پرستو پرنیا
1ـ اعتقاد به وجود منجی جهانی و اهتزاز پرچم حاکمیت توحید در پایان جهان به دست پیشوای عدل و آزادی (حضرت حجت بن الحسن العسکری)، «باور حیاتبخشی» است که شیعه را در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود حفظ کرده و به امید دستیابی به آینده روشن، به ادامه جنبش و تکاپو واداشته است. بیجهت نیست که این باور حیاتبخش، انتظار مهدی(عج)، از دیرزمان، بویژه در سدههای اخیر، مورد حمله دشمنان تشیع (خصوصاً کانونهای استکباری) قرار گرفته و آنان، با صرف هزینههای گران و تبلیغات گسترده، به گونههای مختلف کوشیدهاند آن را ضعیف و نابود کنند.
«انکار» وجود حضرت مهدی(عج) و «مسخ» چهره ایشان، دو شگرد موازی است که بهطور همزمان با هدفی واحد یعنی: «مخدوش کردن این باور حیاتبخش در اذهان مسلمانان، بویژه شیعیان» در قرون اخیر تعقیب شده است. در شگرد نخستین، روایات مربوط به حضرت مهدی(عج)، سست و مجعول(!) قلمداد شده و وجود ایشان، امری موهوم(!) و ساخته پندار شیعیان یا مسلمانان تلقی میشود، ولی در شگرد دوم (که خطرناکتر است) ادعا میشود: حضرت مهدی (عج) (در قالب میرزا علی محمد باب یا حسینعلی بهاء یا غلام احمد قادیانی) سالها است آمده و رفته و اسلام نیز منسوخ شده و به موزه تاریخ پیوسته است!
بابیت و بهائیت، از جمله فرقههای استعماری هستند که در قرن 19 بهوجود آمده و رهبران آن، مدعیات عجیبی، از نیابت خاصه امام عصر گرفته تا قائمیت و پیامبری و حتی خدایی، یدک میکشند!
2ـ از نظر بهائیان، «ایران» به اصطلاح مهد امرالله (یعنی مهد بهائیت) است، اما مهد نظم اداری امرالله و در واقع مرکز سازماندهی تشکیلاتی فرقه ضاله، در «امریکا» قرار دارد. چنانکه دومین (و در حال حاضر مهمترین) مشرقالاذکار بهائیان در جهان نیز در ایالت شیکاگوی امریکا بنا شده که اساس آن را عباس افندی در سفر خود به ایالات متحده (1912) گذاشته است.
زمانی که فرقه بابیت، در نزاعهای درونگروهی دهه 1280 ق در عثمانی، به دو گروه «ازلی» (تحت ریاست صبح ازل) و «بهایی» (به رهبری حسینعلی بهاء) تجزیه و تقسیم شد، ازلیها شکار انگلیس شدند و بهائیان، همچنان در سهم روسیه باقی ماندند.
از همان آغاز پیدایش این دو جریان، پیوند تعاملی عمیق میان سران این دو فرقه با کانونهای استکباری غیرقابل انکار است. پیوند دیرین و مستمر بهائیت با روس تزاری، انگلستان، امریکا، صهیونیسم، فراماسونری و رژیم پهلوی در قرن 19 و 20 قابل تأمل و تدقیق و درخور مداقه است.
3ـ فصلنامه تخصصی «تاریخ معاصر ایران» در راستای بررسیهای تاریخی خود، در مجلدات اخیر سعی کرده به تدقیق و تحلیل کارنامه فکری ـ سیاسی جریان انحرافی بابیت و بهائیت بپردازد.
«تاریخ معاصر ایران» به مدیرمسئولی محمدحسین طارمی و سردبیری موسی فقیه حقانی در سیزدهمین سال انتشار خود مجموعه مستندی را در نقد جریان بابیت و بهائیت فراهم آورده که به گواهی اهل نظر و اصحاب اندیشه، نویسندگان و محققان این مجموعه از بیانصافی علمی خود را مصون داشتهاند و تلاش شده تا براساس مستندات، کاری پژوهشی و به دور از غرضورزی ارائه دهند.
پیشینه و نقد کارنامه فکری ـ سیاسی جریان بابیت و بهائیت طی سه مجلد از فصلنامه «تاریخ معاصر ایران» (شمارههای مسلسل 50ـ47) در حجم 2300 صفحه، در قالب 70 مقاله به قلم اساتید و محققان برجسته تاریخ معاصر ایران ارائه شده است و به این اعتبار مجموعهای فراهم آمده که علاوه بر اینکه مورد توجه صاحبنظران قرار گرفته میتواند مرجعی قابل استناد برای پژوهشگران این حوزه باشد.
مجلد نخست (یعنی شماره 48 – 47 فصلنامه) همپای ارائه انبوه مطالب تاریخی راجع به این جریان، پارهای از «مباحث کلامی – اعتقادی» روشنگر در نقد این جریان را مورد بحث و واکاوی قرار میدهد. اما دو مجلد بعدی (شمارههای 49و50) به اقتضای ماهیت و رویکرد «اصلی» فصلنامه «تاریخ معاصر ایران» عمدتاً عهدهدار «بحثهای تاریخی – سیاسی» درباره جریان بابیت و بهائیت است و البته مباحث دو جلد اخیر نیز در عین آنکه صبغه «تاریخی – سیاسی» دارد، در عین حال میتواند دارای نتایج «دینی – اعتقادی» نیز باشد. چرا که مباحث مقالات این شماره فصلنامه از پیوند و تعامل گسترده و آشکار رهبران بابی و بهایی با استعمار تزاری و امپریالیسم بریتانیا و امریکا و... پرده برمیدارد.
از جمله مقالات این مجموعه سه جلدی میتوان به این عناوین اشاره کرد:
- کتابشناسی جریان ضاله بابیت و بهائیت
- میرزا علی محمدباب: از چالشهای فرار تا توبه و تکذیب ادعا / به قلم ابراهیم کاویان و سعید باغستانی
- بیتالعدل اعظم بهائیت: بنبست مشروعیت/ سیدعلی اسماعیلی
- سران برجسته بهائیت، خادمان روس تزاری/ کاظم مشتاق و ابوذر مظاهری
- وعدهها و پیشگوییهای عجیب سران بهائیت راجع به روس تزاری / سیدمحمد حسینی
- حمایت انگلیس در طول قرن 20 از بهائیان/ رضا غلامی
- بهائیت؛ پیوند عمیق و همه جانبه با استعمار انگلیس / دکتر موسی نجفی
- امپریالیسم امریکا و بهائیت: پیوند دیرین و همه جانبه / فرهاد فاضلی و احمد رهدار
- بهائیان در انجمنهای ماسونی و شبه ماسونی / علی رجبی
- سرمایهداران «بهائی» در ایران عصر پهلوی / محسن نیک پیمان
4- اعتبار هر پژوهش و تحقیق علمی و ارزش نتایج و داوریهای برخاسته از آن – بویژه در عرصه گزارش و تحلیل مسائل تاریخی – به میزان بهرهگیری آن پژوهش از «مآخذ و مستندات معتبر»ی است که مستقیم یا غیرمستقیم با موضوع مورد بحث، در پیوند بوده و ابعاد و جوانب گوناگون – آن را – از لایهها و سطوح ظاهری گرفته تا بطون احیاناً مخفی آن – روشن کند.
نویسندگان مجموعه تحقیقی و پژوهشی حاضر کوشیدهاند هم برای روشنتر شدن موضوعات، هم برای سهولت دستیابی خواننده به حقایق پنهان و احیاناً مورد کتمان و انکار، و هم برای اتقان و استحکام هر چه بیشتر برداشتها و استنباطهای مطروحه از مآخذ «پرشمار» و در عین حال «معتبر» (حتی معتبر نزد فرقه) بهره گیرند.
بخشی عظیم از منابع و مآخذ مباحث موجود در مجموعه حاضر را کتب و مقالات منتشره از سوی مراکز و نشریات رسمی و شناخته شده بهائیت و احیاناً اسناد و نوشتههای منتشر نشده سران و رهبران فرقه، تشکیل میدهد و نویسندگان مجموعه حاضر، عمد داشتهاند که شالوده و بنیان مباحث و نظریات خود را عمدتاً بر اسناد و مدارک مقبول و معتبر نزد خود فرقه، قرار دهند. چنان که باید گفت قائمه و ستون اصلی مباحث و مستندات مجموعه موجود و برداشتها و نتیجهگیریهای حاصله از آنها بر دوش منابع مهم فرقه و اظهارات و سخنان رهبران و مبلغان سرشناس بهایی استوار است. نگاهی به پینوشتهای مقالات مجموعه حاضر و کتابنامه آن، مخاطب را با دامنه و عمق وسیع این پژوهش علمی و مستندات آن آشنا میکند.
5- «هیأت علمی» این پژوهش 2300 صفحهای با هدف ارائه تصویری علمی و به دور از کلیشه از پیشینه بهائیت و سران و رهبران آن، 70 مقاله این مجموعه را با چیدمان به هم پیوسته برای دستیابی به یک کلیت منسجم سامان دادهاند تا پژوهشی جهتمند و همساز را به داوری اهل نظر و اصحاب اندیشه بگذارند. به این اعتبار، مخاطب این اثر پژوهشی باید ترتیب خوانش مقالات را مدنظر قرار دهد.