نویسنده: علی ودایع
عربستان سعودی به شدت از تغییرات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران نگران شده است و بالتبع آن رفیق استراتژیک ریاض، اسلام آباد دچار نوعی سردرگمی شده است. صدای عصیان آل سعود علیه دولت دموکرات آمریکا هرروز بلندتر میشود این درحالی است که آنها با نمایش قدرت نظامیخود و رویکرد به شرق سعی دارند پیامی پنهان برای کاخ سفید مخابره کنند. در همین حال، هفته گذشته، یکی از فرماندهان ارشد نظامی پاکستان، مهمان ویژه عربستان سعودی در مانور موشکی بود. مانوری که در جریان آن از موشکهایی که عربستان سالها پیش خریده بود، رونمایی شد و کارشناسان اینگونه گمانه زنی کردند که این اقدام ریاض و دعوت از یک مقام عالی پاکستان یک پیام صریح برای ایران بوده است.
در این میان، چند روز آینده نواز شریف، نخست وزیر پاکستان به تهران میآید تا ظاهرا به مقامات ایران اطمینان دهد که اسلام آباد به عنوان نیروی نیابتی عربستان سعودی در جنگ شهری سوریه عمل نمیکند.این در حالی است که در خاورمیانه، سوریه به یکی از صحنههای رقابت ایران و عربستان سعودی تبدیل شده است. تهران از بشار اسد در سوریه حمایت میکند و این در شرایطی است که سعودیها حامی گروههای تندروی سلفی در سوریه و حتی لبنان هستند . برکسی پوشیده نیست که نواز شریف به عربستان سعودی مدیون است. زمانی که پرویز مشرف، نخست وزیر کنونی پاکستان را از قدرت کنار گذاشت و او را به دردسر انداخت، این ریاض بود که به کمک نواز شریف شتافت و در جده به او سر و سامان داد.این در حالی است که مشوقهای مالی عربستان در کنار دیگر اقدامات این کشور برای نشان دادن حمایت خود از پاکستان انجام میشود. در همین حال جامعه ایران اسلامی به دنبال گروگانگیری 5 مرزبان جمهوری اسلامی و انتقال آنها به خاک پاکستان، به شدت نسبت به پاکستانیها حساس شدهاند. همه این مسائل در کنار هم موجب برگزاری یک میزگرد برای بررسی روابط اسلام آباد با ریاض در مواجهه با تهران در محل سایت دیپلماسی ایرانی شد.
خوددرگیری داخلی و بینالمللی ریاض
ابتدای میزگرد بررسی همکاریهای سیاسی- امنیتی پاکستان و عربستان در دفتر دیپلماسی ایرانی، محمد فرازمند سفیر سابق ایران در بحرین، که گویی برای بررسی ابتدا باید مسائل داخلی آل سعود را مدنظر داشت، به بررسی رفتارهای عربستان سعودی پرداخت. این کارشناس خاورمیانه گفت، در آغاز باید یک چارچوب تحلیلی راجع به رفتارهای عصبی عربستان و درک بهتر آنها در چند سال گذشته داشته باشیم. گرایش به پاکستان و تلاشهای عربستان برای ایجاد رابطه تنگاتنگتر با پاکستان در چارچوب همان چارچوب تحلیلی فهم رفتارهای عربستان میگنجد. عربستان کشوری است محافظه کار و در سیاست خارجی کند عمل میکند. طی هفت دهه گذشته از رفتارهای رادیکالی پرهیز داشته اما امروزه کار به جایی رسیده که در غرب و در کشورهایی که به طور سنتی متحد عربستان بودند، حرفهای زیادی شنیده میشود از جمله این که عربستان به اصلی ترین منبع حمایت و تغذیه تروریسم در خاورمیانه تبدیل شده است. برای یک کشور محافظه کار این تغییر مهمی است. چراعربستان سعودی از یک کشور محافظه کار به کشوری که رفتارهای رادیکال و عصبی دارد، تبدیل شده است. اشاره مختصری میکنم به رفتارهای نامعقول و غیرمنطقی عربستان در سه سطح بینالمللی، منطقه ای و داخلی که یک تصویر و شمایی داشته باشید.
وی که روزگاری سفیر ایران در بحرین بوده است، ادامه میدهد، عربستان سعودی در سطح بینالمللی سالها به دنبال گرفتن یک کرسی در شورای امنیت بود که سال گذشته این کرسی به عربستان داده شد اما سعودیها نپذیرفتند. دلیلش هم این بود که عربستان در شرایطی نیست که بخواهد مسوولیت بپذیرد. احساس میکردند پذیرش کرسی شورای امنیت بار مسوولیتی بر دوش آنها خواهد گذاشت که با برنامههایی که در پیش داشتند، سازگاری ندارد. کشوری که عضو شورای امنیت است و کرسی غیردائم شورای امنیت را دارد باید پاسخگو و مسوولیت پذیر باشد. نمیتواند بی محابا منبع تغذیه افراطی ترین گروههای تروریستی در عراق و سوریه و بقیه منطقه خاورمیانه باشد.
این کارشناس خاورمیانه میگوید، گرچه در سطح رسمی سعودیها نمیپذیرفتند که منبع تغذیه گروههایی مانند داعش و النصره هستند ولی کمتر کسی است که تردید کند. این گروهها بدون حمایت مالی و لجستیکی عربستان سعودی قادر به ادامه تحرکات خودشان نبودند. از جمله رفتارهای جدید دیگری که از عربستان در سطح بینالمللی شاهدیم، افزایش انتقادهایی است که از آمریکاییها به صورت علنی از زبان مقامهای رسمی و شبه رسمی عربستان سعودی مطرح میشود.
آقای ترکی الفیصل به عنوان چهره اتاق فکر عربستان سعودی تقریبا هر ماهه در دو سه اجلاس در اروپا، آمریکا و منطقه شرکت میکند. زمینه اصلی صحبتهای ترکی الفیصل زیر سوال بردن استراتژی آمریکا در منطقه است و به صراحت میگوید آمریکا دچار سردرگمیاستراتژیک در منطقه خاورمیانه است و هیچ برنامهای برای خاورمیانه ندارد.
وی معتقد است، در سطح منطقهای نیز دیگر شاهدیم که تغییر رفتار عربستان وضعیت خاصی در شورای همکاری خلیجفارس ایجاد کرده است. اگر بگوییم چیزی از شورای همکاری خلیجفارس باقینمانده، خیلی بیراه نگفتیم. برای اولین بار عربستان سعودی و دو کشور دیگر زیر فشار عربستان سفرایشان را از دوحه فرا خواندند اتفاق نادری در تاریخ شورای همکاری خلیجفارس و در تاریخ کشورهای شیخ نشین جنوب خلیجفارس بوقوع پیوست. این اختلاف بر سر اخوانالمسلمین و حضور آقای قرضاوی در دوحه بود که مرتبا به نفع اخوان المسلمین و علیه عربستان و امارات موضع گیری میکرد.
همچنین تبلیغات شبکه الجزیره که از ابتدای حوادث اخیر جهان عرب به حمایت از اخوان المسلمین و علیه رژیمهای سنتی منطقه برنامه پخش میکرد. فایل صوتیای که در روزهای گذشته از امیر سابق قطر منتشر شد، نشان دهنده این است که اختلافات دامنه دار و ریشه دار است. فایل صوتی مربوط به سال 2008 در اجلاس سران عرب در سوریه است. در این فایل صوتی شیخ حمد به صراحت بعد از ذکر گرفتاریها و مشکلاتی که عربستان به آن دچار شده است، میگوید که من شک ندارم، سه بار تکرار میکند شک ندارم، شک ندارم که تا 12 سال آینده اسمی از عربستان سعودی نخواهد بود.
از جمله عوامل دیگری که باعث رفتار عصبی سعودی شده، قرار گرفتن پرونده هستهای ایران در مسیر حل و فصل است. سعودیها گمان نمیکردند که به این سرعت ایران و غرب بتوانند به یک توافق موقت دست پیدا کنند و زمینههای توافق جامع بین ایران و غرب بر سر پرونده هستهای ایجاد شود. عربستان سعودی بر روی اختلاف ایران و غرب در مورد پرونده هستهای حساب زیادی باز کرده بود و در سنوات گذشته گفته شد و در اسناد ویکی لیکس هم وجود دارد، که سعودیها به آمریکایی فشار میآوردند که اکنون وقت استفاده از گزینه نظامی است و مهار ایران به تنهایی از طریق تحریمها جواب نمیدهد.
