(روزنامه جوان – 1395/07/08 – شماره 4922 – صفحه 8)
بيمحابا به آب ميزنيم
شايد فكر كردن به آمار دنياي مجازي بتواند كمي ديد ما را نسبت به اين فضا واقعيتر كند. فكرش را ميكرديد كه در دنياي مجازي هر روز تقريباً 294 ميليارد ايميل فرستاده ميشود؟ تقريباً براساس ميانگين هر دو ثانيه چهار كاربر جديد وارد فضاي مجازي ميشوند. ميتوانيد تصور كنيد كه تمام كاربران شبكه مجازي روزانه 2 ميليون پست وبلاگ منتشر ميكنند؟ آمارهاي فضاهاي مهمي مثل فيسبوك يا توئيتر در اين زمينه بسيار شگفتانگيز است. مثلاً اينكه روزانه بيش از 340 ميليون توئيت در توئيتر منتشر ميشود!
خود ما بهتر از هر كسي ميدانيم كه امروز سهلالوصولترين تكنولوژي در دسترس اينترنت، فضاي مجازي و اپليكيشنهاي مرتبط به آن است. اين دسترسي آنقدر آسان شده كه قطعاً يك كودك دبستاني 9 يا 10 ساله هم روش كار در فضاي مجازي آن هم از نوع تلفن همراه يا تبلت را ميداند. برخلاف دسترسيهاي قديم امروز ميبينيم كه با وجود سيستمعامل گوشيهاي مختلف حتي ميانسالان و افراد مسن هم از اين ماراتن دور نماندهاند و چه بسا در بسياري زمينهها از كودكان هم پيشي گرفتهاند. نميتوان منكر چنين مسئلهاي شد آن هم در حالي كه نمونههاي عيني ميانسالان موبايل به دست در سطح جامعه بسيار است.
سؤالاتي كه اغلب با ديدن كودكان يا ميانسالان موبايل به دست مطرح ميشود اين است كه «چطور روش كاركردن با اين وسيله را ميدانند؟ اصلاً چطور متصل شدن به اينترنت را ياد ميگيرند؟ آيا ميدانند قرار است از اين فضاي مجازي چه چيزي را مطالبه كنند؟» پاسخ مشخص است، در جامعه ايراني رسم بر اين است كه وسيله پيش از آموزش و فرهنگسازي وارد شود. يعني فرد در جامعه ما بهجاي اينكه ياد بگيرد اول با چه هدفي و دوم چطور يك وسيله را خريد و از آن استفاده کرد يكدفعه به تقليد از اطرافيان فقط ميخرد و با چند آموزش جزئي شروع به استفاده از آن ميكند. درست مثل كسي كه بدون يادگيري شنا، بيمحابا به آب ميزند و... نكته مهمتر اينكه اگر هم آموزشي در اول كار ببيند صرفاً عملي و براي كار راهاندازي است و جنبه فرهنگي و علمي ندارد.
نتيجه اين سطح برخورد بسيار نازل با تكنولوژي و وسايل ارتباط مجازي در جامعه ما اين شده است كه با گذشت كمتر از دو دهه ميبينيم مردم فارغ از سطح سنيشان بيهدف چندين ساعت از روزشان را در فضاي مجازي پرسه ميزنند. اين پرسه زدن بيهدف احتمال ورود آنها را به هر صفحه و هر موضوع غيرمرتبط و ناسازگار با شخصيتشان بالا ميبرد و در نهايت تأثيري روي شخصيت فرد ميگذارد كه از نظر اجتماعي مخرب است و ايجاد معضل ميكند، آن هم معضلاتي كه براي همه تازگي دارد و نميدانيم با آنها چطور برخورد كنيم. از آنجا كه اين معضلات در قشر جوان بيش از ديگران ديده ميشود و دغدغه بسياري از مسئولان فرهنگي و رسانهاي كشور شده است پس بهتر است هركسي به سهم خود در رفع مشكل يا نحوه برخورد درست با آن اقدامي كند چون قطعاً نميتوانيم از كنار اين مسئله به آساني بگذريم، بر همين اساس تصميم گرفتيم نظر دكتر سيدصالح ابراهيمي، كارشناس فضاي مجازي و دكتراي ارتباطات را درباره آسيبهاي فضاي مجازي از منظر تربيتي جويا شويم. آنچه ميخوانيد ديدگاههاي اين كارشناس است.
هرچه در دسترستر، خطرناكتر
در زمينه كاري و تحقيق ارتباطات عنوان ميشود كه هر وسيله يا مكاني كه در دسترستر باشد به نسبت ساير وسايل مزيت بيشتري دارد در عين حال طبيعي است كه ميزان خطاي بيشتري هم داشته باشد. نكته مهمي كه در مورد فضاي مجازي وجود دارد اين است كه امروز دسترسي و ورود به اين فضا به هيچ چيز محدود نميشود. شما با هر سن و هر ميزان سطح دانش و تحصيلات، يا با هرعنوان شغلي و از هر طبقه اجتماعي كه باشيد ميتوانيد به راحتي به فضاي مجازي دسترسي پيدا كنيد. بدتر اينكه ديگر مثل گذشته محدوديتهاي وسيله و مكان براي ورود به فضاي مجازي وجود ندارد و هركسي ميتواند تنها با خريد يك گوشي اندرويد يا آ او اس و يك بسته اينترنت شبكه در هر نقطهاي وارد فضاي مجازي شود. بخش مهمي از معضلاتي كه امروز در سطح جامعه و پيرو استفاده از فضاي مجازي ديده ميشود همين نبود محدوديتها و مرزهاي استفاده از اين فضاست؛ يك فضاي ارتباطي آسان و ارزان كه به همين دليل، تبعات آن سخت گران تمام ميشود.
ارتبا طي آسان و ارزان كه سختگران تمام ميشود!
نكته بعدي نبود آموزش پيش از ورود وسيله است. وقتي شخصي در مورد استفاده از هر وسيلهاي مثل چاقو آموزش نبيند طبيعي است كه استفاده نادرستي كند و حتي در اين استفاده ممكن است به خودش هم آسيب برساند. تصور كنيد اگر شما به راحتي و با مبلغ اندكي يك چاقو در اختيار يك فرد آموزش نديده بگذاريد طبيعي است كه اگر روش كار و دست گرفتن چاقو را بلد نباشد دست خودش را ببرد. در مورد فضاي مجازي و وسايل ارتباطي اين حوزه هم اوضاع دقيقاً همينطور است. در واقع برخي اطلاعات و موارد مخصوص بزرگسالان است و به خاطر آموزش ندادنها و عدم آگاهي به كودكان و نوجوانان، هنوز نميدانند كه نبايد به بخشي از اين اطلاعات رجوع و از آنها استفاده كنند. البته خيلي از نوجوانان و جوانان آسيبپذير نيستند، يعني آنقدر تعليم و تربيت برخي خانوادهها قوي و توجهات ديني آنها عميق است كه ميتوانند در اين فضاي مجازي حضور داشته باشند، اما هيچ تأثيري نگيرند و به درستي از آن بهره ببرند. اين را با تأكيد ميگويم، چون من به عينه ميبينم جوانهايي را كه با ذات و نبوغ دروني و با حداقل آموزش اين روزها از فضاي مجازي تلفن همراهشان به بهترين شكل استفاده ميكنند.
در حقيقت ما در حوزه فضاي مجازي زماني نگران ميشويم كه با افرادي سر و كار داريم اعم از بزرگسال يا جوان و نوجوان كه مستعد خلاف هستند و با ورود به اين فضا دقيقاً ابزار و لوازم مورد نياز براي خلافشان مهيا ميشود. افراد مستعد خلاف با ورود و دسترسي به چنين فضايي در حقيقت ابزار لازم خود را پيدا ميكنند تا آنچه در درونشان از افعال منفي بالقوه بوده است بالفعل كنند. اين دسته از افراد با هجمهاي از اطلاعات جديد روبهرو ميشوند اما توان تجزيه و تحليل وجود ندارد و قدرت كافي ندارند كه كار درست را از نادرست تشخيص دهند و اين مسائل را ياد نگرفتهاند. يعني ذهن خلافكارشان يكدفعه با فضايي روبه رو ميشود كه امكان بدترين سوءاستفادهها را به آنها ميدهد پس عنان كنترل رفتارشان را از دست ميدهند و وارد ورطه خطا ميشوند.
ما نميتوانيم به طور يكسان همه خانوادهها را كنار هم قرار دهيم و در مورد رفتارها و تصميماتشان صحبت كنيم. در بسياري از خانوادهها اين قدرت تجزيه و تحليل وجود ندارد كه در مورد يكسري مسائل تصميمگيري كنند، يكسري اعتقادات و نگرشها در ذهن آنها راهيابي نشده و اينطور تأثيرش را نشان ميدهد. اول به صورت خلاف خود را نشان ميدهد، بعد عميقتر شده و به صورت گناه درميآيد، سپس جرم واقع ميشود و دردسرهايي اينچنيني به دنبالش اتفاق ميافتد.
مزيتهاي جذابي كه براي همه فراهم است
اينكه تصور كنيم با فيلتر كردن يا مسدود كردن و حتي انتقال سرور يك اپليكيشن به داخل كشور ميشود جلوي رفتارهاي خطا را گرفت اينطور نيست، چون در مقوله فيلتر كردن فيس بوك و توئيتر تجربه ثابت كرد كه حجم زيادي از فيلترشكن وارد فضاي مجازي كشور و نصب شد كه به امنيت دادهها هم آسيب ميرساند پس بهتر است راه درمان را پيدا كنيم. حقيقت اين است كه بپذيريم نميتوانيم جلوي رسانههاي جديد را بگيريم چون بسيار ارزانقيمت هستند، در واقع ميتوانيم با كمترين هزينهها به راحتي و بدون محدوديت از آنها استفاده كنيم.
ارتبا طي آسان و ارزان كه سختگران تمام ميشود!
نسل اول رسانهها يكسويه بودند و تا 30 سال پيش فقط يكسري اطلاعات به ما ارائه ميدادند، اما امروزه ميبينيد شبكهها و رسانههاي اجتماعي هزينه آنچناني ندارد، تخصص و سواد زيادي هم نميخواهد چون دسترسي به آنها آزاد است. افراد به راحتي ميتوانند عضو هر شبكهاي شوند، امكان عضويت براي همه مهياست و تسهيلات نيز در اختيار همه قرار ميگيرد. وقتي عضو فيس بوك ميشويد به راحتي به شما اجازه داده ميشود كه pdf بسياري از كتابهاي روز دنيا را رايگان در اختيار داشته باشيد. پس چاره چيست؟ چاره اين است كه از يك طرف ورود دادهها به اين فضا را كنترل كنيم و از طرف ديگر همزمان قدرت تشخيص كاربران را تا حدي افزايش دهيم كه كاملاً مثبت و انتخاب شده از اين فضا استفاده كنند. جاي تأسف است كه در كشور ما حتي در مورد ورود دادههاي مفيد هم بسيار كوتاهي ميشود.
ببينيد در كشورهاي پيشرفته براي فروش هر محصول سطح ايدهآلي درنظر گرفته ميشود مثلاً براي فروش كتاب هريپاتر فلان ميليون دلار تخمين زده ميشود. وقتي مردم استقبال ميكنند و فروش كتاب بيش از سطح ايدهآل ميشود شركت انتشاراتي نسخه دانلود رايگان يا حداقل قيمت كتاب را روي فضاي مجازي قرار ميدهد تا مردم ديگر هم بتوانند استفاده كنند. خب با اين تصميم فضاي مجازي غرب پر است از كتابهاي قابل دانلود با حداقل قيمت اما در ايران اوضاع برعكس است چون هنوز انتشاراتيها به فروش اميدوار هستند ترجيح ميدهند چنين رفتاري نكنند در نتيجه يا نسخههاي غيرقانوني دانلود ميشود يا كتابهاي غيراخلاقي غربي جايگزين سبد دانلود ايرانيها ميشود.
شايد سؤالي كه در ذهن خيلي از ما ايجاد شود اين است كه مگر اين فضاي مجازي چه نقطه مثبت يا جذابي دارد كه اين حجم از مردم را به طرف خودش جذب كرده است؟ انسان يك موجود جمعگراست و طبيعي است چنين ذاتي رابطه يك طرفه را نميپسندد. از طرف ديگر ما ايرانيها نسبت به زندگي خصوصي و فردي همه كنجكاو هستيم. هر دو اين خصلت را كه كنار هم بگذاريم ميتوانيم نقطه جذب فضاي مجازي را بشناسيم. در گذشته نحوه ارتباط با رسانهها يكسويه بود اما در حال حاضر تعاملي هستند. در واقع با آزادي بيان و شخصيسازي وارد صفحات شخصي، وبلاگها و... ميشويد و در مورد آنها اطلاعات به دست ميآوريد، به اشتراك ميگذاريد و نظرتان را درباره مطالب بيان ميكنيد، به نوعي ابراز وجود ميكنيد يعني نه تنها نسبت به زندگي خصوصي افراد اطلاعات كسب ميكنيم بلكه با آزادي كامل نظرمان را ميگوييم و در اغلب موارد شخص مقابل هم پاسخ ميدهد. همين رابطه دوطرفه و ورود به حريم خصوصي باعث جذابيت اين فضا شده است.
نكته مهم بعدي كه در مورد استقبال از فضاي مجازي بسيار تأثير داشته آزادي بيان و راحتي است كه ايجاد كرده است. شما تا ديروز اگر فلان شخصيت معروف تلويزيوني يا ورزشي را نميتوانستيد حتي از فاصله 100كيلومتري ببينيد در فضاي مجازي هم در دسترستان است و هم هرچه ميخواهيد راحت به او ميگوييد. مهمترين مسئلهاي كه باعث ميشود رسانهها، شبكههاي اجتماعي و تكنولوژيهاي جديد در جوامع و افراد نفوذ پيدا كند، همين آزادي بيان و شخصيسازي است كه ميتوانيد هر كاري انجام دهيد بدون اينكه كسي از شما ايراد بگيرد. فضاي مجازي حدود، ثغور و مرز ندارد و براي جوانان و خانوادهها جذاب است و به خاطر همين ويژگيهايش، جوانان و خانوادههاي ما ترجيح ميدهند از آن استفاده كنند.
بايد مهارتآموزي كنيم
ما ميدانيم نقاط قوت اين فضاي به ظاهر كوچك و در واقع بسيار بزرگ و بيمرز چيست، از طرف ديگر حقيقت اين است كه نسل جوان و نوجوان ما آنقدر در زمينه فناوري داناست كه نميتوانيم راه را براي ورودشان ببنديم و مانع شدن براي ورود به فضاي مجازي شدني نيست. پس بايد بتوانم به سطحي از مهارت برسيم كه از همه تهديدهاي فضاي مجازي كه ميتواند تأثيرات بدي روي زندگي و رفتارمان بگذارد فرصت بسازيم. آموزش مسائل شهروندي مقوله بسيار مهمي است چون شما هر جايي زندگي كنيد حتي يك روستاي كوچك، ميتوانيد از اين طريق با اين مسائل آشنا شويد و اطلاع كسب كنيد. وقتي اطلاعرساني انجام ميشود ميتوانيم از خطرات جلوگيري و به يكديگر نيز اين آگاهيها را يادآوري كنيم. تنها آگاهي است كه ميتواند مثل يك چراغ آينده مسير فضاي مجازي را براي يك جوان روشن كند و با دانشي كه ما به او ميدهيم اين قدرت را در وجودش ايجاد كند كه خودش بر اساس دانش و نيازش سراغ فضاي مجازي برود. در حقيقت گزينشي وارد فضاي مجازي ميشود و احتمال خطا به حداقل ميرسد.
http://javanonline.ir/fa/news/814204
ش.د9502206