* آقای دکتر عباسیفرد، داستان ردصلاحیت شما به عنوان یک عالم دینی و چهرهای شناخته شده چه بود؟
** داستانی است عادی و طبیعی. مثل اکثر افرادی که ردصلاحیت شدهاند من سال گذشته در جریان انتخابات مجلس چهارم خبرگان رهبری در حالی که نماینده مجلس سوم خبرگان رهبری و عضو هیأت رئیسه آن بودم ابتدا با آتش تهیه سنگینی مواجه شدم که عملیاتی سخت ویرانگر را وعده میداد، آتشی خصمانه و هدایتشده، آتش شایعات و شبنامهها و بعد هم بعضی هواداران و طرفداران بینام و نشانم که تا الان هم معرفی نشدهاند متهم به عدم صلاحیت برای حضور در عرصه سیاسی و انتخابات شدند و سرانجام به علت بداخلاقی از صحنه رقابت حذف شدم. در این مرحله با توجه به اینکه آش و کاسه را میشناختم دنبال کنج عافیت بودم و قصد کاندیداتوری نداشتم ولی بزرگانی صاحبنظر و دلسوز و آنان که امام راحلمان را خوب درک نمودهاند و به تبعیت از آن حضرت تحت هر شرایطی نه خسته میشوند و نه مایوس و به شوق کعبه بیابانها را درنوردیده و هراسی از سرزنش خار مغیلان ندارند هر کدام با استدلالی نظر به حضور داشتند و من هم آگاهانه اطاعت نمودم و الان هم پشیمان نیستم که وادی، وادی عشق است، عشق به اسلام، ایران و مردم.
* ممکن است بعضی از آن بزرگان و استدلال آنان را به ما بگویید.
** بلی، ریاست مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام فرمودند: «اینکه نیایید فرار از تکلیف است، به وظیفه حضورتان عمل کنید و بدانید که هر چه از دوست رسد، نکوست» ریاست گرانقدر سابق مجلس شورای اسلامی و دبیرکل حزب اعتماد ملی فرمودند: «اگر همه در برابر ناملایمات عافیتطلبی نموده و صحنه را خالی کنند در آینده نه چندان دوری جامعه سرخورده و نظام از حضور نیروهای کیفیت محروم میگردد»، رئیسجمهوری محبوب کشورمان در دورههای هفتم و هشتم فرمودند: «هر کس این بیمهریها را تحمل نکند ممکن است دشمنان اسلام و انقلاب در او طمع نمایند بنابراین تحت هر شرایطی در صف میمانیم» و بالاخره یک کارشناس امین و آگاه در امور سیاسی گفت: «افرادی مثل شما که در این شرایط قرار میگیرند حق انتخاب ندارند چون شما از آنانی نیستید که از ترس ترور، خودکشی میکنند.» با این دیدگاه خصوصا که مقام معظم رهبری مدظلهالعالی تأکید بر حضور دارند ثبتنام کردم.
* آقای دکتر، آیا علت ردصلاحیت را به شما اعلام نمودهاند یا خیر؟
** سال گذشته و در جریان خبرگان بعد از درخواست اینجانب، هم دعوت شدم و با نماینده شورای نگهبان صحبت کردم و هم دو مساله را به عنوان دلایل ردصلاحیت به اینجانب اعلام نمودند که همان وقت ضمن توضیح و پاسخ شفاهی و کتبی به شورای نگهبان، آنها را از طریق مصاحبه به استحضار مردم رساندم. در این مرحله درخواست ملاقات حضوری نمودم و اعلام نمودم در مورد هر شبهه و ابهام آماده پاسخگویی هستم اما نه دعوتی شد و نه چیز جدیدی اعلام گردید ولی بر اساس نامه اول و دوم فرمانداری تهران با ارنج بندهای 1 و 3 و 5 ماده 28 ردصلاحیت شدم. موضوع این بندها التزام عملی به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایتفقیه و حسن شهرت در حوزه انتخابیه است که در اعتراض و پاسخ اعلام نمودم پاسخ به این امور کلی بیشتر از آنچه مربوط به اینجانب و حقیقتها و واقعیتها باشد، مربوط به فضای ذهنی و تصمیم مرجع رسیدگی است و ما شرایط کسی را داریم که نقطهای را به عنوان مرکز زمین به او معرفی نموده و بگویند اگر قبول ندارید متر کنید.
* در این مرحله و بعد از اعتراض چه شد؟
** در نامه سوم فرمانداری تهران آمده بود که شورای نگهبان شما را به استناد بند 1 ماده 28 قانون انتخابات رد نموده و بندهای 3 و 5 حذف شده بود (بندهایی که خیلی راحت نوشته میشوند و راحتتر از آن برداشته میشوند) شاید مناسب باشد نکتهای را که از حسننیت و باطن پاک بسیاری از کاندیداهای ردصلاحیت شده حکایت دارد برای شما نقل کنم. بعضی کاندیداها در مراجعه به اینجانب از اینکه بندهای استنادی کم شده یا تغییر پیدا کرده خیلی جدی اظهار خوشحالی میکردند در حالی که در خصوص شرایطی از این قبیل هدف ردصلاحیت حاصل گردیده و چه فرقی دارد که استناد به یک بند شده یا چند بند. شخصا داستانی برایم تداعی شد که مامور سادهای بعد از حضور بر جنازه فردی که با نوشجان کردن یک قاشق سم خودکشی نموده بود با دیدن تتمه سم در شیشه گفته بود خدا را شکر که تمام سم را نخورده است.
* آقای عباسیفرد، آیا این رویه نوعی تفتیش عقاید نیست؟
** به هیچوجه، چون اولاً تفتیش عقاید وقتی است که عموم شهروندان برای اعتقاداتشان مراقبت میشوند و حریم خصوصی و زندگی شخصی مردم و باورهای آنان در شرایط عادی و زندگی اجتماعی ناامن میشود اما اینجا بحث بررسی صلاحیت است و مرجع رسیدگی میخواهد بداند که داوطلب شرایط قانونی تصدی این پست را دارد یا خیر؛ و ثانیاً آنچه اتفاق میافتد تفتیش و جستوجو از اعتقادات و باورها و عمل و رفتار نیست بلکه نوعی قضاوت و داوری میباشد یعنی سوال از التزام نیست، اعلام و داوری مبنی بر نداشتن التزام است. اتفاقا من هنگام تصویب این قانون نماینده مجلس شورای اسلامی بودهام و به نظرم در یک جامعه اسلامی و در نظام اسلامی برای مسلمانی که میخواهد نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی باشد - که هم در رأس امور است و هم اختیارات وسیعی مانند قانونگذاری و نظارت بر اجرای صحیح آن و تعیین دولتها و تصویب بودجه کشور و اظهارنظر در تمام امور داخلی و خارجی را دارد - این حداقل شرطی است که باید داوطلبان داشته باشند ولی باید عینکهای فهم قانون و تفسیر و اجرا دقیق و سالم باشند.
* آقای عباسیفرد، ما و بسیاری از مردم صاحبنظر فکر میکردیم شما در نهایت تایید میشوید. چرا چنین نشد؟
** یا من نتوانستم اعتمادسازی کنم یا عوامل موثر مرجع رسیدگی، تصمیم داشتند قانع نشوند، به هر حال سیر جریان پرونده من طبیعی نبود و در چارچوب حرکتهای رایج حرکت نمیکرد ولی به شما و همه مسئولان و مراجع قانونی اطمینان میدهم که بمب اتم ندارم و در مقام ساخت آن نیستم. مسلمانی هستم طلبه، طلبهای هستم حوزهای و دانشگاهی و تا امروز در تمام میدانهای مبارزه، صحنههای سیاسی و عرصههای اجتماعی و معرکههای جنگ و آشتی حضور فعال داشتهام. اهل خطای عمد نیستم و از خطوط قرمز اعتقادی عبور نکرده و نخواهم کرد و در یک کلمه دین را به دنیا نفروخته و نمیفروشم. روزی در مقام معاونت اجرایی قوه قضاییه به مناسبتی خدمت مرد بزرگ آیتالله یزدی گفتم: «سرداری که به سربازی قانع است و کسی که قدرت مانور از از سربازی تا سرداری دارد مشکل ندارد.» و روزی هم در مقام عضو حقوقدان شورای نگهبان در جریان بررسی صلاحیت فردی غیرجناحی از حوزه خراسان رضوی که نماینده هم بودند... خدمت آیتالله جنتی گفتم بین شما و آقای... شما را انتخاب میکنم ولی بین خدا و شما و هرکس، جز خدا را انتخاب نخواهم کرد. «انه خیر ناصر و معین و هو احکمالحاکمین»
* شما از شورای نگهبان درخواست تجدیدنظر کردید یا نه؟ و بعد از این فراز و نشیب چه احساسی دارید؟
** بلی، درخواست نمودم و متن آن را در اختیار شما قرار میدهم، میتوانید آن را چاپ کنید. در اینجا لازم میدانم ضمن احترام به نهاد مقدس شورای نگهبان از اکثریت قریب به اتفاق اعضای آن شورا به خاطر بذل توجه و عنایتشان تقدیر و تشکر نموده و از دردسری که برایشان ایجاد کردم عذرخواهی کنم اما اینکه چه احساسی دارم، احساس میکنم زندهام و میفهمم؛ نه خواب بودهام و نه خود را به خواب زدهام بنابراین احساس نشاط و شور و شعور دارم و آخر کلام اینکه:
خنک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش / و نماند هیچش الا هوس قمار دیگر
نامهای به شورای نگهبان
بسماللهالرحمنالرحیم
حضرات آقایان فقهای معظم و حقوقدانان ارجمند شورای نگهبان (دامت برکاتهم) و اعضای محترم هیات مرکزی نظارت بر انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی
با سلام و احترام؛
فصل انتخابات و حرف و حدیثهای آن هم مبارک است و هم سخت و آزمونی برای همه. ولی شدت درجات آن حتما متفاوت است که گفتهاند: «آتش بگیر تا بدانی چه میکشم» اینجانب به هیچوجه توقع مدال یا امتیاز نداشته و ندارم. بلکه با اعتقاد به تساوی همه در برابر قانون و باور امکان برخورداری طبیعی و عادی از حقوق اجتماعی و اینکه پرونده اینجانب هم مثل هزاران نفر به دور از جو و جنجال فضاسازی بررسی میشود وارد عرصه انتخابات گردیدم ولی در کمال ناباوری دریافتم که با همه فرق دارم و پروندهام در هر محور به طور ویژه اسکورت و همراهی میشود. خوشبختانه تحت تاثیر تعالیم عالیه اسلام و اینکه «ضع امر اخیک علیاحسنه» خصوصا با خلق و خوی و فرهنگ اصیل ایرانی آن هم از نوع لری هنوز هم بر این گمانم که در این اقدامات سوءنیتی وجود ندارد و منشاء آن سوءتفاهمی است که برای بعضی بزرگان دلسوز نظام از ناحیه شایعات و شبنامهها و گزارشهای خصمانه و هدایتشده فصل انتخابات ایجاد گردیده و همه چیز برای خداست نه به نام خدا بنابراین انشاءالله حق دیر یا زود روشن خواهد شد. اکنون چون میدانم از طرفی در مضیقه وقت میباشید و از طرفی هر چه بنویسم گویاتر از سوابقم در حوزه علمیه و حضور قابل قبولم در انقلاب اسلامی و خدمات با نام و نشانم در نظام مقدس نمیباشد از اطاله کلام پرهیز نموده و صرفا نامه اعتراضیه بیپاسخ خود به هیات نظارت استان تهران را طبق ماده 34 آییننامه اجراییقانون انتخابات با قصد انشای مجدد به عنوان اعتراض به رد صلاحیت و درخواست رسیدگی مجدد و تجدیدنظر و تقاضای اعلام موارد اتهامی و قرار دادن وقتی برای حضور در جلسه به منظور دفاع و توضیح پیرامون هر نوع اتهام و شبهه تقدیم مینمایم.
والحمدلله اولا و اخرا
کاندیدای هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی
از حوزه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر