تاریخ انتشار : ۰۲ دی ۱۳۸۹ - ۰۸:۵۰  ، 
کد خبر : ۱۹۳۹۳۹

تنباکو و پیامدهای آن فتوای تحریم (بخش اول)

مقدمه: در یکی از مراحل بحرانی تاریخ اسلام که استعمارانگلیس با کسب امتیاز تنباکو می رفت تا کشوراسلامی ایران را در ردیف مستعمرات خود در آورد عالمی متعهد مرزبانی آگاه و بیدار مرجع عالیقدر جهان تشیع میرزای شیرازی بزرگ عمق توطئه را دریافت و با صدور فتوای تحریم تنباکو بزرگترین ضربه را بر پیکر دولت استعمارگرانگلیس نواخت واو را دراهداف شوم و شیطانی خود ناکام کرد. این فتوای قاطع و کوبنده استبداد را رسوا ساخت . قوت و قدرت اسلام و رهبران مذهبی را به نمایش گذاشت . برای نخستین بار توانایی مبارزه منفی را در رویارویی با قوی ترین قدرت زمان به اثبات رساند. الهام بخش همه حرکتهای ضداستعماری و ضداستبدای کشورهای اسلامی گردید و... ازاین رو شایسته است که محققان درباره این فتوا و نقش تاریخ ساز آن به بحث و بررسی بنشینند و این مقطع از تاریخ ایران را که در حقیقت سرفصل مبارزات ضداستعماری امت اسلامی ایران است به دور از جعل و تحریف به همه انسانهای به تنگ آمده از قدرتهای استعماری و استبدادی بشناسانند. گر چه درباره نهضت تنباکو کتابها ، رساله ها و مقالات بسیاری نگاشته شده که برخی نیز شایان تقدیر و تشکر است ولی از این حقیقت نمی توان چشم پوشید که حرکتهای ضد استعماری و ضد استبدادی همواره در طول تاریخ از دست تحریف قلم به مردان و تاریخ نگاران درباری و استعماری مصون نمانده اند. هر چه حرکت کوبنده تر عظیم تر و شکننده تر بوده تلاش دشمنان نیز در جعل و تحریف قوی تر و پیچیده تر. تاریخ مبارزات صد ساله ملت مسلمان ایران گواه این مدعاست و نهضت تنباکو بهترین شاهد . برای تبیین اهمیت قیام امت اسلامی در این بخش از تاریخ معاصر و برای روکردن دست تاریخ نگاران استعماری و درباری در تحریف و وارونه جلوه دادن نهضت تنباکو به مسائل ذیل می پردازیم : 1. بستر صدور فتوا. 2. عکس العمل مردم و علم در برابر قرارداد رژی . 3. برخورد عالمان دین وامت مسلمان با فتوای تحریم تنباکو. 4. عکس العمل حکومت و کمپانی رژی در برابر مردم و فتوای تحریم . 5. پیامدهای فتوا. 6. تحریف تاریخ.

بستر صدور فتوا
برای درک و شناخت اهمیت فتو پیش از هر چیز لازم است بستر صدور فتوا را بشناسیم . برای این منظور نگاهی داریم به عناوین زیر:
استعمارگران درایران عصر ناصری .
واگذاری امتیازات و ماهیت آنها.
اهداف استعمارگران ازاخذ امتیازات .
امتیاز تنباکو و اهدافی که استعمارگران از گرفتن این امتیاز داشتند.
پیامدهای زیانبار آن .
حکومت ناصری واستعمارگران
رقابت شدید روس وانگلیس بر سر دستیابی به امتیازات بیشتر و چپاول سرمایه های مردم محروم این مملکت دراواخر دوره ناصری به اوج خود رسید. هرگاه یکی از دو کشور رقیب موفق به تحصیل امتیازی در ایران می شد طرف مقابل یا درالغای آن می کوشید و یا حداقل امتیازی در حد آن درخواست می کرد.
لرد کور وزن ایران آن روز را چنین تصویر می کند:
[صحنه ایران مانند صفحه شطرنجی شده بود که حرکت یک طرف با حرکت و اقدام طرف دیگر مواجه می گشت] 1 .
در سال 1280 هجری قمری امتیاز تلگراف خانه به انگلیس واگذار شد. روسها در مقابل از سال 1298 به بعد طی چند پیمان امتیاز استفاده از خطوط تلگراف را در شمال و شمال شرقی کشور تحصیل نمودند.
امتیاز راه آهن در سال 1289 به[ رویتر] و در حقیقت به انگلیس واگذار شد که با اعتراض علماء دینی و دلخوری روس این امتیاز پا نگرفت . ولی پس از چند سال سال 1306 امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهی ایران و حق نشر اسکناس و... به رویتر داده شد.
چند ماه بعد یعنی در سال 1307 هجری قمری امتیاز تاسیس بانک استقراضی روس به یک تبعه روس داده شد و پس از چند ماه دولت روسیه این امتیاز را به خود منتقل ساخت . در همان سال امتیاز انحصاری ساخت راه تهران به اهواز به انضمام راه بروجرد و اصفهان با واسطه ای به انگلیس واگذار شد. در مقابل همان سال امتیاز بهره برداری از درختهای زیتون ایالت گیلان که متعلق به مردم بود به یک کمپانی روسی بخشیده شد و در سال 1308 امتیاز انحصاری بریدن چوب شمشاد از جنگلهای آستارا تا استرآباد و حمل آنها به خارج به همان کمپانی واگذار شد.
امتیاز کشتیرانی در رود کارون و امتیاز رژی به انگلیس داده شد و پیش از آن به عنوان جواز عبور از خاک روسیه برای سومین سفر شاه و درباریان به اروپا امتیاز کشتیرانی در شمال و چند امتیاز دیگر به روسها داده شد. 2
از طرف دیگر در آن زمان ناصرالدین شاه و دربار به خاطر نداشتن پایگاه مردمی به دو دولت روس و انگلیس متکی بودند. آنان نقش تعیین کننده ای را در دربار شاه داشتند. محور عمده حل و فصل مشکلات سیاهی اجتماعی اقتصادی رژیم حاکم را سیاست موازنه مثبت و جلب رضایت دو ابرقدرت از طریق واگذاری امتیازات و منافع مختلف به آنها تشکیل می داد. تا جائی که این عمل به عنوان شیوه ای سهل الوصول در برابر تکاثر طلبی استعمارگران به کار گرفته می شد.
ماهیت امتیازات
این امتیازات هر چند در پوشش خدمات و گاه خرید و فروش و معاملات بازرگانی بین یک فرد یا شرکت خارجی با دولت ایران انجام می گرفت 3 ولی ماهیتی کاملا استعماری و خائنانه داشت و اهداف شوم و شیطانی خاصی را دنبال می کرد. به عنوان نمونه :
امتیاز تلگرافخانه که درسال 1280 هجری قمری به انگلیسیها داده شد به ظاهر کار خدماتی بود ولی انگلیسیها پس ازاخذاین امتیاز در تمام مسیر سیم ماموران نظامی و سیاسی خود را پخش نموده و بنای تحریکات را گذاشتند. علاوه بر آن محل تلگرافخانه ها را به صورت پناهگاه و بست در آوردند و با حمایت از بست نشینان و بسط نفوذ خوداز این طریق دولتی مافوق دولت به وجود آوردند. ژنرال گلد اسمیت 4 که به تجزیه دو قسمت از خاک ایران حکم داد به عنوان سرپرست همین سیم کشیه مامور بلوچستان بود و وظیفه شوراندن بلوچها را علیه دولت ایران به عهده داشت .
کنت دوگوبینو در گزارش خود به وزیر امور خارجه فرانسه می نویسد:
[ انگلیسیها اصرار دارند که امتیاز کشیدن سیم تلگراف از بغداد به تهران و بوشهر هندوستان را از شاه بگیرند...این واقعه مساوی با اشغال و تملک تدریجی امپراتوری ایران خواهد بود] 5 .
همچنین امتیاز راه آهن و قرارداد رویتر چنانکه از اسمش پیداست به ظاهر یک کار خدماتی است اما در حقیقت و با توجه به متن آن با واگذاری این امتیاز جمیع منابع مملکت و کلیه حقوق ملت و دولت دربست دراختیار یک تبعه انگلیسی قرار گرفت و در حقیقت به دولت بریتانیای کبیر بخشیده شد. با توجه به مفاداین عهدنامه اگر این امتیاز پا می گرفت دولت ایران به درجه عامل نظم و مامور حفظ اموال کمپانی تنزل کرده و حکومت واقعی را به عمال کمپانی تفویض کرده بود.
لرد کوروزن می نویسد:
[یک چنین امتیاز عظیم و بی سابقه ای در حقیقت یک بخشش نامه از طرف دولت ایران است . و باید اعتراف نمود که اگر بریتانیا می توانست این بازی را به آخر برساند هم شاه ایران مات می شد و هم تزار روس در جای خود میخ کوب می گردید] 6 و قس علیها فعلل و تفعلل . بقیه امتیازات از جمله امتیاز رژی هر چند در پوشش خرید و فروش توتون و تنباکو انجام گرفت ولی ماهیتی کاملا استعماری شبیه امتیاز تلگراف خانه با وسعت بیشتر داشت .
انگیزه دربار از واگذاری امتیازات
شاه و درباریان که پایگاهی در میان مردم نداشتند در جلب رضایت و نزدیکی به خارجیان چه انگلیسی و چه روسی از یکدیگر پیش می گرفتند. بدین سبب دراین کشور هرج و مرج استعماری خاصی به وجود آمده بود که به مراتب شوم تراز رژیم استعماری انگلیس در هند یا سیستم استعماری روسیه در شهرهای گشوده آذربایجان ایران بود. مردانی که به نام رجال سیاسی کشور عهده دار امور مملکت داری بودند غیرت ملیت و اسلام خواهی را از دست داده بودند و جز راه خانه سفرای خارجی راه دیگری را نمی شناختند و جز ارباب خویش گاه انگلیس و گاه روسیه کس دیگر را به اربابی قبول نداشتند. تنها این سیاست را مایه حفظ تاج و تخت عیش و نوش و منافع شخصی دربار و قدر قدرتی شاه می دانستند لذا درباریان نه تنها مردمان بیگانه در حقیقت دول بیگانه را تشویق به اخذ امتیازات می کردند که در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه محض اطمینان دولت علیه از حسن جریان امور! مقرراتی تحت عنوان : دستورالعمل مجلس ترفیقات امتیازات تهیه شد و اداره ای با ریاست هوتم شیندلر تبعه انگلیس و از اعضای تلگراف خانه تشکیل گردید تا هر کس از دولت ایران درخواست امتیازی دارد به این اداره مراجعه کند. 7
لرد کوروزن می نویسد:
[ سرمایه داران خارجی برای اخذ امتیاز مانند مور و ملخ به ایران هجوم آوردند... و شاه نیز حاضراست موافقت کند چون که کلی به حساب شخص شاه داده می شود] 8 .
نه تنها مبلغی به عنوان رشوه به تناسب امتیاز به شاه داده می شد که درباریان را نیز از این حراج و فروش مملکت سهمی در خور بود. کمتر امتیازی است که بدون رشوه پا گرفته باشد. درآمدی که از این طریق به جیب شاه و درباریان ریخته می شد صرف عیش و نوش و مسافرت های بیهوده می شد. طور کلی هر وقت شاه هوس فرنگ می کرد به فروش کشور و منابع آن دست می زد 9 .
از دیگر انگیزه های واگذاری این امتیازات غربزدگی است . برخی بر این باور بودند که برای تنویر افکار ملت ایران و ایجاد تحرک اقتصادی باید متصدیان و سرمایه گذاران خارجی را به ایران بکشند.
میرزا حسین خان سپهسالار و استادش ملکم به ظاهر از طرفداران این طرز تفکر بودند. قرارداد رویتر نیز براین اساس پا گرفت .
البته ما براین باوریم که آنان دراین ادعا نیز صداقت نداشتند. هدف آنان از واگذاری این امتیازات منافع شخصی، خدمت به اربابان خویش و هر چه بیشتر وابسته کردن ایران اسلامی بود و بس .
برای تبیین انگیزه های شاه و دربار از واگذاری امتیازات لازم است نگاهی داشته باشیم به برخی از امتیازاتی که در عصر میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا علی اصغرخان امین السطان قهرمانان نامی این سیاست ( امتیازدهی ) به بیگانگان داده شد:
میرزا حسین خان سپهسالار که در 29 شعبان 1288 به زور انگلیسیها بر سرکار آمد از ایدئولوژی انحراف آمیز و استعمار مابانه استاد خود میرزا ملکم خان ناظم الدوله که شعار:[ تمدن غرب بدون دخالت ایرانی] را علم کرده بود پیروی می کرد.
[ از خلال مواد عهد نامه رویتر نیز چنین مفهوم می شود که : هنگام تهیه این مواد آن شعار کاملا ملحوظ ذهن صدراعظم بوده و چنین در نظر داشته اند که تنها راه آباد کردن ایران مداخله تام و تمام خارجی در جمیع امور این مملکت است . برمبنای این اندیشه سراپا غلط بود که سپهسالار در ضمن قرارداد رویترامور راه آهنها و ترامواها و راه های شوسه وارتباطات تلگرافی و جمیع منابع مولد ثروت را اعم از معدنی و صنعتی و فلاحتی و آبیاری و سنگ فرش کوچه ها و گاز و احتیاجات عمومی شهرها و روستاها و بهره برداری از جنگل ها را در ید قدرت انگلیس قرار داد... شاید سپهسالار همانند استاد ایدئولوژیک خود میرزا ملکم خان دیده و دانسته به مملکت خیانت می کرده و در زیر این شعارهای ظاهر فریب و استعمار انگلیس خدمت می نموده است . در واقع اگر قضیه رشوه خواری سپهسالار را در ضمن انعقاد قرارداد رویتر که دکتر فووریه از قول محمد حسن خان اعتماد السلطنه در کتاب خود نوشته باور کنیم باید بگوئیم که سپهسالار هم مثل جمیع وزرای عهد قاجاریه به جز امیرکبیر در خدمت استعمار قرار داشته است] 10 .
به هر حال آنچه واقع شد این بود که : سپهسالار در دوران اولیه نخست وزیری اش به خاطر روحیه غربزدگی و منافع شخصی خویش خیانت را به اوج رساند و تمام مقاصد ارضی و سیاسی انگلیسها را به مرحله عمل در آورد. علاوه بر آن به انتزاع نیمی از بلوچستان رضایت داد و سند بخشش مملکت را به صورت قرارداد رویتر به امضاء رسانید و به انگلیسی ها تقدیم نمود. 11
هنگامی که متن قرارداد تنظیم شد شاه دستور داد که هیاتی از رجال دولت آن را بررسی و نظر خود رااعلام کنند. این هیات که مبلغ دویست هزار لیره 12از رویتر رشوه دریافت داشته بود در گزارشی به شاه نوشت :
[ به جهت ساختن راه آهن درایران اقل پنجاه کرور پول نقد لازم داریم ...الان یک کمپانی پیدا شده که می خواهد این پنجاه کرور را برای ما خرج بکند. آیا در برابر این پنجاه کرور چه باید بدهیم ... آنچه به عقل فدویان می رسید... همه را مشخص کرده ایم ... آنچه داده ایم منحصرا عبارت از مواد عاطله است که تاکنون هیچ نفعی برای دولت نداشته اند] 13 ...
پر واضح است هیاتی که از زالوهای دربار تشکیل شده باشد از دریچه منافع شخصی و آنی خود به ملت و مملکت نگاه می کند. علاوه برای اقناع شده نیز منابع ثروت کشور را به عنوان [ مواد عاطله ای که تاکنون هیچ نفعی برای دولت نداشته اند] جلوه گر سازد. شاه هم با چرخاندن قلم خویش تمام منابع ایران را دراختیار رویتر گذاشت و 200 لیره رشوه رویتر را برایشان حلال نمود!
در زمان صدارت میرزا علی اصغرخان امین السطان نیز امتیازاتی واگذار شد که دقت در آنها به خوبی ماهیت و انگیزه واگذاری را می نمایاند. در سومین سفر شاه که امین السلطان وی را همراهی می کرد میرزا ملکم خان وزیر مختار ایران در لندن یکی از مفتضح ترین امتیازها را به نام:[ لاتاری] به نام منشی خود با رشوه ای به مبلغ یک هزار لیره انگلیسی به عنوان پیش کش گرفت . پس از آن به دو شرکت انگلیسی به چهل هزار لیره فروخت ! ولی چون سهم امین السلطان طبق قراری که در پشت پرده این قضیه با هم گذاشته بودند پرداخت نشد شاه به تحریک امین السلطان امتیاز را لغو کرد و خسارت دو کمپانی انگلیسی را پرداخت . 14
شاه در همین سفر قرار و مدار تفویض امتیاز انحصاری دخانیات را با تالبوت گذاشت .
امتیاز رژی
از آنچه تاکنون آوردیم روشن شد که : دوره ناصری دوره امتیازات و این امتیازات دارای ماهیتی کاملا استعماری بوده است . حفظ تاج و تخت، منافع شخصی و غربزدگی از انگیزه های واگذاری این امتیازات بوده است .
از جمله این امتیازات با همان ماهیت و همان انگیزه امتیاز رژی است که در این مقاله به ابعاد گوناگون آن خواهیم پرداخت . در سومین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ و توقف او در انگلستان (شعبان 1306 ه.ق ) پیشنهاد اعطای امتیاز توتون و تنباکوی ایران به انگلستان مطرح می شود و قرار آن نیز گذاشته می شود. دولت انگلیس به شیوه مرسوم خود فردی به نام تالبوت را به عنوان طرف قرارداد معرفی می کند. پس از بازگشت شاه تالبوت نیز در راس یک سندیکای ساختگی و خلق الساعه وارد تهران می شود و در سفارت انگلیس اقامت می گزیند و از آن جا مذاکرات مربوط به امتیاز را پی می گیرد. سرانجام در تاریخ 28 رجب 1308 امتیاز انحصاری توتون و تنباکوی ایران در 15 ماده تنظیم و به امضای ناصرالدین شاه می رسد 15 .
ماهیت امتیاز رژی
قرارداد ماهیتا استعماری و به زیان ملت و دولت ایران بود. گواه براین مطلب متن قرارداد رژی است :
براساس این قرارداد:
1. هر زارع ایرانی ملزم بود که محصول خود را با قیمتی بسیار ارزان به کمپانی رژی بفروشد و با قیمتی گزاف توتون و تنباکوی مورد نیاز خویش را بخرد !؟
2.انگلیسی ها تسهیلات و امکانات فراوانی کسب کردند از جمله : در اختیار داشتن زارعین و حتی حکام ولایات برای کسب هر نوع خبر. در حقیقت جاسوسی به شیوه انگلیس برای آگاهی از چند و چون کشاورزی ایران و در نهایت رسیدن به مقاصد استثمارگرانه و گسترش هر چه بیشتر سلطه خویش .
3. سلب هر نوع حقوق از تاجر کاسب و زارع و مصرف کننده ایرانی در زمینه حمل و نقل و خرید و فروش توتون و تنباکو... مگر با اجازه کتبی صاحبان امتیازنامه .
4. معافیت کمپانی از هرگونه رسوم گمرکی و پرداخت مالیات در مورد ورود جمیع اسباب و آلات لازمه .
با این شرائط مرزهای ایران بدون قید و شرط به روی انگلیسیان باز می شد و به آنان اجازه می داد که هر چه می خواهند به ایران وارد کنند حتی اسلحه و مهمات جنگی چنانکه بعدا معلوم شد بسته هایی به عنوان اسباب و آلات شرکت رژی از انگلستان حمل می شده اما حاوی اسلحه و مهمات جنگی بوده است .
کربلایی دراین زمینه می نویسد:
چندین صندوق به نام و نشان رئیس دخانیه وارد گمرک خانه شد. وکیل صاحب امتیاز به وضع سابق خواست بگذارند (یعنی بدون بازرسی ) گمرکیان سخت گرفتند که اکنون وضع سابق به هم خورده باید مراسم گمرک را اجراء داریم ... از مرکز دستور رسید که صندوقها گشوده و تحقیق و بررسی شود. گمرکیان خواهی نخواهی صندوقها را گشوده کلا اسلحه و آلات جنگ مانند: نارنجک و تفنگ و باورتهای بی رنگ بود 16 .
دولت ایران با واگذاری این امتیاز متعهد شد که :
1. در طول مدت قرارداد (50 سال ) بر رسوم گمرک و سایر عوارض آن به هیچ وجه نیفزاید.
2. کسانی را که بدون اجازه کمپانی به خرید و فروش دخانیات اقدام کنند به کیفر سخت برساند.
3. در صورت اختلاف بین کمپانی انگلیسی و دولت ایران یک نفر از سفرای اتازونی (آمریکا) آلمان اتریش به عنوان حکم داوری نمایند.
و چندین شرط دیگر که همگی حاکی از استعماری و استثماری بودن امتیاز است .
انگیزه واگذاری امتیاز رژی
اگر در واگذاری امتیازات دیگر هدفی غیر از منافع شخصی از قبیل : پیشرفت کشور و احیاء اقتصادی آن را بپذیریم چنانچه برخی گفته اند، دراین امتیاز به هیچ وجه نمی توان آن توجیه ها را پذیرفت . تنها انگیزه ای که می توان برای این امتیاز ذکر کرد تامین مخارج گزاف سفرهای اروپا و منافع شخصی شاه و درباریان است .
ناظم الاسلام کرمانی می نوسد:
[در سنه 1309 کمپانی رژی امتیاز دخانیات را از ناصرالدین شاه گرفت] 17 ... و در عوض چند کرور به شاه و درباریان داد... بزرگان ایران از علماء و غیرهم بر معایب و وخامت این عمل واقف شدند که امروز دخانیات محدود شد فردا نمک و روز دیگر هیزم و ذغال و آب و غیره و به ازای آن مبالغی گرفته خواهد شد و صرف آبادی مملکت نخواهد شد. یا تفاوت مواجب فلان شاهزاده است یا مدد معاش فلان آقازاده یا خرج مسافرت فرنگ یا نیاز خانم قشنگ، ملت متضرر شده و نفع را خارجه برده و بر مملکت هم تسلط و نفوذ تامی حاصل خواهند کرد 18 .
برخی از مورخین از جمله : شیخ حسن کربلائی محمدرضا زنجانی و... از سومین سفر شاه به فرنگ و انگیزه واگذاری امتیاز تنباکو سخن گفته اند. ما برای روشن تر شدن انگیزه واگذاری این امتیاز شمه ای از نوشته های این مورخین را ذکر می کنیم :
انگلیسی ها در این سفر بیش از پیش در پذیرایی شاه و همراهان کوشیدند. ملکه انگلستان به هر یک از همراهان شاه نشانهایی اعطاء کرد که هیچ کدام از آنان انتظارش را نداشتند. در این سفر به شاه پیشنهادی از جمله امتیاز توتون و تنباکوی ایران را دادند. وزیر مختارانگلیس درایران که در آن زمان در انگلستان بود و تالبوت با امین السلطان و اعتمادالسلطنه دراخذ این امتیاز گفتگو کردند. امین السلطان هم این موضوع را با شاه در میان گذاشت و منافع آن را برشمرد و اضافه کرد: پولی که ازاین امتیاز به دست می آید گنج بادآورده است !
ناصرالدین شاه که می پنداشت با پولی که از این راه به دست خواهد آمد نه تنها هزینه این سفر جبران خواهد شد بلکه خرج سفر دیگری نیز تامین خواهد گردید از این روی مصمم شد این امتیاز را به انگلیسی ها واگذار کند. 19 علاوه بر این ماژور تالبوت که نقاط ضعف شاه و درباریان را می دانست برای مفتون ساختن وی و همراهان دخترکی پانزده ساله را که به قول خود وی بسیار خوشگل بود به شنا وادار کرده بود! 20
آیا می شود پیشنهاد به این خوبی آن هم از طرف شخصی که دخترش مقبول شاه است رد شود؟
رشوه هایی که شاه و درباریان در واگذاری این امتیاز گرفتند بسیار کلان بود. تالبوت وقتی که عازم ایران شد از پاریس نامه ذیل را فرستاد:
[ این جانب ماژور تالبوت تعهد می کنم که برای حضرت اشرف امین السلطان و اعلیحضرت شاه ایران به حضرت اشرف مبلغ چهل هزار لیره استرلینگ بپردازیم : ده هزار لیره از این مبلغ را روز نفویض امتیازنامه رژی ده هزار لیره دیگر از این مبلغ را در اولین روزی که امتیاز رژی به موقع اجرا گذاشته شود. بیست هزار لیره بقیه را دو ماه پس از امتیاز رژی] 21 .
پاریس 1889
فووریه پزشک مخصوص ناصرالدین شاه در این باره می نویسد:
[شرکت انگلیسی این امتیاز را با دادن رشوه های گزاف که به دو میلیون فرانک بالغ می شود گرفته و حق این است که تحصیل آن به این خرج می ارزیده است] 22 .
رئیس کمپانی در ضیافت سفیر روس می گوید:
[زیاده از چهار کرور به رشوه و تعارف و مواجب و تعمیرات ... خسارت کشیده ام] 23 .
عباس میرزا ملک آراء پس از آن که از واگذاری انحصار تنباکو با قیمتی نازل و بدون شرائط صحیح یاد می کند علت آن را این چنین بیان می کند:
[چون مبلغی گزاف به اطراف شاه داد و هر کسی که احتمال می رفت منشاء اثری شود باقی نماند الا آن که پولی گرفت لهذا همه تصدیق و تحسین نمودند. و کمپانی در ضمن شرایط متقبل شد که سالی پانزده هزار لیره انگلیسی به شاه بدهد] 24 .
وی در ادامه گفتارش از شرایط پنهانی کمپانی با امین السلطان و دیگران برای دریافت رشوه سخن می گوید.
اهداف انگلستان
هرچند با اندک توجهی به متن قرارداد و آنچه در ماهیت این امتیاز آوردیم تا حدودی می توان به اهداف انگلستان از تحصیل این امتیاز پی برد ولی حوادث و وقایع پس از واگذاری این امتیاز به خوبی نشان می دهد که این امتیاز امتیاز معمولی نبود. هدف انگلستان تنها قرار گرفتن امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران نبود تا از این رهگذار سود مادی نصیب خویش سازد بلکه هدف او از امتیاز که مدخلی است برای نفوذ در جامعه اسلامی ایران و رواج غربزدگی و در نهایت استعمار و استثمار یک ملت .البته بااین تفاوت که نیروهای مهاجم استعماری در مثل کشورهایی مانند: هندوستان به طور مرئی و مستقیم توسط نیروهای نظامی وارد شده و آن کشور را اشغال کرده است و در ایران به گونه ای غیرمستقیم آمده است . در عین حال هدف یکی است . برای تبیین این مطلب لازم است نگاهی داشته باشیم هر چند گذر به اقداماتی که کمپانی رژی در شروع کار انجام داد:
قلعه نظامی یا احداث محل کمپانی
پس از رسمیت و اعلان امتیاز فوق در آغاز سال 1308 ه.ق تالبوت که به همراه عده ای از فرنگیان به ایران آمده بود در شهرها پراکنده شدند و در هر شهری عمارتی مستحکم در بهترین نقاط و مشرف بر تمام شهر دراختیار گرفتند. مثلا در تهران باغی در بهترین نقطه شهر و مشرف بر تمام شهر و ارک سلطنتی به مبلغی هنگفت به عنوان مرکز کمپانی خریداری کردند. اطراف آن را همچون قلعه نظامی دیواری بلند و قطور به عرض چهار متر کشیدند و ساختمانی مستحکم و بزرگی همچون مرکز یک قشون مجهز در وسط آن برپا کردند که مایه حیرت و وحشت هر ایرانی شد.
شیخ حسن کربلایی در این زمینه می نویسد:
نخست نقطه ای خیلی عمده و خیلی مرغوبی را در حوالی 25ارک دولت که معروف به باغ ایلخانی است به معادل چهل و پنج هزار تومان عین اشرفی خریده و به معادل یکصد و پنجاه هزار و چیزی تومان عمارت عالی خیلی ممتازی بنا کردند. دورادور عمارت را به سور خیلی مستحکم بسیار بلندی که مشرف و مسلط بر ارگ دولت و سایر نقاط شهر است با گچ و آجر در قطر قریب چهار ذرع ساخته به طوری که این عمارت مانند کشتی ذره پوش توپ بر دورادور و آن تواند گردش نمود 26 .
هجوم فرنگیان به ایران
در مدتی بسیار اندک پس از ورود تالبوت و همراهان بیش از دویست هزار 27 فرنگی به عنوان کارگزاران این شرکت به ایران اسلامی هجوم آوردند. گروه گروه در شهرها و ولایات ایران مستقر شدند. شکل ظاهری شهر و بازار مسلمین را تغییر دادند.این افراد نه تنها زارعین و سایر سکنه نقاط را تحت سلطه خود درآورند که حکام ولایات را به امر شاه و تصمیم و فرمان دولت زیر فرمان خود گرفتند. موجی از خارجیان در خیابانهای هر شهر و ولایتی به راه افتاد.
مرحوم شیخ حسن کربلائی که خود از معاصرین واقعه رژی است می نویسد:
[ ایران فرنگی بازار درست و حسابی گردید. بخصوص تهران که دراین تازگیها از فرنگی قیامت و محشر شده بود. هرجا می رفتی فرنگی خانه فرنگی دکان فرنگی بازار فرنگی کوچه فرنگی بالجمله این جماعت خارجی .... در هر بلدی پس از استقرار از هر سو مسلمانان بیچاره در دامها افکنده و دانه ها افشاندند. شرح این اوضاع فرنگی بازار جدید ایران در حیز تقریر و توصیف نگنجد] 28 .
رفتار فرنگیان با مردم ایران
فرنگیان مهاجم به ایران به بهانه کارمندان رژی از همان آغاز با ایرانیان رفتاری استعمارگرانه داشتند.این رفتار به خوبی سوءنیت و افکار پلید آنان را نشان می داد. این فرنگیان چنان به وابستگی خود به کمپانی و پشتیبانی حکومت دلگرم بودند که با توده مردم مسلمان ایران رفتاری زشت و ناهنجار داشتند به طوری که احساسات ملی و مذهبی مردم را جریحه دار کردند. و چنان گستاخ و مغرور بودند که در برخی از مواقع مسلمانان را به مختصر بهانه ای کتک می زدند.
مرحوم شیخ رضا زنجانی و کربلائی دراین زمینه می نویسند:
[در این پایتخت بزرگ اسلام در موضع ایستگاه ماشین حضرت عبدالعظیم در محضر جمعی از مسلمانان یک نفر فرنگی ... چنان سیلی سختی زد که کلاه از سر مسلمان به چندین قدم آن سو افتاد... به این قناعت نکرد زبان به هرزه گوئی باز کرد: حالا برو نزد هر زن فلانی که می خواهی شکایت کن ! مسلمان بیچاره هم که می دانست با کدام حریف درافتاده اصلا هیچ نگفت] 29 .
استخدام مسلمانان
استضعاف مالی و فرهنگی بسیاری از مردم آنان را به اجیری و خدمتگزاری فرنگیان کشانده بود به گونه ای که مایه ذلت و تحقیر مسلمانان به شمار می آمد. افزون بر این چون این جماعت مستخدمین پایه و مایه دینی نداشتند خیلی زود به رنگ فرنگیان در آمده و همانند آنان به شراب خواری روزه خواری و... تظاهر می کردند. چون وابسته به کمپانی بودند کسی جرات امر و نهی آنان را نداشت و اگر احیانا کسی پیدا می شد و با نرمش آنان را نصیحت می کرد پاسخ یک جمله کوتاه بود: [عیسی به دین خود موسی به دین خود ]
کربلائی و زنجانی می نویسند:
[علاوه بر این همه خلق خارجی که در ایران گرد آمده بودند روی هم رفته هر یکی برای خدمت و کار چندین نفر زن و مرد مسلمان را اجیر کرده خاصه زنان مسلمان را که برای خدمتکاری و دایگی اطفال با شهریه و مواجب گزافی به خانه های خود برده بودند چنانکه دراین تهران از هر کوچه که می گذشتی یک زن مسلمان را که بچه خارجی ها در بغل گرفته می دیدی . بسا هم می شد که یک و دو به دنبالش به زبان فارسی ننه گویان می دویدند] 30 .
ترویج فحشاء
گسترش فساد و فحشاء، استفاده از دختران فرنگی جوان برای خرید و فروش، ایجاد کافه ها و قمارخانه ها، تاسیس مشروب فروشی، ایجاد فاحشه خانه های رسمی، دعوت زنان مسلمان به هرزگی واستخدام آنان، ایجاد شبکه نوکران از افراد سست عنصر، تاسیس کلیساها و مدارس، تدریس انجیل و ترویج مسیحیت به صورت جدی و آشکار... اینها همه از نمونه کارهای کمپانی رژی بود.
شیخ حسن کربلائی و شیخ محمدرضا زنجانی شرح جامعی از اوضاع آن زمان و موارد فوق داده اند که اجمالی از آن را می آوریم :
[ دختران فرنگی برای تاراج عقل و دین جوانان مسلمان وارد شدند. زنان بدکاره خارجی نیز همراه آنها به کسب درآمد پرداختند. در هر شهری مخصوصا تهران چندین تاثر و فاحشه خانه تشکیل گشت . کافه های قمار و رقص و مشروب رایج شد. مبلغین مسیحی همراه با خواهران مقدس و عمله طرب به تبلیغ مسیحیت پرداختند تا مسلمانان را به راه راست دعوت کنند! این گونه اعمال شدیدا باعث ناراحتی روحانیت و مردم گردید.
بالجمله آن درجه از انحطاط و ضعفی که اسلام و اسلامیان را در این قرن روی داده و آن طرحی که خارجیان برای استثمار ایران پیش خود ریخته و بدین وضع پیش آمده بود هرگاه لطف خداوندی تدارک نفرموده بود و چندی بدین وضع تیره بر ایران گذشته بود هر آینه عنقریب اسمی از ایران و اسلام به جا نمانده و بالمره محو می شد] 31 .
اقدامات ابتدائی کمپانی هجوم فرنگیان به ایران در آن سطح وسیع و گسترده رفتار ناهنجار و استعمارگرانه انگلیسی های به ظاهر عضو کمپانی، ترویج فساد و فحشا، تاسیس کلیساها و مدارس، استخدام بسیاری از مردان و زنان مسلمان و... بیانگراین است که کمپانی رژی و انگلستان با تحصیل این امتیاز خوابی همچون هند برای ایران دیده بودند و با این کارها به گونه غیرمستقیم می خواهند ایران را به سرنوشت هند دچار سازند و آن را به صورت یکی از مستعمرات خویش در آورند. این مساله آن قدر واضح بود که عباس میرزا ملک آراء (برادر شاه ) نیز با بدبینی به این قرارداد می نگرد و توطئه های پشت پرده آن را درک می کند:
انگلیسیان هم به ایران آمده مانند دولتی که ایران را فتح کرده باشند به تمام بلاد مامورین فرستادند و در هر بلدی سوار گرفتند که اجرای احکام آنان را نمایند و سوارها را با مواجب کافی و اسبان اعلی و اسلحه جدید مسلح نمودند... به طور مطلق کمپانی مختار و به قول حکماء :[ وجود لاشرط] بود. چون میدان را به این شدت خالی و بی مانع دیدند با رعایا در کمال سختی معامله کردند و در هیچ محل اعتنائی به حکومت نکردند و از طرف امنای دولت که همه از کمپانی رشوه خورده بودند هر روز حکام ولایات اوامر صادر می شد که البته در پیشرفت کار امور مامورین کمپانی منتهای سعی را به جا آورند و از اهتمام و همراهی دقیقه ای فروگذار نکنند 32 .
این گزارش نشان می دهد که رویای پیوستن ایران به مستعمرات انگلستان دراین دوره به سرعت به دست کمپانی رژی در حال تعبیر بوده است . کمپانی رژی در ایران نیز از همان شیوه ای که انگلیسی ها در تصرف هند و ایجاد کمپانی شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این کمپانی داشتند استفاده می کردند. در آن زمان مقاله ای به قلم یکی از علماء نوشته شده و در میان مردم پخش شده است . نویسنده در این مقاله اهداف حقیقی کمپانی رژی را به گونه ای مشروح تبیین می کند. و ما به سبب طولانی شدن بحث از آوردن آن معذوریم ولی محققان را به مطالعه آن توصیه می کنیم 33 .
آغازجنبش
امتیاز رژی به خاطر ماهیت استعماری باعث برخورد شدید و ریشه دار محافل مذهبی با استعمارگران و ایادی خائن آنان شد و عکس العمل هایی به دنبال داشت . و در نهایت با فتوای مرحوم شیرازی نهضت همگانی و پیروز شد.
در این که نهضت تنباکو از چه زمانی و از کجا و به وسیله ی چه گروهی شروع شد چگونه استمرار پیدا کرد سخن بسیار است . هر مولفی براساس افکار و اندیشه ها و گرایشهای سیاسی اجتماعی خویش به این واقعه نگریسته است . برخی آغاز حرکت را از تبریز و برخی از شیراز و برخی دیگر از تهران دانسته اند. عده ای هم بدون آن که از نقطه آغاز سخنی به میان آورده باشند به تشریح نهضت پرداخته اند.
پزشک مخصوص ناصرالدین شاه دکتر فووریه می گوید:
[نخستین آشوبها در مه 1891 در پایتخت در گرفت و اندکی بعد دامنه هیجان به شهرهای بزرگ ایالات گسترش یافت] 34 .
ناظم الاسلام کرمانی پس از آن که از شروع کار کمپانی رژی در بلاد ایران و رفتار ناهنجار آنان سخن می گوید می نویسد:
بزرگان ایران از علماء و غیرهم بر معایب و وخامت این عمل واقف شدند... جمعی از عقلاء خدمت مرحوم حاج میرزا حسن مجتهد آشتیانی رسیده معایب متضمنه و منتشره در این کار را عرضه داشتند و هم به 35.علماء اصفهان ضرر و عاقبت امتیاز و نتایج مترقبه بر آن را نوشتند...
ناظم الاسلام سپس می افزاید: آشتیانی دست به کار شد و حرمت استعمال دخانیات را اعلام کرد و میرزای شیرازی آن را تائید کرد.
احمد کسروی می نویسد:
[...از گام نخست مردم ناخشنودی نمودند و بازرگانان به میانجی گری امین الدوله به شاه نامه نوشتند و دادخواهی کردند ولی چون شاه و امین السلطان خودشان امتیاز را داده و هوادار آن بودند نتیجه ای از دادخواهی دیده نشد و از آن سوی چون کارکنان کمپانی به همه شهرها رفته و به کار پرداخته بودند ناخشنودی فزونتر گردیده و کم کم رو به تکان و جنبش به خود گرفت . پیش از همه تبریز به کار برخاست ... پس از تبریز اسپهان به تکان آمد و پس از آن در تهران شور و جنبش پیدا گردید. در همه جا علماء پیشگام بودند. در تبریز حاجی میرزا جواد در اسپهان آقا نجفی و در تهران میرزای آشتیانی و دیگران پا در میان داشتند] 36 ...
مرحوم کربلائی آغاز شورش و نهضت را از شیراز می داند و پس از آن که قضایای شیراز و درگیری مردم به رهبری علما و تبعید فال اسیری را نقل می کند:
[...از این پس کمپانی امتیاز وکلاء خود را به سایر ممالک محروسه نیز روانه داشته ...اکثر بلد عمده ... خالی از آشوب نبوده] 37 ....
ما بر این باوریم که تحقیق و بررسی در این زمینه که نهضت دقیقا از چه زمانی و از کجا آغاز شد در عین حالی که مشکل است چندان مفید فائده نیست . مهم آن است که بدانیم این حرکت چگونه و به وسیله چه گروهی آغاز شد و چگونه استمرار پیدا کرد و به پیروزی نهایی رسید و... لذا ما به جای تحقیق و بررسی مبداء زمانی و مکانی نهضت به ذکر برخی از حوادثی که بیان کننده سوالات فوق است می پردازیم .
آنچه مسلم است این که : مردم به رهبری علماء در تمامی شهرها در مقابل این امتیاز عکس العملهای خشم آگینی نشان دادند.
شیراز و تبریز
در شیراز و تبریز مردم به رهبری علماء دروازه های شهر را به روی نمایندگان کمپانی بستند و اعلامیه های رژی را از دیوارها کندند و به جای آن نوشته های شورانگیزی نصب کردند.
علمای تبریز ضمن تلگرافی به شاه نوشتند:
[با کمال حیرت مشاهده می کنیم که پادشاه ما کافه مسلمین را مثل اسراء به کفار می فروشد... مسلمانان مرگ را بر زیردست شدن کفار ترجیح می دهند] 38 .
در تلگرافی دیگر نوشتند:
[ 42سال است سلطنت می کنی محض طمع مملکت خودت را قطعه قطعه به فرنگی فروخته ای . خود دانی .اما ما اهالی آذربایجان خودمان را به فرنگی نمی فروشیم] 39 .
در تبریز کمپانی رژی دولت و ایادی آنان حریف مردم و علماء نشدند و با خشم و خروش مردم و رهبری روحانیت و پیشوایی میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی رو به رو و تسلیم شدند. و شاه مایوسانه ضمن تلگرافی به امیر نظام گروسی (پیش کار آذربایجان ) اظهار می دارد:
[کمپانی می گوید:...اما در کار آذربایجان هر نوع تسهیلات مردم بخواهند می دهم .اگر حرف آنها در فرنگی است مامورین فرنگی را بر می دارم سهل است خارج از مذهب هیچ نمی گذارم . کارهای آذربایجان را به خود آذربایجانی ها رجوع می کنم . هر کس را مجتهد تعیین کند... در وضع خریدن یا فروختن هر عیبی به نظر علماء آمده است بگویند رفع می کنم به طوری اصلاحات می دهم که خود مجتهدین راضی شوند. این است حرفهای کمپانی] 40 .
مردم و علماء باز هم مقاومت می کنند و در نتیجه کمپانی رژی تصمیم می گیرد که موقتا از آذربایجان صرف نظر کند.
در شیراز همزمان با ورود ماموران انگلیسی رژی بازار تعطیل شد و مردم در مساجد اجتماع کردند. رهبری مردم را در این حرکت عالم مجاهد سیدعلی اکبر فال اسیری برعهده داشت . فال اسیری بر فراز منبر شمشیری از زیر عبایش بیرون کشید و فریاد برآورد که :
[موقع جهاد عمومی است .ای مردم بکوشید تا جامه زنان نپوشید. من یک شمشیر و دو قطره خون دارم هر بیگانه ای را که برای انحصار دخانیات به شیراز بیاید شکمش را با این شمشیر پاره خواهم کرد] 41 .
رژیم برای مقابله با نهضت با کسب تکلیف از مرکز به دستگیری و تبعید آن روحانی بزرگ مبادرت کرد و مردمی را که دراعتراض به این عمل جمع شده بودند به گلوله بست . روحانیون از رفتن به مساجد خودداری می کنند و مقاومت مردم همچنان ادامه می یابد.
اصفهان
دراصفهان مردم به رهبری سه عالم مجاهد: حاج شیخ محمد تقی معروف به آقا نجفی، شیخ محمدعلی و ملا باقر فشارکی در برابر کمپانی رژی ایستادند.
شاه ضمن دستورات اکید به کارگزاران خود در اصفهان برای مقابله با علماء و مردم ضمن تلگرافی به آقا نجفی می نویسد:
[ بی جهت عالم آسوده را آشفته نکنید و مردم با خون خود بازی نکنند و آسوده مشغول دعاگوئی و رعیتی باشند] 42 .
اما علمای اصفهان با بی اعتنائی به تهدیدات شاه به مقاومت خود ادامه داده و استعمال دخانیات را تحریم می کنند. در گزارشی از تلگراف خانه اصفهان می خوانیم :
دیروز... آقا نجفی و شیخ محمدعلی اعلانات چندی درب مساجد چسبانیده استعمال تنباکو را حرام و حمایت کنندگان فرهنگی را مرتد و عمله جات دخانیات را نجس خوانده و نوشته اند: کسی از این جماعت را که دخالت در کار فرنگی دارند به حمام و مسجد و سقاخانه راه ندهند. در حمامها و قهوه خانه ها و مجالس علماء و تجار و غیره قلیان موقوف است . طلبه ها در هر نقطه که قلیان دیده اند شکسته اند... هر جا فرنگی دیده می شود مردم دنبالش کرده داد و فریاد راه می اندازند 43 حاکم اصفهان با هماهنگی حکومت مرکزی آزار و اذیت علماء را آغاز کرد و آنان را سخت تحت فشار گذاشت تا جائی که منیرالدین از علمای سرشناس بر جان خود ترسید و ناگزیر شبانه به نزد میرزای شیرازی در سامرا مهاجرت کرد.
مردم و تجار اصفهان همچنان به مقاومت خود ادامه می دهند تا جائی که عده ای تنباکوی خود را به جای فروش بین فقراء تقسیم می کنند و گروهی هم محصول خود را به آتش می کشند. 44
مشهد
در مشهد نیز مردم علی رغم تنگناهای مختلف از سوی کارگزاران حکومت، به رهبری حاج شیخ محمدتقی بجنوردی و حاج شیخ حبیب مجتهد شهیدی در برابر کمپانی رژی و هوس های عمال شاه ایستادند و تظاهرات مردم را جلودار بودند. 45
[به قدر هشتاد نفر طلبه در مسجد گوهرشاد جمع شده قدری زن داخل خودشان کرده بودند. یکی از آنها روی منبر رفته بعضی از نامربوط ها گفته سرکشیکان آستانه هر چه به آنها نصیحت کرده نشنیدند... تا دیشب ساعت پنج آنچه کرده اند که اینها را بیرون کنند فایده نکرده است] 46 .
تهران
اما در تهران خانه میرزا حسن آشتیانی محل تجمع مردم معترض به این قرارداد ننگین و ذلت آور بوده است . میرزای آشتیانی بارها با شاه و امین السلطان تماس می گیرد و درباره مضار و معایب امتیاز گفتگو می کند و لغو آن را از شاه می خواهد ولی شاه و دربار به این درخواست ها توجهی نمی کنند. از این روی علمای تهران و دیگر شهرستانها از میرزای شیرازی مرجع بزرگ شیعیان استمداد می طلبند.
رهبری میرزای شیرازی در نهضت تنباکو
میرزای شیرازی رحمه الله علیه که به وسیله نمایندگان خویش در ایران و نامه های ارسالی از شهرهای مختلف و علمای تبعیدی : سیدعلی اکبر فال اسیری و منیرالدین و نامه سیدجمال الدین اسدآبادی در جریان حوادث ایران قرارداد ذلت بار رژی سرسختی رژیم شاه در طرفداری از قرارداد و ضرب و شتم مردم قرار گرفت و از طرفی می دانست که اگر در برابر امتیاز رژی ایستادگی نکند استعمارگران بر ایران اسلامی تسلط کامل خواهند یافت و اسلام و مسلمانان در خطری عظیم می افتند از این روی احساس تکلیف کرد و ورود در موضوع و پیکار با استعمار و صاحبان قدرت را وظیفه الهی خویش دانست و رهبری مبارزه را به دست گرفت .
موضع گیری گام به گام میرزا
از آن جا که میرزای شیرازی به جهاتی رویاروئی با حکومت مرکزی ایران و فروپاشی آن را به مصلحت نمی دانست سعی کرد به گونه ای عمل کند که ضمن جلوگیری از این نوع کارها اقتدار حکومت مرکزی را که تنها حکومت شیعی است حفظ نماید. بر همین اساس در این ماجر مرحله به مرحله عمل کرد. در گام نخست تلاش کرد شاه و دست اندرکاران حکومت را از ادامه این راه باز دارد. لذا با لحنی نرم ولی هشدار دهنده تلگرافی برای شاه فرستاد که در مقدماتش مراعات احترامات معمول آن زمان شده بود. در بخشی از تلگراف چنین آمده :
[...نظر به تواصل اخبار به وقوع وقایعی که سکوت از آن بر خلاف رعایت حقوق ملت و دین و دولت است معروض می دارد که اجازه مداخله اتباع خارجه درامور داخله مملکت و مخالطه و تردد آنها با مسلمین و اجرای عمل ( انحصار) بانک و راه آهن و غیره از جهاتی چند منافی صریح قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانی عموم رعیت است . چنانچه واقعه شیراز و قتل جماعتی از مسلمانان در حمایت حضرت احمد بن موسی علیه السلام و هتک آن بقعه مبارکه و تبعید جناب شریعتمدار حاج سیدعلی اکبر سلمه الله به وضعی ناشایسته نمونه ای از این نتایج است] 47 ...
تلگراف فوق توسط نایب السلطنه به شاه داده شد. 48 وعده پاسخ متقابل از جانب ناصرالدین شاه نیز به وسیله ایشان به مرحوم شیرازی مخابره گردید. 49 . البته هیچ وقت به آن وعده وفا نشد.
از طرف دیگر پس ازاین تلگراف شاه از کار پرداز ایران در بغداد (مشیر الوزاره ) می خواهد تا میرزا را نسبت به امتیاز تنباکو توجیه کند. وی برای انجام این کار به نزد میرزای شیرازی رفته و به تفصیل از اجبار دولت در واگذاری این امتیاز سخن می گوید و مزایای بسیاری برای آن ذکر می کند. از جمله :
ضرورت قرابت به دول اروپا برای استخلاص از روسیه تزاری، لزوم تقویت قشون و رفع نقائص کشوری و لشگری و کمبود بودجه و کافی نبودن مالیاتها، موهن بودن الغاء این امتیاز به سبب بی اعتبار شدن امضای شاه، وارد آمدن خسارات بیش از حد و عدم توان دولت در پرداخت آن و اساسا عدم امکان این عمل به جهت نقل و تحویل این امتیاز به چندین دست به طوری که هم اکنون طرف معامله چند دولت بزرگ است 50 .
هر چه مشیر الوزاره بیشتر از فوائد و منافع امتیاز سخن می گفت میرزا زیادتر اصرار در لغو آن می کرد. تا این که میرزا در پایان با روشن بینی تمام و مطرح کردن توانایی مردم در رویارویی با انگلیس و با اشاره به جدایی بین خواست مردم و تصمیم دولت فرمود:
[... نگذارید کارتان به آن جا بکشد که وقتی ملجا شوید و بخواهید دست توسل به دامن ملت بزنید ملت را دیگر دامنی به جا نمانده باشد. هنوز تا وقت است دولت را اگر در حقیقت دفع این فتنه و رفع این غائله ممکن نیست به ملت واگذار کند تا ملت خود درصدد رفع این غائله برآید. دولت اگر از عهده جواب بیرون نتواند آمد ملت از جواب حسابی عاجز نیست . خصم را از عهده جواب بیرون خواهد آمد].
و بالاخره در مقابل تاکید مجدد مشیرالوزاره بر ضعف دولت چنین تهدید می کند:
اگر دولت از عهده بر نمی آید من به خواست خدا آن را بر هم می زنم . 51
مجددا مرحوم میرزا تلگراف دومی می فرستد که لحنش تندتر از اولی است . که بخشی از آن را در ذیل می آوریم :
[سابقا دعاگو عریضه ای تلگراف در باب مفاسد مداخله خارجیه در داخله مملکت ایران به حضور مبارک عرضه نموده بود جوابی از جانب اولیاء قوی شکوت نقل نمودند که کاشف بود از این که به مفاسد اجرای این امور حق التفات نفرمودند. چون اغماض از آن منافی رعایت حقوق اسلام بود لهذا ثانیا به عرض حضور مبارک می رساند که مفاسد انفاذ این امور به مراتب اعظم از مفاسد صرف نظر از آنهاست . کدام مفسده است که با اختلال قوانین ملت و عدم استقلال سلطنت و تفرقه کلمه رعیت و یاس آنها از مراحم ملوکانه برابری می کند. چگونه می شود که در قرون متطاوله اولیاء دین مبین و سلاطین مسلمین شکرالله تعالی مساعیهم با آن که اتلاف نفوس و بذل اموال خطیره در اعلاء کلمه اسلام فرمودند به اندک فایده یا ترقب و ترتب مفسده از تمام اغماض نموده و کافرین را بر وجوه معایش و تجارات آنها مسلط کرد تا بالاضطرار به آنها مخالطه و مراوده کنند و به خوف یا رغبت نوکری آنها را در اختیار نمایند و کم کم بیشتر منکرات شایع و متظاهر شود و رفته رفته عقایدشان فاسد و شریعت اسلام مختل النظام گشته و خلق ایران به کفر قدیم خود برگردند. البته شدت اضطراب و وحشت رعیت و استنکاف علماء اعلام را در انفاذ این امور به عرض مبارک نرسانیده و بر دولت اغفال نموده اند زیرا که این امور قابل انفاذ نیست و نخواهد شد هر چند منجر به اتلاف نفوش شود و الا از حزم خسروانه متوقع و مامول نبود رضا دهند رعیت که فی الحقیقه خزانه عامره دولتند بالمره از وجوهات تجارت و مکاسب خود مسلوب الاختیار و مقهور کفار باشند] 52 ....
ناصرالدین شاه تلگراف دوم میرزا را با لحن بی ادبانه ای که ناشی از عصبانیت وی بوده چنین پاسخ داده است :
[جناب ! تلگراف شما به حضور ما رسید. تلگرافی هم سابق کرده بودید. جواب آن را مفصلا به توسط میرزا محمود خان مشیرالوزاره کارپرداز سابق بغداد به آن جانب فرستادیم . البته تماما را حالی و خاطرنشان آن جناب کرده است و اگر تکلیف باشد چون جوابهای این اظهارات شما خیلی مطول است که مطالب حالی آن جناب شود البته بهتراست که با تلگراف (شاید پست باشد) داده شود. به جناب امین السلطان فرمودیم که : فرمان ما را مفصلا با پست به زودی به آن جناب بنویسد خواهد فرستاد. البته بعد از ملاحظه آنها خواهید فهمید که دولت هرگز شان و استقلال و حفظ ناموس و منافع و آزادی رعیت خود را به دیگران نداده است . و در کمال سختی نگاه داشته است و خواهد داشت ان شاء الله تعالی] 53 .
روشن است که نصایح میرزای شیرازی به گوش شاه و دربار نرفته . ناصرالدین شاه به هیچ وجه در صدد لغو این امتیاز نیست . پاسخ های منفی شاه و اولیای امور به علماء و مردم به اعتراضات و حرکتهای انقلابی مردم شتاب بیشتری داد. فکر مقاومت منفی در حال شکل گرفتن بود. این جا و آن جا سخن از تحریم بود. حرکتهای آغازین در اصفهان از جاهای دیگر متشکل تر و عملا موثرتر بود. شیخ حسن کربلائی می نویسد:
[ .... علماء اعلام اصفهان کثر الله امثالهم خودشان را بالمره ممتنع کرده و مسلمانان را نیز نهی فرمودند. مردمان معقول و متدین را منع ایشان پذیرفته افتاد. روی هم رفته کلمه ایشان در اصفهان و توابع اصفهان پیشرفت و نفوذی یافت] 54 .
تلگراف های متقابل شاه و میرزای شیرازی، اعتراض علماء شهرستانها، شورش مردم، وقت گذارنی شاه و دربار، و همچنین زمینه های مبرم برای تحریم تنباکو که نشانه های آن در درخواست های مکرر علماء و مردم به چشم می خورد و در بخشی از کشور به کار گرفته شد و به عنوان سیاست منطقه ای موفقی تلقی گردید سرانجام میرزا را بر آن داشت حکم به تحریم تنباکو را در عبارتی کوتاه و به شیوه ای موثر و محرک صادر کند:
بسم الله الرحمن الرحیم
[ الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله و سلامه علیه است].
حرره الاقل محمد حسن الحسینی
این فتوا که از چنان مرجعی بزرگ صادر شده بود اهمیت بسیار یافت زیرا مردم با این حکم به تکلیف شرعی و به وظیفه دینی خود پی بردند و درصدد انجام عمل به تکلیف برآمدند.
سرعت گسترش
این حکم ظرف مدت کوتاهی در سراسر ایران منتشر شد چرا که مردم حتی بی سوادها انتشار آن را وظیفه شرعی خود می دانستند.
کربلائی می نویسد:
[بالجمله سواد این حکم مبارک در همان نیمروز همه جا حتی در اقصی بلد ایران منتشر شد... صبح روز بعد در تمامی ایران هیچ کس از مرد و زن، کوچک و بزرگ، برزگر و تاجر نمانده بود که اطلاع و آگاهی از تفصیل این حکم نیافته باشد] 56 ...
حوزه نفوذ فتوا
پس از انتشار حکم تحریم همه طبقات مردم مسلمان حتی افراد غیر مسلمان و حتی حرمسرای ناصرالدین شاه از این حکم پیروی کردند:
[ این حکم جهان مطاع چنان نفوذی در دلها یافته بود که همه اصناف دارالخلافه با همه آن طبایع مختلف و آراء چنان در کمال تمکین و انقاید همگی بر سر این نقطه متفق و مجتمع شدند که تا عصر جمعه در تمامی ایران از هیچ نقطه و محلی دود چپق و قلیان بلند نمی شد حتی در حرمهای پادشاهی، ادارات دولتی، سرای دیوانیان، قهوه خانه ها و سربازخانه ها نیز بالمره دود دخانیه برداشته شد] 57 .
حکم تحریم ، دربار شاه و اندرون و حرمسرای وی را نیز در بر گرفت به نحوی که :
[در آبدارخانه و حرمسرای ناصرالدین شاه تمام خواجه ها و غلامان قلیانها و سرقلیانها را شکسته برای اطلاع شاه در جلو خوابگاه همه را جمع کردند... شاه به اندرون انیس الدوله که در واقع ملکه و بی اندازه مورد علاقه و توجه ناصرالدین شاه بود وارد شد در حالی که کلفتهای انیس الدوله مشغول پیاده کردن سرقلیانهای نقره و طلای مرصع بودند و خود انیس الدوله ناظر به عمل خدمتکاران بود. شاه از انیس الدوله پرسید:
خانم چرا قلیانها را از هم جدا و جمع می کنند؟
جواب داد: برای آن که قلیان حرام شده .
ناصرالدین شاه روی در هم کشیده با تغیر گفت : که حرام کرده ؟
انیس الدوله هم با همان حال گفت : همان کس که مرا به تو حلال کرده است .
شاه هیچ نگفت و برگشت و برای آن که مبادا به احترامش لطمه ای وارد آید بعد از آن به هیچ یک نوکران خود دستور نمی داد که قلیان بیاورند. در تمام دربار قلیانها را جمع کردند] 58 .
[...از قهوه خانه سلطنتی هم دخانیه برداشته شد. به جایی رسید که یهود و نصاری نیز به متابعت از اسلام دخانیه را در ظاهر متارکه نمودند] 59 .
نفوذ حکم به حدی بود که حتی افراد بی قید نسبت به دین هم پیروی از آن حکم را بر خود لازم دانستند. معروف است که عده ای از شراب خوارها گفته بودند:
[ ما شراب را علانیه و بر ملا می خوریم و هیچ باکی نداریم ولی چپق را تا آقای میرزا حلال نکند رو نخواهیم آورد] 60 .
نفوذ حکم از دیدگاه خارجیان
دکتر فووریه پزشک ویژه ناصرالدین شاه دراین باره می نویسد:
[فتوایی که از عتبات رسیده و به مردم امر شده که برای برچیدن بساط کمپانی از استعمال دخانیات خودداری کنند این فتوا با انضباط تمام رعایت شده . تمام توتون فروشان دکانهای خود را بسته و تمام قلیانها را بر چیده اند و احدی نه در شهر نه در میان نوکران شاه نه در اندرون او لب به استعمال دخانیات نمی زند] 61 .
یک ناظر فرانسوی در آن زمان چنین گزارش می دهد:
[ناگهان همه تجار تنباکو دکان خود را بستند. همه قلیانها کنار گذاشته شد و دیگر کسی سیگار نکشید] 62 .
سفیر شوروی که از اقدامات بعدی میرزای شیرازی در هراس بوده می گوید:
[ رئیس اسلامیان ... دو کلمه در خصوص منع مسلمانان نوشت و فرستاد. این نوشته به محض وصول در ظرف نیمروز دراین شهر بدین عظمت همه جا منتشر گردید و به محض انتشار این یک - دو کلمه نوشته تمام مسلمانان با این که صحت و صدق این نوشته براکثر و اغلب ایشان محقق نشده بود منتهی به احتمال این که شاید صحیح باشد این چنین عادت پانصد ساله را به یک دقیقه چنان که می بیند متارکه نمودند] 63 ...
عکس العمل حکومت و کمپانی رژی
استعمار انگلیس شاه و درباریان که به پیامد فتوا توجه داشتند به هرگونه نیرنگ و فریبی به منظور جلوگیری از انتشار و آگاهی مردم از این حکم دست زدند. بلافاصله پس از صدور حکم ماموران حکومت ! وظیفه یافتند به هر نحوی که شده از انتشار حکم جلوگیری کنند. وقتی که در همان نصف روز اول در تمام ایران منتشر شد وظیفه یافتند که با مساعدت معدود روحانی نمایان و وعاظ السلاطین درباری شایع کنند فتوا جعلی است و از طرف دیگر سیستم حفاظت و اختناق را به شدت گسترش دادند تا هرگونه ارتباط مردم و علماء را با میرزای شیرازی قطع کنند.
اما این اقدامات نیز تاثیری در جوش و خروش مردم نگذاشت . لذا شاه و درباریان با توسل به نیرنگی دیگر (تفرقه میان علماء) دست به دامن برخی از علماء نجف و علمای داخلی ایران شدند. امین السلطان برای این منظور چند نفراز جمله : علاءالدوله را به عراق می فرستد ولی اقدامات آنان کوچکترین تاثیری در علمای نجف نمی گذارد و همگی در پاسخ می گویند:
[آنچه را میرزای شیرازی فرموده اند حکم است نه فتوا و اطاعت آن بر همه لازم است] 64 .
از سوی دیگر نایب السلطنه نیز در تهران با میرزای آشتیانی ملاقات می کند و می گوید:
این حکم از طرف میرزای شیرازی صادر شده او مجتهد است و شما 65.مجتهد. دولت از شما خواهش می کند به اباحه و تجویز دخانیات حکم کنید.
میرزای آشتیانی همچون علمای نجف، شاه و درباریان را به کلی مایوس می کند که حکم میرزای شیرازی را جز خود او نمی تواند تغییر دهد و اضافه می کند:
[ این حکم اصلاح بر نمی دارد باید متوقف شود...این امتیازات باید برگردد و تا برنگردد میرزا آرام نمی گیرد] 66 .
استمداد از علماء در ارائه راه حل
بالاخره رژیم مجبور می شود که از علماء برای حل این مشکل استمداد کند. به دستور شاه رجال دولت با برخی از علمای مشهور 67 جلسه ای تشکیل می دهند تا راه حلی برای این غائله پیدا کنند. در ابتدا امین السلطان درباره منافع انحصار دخانیات و عدم مخالفت آن با قوانین شرع و لزوم همراهی علماء با دولت سخنانی ایراد می کند و سپس با ارائه عین امتیازنامه می گوید:
[بر حسب امر همایونی شما که علمای شریعت و اولیای ملتید مواد امتیازنامه را ملاحظه بفرمایید و هرگونه تعهد و شرطی را که دولت به موجب این امتیازنامه بر خلاف مقاصد ملت و احکام شریعت ملتزم گردیده تغییر دهید].
و با خواندن اولین جمله از امتیازنامه علماء می گویند:
[ التزامی که از این امتیازنامه برای مردم ایجاد می گردد بر خلاف احکام اسلام و مخالف[ الناس مسلطون علی اموالهم] می باشد].
دولتیان هر چه کوشش کردند که برای تخلص از این اشکال راهی پیدا کنند ممکن نشد. امین السلطان که دید از راه مذاکره و مسالمت نمی توان به جایی رسید شروع به تهدید می کند:
[آقایان ! بی پرده می گویم : اعلیحضرت همایون شاهنشاهی صریحا فرموده اند: تغییر و تبدیل این عهدنامه از هیچ روی ممکن نیست . این معنی محال و ممتنع است . شما از این معنی صرف نظر کنید و فکری دیگر بکنید].
علماء نیز در جواب می گویند:
ما هم بی پرده می گوئیم : حرام شریعت را از هیچ رو نتوانید حلال نمود. مساعدت با دولت درخصوص این عهدنامه از ما نیز محال و ممتنع است . اگر غرض دولت در عقد این مجلس تدبیری برای برداشتن منع و متارکه دخانیات است شما خود می دانید که در این منع ما را از هیچ رو مدخلیتی نبوده و نیست . این حکم از جانب رفیع الجوانب حضرت حجه الاسلام نائب امام میرزای شیرازی است . و حکم جنابشان درباره مجتهد و مقلد نافذ و واجب الاتباع است ... ما نیز در این خصوص مثل آحاد مردم اطاعت نمودیم .
پس از آن مشیرالدوله به تهدید عالمان در مجلس پرداخته و می گوید:
[آقایان این امر برای شما خوبی ندارد].
لغو امتیاز سخن آخر
پس از آن که جوابی متناسب با تهدیدات به مشیرالدوله داده می شود طباطبائی یکی از عالمان حاضر در مجلس می گوید:
[باید انحصار دخانیات لغو شود و خسارت دولت را باید کسانی بپردازند که از انگلیسی ها رشوه گرفته اند] 68 .
امین السلطان بنا به مصلحت موضوع صحبت را به صحت و سقم فتوا کشانده و علماء که در انتساب این فتوا به میرزای شیرازی بزرگ شک نداشتند برای تایید سخن خویش به نخستین تلگراف میرزا اشاره کرده و فرمودند:
[حکمی را که این تلگراف متضمن است به مراتب شدیدتر از حکم جدید است زیرا در آن عمل انحصار را مخالف با صریح قرآن و محاربه با خدای تعالی دانسته و حال این که در این حکم تازه مخالفت و محاربت با امام زمان ( ع ) می داند] 69 .
وقتی شاه و درباریان تمام نیرنگها را به کار بستند و حتی از سیاست تهدید و ارعاب و توسل به خشونت طرفی نبستند و هر چه کردند علماء و مردم را مصمم تر و مقاوم تر از پیش دیدند به فکر لغو امتیاز و تسلیم در مقابل خواسته های علماء و مردم افتادند.
سرانجام در حالی که فقط دو هفته از صدور حکم تحریم می گذشت شاه به الغای انحصار داخلی توتون و تنباکو پرداخت . با تشکیل جلسه ای (به فاصله یک هفته از جلسه اول ) ضمن ابلاغ حکم دولت خطاب به علماء گفتند:
[ با دولت انگلیس گفتگوها کردیم و بالاخره قرار بر این شد که امتیاز داخله مملکت ایران بالمره برداشته شود.... جای دیگر بروید به مساجد و در منابر صریحا اعلام به حیلت دخانیت بدهید و از مراحم دولت که اطاعت ملت نموده و امتیاز را برداشت تشکر و قدردانی نمایید] 70 ....
علماء باز هم مقاومت می کنند و می گویند: هنوز پای مداخله فرنگی در میان است و خواستار لغو کامل امتیاز می گردند. 71 ولی با اصرار وزراء و تجار حاضر در مجلس قرار بر این می شود که شرح ما وقع به میرزای شیرازی تلگراف شود. 72 ولی به جای آن تلگرافی با محتوایی دیگر با پیک مخصوص از بغداد برای میرزای شیرازی ارسال می گردد] 73 . اطلاع می دهند. 74 جناب میرزا پس از تشکر از لغو امتیاز داخلی خواستار قطع ید خارجی بالمره نه تنها در مساله تنباکو می شود 75 پس از گذشت یک هفته از نشست امین الدوله با علماء زمزمه های جهاد علیه دستگاه بالا می گیرد و اعلامیه هایی بدین مضمون بر در و دیوار شهر نصب می شود....
برحسب حکم حجه الاسلام آقای میرزای شیرازی اگر تا 48 ساعت دیگر امتیاز دخانیات لغو نشود یوم دوشنبه آتیه جهاد است . مردم مهیا شوید. 76
این شایعه به زودی در همه شهر منتشر می شود. مردم در صدد تدارک و تهیه سلاح می افتند. فرنگیان مقیم تهران : سفراء و غیره مضطرب و پریشان می شوند و از دولت برای حفظ جان خویش کمک می خواهند. اولیاء دولت شاه و حرمسرای سلطنتی از این درخواست خارجیان به هراس می افتند. با این که شایعه تکذیب می شود خارجیان دسته دسته چادر به سر از شهر می گریزند.
شاه نامه تهدید آمیز و بی ادبانه ای به میرزای شیرازی می نویسد. 77
آن نامه از طرف ایشان پاسخ داده شد. شاه عقب نشینی کرد نامه ای ملاطفت آمیز به میرزا نوشت . 78 میرزا نیز در جواب پس از تعارف معمول آن زمان نوشتند:
[ لکن مساله قلیان را... نباید معترض شد که بر امر به شرب و استعمالش جز ترتب مفسده ثمره ای مرتب نخواهد شد و تا مردم مشاهده حکم تجویز و تحلیل از آقای حجه الاسلام میرزا سلمه الله ننمایند مرتدع نخواهند گردید] 79 .
از سوی دیگر شدت اوضاع و تنگناهایی که برای فرنگیان پدید آمده بود باعث شد که مسوولین کمپانی از سوی سفراء و سیاسیون اروپا در ضیافتی که سفیر روس راه انداخته بود 80 تحت فشار قرار گیرند. رئیس کمپانی امین السلطان را در اتخاذ دو راه مخیر می سازد: لغو امتیاز و پرداخت خسارت لغو تحریم و آرام کردن مردم . شاه و امین السلطان شق دوم را برمی گزینند. 81
برای وادار کردن علماء بویژه میرزای شیرازی به لغو تحریم با دسیسه امین السطان و به درخواست رئیس کمپانی و با فتنه یکی از روحانی نمایان حکم تبعید میرزای آشتیانی در دستور کار قرار می گیرد. از جانب شاه به ایشان ابلاغ می شود که :[ یا در مجالس و منابر مردم را به کشیدن قلیان رخصت می دهید یا از تهران خارج می شوید].
او نیز با صراحت و قاطعیت تمام می گوید:
نقض حکم حجه الالسلام میرزا از هیچ رو برایم ممکن نیست ولی از تهران می روم . 82. امروز را مهلت دهید تا وسیله سفر فراهم کنم . فردا البته خواهم رفت .
با شنیدن این خبر بسیاری از مردم و علماء خود را برای همراهی و مهاجرت آماده می کنند. روز بعد شهر تهران یک پارچه تعطیل می شود. مردم دسته دسته با پیشتازی روحانیت به خانه میرزای آشتیانی سرازیر می شوند. نزدیک ظهر جمعیت به سوی ارگ سلطنتی راه افتادند. زنان نیز دراین حرکت شرکت کردند. هر دکانی را باز دیدند بستند و پس از آن با شعارهای تند روانه میدان ارگ شدند و فریاد می زدند:
[ ای خدا می خواهند دین ما را ببرند علمای ما را بیرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند اموات ما را فرنگیان کفن و دفن کنند بر جنازه ما فرنگیان نماز گذارند] 83 .
نائب السلطنه خطاب به زنان با کمال ملاطفت و ملائمت گفت :
[ همشیره ها فرنگی را بیرون می کنیم هیچ یک از علماء را نمی گذاریم بیرون بروند خاطرتان جمع باشد] 84 ......
از این پس زنان خسمگین به مسجد شاه رفتند و امام جمعه داماد شاه که مشغول تهدید مردم بود از منبر به زیر کشیدند و دو مرتبه به جانب ارگ برگشتند و.....
عمال شاه که از هراس آرام نداشتند به تعجیل توپها و تفنگها را آماده کرند... بالاخره عبدالله خان والی مامور می شود که نزد میرزای آشتیانی برود و به او بگوید:
[ منظور شما چیست ؟ هر چه می خواهید بگویید تا شاه انجام دهد].
میرزا در جواب لغو کامل امتیاز را خواستار می شود. پس از ابلاغ پیام میرزا، ناصرالدین شاه فوری با دستخط خود به نایب السلطنه می نویسد:
[نایب السلطنه امتیاز داخله را که برداشته بودیم حال امتیاز خارجه را هم برداشتیم و مردم مجبور به کشیدن قلیان نیستند تا حکم از جانب میرزا برسد] 85 .
با اینکه فرمان برای مردم خوانده شد ولی از آن جایی که مردم اعتمادی به گفته های دربار نداشتند به تظاهرات و شورش خود ادامه دادند.
معین نظام نیز به سربازان ترک فرمان آتش داد. آنان به طرفداری از علماء و مردم از این فرمان سرپیچیدند. معین نظام از[ فوج بی پدران] کمک گرفت و مردم معترض را به گلوله بست . عده ای از مردم کشته شدند. 86 عدم آمادگی کامل مردم برای مقابله با آتش و جنون عمال شاه میرزای آشتیانی را واداشت تا مردم را به استقامت و اجتماع در مسجد جامع فرا خواند. از طرف دیگر پیک های شاه مدام به خانه میرزای آشتیانی در رفت و آمد بودند. به نوشته نیکی . ر.کدی:
[ میرزای آشتیانی که از پذیرش هدایای شاه که برای استمالت او فرستاده بود خودداری ورزید ختم غائله را در گرو سه پشنهاداعلام داشت :
1. دادن خونبهای مقتولین .
2. مصونیت دیگر کسانی که در تظاهرات شرکت جسته بودند.
3. برچیدن کلیه امتیازهای خارجی] 87 .
با این که شاه تسلیم شده بود ولی چون به وعده های شاه و درباریان چندان امید نبود میرزا اصرار کرد که شرکت انگلیسی باید راسا لغو انحصار را اعلام کند. شاه نیز بی قید و شرط می پذیرد و از سفیر انگلیس برآوردن این خواسته ها را می طلبد.
رئیس کمپانی طی اعلانی که سند درخشانی برتسلیم وطن فروشان و پیروزی مردم و روحانیت است می نویسد:
[چون اعلان دولت اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی خلد الله ملکه و سلطانه منو پول و انصحار دخانیات را کلیتا از داخله و خارجه موقوف فرمودند و به من رسما نوشتند لهذا به عموم تجاری که به اداره مرکزی تنباکو و توتون فروخته اند اعلان می نمایم هرکس بخواهد تنباکو و توتون خود را پس بگیرد اداره دخانیات رفته و قیمتی را که برای آن دریافت نموده رد کنند و جنس خود را تحویل بگیرند] 88 .
چند روزی از این واقعه گذشت مجددا امین السلطان به میرزای آشتیانی پیام داد:
[حالیا که امتیاز بالکلیه رفع شده چرا رخصت نمی فرمایید تا مردم قلیان بکشند؟]
میرزای آشتیانی در پاسخ همان جواب های پیشین را تکرار کرد که :
[ .... وضع این حکم از من نبوده تا رفع آن نیز از من و به دست من باشد. منبع این حکم از حضرت حجه الاسلام بوده ... رفع این منبع نیز همان موکول به خود جناب ایشان است] 89 .
شاه و درباریان از آشتیانی و دیگر علماء که پایان کار را به حکم میرزای شیرازی مربوط می دانند می خواهد که ضمن تلگرافی حکم به اباحیت تنباکو را خواستار شوند. در عین حال که تلگراف هایی از علماء به ایشان مخابره می شود ولی رهبر دوراندیش و هشیار قیام، میرزای بزرگ برای بستن هرگونه راه نیرنگ و فریب در لغو تحریم شتاب نمی کند و نامه ای به میرزای آشتیانی می نویسد که در بخشی از آن چنین آمده است:
[.... چون تلگراف در این وقت محل اعتماد نیست متوقع آن که : به خط شریف تصریح فرموده که اختصاص بالکلیه از داخله و خارجه به حسب واقع از ایران مرتفع و دست اجانب را از این عمل بالمره قطع نموده اند و احتمال عود و تبدیل و تبعیض به هیچ وجه نیست تا سبب خاطرجمعی این جانب شود و الا به موجب شریعت مطهره استعمال دخانیات جایز نیست و حکم به حرمت کما فی السابق برقرار است و تغییر نخواهد یافت] 90 .
محمد حسن الحسینی
و تلگراف دیگری محرمانه به میرزای آشتیانی مخابره می کند و در آن جا ضمن دستوراتی که از بینش سیاسی وی سرچشمه می گیرد تصریح می کند که تا تفصیل مطلب بر احقر معلوم نشود اذن نخواهم داد. 91 دولتیان نیز در برابر این همه دوراندیشی دیگر یارای فریب کاری نداشتند. بالنتیجه حکم تحریم پس از 55 روز از سوی علماء با استناد به میرزای شیرازی لغو شد. 92          ادامه دارد ...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات