یاورانش کیانند؟ چشم میگوید او حسین بن علی(ع) است همو که وارث آدم و نوح و موسی و عیسی و محمد است و یاورانش عباس و اکبر و قاسم و مسلم و حبیب و حر و ... از سرزمین وحی به راه افتاده تا به نینوا برسند و با نثار جان خویش، پرده فریب و مکر بنیامیه را پاره کنند و جماعت خفته و بیبصیرت را از فتنه عصر خود آگاه سازند. عقل میگوید قافلهسالار این کاروان کشتی نجات آدمیان در اقیانوس جهل و بیبصیرتی است که هر عصر مردی الهی ناخدای آن است و یاورانش جبهه اهل حق و بصیران هر زمان. این کاروان پس از 1370 سال بار دیگر از راه رسیده است و در کوچههای شهر خودنمایی میکند.
اما کاروان امسال با کاروان یاوران حسین سال 61 تفاوت دارد. آن زمان عهدشکنان دین به دنیا فروش پشت حسین را خالی کردند و به جز عده قلیلی، بقیه به سپاه ابن سعد پیوستند اما کاروان امسال فداییان واقعی حسیناند که با توفان سهمگین روزگار از راه به در نخواهند شد. اگر آن روز سیدالشهدا پیشقراول کاروانیان جبهه حق بود، امروز روحالله و سیدعلی هدایت این کاروان را بر عهده دارند. جبهه مقابل آن کاروان سپاهیان ابنسعد بودند اما کاروان مخالفان حسینی امروز، ناکثین، مارقین، قاسطین، خوارج، اشعریهای زمانه و همه مخالفان علی را با خود به همراه دارد. و حتی یهودیان خیبر نیز از پشت جبهه آنها را حمایت همهجانبه میکنند، هر چند آنان عده و عده سپاه ابنسعد را ندارند و نیز برابر کاروان حسینی قدرت عرض اندام ندارند.
یکی لقب سیفالاسلام خود را به رخ میکشد، دیگری سابقه آشناییاش با پیامبر را پیش میکشد و سومی مبارزاتش در راه اسلام، عدهای دیگر آن طرفتر فریاد «لا حکم الالله» را سر میدهند تا شاید بتوانند سپاه حسین را خلع سلاح کنند اما این بار سپاهیان حسین اهل بصیرتاند و قرآن ناطق را رها نمیکنند.
و این بار جبهه کربلائیان پیروز است و به ابن سعد و سپاهش تا قیام مختار مهلت داده نخواهد شد و خود سپاه حسین تومار آنان را درهم خواهد پیچید.
* گسترش صنعت
روزنامه گسترش صنعت در سرمقاله خود با عنوان "سایه سنگین بر اجلاس کپنهاگ " آورده است:دکتر محمود احمدینژاد به همراه بیش از یکصد رئیس دولت و کشور برای شرکت در کنفرانس آبوهوا در کپنهاگ حضور یافت.
رئیسجمهوری اسلامی ایران در سخنانی در کنفرانس هشدار داد که شکست در پرداختن به مساله تغییر آبوهوا، پیامدهای ناگواری برای کره زمین خواهد داشت.
رئیسجمهوری همچنین گفت: حیات نظام سرمایهداری وابسته به توسعه شدید مصرف کالا و دخالتهای گسترده در طبیعت است. دکتر احمدینژاد در این کنفرانس هشدار داد که محیط زیست جهان در یک مسابقه کاملا مخرب، در معرض آسیب جدی قرار گرفته است.
گروه کشورهای روبهتوسعه در ارتباط با شرایط گلخانهای جو زمین اقدام به تشکیل یک گروه مقتدر به نام جی77 کردهاند تا از منافع این کشورها در جریان تصمیمگیریهای آبوهوایی دفاع کنند. این گروه میگوید وعده کمک یکصد میلیارد دلاری آمریکا به کشورهای رو به توسعه برای جایگزینی فناوری کارساز نخواهد بود. 36 کشور جزیرهای عضو این پیمان که در معرض زیر آب رفتن بر اثر تغییرات آبوهواییاند، میگویند: سهم این کشورها در آلودگی جو زمین صفر است اما بر اثر تولیدات آلایندههای صنایع کشورهای پیشرفته این کشورها نابود خواهند شد. به عنوان مثال در کشورهای پیشرفته صنعتی، دامپروریها و کشاورزیهای صنعتی بهدلیل مصارف بیرویه از مواد شیمیایی نه تنها به افزایش بیرویه آلایندههای زمین منجر میشوند بلکه زمین و آبهای زیرزمینی را نیز آلوده میکنند.
با تکیه بر همین منطق روشن است که اتحادیه آفریقا نیز خواهان دریافت کمک 50 میلیارد دلاری برای مقابله با انقلابات جوی ویرانگر در این قاره شده که نمونه آن آب شدن یخهای کوههای کلمجار و سیلابهای بیسابقه در کنیا و همزمانی خشکسالیهای رو به گسترش در بخشهای بزرگی از این قاره است. اما سوال مهم این است که آیا کشورهای ثروتمند میتوانند به تعهدات بینالمللی خود عمل کنند؟
ناامیدی از رسیدن به یک توافق عملی بینالمللی، سایه سنگین خود را به کنفرانس کپنهاگ انداخته است. زیرا مقامهای برگزارکننده کنفرانس در کپنهاگ میگویند که احتمال رسیدن به توافق بینالمللی برای کاستن از گازهای گلخانهای بسیار اندک است.