آقای سعود الفیصل حتی رسما در یک مصاحبهای اظهار کرد که باید اقدامات جدی تر از تحریمها برای کنترل ایران در نظر گرفته شود. تفسیر این بود که سعود الفیصل در حال ترغیب گزینه نظامی است. سعودیها احساس میکنند رقیبی که در زاویه قرار گرفته بود در حال خروج از این وضعیت است.
برخلاف تصور اولیه مبنی بر اینکه عربستان سعودی علی القاعده باید از نتایج انتخابات سال گذشته ایران استقبال کند زیرا کسانی دولت را در دست گرفتهاند که سابقه تعامل با عربستان دارند و دوستان رابطه ایران و عربستان محسوب میشدند، سعودیها خیلی تعلل کردند و در هفت و هشت ما گذشته به سیگنالهای مثبتی که از طرف دولت ایران برای بهبود رابطه صادر شده بود تقریبا جواب درخوری ندادند زیرا از دیدگاه سعودیها این انتخابات و نتیجه آن در وقت غیرمناسبی رخ داد. وقتی بود که احساس میکرد با وجود یک دولتی مانند دولت گذشته که رابطه بینالمللی ایران را صفر کرده بود، فرصت مساعدی است که تسویه حسابهای تاریخی اش را با ایران جامه عمل بپوشاند. اما به یکباره ورق برگشت و ایران با انتخابات و نتایج آن شروع به خروج از انزوای بینالمللی کرد.
وی میگوید، در سطح داخلی نیز شاهدیم عربستان دچار رفتار رادیکال و عصبی شده است. چند دستگی ورقابت آنها برای جانشینی پادشاه عربستان، آل سعود را دچار چندپارگی کرده است و این تصویر شرایط داخلی، بینالمللی و منطقه ای عربستان سعودی است. عربستان سعودی دچار یک سردرگمی و یک برزخ استراتژیکی تاریخی است. از یک طرف با متحدان منطقه و بینالمللی دچار مشکل شده و احساس میکند مرتب توسط دوستان و متحدانش دور میخورد و از یک طرف شاهد قدرت گرفتن ایران و خروجش از انزوا است.
معادله نفت و امنیت یک معادله 80 ساله در رابطه عربستان سعودی و آمریکا است. هر دو ستون و هر دو پایه این معادله در حال متزلزل شدن است. اگر تولید نفت در آمریکا و آن چیزی که به عنوان shall revolution از آن یاد میشود، صورت گیرد، به نظر میرسد آمریکا در سالهای آینده و سالهای نه خیلی دور بین 2015 و 2020 از نفت خاورمیانه از جمله نفت عربستان بی نیاز باشد.
پایه دوم این معادله، بحث PIVOT به سمت شرق آسیاست و تغییر مرکز ثقل استراتژیک آمریکا را از خاورمیانه به شرق آسیا سست کرده است همه این عوامل باعث شده عربستان احساس کند که در شرایط سختی به لحاظ استراتژیک قرار دارد و نمیتواند دیگر نه روی دوستان و متحدان منطقهای از جمله شورای همکاری خلیجفارس و نه روی همپیمانیهای بینالمللی خودش از جمله با آمریکا حساب کند.
جاذبه مالی عربستان برای پاکستان
سخنران دوم این نشست، محمدرضا بهرامی، سفیر ایران در افغانستان بود، وی درباره روابط پاکستان و عربستان گفت: پاکستان بیشاز 180 میلیون نفر جمعیت دارد. کشوری است کمک گیرنده و بدون دریافت کمکهای خارجی در اداره کشور با مشکل مواجه میشود. در سالهای اخیر پاکستان با بحرانهای متعددی مواجه بوده است از جمله در مسائل اقتصادی و انرژی و همچنین موضوع بیکاری. در حوزه امنیتی پاکستان با دو چالش جدی مواجه است یکی بحث افراط گرایی داخلی پاکستانی و دیگری بحثی است که با بلوچها در ایالت بلوچستان دارد. یعنی به عبارتی بلوچها نیز هنوز مطالباتی که فکر میکنند باید از گذشته به دست میآوردند و هنوز به دست نیاوردهاند را در برابر اسلامآباد دنبال میکنند.
سفیر ایران در افغانستان سپس گفت: نکتهای که وجود دارد این است که اگر ایران برای عربستان یک تهدید است، آیا تعریفی میان پاکستان با عربستان در مورد این تهدید وجود دارد؟ فارغ از نوع تعاملاتی که بین عربستان و پاکستان از سالهای گذشته بوده به ویژه از سال 2014 تعاملات دو کشور توسعه نیز پیدا کرده و سفرهایی در سطوح بالا میان دو کشور به ویژه در دولت جدید پاکستان انجام شده است. کمک یکونیم میلیارد دلاری، سفر سه مقام برجسته عربستان به پاکستان، سفر نخست وزیر و حضور فرماندهان ارشد پاکستان در مانور نظامی که عربستان برگزار کرده است، از جمله شواهد این توسعه روابط است.
با این حال علیرغم همه این نکات مشترک اولین پرسش که به وجود میآید این است که آیا واقعا تعریف پاکستان از تهدیدی که از عربستان میداند، مشابه است یا خیر؟ در این میان نکتهای را نیز باید مورد توجه داشت و آن این که بالاخره پاکستان در حوزه داخلی خودش باید مراقب این موضوع هم باشد که شکنندگی وضعیت داخلی پاکستان متاثر از انتقال رقابتهای کشورهای دیگر به محیط داخلیاش نشود. یعنی پاکستان مراقب این موضوع باید باشد که اگر بخواهد این اختلافها را به داخل کشور منتقل کند، میتواند بر شکنندگی وضعیت خودش بیفزاید.
وی سپس گفت: از سوی دیگر اهمیت رابطه پاکستان با جمهوری اسلامی ایران بیشاز آن چیزی است که آن را در معادله رابطه عربستان با ایران قرار بدهیم. یعنی باید حتما مرزبندی روشنی در نوع و ماهیت رابطه عربستان با ایران و عربستان با پاکستان در ارتباط با ایران در نظر بگیریم.
وی در ادامه صحبتهای خود گفت: اگر ما بیاییم رابطه پاکستان با عربستان را با این مولفهها در نظر بگیریم به نظرم چند نقطه قابل توجه در روابط آنها مییابیم. اول این که نزدیک به یک و نیم میلیون نفر پاکستانی در عربستان کار میکنند، این رقم جدای از شمار نیروی کار پاکستانیها در دیگر کشورهای عربی حوزه خلیجفارس است. به معنای دیگر از این طریق چندین میلیارد دلار پول وارد پاکستان میشود. عربستان روزی پنجاه هزار بشکه نفت با شرایط ویژه در اختیار پاکستان قرار میدهد که خیلی خوب میتواند در حل بخشی از مشکلات انرژی پاکستان موثر باشد. این رقم برای پاکستان رقم قابل توجهی است. در موضوع کشمیر عربستان نظر پاکستان را تایید میکند.
البته این به معنای آن نیست که این مساله روابط عربستان با هند را خراب میکند اما به هر حال نظر پاکستان را تایید میکند. یک قرارداد همکاری امنیتی نیز این دو کشور بعد از جنگ کویت با یکدیگر داشته اند که مبنای کار آنها در حوزه امنیتی محسوب میشود. اصولا پاکستان با دو کشور رابطه استراتژیک و راهبردی دارد که یکی چین است و دیگری عربستان سعودی که با هر کدام رابطه ویژه در حوزههای خاص خودشان دارد. از سوی دیگر به نوعی در بخشهایی هر دو کشور هم از موضوع افراط گرایی استفاده میکنند.
حسرت بمب اتمی بر دل آلسعود
محمدعلی مهتدی کارشناس مسایل خاورمیانه نیز به مقایسه میان دو کشور پرداخت و گفت. زمانی که پاکستان از هندوستان جدا میشود نام جمهوری اسلامی پاکستان را برای خود انتخاب میکند. بنابراین از زمان استقلال این کشور، دولتمردان پاکستانی همواره تلاش کردهاند که بر مساله اسلامی بودن دولت تاکید کنند. ارتش پاکستان یک ارتش اسلامی است و همواره تلاش کرده است که در مقابل هندوستان یک عمق اسلامی پیدا کند. با توجه به اینکه اکثریت جمعیت پاکستان از اهل تسنن هستند، پاکستانیها پتانسیل کمک به این عمق را در عربستان سعودی میبینند. زمانی که هندوستان به سلاح هستهای دست یافت، پاکستان هم برای ایجاد تعادل به دنبال تولید سلاح هستهای رفت. مرحوم ذوالفقار علی بوتو در آن زمان اسم این بمب را بمب اسلامی گذاشت. چرا؟ پاکستان برای تولید بمب هستهای به پول نیاز داشت و این پول را کشورهای نفت خیز مسلمان چون عربستان سعودی میتوانند در اختیار این کشور قرار دهند. زمانی که نام اسلامی به این بمب داده میشود، نخست به این معنا است که این بمب یک عمق اسلامی دارد ودر ثانی زمانی که این بمب اسلامی باشد باید کشورهای اسلامی به خصوص عربستان سعودی هزینه تولید این بمب و نگهداری آن را تامین کنند.
عربستان پول نفت و مکتب وهابیت را در اختیار دارد و به امنیت هم نیازمند است. تا زمانی که سازمان پیمان مرکزی موسوم به سنتو برقرار بود که به پیشاز انقلاب اسلامی در ایران بازمیگردد و پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با توجه به اینکه ترکیه، ایران و پاکستان سه عضو اصلی سنتو بودند و عربستان و ایران هم در چارچوب دکترین دوستونه نیکسون در خلیجفارس تامین امنیت را بر عهده داشتند، تناقضی میان این کشورها وجود نداشت. ایران، پاکستان و عربستان عملا در زیر چتر پیمان سنتو که آمریکا در راس هرم آن ایستاده بود، مشکل امنیتی با هم نداشتند. مشکل امنیتی زمانی بروز کرد که با انقلاب اسلامی ایران، پیمان سنتو از میان رفته و سپس با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و پایان جنگ سرد، مساله امنیت هم برای پاکستان و هم برای عربستان سعودی به مساله پراهمیتی تبدیل شد.
طبیعتا امنیت کلی عربستان در خلیجفارس با وجود پایگاهها را آمریکا بر عهده میگیرد. عربستان با داشتن پول میتواند به راحتی تمامی سلاحها را خریداری کرده و انبار کند. کمااینکه این کار را میکند. مشکل عربستان، افسران آموزش است که چه کسانی از این سلاحها استفاده و آموزش دهند. عربستان فاقد کادر نظامی و فنی ماهر است.
از این رو نیاز به تامین آن از خارج دارد. پیشتر این مساله از مصر و اردن تامین میشد اما بعد از مساله فلسطین و اختلافاتی که در اثر مطرح شدن طرحهای سازش و صلح پیش آمد، عربستان اعتمادش از مصر و اردن را از دست داد. در این صورت بهترین گزینه برای عربستان استفاده از نیروهای نظامی پاکستان است. اما چرا عربستان نمیتواند از افسران آمریکایی استفاده کند؟ زیرا حدیثی به نقل از پیامبر همواره تکرار میشود مبنی بر اینکه اگر دیدید کفار در جزیره العرب نازل شدند، آنها را بکشید. این شعار القاعده و نیروهای سلفی است. بنابراین عربستان نمیتواند نیروهای نظامی آمریکا را به طور مستقیم و آشکار بیاورد. القاعده و سفلیها میگویند شما بر خلاف حدیث رسولالله نیروهای کافر آمریکایی را وارد سرزمین وحی کردید. بنابراین عربستان میتواند این مشکل را از طریق نیروهای پاکستانی برطرف کند. افسران پاکستانی هم مسلمان هستند و هم همان آموزشهایی را میدهند، که از افسران آمریکایی آموزش دیدهاند.
بعد از فروپاشی شوروی شاهد افزایش نیاز عربستان به پاکستان هستیم. البته رقابت عربستان با ایران در سراسر منطقه روشن است. اما در این میان پاکستان نمیتواند در این رقابت از حد و مرزی تجاوز کند. زیرا 30 درصد از جمعیت 190 میلیونی پاکستانی، شیعه هستند و استفاده از ارتش پاکستان برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه یک حد و مرزی دارد. به ویژه آنکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، پاکستانیها و شیعیان و حتی ارتش به شدت تحت تاثیر انقلاب ایران قرار گرفت به نحوی که زمانی که افسران و نظامیان پاکستانی به مکه میرفتند در راه بازگشت به ایران میآمدند و به خدمت امام میرفتند.
از طرفی پاکستان همسایه ایران بوده و در مساله افغانستان با ایران رقابت میکند. پاکستان نقشی در خلیجفارس ندارد و میخواهد نقشی به سود عربستان در دریای عمان ایفا کند. اما این نقش بسیار کمرنگ است.زیرا نقش نیروهای ایران در دریای عمان بسیار قوی تر از آنهاست. در مقابل عربستان پس از نا امیدی از کشورهای عربی، فشار خود را بر استفاده از امکانات پاکستان گذاشت. حتی این فشار در مورد امنیت قضایی که کل عربستان و بقیه شیخنشینان را تهدید میکند، وجود دارد. پاکستان منابع آبی عظیمی دارد. رودخانه سند نمونه آن است که در این زمینه بحثهایی مبنی بر سرمایهگذاری عربستان برای تولیدات کشاورزی و مواد غذایی در پاکستان مطرح است.
موضوع استفاده عربستان از بمب هستهای بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت. پاکستانیها نمیتوانند عربستان را شریک کنند، درعین حال که پول عربستان را دریافت میکنند و اینکه چنین امکانی برای فروش بمب به عربستان وجود ندارد. بر خلاف تبلیغات عربستانیها مبنی بر اینکه در مقابل پروژه هستهای ایران ما هم بمب هستهای داریم و میتوانیم آن را در اختیار بگیریم، چنین چیزی را پاکستانیها اجازه نمیدهند. اما زمینه همکاریهای گسترده میان عربستان و پاکستان بعد از اشغال افغانستان برای گسترش مکتبهای تکفیری به خصوص در پیشاور و شهرهای پاکستان وجود دارد.
این برای ایجاد یک نسل جدیدی از طالبان است تا اندیشههای ابن تیمیه و تکفیر شیعه را از طریق پاکستان به افغانستان و سپس به کل آسیای مرکزی گسترش دهند. این خدمتی است که پاکستانیها به عربستان سعودی کردهاند و همیشه پول عربستان در کنار عقیده وهابی و حمایت امنیتی آمریکا در کنار دستگاه امنیتی عربستان و دستگاه امنیتی ارتش پاکستان در مورد ایجاد طالبان و ممانعت از گسترش نفوذ ایران در پاکستان وجود داشته است. از طرفی در اجرای طرح برژینسکی مبنی بر محاصره انقلاب ایران با دایرهای از تفکر تکفیری و وهابی همکاریهای گستردهای وجود داشت. پیش از اینکه طالبان افغانستان را بگیرد، نیروهایی که در افغانستان وجود داشت، با ایران در ارتباط بودند.
اسلامآباد دنبال توازن
پیرمحمد ملازهی کارشناس مسایل پاکستان مواضع داخلی این کشور را مورد ارزیابی قرار داد و گفت، نگاه حزب مردم نسبت به مسایل منطقهای و مناسباتش با ایران و عربستان سعودی تا حدی متفاوت از نگاه حزب مسلم است. حزب مسلم به دلیل شخصیت نواز که مدتها درعربستان سعودی بوده و با واسطه عربستان هم بعد از کودتای مشرف از زندان آزاد شد، نسبت به عربستان مثبتتر است. در مقابل نگاه حزب مردم به ایران مثبت تر است. وقتی به سیاستها و جناحبندیهای درون حزبی پاکستان نگاه میکنیم، تفاوتهایی میان این دو حزب وجود دارد. جناح دیگر ارتش بوده که تعیینکننده قدرت در پاکستان است.
ارتش پاکستان سیاست استراتژیکی تحت عنوان سیاست جهادی دارد. در این سیاست جهادی، ارتش نگاهی هم به عربستان، هم ایران، هم هند و هم افغانستان دارد اما نگاهش به طرف عربستان میچربد. حقیقت این است نگاهی که ارتش پاکستان تحت عنوان سیاست استراتژیک برای خود تعریف کرده در شرایط موجود مقداری برای خود آنها هم دردسرساز شده است. نگاه پاکستان نسبت به هند، افغانستان و ایران به دلیل اینکه مرکز تشیع به حساب میآید، ویژه است. البته این بدان معنا نیست که پاکستان معادلات منطقه ای ایران را کاملا نادیده میگیرد.
حزب نواز شریف به دنبال آن است که توازنی در مناسبات منطقهای ایجاد و به نوعی با ایران و عربستان رفتار کند که این احساس در ایران به وجود نیاید که پاکستان طرف عربستان است و همچنین عربستان احساس نکند که اسلامآباد به سمت تهران گرایش دارد. بنابراین واقعیت این است که رقابتی در سطح منطقه ای بین ایران و عربستان و هم بین پاکستان و ایران وجود دارد؛ به خصوص در ارتباط با افغانستان. پاکستان احساس میکند که پیشرفت سیاستهای ایران در افغانستان پیش به زیان این کشور است. اگر از این زاویه در تقسیم بندی داخلی نگاه شود به نظر میرسد شرایط به گونهای است که سیاستهای ارتش - سیاست جهادی- دچار خدشه شده و تردیدهایی در درون پاکستان به وجود آمده مبنی بر اینکه این سیاست موجب شده نوک پیکان رادیکالیزمی که در اهل سنت رشد کرده، به سمت پاکستان برگردد.
ملازهی در ادامه میگوید، در اینجاست که ارتش دچار تردید است که آیا سیاست جهادی را ادامه دهد یا ندهد یا حداقل این سیاست را نسبت به قضایایی که در منطقه پیش میآید، تعدیل کند. نکته دیگر اینکه پاکستانیها احساس میکنند رقابت خود در ارتباط با هند را باختهاند به این دلیل که هند هم پیشرفت صنعتی و هم نظامی داشته و هم مناسباتش با دنیا به گونهای است که ارتش پاکستان و بخش سیاسی اش احساس میکنند رقابت را به هند میبازد.
بنابراین پاکستان برای جلوگیری از باخت باید تجدید نظری در سیاستهایش داشته باشد. فکر میکنم آقای نواز شریف در موقعیتی قرار گرفته که ارتش را مجبور یا تشویق به تغییر در سیاستهای جهادی خود کند چرا که شرایط زمانی و منطقه ای تغییر کرده است. ارتش پاکستان حتی در حدی که سلاح هستهای به عربستان بفروشد با این کشور همکاری داشته است. عربستان سعودی از قبل ارتباطات نزدیکی داشته و به صنایع تسلیحاتی و هستهای پاکستان کمک کرده ولی این بدان معنا نیست که پاکستانیها در شرایطی قرار داشته باشند که بتوانند همکاری را در سطح هستهای با عربستان سعودی پیش ببرند. به نظرم مقداری در این قضیه تردیدهایی وجود دارد.
نیاز اسلامآباد به ترمیم روابط
در پایان این نشست، محمد ابراهیم طاهریان، اظهار داشت: پاکستان از بدو تاسیس به عنوان کشور پرجمعیت مسلمان در منطقه، نیازمند و دریافتکننده کمک بوده است. وی افزود: پیشاز دوران محمد ضیاءالحق رییس جمهور اسبق پاکستان، این کشور بیشترین کمک را از برخی کشورهای غربی و ایران دریافت میکرد. پس از کودتای ضیاء علیه بوتو شرایط تغییر کرد و زمانی که حکومت غیرانتقالی روی کار آمد، کمکها از سوی کشورهای عربی نیز آغاز شد. طاهریان ادامه داد: ترکیبات کنونی در حال شکل گیری در پاکستان براساس واقعیتها و نیاز است و از روی انتخاب نیست. افکار عمومی در پاکستان چندان علاقه مند به تحت تاثیر قرار گرفتن روابط این کشور با ایران نیست.
وی به حضور 10 ساله نوازشریف در عربستان در دوران تبعیدش اشاره کرد و گفت: طبیعی است که به خاطراین حضور 10 ساله روابط پاکستان و عربستان حسنه باشد، البته به نظرم بخشی از آن به خاطراجبار شرایط است.ضمن اینکه تحریمها و فشارهای بینالمللی بر روابط آنها با تهران نیز تاثیرداشت.
سفیر سابق ایران در افغانستان و پاکستان خاطرنشان کرد: البته در روابط عربستان و پاکستان اتفاق ویژه ای رخ نداده است، زیرا ظرفیت منطقه و مسائل استراتژیک اجازه نمیدهد که چنین اتفاقی رخ دهد. به گفته این تحلیلگر مسائل سیاسی، پاکستان سعی میکند در شرایط فعلی رابطهاش را با تهران بازسازی کند.