تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۵  ، 
کد خبر : ۲۷۰۲۱۶

عربستان و لزوم توقف ترویج افراط‌گری


سرویس خارجی: در کنار یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان، هر روز برای عبادت به سمت مکه درعربستان سعودی می‌ایستم، اما زمانی که به شهرهای مقدس مکه و مدینه، شهر آرامگاه پیامبر اسلام (ص) سفر می‌کنم، مجبورم که این شهرهای محل تولد اسلام را که سراسر پوشیده از قدرت افراط گراهایی است که از کشتن لذت می‌برند، ترک کنم. غیرمسلمانان حق ورود به این قسمت از کشور را ندارند؛ بنابراین هیچ تحقیق بین‌المللی درباره عقاید یا فعالیت‌های اثر گذار بر13 میلیون مسلمانی که هر سال از مکه دیدن می‌کنند، وجود ندارد.

«اد حسین»، تحلیلگر مسلمان مسائل خاورمیانه روزنامه نیویورک تایمز در مطلبی تحت عنوان سعودی‌ها باید از ترویج افراطی‌ گری دست بکشند نوشت:اخیرا عربستان سعودی 100 میلیون دلار به سازمان ملل و برای تخصیص به یک آژانس ضد تروریستی اهدا کرد. اهدای این مبلغ یک اقدام خوشایند بود، اما سال پیش عربستان سعودی عضویت ادواری در شورای امنیت سازمان ملل را نپذیرفت. این اقدامات عربستان که مصداق «یکی به نعل و یکی به میخ» هستند، بازتابی از ناتوانی ریاض در ارتباط با افراطی گری اسلام گرایان سنی است. دولت عربستان می‌خواهد خشونت‌ را متوقف کند اما اشاره‌ای به سلفی‌ها نمی‌کند چرا که سلفی‌ها به مشروعیت دولت کمک می‌کنند.

بگذارید واضح‌تر بیان کنم: القاعده، داعش، بوکوحرام، الشباب و سایر گروه‌ها، همگی گروه‌های سنی سلفی افراطی هستند و پنج دهه است که عربستان سعودی اسپانسر(حامی) رسمی سنی‌های سلفی در سراسر جهان بوده است.

بیشتر مسلمانان سنی در سراسر دنیا و در واقع تقریبا 90 درصد جمعیت مسلمانان، سلفی نیستند. سلفی‌ها به عنوان گروهی بسیار متعصب و انعطاف ناپذیر و جدا از جریان اصلی اسلام شناخته می‌شوند. در حالی که مذهب شیعه و سایر مذاهب 10 درصد مسلمانان را شکل می‌دهند، فرقه سلفی و سایر افراطی‌ها تنها 3 درصد مسلمانان جهان را تشکیل داده‌اند.

برخلاف اکثریت سنی‌ها، سلفی‌ها اوانجلیست‌هایی هستند که آرزو دارند عقاید مسلمانان و سایرین را به نوع «ناب‌تر»! اسلام خود تغییر دهند؛ مذهبی که آنها، آن را آلوده نشده توسط مدرنیته می‌دانند. در این راه سلفی‌ها به شدت از طرف دولت سعودی حمایت شده‌اند؛ حمایت‌هایی که معمولا از طریق تعیین مامور ویژه آن‌ها در سفارت‌های عربستان در کشورهای مسلمان و برای نفوذ در آن‌ها صورت می‌گیرد. این پادشاهی همچنین به ائمه جماعت سلفی‌ها دسترسی ویژه برای مراسم حج سالیانه، پشتوانه مالی بیش از حد از سوی سازمان‌های اسلامی مانند سازمان جهانی مسلمانان و مجمع جهانی جوانان مسلمان اعطا کرده است.

پس از 11 سپتامبر با فشار آمریکایی‌ها، مقدار زیادی از این حمایت‌های مالی از بین رفت اما استحکامات سلفی‌ها با اجرای احکام قدیمی که از سوی اکثریت مسلمانان رد شده‌اند همچنان در عربستان محکم است. فقط از ابتدای ماه اوت، 19 تن در عربستان سر خود را از دست داده‌اند در حالی که حدود نیمی از آن‌ها دارای جرایم شدیدی نبودند.

ما به شدت از سر بریدن جیمز فولی (خبرنگار آمریکایی) توسط گروه داعش عصبانی هستیم اما از اجرای حکم سربریدن در عربستان که با مجوز دولت صورت می‌گیرد، چشم می‌پوشیم. عربستان با اجازه دادن به چنین بربریتی، باعث طبیعی جلوه دادن چنین تنبیهاتی در نقاط مختلف جهان شده است و غیرمستقیم این گونه اقدامات را تشویق می‌کند. وقتی کشوری مانند عربستان این اقدام را انجام می‌دهد، این پیام بازتاب جهانی پیدا می‌کند.

من در سال 2005 در جده، آزادترین شهر عربستان سعودی زندگی کردم. آن‌ سال، در تلاشی برای بازکردن عقاید متعصبانه سلفی‌ها، ملک عبدالله از گفتگو با مردم سایر مذاهب حمایت کرد. اما در مسجدی که من در آن نماز می‌خواندم، روحانی در مراسم نماز جمعه‌اش این گفتگوها را ممنوع کرد و معتقد بود که این گفتگوها اسلام را با «مذاهب غلط» در یک ردیف قرار می‌دهد.

او معتقد بود که این گفتگوها مسیر لغزنده‌ای در جهت آزادی، دموکراسی و برابری جنسیتی و در واقع در جهت اقدامات فاسد غربی‌های کافر است.

این تنش‌های بین ملک عبدالله و روحانی‌های سلفی عامل اصلی ناتوانی عربستان در انجام اصلاحات است. پادشاه عربستان یک اصلاح طلب به نظر می‌رسد، اما او و مشاورانش تمایل ندارند تا صلح 270 ساله قومی بین دولت سعودی و پایه‌گذار وهابیت را از بین ببرند. قرارداد بیابانی که در سال 1744 منعقد شده است،اکنون باید لغو شود.

تاثیراتی که روحانیون سلفی در اداره امور دارند، بی رقیب است. حتی قهرمانان توییتری عربستانی‌ها نیز چهره‌های مذهبی هستند؛ مانند محمد العرفی، یک روحانی افراطی، کسی که سال گذشته به علت حمایت از همسر‌آزاری و تنفر از یهودیان توسط اتحادیه اروپا تحریم شد. این در حالی است که توییتر او بیش از 9 میلیون دنبال کننده دارد.

تعصب سلفی‌ها باعث تخریب میراث اسلام در مکه و مدینه شده است. داعش در حال نابود کردن مقدسات است و به نظر می‌رسد این کار را از دولت سعودی آموخته باشد چون مقامات آل‌سعود در سال 1925 با نفوذ وهابی‌ها ، دستور به تخریب آرامگاه 1400 ساله واقع در قبرستان بقیع در مدینه دادند. طی دو سال گذشته سلفی‌های متعصب با منفجر کردن عبادتگاه‌ها از لیبی تا پاکستان و از مالی تا عراق،‌ به اقدامات فرقه‌گرایی مشابهی دست زده‌اند و در سوریه نیز نیروهای حزب‌الله لبنان مجبور شده‌اند تا برای حفاظت از مکان‌های مقدس وارد عمل شوند.

کتب درسی در مدارس و دانشگاه‌های عربستان سعودی، این نوع اسلام را آموزش می‌دهند. دانشگاه مدینه، دانشجویانی را از سراسر جهان به خدمت گرفته که آن‌ها را با تعصب سلفی‌ها آموزش می‌دهد و سپس آن‌ها را به جوامع مسلمانان در مکان‌هایی همچون کشورهای حوزه بالکان، آفریقا، اندونزی، بنگلادش و مصر اعزام می‌کند؛ جایی که این تندروهای آموزش دیده توسط عربستان سعودی برای از بین بردن مذاهب محلی و سازگار اسلام فعالیت می‌کنند.

آیا افراط‌گرایی مذهبی قصد اعمال شریعت به عنوان قانون کشور را دارد؟ این دقیقا چیزی است که داعش قصد دارد با خلافت خود انجام دهد. تا ما این مفهوم غیر اسلامی، غیر عملی و ناقص از تلاش حکومت عربستان توسط تفسیر انعطاف ناپذیر شریعت را به چالش نکشیم هیچ یک از اقدامات آژانس‌های سازمان ملل نمی‌تواند تروریسم افراطی را برچیند.

عربستان سعودی این هیولا را که تروریسم سلفی است، به وجود آورده است. در حال حاضر نمی‌توانیم از بین بردن این هیولا را به سازمان ملل واگذار کنیم. ریشه‌های مذهبی و ایدئولوژیک افراط گرایی باید در خانه و در همان مکه و مدینه بررسی شوند. اصلاح مهد اسلام اقدام بزرگی در راستای پیروزی در برابر افراط گرایی در جنگ جهانی عقاید و ایده‌ها محسوب می‌شود.

طرح یک پرسش

تاکنون چند نسل از رهبران خارجی به ویژه از منطقه خاورمیانه در آکادمی سلطنتی آموزش‌های نظامی «سندهرست» در انگلیس تعلیم دیده‌اند؟

متیو تلر، خبرنگار بی.بی.سی در گزارشی با عنوان چرا اغلب امیران عرب در انگلیس آموزش نظامی می‌بینند؟ نوشته است: از سال ۱۸۱۲آکادمی سلطنتی آموزش‌های نظامی سندهرست در نزدیکی لندن جایی بوده که افسران نظامی انگلیسی در آن تعلیم دیده‌اند. در این مدرسه، کادرهای افسری در یک برنامه فشرده ۴۴هفته‌ای مهارت‌های عملی و تئوریک را فرا می‌گیرند و با ارزش‌های ارتش انگلیس آشنا می‌شوند.

در کنار افسران انگلیسی، سال‌هاست که شمار زیادی از خارجیان نیز در مدرسه سندهرست تعلیم نظامی می‌بینند .دختر و پسران جوانی که اغلب از خانواده‌های طراز اول خاورمیانه هستند؛از جمله ملک حسین، پادشاه سابق اردن.

اکنون چهار پادشاه در جهان عرب از فارغ التحصیلان مدرسه سندهرست هستند: ملک عبدالله در اردن، شیخ حمد از بحرین، شیخ تمیم از قطر و سلطان قابوس از عمان.

از بین پادشاهان سابق کشورهای عرب نیز شیخ سعد، امیر پیشین کویت و شیخ حمد، امیر پیشین قطر، در همین مدرسه نظامی انگلیسی تعلیم دیده بودند.

ارتباط مدرسه سندهرست با این کشورهای عربی به دورانی بازمی گردد که انگلیس یک قدرت استعماری در منطقه خلیج فارس بود .مایکل استیونس، معاون موسسه مطالعات امنیتی و دفاعی سلطنتی(RUSI) می‌گوید سندهرست جایی است که رهبران آینده یکدیگر را می‌شناسند و همچنین نفوذ انگلیس در منطقه خلیج فارس را بسط می‌دهد.

استیونس می‌گوید: نخبگان سیاست در کشورهای عرب خلیج فارس چنان توجهی به انگلیس می‌کنند که به دیگر کشورهای همسنگ ما مثلا فرانسه نمی‌کنند. این موضوع به ما قابلیتی فراتر از توانایی‌ها و وزن حقیقی می‌دهد. این قابلیت به سبب وجود افرادی است که مدتی را در انگلیس گذرانده‌اند و همچنان با همکلاسی‌ها و معلمان خود در ارتباط هستند.

به نظر ژنرال پیتر سینکاک، وابسته نظامی پیشین انگلیس در عربستان سعودی، برای انگلیسی‌هایی که مثل او در نقاط دیگری از جهان خدمت کرده‌اند مواجهه با افرادی که پیشتر در سندهرست بوده‌اند جالب است.او می‌گوید،شما به سرعت با آنها ارتباط می گیرید و فکر می‌کنم که مثلا در زمینه فروش تسلیحات این موضوع خیلی مهم است.

اما وجود فارغ التحصیلان سندهرست در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس همیشه هم به معنای تضمین فروش‌های تسلیحاتی نیست.

در سال ۲۰۱۳، با وجود مداخله شخصی دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس، امارات متحده عربی تصمیم گرفت که از خرید جت‌های تایفون از انگلیس خودداری کند.

با این حال در موقعیت‌هایی دیگر، همشاگردی‌های سابق در سندهرست توانسته‌اند معاملات نظامی را جوش دهند.

جین کینینمانت، معاون برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در اندیشکده چتم هاوس، می‌گوید:حکومت‌های عرب حاشیه خلیج فارس به منابع مالی مهمی تبدیل شده‌اند. شما می‌بینید که مثلا منابع مالی بلندترین ساختمان لندن از سوی قطری‌ها تامین مالی می‌شود یا توسعه تاسیسات زیربنایی و توسعه میادین نفتی انگلیس با پول امارات متحده انجام می‌گیرد. تمایل داریم یا به عبارت بهتر ناگزیریم که آنها را به دلایل تجاری در کنار خود نگه داریم.

دکتر «کریستین کوتیس اولریچسن» از موسسه تحقیقاتی بیکر در تگزاس معتقد است که سیاست انگلیس در منطقه خلیج فارس بیش از همه چیز مبتنی بر تجارت است و نگرانی‌های مربوط به حقوق بشر و اصلاحات در جایگاه دوم قرار دارند.

مدرسه سندهرست در سال ۲۰۱۲برای ساخت یک خوابگاه تازه دانشجویان حدود ۲۵میلیون دلار از امارات متحده عربی کمک مالی گرفت. ساختمان تازه به نام شیخ زاید نخستین رهبر امارات نامگذاری شد.

در مارس ۲۰۱۳مرکز ورزشی سندهرست پس از دریافت کمکی نزدیک به 5 میلیون دلار از سوی امیر بحرین، که خود پیشتر از این مدرسه فارغ التحصیل شده، سالن «شیخ حمد» نام گرفت.

البته این نامگذاری جدید سالن ورزشی سندهرست بدون جنجال هم نبود. برخی می‌گفتند با این کار خاطره صدها سرباز انگلیسی کشته شده در جنگ جهانی اول فراموش می‌شود.

مرکز ورزشی سندهرست پیش از تبدیل شدن به سالن شیخ حمد، سالن مانز نام داشت به یاد ۱۶۰۰سرباز انگلیسی که در آگوست ۱۹۱۴در نبرد مانز کشته شدند.

دیگر منتقدان به سبب رفتار شیخ حمد و حکومت او با اعتراض‌های سیاسی بحرین در سه سال اخیر به این تغییر نام انتقاد داشتند.از زمان آغاز تنش‌ها بین اکثریت شیعه و اقلیت سنی حاکم در بحرین در سال ۲۰۱۱، به گفته مخالفان، بیش از ۸۰غیرنظامی به دست نیروهای امنیتی کشته شده‌اند.دولت بحرین این آمار را قبول ندارد و می‌گوید ۱۳مامور پلیس در این درگیری‌ها کشته شده‌اند.

پیتر سینکاک که همچنین ریاست انجمن دوستی بحرین و انگلیس را به عهده دارد می‌گوید امیر بحرین که همواره نظر مساعدی نسبت به سندهرست دارد و حدود ۲۰تن از اعضای نزدیک خانواده‌اش از این مدرسه فارغ التحصیل شده‌اند، واقعا متوجه نشد که چرا تغییر نام این سالن ورزشی با این همه انتقاد مواجه شد.کریسپین بلک، فارغ التحصیل و مدرس پیشین در سندهرست، می‌گوید آکادمی نباید از این کشورها پول بگیرد.او در مصاحبه‌ای گفت:به هرجایی که نگاه کنید بنای یادبودی که خاطره سربازان انگلیسی کشته شده را زنده نگه دارد می‌بینید اما نامگذاری سالن شیخ حمد به هیچ وجه چنین کاری نمی‌کند.

با افزایش انتقادها مدرسه سندهرست در بیانیه‌ای اعلام کرد که تمامی کمک‌های مالی به این آکادمی در چارچوب تعهدات حقوقی داخلی و بین‌المللی انگلیس صورت گرفته است و این مبالغ باعث شده که پول مالیات دهندگان انگلیسی ذخیره شود.

اما وقتی که دوستان سندهرست تبدیل به دشمن می‌شوند چه اتفاقی روی می‌دهد؟ تونی بلر، نخست وزیر پیشین انگلیس در سال ۲۰۰۱با دیدار از دمشق زمینه گرم شدن روابط انگلیس و سوریه را فراهم کرد و سندهرست در سال ۲۰۰۳پذیرای افسرانی از ارتش سوریه شد. اما اکنون اوضاع به گونه‌ای دیگر شده است.

مایکل کاکرل، روزنامه نگاری که پیشتر درباره دوران تحصیل سرهنگ معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی، در یک مدرسه نظامی دیگر انگلیس در سال ۱۹۶۶نوشته است، می‌گوید: سه سال بعد از آن قذافی با دانش نظامی که در این مدرسه آموخته بود قدرت را در کشورش تصاحب کرد.

در سال ۲۰۱۳هم نظیر چنین اتفاقی در مصر روی داد. هنگامی که سرهنگ احمد علی، فارغ التحصیل مدرسه سندهرست در سال ۱۹۹۰به عنوان یکی از نظامیان عالیرتبه مصری، محمد مرسی، رئیس جمهوری این کشور را از کار برکنار کرد.

در اواخر دهه ۱۹۹۰تلاش‌هایی در دولت تونی بلر صورت گرفت تا تحصیل کادرهای خارجی در سندهرست ممنوع شود،اما حضور نخست وزیر انگلیس در مراسم تشییع جنازه ملک حسین در سال ۱۹۹۹باعث شد که چنین طرحی به فراموشی سپرده شود.

آرتور دنارو که در آن دوره مشاور امور خاورمیانه وزیر دفاع انگلیس و یکی از سران مدرسه سندهرست بود، می‌گوید:در آن تشییع جنازه تقریبا رهبران همه جهان حضور داشتند و نخست وزیر ما تونی بلر هم بود. او دید که من چگونه با بسیاری از رهبران کشورهای مختلف در حال صحبت هستم افرادی مثل سلطان برونئی، سلطان عمان، بحرینی‌ها و سعودی‌ها. تونی بلر یک لحظه از من پرسید تو چطور همه اینها را می‌شناسی؟ و پاسخ من این بود که این افراد همگی در سندهرست بوده‌اند.مریم الخواجه، رئیس مرکز حقوق بشر بحرین می‌گوید:مردم در آینده می‌بینند که انگلیس چگونه اوضاع خاورمیانه را به هم ریخت چون می‌خواست به جای ایستادن پای ارزش‌های حقوق بشر و دموکراسی، جت‌های تایفون بیشتری به بحرین بفروشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات