تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۲:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۳۶۴۹۷

درآمدی بر ماهیت‌شناسی جنگ نرم پس از انقلاب اسلامی

نویسنده: دکتر روح‌الله احمدزاده کرمانی/عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی (تهران شرق) چکیده انقلاب اسلامی ایران، در طی فرایند تکوین و تکامل خود در طول سه دهۀ پرفراز و نشیب، با هجمه‌های گوناگونی از سوی نظام سلطۀ سرمایه‌داری مواجه بوده است. این نوشتار، در پی آن است تا با ارائۀ الگویی مفهومی از مراحل تکامل سیر انقلاب اسلامی و نیز نحوۀ تعامل خصمانۀ کشورهای سلطه‌طلب با جمهوری اسلامی ایران، راهبردهای اتّخاذ شده از سوی آنان را مورد بررسی و نقد قرار دهد و در ادامه، راهبرد هژمونی نظام لیبرال سرمایه‌داری (راهبرد جنگ نرم) را در مقطع فعلی بازشناسی و تبیین کرده، ابعاد پیچیده و متغیّرهای مؤثر در تحقق جنگ نرم را آشکار کند. واژگان کلیدی: انقلاب اسلامی، جنگ نرم، مدیریت احساسات، مدیریت ادراکات.

1. مقدمه
استفادۀ انسان از ابزارهای ترغیب یا اقناع در مسیر رسیدن به اهداف مشخص، قدمتی به درازای خود تاریخ دارد. با این وصف، نقطۀ آغاز تلاشهای صورت گرفته برای مطالعه و تدوین علمی و نظام‌مند چگونگی این فرایند به نحوی نظام‌یافته و قابل پیش‌بینی، محدود به همین نیم‌قرن اخیر است. در واقع؛ از دهۀ 1940 میلادی به بعد است که مشاهده می‌شود پژوهشگران علوم اجتماعی درصدد تحلیل و شناخت نحوۀ به کارگیری ابزارهای روان‌شناختی در پیشبرد اهداف نظامی و حاکمیتی مشخص برآمده‌اند. (Holt & Van de Valde, 1960, P.1)
تاریخ زیست اجتماعی بشر هماره بیانگر آن است که آدمی به واسطۀ تعارض در منافع یا تنافر در سلایق یا به دلیل تضاد در عقاید و باورها، در شرایط تنازع و تخاصم فردی یا گروهی قرار گرفته است. با این وصف، در برهه‌هایی از زمان ـ که ماهیت و فلسفۀ تنازع و جنگ، عقاید و باورها بوده است ـ عمق، شدت و زمان منازعه و مجادله نیز بیشتر بوده است. نمونۀ بارز آن را در ادیان ابراهیمی، به خصوص دین مبین اسلام می‌توان یافت که هرگاه دعوت به توحید و یکتاپرستی و گسترش عدالت و نفی طاغوتها تحقق یافت، فراعنۀ تاریخ و جبّاران عالم در برابر موحّدان صف‌آرایی کرده‌اند تا بلکه بتوانند فاتحانه جبهۀ حق را مغلوب و کفر را بر ایمان غالب آورند؛ آنچنان که خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَدُّوا لو تَکْفُرونَ کما کَفَرواُ فَتَکونونَ سواءِ؛ آنان [کفار] خوش دارند که شما نیز مانند آنان کفر بورزید و در نتیجه همانند باشید». (نساء، آیه 89)
به هرحال، این جنگ و ستیزها از حیث ماهوی، گاهی کم‌شدت یا شدید بوده است و از حیث موضوع، گاهی نظامی، اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی بوده است و در دوره‌های اخیر در اشکال متنوعی چون: جنگ گرم یا سرد، جنگهای آشکار، نیمه‌پنهان و پنهان یا جنگهای سخت، نیمه‌سخت و جنگ نرم تجلّی یافته است.
انقلاب اسلامی ایران، که جوشش نوینی از اعتقاد زلال اسلام ناب محمّدی(ص) در دوران عسرت و تنگنای تاریخی نظام سرمایه‌داری مدرن بود، با تشکیل و تقویت صف‌بندی جدیدی از جبهۀ حق و باطل، انحراف عظیم تاریخی ناشی از تحریف حقایق توسط نظام سلطۀ سرمایه‌داری و سوسیالیسم را برجسته ساخت و در اوج اعتزاز این نقطۀ عطف تاریخی (انقلاب اسلامی)، جبهۀ کفر شروع به هجمه به آن کرد و این، یک واقعیت است که به مجرد آنکه یک نهضت اجتماعی اوج گرفت و جاذبه پیدا کرد و موجودیتش تثبیت شد و مکتبهای دیگر را تحت‌الشعاع قرار داد، سایر مکاتب انحرافی برای رخنه در آن و نابود کردن آن از درون، مبادرت به تخریب و انحراف و بی‌اثرسازی آن می‌کنند. (علیخانی، 1387، ص 84)
در این نوشتار، سعی خواهد شد تا از منظری تحلیلی ـ تاریخی، فرایند تکوین و شکوفایی انقلاب اسلامی و انحای هجمه‌های جبهۀ کفر به نظام اسلامی، در قالب یک مدل مفهومی مورد بازخوانی و توضیح قرار گیرد و در این میان، در خصوص یکی از حساس‌ترین مراحل این هجمه؛ یعنی «جنگ نرم» جریان باطل در مقطع فعلی؛ کندوکاو و بررسی دقیق‌تری صورت پذیرد.
2. چیستی جنگ نرم
برای فهم دقیق‌تر اصطلاح «جنگ نرم»1، محتاج شفاف کردن تعریف دو اصطلاح دیگر؛ یعنی «قدرت نرم»2 و «تهدید نرم»3 هستیم. قدرت نرم، به معنای توانایی رسیدن به اهداف موردنظر از طریق جلب دیگران به جای استفاده از زور دانسته شده است. قدرت نرم، محصول و برایند تصویرسازی مثبت، ارائۀ چهرۀ موجّه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و خارجی و قدرت تأثیرگذاری غیر مستقیم توأم با رضایت بر دیگران دانسته شده است (نای، 1382). از چشم‌انداز ارتباطات بین‌الملل می‌توان قدرت را در عرصۀ روابط بین‌المللی به سه دستۀ کلی تقسیم کرد: قدرت سخت یا همان قدرت نظامی، قدرت اقتصادی و قدرت نرم.
هریک از این سه نوع قدرت برای مقاصدی خاص، با نمودهای رفتاری متفاوت و طی سیاستهای مختلفی توسط حکومتها اعمال می‌شوند. قدرت نظامی به قصد اجبار و بازدارندگی طرف مقابل و از طریق دیپلماسی قهرآمیز اعمال می‌گردد. قدرت اقتصادی به قصد ایجاد نوعی برانگیختن کشورهای خاص و از طریق تشویق یا تحریم اقتصادی یا تطمیع و کمکهای مالی اعمال می‌شود. اما قدرت نرم با نیت ایجاد جذّابیت برای خود یا تنظیم اولویتهای طرف مقابل، به وسیلۀ ابزارهایی مانند فرهنگ، انتقال ارزشها و نهادهای اجتماعی و از طریق دیپلماسی عمومی4 اعمال می‌شود. (احمدزاده کرمانی و اسماعیلی، 1387، ص 68)
قدرت نرم، برخلاف «قدرت سخت»5 که دارای ساختاری هرمی با منطق سلسله مراتبی و از سمت بالا به پایین است، در ساختاری دایره‌ای و فاقد اضلاع تعریف می‌شود که در آن، برخلاف مدل سلسله مراتبی که امکان دیالکتیک کلیۀ اجزا و عناصر در آن واحد میسّر نیست، منطق دیالکتیک در آن بازتولید می‌‌گردد.
همان‌گونه که در نمودار 1 ملاحظه می‌شود، در مدل قدرت سخت، قدرت چارچوب آمریت معنایافته و مبتنی‌بر پذیرش اصل گسست بین عامل و موضوع قدرت و درجه‌بندی بازیگران قدرت است؛ در حالی که قدرت نرم با عنصر «اقناع» تعریف می‌شود. لذا گسستهای متعارف بین عامل و موضوع قدرت معنا ندارد و قدرت در فضای ارتباط متقابل پدید می‌آید. در قدرت نرم، تأثیر عامل و موضوع قدرت بر یکدیگر مفروض است و در چنین رویکردی، منطق تولید و کاربرد قدرت نرم را نمی‌توان به روابط رسمی تعریف‌شده، محدود و منحصر کرد. (افتخاری، 1387، ص 18)
اما، دومین مفهوم در کنار مفهوم قدرت نرم، مفهوم تهدید نرم است. تهدید نرم را می‌توان تحولاتی دانست که موجب دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی می‌شود. تهدید نرم، نوعی زمینۀ مسلّط در ابعاد سه‌گانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحالۀ الگوهای رفتاری در این حوزه‌ها و جایگزینی الگوهای نظام سلطه، محقق می‌شود.
برخلاف تهدیدهای سخت6 که متّکی به روشهای فیزیکی، عینی، سخت‌افزارانه و همراه با اعمال و رفتارهای خشونت‌آمیز، براندازی آشکار و با استفاده از شیوۀ اجبار و اشغال سرزمینی است، تهدیدهای نرم، بدون منازعه و لشکرکشی فیزیکی انجام می‌پذیرد و محصول پردازش ذهنی نخبگان این حوزه و مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است؛ در حالی که حوزۀ تهدیدهای سخت، امنیتی و نظامی است. (نائینی، 1386)
با روشن شدن دو مفهوم قدرت نرم ـ که توصیف‌کنندۀ ماهیت نرم‌افزاری قدرت ملی است ـ و تهدید نرم ـ که مبیّن ماهیت نقاط آسیب‌پذیر و تهدیدساز در ابعاد فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی ملی است ـ مفهوم جنگ نرم را می‌توان بهتر مورد تحلیل و بررسی قرار داد. در فضای تهدیدها و قدرت نرم، جنگ نرم در حقیقت شامل هرگونه اقدام نرم‌افزارانه اعم از روانی، تبلیغاتی، رسانه‌ای، فرهنگی و اجتماعی است که جامعه یا گروه هدف را نشانه می‌گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وا می‌دارد. (ماه‌پیشانیان، 1386)
جنگ نرم امروزه با بهره‌گیری از حوزه‌هایی چون: دیپلماسی عمومی، دیپلماسی رسانه‌ای و دیپلماسی مجازی (تصویرسازی)، تجربۀ کاملاً متفاوتی از رویارویی کشورها را به منصۀ ظهور رسانده است. در عصر حاضر، تصویرسازی7 موضوعیت یافته است؛ بدین معنا که بازیگران سعی می‌کنند با استفاده از رسانه‌ها و فنّاوری‌های نوین، از رقیبان خود «تصویری مجازی» تولید کنند که امکان جایگزین شدن با واقعیت را داشته باشد. بدین ترتیب، واقعیتهایی مجازی شکل می‌گیرد که از یک‌سو با آنچه در جهان خارج می‌گذرد، منطبق نیستند و از سوی دیگر، بهره‌ای از واقعیت را دارا هستند و افکار عمومی و تصمیم‌سازان نیز براساس آن، تحلیل و حتی اقدام می‌کنند. به عبارتی؛ در فضای جنگ نرم به جای دستکاری واقعیتها به تولید واقعیت پرداخته می‌شود. (میلسن و همکاران، 1388، ص 26)
جنگ روانی، جنگ رایانه‌ای، جنگ سایبری و جنگ اطلاعاتی را از جمله مصادیق جنگ نرم به شمار می‌آورند.8 در کنار مفهوم جنگ نرم، مفاهیمی چون جنگ سخت که ناظر به شرایط و اقدامات نظامی، تسلیحاتی و مبتنی‌بر سلطۀ سرزمینی می‌باشد و نیز جنگ نیمه‌سخت که در شرایط خاص سیاسی و اقتصادی و با هدف افزایش فشارها و تحریمها در جهت تغییرات رفتاری حکومتها یا سلطۀ حاکمیتی و ایجاد نوعی حکومت وابسته و دست‌نشانده انجام می‌پذیرد، از جمله مفاهیمی هستند که فهم آنها در تکوین نظام مفهومی و معرفتی جنگ نرم، می‌تواند بسیار مؤثّر باشد.
جنگ نرم، ضمن آنکه می‌تواند به منظور پشتیبانی از یک عملیات نظامی اجرا گردد، همچنین می‌تواند برای پشتیبانی از سیاستهای اقتصادی، دیپلماتیک و اطلاعاتی مشخص نیز دنبال شود؛ که بارزترین مصداق آن، تحریمهای اقتصادی ایالات متحدۀ آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران است. (جزوه تخصصی شماره 30 ـ 05 ـ 3 ارتش ایالات متحده آمریکا، آوریل 2005)
3. مدل مفهومی ـ تاریخی جنگ نرم
براساس مفاهیم ملهم از منویّات مقام معظم رهبری (دام ظله)، می‌توان مشخصاً پروسۀ تکاملی و تاریخی انقلاب اسلامی را در پنج مرحله کلان تاریخی از هم تفکیک کرد و براساس آن، نحوه و الگوی تعامل نظام سلطۀ سرمایه‌داری را از حیث ماهیت جنگ و ماهیت مقاصد و اهداف قدرتهای هژمونیک بین‌المللی مورد واکاوی قرار داد.
مرحله اول: انقلاب اسلامی
«قدم اول، که پرهیجان‌تر و پرسر و صداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامی است» (مقام معظم رهبری، 12/9/1380). «این انقلاب، اولین سخنش این بود که دوران حاکمیت ارزشهای معنوی آغاز شده است» (همان، 17/11/1369). «یک تحوّل بنیادین براساس یک سلسله ارزشها» (همان، 23/2/1379). «انقلاب بزرگ ما، خصوصیاتی مخصوص به خود دارد. این خصوصیات، که بارها هم در تحلیلهای ملّتها و آشنایان با انقلاب تکرار شده است، اوّلین بار است که در یک انقلاب مشاهده می‌شود؛ تکیه به اسلام، هدف‌گیری ایجاد حکومت اسلامی، تجدیدنظر در مفاهیم سیاسی عالم مثل آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی و چیزهای دیگر و حرکت به سمت دنیا و جامعه‌ای که بر پایۀ ارزشهای اسلامی بنا شده است». (همان، 14/3/1369)
در حقیقت؛ در این مرحله از فرایند تاریخی، مبانی معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی، غایت‌شناختی و ارزشهای متعالی منظومۀ تفکّر اسلامی و شیعی به طور رسمی مطرح و مورد استقبال عموم قرار می‌گیرد.
مرحلۀ دوم: نظام اسلامی
«قدم بعدی، ترتّب نظام اسلامی بر انقلاب اسلامی است؛ یعنی ایجاد نظام اسلامی؛ یعنی [اینکه] هندسۀ عمومی جامعه، اسلامی بشود که این هم شد» (همان، 12/9/1380). «منشور اصلی جمهوری اسلامی، که [همان] قانون اساسی مترقّی و جامع ما است [پدید آمد]» (همان، 3/12/1377). «قانون اساسی، میثاق امت با انقلاب است. قانون اساسی، ستون فقرات نظام است؛ در حقیقت؛ [قانون اساسی] مرکز اصلی سلسله اعصاب نظام است؛ [قانون اساسی] معیار و ضابطه است». (همان، 14/3/1369)
در این مرحله، مبادی ارزش‌شناختی و آرمانهای دینی و انقلاب اسلامی، شکلی منسجم و نظام‌یافته و متعیّن پیدا می‌کند. به لحاظ تاریخی، می‌توان حدود سالهای 69-1357 را بازۀ زمانی تحقّق مراحل مزبور دانست. به طوری که می‌توان گفت مرحلۀ جنینی و شکل‌گیری ـ یعنی، انقلاب اسلامی ـ و مرحلۀ زایش ـ یعنی، نظام اسلامی ـ در این بازۀ زمانی به وقوع می‌پیوندد. در این برهه، نظام جمهوری اسلامی گام تثبیت خود را پشت‌سر می‌گذارد.
در چنین دورۀ تاریخی، راهبرد نظام هژمونی غرب، «راهبرد تغییر ساختار»9 است؛ چرا که اساساً به لحاظ متغیّرهای مختلف، از جمله اختلافات عقیدتی و سلیقه‌ای، در درون جریانات سیاسی و فکری و هم به جهت در حال گذار بودن ساختار حاکمیتی از سلطانیزم و ارادۀ معطوف به آمریت استبدادی و استعماری، به ساختار حاکمیتی جمهوریت و ارادۀ معطوف به وحی و نیز عدم وجود مفصل‌بندی قوی در حوزۀ ارتباطات منطقه‌ای و بین‌المللی و ساختار نوپای سیاسی، نظام جمهوری اسلامی را مستعد آسیب‌پذیری و تغییرات ساختاری می‌کرد.
از این‌رو، جبهۀ طمّاع غرب از طریق راه‌اندازی و تقویت گروههای معاند داخلی و سپس حملۀ نظامی به ایران، راهبرد جنگ سخت را با هدف تحقّق «تغییر نظام» جمهوری اسلامی ایران آغاز می‌کند که این اقدام توفنده و نابخردانۀ نظام سرمایه‌داری، منجر به ایجاد هزینه‌های هنگفت نظامی، انسانی، اجتماعی و امنیتی نه تنها برای ایران که برای منطقۀ خاورمیانه می‌گردد، بدون آنکه کوچک‌ترین دستاوردی برای قدرتهای سلطه‌طلب جهان به همراه داشته باشد.
مرحله سوم: دولت اسلامی
«قدم بعدی که از اینها دشوارتر است، ایجاد دولت اسلامی است. دولت نه به معنای هیئت وزیران [بلکه به معنای] مجموعه کارگزاران حکومت؛ یعنی من و شما. این [مرحله] مشکل‌تر از مراحل قبلی است» (مقام معظم رهبری، 12/9/1380). «تشکیل دولت اسلامی به معنای حقیقی، تشکیل منش و روش دولتمردان به گونۀ اسلامی است»(همان، 21/9/1379). این مرحله از فرایند تاریخی تحقّق اهداف نظام، مرحلۀ رشد درونزای جمهوری اسلامی محسوب می‌شود و در زمانی که راهبرد جنگ سخت پس از پایان جنگ تحمیلی هشت ساله برای غرب، بی‌نتیجه و دستاورد بوده است و دشمن از راهبرد تغییر نظام به نوعی مأیوس شد، نظام سلطه مبادرت به طراحی راهبرد جنگ نیمه‌سخت می‌کند.
در این دوره که علی‌القاعده باید بازۀ زمانی حدود سال 68 تا اواخر دهۀ 70 را در برگیرد، تحریمهای وسیع، پیچیده و فراگیر اقتصادی و نیز فشارهای سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی به عنوان مکانیزمهای تحت تأثیر قرار دادن ایران، اتّخاذ می‌گردد.
در این دوره، «راهبرد تغییر رفتار»10 جایگزین راهبرد تغییر ساختار (نظام) می‌گردد و به جای تمرکز در تغییر حکومت، به تلاش در جهت تغییر رفتار و کنش حاکمان ایران در قبال مسائل و مواضع اصلی ملّی و بین‌المللی پرداخته می‌شود و در عمل از منظر راهبردی، نوعی عقب‌نشینی بین‌المللی را از سوی غرب در این دوره شاهد هستیم. در این برهۀ زمانی، کوشش در جهت روی کار آمدن حاکمان و دولتمردانی مرعوب، وابسته و دست‌نشانده که در برابر مطالبات نظام سلطۀ سرمایه‌داری، منفعل و منقاد باشند، جزء اصلی‌ترین تاکتیکهای تحقّق راهبرد جنگ نیمه سخت است.
مرحله چهارم: کشور اسلامی
«بعد از مرحلۀ [فوق]، مرحله تلألؤ و تشعشع نظام اسلامی است؛ یعنی مرحلۀ ایجاد کشور اسلامی. اگر این مرحله به وجود آمد، آنگاه برای مسلمانهای عالم، الگو و اسوه می‌شویم. آنچنان که قرآن تصریح دارد: «لِتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَی النّاسِ» (بقره، آیه 143). اگر توانستیم این مرحله را به سلامت طی کنیم، آنگاه مرحلۀ بعدی، ایجاد دنیای اسلامی است» (مقام معظم رهبری، 12/9/1380). «اگر دولت به معنای واقعی اسلامی شد، آن وقت، کشور به معنای واقعی کلمه، اسلامی خواهد شد؛ عدالت مستقر خواهد شد؛ تبعیض از بین خواهد رفت؛ فقر به تدریج ریشه‌کن می‌شود؛ عزّت حقیقی برای آن مردم به وجود می‌آید؛ جایگاهش در روابط بین‌الملل ارتقا پیدا می‌کند. این می‌شود کشور اسلامی». (همان، 21/9/1379)
مرحله پنجم، دنیای اسلام (تمدن اسلامی)
«در این مرحله، از کشور اسلامی می‌شود دنیای اسلامی درست کرد. الگو که درست شد، نظایرش در دنیا به وجود می‌آید» (همان، 21/9/1379). «امت اسلامی مجموعه‌ای انسانها هستند که از علم، اخلاق، حکمت، روابط صحیح و اجتماع برخوردار از عدالت بهره‌مندند و نتیجه همۀ اینها، رسیدن انسان به اوج تکاملی است که استعداد آن را خداوند در او قرار داده است». (همان، 23/6/1383)
به نظر می‌رسد پس از عقیم ماندن راهبرد جنگ سخت و نیمه سخت از اوایل پیروزی انقلاب اسلامی تا اواخر دهۀ هفتاد، به تدریج غرب درصدد است تا از طریق جنگ نرم که زمینه‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آن نیز به جهات سخت‌افزاری (فنّاورهای نوین) و نرم‌افزاری (محتواهای متکثّر و متنوع جدید) در مغرب‌زمین مهیا شده است، با اتّخاذ «راهبرد تعدیل رفتار»11، زمینۀ نوعی دیالکتیک فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی را فراهم آورد تا ضمن حفظ بقا و تداوم و پایایی خود در عرصه‌های فرهنگی، تمدنی و نیز سیاسی ـ اقتصادی، به طور پیچیده، خزنده و هوشمندانه‌ای، راهبرد تغییر رفتار و تغییر ساختار را توأمان پی بگیرد.
این در حالی است که ایران اساساً در آغاز دهۀ چهارم انقلاب اسلامی که دهۀ پیشرفت و عدالت است، در حال گذراندن مراحل بلوغ و شکوفایی خود است. در چنین مراحل حساس و سرنوشت‌ساز تاریخی، کارامدترین و اثربخش‌ترین راهبرد مقابله با جمهوری اسلامی، راهبرد جنگ نرم است که زمینۀ «براندازی نرم» و «فروپاشی فرهنگی ـ اجتماعی» را فراهم خواهد آورد.
کلیه مراحل و راهبردهای فوق در قالب مدل مفهومی (نمودار 2)، نشان داده شده است.
همان گونه که از نمودار پیداست، با وجود آنکه نظام جمهوری اسلامی در طول تاریخ در حال تکامل و رشد است و سیر صعودی مراحل تکوین خود را می‌پیماید، راهبردهای مقابله با نظام اسلامی که در قالب راهبردهای جنگ سخت، نیمه سخت و نرم تعریف شده، نوعی سیر نزولی و تنازل از مواجهۀ مستقیم با نظام را نشان می‌دهد. این امر ضمن آنکه حکایت از شکست نظام غرب در تعاملات خصمانه‌اش با کشور ما دارد، اما به جهت ماهیت پنهان، نامحسوس و حتی جذّاب و فریبندۀ تاکتیکهای جنگ نرم، می‌تواند همچون «مونوکسیدی فرهنگی ـ اجتماعی»، مرگی خزنده و خاموش را برای کالبد تپنده و زندۀ نظام در پی داشته باشد. به کار بردن استعارۀ «اسب تروا» برای جنگ نرم، شاید بی‌معنا نباشد.
طی جنگ تروا، به نقل از هومر، یونانیان اسب چوبی با شکوهی را بیرون دیوارهای تروا قرار دادند. مردم تروا آن را وارد شهر کردند و در نهایت، دریافتند که سربازان یونانی در درون آن اسب توخالی مخفی شده‌اند و از این راه، سربازان یونانی به راحتی از مرزهای مستحکم تروا عبور کردند و بر سر مردم تروا هجومی ناگهانی و غافلگیرانه آوردند. (حسن‌بیگی، 1384، ص 86)
4. جنگ نرم: از پلورالیزم حداکثری تا هژمونی حداکثری
شاید بتوان جوهری‌ترین و کلیدی‌ترین عناصر مفهومی جنگ نرم را در قالب چهار مفهوم «پلورالیزم، هژمونی، مدیریت ادراکات و مدیریت احساسات»، طبقه‌بندی کرد. به نظر می‌رسد چنانچه راهبرد جنگ نرم بتواند از طریق مدیریت ادراکات و سیطره بر ذهن و عقل جامعۀ هدف و ایجاد نوعی اقناع12، زمینه‌های تبدیل یقین به شک در مجموعۀ سیستم باوری (هنجارها، ارزشها، اخلاق، باورها، آداب و سنن) را به وجود آورد یا به واسطۀ مدیریت احساسات و سیطره بر روان و قلب جامعۀ هدف و ایجاد نوعی ارضا13، زمینه‌های تبدیل حبّ به بغض را در مجموعۀ سیستم ساختاری (حکومت، نظام رفاه و تأمین اجتماعی و اقتصادی، نظام توزیع قدرت رسمی و غیر رسمی) خلق کند، به تدریج زمینه‌های جایگزینی باورهای آلترناتیو و اعتقاد به الگوهای ساختاری بدیل در ذهن و روان مخاطبان جامعۀ هدف، تکوین و تقویت شده و در عمل، گفتمان رایج و غالب، ناکارآمد جلوه کرده و مجبور به انفعال در مواجهه با پادگفتمان جدید (گفتمان نظام سلطه) خواهد شد.
این امر؛ یعنی تحقق تکثّرگرایی معرفتی، دینی، سیاسی و اقتصادی در جامعۀ هدف و نتیجۀ قهری تحقق حداکثری تکثّرگرایی، تعیّن یافتن هژمونی حداکثری نظام سلطۀ سرمایه‌داری در ابعاد سلطۀ نسبیت‌انگاری اخلاقی، اباحه‌گرایی مذهبی، سکولاریزم سیاسی و مصرف‌زدگی اقتصادی است. بدیهی است این فرایند پیچیده، محتاج شکل‌گیری جنگ رسانه‌ای، اطلاعاتی، علمی، سایبری و عملیات روانی است تا بتواند در مدت زمانی معیّن، زمینه‌های فروپاشی فرهنگی ـ هویتی و سیاسی ـ اقتصادی را فراهم آورد و پس از محقق کردن راهبرد تعدیل رفتار، به تدریج راهبرد تغییر رفتار و تغییر ساختار را نیز فراهم آورد.
خلاصۀ مباحث در قالب نمودار 3 بیان شده است.
آن چنان که در نمودار فوق نیز پیداست، حوزه‌های مختلف تحت تاثیر جنگ نرم، در خلال فرایندهای پیچیدۀ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، می‌تواند به تدریج زمینه‌های بروز تناقضات شناختی و تضادهای روانی را پدید آورد؛ به گونه‌ای که پس از شکل‌گیری این تناقضات و تضادها، به تدریج نوعی تعارض ارزشی و گرایشی در جامعۀ هدف شکل گرفته و بستر ایجاد گسلهای اجتماعی مولّد بحران، نضج یابد.
به عنوان مثال، زمانی که آحاد اجتماعی در نظام تعلیم و تربیت عالیه و دانشگاهی در تناقضات شناختی ناشی از علوم انسانی ترجمه‌ای و وارداتی، گرفتار می‌آیند و باورهای یقینی آنان تبدیل به تردیدهای مزمن می‌شود و از دیگر سو، هنگامی که در نظام تولیدات فرهنگی ترجمه‌ای و گرته‌برداری شده در حوزۀ رمان، سینما، تئاتر، موسیقی و...، گرایشهای روانی آنان از تمایل و حبّ نسبت به حوزه‌های بومی و اصیل فرهنگی به نوعی بی‌تفاوتی، انفعال و بی‌علاقگی نسبت به این حوزه‌ها تبدیل شده و روند واگرایی شناختی و روانی به تدریج توسعه و تکمیل می‌یابد، این امر بازتابهای رفتاری در سیستم اجتماعی از خود به جا خواهد گذاشت.
از جملۀ این بازتابها، می‌توان به رفتارهای اعتراضی نسبت به نظام ارزشی حاکم، رفتارهای معارض با نظام فرهنگی و بازتولید سبکهای نوینی از زندگی اجتماعی در سطح ملی و با انتظارات و سلایق تجدید شکل یافته و غیر بومی و نمادهای نامتجانس فرهنگی اشاره کرد.
جمع‌بندی و نتیجه‌گیری
با آنچه طی این نوشتار آمد، باید اذعان داشت که هرچند انقلاب شکوهمند اسلامی در مسیر نیل به آرمانهای خود مسیر سنگلاخی و پر فراز و نشیبی را پشت سر نهاده است، اما امروز نحوۀ آرایش پیچیدۀ نظام سلطۀ سرمایه‌داری اقتضا دارد تا نظام جمهوری اسلامی واکنش هوشمندانه‌تری را اتّخاذ کند و با توجه به راهبرد جنگ نرمی که ابعاد و مؤلّفه‌های آن در این تحقیق بازشناسی و تعریف شد، به طور منطقی باید نقاط آسیب احتمالی در حوزۀ جنگ نرم در زمینه‌های مدیریتی و اقتصادی و هنری به طور جدّی، بررسی و تدابیر و تمهیدات لازم تدوین شود. از دیگر سو، ضمن احصای فرصتهای داخلی، نقاط آسیب جبهۀ دشمن نیز شناسایی و زمینه تدارک اقدامات آفندی در خصوص جنگ نرم مهیّا شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات