صبح صادق >>  نگاه >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۶  ، 
کد خبر : ۳۲۳۰۲۷

نظم نوین در آمریکا

با بیداری مردم رنگین‌پوست آمریکا، این نمادها یکی پس از دیگری به زیر کشیده می‌شوند و دیگر حاکمیت آمریکا هیچ ارزش و اعتباری ندارد. خبرهای داخلی این روزهای آمریکا تداعی‌گر افولی است که سال‌های پیش رهبر معظم انقلاب نوید آن را داده بودند. 
پایگاه بصیرت / اکبر معصومی

قدرت نرم در حوزه بین‌المللی را می‌توان به معنای تأثیرگذاری یک کشور بر دیگران با استفاده از جذابیت و قدرت تطمیع تعریف کرد؛ قدرتی که سال‌ها آمریکا از طریق آن در جهان رهبری کرده و به اصطلاح تداوم جهان لیبرالی تا به امروز، مدیون نفوذ غرب و به ویژه آمریکا در افکار انسان‌ها در مناطق مختلف جهان بوده است. به عقیده «جوزف نای» سه منبع عمده برای قدرت نرم یک کشور وجود دارد که عبارتند از: 1‌ـ فرهنگ: هنگامی که برای سایر کشورها از جذابیت برخودار باشد؛ 2‌ـ ارزش‌های سیاسی: هنگامی که با ارزش‌های اجتماعی داخلی، خارجی و روح حاکم بر سیاست‌های خارجی کشور مطابقت داشته باشد؛ 3‌ـ مشروعیت: یعنی زمانی که سایر کشورها ارزش‌ها و فرهنگ ملی کشور مورد نظر را مشروع و اخلاقی تلقی کنند.

با توجه به نظریه جوزف نای در ارزیابی مؤلفه‌های قدرت نرم (فرهنگ، ارزش‌های سیاسی و مشروعیت) می‌توان گفت عوامل زوال قدرت نرم کاهش جذابیت‌های فرهنگی، شکل‌گیری تضاد بین ارزش‌های سیاسی با روح حاکم بر رفتار سیاست خارجی و زوال مشروعیت ارزش‌های سیاسی و فرهنگی کشور مورد نظر در صحنه بین‌المللی، به‌ویژه از دید افکار عمومی و شخصیت‌های تأثیرگذار بین‌المللی است. با توجه به سه شاخص اصلی قدرت نرم، می‌توان گفت آمریکای امروز در حال حرکت به سمت افول و زوال است. فرهنگ حاکمیتی آمریکا با وجود روتوش رسانه‌ای، امروز در یک جمله «بگذار نفس بکشم» در کل جهان مخابره می‌شود. واقعیت این است که سال‌ها ایالات متحده اجازه نفس کشیدن را نه تنها به مردم خود، بلکه به مردم کشورهای دیگر، همچون ایران قبل از انقلاب، عراق، سوریه، کشورهای آفریقایی و برخی دیگر از کشورهای مدرن امروزی نداده است. حال که امروز مردم خود آمریکا دیگر تحمل حاکمیت خودشان را ندارند، این واقعیت مطرح است که شرایط دولت ایالات متحده، بیشتر شبیه کشوری قبل از فروپاشی است. نکته دوم این است که انتخاب ترامپ به عنوان نماد حاکمیتی آمریکا در جهان و شوریدن این کشور علیه ساختارهای بین‌المللی حاکم بر جهان،‌ موجب دلسردی متحدان آمریکایی از یک طرف و کنار گذاشتن آمریکا به‌ عنوان یک کشور تأثیرگذار شده است؛ اتفاقی که سبب شد دیکته کاخ سفید دیگر در مجامع بین‌المللی تأثیرگذار نباشد. ناتوانی آمریکا در حل بحران سوریه در چند سال گذشته و ناتوانی ترامپ در اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران موجب شده است این کشور از لحاظ سیاست خارجی نیز شکننده‌ باشد. نکته سوم به موضوع مشروعیت برمی‌گردد؛ اگر زمانی آمریکا به عنوان الگو مطرح می‌شد، امروز کشورهای دیگری همچون ایران، چین و... در بین مردم کشورهای مختلف دنیا الگوی توسعه، پیشرفت و اخلاق مد نظر قرار گرفته می‌شوند؛ بنابراین به‌تدریج و با گذشت زمان و با کودتاها و دخالت‌های گوناگون آمریکایی‌ها، روشن شد آنچه به عنوان رؤیایی آمریکایی شناخته می‌شد، چیزی جز مصیبت و وحشی‌گری برای سایر ملت‌ها به ارمغان نیاورده است.  «یوشکا فیشر» وزیر اسبق خارجه آلمان، در کتابی از موضوعاتی نظیر «روی کار آمدن ترامپ»، «مسئله برگزیت»، «ظهور چین»، «رویکرد تهاجمی روسیه» و «ملی‌گرایی روزافزون در اروپا» به عنوان مهم‌ترین دلایل خود درباره افول تدریجی غرب و آمریکا نام می‌برد. حال می‌توان اعتراضات مردم آمریکا را نیز به روند افول آمریکا اضافه کرد که افول را به شدت سرعت بخشیده است. خودمختاری شهر سیاتل آمریکا در چند روز اخیر، فروپاشی آمریکا را در میان نخبگان جهان مطرح کرده است و عده‌ای آمریکا را به وضعیت شوروی تشبیه کرده‌اند. در پایان می‌توان گفت، حکومت آمریکا بر مبنای نژادپرستی نهادینه شده است و رهبران نژادپرست آمریکا به عنوان نماد این کشور در تاریخ ثبت شده‌اند؛ حال با بیداری مردم رنگین‌پوست آمریکا، این نمادها یکی پس از دیگری به زیر کشیده می‌شوند و دیگر حاکمیت آمریکا هیچ ارزش و اعتباری ندارد. خبرهای داخلی این روزهای آمریکا تداعی‌گر افولی است که سال‌های پیش رهبر معظم انقلاب نوید آن را داده بودند

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات