تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۵  ، 
کد خبر : ۲۸۹۸۶۵
روایت آفتاب یزد از آنهایی که رفتند تا عده‌ای به منصب برسند

بذری که احمدی‌نژاد پاشید!

پایگاه بصیرت / سیدحبیب مرتضوی

(روزنامه آفتاب يزد ـ 1394/07/30 ـ شماره 4458 ـ صفحه 3)

چند روز قبل مطلبی پیرامون رفتارشناسی جناب بذرپاش و فراموشی بدخیمی که ایشان و هم فکرانشان در مجلس و رسانه‌های پشتیبانشان دارند در روزنامه منتشر شد. بر آن شدیم تا با یادآوری برخی نکات مغفول و فراموش شده دیگر، وجدان مخاطب را بجنبانیم؛ باشد که اندکی به فکر فرو روند. مهرداد بذرپاش که این روزها مدام از تصویب برجام در یک ربع سخن می‌گوید، پیداست که زمان برایش مهم است و احتمالا و در حالت خوشبینانه توقع داشته که بررسی برجام با کار کارشناسی بیشتر و کندوکاو دقیق‌تر انجام پذیرد. این رویکرد جناب بذرپاش که دو عنصر "توجه به زمان و اهمیت وقت" و "نگاه کارشناسانه و تخصصی" در آن موج می‌زند ستودنی است. ما نیز در این گزارش به همین دو موضوع می‌پردازیم. وقت و رویکرد تخصص‌گرایانه. بذرپاش در سال 77 وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و تحصیل در رشته مهندسی صنایع را آغاز کرد. کسی که با فرارسیدن انتخابات شوراها به عنوان رئیس ستاد رایحه خوش خدمت برگزیده شد و در یکی از جلسات انتخاباتی این ستاد، محمد علی رامین مسئول کمیته رسانه‌ای این ائتلاف، در سخنرانی خود با اشاره به وی به عنوان نفر اول لیست رایحه خوش خدمت گفت:" امروز پرچم شورای اسلامی شهر تهران در دست جوانی است که همانند اسامه بن زید است و همان وقت که پیامبر(ص) اسامه را به فرماندهی لشکر مسلمانان منصوب کردند، خیلی‌ها اعتراض کردند که اسامه جوان و بی‌تجربه است و حتی بر پیامبر هم ایراد گرفتند". انتخاباتی که بذرپاش حتی نتوانست به عنوان عضو علی البدل آن رای بیاورد.

با شهردار شدن احمدی‌نژاد، بذرپاش به سمت رئیس مشاوران جوان در شهرداری تهران منصوب شد و پس از به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد در قامت ریاست‌جمهوری، پله‌های ترقی را سریع پیمود. روند این پیشرفت‌ها برای جوانی که هنوز 30 سالش نشده بود تا جایی پیش رفت که بدون سابقه کاری و اجرایی قابل اتکا در صنعت و با حکم احمد قلعه‌بانی (که بعدا رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع کشور شد) به مدیر عاملی شرکت پارس خودرو رسید و کمی بعد یعنی دوم بهمن ماه 1386 مزه مدیر عاملی یکی از بزرگترین شرکت‌های خودروسازی خاورمیانه یعنی سایپا را هم چشید. این شیب صعودی و این تجربه کرسی‌های مختلف مدیریتی با ریاست سازمان ملی جوانان در مرداد 88 ادامه پیدا کرد. ریاستی که بعد از مدتی از آن برکنار شد و فرحناز ترکستانی، از بستگان حمیدرضا بقایی مشاور احمدی‌نژاد برای آن حکم گرفت.بذرپاش متولد روستای حاجی‌آباد در بخش آرادان گرمسار، هم ولایتی احمدی‌نژاد، داماد دکتر علی احمدی وزیر آموزش و پرورش دولت مهرورز، عضو سابق بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی و صاحب امتیاز روزنامه وطن‌امروز است که قبل از نمایندگی، مدتی را هم در بنیاد تعاون سپاه مشغول بوده است. دانشجوی دکترا شدن بذرپاش و سفارش کامران دانشجو وزیر وقت علوم در دولت احمدی‌نژاد به صدرالدین شریعتی برای جذب وی به عنوان هیئت علمی هنوز در هاله‌ای از ابهام است(!) 29مرداد92 روزنامه شرق در گزارشی عنوان کرد که " به گفته منبعی آگاه در وزارت علوم این نامه با مهر و امضایی از سوی کامران دانشجو به دانشگاه علامه‌طباطبایی و برای شخص صدرالدین شریعتی ارسال شده است و برخی مسئولان دانشگاه علامه‌طباطبایی صدور کد هیئت علمی در این دانشگاه برای ١١۵نفر را تایید می‌کنند".

این منبع آگاه همچنین با اشاره به جزئیات تازه‌ای از ‌نفراتی که در این نامه از سوی کامران دانشجو برای عضویت در هیئت علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی معرفی شدند اعلام کرد: "کسانی همچون مهرداد بذرپاش نماینده کنونی مجلس و فرزند معاون دانشجویی کامران دانشجو از جمله١١۵نفری هستند که کد استخدام هیئت علمی برای آنها در دانشگاه علامه‌طباطبایی صادر شده است". وی فردای آن روز و در 30مرداد92 با ارسال تکذیبیه ای به خبرگزاری فارس گفت:"قویا تکذیب می‌کنم، استاد علامه نیستم". وی در این تکذیبیه با رد کردن اتهامات وارده و با اشاراتی و ایجاد فضای احساسی گفت:"اگر می‌خواهید با این نکات عملکرد دوستان شما در فتنه را به فراموشی بسپارید شاید روش بدی نباشد ولی بذرپاش ساکت شود و چیزی نگوید. با مادر شهدای فتنه و مادر شهدای هسته‌ای چه می‌کنید؟ با مادر شهیدکبیری چه می‌کنید که از شما مطالبه می‌کند. با این فشار وارد آمده بر مردم به دلیل تحریم‌ها که علت اصلی آن فتنه ٨٨ بود چه پاسخی دارید به توهین‌هایی که به مقدس‌ترین مقدسات شد و آن عاشورای حسینی بود چه خواهید کرد که حتی دوستان شما حاضر به یک عذرخواهی هم نیستند". اما در مهر همان سال روزنامه فوق در گزارشی دیگر عنوان کرد که "بذرپاش درحالی مدعی شده است که مراحل پذیرش او در دانشگاه علامه‌طباطبایی از اساس کذب است که دو نامه اداری، یکی با امضای صدرالدین شریعتی رئیس دانشگاه علامه‌طباطبایی خطاب به کامران دانشجو و دیگری با امضای کامران دانشجو خطاب به دکتر عامری، رئیس مرکز نظارت و ارزیابی آموزش‌عالی نشان از وجود نام او در میان ١٠٢شخص سفارش‌شده در دو نامه دارد.

نامه اول در ١۵تیر امسال(92)، یعنی بعد از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری نوشته شده است و صدرالدین شریعتی رئیس دانشگاه علامه‌طباطبایی در ابتدای نامه با اشاره به مذاکرات شفاهی‌اش با کامران دانشجو ١٠٢نفر را برای عضویت در هیئت علمی این دانشگاه به کامران دانشجو معرفی کرد که نام «مهرداد بذرپاش» نیز در این فهرست دیده می‌شود. در نامه دوم کامران دانشجو در آخرین روزهای کاری خود یعنی در تاریخ 1392/5/22خطاب به رئیس مرکز نظارت و ارزیابی آموزش‌عالی، ١٠٢نفر را برای استخدام در هیئت علمی معرفی کرده است".اما همه این مقدمه را گفتیم تا به اینجا برسیم که برای بذرپاشی که وقت و تخصص گرایی اهمیت دارد چگونه چنین فرآیندی اینگونه سریع پیش می‌رود؟ بذرپاش در مصاحبه اش با رضا رشیدپور در "مثلث شیشه‌ای" و در پاسخ به سوال رشید پور که از وی پرسید:" آیا دو جوان در شرایط مساوی، یک جوان دیگر که فارغ التحصیل دانشگاه شریف باشد و فوق لیسانسش هم از دانشگاه علامه گرفته باشد، ولی روابط نزدیک با رئیس جمهور نداشته باشه، آیا می‌تونه به این سرعت مدارج ترقی را طی کنه؟ یا اینکه نه،اون رابطه با مردان قدرت باعث میشه که تسریع بشه رسیدن به مدارج بالای اجرایی؟" با پاسخی خاص گفت که کسی در اقوامشان نبوده است که وزیر و نماینده باشد و تلویحا اضافه کرد که شایستگی اش باعث شده است که به این جایگاه‌ها برسد. مردی که می‌گوید حتی قرار بوده به صدا و سیما برود ولی وقتی احمدی‌نژاد پیشنهاد همکاری می‌دهد با سر می‌رود. در همین مصاحبه او اضافه می‌کند:"

ما در حوزه انتخاب افراد یکسری شروط لازم و یکسری شروط کافی داریم، شروط لازم اینه که مدرک تحصیلی، سوابق اجرایی، سلامت جسمی، سلامت اخلاقی و..تضمین شده باشه. یک شرط کافی هم داره که با مدیریت بشناسن همدیگه رو". واقعا تخصص جناب بذرپاش برای پذیرش مدیرعاملی سایپا، آن هم بدون سابقه مدیریت صنعتی قابل اتکا بر چه اساسی بوده است؟ در پذیرش ریاست سازمان ملی جوانان چطور؟ تخصص ایشان برای این کار چه بوده است؟ جناب بذرپاش در قسمتی از یادداشت خود که اخیرا در سایتشان منتشر شده است، آورده اند:"جامعه و جوانی که نشاط نداشته باشد حتما در حوزه اقتصادی هم موفق نخواهد بود. جامعه ای می‌تواند به رشد و توسعه اقتصادی دست یابد که از نیروی جوان برخوردار باشد. جوانی که مسلط به علم و دانش روز، نشاط جوانانه، عدم محافظه‌کاری،‌ شجاعت،ابتکار و جسارت دوره جوانی است". جناب بذرپاش! وقتی همکلاسی‌های شما یا تحصیلکردگان این کشور شما را می‌بینند که سریع و به واسطه حضور در نهادها و ارتباطات خاص به مدیرعاملی سایپا رسیده‌اید (آن‌هم بدون سابقه کاری قابل اتکا) با بدون تخصص خاص رئیس سازمان ملی جوانان شده اید چطور می‌توانند نشاط داشته باشند؟ وقتی برترین پژوهشگران این کشور که صاحب ده‌ها مقاله و کتاب‌اند و سالها سابقه کاری دارندشما را می‌بینند، چگونه باید امیدوار به آینده باشند؟ می‌شود به درس خواندگان شریف، تهران، امیرکبیر و سایر دانشگاه‌های درجه یک کشور مشاوره بدهید و راهنمایی شان کنید که چگونه و تا قبل از 30 سالگی بشوند مدیر عامل سایپا؟می‌شود پیشرفت‌های اینچنین خارق‌العاده و مشاور رئیس شدن در 25 سالگی را به میلیون‌ها جوان بیکار هم یاد بدهید؟امکانش هست بگویید به عنوان رئیس سازمان ملی جوانان برای جوانان این مملکت چه کردید؟ راستی وقتی رئیس سازمان ملی جوانان شدید از خودتان نپرسیدید که چه جوانان شایسته تری و چه اندیشمندان و اساتید شایسته‌تری از شما برای احراز آن صندلی در این کشور هستند؟ وقتی بر صندلی خوش‌نقش سایپا تکیه زدید به این فکر نکردید که بسیار شایسته تر از شما برای این جایگاه در کشور هست؟همکلاسی‌های دیگر شما چه چیزی از شما کمتر داشتند که اکنون یا در به در دنبال کارند یا مشغول ترجمه و تدریس برای چندرغاز آخر ماه. کاش از وقت مبارکتان فقط دو ساعت را به این اختصاص می‌دادید که سری با هم به فرودگاه امام بزنیم و ببینیم که در هر پرواز تهران به آلمان، کانادا، آمریکا، نروژ و .... چند دانشجوی ایرانی وجود دارد؟

کاش می‌آمدید و می‌رفتیم یک بار پای صحبت اینهایی که دارند می‌روند. اگر به عقیده شما وطن فروش و ننر و لوس نیستند و می‌توانید با دیدی بدون قضاوت پای صحبت آنها بنشینید، حتما این کار را انجام دهید. فکر می‌کنید آنهایی که دارند می‌روند و ترک دیار و خانواده می‌کنند، برای کنسرت و آبشار و استخر و باغ وحش‌های خوشگل آن‌ور دارند می‌روند؟ فکر می‌کنید آنها خاک وطنشان را دوست ندارند؟ فکر می‌کنید اسم همه آن آدم‌ها کوروش، همایون، ماندانا و رودابه است؟ فکر می‌کنید بچه مسلمان بین آنها نیست؟ نه! آنها بسیار بیش از شعار دهندگان و دلواپسان به ظاهر دلسوز، عاشق وطن و کشورند اما برای این می‌روند که امثال شما، به درجات بالای علمی می‌رسید و بورسیه می‌شوید! و در 26 سالگی به مدیر عامل یکی از بزرگترین شرکت‌های خودروسازی خاورمیانه تبدیل می‌شوید. برای این می‌روند که پس از دانشمند شدن، همفکران شما آنها را تهدید به دفن در رآکتور اراک نکنند. برای این می‌روند که یاد گرفته اند برای پیشرفت باید روی پای خودشان بایستند و برای کسب بورسیه تلاش علمی کنند و بی خوابی بکشند.

تعدادی از همکلاسی‌های شما در دوره لیسانس در دانشگاه شریف از ایران رفتند. آنها بلد نبودند که کاپشن بهاری مرد هزاره سوم را بگیرند و در دوران دانشجویی ریاست نهادهای خاص را به عهده بگیرند تا بعدها بتوانند از آن استفاده کنند. بهتر نیست به جای فرافکنی کمی سر در گریبان فرو کنید و ببینید چقدر این جایگاه متناسب با تخصص شماست. سر در گریبان کنید و به جای فریاد برای برجامی که قانونا تصویب شده و غصه خوردن برای آینده کشور و دلواپس شدن برای منافع ملی، به دانشجویانی فکر کنید که ثروت اصلی این کشورند و هر روز تعداد زیادی از آنها از این کشور می‌روند. به متخصصانی بیندیشید که سالها خاک صنعت خودرو را خورده اند، به اساتید دانشگاهی که صاحب هزاران رساله و تالیف درباره مدیریت خودرو کشورند و حتی برای یک روز هم صندلی سایپا و پارس خودرو به آنها تعارف نشده است. به کسانی بیندیشید که سالها در حوزه مطالعات جوانان فعال بوده اند و حتی یک‌بار به آنها برای چگونگی مدیریت سازمان ملی جوانان رجوع نشده است. سخن از این باب بسیار است و مجال محدود. باید زمان بگذرد تا خوب متوجه شویم که احمدی‌نژاد، بذر نامتعارف چه چیزهایی را در باغچه کشور کاشته است.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=16987

ش.د9404310

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات