صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۷  ، 
کد خبر : ۲۳۹۹۳۰

سی‌امین جشنواره فیلم فجر از نمای دیگر (بخش اول)

رامین شریف‌زاده مقدمه: یکی از ویژگی های دنیای جدید، تنوع و کثرت است. این دو ویژگی مانند دیگر ویژگی های دنیای جدید الزاماتی را خلق کردند که بدون در نظر گرفتن آن کارها در سطح باقی می ماند و مجموعه های ذی ربط هرگز نمی توانستند به خواسته های شان برسند. یکی از الزامات دو ویژگی پیش گفته برپایی نمایشگاه و جشنواره است. امروزه تولیدات مصنوع بشر به نحو سرسام آوری در حال افزایش است. برای نمونه کارخانه های مختلف جهان هزاران نوع وسایل خانگی می سازند و به بازار عرضه می کنند، چنانچه نمایشگاهی برای عرضه آنها نباشد کسی نمی تواند فرایند و تحولات این عرصه را به درستی بشناسد و درک کند. سینما به عنوان جدیدترین و پیچیده ترین بخش هنرهای هفتگانه که بیشترین تأثیر را در فرهنگ فردی و اجتماعی بشر دارد، بدون برگزاری جشنواره های مختلف قابل سنجش، بررسی و ارزیابی نیست. به این علت و علل دیگر است که هر ساله در کشورهای مختلف جهان جشنواره های داخلی و بین المللی درباره تولیدات سینمایی برگزار می شود. جشنواره فیلم فجر در ایران که هر سال در بهمن ماه و ایام پیروزی انقلاب برگزار می شود، بزرگ ترین رخداد سینمایی کشور است. جشنواره ها معمولاً در سه سطح قابل بررسی هستند؛ یکی بررسی تک تک فیلم های به نمایش درآمده، دیگری شناخت روح غالب بر فیلم های جشنواره و در آخر مقایسه این روح غالب با روح غالب بر جشنواره های گذشته و در نهایت ترسیم خط مشی دوره های ده ساله و یا بیشتر. در ایام برگزاری جشنواره و پس از آن در زمان اکران فیلم ها کارشناسان سینمایی به نقد و بررسی تک تک فیلم ها می پردازند و معمولاً در سطح اول باقی می مانند و اگر ورودی هم به سطح دو و یا سه داشته باشند گذری و اشاره ای است و نه برنامه ای و بیشتر هم به ظواهر ارتباط دارد، نه روح حاکم بر مجموعه ای از فیلم ها. از آنجایی که پرداختن به فیلم ها به سبکی که اشاره شد رایج و در دسترس است، نوشتار حاضر با عبور از آن به بررسی سطح دو می پردازد، چراکه به نظر می رسد تأثیرگذاری عمیق محصول این بخش از کار است که به علت نامحسوس بودن کمتر به چشم می آید، حتی به چشم مسئولان این عرصه. از این رو جشنواره فیلم فجر سال گذشته از این زاویه و در این سطح بررسی شده تا خوانندگان بیشتر با روح حاکم و نامحسوس گروهی از فیلم های جشنواره که در طی سال تدریجاً نمایش داده می شوند، آشنا گردند و احساس خطر کنند. این کار در چند شماره به شکل ادامه دار عرضه خواهد شد. ان شاءالله سردبیر

نخست) جهان امروز، جهان تصویر است . به عبارتی موثرترین و ماندگارترین شیوه بیان و ارائه اطلاعات به مخاطبان در هزاره سوم، تصویر است که بی شک سینما به دلیل ویژگی های خاص و گستره فراگیرش به عنوان یکی از جذاب ترین مصادیق آن محسوب می شود. در واقع امروزه سینما یک وسیله القاگر است که با بهره گیری از جادوی تصاویر متحرک به یک پدیده تأثیرگذار در زندگی بشر تبدیل شده است و میزان تأثیرگذاری آن نیز رابطه مستقیمی با اندیشه نهفته در لایه های زیرین اثر دارد، هرچه این تفکر ژرفتر باشد میزان تأثیرپذیری و متقابلاً تأثیرگذاری آن افزایش می‌یابد.
دوم) چنانچه بخواهیم تصویری واضح و شفاف از وضعیت سینمای کشور داشته باشیم می بایست موضوعات مختلف را نه به صورت جداگانه بلکه در مجموع آثار تولید شده جست وجو و پیگیری کنیم. جشنواره سینمای فجر، کارنامه یا به قولی پیشانی سینمای ایران محسوب می شود؛ توجه و دقت به آن برای آنانی که نسبت به سینما و اساساً فرهنگ جامعه دغدغه داشته و به نوعی نگران وضعیت فرهنگی جامعه هستند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به عبارتی هر جشنواره ای به لحاظ در کنار هم قرار گرفتن تعدادی فیلم در محدوده زمانی مشخص رویکردهای ویژه ای دارد که فرایندی کلی را رقم می زند. هر محصول که در زمان حال ساخته شده و به نمایش درمی آید ریشه در گذشته و همچنین چشم اندازی به آینده دارد.
در این مجال تلاش شده تا با پرهیز از هرگونه یک سونگری و جزم اندیشی که حاصلی جز سیاست زدگی و فاصله گرفتن از ظرفیت های فرهنگی ندارد، به بررسی برخی آثار شرکت یافته در جشنواره فجر، پرداخته شود تا افزون بر آشنایی مخاطبان محترم با فضای سینمای کشور، آنان را به قضاوتی عادلانه دعوت نماییم.
سوم) انسان برای رسیدن به کمال آفریده شده و کمال انسان آراستگی به فضایل و نیکی های اخلاقی است. از این رو فراهم کردن بسترهای لازم به منظور شکوفایی معنوی و تعالی اخلاق در جامعه از مهم تـرین وظایف حکومت اسلامی است، چنانچه پیامبر اکرم(ص) نیز غایت رسالت خود را تمام کردن نیکی های اخلاقی اعلام کرده و در باره راهکارهای تربیتی در راستای گسترش اخلاق فرموده اند: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» و یا «انما بعثت لاتمم حسن الاخلاق». در واقع از مهم ترین وظایف حکومت اسلامی و ولی جامعه مسلمین این است که زمینه های شکوفایی معنوی و تعالی اخلاقی مردم را فراهم کند و عوامل این تعالی و شکوفایی را فعال سازد. همه وظایف و مأموریت زعیم جامعه اسلامی چه پیامبر باشد، چه امام معصوم و چه فقیه جامع الشرایط، در راستای گسترش و نهادینه کردن فضایل اخلاقی و مکارم نیک معنی پیدا می کند.
شکی نیست توسعه اخلاق برآیند هم کنش عناصر گوناگون اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در لایه ها و سطوح مختلف است و برای دستیابی به آرمان توسعه اخلاق، برنامه ای فراگیر نسبت به تمام ساحت های حیات بشری لازم است. در واقع چون تکمیل مکارم و توسعه اخلاق، بخشی گسست ناپذیر از سایر بخش ها و ساحت های حیات بشری است، برای تحقق آن در جامعه، مدیریتی همه جانبه در حوزه های مختلف فرهنگ، اقتصاد و سیاست لازم است. توسعه اخلاق با مجهز شدن یک ملت به ویژگی های فرهنگی آغاز می شود و با ویژگی های سیاسی پیش می رود و در سطح اقتصادی متبلور می شود و در نهایت جامعه ای را می سازد که برای آینده و تک تک اعضایش برنامه ای خاص دارد.
آنچه دنیای امروز شتابان به سوی آن در حرکت است، تحقق وحدت رویه در جهت ایجاد اخلاق مادی است، لذا برای دستیابی به این امر مدیران جهانی در اندیشه اند تا اصول اخلاقی خاصی را تعیین کرده و به ثبت جامعه جهانی برسانند تا بر حول آنها وفاق اجتماعی ایجاد کنند. در واقع ضرورتی که مدیران و برنامه ریزان جامعه جهانی را به این نقطه هدایت کرده تا اصول اخلاقی خاصی را بر برنامه های توسعه جهانی حاکم کنند، حرکت در جهت یکسان‌سازی توسعه فرهنگی مطلوب نظرشان در تمامی کشورهاست، این در حالی است که این یکسان-سازی، تهدیدها و چالش های جدی فرا روی ملل جهان پدید آورده است.
آنچه مسلم است آنکه امنیت سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دولت ها و ملت ها به دلیل تبعیت از شیوه ها و برنامه های توسعه جهانی که گاه متفاوت و متضاد با فرهنگ بومی آنها است با چالشی بزرگ روبه رو شده است و با اجرای این برنامه-ها منافع اساسی آنها که صیانت، عدالت و بهره وری متناسب با کرامت است، از دست می رود. نکته قابل تأمل در این میان آنکه قرار گرفتن در درون چارچوب-های تمدنی غرب برابر با پذیرش اصول اخلاقی آنان است، لذا این نحوه ورود منفعلانه به جامعه جهانی، کشورها را به مصرف کننده اخلاق توسعه مادی مبدل می سازد.
توسعه اخلاق با توسعه فرهنگ روی می دهد و آرزوی توسعه اخلاقی بدون تدبیر توسعه فرهنگی، خیال خام و رویایی دست نیافتنی است. برای خروج از این چالش باید توجه داشت که یکی از مهم ترین اهداف توسعه فرهنگی که بزرگ ترین بحران جامعه مدرن نیز محسوب می شود، تأمین و تثبیت هویت انسان است. هویت در صورتی تأمین و تثبیت می شود که بر عناصر پایدار و ارزش های مطلق انسان تکیه کند. با این رویکرد بخش عمده ای از توسعه فرهنگی در حقیقت توسعه اخلاق است. با وجود آنکه شاخص های توسعه اخلاق نشان دهنده توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی اخلاقی و گستـرش و تعمیق ارزش های اخلاقی در حیات فرد و نظام جامعه اند، خود آنها نیازمند تبیینی سنجش پذیرند تا به گونه ای بتوان با اندازه گیری آنها، به ارزیابی کلی میزان گستـرش اخلاق در جامعه مبادرت ورزید.
به عنوان مثال یکی از مهم ترین نشانه های توسعه اخلاق، پای بندی شخصیت های برجسته سیاسی، اجتماعی و هنری به هنجارهای اخلاقی است، زیرا آنها همواره در برابر دیدگان مردمند؛ هم از این رو هنجارشکنی آنها نشان دهنده سستی و بی اعتباری اخلاق در جامعه است و از سوی دیگر پایبندی عملی آنها به ارزش های اخلاقی نشان دهنده اهمیت و استحکام اخلاق در عرصه فرهنگ عمومی است. از این رو شناسایی عمده ترین آسیب های جامعه امری ضروری است. از میان مهم ترین شاخص های اخلاق ستیزی در جامعه نیز می توان به مواردی چون «ضعف بنیاد خانواده»، «رواج ناهنجاری های اخلاقی»، «ضعف روحیه سلحشوری» و «تجمل گرایی و دنیاطلبی» اشاره کرد.
آنچه در این میان باید به آن اشاره داشت آنکه دنیای امروز با توجه به اهمیت موضوع جهانی شدن، شاهد رشد روزافزون گسترش مولفه های پلورالیستی، التقاط گرایی، نسبی گرایی و در پی آن تغییر الگو نیازهای واقعی انسان اعم از اخلاقی و فطری به الگوهای رفاه-زدگی، مصرف گرایی و تنوع طلبی است که حاصلی جز فاصله گرفتن انسان از نیازهای واقعی اش در پی نداشته است. روشن است جوشش حس رفاه طلبی در انسان و دگرگونی در ارزش های اصیل بشری رقابت فراینده ای برای دستیابی به ابزارها و منابع قدرت ایجاد کرده که به نوبه خود موجبات سردرگمی و افسردگی جوامع و در نهایت بروز و ظهور حس تنهایی را فراهم ساخته است. تنهایی ناشی از بی عدالتی و اضمحلال آموزه های فطری، بشر تنها و سرخورده را به سوی پذیرش شخصیت های دروغ پردازی شده، فرقه گرایی و تراشیدن ده ها آیین و دین رهنمون ساخته است.
در دهه های اخیر موج توجه به عرفان ها و مشرب های به اصطلاح معناگرا در جهان و از جمله ایران به شدت فراگیر شده است. در ایران بسیاری علت فراگیر شدن این موج را که نه تنها نسل سوم بلکه در مواردی نسل های اول و دوم انقلاب را نیز مورد هجمه قرار داده است، نتیجه تساهل و تسامح دست اندرکاران فرهنگی کشور و یا تهاجم فرهنگی غرب برشمرده اند. این موضوع اگرچه در جای خود قابل تأمل است اما در نگاه واقع بینانه تر نمی توان چشم بر این حقیقت بست که تهاجم فرهنگی و تسامح دینی نقش کاتالیزور و تسریع کننده در این روند را ایفا کرده اند و واقعیات بسیار پیچیده تر و گسترده تری در به وجود آمدن چنین فضایی موثر است؛ واقعیاتی که گسترش آزادی های نسبی باعث بروز و تجلی ظاهری آنها شده اند.
به نظر می رسد یکی از دلایل مهم ناتوانایی مسئولان در مهار چنین پدیده هایی، عدم واقع گرایی و نپذیرفتن شرایط حقیقی اجتماع و به طور کلی نظریه پردازی بدون پشتوانه است. هنگامی که در کتاب ها و پژوهش-های دینی خصوصاً در ایران از عصر رنسانس و پیامدهای آن سخن به میان می آید نگاه غالب محققان و نویسندگان بر تخطئه و رد آموزه های رنسانس است که در جای خود ارزشمند است؛ اما این نکته مورد توجه قرار نمی گیرد که چرا رنسانس رخ داد و چرا مردمی که نه با اجبار و جنگ، بلکه به طیب خاطر مسیحیت را پذیرفته بودند از شکل رایج و حاکم آن روی گرداندند. بی شک این سخنان به معنای تأیید رنسانس نیست، بلکه توجه به این نکته است که رنسانس در واقع یک واکنش بود، واکنش به کنشی از رفتارها که اعتدال، عدالت، انصاف و آزادی را نفی کرد و به سرعت به سمت انحصارطلبی پیش رفت.
همانگونه که اشاره شد توسعه شتابان معنویت های نوظهور و گستـرش روزافزون شاخه های اخلاق کاربردی که عمدتاً مبتنی بر تئوری های غربی است و در عرصه مدیریت اجتماعی و مهندسی فرهنگی نقش بسزایی دارد، موج جدیدی از هجوم فرهنگی و جنگ روانی را برانگیخته است. این موضوع گویای این حقیقت است که اگر تا کنون با تکیه بر علوم سیاسی و اجتماعی و به کارگیری مفاهیمی نظیر دموکراسی، حقوق بشر، آزادی و... ملت ایران محکوم می شدند، در وضعیت کنونی و گستـرش موضوع اخلاق و معنویت برآمده از دامان تمدن غرب، جمهوری اسلامی با برچسب های حکومتی ناهنجار، غیر اخلاقی و ضد معنویت متهم خواهد شد و مردم ایران به عنوان ملتی که عشق را نمی فهمند، آرامش ندارند، شاد زیستن را بلد نیستند و از اخلاق و معنویت محرومند معرفی خواهند شد.
چهارم) در دهه اخیر به دنبال رواج مقوله معنویت گرایی رسانه ای که خود را در قالب فیلم، مطبوعات، رمان ها و... نمایان ساخته است سهم رسانه های داخلی در تبلیغ و ترویج فرهنگ دینی و شیوه رویایی با مدرنیته و تحلیل و نقد جریان های سیاسی و اقتصادی و حتی مفاهیم مربوط به معنا و معناگرایی در مقایسه با رسانه های غربی بسیار ناچیز ارزیابی می شود، از این رو ماهیت و ویژگی های سینمای معناگرا و عرفانی و مقولات و مفاهیم تابع آن یعنی سیاست، اقتصاد، قوانین، اخلاق و دانش روان شناسی جامعه هنوز نزد اصحاب، دلسوزان متعهد هنر ناشناخته مانده و ناشناس رها شده است.
همان گونه که اشاره شد یکی از مولفه های اصلی جهانی سازی در عرصه فرهنگ، التقاط گرایی در ادیان است؛ به طور کلی التقاط گرایی در ادیان به معنای ادغام ویژگی های فرهنگ و دین خارجی با فرهنگ و دین بومی است که البته سابقه نسبتاً طولانی دارد، چنانچه دین مانی از جمله ادیان کاملاً التقاطی است که عناصری چند از ادیان مختلف را در قالب یک دین تازه عرضه می کرد؛ اما از شاخص ترین مکاتب نوین که در ایران با اقبال زیادی هم روبه رو شده است مکتب پیامبری به نام پائولوکوئیلو است.          ادامه دارد...
سردبیری: عنوان تیتر سند به این صورت بوده است: "جشنواره فیلم فجر از نمای دیگر" که به علت هماهنگی با قسمت بعدی به صورت مشاهده شده تغییر یافت.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات